درس دوازدهم: فقرات باقیمانده از نماز (رکوع، سجود، ...)

 

flower 12

   

     

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز، پیوند با ملکوت

درس‌گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: زهرا مرادی

در دوره‌ی «نماز، پیوند با ملکوت»، با معنای نماز و فقرات آن، چرایی به جا آوردن نماز و ارتباطش با عقل آشنا می‌شویم؛ جایگاه نماز را نزد خداوند متعال بیان می‌کنیم؛ و به سوالات و شبهات مطرح در این حوزه پاسخ می‌دهیم. این مبحث، در 13 گفتار ارائه می‌گردد.

   

درس دوازدهم: فقرات باقیمانده از نماز (رکوع، سجود، ...)

جلسه‌ی گذشته ، فضیلت و معنای سوره‌ی توحید بر مبنای کلام اهل بیت علیهم السلام، را بیان نمودیم. این جلسه، درباره‌ی سایر بخش‌های نماز صحبت می‌کنیم.

   

رکوع:

پس از آنکه خالق متعال را با اسامی رحمان، رحیم، رب، مالک، احد، صمد، ... خواندیم، زمان نشان دادن ادب و کوچکیِ عبد در مقابل معبود فرا می‌رسد. کمر را خم کرده، در برابر عظمت خدای عظیم تعظیم می‌کنیم و با توجه می‌گوییم:

"سُبحَانَ رَبّیَ العظیمِ وَ بِحَمدِه"

یعنی: پاک و منزه است مالک و پرورش دهنده‌ی من که صاحب عظمت است [و من نیز او را پاک و منزه و عظیم یافتم و به این واقعیت اقرار می‌کنم] و او را حمد می‌گویم.

به فرموده‌ی امام صادق علیه السلام، رکوع، نشانه‌ی ادب بنده در مقابل خالق است؛ اما شیوه‌ی به جای آوردن این ادب نباید فقط انجام یک حرکت صوری باشد؛ بلکه این تواضع باید قلبی باشد. باید رکوع کننده به اینکه در محضر سلطان آسمان‌ها و زمین قرار گرفته توجه کند و با حالتی ناشی از خوف، تسبیح خالق «عظیم» را بر زبان جاری سازد.[1] (خوف از خدا به معنای ترس از او نیست؛ بلکه معنای خوف، حسِّ نااَمنی در مقابل آفریننده‌ی با جلال و عظمتی است که نمی‌دانیم با مخلوقی ضعیف و خطاکار همچون ما چگونه برخورد خواهد کرد.)

اگر رکوع را با چنین توجهی به جا آوریم و با همه‌ی وجود نسبت به پروردگار، احساس خضوع و خشوع داشته باشیم، خداوند می‌فرماید:

"ای فرشتگانم؛ آیا بنده‌ی مرا نمی‌بینید که چگونه در برابر جلال عظمتم تواضع می‌کند؟ پس شما را شاهد می‌گیرم که او را در خانه‌ی کبریا و جلالم تعظیم خواهم کرد (به او عظمت و بزرگی خواهم بخشید)"[2]

و زمانی که سر از رکوع بلند می‌کنیم، می‌فرماید:

"ای فرشتگانم؛ آیا نمی‌بینید بنده‌ام را که [گویی] می‌گوید: «همانطور که برای دوستانت تواضع می‌کنم، بر دشمنانت رفعت می‌جویم و برای خدمتگزاری‌ات کوشش کرده و خود را آماده می‌سازم»؟ شما را ای فرشتگانم، شاهد می‌گیرم که فرجام او را نیکو قرار داده و او را به بهشت خود خواهم رساند."[3]

شایسته است هنگام رکوع و ادب نمودن نسبت به خالق متعال، ادب در مقابل واسطه‌ی این معارف را هم رعایت کنیم و از رسول خدا و مربیان الهی که در راه رساندن پیام خدا زحمات فراوانی کشیده‌اند، با ذکر «صلوات» تشکر نماییم.

پس از ادای ذکر رکوع، باید بایستیم و بعد از به آرامش رسیدن بدن، به سجده برویم. هم رکوع و هم قیام متصل به رکوع (یعنی ایستادن پس از ذکر رکوع) از ارکان نماز هستند و چنانچه عمدا یا سهوا انجام نشوند، نماز باطل می‌شود.

   

سجود

در هر رکعت، نمازگزار باید پس از رکوع و قیام متصل به آن، دو سجده به جا آورد. این دو سجده نیز از ارکان نماز هستند و کم یا زیاد انجام دادن آن، چه سهوی باشد، چه عمدی، موجب بطلان نماز می‌شود.

در سجده، نمازگزار، پیشانی را بر خاک[4] می‌گذارد و در حالی که دو زانو و دو کف دستش و دو انگشت بزرگ پاهایش بر زمین قرار دارد می‌گوید:

"سُبحَانَ رَبِّی الاعلی وَ بِحَمدِه"

پاک و منزه است مالک و پرورش دهنده‌ی من که عالی و بلندمرتبه است [و من نیز او را پاک و منزه و بلندمرتبه یافتم و به این واقعیت اقرار می‌کنم] و او را حمد می‌گویم.

سپس سر از سجده بر می‌دارد، می‌نشیند، تکبیر می‌گوید و پس از لحظاتی که بدن آرام گرفت، مجددا اعضای هفت گانه را بر زمین قرار می‌دهد و برای دومین بار سجده می‌کند. ذکر سجده را که گفت، دوباره سر از سجده بر می‌دارد.

