بسم الله الرحمن الرحیم
نماز، پیوند با ملکوت
درسگفتارهایی از: مسعود بسیطی
با اهتمام: زهرا مرادی
در دورهی «نماز، پیوند با ملکوت»، با معنای نماز و فقرات آن، چرایی به جا آوردن نماز و ارتباطش با عقل آشنا میشویم؛ جایگاه نماز را نزد خداوند متعال بیان میکنیم؛ و به سوالات و شبهات مطرح در این حوزه پاسخ میدهیم. این مبحث، در 13 گفتار ارائه میگردد.
درس نهم: سورهی حمد (قسمت اول)
جلسهی گذشته ، دربارهی حضور قلب و راهکارهای بالا بردن توجه در نماز صحبت کردیم. همچنانکه اشاره شد، تنها آن مقداری از نماز مورد پذیرش درگاه الهی قرار میگیرد که در آن حضور قلب داشته باشیم. یعنی با تمام وجود، خود را در محضر پروردگار ببینیم و به جایگاه حقیرمان در برابر پرورشدهندهای که هر چه هست، از اوست، متوجه باشیم. همچنین، به آنچه بر زبان میآوریم و مفهوم سجود و رکوع و قیامی که در برابر ذات مقدسش انجام میدهیم، توجه کنیم.
این جلسه، به بررسی سوره حمد و معنای آن میپردازیم.
فضیلت ویژهی سورهی حمد
از آنجا که سورهی حمد، اولین سورهی قرآن کریم است و در واقع، قرآن با آن آغاز میشود، «فاتحة الکتاب» (آغاز کنندهی کتاب) نیز نامیده میشود. خواندن این سوره در نمازهای پنجگانه، واجب است و به فرمودهی امام رضا علیه السلام ، «به این دلیل، نماز با خواندن سورهی حمد و نَه سورههای دیگر قرآن، آغاز شده که در هیچ کلام و هیچ سورهی قرآن به اندازه سورهی حمد، انواع خیر و حکمت یکجا جمع نشده است.»[1]
گرچه حرف به حرف کلام خدا دارای خواص، آثار و ارزشی بس عظیم است، اما همانطور که امام رضا علیه السلام فرمودند، در این میان، سورهی حمد، جایگاهی بیمانند و ویژه دارد. تا آنجا که رسول خاتم میفرمایند:
"خداوند با «فاتحة الكتاب»، منّت خاصّ جداگانهاى بر من نهاد و آن را همتای قرآن - كه از جلال و عظمت، دریاى موّاج است - قرار داد."[2]
"اگر فاتحة الکتاب را در یک کفهی ترازو و باقی سورههای قرآن را در کفهی دیگر قرار دهند، فاتحة الکتاب، هفت برابر سنگینتر است."[3]
"کسی که سورهی فاتحة الکتاب را بخواند، خداوند اجر و پاداشی معادل خواندن همهی کتب آسمانی به او عنایت میفرماید."[4]
و امیر مومنان میفرمایند:
"یقینا فاتحة الكتاب، بزرگترین و شریفترین چیزى است كه در گنجهاى عرش وجود دارد ... كسى كه آن را بخواند و به دوستى و موالات محمّد و خاندان پاکش معتقد و نسبت به دستورشان مطیع باشد و به ایشان ایمان ظاهری و باطنی داشته باشد، خداى عزّ و جلّ، به هر حرفى از آن، برایش، حسنهاى مرحمت كند كه هر حسنه، برتر است از دنیا و آنچه در اوست از مال و منال و انواع خیرات! ... پس در کسب این خیر و عنایت كه [رایگان] به شما روى آورده، بكوشید که غنیمتى است که نباید از آن گذشت تا حسرت و افسوسش بماند."[5]
در ادامه، به معنای آیات این سورهی پر فضیلت میپردازیم:
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم
(یادآوری: همچنانکه در درس ششم ذیل معنای «الله اکبر» و «اشهد ان لااله الا الله» به تعریف «الله» پرداخته شد، «الله» همان وجودی است که از یک سو همگان او را میشناسند (از همین رو الف و لام معرفه بر سر اله آمده) و از دیگر سو نسبت به چیستی و ماهیت او واله و سرگردانند.[6] معبودی که شبیه و شریکی ندارد و نه عقل، نه فهم، نه تصور و نه اوهام نمیتوانند او را درک کنند و به کُنهش پی ببرند.[7] او که آفرینش و همهی امور از آنِ اوست، به خواست خود، خلق را وجود میدهد و هر چه برای خلق میرسد، از اوست. برگشت خلق هم به سوی اوست.[8] باقی و جاودان است و غیر از او هر چه هست، فانی و نابود شدنی است[9] ...
دربارهی معنای رحمان و رحیم نیز در همین درس، ذیل آیهی سوم از سورهی حمد، توضیح خواهیم داد.)
«بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم» تحفهای آسمانی است که به برکت وجود محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم برای امت رسول خاتم فرو فرستاده شده و امتهای پیشین از داشتنش محروم بودند؛[10] موهبتی گرانقدر از رموز و اسرار الهی است که دربارهاش فرمودهاند:
"بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم، به اسم اعظم خداوند، نزدیکتر است از سیاهی چشم به سفیدی آن!"[11]
اسم اعظمی که تنها یکی از خواص آن، اجابت هر دعایی و برآورده شدن هر خواستهای است![12]
اما همچنانکه کودکی خردسال، ارزش الماسی گرانبها و درشت را درک نمیکند و گاه با آن بازی میکند، گاه پرتش میکند، ما نیز به منزلت این عبارت پر مغز واقف نیستیم. عبارتی که امیر مومنان در تفسیر «باء» بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم، یک شب تا صبح سخن گفت؛ در حالی که تفسیر این حرف تمام نشد.[13]
قرائت نماز با چنین عبارت خاص و ارزشمندی آغاز میشود. نه تنها نماز، بلکه هر کاری را که در صدد انجامش هستیم باید با یاد نمودن از خداوند رحمان و رحیمی آغاز کنیم که اگر ارادهی او نباشد، هیچ آغازی به پایان نمیرسد! امام حسن عسکری علیه السلام در این رابطه میفرمایند:
"خداوند متعال به بندگانش فرموده ... در هر كارى كه شروع میكنید و به تمام شدن و به نتیجه رسیدن نهاییاش امیدوارید، به سوى من، كرنش كنید. و یقین بدانید هرگاه اراده كنم كه به شما بخشش و عطا روا دارم، احدى، به منع شما قادر نیست؛ و هر گاه اراده كنم كه [نعمتى] از شما باز دارم، كسى، به عطاى شما قادر نیست! بدین جهت من، ذى حقترین فردى هستم كه به آستانش گدایى شود و لایقترین كسى هستم كه به سویش تضرّع و زارى كنند.
پس در آغاز هر مطلب كوچک و بزرگى، بگویید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم» كه در واقع، چنین گفتهاید: بر تمام امورم، یارى از خدا میطلبم. خدایی كه پرستش و بندگى، جز براى او، شایسته نیست. خدایى كه آنگاه که از او دادخواهی شود، دادرس است. هر گاه که خوانده شود، پذیرا و جوابگوست. همان رحمانی که با گسترش رزق و روزى، بر ما، رحم میکند. و همان که بر ما در دین و دنیا و آخرتمان رحیم بود و [به سبب همین رحیمیتش] در دین به ما تخفیف داد و آن را سبک و آسان گردانید. و با جدا کردن ما از دشمنانش به ما رحم میکند»"[14]
پس بکوشیم از این پس با توجه به این تبیین امام حسن عسکری علیه السلام در نماز و آغاز هر کاری و ابتدای هر خوردن و آشامیدنی، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم» را بر زبان جاری کنیم. باشد که به برکت این موهبت عظیم، رحمت خداوند بیش از پیش شامل حالمان گردد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
با آنکه «حمد» را عموما «ستایش» و یا «سپاس» ترجمه میکنند، اما واقعیت این است که هیچ واژهای نمیتواند به درستی «حمد» را تعریف کند. حتی ستایش معنایی متفاوت از سپاس دارد. ستایش یعنی مدح و ثنای کسی را به جا آوردن و ویژگیای در او را ستودن. و سپاس به معنی تشکر کردن در برابر لطف یا نعمتی است که کسی به دیگری مرحمت نموده است. و این گونه به نظر میرسد که حمد، هر دو واژه را توأمان در دل خود دارد، بلکه چیزی فراتر از مجموع آنهاست. در ادامه، با استمداد از کلام از اهل بیت علیهم السلام تلاش میکنیم مفهوم حمد را تا حدی تبیین نماییم:
میدانیم که هر چه تلاش کنیم نمیتوانیم نعمتهایی را که خداوند به ما ارزانی فرموده، نام ببریم، چه رسد به اینکه شکرشان را به جای آوریم. و بالاتر از آن، به فرمودهی امیر مومنان، بسیاری از نعمتهایی را که از آن بهرهمندیم حتی نمیشناسیم و از وجودشان بیخبریم! با گفتن «الحمدلله» به این حقیقت که نعمتهای خداوند بیشتر از آن است که به شماره در آید و شناخته شود، اقرار میکنیم و خداوند را به سبب بندهنوازی و قدرتش میستاییم و بابت هر آنچه عطایمان نموده – چه به آن واقفیم و چه نسبت بدان غافل - شکر میگوییم.[15]
در واقع، «الحمدلله» آنچنان واژهی گرانقدر و پر مغزی است که خداوند مهربان، گفتنِ با توجهِ آن را به عنوان شکرگزاری از نعمتهایش – هر قدر هم که عظیم بوده باشند – میپذیرد! حال آنکه میدانیم اگر این لطف خداوند نبود، هیچ فعل و ذکری نمیتوانست آنگونه که شایستهی ذات جلیل اوست، معادل شکر الهی را به جای آورد.[16]
پُر واضح است بر زبان آوردن این عبارت، ارزشمند و تاثیرگذار نخواهد بود مگر آنکه همراه باشد با: خضوع، توجه قلبی و اقرار درونی به اینکه به خالق مهربان و قادری آویزان هستیم که اگر لحظهای عنایت خویش را از ما دریغ فرماید، از «هیچ» چیز برخوردار نیستیم، حتی نعمت وجود!
