بسم الله الرّحمن الرّحیم
عهد معهود
درس گفتارهایی از: مسعود بسیطی
با اهتمام: زهرا مرادی
در دورهی «عهد معهود» با حقایقی از آفرینش آدم علیه السلام و فلسفهی خلقت آدمی به روایت هدایتگران آسمانی آشنا خواهید شد. همچنین در این دوره، از عهدی که آدم علیه السلام با خداوند متعال میبندد سخن خواهیم گفت؛ عهدی که قرار میشود تمامی بنی آدم – از جمله من و شما – تا قیام قیامت به آن پایبند بمانند!
درس هشتم: ابلاغ عهد معهود به بنی اسراییل توسط موسی (ع)
در جلسهی گذشته به این موضوع پرداخته شد که: خداوند متعال عهدی را که با آدم علیه السلام و فرزندانش دربارهی حضرت محمد و اهل بیت پاکش بسته بود، با ابراهیم علیه السلام نیز تجدید کرد و به وی فرمود او و فرزندانش موظف هستند تا ابد بر این عهد پایدار بمانند. در عوض، خداوند نیز وعده داد گروهی را که بر این عهد وفا کنند، فرمانروایان زمین نماید و سایر امتها را مطیع ایشان گرداند. همچنین، آن 14 وجود شریف را از نسل ایشان قرار دهد.
سپس به این نکته اشاره داشتیم که حضرت ابراهیم دو پسر داشت. پسر بزرگتر، اسماعیل بود و پسر کوچکتر، اسحاق؛ و هر دوی آنها و ذریهشان موظف به رعایت عهد الهی تا قیام قیامت شدند. اما اینکه کدامیک از این دو گروه، فرمانروای جهان میشدند و از نسلشان برترین بندگان خدا پا به جهان میگذاشتند، سوال مهم و سرنوشت سازی بود که پاسخش به روشنی در کتاب مقدس مسیحیان قابل رؤیت است.
در کتاب مقدس چنین میخوانیم:
"به تحقیق زوجهات ساره برای تو پسری خواهد زایید، و او را اسحاق نام بنه، و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت، تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد. و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رییس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بوجود آورم."[1]
همانطور که میبینید با وجود همهی تحریفات و تغییراتی که در متن کتاب مقدس ایجاد شده، هنوز سرنخ هایی ما را به حقیقت راهنمایی میکند. ماجرا وقتی روشن تر میشود که به آیات قرآن کریم مراجعه نماییم. در قرآن چنین آمده که حضرت ابراهیم پس از موفقیت در آزمایشهای سختی مثل قربانی کردن فرزند در راه رضای خدا، به مقام ویژهی «امامت» نائل میشود. وقتی خداوند به او این مژده را میدهد، حضرت ابراهیم از خدا درخواست میکند تا این مقام «امامت» را در نسل و ذریهاش هم قرار دهد. در واقع درخواست میکند تا امامان دوازده گانه از نسل او باشند:
"... قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً قالَ و مِنْ ذُرِّیَّتی"[2]
[خداوند] فرمود همانا تو را برای مردم «امام» قرار میدهم. [ابراهیم] گفت و از خاندانم [هم قرار بده]
اینجاست که معنای این کلامِ کتاب مقدس آشکارتر میگردد که میفرماید:
"[درخواستت را] در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رییس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بوجود آورم."[3]
البته در کتاب تورات اصلی که به زبان عِبری بوده، علاوه بر 12 رییس (امیر یا رهبر)[4]، به آمدن شخصی از نسل اسماعیل با نام عِبریِ «مُئِد مُئِد» اشاره شده که برخی آن را مترادف «محمّد» در عربی دانسته اند؛[5] اما در ترجمههای بعدی به مرور این واژه به صورت «بسیار کثیر» مبدّل گشته است. در واقع ترجمهی صحیح این فراز از کتاب مقدس از عبری به فارسی اینچنین میشود:
"ای ابراهیم؛ دعای تو را در حق اسماعیل شنیدم. اینک او را برکت داده بارور گردانیده به مقام ارجمند خواهم رسانید، به وسیلهی محمّد و دوازده امام از نسل وی او را امت بزرگی خواهم نمود."[6]
به هر حال، آنچه از این عبارات نتیجه گرفته میشود این است که: خداوند خطاب به حضرت ابراهیم میگوید درخواستی که در خصوص قرار دادن مقام امامت در نسلش داشته، در نسل اسماعیل علیه السلام به اجابت میرساند، نه در نسل اسحاق. چراکه به تعبیر قرآن کریم «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»[7] یعنی: عهد خدا به ظالمین نمیرسد! و البته دلیل اینکه خداوند این برتری و مکنت را به ذریهی اسحاق نداد نیز در خود کتاب مقدس تبیین شده. با نگاهی به کتاب مقدس متوجه میشویم فرزندان اسحاق، عهد الهی را زیر پا میگذارند و در نتیجه از زمرهی گروهی که میتوانستند مشمول جایزهی الهی گردند، بیرون میآیند. (به تعبیر قرآن این عهدشکنی ظلم است[8] و درنتیجه آنها سزاوار نیستند تا امامان دوازده گانه از نسل ایشان باشند.)
