درس دوم: شکرگزاری مقبول در درگاه الهی

 

flower 12

   

     

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز، پیوند با ملکوت

   

درس‌گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: زهرا مرادی

در دوره‌ی «نماز، پیوند با ملکوت »، با معنای نماز و فقرات آن، چرایی به جا آوردن نماز و ارتباطش با عقل آشنا می‌شویم؛ جایگاه نماز را نزد خداوند متعال بیان می‌کنیم؛ و به سوالات و شبهات مطرح در این حوزه پاسخ می‌دهیم. این مبحث، در 13 گفتار ارائه می‌گردد.

   

درس دوم: شکرگزاری مقبول در درگاه الهی

جلسه‌ی گذشته به این موضوع پرداختیم که: قدردانی از کسی که لطف و احسانی نسبت به ما انجام داده، یکی از ارزشمندترین جنود عقل  است. گفتیم پاداش نیکی، جز نیکی نیست و هر چه لطفی که در حق‌مان انجام شده، ارزشمندتر باشد، وظیفه‌ی آدمی در جبران و تشکر از احسان کننده بیشتر می‌شود. سپس، با این مقدمه که گاهی لطفی که در حق ما می‌شود، آنقدر بزرگ است که قادر به جبرانش نیستیم، به مسئله‌ی عجز از شکرگزاری در برابر نعمتهای بی پایان خداوند اشاره کردیم. متذکر شدیم ما بندگان ضعیف و روزی‌خوار حتی قادر به شمارش تعداد نعمتهای بی‌پایان خداوند نیستیم؛ چه رسد به شکرگزاری آنها. خصوصا آنکه حق قدردانی از خداوند مهربان وقتی صورت می‌گیرد که بابت تک تک لحظاتی که از نعمتی برخوردار بوده‌ایم او را شکر کنیم و این کار، غیر ممکن خواهد بود. و البته زمانی به عمق این ناتوانی پی می‌بریم که متوجه باشیم اساسا توفیق هر شکرگزاری از خالق متعال، خود، نعمت بزرگی است که شکر جداگانه‌ای می‌طلبد! با این وجود، ناتوانی از شکرگزاری دلیل موجهی برای بی تفاوت ماندن نسبت به مقوله‌ی شکرگزاری نیست چرا که عدم شکرگزاری، ما را از مرز انسانیت بیرون آورده، به مرتبه‌ای پست‌تر از حیوان تنزل می‌دهد.

در این جلسه، به این نکته اشاره می‌کنیم که: با آنکه به جای آوردن شکری در خور الطاف و نعمتهای بی‌پایان خداوند، از سوی بنده امکان‌پذیر نیست، خداوند مهربان از سر لطف و رحمتش، اعمال و کارهایی را به عنوان شکرگزاری از سوی بنده‌اش می‌پذیرد.

   

قدردانی به شیوه‌ای که ما می‌پسندیم یا او دوست دارد؟

عقل می‌گوید برای تشکر از لطفِ احسان کننده، باید به جای معیار قرار دادن سلیقه و علاقه‌ی شخصی خود، به خواسته و رضایت طرف مقابل توجه کنیم. مثلا اگر برای تشکر از محبت دوست یا همکارمان او را به ناهار دعوت می‌کنیم، باید ببینیم او چه غذایی را دوست دارد. نه اینکه چون ما از خورشت فسنجان خوش‌مان می‌آید و آن را بهترین غذای دنیا می‌دانیم، برای او هم همان را سفارش دهیم. شاید او از این غذا متنفر باشد. یا وقتی می‌خواهیم به عنوان هدیه‌ی تولد برای مادرمان که عطر گرم دوست دارد، عطر بخریم، نباید بر اساس سلیقه‌ی خودمان که عطر خنک می‌پسندیم، خرید کنیم.