در سورهی حمد، در ادامهی «الحمدلله» با گفتن «رب العالمین» اقرار میکنیم «الله» که حمدش را به جای آوردیم، آفریننده، مالک، پرورشدهنده، روزیرسان و گردانندهی همهی مخلوقات است؛ و نه کسی جز او![17]
در واقع، «رب» که در فارسی عموما «پروردگار» ترجمه میشود، یکی از اسماء الحسنای الهی است و مفهومی معادل خالق، صاحب اختیار، پرورش دهنده، روزیرسان و تربیت کننده دارد[18] و مقصود از «عالمین» هم تمامی مخلوقات خداوند – از جمادات تا حیوانات و هر مخلوق دیگری - در همهی عالمهایی است که خلق فرموده است.[19]
برای آنکه به عظمت آنچه بر زبان میآوریم، بیشتر توجه کنیم، بیانِ این کلام امام صادق علیه السلام خالی از لطف نیست که فرمودند:
«خداوند متعال دوازده هزار عالَم خلق کرده که هر کدام از آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین است. و اهل هر عالَمی نمیدانند که جز عالَم آنها، عالَم دیگری را خداوند آفریده یا نه!»[20]
بنابراین، ما در سورهی حمد و ذیل «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين» اذعان میداریم همهی حمد، مخصوص خداوندگاری است که خالق و روزیرسان و گرداننده و تدبیرکننده و تربیت کنندهی همهی مخلوقات در همهی عوالمِ دوازده هزارگانه است؛ خاضعانه او را میستاییم و به سبب تمام نعمتهایی که به همهی ما عطا فرموده – چه نعمتهایی که میشناسیم و چه موهبتهایی را که نمیشناسیم ولی از آنها برخورداریم - او را شکر میکنیم.
الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
«رحمان» و «رحیم» نیز از دیگر اسمای الهی هستند که معادل دقیق فارسی ندارند. عموما در ترجمههای فارسی، رحمان را بخشنده، و رحیم را مهربان معنی میکنند که هیچ کدام، آنچنان که باید مفهوم این دو واژه را بیان نمیکنند.
«رحمان» اسمی مخصوص خداوند متعال است[21] و هیچ موجود دیگری به سبب رفتار کریمانه یا بخشندگیاش رحمان خوانده نمیشود. امام حسن عسکری علیه السلام میفرمایند:
"رحمان، همان کسی است که به دادن روزی بندگانش شدیدا متمایل است و روزی خود را از آنان دریغ نکند اگر چه فرمانش را نبرند."[22]
یعنی حتی اگر بندگانش از او فرمانبری نکنند، باز هم رزق ایشان را قطع نمیکند! کدامیک از ما میتوانیم اینگونه باشیم؟ در حالی که وقتی از دوستان و عزیزانمان، مکدّر میشویم، از الطافی که پیشتر در حقشان انجام دادهایم هم پشیمان میشویم، چه رسد به اینکه رحمت و بخشش خود را مانند گذشته شامل حالشان گردانیم. با چنین روحیهای با کسی که دشمنمان است و به مخاصمه علیه ما برخاسته، چگونه برخورد خواهیم کرد؟!
از همین روست که به کسی غیر از خداوند، «رحمان» گفته نمیشود. در آیات متعددی از قرآن کریم نیز به جای نام «الله» از اسم «رحمان» استفاده شده است.[23] مانند «وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً»[24] و «وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً»[25]در حالی که در مورد «رحیم» چنین ویژگیای وجود ندارد.
به بیان دیگر، «رحیم» اسمی است که هم به خداوند و هم به دیگران[26] اطلاق میشود و در مورد خداوند، عموما اشاره به رحمت ویژهاش نسبت به مومنان دارد. امام صادق علیه السلام در این باره میفرمایند:
"خداوند، اله همه چیز است. رحمانیت او برای تمام مخلوقات و رحیمیتش مخصوص مومنین است."[27]
امیر مومنان نیز میفرمایند:
"خداوند به بندگان مؤمنش رحیم است و از رحمت اوست كه صد رحمت آفريد و از آن [صد رحمت] یکی را در همهی آفريدگان، قرار داد تا مردم به سبب آن به یکدیگر رحم کنند! و مادر، به فرزندش رحم داشته باشد و همینطور مادران [در عالم] حيوانات، بر فرزندانشان مهربان باشند. پس آنگاه كه روز رستاخيز، فرا رسد [آن رحمت واحد] را به نود و نه بخش ديگر، بيفزايد و با آن، به امّت محمّد (ص) رحمت آوَرَد."[28]
با جمع بندی نکات گفته شده به این نتیجه میرسیم که: «رحمانیتِ» خداوند همان رحمت کثیر و واسعهای است که جماد و نبات و حیوان و انسان و دوست و دشمن و مومن و کافر را شامل گردیده؛ و «رحیمیتِ» خداوند، رحمت ویژهای است که توسط آن با بندگان مومنش برخورد میکند.
