بسم الله الرحمن الرحیم
عقل
درسگفتارهایی از: مسعود بسیطی
با اهتمام: آفاق ذاکر؛ زهرا مرادی
در دورهی «عقل»، با عقل به عنوان ابزاری مطمئن و ضمانت شده در هدایت و سعادتمندیِ آدمیان آشنا میشویم؛ جایگاهش را نزد خداوند متعال بیان مینماییم؛ و ساز و کار افزایش و کاهش آن را بررسی میکنیم. این مبحث، در شش گفتار و طی شش هفتهی متوالی ارائه میگردد.
درس ششم: یاوران و محافظان عقل
در پنج درس گذشته، با «عقل» به عنوان ابزار و نعمتی الهی برای انتخاب صحیح آشنا شدیم. دانستیم توجه، تصدیق و عمل به عقل، نور آن را زیاد میکند. همچنین، پوزش و جبران حجابی را که در اثر انجام خطا و گناه روی عقل نشاندهایم، برطرف میسازد و نور عقل را که محجوب شده بود، نمایان میسازد. در این جلسه، راهکار دیگری برای افزایش و رشد عقل معرفی میگردد.
یاوران و محافظان عقل
در مکتب تربیتیِ اهل بیت علیهم السلام، عقل، دارای تعدادی یاور و محافظ است که به «جنود عقل» یا لشگریان عقل مشهورند.[1]
«جنود» جمع «جُنْد» به معنای مدافع، یاریکننده، پشتیبان و تقویتکننده است.[2] بنابراین، هر قدر جنود عقل، قویتر باشند، عقل ما هم قویتر خواهد بود؛ و هر قدر جنود عقل را بیشتر مورد توجه قرار دهیم، عقلمان بیشتر رشد خواهد نمود. از طرف دیگر، هر چه نور عقلمان بیشتر شود، عمل به جنود عقل، سهلتر خواهد شد.[3] در واقع، عقل و جنود عقل، ارتباطی مستقیم و دو سویه با یکدیگر دارند و تقویت یکی، سبب رشد دیگری میگردد.
برخی از یاران و محافظان عقل عبارتند از:
«امید داشتن به خدا، راستگو بودن، محبت کردن، امانت دار بودن، تشکر کردن هم از خالق و هم از مخلوقش، وفادار بودن، عذرخواهی بابت اشتباهات، عدالت، خشنودی به تقدیر خدا، امید به رحمت خدا، دل نبستن به دنیا و مادیات آن، پروا داشتن از نافرمانی خدا، خوشرفتاری با خلق، فروتنی در برابر حق، خالی شدن از غیر خدا، پرده پوشی اسرار دیگران، نیکی به والدین، ...» [4]
همانطور که میبینید، «عقل» عمل به این جنود را تایید میکند. هر انسان عاقلی، فارغ از دین و مذهبی که دارد، خوبی و زیباییِ جنود عقل را مییابد (وجدان میکند). مییابد امانتداری، صداقت، حیا، عدالت و ... خوب هستند.
بسیاری از این جنود به حُسن خُلق آدمی باز می گردد. مانند: راستگو بودن، امانت دار بودن، تشکر از صاحب احسان، وفادار بودن، عذرخواهی بابت اشتباهات، عدالت، خوشرفتاری با مردم، فروتنی در برابر حق، پرده پوشی اسرار دیگران، نیکی به والدین، ... . ذکر این نکته، خالی از لطف نیست که در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، کسی عقلش کامل تر است که خُلقش بهتر باشد؛ یعنی به این جنود، بیشتر عامِل و پایبند باشد. [5]
در مقابل «جنود عقل»، «جنود جهل» قرار دارند که همانطور که از اسم شان مشخص است، کمک کار و لشگریان جهل هستند. مانند:
«نا امیدی از رحمت خدا، دروغ گویی، خیانت، نا شُکری، بدرفتاری با خَلق و ...»[6]
بدیِ اینها را نیز عقل به خوبی تشخیص میدهد. بدیهی است عمل به جنود جهل، در واقع، عدم تصدیق عقل است و سببِ محجوب شدن نور عقل و تضعیف آن میگردد.
