بسم الله الرّحمن الرّحیم
عهد معهود
درس گفتارهایی از: مسعود بسیطی
با اهتمام: زهرا مرادی
در دورهی «عهد معهود» با حقایقی از آفرینش آدم علیه السلام و فلسفهی خلقت آدمی به روایت هدایتگران آسمانی آشنا خواهید شد. همچنین در این دوره، از عهدی که آدم علیه السلام با خداوند متعال میبندد سخن خواهیم گفت؛ عهدی که قرار میشود تمامی بنی آدم – از جمله من و شما – تا قیام قیامت به آن پایبند بمانند!
درس نهم: خیانت یهود (بنی اسراییل) دربارهی عهد الهی
در جلسهی گذشته به این موضوع پرداخته شد که: حضرت موسی نیز همچون پیامبران پیشین، محتوای عهد معهود را به قومش (بنی اسراییل) ابلاغ نمود. اما عدهای نبوت رسول خاتم و امامت امیرمومنان و فرزندان ایشان را نپذیرفتند و برای آنکه آیتی باشند بر سایرین، با عذابی آسمانی هلاک شدند. گفتیم کتاب مقدس نیز به دفعات به عهدی که خدا با بنی اسراییل بست، اشاره کرده است. با استناد به کتاب مقدس، خداوند به بنی اسراییل میگوید اگر عهد الهی را حفظ کنند، خداوند نیز به عهدش عمل میکند و آنها را قوم برگزیدهی خود قرار میدهد؛ اما وای به روزی که عهد خود را بشکنند؛ آن وقت نفرین و عذاب الهی گریبانشان را خواهد گرفت.
در این جلسه نیز با استناد به کتاب مقدس نشان میدهیم بنی اسراییل با وجود آن همه تاکیدی که خدا و پیامبرش بر قبول و نگهداری عهد الهی داشتند، خیانت کرده، عهد را زیر پا میگذارند. در نتیجه دیگر مشمول جوایزی که خداوند متعال وعدهاش را توسط حضرت ابراهیم دربارهی حافظینِ عهد داده بود، نمیشوند.
به قسمتهایی از کتاب مقدس که خیانت بنیاسراییل و عهدشکنی ایشان را از زبان ارمیای نبی فاش میکند، توجه فرمایید:
"خداوند میفرماید: ... شما به من خیانت کردید[1]... مردم اسراییل و مردم یهودا به من خیانت بزرگی کرده اند؛ ایشان مرا انکار کرده و گفتهاند: خدا با ما کاری ندارد! هیچ بلایی بر سر ما نخواهد آمد![2] ... ای بنیاسراییل، من قومی را از دور دست بر ضد تو خواهم فرستاد، قومی نیرومند و قدیمی را که زبانشان را نمیفهمی.[3] ... ای قوم نادان و بیفهم[4] ... بدانید که چیزی به نابودی شما نمانده است؛ آنوقت چه خواهید کرد؟[5]"
همانطور که از جملات فوق مشخص است، بنیاسراییل نه تنها خیانت کردند، بلکه هرگاه فرستادگان آسمانی آنها را از عقوبت عهدشکنی آگاه میساختند و به بازگشت به عهد الهی فرا میخواندند، میگفتند خدا با ما کاری نخواهد داشت و هرگز مجازاتمان نمیکند[6] و وقتی دلسوزی و پشتکار پبامبران را در هدایتشان میدیدند، نقشهی قتل ایشان را میکشیدند.[7]
رهبران یهود حتی در نوشتهها و کتب پیامبران نیز دست بردند[8] تا نشانی از عهدی که با خدا بسته بودند نماند. به همین دلیل است که از محتوای دقیقِ عهد مهمی که خداوند در اولین روزهای خلقت آدم علیه السلام آن را به او[9] و حتی به فرشتگانش[10] ابلاغ فرمود و دربارهاش از ایشان عهد گرفت، در کتاب مقدس فعلی مطلب صریح و دقیقی دیده نمیشود. در حالی که همچنان که در درسهای پیشین گفته شد، خداوند اراده فرمود تا برترین بندگان خود یعنی محمد(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین و نه فرزند از نسل حسین علیهم السلام را به عنوان جانشین خود بر روی زمین حکمفرما کند؛ از این رو آدم علیه السلام را خلق کرد تا از نسل او این 14 وجود شریف پای بر زمین بگذارند؛ هم به فرشتهها و هم به آدم علیه السلام هشدار داد که تمام خلقت را به سبب وجود این بزرگواران خلق فرموده؛ سپس از آنها عهد گرفت تا پیامبر خاتم و اهل بیت پاکش را به برتری نسبت به همهی مخلوقات قبول داشته باشند، بر اطاعت از ایشان گردن بنهند و نسبت به کسانی که خدا به ایشان محبت دارد، محبت بورزند.[11] هر پیامبری هم که به رسالت مبعوث میشد، موظف بود این عهد را به قومش برساند اما همچنانکه گفته شد یهودیان، گفتهها و مکتوبات پیامبران را تغییر دادند تا ردّی از برتریِ آن 14 برگزیده و عهدی که دربارهی ایشان با خدا بسته بودند، باقی نماند.