مشمول حال مومنان خواهد بود و دیگران از آن محرومند.
مَالِكِ یوْمِ الدِّین
در حالِ حمد خداوندی بودیم که خالق و رازق و پرورشدهنده و تدبیرکنندهی همه مخلوقات در همهی عوالم است (رب العالمین)، رحمت واسعهاش همهی هستی و مخلوقات را فراگرفته (رحمان است)، رحمت ویژهاش نصیب مومنان میگردد (رحیم است) و «مالک یوم الدین» یعنی صاحب اختیار روز حساب است.
منظور از مالک روز حساب، آن است که تنها خداوند است که قادر به برپایی چنین محکمهای است و تنها اوست که میتواند زمان وقوعش را جلو یا عقب بیاندازد و تنها اوست که در آن روز، حق داوری دارد؛[29] و یادآورِ این حقیقت است که با آن که خداوند مالک حقیقیِ همه چیز در همه وقت است ولی مالکیت او در روز قیامت، جلوهی دیگری دارد. چراکه در آن روز، نه مال،[30] نه فرزند،[31] نه خویشاوند،[32]نه عذرخواهی[33]نه منصب و نه هیچ چیز دیگری به کار آدمی نمیآید و همانطور که قرآن در معرفی این روز میفرماید:
"پس تو چه میدانی که «یوْمِ الدِّین» چیست! روزی که هیچ کس برای کسی کارایی ندارد و آن روز، تنها حکم و فرمان با خداست."[34]
این کلام رسول رحمت را آویزهی گوش داریم که فرمودند:
"زیرکترینِ زیرکها کسی است که پیش از حسابرسیِ آن روز، نفسش را مورد محاسبه قرار دهد و احمقترین احمقها، کسی است که به جای محاسبهی نفس، از آن پیروی کند[35] هیچ مخلوقی نیست جز این که در روز قیامت اظهار ندامت و پشیمانی خواهد کرد. جایی که دیگر پشیمانی اثر ندارد.[36]"
ای مالکِ یوم الدین؛ به آبروی برترین و عزیزترین بندگانت، محمد مصطفی و اهل بیت پاکش، در آن روز که بیش از هر زمان دیگری به رحمتت نیازمندیم، ما را مورد بخشش و رحمت خاصهات قرار بده و آبرویمان را حفظ بفرما.
نکات مهم این جلسه:
با توجه به اهمیت این درس و تک تک نکات و روایات مطرح شده، به جای ارائهی خلاصهوار نکات مهم، توصیه میگردد مجددا محتوای درس، با توجه مطالعه شود. به عنوان حُسن ختام این جلسه، نظر شما عزیزان را به حدیثی ارزشمند از رسول رحمت دربارهی آیات مورد بررسی در درس نهم، جلب میکنیم. رسول خاتم میفرمایند:
وقتی بندهای میگوید بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم، خداوند متعال میفرماید: بندهام به اسم من آغاز کرد و حق است بر من که کارهایش را به سرانجام برسانم و احوالش را مبارک گردانم.
و آنگاه که بگوید الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين، خداوند متعال میفرماید: بندهام مرا حمد کرد و میداند نعمتهایی که دارد از من است و بلاهایی که از او دور کردم با احسان من بوده است. پس ای ملائکهی من شاهد باشید که نعمتهای سرای آخرت را بر نعمتهای دنیایی او میافزایم و همانطور که بلاهای دنیا را از او دور نمودم، بلایای آن جهان را نیز از او دفع میکنم.
و زمانی که بگوید الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، خداوند میفرماید: بندهام برایم شهادت داد که من رحمان و رحیم هستم. پس شما را شاهد میگیرم که بهرهی او از رحمتم را فزونی خواهم بخشید و بهرهاش را از آنچه به او بخشیدهام، زیاد خواهم نمود.
و هنگامی که گوید مَالِكِ یوْمِ الدِّین، خداوند فرماید: شما را شاهد میگیرم که چون بندهام به اینکه من مالک روز جزایم، اعتراف نمود، حسابش را آسان کنم و حسناتش را بپذیرم و از بدکرداریاش در گذرم."[37]
[1]"إِنَّمَا بُدِئَ بِالْحَمْدِ دُونَ سَائِرِ السُّوَرِ لِأَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ الْكَلَامِ جُمِعَ فِيهِ مِنْ جَوَامِعِ الْخَيْرِ وَ الْحِكْمَةِ مَا جُمِعَ فِي سُورَةِ الْحَمْد": وسائل الشیعه، ج 6، ص 38.
[2]"... فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ عَلَيَّ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ": بحارالانوار، ج 89، ص 227.
[3]"لَوْ أَنَّ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وُضِعَتْ فِي كِفَّةِ الْمِيزَانِ وَ وُضِعَ الْقُرْآنُ فِي كِفَّةٍ لَرَجَحَتْ فَاتِحَةُ الْكِتَابِ سَبْعَ مَرَّات": وسائل الشیعه، ج 4، ص 330.