ارتباط جنود عقل با هم و تشبیه جنود عقل به جعبه فیوز:
جنود عقل، ارتباط تنگانگی با یکدیگر دارند و برخی، زیرشاخهی برخی دیگر هستند.[7] گاهی با سرپیچی از یکی از آنها، تعداد دیگری را نیز از دست میدهیم و یا برعکس. مانند جعبه فیوز که برخی فیوزهای آن با هم سِری و برخی با هم موازی هستند. ممکن است با پریدن یکی از فیوزها (از کار افتادن یکی از جنود)، چند فیوز (جنود) دیگر همزمان بپرد؛ و یا برعکس با روشن شدن یکی، تعداد زیادی روشن شوند. هرچه تعداد فیوزهای روشن، بیشتر باشند، قدرت تشخیص ما (نور عقل) بیشتر است.
با تکرار آگاهانهی یکی از جنود جهل، فیوز هشدار مربوط به آن، خاموش میشود و به اصطلاح، قبح آن خطا یا گناه میریزد. مثلا با دروغ گفتنهای زیاد، این کار کم کم برایمان عادی میشود و دیگر حتی قبح آن را نمیفهمیم. پس مراقب باشیم در مقابل هر عمل غیر عقلانی و گناهی ترمز کنیم و آن را انجام ندهیم.
برخی از گناهان، به قدری قبیح هستند که باعث خاموشیِ بسیاری از فیوزهای جنود عقل میشوند که در این صورت روشن کردن دوبارهی تک تک آنها کاری بسیار دشوار خواهد بود. یکی از این گناهان، تعدّی بر مال دیگران است. برخی از جنود عقل که با لقمهی حرام، دچار آسیب جدّی میشوند عبارتند از:
«توکل، صبر، امانتداری، فرمانبری از امر خدا (عقل)، قناعت، رعایت خدا، پروا داشتن از خدا، خشنودی به تقدیر خدا، امیدواری به خدا، تصدیق حق، خیر، عدل، مودّت، ...»
در مقابل، برخی اعمال نیز هستند که عمل به آنها باعث روشن شدن تعداد زیادی از فیوزهای خاموش میگردد. مانند شکر مُنعِم که خود از جنود عقل محسوب میگردد.
بدین بهانه خداوند رحمان را سپاس میگوییم و از او به دلیل نعمتهای بیشماری که بر ما ارزانی داشته، خصوصا نعمت «عقل» تشکر میکنیم. همانطور که در درس چهارم (ساز و کارِ افزایش و کاهش عقل) نیز اشاره شد، اولین مصداق شکر، آن است که نعمتی را که به ما عطا شده، در راه عبودیت خالق - و نه در راه نافرمانیِ او – به کار بندیم. [8] پس بیاییم به عقل و جنود عقل توجه کنیم؛ تصدیقشان نماییم؛ در زندگی روزمره خود آنها را به کار بندیم؛ و با این کار موجب رشد عقل، و در نتیجه رشد و سعادتمندی خود و رضایت خالق مهربانمان گردیم.
*****
خداوند مهربان، همهی آنچه آدمیان برای هدایت و سعادت نیاز داشتند، به ایشان ارزانی داشت. برترین نعمت خود – یعنی عقل – را به آنها عطا فرمود؛ و مربیانی از جانب خویش به سویشان فرستاد تا عقلهای مردمان را بیدار نگاه دارند و آنها را رشد دهند. [9] مربیانی که خود، عقل کامل بودند[10] و مراجعه بدیشان باعث رشد و کمال عقل آدمیان میشد.
و امروز، آخرین هدایتگر آسمانی – امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف – عقل کامل عصر ماست؛ با همان شأنِ هدایتگری که پدرانش دارا بودند. میتوانیم با مراجعه به ایشان، عقل خود را که در اثر غفلت و گناه محجوب ساختهایم، بیدار نماییم.
بیاییم به عقل کامل عصر خود مراجعه کنیم و از او در رشد عقلمان یاری بجوییم.
به امید روزی که با ظهور منجی موعود، عقل همگان کامل شود. [11]
نکات مهم این جلسه:
- عقل، دارای تعدادی یاور و محافظ است که به «جنود عقل» یا لشگریان عقل مشهورند. در مقابل «جنود عقل»، «جنود جهل» قرار دارند که کمک کار و لشگریان جهل هستند.