مستحب است بین دو سجده، با گفتن «اَستَغفِرُاللهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه» (یعنی: از مالک و آفریننده‌ی پرورش دهنده‌ام آمرزش می‌طلبم و به درگاهش توبه می‌کنم) از خطاها و غفلت‌های خود در برابر خداوند بلندمرتبه، طلب مغفرت کنیم.[5]

امیر مومنان می‌فرمایند مفهوم سجده‌ی اول، این است که «خداوندا؛ تو ما را از خاک خلق کردی» و وقتی سر از سجده بلند می‌کنیم، یعنی «بارخدایا؛ تو ما را از خاک خارج کردی (با جسمی زمینی به این دنیا آمدیم)». هنگامی که دوباره سر به سجده می‌گذاریم در حال اقرار به این حقیقت هستیم که «خداوندا؛ روزی می‌میریم و دوباره ما را به خاک بر می‌گردانی.» و وقتی سر از سجده‌ی دوم بر می‌داریم، به اینکه خداوند بار دیگر ما را از آن خاک بیرون می‌آورد (برای حسابرسی قیامت محشور خواهیم شد) اعتراف می‌کنیم.[6]

معنای دیگر سجده، اقرار نمازگزار بر پذیرش و تواضع در برابر حق است![7] اگر نماز ما، نماز واقعی باشد و سجده‌ای که انجام می‌دهیم، تنها یک حرکت فیزیکی و تقلیدی نباشد، باید در زندگی روزمره، مقابل هر حقی – چه کوچک باشد، چه بزرگ – سر تسلیم فرود آوریم و با رویی گشاده آن را بپذیریم. اما چنانچه در برابر حقی که به مذاق‌مان خوش نمی‌آید، جبهه بگیریم؛ یا نسبت به حقوق خدا و فرستادگانش بی تفاوت باشیم؛ و یا حقوق والدین، همسایه، همسر، فرزند، مربی، همشهری، حیوانات، گیاهان و ... را رعایت نکنیم؛ اگر بر خلاف ندای عقل، از ترس تحقیر اطرافیان یا توبیخ مافوق یا از روی حرص و طمع، ... حقی را نا حق کنیم، نمازمان، چیزی جز خم و راست شدنی بی ارزش نخواهد بود. بنابراین، اگر می‌خواهیم نمازی که می‌خوانیم، مقبول خداوند قرار گیرد و سبب رشد و تعالی روح و عقلمان گردد، باید به گونه‌ای زندگی کنیم که بتوانیم در سجده‌ی نمازمان با صداقت و افتخار، به حق‌پذیری خود و تواضع و تسلیم‌مان در برابر حق، اقرار نماییم.

توجه داشته باشیم نزدیک‌ترین حالت بنده به خداوند، زمانی است که سر بر سجده دارد[8] البته به شرطی که با خشوع درونی همراه باشد و قلب و ذهنش را از همه‌ی تعلقات غیر الهی تهی کرده باشد.[9] پس از چنین سجده‌ای است که خداوند متعال می‌فرماید:

"حال که بنده‌ام به حالت فروتنی در برابر من بازگشت، من نیز رحمتم را به سوی او باز می‌گردانم."[10]

زمانِ برخاستن از سجده‌ی دوم و ایستادن برای به جا آوردن رکعت بعدی، مستحب است بگوییم:

«بِحَوْلِ‏ اللَّهِ‏ وَ قُوَّتِهِ‏ أَقُومُ وَ أَقْعُد» یعنی: به حول و قوه‌ی الهی برمی خیزم و می‌نشینم.

هنگامِ گفتنِ این ذکر، به این نکته توجه داشته باشیم که حول و قوه‌ی الهی، به صورت لحظه به لحظه و آن به آن به آدمی عطا می‌شود. یعنی اگر خداوند متعال اراده کند، لحظه‌ی بعد هم به ما رزق و نیرو و قوت می‌دهد؛ و اگر نخواهد، نمی‌دهد! پس لحظه‌ای را که از آن بهره‌مندیم غنیمت شماریم و از این نیرو و قوه‌ی الهی در مسیری شایسته استفاده کنیم. به خود این تذکر را بدهیم که هر چه داریم از اوست؛ حتی توان نشستن و برخاستن؛ و حتی توان عبادت. حال، اگر این حول و قوه‌ی الهی را در راه نارضایتی خالق صرف کنیم، سزاوارِ چه خواهیم بود؟

   

قنوت

خداوند مهربان از باب لطف و رحمتش، پس از حمد و ثنایش توسط بندگان به آنها اجازه داده تا در نمازشان از خالق هستی بخش، خواسته‌های خود را درخواست کنند.

چه نیکوست از این فرصت بهترین بهره را ببریم و در رکعت دوم، پس از قرائت حمد و سوره، در قنوت نمازمان حاجتی بخواهیم که نه فقط خود، بلکه عالمیان از آن منتفع گردند. خواسته‌ای که به برطرف شدن همه‌ی مشکلات و دردها و گرفتاری‌ها و بیماری‌ها و ظلم‌ها و فجایع ختم شود و سلامت و امنیت و عدالت را برای زمینیان به ارمغان آوَرَد؛ یعنی: دعا برای ظهور نجات بخش عالمیان، حضرت مهدی علیه السلام.