[4]"مَنْ قَرَأَ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ كُلِّ كُتُبٍ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ قرأها [قُرَّائِهَا] وَ ثَوَابِهَا": الاختصاص، ص 39.
[5]"إِنَّ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ أَشْرَفُ مَا فِي كُنُوزِ الْعَرْشِ ... أَلَا فَمَنْ قَرَأَهَا مُعْتَقِداً لِمُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ مُنْقَاداً لِأَمْرِهِمَا مُؤْمِناً بِظَاهِرِهِمَا وَ بَاطِنِهِمَا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِنْهَا حَسَنَةً كُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا أَفْضَلُ لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِمَا فِيهَا مِنْ أَصْنَافِ أَمْوَالِهَا وَ خَيْرَاتِهَا وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى قَارِئٍ يَقْرَؤُهَا كَانَ لَهُ قَدْرُ ثُلُثِ مَا لِلْقَارِي فَلْيَسْتَكْثِرْ أَحَدُكُمْ مِنْ هَذَا الْخَيْرِ الْمُعْرِضِ لَكُمْ فَإِنَّهُ غَنِيمَةٌ لَا يَذْهَبَنَّ أَوَانُهُ فَتَبْقَى فِي قُلُوبِكُمُ الْحَسْرَة": بحارالانوار، ج 89، ص 227 و 228.
[6]- امام باقر علیه السلام دربارهی "الله" چنین میفرمایند: "اللَّهُ مَعْنَاهُ الْمَعْبُودُ الَّذِي أَلِهَ الْخَلْقُ عَنْ دَرْكِ مَائِيَّتِهِ وَ الْإِحَاطَةِ بِكَيْفِيَّتِهِ وَ يَقُولُ الْعَرَبُ أَلِهَ الرَّجُلُ إِذَا تَحَيَّرَ فِي الشَّيْءِ فَلَمْ يُحِطْ بِهِ عِلْماً وَ وَلِهَ إِذَا فَزِعَ إِلَى شَيْءٍ مِمَّا يَحْذَرُهُ وَ يَخَافُهُ فَالْإِلَهُ هُوَ الْمَسْتُورُ عَنْ حَوَاسِّ الْخَلْق" یعنی: الله به معنای معبودی است که خلق، از درک ماهیت و چیستی آن و همچنین از احاطه به کیفیتش عاجزند؛ عرب وقتی در مورد کسی واژهی «اله» را به کار میبرد که آن فرد در چیزی متحیر و سرگردان شود به گونهای که علمش به آن احاطه نداشته باشد. «وله» را هم وقتی به کار میبرد که از خوف به چیزی پناه ببرد؛ پس إله از حواسّ خلق مستور و پوشیده است: بحارالانوار، ج 3، ص 222.
[7] "فَمَا وَقَعَ وَهْمُكَ عَلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ خِلَافُهُ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَ لَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ ُ كَيْفَ تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ خِلَافُ مَا يُعْقَلُ وَ خِلَافُ مَا يُتَصَوَّرُ فِي الْأَوْهَام ..." یعنی: هر چه که به ذهنت بیايد، خدا جز او باشد، چيزى به او شبیه نیست و اوهام او را درک نكنند، چگونه اوهام به كُنه ذاتش رسد با آنكه در عقل نگنجد و هر چه در تصور و فهم در آيد مخالف آن باشد: التوحید (صدوق)، ص 106.
[8] "اللَّهُ الَّذِي لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرَ (سوره اعراف، آیه 54.) بِمَشِيَّتِهِ كَانَ الْخَلْقُ وَ مِنْهُ كَانَ كُلُّ شَيْءٍ لِلْخَلْقِ وَ إِلَيْهِ يَرْجِعُ الْخَلْقُ":بحارالانوار، ج 81، ص131.
[9] "فَهُوَ الْبَاقِي وَ كُلُّ شَيْءٍ دُونَهُ فَانٍ":همان.
[10] تفسیر البرهان، ج 1، ص 95.
[11] این تعبیر دربارهی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم» از امیر مومنان، امام باقر، امام صادق، امام رضا، امام حسن عسکری و دیگر اهل بیت علیهم السلام، بیان گردیده است. به عنوان نمونه، امام رضاعلیه السلام فرموده اند: "إِنَّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَینِ إِلَى بَیاضِهَا": بحارالانوار، ج 89، ص 233.
[12]اهل بیت علیهم السلام عموما از اسم اعظم اینچنین تعریف کردهاند: "اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ الَّذِي إِذَا دُعِيَ بِهِ أَجَابَ وَ إِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى": بحارالانوار، ج 95، ص 404.