- «عقل»، عمل به «جنود عقل» را تایید میکند و پیروی از «جنود جهل» را رد میکند.
- عقل و جنود عقل، ارتباطی مستقیم و دو طرفه با یکدیگر دارند. (هر قدر جنود عقل، قویتر باشند، عقل ما هم قویتر خواهد بود؛ و هر چه نور عقلمان بیشتر شود، عمل به جنود عقل، سهلتر خواهد شد.)
- جنود عقل، مانند یک جعبه فیوز هستند که برخی از فیوزها (جنود) به صورت سِری و برخی به صورت موازی به یکدیگر متصل شده اند. گاهی با پریدن یکی از فیوزها (تضعیف یکی از جنود)، تعداد دیگری از فیوزها (جنود) نیز خاموش میشوند.
- مربیان الهی، عقل کامل زمان خود بوده اند؛ و عقل کامل این زمان، مهدی موعود است که با مراجعه و طلب از ایشان می توانیم عقل خود را بیدار نموده، رشد دهیم.
تمرین عملی:
- با یاوران و محافظان عقل (جنود عقل) بیشتر آشنا شویم و به آنها بیش از پیش توجه و عمل نماییم. یادمان باشد عمل به جنود عقل، باعث رشد عقل میگردد و رشد عقل، سبب میشود عمل به جنود عقل، سهلتر شود.
- از آنجا که شکر مُنعم، جزو جنود مهم عقل است، تلاش کنیم به الطاف و احسانهای متعددی که از جانب خدا و خلق خدا نصیبمان میشود، توجه کنیم و بابت آنها از خدا و واسطهی آن نعمات به صورت زبانی و عملی تشکر کنیم.
معرفی جنود عقل و جهل:
جنود عقل |
جنود جهل |
الخیر (همهی نیکیها) |
الشر (بدی) |
الایمان (ایمان) |
الکفر (پوشاندن ایمان = کتمان ایمان) |
التصدیق (تصدیق حق) |
الجحود (انکار حق) |
الرجاء (امیدواری به خدا) |
القنوط (ناامیدی از خدا) |
العدل (دادگری) |
الجور (ستم) |
الرضا (خشنودی نسبت به تقدیر خدا) |
السخط (قهر و خشم نسبت به تقدیر خدا) |
الشکر (اظهار نعمت و سپاسگزاری) |
الکفران (پوشاندن نعمات الهی و ناسپاسی) |
الطمع (امید و چشمداشت به رحمت خدا) |
الیأس (ناامیدی از خدا) |
التوکل (توکل و اعتماد به خدا) |
الحرص (توکل به خود) |
العلم (علم) |
الجهل (جهل) |
الفهم (شعور) |
الحمق (حماقت) |
العفت (بازدارندگیِ نفس از انجام کارهای ناپسند) |
التهتک (بیباکی و رسوایی در انجام کارهای ناپسند) |
الزهد (دل نبستن به دنیا) |
الرغبة (دل بستن به دنیا) |
الرفق (خوشرفتاری) |
الخرق (بدرفتاری) |
الرهبة (پروا از نافرمانی خدا) |
الجرأة (گستاخی در مقابل حق) |
التواضع (فروتنی در مواجهه با حق) |
التکبر (خودپرستی) |
التوءدة (آرامش) |
التسرع (شتابزدگی) |
الحلم (خردمندی) |
السفه (بیخردی) |
الصمت (خاموشی) |
الهذر (پرگویی) |
الاستسلام (فرمانبرداری از حق) |
الاستكبار (گردن کشی در مقابل حق) |
التسلیم (تسلیم حق) |
التجبر (منیّت و خودپرستی) |
العفو (بخشش و گذشت) |
الحقد (کینه و دشمنی در قلب) |
الرحمة (رحمت) |
القسوة (قساوت) |
الیقین (یقین به خدا و تقدیراتش) |
الشك (شک به خدا) |
الصبر (صبر) |
الجزع (بیتابی) |
الصفح (گذشت و چشمپوشی) |
الانتقام (انتقام) |
الغنی (احساس بینیازی از خلق) |
الفقر (احساس نیازمندی به خلق) |
التذكر (به یادآوردن خدا و نعمتهایش) |
السهو (غفلت) |
الحفظ (در خاطر نگاه داشتن حدود عقلی و الهی) |
النسیان (فراموشی حق و حدود الهی) |
التعطف (مهرورزی) |
القطیعة (دوری و کنارهگیری) |
القنوع (قناعت) |
الحرص (حرص و آز) |