با دعا برای ظهور و سلامتی امام زمان علیه السلام، توجه و دعای ویژه‌ی اهل بیت علیهم السلام را نیز به خود جلب نموده‌ایم. چراکه این خاندان، خاندان کرامتند و پاسخ نیکی را نیک‌تر و بزرگتر می‌دهند. مگر می‌شود در نماز خود برای پدر مهربان‌مان حضرت مهدی دعا کنیم ولی ایشان ما را در دعاها و نمازهاشان یاد نکنند؟ مگر می‌شود فاطمه زهرا سلام الله علیها برای کسی که دعاگوی فرزند عزیزشان بوده، از خداوند متعال، طلب خیر نکنند؟ مگر می‌شود رسول رحمت و امیر مومنان، نسبت به این فرد، بی تفاوت بمانند و عنایت ویژه‌ای به وی نداشته باشند؟ حاشا به کرمشان!

   

تشهّد

در رکعت دوم و همچنین در رکعت آخر نمازهای سه یا چهار رکعتی، پس از سجده‌ی دوم، در حالت نِشسته، تشهد خوانده می‌شود:

أَلحَمدُلله: حمد مخصوص خداوند است [و من در حالی که او را می‌ستایم، بابت همه نعمت هایی که از آنها برخوردار بودم، او را شکر می‌گویم]

(یادآوری از درس نهم ذیل سوره‌ی حمد: حمد، معنایی عمیق‌تر و وسیع‌تر از سپاس و ستایش دارد. با گفتن «الحمدلله» به این حقیقت که نعمت‌های خداوند بیشتر از آن است که به شماره در آید و شناخته شود، اقرار می‌کنیم و خداوند را به سبب بنده نوازی و قدرتش می‌ستاییم و بابت هر آنچه عطایمان نموده – چه به آن واقفیم و چه نسبت بدان غافل - شکر می‌گوییم.[11])

أَشهَدُ أَن لااِلهَ إلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ: شهادت می‌دهم که جز الله، خدای دیگری نیست؛ یکی است؛ برایش شریکی وجود ندارد.

(یادآوری از درس ششم ذیل أَشهَدُ أَن لااِلهَ إلا اللهُ در اذان: هنگامی که به چیزی شهادت می‌دهیم، باید در حال شهود و وجدان آن باشیم؛ وگرنه آن شهادت ارزشمند و معتبر نخواهد بود. لذا وقتی می‌توان به «لا اله الا الله» شهادت داد که نسبت به اینکه معبودی جز «الله» نیست علم و معرفت داشته باشیم و در همان لحظه در حال شهود این امر باشیم.)

وَأَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ: شهادت می‌دهم که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم بنده‌ی خدا و فرستاده‌ی خداوند است.

(یادآوری از درس هفتم ذیل اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله در اذان: هنگامِ شهادت دادن درباره‌ی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، باید در حال وجدان و شهود این حقیقت باشیم. حقیقتی که معرفت آن نیز مانند معرفت «الله» در فطرت ما وجود دارد.)

نکته‌ی قابل توجه در شهادت به حقانیت رسول خاتم، آن است که در این فراز از نماز، نخست بر عبودیت و بندگیِ پیامبر شهادت می‌دهیم و سپس رسالت ایشان را تصدیق می‌کنیم. به بیان دیگر، بندگی خدا – که فلسفه‌ی خلقت آدمی بوده[12] – درجه‌ای بالاتر از رسالت دارد و اساسا بدون بندگی، مقام رسالت نصیب کسی نمی‌شود.

با این توضیح، وقتی گل سر سبد خلقت، به فرمان خداوند با عبارت «عبد خدا» وصف می‌شود و همه‌ی نمازگزاران موظفند در نمازشان به «بندگی» رسول رحمت شهادت دهند، چگونه عده‌ای خود را نه بنده‌ی خدا، بلکه تکه‌ای از خدا می‌دانند؟!

اَللّهمَّ صَلِّ عَلَی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّد: بارخدایا؛ بر محمد و آلش درود فرست. [همانانی که مهربان‌تر از هر مادر و دلسوزتر از هر پدر در راه خوشبختی ما و رساندن این معارف از هیچ تلاشی دریغ نکردند و بر گردن ما حق حیات دارند]

و پس از این صلوات است که خداوند مهربان خطاب به فرشتگانش می‌فرماید:

"من نیز در ملکوت آسمان‌ها و زمین، این بنده را ثنا می‌گویم و در بین ارواح، بر روحش درود می‌فرستم!"[13]

خوشا به سعادت کسی که خداوند رحمان ثناگویش باشد و بر او درود فرستد! و ما چه می‌فهمیم درود فرستادن خداوند بلند مرتبه بر بنده‌ای ناچیز و حقیر یعنی چه!

حال که با معنی تشهد، آشنا شدیم، خوب است به این سوال بیاندیشیم که: آیا اگر به راستی شاهد حضور خدای یگانه و حقانیت رسولش و درستیِ پیام‌هایش باشیم، فعل نادرست و غیر عاقلانه‌ای مرتکب خواهیم شد؟! آیا قدمی در خلاف رضای «الله» و آموزه‌های «رسول الله» بر خواهیم داشت؟

شاید علت این مسئله که نماز ما، آنچنان که خداوند متعال فرموده مانع فحشاء و منکر[14] نمی‌شود، همین مسئله است که حضور خداوند و حقانیت فرستاده‌اش را فراموش کرده‌ایم و حتی در تشهد نمازمان بدون توجه به اینکه چه شهادتی می‌دهیم، صرفا جملاتی را از روی عادت زمزمه می‌کنیم. وگرنه چگونه ممکن است کسی خود را در محضر خدا ببیند و رسول رحمت را حاضر و ناظر بر اعمالش بداند ولی باز هم خواسته‌های نفس را به انتخابهای عقلانی ترجیح دهد؟

   

تسبیحات اربعه

چنانچه نماز بیش از دو رکعت باشد، در رکعت سوم و چهارم به جای حمد و سوره، سه مرتبه تسبیحات اربعه می‌خوانیم. دلیل اربعه یا چهارگانه نامیدن این تسبیح، آن است که از چهار عبارتِ سُبحَانَ الله، الحَمدُ لِلّه، لا اِلهَ الّا الله و اللهُ أَکبَر تشکیل شده است.