حال ببینیم به روایت کتاب مقدس چه اتفاقی میافتد که فرزندان اسحاق از عهد الهی بیرون میآیند.
از شاخهی اسحاق، ابتدا اسحاق و سپس یعقوب به پیامبری رسید. یعقوب، به «اسراییل» ملقّب بود و لذا به فرزندان و خانواده اش «بنی اسراییل» میگفتند. کتاب مقدس دلیل «اسراییل» نامیدنِ یعقوب را کُشتی وی با خدا (!) و چیره شدنش بر خدا بیان میکند و میگوید «اسراییل» به معنای کسی است که نزد خدا مقاوم است![9] البته در دیدگاه شیعه چنین افسانهای مردود است و معنای «اسراییل»، «بندهی خالص» بیان میشود.[10]
به هر حال، همانطور که گفته شد، به یعقوب، «اسراییل» و به فرزندانش «بنی اسراییل» میگویند. از نسل یعقوب، یوسف و سپس موسی به پیامبریِ قوم بنی اسراییل برانگیخته شدند. آنها نیز مانند پیامبران پیشین موظف بودند عهدی را که خدا با حضرت آدم و فرزندانش بسته بود، یادآوری نمایند. در کتاب مقدس، از تجدید عهد در زمان موسی علیه السلام با تاکید و تفصیل ویژهای یاد شده است. بر اساس کتاب مقدس، خداوند توسط حضرت موسی به بنی اسراییل پیام میفرستد که عهد الهی را حفظ کنند تا خدا هم به عهد خویش وفا فرماید:
"دستورات مرا به بنیاسرائیل بده و به ایشان بگو: ... اگر مطیع من باشید و عهد مرا نگهدارید، از میان همه اقـوام، شما قوم خاص من خواهید بود.[11]
قوم را نزد من جمع کن تا کلمات خود را به ایشان بشنوانم، تا بیاموزند که در تمامی روزهایی که بر روی زمین زنده باشند از من بترسند، و پسران خود را تعلیم دهند.»[12]
مبادا عهد یَهُوَه، خدای خود را که با شما بسته است فراموش نمایید[13] ...