المواساة (مشارکت در همه امور زندگی با برادران دینی) |
المنع (دریغ و خودداری از برادران دینی) |
المودة (نیکی و محبت) |
العداوة (دشمنی) |
الوفاء (حفظ و ادای عهد و پیمان) |
الغدر (پیمانشکنی) |
الطاعة (فرمانبری از حق) |
المعصیة (نافرمانی از حق) |
الخضوع (سرفرود آوردن مقابل حق) |
التطاول (بلندی جستن) |
السلامة (سلامت روح و بدن) |
البلاء (مبتلا بودن روح و بدن به گرفتاری) |
الحب (محبت) |
البغض (تنفر و انزجار) |
الصدق (راستگویی) |
الكذب (دروغگویی) |
الحق (تابعیت حق) |
الباطل (تابعیت باطل) |
الامانة (امانت داری) |
الخیانة (خیانت در امانات) |
الاخلاص (خالی شدن از غیر خدا) |
الشرك (شریک قائل شدن برای خدا) |
الشهامة (چالاکی) |
البلادة (سستی) |
الفهم (شعور) |
الغباوة (کودنی) |
المعرفة (علم و شناخت) |
الانكار (انکار علم و شناخت) |
المداراة (مدارا) |
المكاشفة (راز فاش کردن) |
سلامة الغیب (یکرویی) |
المماكرة (دغلی و دو رویی) |
الكتمان (پرده پوشی اسرار) |
الافشاء (فاش کردن اسرار) |
الصلاة (توجه، نماز) |
الاضاعة (تباه کردن توجه =غفلت) |
الصوم (سپر، روزه گرفتن) |
الافطار (روزهخواری) |
الجهاد (جد و جهد در راه حق) |
النكول (فرار از کوشش) |
الحج (توجه به میثاق الهی) |
نبذ المیثاق (شکستن میثاق الهی) |
صون الحدیث (رازداری) |
النمیمة (سخن چینی) |
بر الوالدین (نیکی به والدین) |
العقوق (نافرمانی از والدین) |
الحقیقة (حقیقتمداری) |
الریاء (ریاکاری) |
المعروف (تصدیق حق) |
المنكر (انکار کردن حق) |
الستر (پوشش) |
التبرج (خود نمایی) |
التقیة (تقیه) |
الاذاعة (بیپروایی) |
الانصاف (جانبداری از حق) |
الحمیة (جانبداری از باطل) |
النظافة (پاکیزگی) |
القذارة (پلیدی) |
الحیاء (خدا را رعایت کردن) |
الخلع (بیحیایی در برابر خدا و خلق) |
القصد (میانه روی) |
العدوان (تجاوز از حد) |
الراحة ( آسودگی) |
التعب (خود را به رنج انداختن) |
السهولة (آسانگیری) |
الصعوبة (سختگیری) |
البركة (برکت) |
المحق (بیبرکتی) |
العافیة (عفو و سلامتی) |
البلاء (گرفتاری و امتحان) |
القوام (اعتدال) |
المكاثرة (افزونطلبی) |
الحكمة (عقل و فهم) |
النقاوة (پیروی از هوس) |
الوقار (سنگینی و متانت) |
الخفة (سبکی و جلفی) |
السعادة (سعادت) |
الشقاوة (شقاوت) |
التوبة (بازگشت به خدا) |
الاصرار (اصرار بر گناه) |
الاستغفار (طلب آمرزش) |
الاغترار (رویگردانی مغرورانه از عذر خواهی) |
المحافظة (دقت و مراقبت و حفظ) |
التهاون (سهلانگاری) |
الدعاء (طلب کردن از حق) |
الاستنكاف (سرباز زدن از طلب و دعا) |
النشاط (خرمی و شادابی) |
الكسل (کسالت) |
الفرح (شادی و آرامش روحی) |
الحزن (اندوهگینی و افسردگی) |
الالفة (الفت داشتن و انس گرفتن) |
الفرقة (کناره گرفتن) |
السخاء (سخاوتمندی) |
البخل (بخیل بودن) |
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] در انتهای این درس، مجموعهی جنود عقل و جهل، در جدولی برای محققان عزیز ارائه گردیده است؛ علاقمندان برای مطالعهی کل روایت جنود عقل و جهل – که یادگاری است از هدایتگر ششم، امام صادق علیه السلام – میتوانند به این منبع مراجعه نمایند: بحارالانوار، ج 1، ص 109.