[13]ابن عباس میگوید یک شب امیرمومنان از قبل از تاریکی هوا دربارهی شرح بسم الله صحبت کردند اما وقتی صبح شد هنوز در تفسیر حرف«باء» در بسم الله بودند و حتی به حرف «سین» نرسیده بودیم. سپس امام گفتند اگر بخواهم اندازهی چهل بار شتر در شرح بسم الله، بار میکنم: "أَنَّهُ شَرَحَ لَهُ فِی لَیلَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ حِینَ أَقْبَلَ ظَلَامُهَا حَتَّى أَسْفَرَ صَبَاحُهَا فِی شَرْحِ الْبَاءِ مِنْ بِسْمِ اللَّهِ وَ لَمْ یتَقَدَّمْ إِلَى السِّینِ وَ قَالَ لَوْ شِئْتُ لَأَوْقَرْتُ أَرْبَعِینَ بَعِیراً مِنْ شَرْحِ بِسْمِ اللَّه": بحارالانوار، ج 40، ص 186.
[14] "فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِعِبَادِهِ: ... فَإِلَی فَافْزَعُوا فِی كُلِّ أَمْرٍ تَأْخُذُونَ بِهِ وَ تَرْجُونَ تَمَامَهُ، وَ بُلُوغَ غَایتِهِ، فَإِنِّی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أُعْطِیكُمْ لَمْ یقْدِرْ غَیرِی عَلَى مَنْعِكُمْ وَ إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَمْنَعَكُمْ لَمْ یقْدِرْ غَیرِی عَلَى إِعْطَائِكُمْ [فَأَنَا أَحَقُّ مَنْ سُئِلَ، وَ أَوْلَى مَنْ تُضُرِّعَ إِلَیهِ] فَقُولُوا عِنْدَ افْتِتَاحِ كُلِ أَمْرٍ عَظِیمٍ أَوْ صَغِیرٍ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» أَی أَسْتَعِینُ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ بِاللَّهِ الَّذِی لَا تَحِقُّ الْعِبَادَةُ لِغَیرِهِ، الْمُغِیثِ إِذَا اسْتُغِیثَ، [وَ] الْمُجِیبِ إِذَا دُعِی «الرَّحْمَنِ» الَّذِی یرْحَمُ بِبَسْطِ الرِّزْقِ عَلَینَا «الرَّحِیمِ» بِنَا فِی أَدْیانِنَا وَ دُنْیانَا وَ آخِرَتِنَا: خَفَّفَ اللَّهُ عَلَینَا الدِّینَ، وَ جَعَلَهُ سَهْلًا خَفِیفاً، وَ هُوَ یرْحَمُنَا بِتَمْییزِنَا مِنْ أَعْدَائِهِ": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 28.
[15] امام حسن عسکری به نقل از امام رضا علیهما السلام و ایشان نیز به نقل از پدرانشان فرمودند روزی شخصی از امیر مومنان در تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين» پرسید و ایشان چنین پاسخ دادند: "«الْحَمْدُ لِلَّهِ» هُوَ أَنْ عَرَّفَ اللَّهُ عِبَادَهُ بَعْضَ نِعَمِهِ عَلَيْهِمْ جُمَلًا، إِذْ لَا يَقْدِرُونَ عَلَى مَعْرِفَةِ جَمِيعِهَا بِالتَّفْصِيلِ، لِأَنَّهَا أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى أَوْ تُعْرَفَ فَقَالَ لَهُمْ: قُولُوا: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» عَلَى مَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيْنَا" یعنی: الْحَمْدُ لِلَّهِ، آن است كه خداوند، برخى از نعمتهایی را كه به بندگانش ارزانى داشته، سربسته به آنها معرّفى كرده است. چون به شناسایى همهی آنان با آن گستردگی قادر نيستند. زيرا نعم و عطایاى او، بيش از آن است كه به شماره درآيد و شناخته شود. از اين رو به آنان فرمود: بگویيد حمد ويژهی خدا است؛ بر هر چيزى كه به ما إنعام فرموده: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 30.
[16] امام صادق علیه السلام میفرمایند: "شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ إِنْ عَظُمَتْ أَنْ تَحْمَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهَا" یعنی: شكر هر نعمتى - هر چند كه آن نعمت بزرگ باشد - آن است كه خداى عز و جل را بر آن حمد كنى: بحارالانوار، ج 68، ص 41. ؛ امام سجاد علیه السلام نیز فرمودهاند: "مَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَ كُلِ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَل" یعنی: کسی که الحمدلله بگوید، شکر هر نعمتی را برای خداوند به جای آورده است: همان، ص 44.
[17] امام رضاعلیه السلام میفرمایند: "أَنَّ قَوْلَهُ تَعَالَى الْحَمْدُ لِلَّهِ إِنَّمَا هُوَ أَدَاءٌ لِمَا أَوْجَبَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ مِنَ الشُّكْرِ وَ شُكْرُهُ لِمَا وَفَّقَ عَبْدَهُ لِلْخَيْرِ رَبِّ الْعالَمِينَ تَمْجِيدٌ لَهُ وَ تَحْمِيدٌ وَ إِقْرَارٌ و أنه هُوَ الْخَالِقُ الْمَالِكُ لَا غَيْرُهُ" یعنی: «الحمدللَّه» اداء آنچه راست كه حق تعالى از شكر بر بندگانش واجب ساخته و شكر نسبت به آنچه خداوند به بنده اش برای خوبی ها و خیرات توفیق داده و «ربّ العالمين» تمجيد و تحميد اوست و اقرار به اينكه او آفريننده و مالک همهی مخلوقات است، نه غير او: عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 107.