به عنوان نمونه، کتاب مقدس اعتراف میکند توراتی که موسی علیه السلام برای بنی اسراییل، به یادگار گذاشته بود، این توراتی نیست که اکنون در کتاب مقدس وجود دارد! بلکه تورات اصلی مفقود (یا به تعبیر بهتر دزدیده) شد. بنا به روایت کتاب مقدس، موسی علیه السلام تورات را که حاوی قوانین و عهد میان قوم بنیاسراییل با خدا بود، مینویسد و به کاهنان سفارش میکند این مکتوبات را به همراه الواح سنگیِ 10 فرمان، در صندوقی ویژه به نام صندوق عهد (تابوت عهد) نگهداری کنند.[12] قرار میشود هر هفت سال یکبار، همهی بنیاسراییل در مکانی جمع شوند و کاهنان، محتوای موجود در صندوق عهد را برای مردم قرائت کنند تا هم تجدید پیمان شود و هم فرزندانشان آنها را بیاموزند.[13] اما سالها پس از موسی علیه السلام وقتی کاهنان، درِ صندوق را باز میکنند، جز دو لوح سنگی چیزی در آن نمییابند![14]
بدین ترتیب کلام تورات و محتوای عهد از دسترس مردم خارج گردید.[15] از آن پس مردم سالهای طولانی به دور از تورات موسی و مفاد عهد الهی روزگار گذراندند، تا آنجا که نسلهای بعد عملا بی دین شدند.[16]
خداوند مهربان، باز هم برای بنیاسراییل پیامبرانی فرستاد تا به صراط مستقیم بازگردند؛ اما بنیاسراییل همهی آنها را یا طرد کردند و یا به قتل رساندند. تا آنجا که در یک ساعت، 43 پیامبر را کشتند![17]
خشم خدا برانگیخته شد و خطاب به بنیاسراییل گفت:
"از روزی که پدران شما از مصر بیرون آمدند تا به امروز، خادمین یعنی انبیای خود را هر روز نزد شما فرستادم. ولی نه به سخنانشان گوش دادید و نه به ایشان اعتنایی کردید، بلکه سختدل و یاغی شده بدتر از پدرانتان رفتار نمودید[18]
ای قومها بشنوید! ای گواهان بنگرید که بر سر ایشان چه خواهد آمد![19] ... هم اهالی یهودا و هم اسراییل عهدی را که با پدرانشان بسته بودم، شکستهاند. پس چنان بلایی بر ایشان خواهم فرستاد که نتوانند جان سالم بدر ببرند[20]"
با این اوصاف، مثل روز روشن بود که بنیاسراییلیان دیگر قوم برگزیدهی خدا محسوب نمیشدند و فرمانروایی زمین در آخرالزمان به ایشان نمیرسید.
اما آیا رهبران یهود از چنین موقعیت وسوسهانگیزی (یعنی حکمرانی و فرمانروایی بر جهانیان) به این سادگی چشم میپوشیدند؟
در جلسهی آینده به ادامهی این موضوع خواهیم پرداخت.
نکات مهم این جلسه:
- بنیاسراییل به عهدی که با خدا بسته بود خیانت کرد.
- رهبران بنیاسراییل برای آنکه هیچ نشانی از عهدی که با خدا دربارهی ایمان به رسول خاتم و امیر مومنان و امامان معصوم از نسل ایشان بسته بودند باقی نماند، در نوشتههای انبیاء پیشین دست بردند؛ تا آنجا که تورات اصلیِ حضرت موسی را از بین بردند و قرنها بعد نوشتههایی را به عنوان تورات موسی به مردم ارائه کردند.
- آنها حتی پیامبرانی را که برای انذارشان دربارهی عقوبت عهدشکنی و نافرمانی از خدا آمده بودند، به قتل رساندند.
- خشم خدا برانگیخته شد و بنیاسراییل را به عذابی عبرتآموز وعده داد. و بدین ترتیب بنیاسراییلیان دیگر مشمول وعدهی خدا برای حکمرانی زمین نمیشدند؛ چراکه عهد خود را شکسته بودند.
[1] کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، ارمیا، باب 3، بند 20.
[2] همان، باب 5، بند 11 و 12.
[3] همان، باب 5، بند 15.
[4] همان، باب 5، بند 21.
[5] همان، باب 5، بند 31.
[6] "گفته اند: خدا با ما کاری ندارد! هیچ بلایی بر سر ما نخواهد آمد!": همان، باب 5، بند 11 و 12.