[2] أنّ حقیقة مفهوم الجند: هی الجمعیة المتشكّلة بعنوان الدفاع عن مرام أو شخص و النصرة و المظاهرة و التقویة، و ذلك التشكّل و التحزب إمّا بالتدبیر و التجنید أو بالتشكّل القهری- كالجمعیة المتابعة الموافقة: المصطفوی: التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ذیل واژه «جند». ؛ الجُنْد: الأعوان و الأنصار: لسان العرب، ذیل واژه «جند» ؛ وجُنْد: یدلّ على التجمّع و النصرة، یقال هم جنده أی أعوانه و نُصّاره: مقاییس اللغة، ذیل واژه «جند».
[3] گذشته از این نتیجه که از معنای «جُند» حاصل میشود، در روایات متعددی رابطهی تنگاتنگ جنود عقل با عقل بیان شده است. به عنوان مثال، دربارهی «حلم» که از جنود عقل است، چنین آمده: "بوفور العقل یتوفر الحلم" یعنی: با وفور عقل، حلم افزون میشود: غررالحکم، ص 53.
[4] بنگرید به پاورقی شماره 1.
[5] امام صادق علیه السلام میفرمایند: "اَکمَلُ النّاسَ عقلا اَحسَنُهُم خُلُقا" یعنی: کاملترین مردم در عقل، خوش خُلقترین آنهاست: کافی، ج 1، ص 23.
[6] بنگرید به پاورقی شماره 1.
[7] به عنوان نمونه حیا، عفاف و علم، که همگی از جنود عقلاَند، از زیر شاخههای حلم محسوب میشوند. رسول خاتم میفرمایند: "فتشعب من العقل الحلم و من الحلم العلم و من العلم الرشد و من الرشد العفاف و من العفاف الصیانة و من الصیانة الحیاء ...": بحارالانوار، ج 1، ص 117.
[8] - "شَکَرتُ اللهَ: إعتَرَفتُ بِنِعمَتِهِ، فَعَلتُ مایجِبُ مِن فِعلِ الطّاعَهِ وَ تَرکِ المَعصِیهِ" یعنی: شکر پروردگارم را به جا آوردم یعنی اعتراف به نعمت او نموده و آنچه بر من واجب است، از فرمانبرداری و ترک گناه انجام دادم: مجمع البحرین، ذیل واژه «شکر».
[9] امیر مومنان یکی از اهداف بعثت انبیاء را بیدار نمودن عقلهای مردمان (بیرون آوردن گنجینههای مدفون شدهی عقل) بیان کرده، میفرمایند: ""فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیهِمْ أَنْبِیاءَهُ لِیسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یذَكِّرُوهُمْ مَنْسِی نِعْمَتِهِ وَ یحْتَجُّوا عَلَیهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یرُوهُمْ آیاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایشَ تُحْییهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ": نهج البلاغه، خطبهی 1، ص 43.
[10] رسول خاتم میفرمایند: "وَ لا بَعَثَ الله نَبّیاً وَ لا رسولاً، حتّی یَسْتَكْمِلُ الْعقلَ وَ یَکونَ عَقلُهُ اَفضَلَ مِن جَمیعِ عُقولِ اُمَّتِه" یعنی: خدا، نبی و رسولى بر نیانگیخته تا عقل او را كامل كرده و عقلش بهتر از عقل همه امّتش بوده است: كافی، ج 1، ص 13.
[11] امام باقر علیه السلام میفرمایند: "إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رُئوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُم" یعنی: هنگامى كه قائم ما قیام کند، دست خود را روى سر مردم میگذارد و بدان وسیله عقول آنها جمع و اخلاقشان کامل میگردد: بحارالانوار، ج 52، ص 336.