از آنجا که تک تک فرازهای تسبیحات اربعه را پیش‌تر توضیح داده‌ایم، در این قسمت تنها یادآوری می‌کنیم که این عبارات را با توجه بر زبان آورید:

سُبحَانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ الّا اللهُ وَ اللهُ أَکبَرُ: منزه است خدا و حمد مخصوص خداست و خدایی جز الله نیست. خداوند بزرگتر [از آن] است [که به وصف در آید].

رسول رحمت فرمودند:

"وقتی بنده، «سبحان الله» می‌گوید، آنچه زیر عرش است، با او تسبیح می‌گویند. پس به گوینده‌ی تسبیح، ده برابر ثواب تسبیح آنها را عطا می‌کنند.

وقتی «الحمدلله» می‌گوید، حق تعالی، نعمت‌های دنیا را به او کرامت می‌کند در حالی که به نعمت‌های آخرت متصل هستند. و این، کلمه‌ای است که وقتی اهل بهشت داخل بهشت می‌شوند، آن را می‌گویند و سخنانی که در دنیا می‌گفته‌اند، همه منقطع می‌شود، به غیر این سخن ...

و اما «لا اله الا الله»؛ پس بهشت جزای آن است؛ چنانچه حق تعالی می‌فرماید «هَلْ‏ جَزاءُ الْإِحْسانِ‏ إِلَّا الْإِحْسانُ» (آیا پاداش احسان، چیزی جز احسان است؟) پس جزای لااله الا الله نیز چیزی نیست جز بهشت ..."[15]

همچنین، ایشان تسبیحات اربعه را به عنوان باقیات صالحاتی که خداوند متعال درباره‌اش فرموده «الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا»[16] (یعنی: نیکی‌های ماندگار، ثوابش نزد پروردگارت بهتر و خوش فرجام‌تر است) معرفی کردند و فرمودند:

"باقیات صالحات (نیکی‌های ماندگار که خیر و ثوابش ابدی است) همان سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ است!"[17]

و فرمودند:

"در برابر هر تسبیحات اربعه، خداوند برای گوینده‌ی تسبیح، از هر میوه‌ای، ده درخت در بهشت عطا می‌فرماید!"[18]

   

سلام:

در رکعت آخر، پس از تشهد، سلامِ نماز خوانده می‌شود و با خواندن آن، نماز پایان می‌یابد. نکته‌ی قابل توجه در سلامِ نماز این است که سلام گوینده‌ی نخست، خود خداوند است. در واقع، سلامی که در انتهای نماز می‌دهیم، یادگاری از سفر معراج رسول رحمت است. در آن شب، هنگامی که رسول خاتم در پیشگاه خداوند متعال، نماز به جای آوردند، پس از تشهّد، خداوند به رسول خاتم درود فرستاد. سپس به ایشان وحی نمود «ای محمد! بر خود و خاندانت درود فرست». پس از آنکه رسول اکرم امر خداوند را اطاعت کرد، متوجه صفوفی از فرشتگان و پیامبران و رسولان گردید و به امر خداوند به ایشان نیز سلام داد و فرمود: أَلسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه. سپس خداوند فرمود: «ای محمد! من سلام و تحیت هستم و تو و خاندانت، رحمت و برکات هستید».[19]

اینگونه شد که «سلام» به انتهای نماز افزوده شد. در ادامه با معنای این فراز از نماز بیشتر آشنا می‌شویم:

أَلسّلامُ عَلَیکَ أَیُّهَا النبیُّ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه: سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

«سلام»، معانی مختلفی دارد. معروف‌ترین معنای آن، آرزوی سلامتی و عافیت است.[20] در واقع سلام دهنده، برای مخاطب خود از خداوند سلامتی طلب می‌کند و بدین وسیله، محبت خویش را به وی ابراز می‌نماید. بنابراین، با گفتنِ «أَلسّلامُ عَلَیکَ أَیُّهَا النبیُّ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» در حال اقرار به این مطلب هستیم که: ای پیامبر رحمت که همه‌ی این معارف ارزشمند از صدقه سر شما به ما رسیده و اگر نبود دلسوزی‌ها و مجاهدت‌های شما، همچنان در جهلِ خویش غوطه می‌خوردیم، از خداوند متعال برای شما سلامت و رحمت و برکت ویژه‌ی خدا را طلب می‌کنیم.

معنی دیگر سلام، صلح و امنیت است.[21]یک جنبه از این صلح و امنیت به حُسن نیتِ سلام کننده و عدمِ دشمنی او اشاره دارد و نشانه‌ی آن است که مخاطب، از ناحیه‌ی وی، در سلامت و امنیت خواهد بود و آسیب و گزندی به او نمی‌رسد. با این معنا، با سلام دادن به پیامبر در واقع در حال ابرازِ این نکته هستیم که: ای پیامبر رحمت؛ ما شما را دوست داریم و با شما و آنچه به ما آموخته‌اید، دشمنی و مخاصمه نداریم.

هنگامی که به حضرت رسول و جانشینان ایشان سلام می‌دهیم، معنای دیگری نیز در بطن این کلمه مصداق پیدا می‌کند: یادآوری وعده‌ی خدا برای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بازگشت صلح و امنیت و سلامتی به جهان هستی به دست ایشان.[22]

أَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادِاللهِ الصالِحین: سلام از جانب خداوند بر ما و همه‌ی بندگان صالح خدا.