به همین ترتیب بدیهی و عاقلانه است که به منظور قدردانی از آفریدگاری که این همه رزق و نعمت به ما عطا فرموده، به دنبال آن باشیم که او خود چه چیزی را می‌پسندد. نه اینکه ما چه کاری را صلاح می‌دانیم و یا از چه روشی خوش‌مان می‌آید. شاید کسی دلش بخواهد برای قدردانی از خداوند سوت و کف بزند.[1] یا دیگری بگوید من دوست دارم برای شکرگزاری از خدا هر روز صبح شمع روشن کنم. یا موهایم را از ته بتراشم یا بچه گربه‌ای را آتش بزنم ... آیا خدا هم این رفتارها را به عنوان قدردانی از خود می‌پذیرد؟

آیا عقل سلیم تایید می‌کند هر کس به صلاحدید خود و فارغ از آن که خداوند سبحان چه چیزی را می‌پسندد، راهی را برای قدردانی از خداوند اختراع کند؟! از کجا معلوم که آن راه مورد رضایت و پذیرش خداوند باشد؟

به راستی از کجا می‌توان مطمئن شد خداوند رحمان کدام عمل را به عنوان شکرگزاری قبول می‌کند و چه چیز سبب رضایت و خشنودی او می‌گردد؟

   

آموختن راههای شکرگزاری با مراجعه به هدایتگران آسمانی

می‌دانیم مخلوق، به خودی خود راهی برای شناخت خالق ندارد؛ و جز آن میزان از معرفت الهی که پروردگار در فطرت آدمی نهاده و یا از طریق فرستادگانش به ما متذکر شده شناختی از او نداریم.[2] بنابراین، برای آنکه به آن درجه از معرفت خالق برسیم که بفهمیم چه عملی موجب خشنودی ذات مقدسش می‌گردد و در قبال الطاف بی پایانش، قدردانی از او محسوب می‌شود، چاره‌ای جز مراجعه به هدایتگران آسمانی‌اش نداریم.

با مراجعه به اهل بیت علیهم السلام به معارف عمیق و ارزشمندی درباره‌ی شکرگزاری خالق دست می‌یابیم که در این مجال و به فراخور بحث به بیان نَمی ‌از آن اقیانوسِ ژرف اکتفا می‌کنیم:

 

   

-    اقرار به عجز از شکرگزاری، راهی برای شکرگزاری:

همانطور که در درس گذشته اشاره شد، به تایید عقل و وجدان، هیچ فعل و رفتاری جبران کننده‌ی نعمات بیکران خداوند نخواهد بود و ما از شکرگزاری حقیقی در قبال او ناتوان هستیم. اما از فضل الهی، همین پذیرفتن قلبیِ عجز از شکرگزاری و اقرار به آن، خود یک نوع شکرگزاری محسوب می‌شود و نزد خداوند متعال ارزشمند است. امام سجاد علیه السلام در این باره می‌فرمایند:

«سُبْحَانَ‏ مَنْ‏ جَعَلَ‏ الِاعْتِرَافَ‏ بِالْعَجْزِ عَنِ الشُّكْرِ شُكْرا»[3]

منزه است آن خدایی كه اعتراف به عجز از شكر خود را شكر قرار داده است!

امام صادق علیه السلام نیز در این خصوص به ماجرای حضرت موسی علیه السلام اشاره نموده و فرموده‌اند:

«خداى تعالى به حضرت موسى وحی کرد: يا موسى؛ شكر مرا چنانچه بايد، ادا كن. حضرت موسی گفت: خداوندا؛ چگونه حق شكر تو را به‏ جا توانم آورد در حالی كه هر شكرى كه به جا آورم، نعمتى است كه تو به من عطا كرده‏‌اى؟ خطاب رسيد: يا موسى؛ حال كه دانستى كه اين نعمت از جانب من است، شكر مرا به جا آورده‌‏اى‏»[4]

بنابراین، به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام، یک راه شکرگزاری از خداوند مهربان، اقرار به ناتوانی از شکرگزاری است:

خدایا؛

ای خالق مهربانی که ما را از هیچ خلق کردی؛

اگر در تمام طول حیاتمان فقط و فقط بابت همین نعمت حیات و هست شدن از نیستی شکرت کنیم، باز هم آنگونه که حق شکرگزاری توست، شکرگزارت نبوده‌ایم.

چرا که توفیق شکرگزاری، خود نعمت مجزایی است که شکری جداگانه می‌طلبد

و توان شکرگوییِ تو از همان نیرویی است که خود عطایمان فرموده‌ای.

ای مالک و روزی دهِ ما؛

ما از خود هیچ نداریم که بخواهیم با داشته‌هایمان ذره‌ای از احسانت را جبران کنیم.