[18] امام حسن عسکری فرموده اند: "وَ رَبِّ الْعالَمِينَ مَالِكُهُمْ وَ خَالِقُهُمْ - وَ سَائِقُ أَرْزَاقِهِمْ، إِلَيْهِمْ، مِنْ حَيْثُ يَعْلَمُونَ، وَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُون" یعنی: مقصود از رب العالمین، مالک و خالق و روزىرسان مخلوقات است چه از جایی كه میدانند و چه از آنجا كه نمی دانند: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 30.
[19] امام حسن عسکری فرموده اند: "... الْعالَمِينَ وَ هُمُ الْجَمَاعَاتُ مِنْ كُلِّ مَخْلُوقٍ، مِنَ الْجَمَادَاتِ، وَ الْحَيَوَانَاتِ: فَأَمَّا الْحَيَوَانَاتُ، فَهُوَ يَقْلِبُهَا فِي قُدْرَتِهِ، وَ يَغْذُوهَا مِنْ رِزْقِهِ، وَ يَحُوطُهَا بِكَنَفِهِ وَ يُدَبِّرُ كُلًّا مِنْهَا بِمَصْلَحَتِهِ. وَ أَمَّا الْجَمَادَاتُ فَهُوَ يُمْسِكُهَا بِقُدْرَتِهِ، يُمْسِكُ مَا اتَّصَلَ مِنْهَا أَنْ يَتَهَافَتَ، وَ يُمْسِكُ الْمُتَهَافِتَ مِنْهَا أَنْ يَتَلَاصَقَ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَ يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَنْخَسِفَ إِلَّا بِأَمْرِهِ، إِنَّهُ بِعِبَادِهِ رَءُوفٌ رَحِيمٌ" یعنی: مقصود از عالمین، گروه اجتماعات از تمامی مخلوقات، شامل جمادات و حیوانات است. امّا حيوانات: خداوندگار، آنها را با قدرتش زير و زبر میكند و از روزی اش به آنها میخورانَد و در كنف حمايتش نگه میدارد و بر اساس مصلحتش همه را تدبير میكند و امّا جمادات: خداوند است كه با قدرتش آنها را نگه میدارد و آنچه را كه به هم پيوند و پيوستگى دارد، از سقوط آنها جلوگير است. و آنچه كه در حال سقوط است، مانع از اتّصال و پيوند آن است. آسمان را نگهدار است كه بر زمين، واقع نشود مگر به اذن او و زمين را حافظ است كه فرو نرود مگر به فرمان او. به راستى كه او نسبت به بندگانش رأفت و رحمت دارد: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 30.
[20] "إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ كُلُّ عَالَمٍ مِنْهُمْ أَكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِينَ مَا يَرَى عَالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَهُمْ": بحارالانوار، ج 54، ص 320.
[21] امام صادق علیه السلام میفرمایند: "الرَّحْمَنُ اسْمٌ خَاصٌ بِصِفَةٍ عَامَّةٍ وَ الرَّحِيمُ اسْمٌ عَامٌّ بِصِفَةٍ خَاصَّة": المصباح للكفعمي، ص 317.
[22] "«الرَّحْمنِ»: الْعَاطِفِ عَلَى خَلْقِهِ بِالرِّزْقِ، لَا يَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ رِزْقِهِ، وَ إِنِ انْقَطَعُوا عَنْ طَاعَتِهِ": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 34.
[23] علاقمندان به این موضوع بنگرند به: قاموس قرآن، ج 3، ص 74.
[24]قرآن کریم، سوره بقره، آیه 116.
[25]قرآن کریم، سوره مریم، آیه 88.
[26] به عنوان نمونه خداوند دربارهی پیامبر رحمت میفرماید: "لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيم" یعنی: رسولی از بین تان آمده که ناراحتیهای شما بر او گران میآید و نسبت به [هدایت و خوشیختی] شما سخت علاقمند و به مومنان رئوف و رحیم است: قرآن کریم، سوره توبه، آیه 128.
[27] "وَ اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَيْءٍ وَ الرَّحْمَنُ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّة": بحارالانوار، ج 89، ص 229.
[28] "رَحِيمٌ بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ مِنْ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ خَلَقَ مِائَةَ رَحْمَةٍ، وَ جَعَلَ مِنْهَا رَحْمَةً وَاحِدَةً فِي الْخَلْقِ كُلِّهِمْ، فَبِهَا يَتَرَاحَمُ النَّاسُ، وَ تَرَحَّمُ الْوَالِدَةُ وَلَدَهَا، وَ تَحْنُو الْأُمَّهَاتُ مِنَ الْحَيَوَانَاتِ عَلَى أَوْلَادِهَا. فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَضَافَ هَذِهِ الرَّحْمَةَ [الْوَاحِدَةَ] إِلَى تِسْعٍ وَ تِسْعِينَ رَحْمَةً فَيَرْحَمُ بِهَا أُمَّةَ مُحَمَّد": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 37.