در این بخش از سلام، نمازگزار با ادای کلمه‌ی «علینا» هم به خود و هم دیگر نمازگزاران سلام می‌دهد و به این وسیله از خداوند طلب عافیت و رحمت می‌کند. سپس با عبارت «عباد الله الصالحین» به همه‌ی بندگان شایسته‌ی خدا (شامل جمیع مومنان واقعی[23] و در رأس آنها اهل بیت علیهم السلام و انبیاء الهی) سلام می‌دهد.

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

"معنای سلام در آخر نماز، امان است. یعنی کسی که امر پروردگار را به جای آوَرَد و به سنت پیغمبر خدا با حال خضوع و خشوع عمل کند، از بلای دنیا و آخرت در امان می‌ماند."[24]

أَلسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه: سلام بر شما و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.

ظاهر این سلام، یک سلام دسته جمعی از جانب نمازگزار خطاب به پیامبر، اهل بیت، بندگان صالح از جمله همه‌ی پیامبران و فرشتگان است. اما در واقع این سلام از ناحیه‌ی خداوند صادر شده و به نمازگزار، توفیقی عطا شده تا ابلاغ کننده و مترجم سخن خداوند باشد. امیر مومنان در پاسخ به این سوال که معنای «السلام علیکمِ» امام جماعت چیست، فرموده‌اند: «امام، مترجمِ سخن خداوند است و به اهل جماعت می‌گوید شما از عذاب خداوند در روز قیامت مصون هستید.» [25]

بنابراین، یکی از سوغات ارزشمندی که نمازگزار با خود از عرش به فرش می‌آورد، سلامِ از ناحیه خداوند خطاب به اوست. خوشا به حال بنده‌ای که خداوند، خود به او سلام دهد!

   

نکات مهم این جلسه:

-   رکوع، قیام متصل به رکوع و دو سجده از ارکان نماز هستند و‌ کم یا زیاد انجام دادن آن‌ها، عمدا یا سهوا، موجب بطلان نماز می‌شود.

-   رکوع، نشانه‌ی ادب بنده در مقابل خالق است و باید با تواضع قلبی و خوف نسبت به سلطان آسمان‌ها و زمین همراه باشد.

-   سجده، نزدیک‌ترین حالت بنده به خداوند، است و باید با خشوع درونی و پاک نمودن ذهن و قلب از تعلقات غیر الهی همراه باشد.

-   سجده، به معنای پذیرش و تواضع در برابر حق است. لذا هر اندازه نمازگزار از حق پذیری فاصله داشته باشد، به همان نسبت، نمازش از مقبولیت و اثرات ارزنده‌ی آن دور می‌شود.

-   خداوند مهربان، به بندگان خود اجازه داده تا در قنوت نمازشان حاجات خود را درخواست کنند. بهترین خواسته، دعا برای ظهور نجات بخشی است که با آمدنش همه‌ی گرفتاری‌های همه‌ی مردم جهان، برطرف می‌شود.

-   در رکعت دوم و همچنین در رکعت آخر نمازهای سه یا چهار رکعتی، پس از سجده‌ی دوم، در حالت نِشسته، تشهد خوانده می‌شود. (به لا اله الا الله و عبد و فرستاده بودنِ حضرت محمد شهادت می‌دهیم)

-   اگر تشهد، با توجه و صادقانه ادا شود (نمازگزار واقعا شاهد حضور خدای یگانه و حقانیت رسولش و درستیِ پیام‌هایش باشد)، خواسته‌های نفس را بر حقانیت عقل، ترجیح نمی‌دهد و بدین ترتیب، زمینه‌ی تحقق این کلام خدا که فرمود «نماز بازدارنده از فحشاء و منکر است»، ایجاد می‌گردد.

-   در رکعت سوم و چهارم به جای حمد و سوره، سه مرتبه تسبیحات اربعه می‌خوانیم. از تسبیحات اربعه به عنوان باقیات صالحات یاد شده است.

-   در رکعت آخر، پس از تشهد، سلامِ نماز خوانده می‌شود و با خواندن آن، نماز پایان می‌یابد. این سلام، یادگاری از سفر معراج رسول رحمت است و معانی مختلفی دارد:

O    آرزو و درخواست سلامتی و عافیت برای پیامبر رحمت.

O    اعلان صلح با پیامبر رحمت.

O    یادآوری وعده‌ی خدا برای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بازگشت صلح و امنیت و سلامتی به جهان هستی به دست ایشان.

O    امان از جانب خدا در برابر بلاهای دنیا و آخرت    

 


[1]"فِي الرُّكُوعِ أَدَبٌ وَ فِي السُّجُودِ قُرْبٌ وَ مَنْ لَا يُحْسِنُ الْأَدَبَ لَا يَصْلُحُ لِلْقُرْبِ فَارْكَعْ رُكُوعَ خَاشِعٍ لِلَّهِ بِقَلْبِهِ مُتَذَلِّلٍ وَجِلٍ دَخَلَ تَحْتَ سُلْطَانِهِ خَافِضٍ لَهُ بِجَوَارِحِهِ خَفْضَ خَائِفٍ ...‏" یعنی: در رکوع، ادب است و در سجده قرب؛ و کسی که ادب خالق را به شایستگی به جای نیاورد، شایسته‌ی دستیابی به قُرب الهی نیست. پس ركوع را مانند کسی به جا آور که از صمیم قلب، نسبت به خدا خاشع است و در پیشگاه سلطنتش ذلیل و خائف است و جوارح او برای خداوند مطیع و تسلیم است: بحارالانوار، ج 82، ص 108.