هرچه هست از توست

و از لطف و کرم تو

پس چگونه آنچنان که شایسته‌ی احسان توست، شکرت گوییم؟

   

-    بر زبان آوردن «الحمدلله»، راهکاری مقبول برای شکرگزاری

     بر مبنای آموزه‌ی اهل بیت علیهم السلام، بهترین عبارتی که برای شکر خداوند می‌توانیم به زبان بیاوریم گفتن «الحمدلله»[5] و یا از آن کامل‌تر، «الحمدلله رب العالمین»[6] است. البته بدیهی است منظور، این نیست که فرد بدون توجه، صرفا این ذکر را به زبان آورد؛ بلکه باید حمدی باشد که از عمق جان و درون دل برخیزد و هنگام ادای آن، به معنای حقیقی «حمد»، «الله» و «رب العالمین» متذکر باشد. (در درس پنجم از همین درسنامه به معنی صحیح «الحمدلله رب العالمین» اشاره خواهیم داشت.)

چه بزرگوار و کریم است خدایی که به زبان آوردن «الحمدلله» را به عنوان تشکر از نعمات بی وقفه‌اش می‌پذیرد؛

و چه بنده نواز و مهربان است که همین ذکر را هم مایه‌ی فزونی نعمت بر بنده‌اش قرار می‌دهد و بیش از پیش بر او می‌بخشد! به فرموده‌ی امام صادق علیه السلام،

«نعمتی نیست که خداوند به بنده‌ای عطا کرده باشد و بنده آن را قلباً بشناسد و با گفتن الحمدلله شکرش را به زبان ظاهر کند، مگر اینکه به محض تمام شدن گفتارش، دستور افزونی نعمت [از طرف خدا] برای او صادر می‌شود.» [7]

الحمدلله رب العالمین به سبب داشتن خدایی اینچنین مهربان و بخشنده!

الحمدلله به سبب این وعده‌ی الهی که فرمود: لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزیدَنَّکم[8]؛ اگر شکرم را به جای آورید، بیشتر می‌بخشم!

الْحَمْدُلِلَّهِ کمَا هُوَ أَهْلُهُ؛ حمد خدا، آنگونه که او شایسته‌ی آن است؛ نه آنطور که از عهده‌ی من بر می‌آید!

امام صادق علیه السلام می‌فرماید وقتی بنده‌ای اینگونه خدا را حمد کند (الْحَمْدُلِلَّهِ کمَا هُوَ أَهْلُهُ)، ملائک هر چه می‌نویسند، نمی‌توانند همه‌ی پاداش آن فرد را ثبت کنند چراکه ایشان ثواب را بر اساس اهلیت خداوند ارائه می‌دهند. لذا هر چه تلاش کنند نمی‌توانند حق مطلب را ادا کنند. از این رو از ثبت ثواب حمد آن شخص به خداوند اظهار عجز می‌کنند. خداوند به آنها می‌فرماید شما از عهده‌ی محاسبه‌ی ثوابش بر نمی‌آیید. پس در پرونده‌اش عین همان عبارت را بنویسید؛ ثوابش با من![9]

   

-    به کار نگرفتن نعمتها در انجام معصیت، کمترین حد شکرگزاری:

یکی از مهم‌ترین راه‌های شکرگزاری از خداوند آن است که نعمت‌هایی که در اختیارمان قرار داده را در راهی که مورد رضایت حضرتش نیست، صرف نکنیم. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

«کمترین حد شکر آن است که ... بنده به وسیله‌ی نعمتهای پروردگار معصیت و مخالفت اوامر و نواهی او نکند[10]

و نیز فرموده‌اند:

«شکر نعمت، پرهیز از کارهای حرام است.»[11]

به راستی آیا نهایت کفران و بی معرفتی ما نخواهد بود اگر با همان قدرت و نیرویی که خداوند رحمان عطا کرده، در راهی قدم بر داریم که از آن نهی فرموده است؟ آیا جای بسی شرمساری نیست که پروردگار بلندمرتبه اینچنین خطاب‌مان قرار دهد و فرماید:

يَا ابْنَ آدَمَ ...

بِنِعْمَتِي قَوِيتَ‏ عَلَى‏ مَعْصِيَتِي‏[12]

ای فرزند آدم؛

با نعمتی که خودم به تو بخشیده‌ام، بر نافرمانی من توانا شده‌ای؟!