[29]امام حسن عسکری فرمودهاند: "«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» أَيْ قَادِرٌ عَلَى إِقَامَةِ يَوْمِ الدِّينِ، وَ هُوَ يَوْمُ الْحِسَابِ، قَادِرٌ عَلَى تَقْدِيمِهِ عَلَى وَقْتِهِ، وَ تَأْخِيرِهِ بَعْدَ وَقْتِهِ، وَ هُوَ الْمَالِكُ أَيْضاً فِي يَوْمِ الدِّينِ، فَهُوَ يَقْضِي بِالْحَقِّ، لَا يَمْلِكُ الْحُكْمَ وَ الْقَضَاءَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَنْ يَظْلِمُ وَ يَجُورُ، كَمَا فِي الدُّنْيَا مَنْ يَمْلِكُ الْأَحْكَامَ" یعنی: معنای مالک یوم الدین آن است که [خدا] بر اقامهی روز جزا - كه همان روز حسابرسی است - قادر و توانا است. و نیز قادر است آن را از زمان وقوعش جلو بيندازد و از أوقات بروزش به تأخير افكند! او، در روز جزا هم مالک است. از اين رو به حق داورى كند. كسى كه دامن خويش به جور و ستم، آلوده است، در آن روز، مالك هيچ حكم و داورى نيست! همان گونه كه در دنيا، كسى كه صاحب اختيار و مالک احکام است ستم كند: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 38.
[30]"يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون" یعنی: روزی که نه مال و نه فرزندان، سودی ندارند: قرآن کریم، سوره شعرا، آیه 88.
[31]همان.
[32]"لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَة" یعنی: روز قیامت، نه بستگان نزدیک و نه فرزندان، فایده ای نمی رسانند: قرآن کریم، سوره ممتحنة، آیه 3.
[33] امام سجاد علیه السلام فرمودهاند: "ذَلِكَ يَوْمٌ لَا تُقَالُ فِيهِ عَثْرَةٌ وَ لَا تُؤْخَذُ مِنْ أَحَدٍ فِدْيَةٌ وَ لَا تُقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ مَعْذِرَةٌ وَ لَا لِأَحَدٍ فِيهِ مُسْتَقْبَلُ تَوْبَة" یعنی: آن، روزی است که دیگر هیچ گونه لغزشی قابل گذشت نیست، از هیچ کس تاوان و فدیه و عذرخواهی پذیرفته نمی شود و احدی دیگر امید به قبولی توبهاش نخواهد داشت: بحارالانوار، ج 7، ص 61.
[34]"ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ * يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاًوَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّه": قرآن کریم، سوره انفطار، آیه 18 و 19.
[35]"أَكْيَسُ الْكَيِّسِينَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ، وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَ إِنَّ أَحْمَقَ الْحَمْقَى مَنِ اتَّبَعَ نَفْسُهُ هَوَاهَا ...": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 38.
[36]"مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَ يَنْدَمُ وَ لَكِنْ لَا تَنْفَعُهُ النَّدَامَة": ارشاد القلوب، ج 1، ص 89.
[37]"إِذَا قَالَ الْعَبْدُ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: بَدَأَ عَبْدِي بِاسْمِي- حَقٌّ عَلَيَّ أَنْ أُتَمِّمَ لَهُ أُمُورَهُ، وَ أُبَارِكَ لَهُ فِي أَحْوَالِهِ. فَإِذَا قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: حَمِدَنِي عَبْدِي، وَ عَلِمَ أَنَّ النِّعَمَ الَّتِي لَهُ مِنْ عِنْدِي، وَ أَنَّ الْبَلَايَا الَّتِي انْدَفَعَتْ عَنْهُ فَبِتَطَوُّلِي أُشْهِدُكُمْ يَا مَلَائِكَتِي- أَنِّي أُضِيفُ لَهُ نَعِيمَ الدُّنْيَا إِلَى نَعِيمِ الْآخِرَةِ، وَ أَدْفَعُ عَنْهُ بَلَايَا الْآخِرَةِ كَمَا دَفَعْتُ عَنْهُ بَلَايَا الدُّنْيَا. فَإِذَا قَالَ: الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: شَهِدَ لِي عَبْدِي بِأَنِّي الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، أُشْهِدُكُمْ لَأُوَفِّرَنَّ مِنْ رَحْمَتِي حَظَّهُ، وَ لَأُجْزِلَنَّ مِنْ عَطَائِي نَصِيبَهُ.فَإِذَا قَالَ: مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: أُشْهِدُكُمْ كَمَا اعْتَرَفَ بِأَنِّي أَنَا الْمَالِكُ يَوْمَ الدِّينِ، لَأُسَهِّلَنَ يَوْمَ الْحِسَابِ عَلَيْهِ حِسَابَهُ، وَ لَأَتَقَبَّلَنَّ حَسَنَاتِهِ وَ لَأَتَجَاوَزَنَّ عَنْ سَيِّئَاتِه": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 58.