[2]امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: "فَإِذَا رَكَعَ قَالَ اللَّهُ لِمَلَائِكَتِهِ: يَا مَلَائِكَتِي- أَ مَا تَرَوْنَهُ كَيْفَ‏ تَوَاضَعَ‏ لِجَلَالِ‏ عَظَمَتِي‏ أُشْهِدُكُمْ لَأُعَظِّمَنَّهُ فِي دَارِ كِبْرِيَائِي وَ جَلَالِي": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 523.

[3]"فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: أَ مَا تَرَوْنَهُ يَا مَلَائِكَتِي كَيْفَ يَقُولُ: أَتَرَفَّعُ عَلَى‏ أَعْدَائِكَ كَمَا أَتَوَاضَعُ لِأَوْلِيَائِكَ، وَ أَنْتَصِبُ لِخِدْمَتِكَ أُشْهِدُكُمْ يَا مَلَائِكَتِي لَأَجْعَلَنَّ جَمِيلَ الْعَاقِبَةِ لَهُ، وَ لَأُصَيِّرَنَّهُ إِلَى جِنَانِي": همان.

[4]محل سجده باید پاک و از جنس زمین یا آنچه از زمین می‌روید باشد. (به شرط آنکه خوردنی و پوشیدنی نباشد.) برترین سجده گاه، تربت امام حسین علیه السلام است. به عنوان نمونه، امام صادق علیه السلام جز بر تربت امام حسین علیه السلام سجده نمی‌کردند و می‌فرمودند سجده بر تربت امام حسین، حجابهای هفت گانه را از بین می‌برد: وسائل الشیعه، ج 5، ص 367.

[5]شخصی به نام حمّاد بن عیسی نقل می‌کند روزی امام صادق علیه السلام از او می‌پرسند «آیا می‌توانی به نیکویی نماز بخوانی؟» حمّاد نیز نماز می‌خواند تا اگر اشکالی در نمازش وجود دارد، امام به او تذکر دهند. پس از اتمام نمازش، امام برای اینکه به او نماز نیکو خواندن را یاد بدهند، رو به قبله می‌ایستند و شروع به خواندن نماز می‌کنند. حمّاد، جزییات نماز امام صادق علیه السلام را نقل می‌کند و درباره‌ی سجده‌ی حضرت، به این نکته اشاره می‌دارد که امام صادق علیه السلام پس از سر برداشتن از سجده‌ی اول، تکبیر گفتند و سپس بر ران چپ خود نشستند و روی پای راست را بر کف پای چپ قرار دادند و گفتند «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ». سپس در حال نشسته تکبیر گفتند و سجده‌ی دوم را به جای آوردند: "... ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ فَلَمَّا اسْتَوَى جَالِساً قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ قَعَدَ عَلَى فَخِذِهِ الْأَيْسَرِ وَ قَدْ وَضَعَ ظَاهِرَ قَدَمِهِ الْأَيْمَنِ عَلَى بَطْنِ قَدَمِهِ الْأَيْسَرِ وَ قَالَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ ثُمَّ كَبَّرَ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ سَجَدَ السَّجْدَةَ الثَّانِيَة ...": کافی، ج 3، ص 312.

[6]"السَّجْدَةِ الْأُولَى ... تَأْوِيلُهَا اللَّهُمَّ إِنَّكَ مِنْهَا خَلَقْتَنَا يَعْنِي مِنَ الْأَرْضِ وَ تَأْوِيلُ رَفْعِ رَأْسِكَ وَ مِنْهَا أَخْرَجْتَنَا وَ تَأْوِيلُ السَّجْدَةِ الثَّانِيَةِ وَ إِلَيْهَا تُعِيدُنَا وَ رَفْعِ رَأْسِكَ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنَا تَارَةً أُخْرَى": من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 314.

[7]امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: "فَإِذَا سَجَدَ قَالَ اللَّهُ [تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ‏]: يَا مَلَائِكَتِي- أَ مَا تَرَوْنَهُ كَيْفَ تَوَاضَعَ بَعْدَ ارْتِفَاعِهِ وَ قَالَ: إِنِّي وَ إِنْ كُنْتُ جَلِيلًا مَكِيناً فِي دُنْيَاكَ، فَأَنَا ذَلِيلٌ عِنْدَ الْحَقِّ إِذَا ظَهَرَ لِي سَوْفَ أَرْفَعُهُ بِالْحَقِّ وَ أَدْفَعُ‏ بِهِ الْبَاطِلَ" یعنی: ای فرشتگانم؛ آیا بنده ام را نمی‌بینید که چگونه بعد از برخاستن [از رکوع] تواضع می‌کند و [گویی] می‌گوید: من اگرچه در این دنیا نیرومند و محترم هستم، آن هنگام که حق برایم آشکار شود، در برابر آن خوارم. پس به وسیله‌ی حق، او را بلند خواهم داشت و به او، باطل را دفع خواهم کرد: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 523.

[8]امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: "أَقْرَبُ‏ مَا يَكُونُ‏ الْعَبْدُ مِنْ‏ رَبِّهِ‏ إِذَا دَعَا رَبَّهُ وَ هُوَ سَاجِد": بحارالانوار، ج 83، ص 233.