   

-    عبادت، راهکاری برای شکرگزاری:

راهکار مهم دیگری که اهل بیت علیهم السلام برای شکرگزاری از خداوند بیان فرموده‌اند، عبادت پروردگار است. امیرمومنان می‌فرمایند:

گروهى به منظور شکرگزاری، خدا را عبادت می‌کنند و این عبادت آزادگان است که بهترین عبادت است.[13]

عبادت خالق متعال، فریضه و واجبی است که اساسا به تعبیر قرآن کریم، دلیل خلقت آدمی بیان شده:

«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»[14]

و جنّ و انسان را جز برای اینکه عبادت کنند، خلق نکردم.

البته خداوند هرگز به عبادات مخلوقاتش نیازی ندارد و اگر فلسفه‌ی خلقت جن و انس را عبادت خویش عنوان کرده، نه از روی نیاز و ضعف بلکه از فضل و لطفش نسبت به بندگانش و برای رشد آنها بوده است.[15]

با این وجود، در طول تاریخ خلقت آدمیان، همواره گروهی بوده اند که حق را پوشانده‌اند و از عبادت خالق و رازق خویش سر باز زده‌اند. خداوند به ایشان وعده‌ی عذاب داده و فرموده:

«إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِين»[16]

همانا آنانی که از عبادت من تکبّر ورزند، به زودی خوار و رسوا به جهنم وارد شوند.

اما آن عده که امر خدا را اجابت کرده و عبادتش را به جای آورده‌اند، خود به سه گروه تقسیم می‌شوند:

O    آنهایی که از ترس عقوبت الهی به عبادت پرداخته‌اند.

O    گروهی که به طمع بهشت و پاداش الهی، عبادت خدا را به جای آورده‌اند.

O    دسته‌ای که از روی شکرگزاری و قدردانی از خالقی که سر تا پایشان را غرق نعمت کرده، عبادتش را انجام داده‌اند.

به نظر شما آیا ارزش و اثر عبادت این سه دسته یکسان است؟

امیر مومنان درباره‌ی عملکرد دسته‌ی اول تعبیر «بردگان» را به کار برده‌اند. چراکه برده‌ها از روی ترس از تنبیه و توبیخ اوامر ارباب خویش را انجام می‌دهند؛ نه از روی میل و رغبت و دوست داشتن او!

درباره‌ی دسته‌ی دوم هم که به طمع پاداش، عبادت خدا را به جای می‌آورند، امیر مومنان از تعبیر «تجّار» استفاده کرده‌اند. زیرا تاجر همواره به دنبال سود بیشتر است و به اینکه مورد معامله چیست و چه کاربردی دارد و ... عنایتی ندارد.

اما درباره‌ی دسته‌ی سوم، حضرت امیر، تعبیر «احرار» یعنی آزادمردان را به کار برده‌اند و همانطور که اشاره شد، فرموده‌اند بهترین نوع عبادت، عبادت همین دسته است که خدا را به منظور شکرگزاری و قدردانی عبادت می‌کنند نه از ترس جهنم یا شوق بهشت.[17]

خلاصه آنکه، یکی از راههای شکرگزاری عبادت است و البته عبادتی که از روی شکرگزاری انجام شود برترین عبادات است.

   

در جلسه‌ی آینده به این موضوع می‌پردازیم که چه فعلی عبادت محسوب می‌شود؟ آیا خداوند راهی برای عبادت خود معرفی کرده یا هر کس باید بر اساس حدس و گمان خود شیوه‌ای برای عبادت برگزیند؟ و اساسا از آنجا که خداوند متعال به عبادت ما نیازی ندارد، آیا بهتر نیست به جای انجام یک سری اعمال فیزیکی، قلبمان را به خدا نزدیک‌تر کنیم و حس درونی محبت و قرب به خداوند را در خود تقویت نماییم؟

    

نکات مهم این جلسه:

-    با آنکه به جای آوردن شکری در خور الطاف و نعمتهای بی پایان خداوند، از سوی بنده امکان پذیر نیست، خداوند مهربان از سر لطف و رحمتش، اعمال و کارهایی را به عنوان شکرگزاری از سوی بنده‌اش می‌پذیرد.

-    عاقلانه نیست که برای تشکر از احسان کننده، خواسته و رضایت او را نادیده بگیریم و بر اساس علاقه و سلیقه ی شخصی خود اقدام کنیم. به همین ترتیب به منظور قدردانی از خداوند هم باید به دنبال آن باشیم که او چه چیزی را می‌پسندد نه آنکه ما چه روشی را دوست داریم.

-    آموختن راه‌های شکرگزاری مقبول در درگاه الهی تنها با مراجعه به هدایتگران الهی میسر خواهد بود؛ چراکه ما مخلوقات به خودی خود راهی برای شناخت خالق و آنچه موجب رضایتش است، نداریم.