[7] به عنوان نمونه در کتاب مقدس ارمیای نبی از توطئهای که بنی اسراییل برای قتلش کشیده بودند سخن میگوید: "آنگاه خداوند، مرا از دسیسههایی که دشمنانم علیه من میچیدند، آگاه ساخت! من مانند بره بیآزاری که برای ذبح میبرند، به هیچکس بدگمان نبودم و هرگز فکر نمیکردم که میخواهند مرا بکشند! در حالی که آنها به یکدیگر میگفتند: «بیایید این مرد را بکشیم تا هم خودش و هم پیامهایش از بین بروند. بیایید او را بکشیم تا نام او از صفحه روزگار محو شود!»": همان، باب 11، بند 18 و 19.
[8] "[ای بنی اسراییل]؛ چگونه میگویید که دانا هستید و قوانین مرا میدانید، در حالیکه معلمان شما آنها را تغییر داده اند تا معنی دیگری بدهند؟": همان، باب 8، بند 8.
[9] بنگرید به درس چهارم از درسنامهی عهد معهوددر همین سایت.
[10] بنگرید به درس دوم از درسنامهی عهد معهود در همین سایت.
[12] "آنگاه موسی قوانین خدا را نوشت و آن را به کاهنان لاوی که صندوق عهد خداوند را حمل میکردند و نیز به ریش سفیدان اسراییل سپرد": کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، تورات، سِفر تثنیه، باب 31، بند 9.
[13] "این قوانین را در پایان هر هفت سال، یعنی در سالی که قرضها بخشیده میشود، هنگام عید خیمهها که تمام قوم اسرائیل در حضور خداوند در مکانی که او برای عبادت تعیین میکند جمع میشوند، برای آنها بخوانید. تمام مردان، زنان، بچهها و غریبانی را که در میان شما زندگی میکنند جمع کنید تا قوانین خداوند را بشنوند و یاد بگیرند که خداوند، خدایتان را احترام نمایند و دستوراتش را اطاعت کنند. چنین کنید تا بچههایتان که با این قوانین آشنایی ندارند آنها را بشنوند و بیاموزند که در سرزمین موعود تا هنگامی که زندهاند، خداوند را احترام نمایند.": همان، باب 31، بند 11 تا 13.
[14] "در صندوق عهد چیزی جز دو لوح سنگی نبود": کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، اول پادشاهان، باب 8، بند 9. و دوم تواریخ، باب 5، بند 10.
[15] قرنها بعد کاهنی ادعا میکند تورات موسی را یافته(دوم پادشاهان، باب 22، بند 8 تا 10.) ؛ در حالی که به اعتراف کتاب مقدس، در آن زمان کسی از تورات حقیقی چیزی به یاد نداشت که بتواند ادعای وی را تایید یا تکذیب کند (بنگرید به پاورقی بعد). ماجرا به همین جا نیز ختم نمیشود و کتابی که آن کاهن ادعا میکند تورات موسی است، پس از مدتی در جنگ، از بین میرود(دوم تواریخ، باب 36، بند 19). به همین دلیل شخصی به نام عزرا تلاش میکند تا آنچه از کتاب قبلی به یاد دارد دوباره بنویسد. برخی معتقدند نوشته های عزرا نیز به سرنوشت کتاب قبلی دچار شد و در جنگ به آتش کشیده شد(ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوی همدانی، ج 9، ص 324). لذا بار دیگر بنی اسراییل دست به بازنویسی تورات میزند. خلاصه آنکه نوشته هایی که امروز در کتاب مقدس به عنوان تورات موسی میبینیم، به اعتراف خود کتاب مقدس با هیچ واسطهای به حضرت موسی نمیرسد!
[16] "و اسرائیل مدت مدیدی بی خدای حق و بی كاهنِ معلم و بی شریعت بودند": کتاب مقدس، ترجمه قدیم، دوم تواریخ، باب 15، بند 3.
[17] رسول رحمت در تبیین آیهی «وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَق» (آل عمران، آیه 21) میفرماید: "بنى اسرائیل در یك ساعت از روز، چهل و سه نفر از انبیاى خود را به قتل رسانیدند و یكصد و دوازده نفر را كه به امر معروف و نهى از منكر قیام کردند، در ساعت آخر همان روز به قتل رسانیدند": تفسیر برهان، ج 1، ص 606. ؛ امام باقر علیه السلام نیز فرمودهاند: "... بنى اسرائیل پیامبران را مىكشتند و این در حالى بود كه دو پیامبر دیگر ایستاده منتظر كشته شدن بودند، و دو پیامبر را مىكشتند در حالى كه چهار پیامبر دیگر ایستاده بودند تا آنكه چه بسا در یك روز هفتاد پیامبر را مىكشتند و بازار كشتار آنها تا پایان روز برقرار بود": کافی (الاسلامیه)، ج 8، ص 116.
[18] کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، ارمیا، باب 7، بند 25 و 26.
[19] همان، باب 6، بند 18.
[20] همان، باب 11، بند 10 و 11.