[9]امیر مومنان می‌فرمایند: "السُّجُودُ النَّفْسَانِيُ‏ فَرَاغُ الْقَلْبِ مِنَ الْفَانِيَاتِ وَ الْإِقْبَالُ بِكُنْهِ الْهِمَّةِ عَلَى الْبَاقِيَاتِ وَ خَلْعُ الْكِبْرِ وَ الْحَمِيَّةِ وَ قَطْعُ الْبَاقِيَاتِ وَ خَلْعُ الْكِبْرِ وَ الْحَمِيَّةِ وَ قَطْعُ الْعَلَائِقِ الدُّنْيَوِيَّةِ وَ التَّحَلِّي بِالْخَلَائِقِ النَّبَوِي" یعنی: سجده‌ی نفسانی (روح سجده) رهاییِ دل از امور فناپذیر و روی آوردن با تمام و وجود به امور جاودان و کندن کِبر و تعصب بیجا و قطع همه علایق دنیوی و آراسته شدن به اخلاق نبوی است: غرر الحكم و درر الكلم، ص 129. ؛ و فرموده اند: "السُّجُودُ الْجِسْمَانِيُّ هُوَ وَضْعُ عَتَائِقِ الْوُجُوهِ عَلَى التُّرَابِ وَ اسْتِقْبَالُ الْأَرْضِ بِالرَّاحَتَيْنِ وَ الرُّكْبَتَيْنِ وَ أَطْرَافِ الْقَدَمَيْنِ مَعَ خُشُوعِ الْقَلْبِ وَ إِخْلَاصِ النِّيَّة" یعنی: سجده‌ی بدنی گذاشتن قسمت‌های نیکوی صورت‌ها بر خاک و رو آوردن به زمین با دو کف دست و کناره‌های دو پا، همراه با خشوع دل و نیت پاک است": غرر الحكم و درر الكلم، ص 128.

[10]امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: "فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السَّجْدَةِ الْأُولَى، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا مَلَائِكَتِي أَ مَا تَرَوْنَهُ كَيْفَ قَالَ: وَ إِنِّي وَ إِنْ تَوَاضَعْتُ لَكَ- فَسَوْفَ أَخْلِطُ الِانْتِصَابَ فِي طَاعَتِكَ بِالذُّلِّ بَيْنَ يَدَيْكَ فَإِذَا سَجَدَ ثَانِيَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: يَا مَلَائِكَتِي- أَ مَا تَرَوْنَ عَبْدِي هَذَا كَيْفَ عَادَ إِلَى التَّوَاضُعِ لِي لَأُعِيدَنَّ إِلَيْهِ رَحْمَتِي" یعنی: هنگامی که سرش را از سجده‌ی اول بلند می‌کند، خداوند می‌فرماید: ای فرشتگانم؛ آیا نمی‌بینیدش که [گویی] می‌گوید: من اگرچه برای تو تواضع می‌کنم، تلاش و سختی را در مسیر طاعتت با فروتنی و خواری در برابرت همراه خواهم کرد. هنگامی که برای بار دوم سجده می‌کند، خداوند می‌فرماید: ای فرشتگانم؛ آیا این بنده‌ی مرا نمی‌بینید که چطور به حالت فروتنی در برابر من بازگشت؟ من نیز رحمتم را به سوی او باز می‌گردانم: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 523.

[11] امام حسن عسکری به نقل از امام رضا علیهما السلام و ایشان نیز به نقل از پدران‌شان فرمودند روزی شخصی از امیر مومنان از تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين‏» پرسید و ایشان چنین پاسخ دادند: "«الْحَمْدُ لِلَّهِ» هُوَ أَنْ عَرَّفَ اللَّهُ عِبَادَهُ بَعْضَ نِعَمِهِ عَلَيْهِمْ جُمَلًا، إِذْ لَا يَقْدِرُونَ عَلَى مَعْرِفَةِ جَمِيعِهَا بِالتَّفْصِيلِ، لِأَنَّهَا أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى أَوْ تُعْرَفَ فَقَالَ لَهُمْ: قُولُوا: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» عَلَى مَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيْنَا" یعنی: الْحَمْدُ لِلَّهِ، آن است كه خداوند، برخى از نعمت‌هایی را كه به بندگانش ارزانى داشته، سربسته به آنها معرّفى كرده است. چون به شناسایى همه‌ی آنان با آن گستردگی قادر نيستند. زيرا نعم و عطاى او، بيش از آن است كه به شماره درآيد و شناخته شود. از اين رو به آنان فرمود: بگویيد حمد ويژه‌ی خدا است؛ بر هر چيزى كه به ما إنعام فرموده: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 30.

[12]خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ" یعنی: و جن و انسان را خلق نکردیم مگر برای اینکه عبادت کنند: سوره ذاریات، آیه 56.

[13]امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند پس از ادای تشهد، خداوند متعال خطاب به ملائک می‌فرماید: "يَا مَلَائِكَتِي قَدْ قَضَى خِدْمَتِي وَ عِبَادَتِي، وَ قَعَدَ يُثْنِي عَلَيَّ وَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِيِّي، لَأُثْنِيَنَّ عَلَيْهِ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، وَ لَأُصَلِّيَنَّ عَلَى رُوحِهِ فِي الْأَرْوَاح‏" یعنی: ای فرشتگانم؛ خدمت و عبادتم را انجام داد و به پایان برد و در حالی که مرا ستایش کرده و بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر من درود می‌فرستد، نشست. [من نیز] در ملکوت آسمان‌ها و زمین، این بنده را ثنا می‌گویم و در بین ارواح، بر روحش درود می‌فرستم: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 524.