-    به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام برخی راه‌های شکرگزاری عبارتند از:

O   اقرار به عجز از شکرگزاری

O    گفتن الحمدلله

O    به کار نگرفتن نعمت‌ها در انجام معصیت و فعل حرام

O    عبادت


[1] همچنانکه خداوند در قرآن کریم درباره‌ی عده‌ای از مشرکان می‌فرماید: "وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَآءً وَتَصْدِیَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ‏" یعنی: نمازشان نزد بیت اللّه (کعبه)، جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس به خاطر آنکه کفر مى ‏ورزیدید، عذاب [الهى را] بچشید: سوره انفال، آیه 36.

[2] علاقمندان به مطالعه‌ی بیشتر در باب معرفت فطری و بحث خداشناسی می‌توانند به درس چهارم درسنامه‌ی «دعا» و همچنین درس سوم از درسنامه «شیعه کیست و چه می‌گوید؟» مراجعه فرمایند.

[3] بحارالانوار، ج 75، ص 142.

[4] "يَا مُوسَى اشْكُرْنِي حَقَّ شُكْرِي فَقَالَ يَا رَبِّ وَ كَيْفَ أَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ وَ لَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أَشْكُرُكَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ قَالَ يَا مُوسَى الْآنَ شَكَرْتَنِي حِينَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِكَ مِنِّي": بحارالانوار، ج 68، ص 36.

[5] امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: "شُکرُ کلِّ نِعْمَةٍ وَ إِنْ عَظُمَتْ أَنْ تَحْمَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیهَا": یعنی: شکر هر نعمتی هر قدر هم بزرگ باشد، گفتن «الحمدلله» است: بحارالانوار، ج 68، ص 41.

[6] امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: "شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ‏ الشُّكْرِ قَوْلُ‏ الرَّجُلِ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين": یعنی: شکر نعمت پرهیز از کارهای حرام است و تمام شکر آن است که فرد بگوید «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين»: بحارالانوار، ج 68، ص 40.

[7] "مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ ظَاهِراً بِلِسَانِهِ‏ فَتَمَّ كَلَامُهُ حَتَّى يُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزِيد": بحارالانوار، ج 68، ص 40.

[8] قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 7.

[9] "مَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ شَغَلَ‏ كُتَّابَ‏ السَّمَاءِ قُلْتُ وَ كَيْفَ يَشْغَلُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قَالَ يَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ اكْتُبُوهَا كَمَا قَالَهَا عَبْدِي وَ عَلَيَّ ثَوَابُهَا": وسائل الشیعه، ج 7، ص 173.

[10] "أَدْنَى‏ الشُّكْرِ ... أَنْ لَا تَعْصِيَهُ بِنِعْمَتِهِ وَ تُخَالِفَهُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ بِسَبَبِ نِعْمَتِهِ": بحارالانوار، ج 68، ص 52.

[11] بنگرید به پاورقی شماره 6.

[12] حدیث قدسی به نقل از امام رضا علیه السلام: بحارالانوار، ج 5، ص 57.

[13] "انَّ قَوْمَاً عَبَدوُهُ شُکْرَاً فَتِلْکَ عِبادَةُ الاحْرارِ ِ وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ": بحارالانوار، ج 75، ص 69.

[14] قرآن کریم، سوره ذاریات، آیه 56.

[15] در ادامه‌ی «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ» که در پاورقی قبل اشاره شد، خداوند به این مسئله تذکر می‌دهد و می‌فرماید: "مَآ أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَ مَآ أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ‏ * إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ‏" یعنی: و من از آنان هيچ رزقى نمى‏خواهم و نمى‏خواهم كه به من طعام دهند. زيرا خداوند است آن روزى رسانِ نيرومندِ استوار: قرآن کریم، سوره ذاریات، آیات 57 و 58. همچنین امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: "فَقَالَ اللَّهُ لَا حَاجَةَ لِی إِلَى عِبَادَتِكَ" یعنی: خداوند فرمود من به عبادت تو نیازی ندارم: بحارالأنوار، ج 11، ص 141.

[16] قرآن کریم، سوره غافر، آیه 60.

[17] "إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوهُ‏ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار": بحارالانوار، ج 75، ص 69.

logo test

ارتباط با ما