[14] "إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ" یعنی: همانا نماز بازدارنده از فحشاء و کارهای ناپسند است: قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه 45.

[15] "إِذَا قَالَ الْعَبْدُ سُبْحَانَ اللَّهِ سَبَّحَ مَعَهُ مَا دُونَ الْعَرْشِ فَيُعْطَى قَائِلُهَا عَشْرَ أَمْثَالِهَا وَ إِذَا قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنَعِيمِ الدُّنْيَا مَوْصُولًا بِنَعِيمِ الْآخِرَةِ وَ هِيَ الْكَلِمَةُ الَّتِي يَقُولُهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ إِذَا دَخَلُوهَا وَ يَنْقَطِعُ الْكَلَامُ الَّذِي يَقُولُونَهُ فِي الدُّنْيَا مَا خَلَا الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ (سوره یونس، آیه 10) وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَالْجَنَّةُ جَزَاؤُهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ هَلْ‏ جَزاءُ الْإِحْسانِ‏ إِلَّا الْإِحْسانُ(سوره الرحمن، آیه 60.) يَقُولُ هَلْ جَزَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَّا الْجَنَّة": بحارالانوار، ج 90، ص 167.

[16]قرآن کریم، سوره مریم، آیه 76.

[17] "الْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ هُوَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ": همان، ص 169.

[18] "... فَقُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَإِنَّ لَكَ بِذَلِكَ إِنْ قُلْتَهُ بِكُلِّ تَسْبِيحَةٍ عَشْرُ شَجَرَاتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ أَنْوَاعِ الْفَاكِهَةِ وَ هُنَّ مِنَ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَات": همان، ص 168.

[19] "فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ صَلِ‏ عَلَيْكَ‏ وَ عَلَى‏ أَهْلِ‏ بَيْتِكَ فَقُلْتُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ قَدْ فَعَلَ ثُمَّ الْتَفَتُّ فَإِذَا أَنَا بِصُفُوفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ سَلِّمْ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي أَنَا السَّلَامُ وَ التَّحِيَّةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ الْبَرَكَاتُ أَنْتَ وَ ذُرِّيَّتُك‏": وسائل الشیعه، ج 5، ص 468.

[20]"سلام قولى در اسلام ... دعا و خواستن سلامت از خداوند بشخص است سَلامٌ عَلَيْكُمْ يعنى سلامت باد از خدا بر شما و چون از جانب خداست لذا تحيّتى است از خدا و با بركت و پاک و دلچسب است‏": قاموس قرآن، ج 3، ص 296.

[21]"سلم (بر وزن عقل) مسالمت و صلح و سازش‏‏": قاموس قرآن، ج 3، ص 300.

[22]"مَا مَعْنَى السَّلَامِ‏ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ نَبِيَّهُ وَ وَصِيَّهُ وَ ابْنَتَهُ وَ ابْنَيْهِ وَ جَمِيعَ الْأَئِمَّةِ وَ خَلَقَ شِيعَتَهُمْ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ وَ أَنْ يَصْبِرُوا وَ يُصَابِرُوا وَ يُرَابِطُوا وَ أَنْ يَتَّقُوا اللَّهَ وَ وَعَدَهُمْ أَنْ يُسَلِّمَ لَهُمُ الْأَرْضَ الْمُبَارَكَةَ وَ الْحَرَمَ الْآمِنَ وَ أَنْ يُنَزِّلَ لَهُمُ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ وَ يُظْهِرَ لَهُمُ السَّقْفَ الْمَرْفُوعَ وَ يُرِيحَهُمْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ الْأَرْضِ الَّتِي يُبَدِّلُهَا اللَّهُ مِنَ السَّلَامِ وَ يُسَلِّمُ مَا فِيهَا لَهُمْ‏ لا شِيَةَ فِيها قَالَ لَا خُصُومَةَ فِيهَا لِعَدُوِّهِمْ وَ أَنْ يَكُونَ لَهُمْ فِيهَا مَا يُحِبُّونَ وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى جَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ شِيعَتِهِمُ الْمِيثَاقَ بِذَلِكَ‏ وَ إِنَّمَا السَّلَامُ عَلَيْهِ تَذْكِرَةُ نَفْسِ‏ الْمِيثَاقِ‏ وَ تَجْدِيدٌ لَهُ عَلَى اللَّهِ لَعَلَّهُ أَنْ يُعَجِّلَهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ يُعَجِّلَ السَّلَامَ لَكُمْ بِجَمِيعِ مَا فِيه‏‏": کافی، ج 1، ص 451.

[23]خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: "وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ‏ فِي‏ الصَّالِحِين‏" یعنی: و کسانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند، در زمره صالحین وارد خواهیم کرد: سوره عنکبوت، آیه 9. ؛ همچنین می‌فرماید: "يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ": یعنی: به خدا و روز آخرت ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و در انجام خیرات از هم سرعت می‌گیرند و آنها از صالحین هستند: سوره آل عمران، آیه 114.

[24]"مَعْنَى التَّسْلِيمِ‏ فِي‏ دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ مَعْنَى الْأَمَانِ أَيْ مَنْ أَتَى بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص خَاضِعاً لَهُ خَاشِعاً فِيهِ فَلَهُ الْأَمَانُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْيَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ": مصباح الشریعة، ص 95.

[25]"إِنَّ الْإِمَامَ يُتَرْجِمُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَقُولُ فِي تَرْجَمَتِهِ لِأَهْلِ الْجَمَاعَةِ أَمَانٌ لَكُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَة": وسائل الشیعه، ج 6، ص 417.

   

logo test

ارتباط با ما