اگر اوامر خداوند، خدای خود را اطاعت کنید و در راه او گام بردارید، او نیز چنانکه وعده داده است شما را قوم مقدس خود خواهد ساخت... در سرزمین موعود نعمتهای فراوان به شما خواهد بخشید.[14]
اینجا ایستادهاید تا به عهدی كه خداوند، خدایتـان امروز با شما میبندد وارد شوید ... این پیمان تنها با شما كه امروز در حضورش ایستادهاید بسته نمیشود بلكه با تمام نسلهای آینده اسرائیل نیز بسته میشود.[15]"
خداوند به بنی اسراییل سفارش میکند نه تنها فرامین من را فراموش نکنید بلکه آنها را به فرزندانتان و فرزندانِ فرزندانتان نیز برسانید:
"مبادا اینها در تمامی ایام عمرت از دل تو محو شود، بلکه آنها را به پسرانت و پسران پسرانت تعلیم ده"[16]
اما همانطور که پیشتر نیز گفته شد، از اینکه مفاد آن عهد واقعا چه بوده، اثری در کتاب مقدس فعلی، دیده نمیشود. حال آنکه خداوند متعال در قرآن کریم به این واقعه اشاره فرموده و مفسّر و مبیّن حقیقی قرآن درباره اش به روشنی توضیح داده است. امام حسن عسکری علیه السلام ذیل آیهی 55 و 56 سورهی بقره[17] میفرمایند:
"زمانى كه موسى [به امر الهی] اراده کرد تا از بنى اسراییل عهد فرقان (معنای فرقان جداکننده است) را بگیرد که به واسطهی پذیرش نبوت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و امامت على علیه السّلام و ائمهی طاهرین، اهل حق از اهل باطل جدا شود، بنی اسراییل گفتند تا آن خدایى را كه تو را به این فرقان امر كرده آشکارا به چشم خودمان نبینیم و خودش به این امر خبر ندهد، ما هم به این موضوع ایمان نمیآوریم.
ناگهان صاعقهای آنها را فرا گرفت ... خداوند به موسى فرمود كه من دوستان خود و كسانى كه برگزیدگانم را تصدیق میکنند گرامى میدارم و دشمنان خود و مردمى را كه حقوق برگزیدگانم را رعایت ننموده و آنها را تكذیب میکنند عذاب مینمایم و باكى ندارم از هیچ كس.
موسى علیه السلام به كسانى كه تا آنوقت بر اثر صاعقه هلاك نشده بودند گفت حالا چه میگویید؟ اگر قبول نکنید و [به برتری و پذیرش محمد (ص) و اهل بیتش] اقرار نکنید شما هم به هلاك شدگان ملحق خواهید شد. گفتند ای موسى ما نمیدانیم گروهى كه گرفتار عذاب شدند براى چه بوده؛ شاید از حوادث روزگار دچار بلا شدهاند. اما گر این اتفاق به این دلیل بوده كه امر محمد (ص) و على (ع) و ذریهی آنها را رد كردهاند، پس پروردگارت الله را به جاه محمد و آلش – همانهایی که ما را به پذیرش شان دعوت کردی - بخوان و از خدا بخواه كه صاعقه زدگان را زنده گرداند تا از آنها سؤال كنیم كه عذاب آنها براى چه بوده.
موسى دعا نمود و خداوند آنها را زنده كرد.
موسى گفت حال از ایشان بپرسید براى چه گرفتار عذاب شدند؟ پس بنی اسراییل پرسیدند. [عذاب شدگانی که زنده شده بودند] گفتند اى بنى اسراییل چون ما پس از پذیرفتن نبوت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از قبول امامت على علیه السّلام خودداری کردیم، هلاك شدیم. بعد از هلاكت مشاهده كردیم در ملكوت آسمان و عرش و كرسى و حجب و بهشت و جهنم ندیدیم كسى را كه امرش نافذ و بزرگتر باشد از محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و على علیه السّلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام. و همینكه بر اثر عذاب صاعقه مردیم ما را بردند كه به آتش برسانند. ناگاه دیدیم محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و على علیه السّلام فرشتگان موكّل بر ما را صدا زدند كه دست از عذاب اینها بردارید باید ایشان مجددا زنده شوند زیرا درخواست كنندهای خداوند را به حق ما و آل ما قسم داد كه آنها را زنده كنند. پس ما را زنده كردند و عذاب ما را به تاخیر افكندند به سبب دعائى كه تو اى موسى بن عمران با توسل به محمد و خاندان پاکش كردى.
پس خداوند به یهودیان زمان پیغمبر میفرماید دیدید كه به دعاى محمد و آل محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تاریكى عذاب از پیشینیان شما که ظلم کرده بودند مرتفع گردید. پس آیا بر شما واجب نمیشود كه مرتكب همان معاصى كه باعث هلاكت آنان شد و مجددا زنده شدند نشوید؟"[18]
آری؛ آن عهدی که بر اساس کتاب مقدس خداوند توسط موسی با بنی اسراییل بسته، همان عهد معهود درباره ی 14 وجود برتر خلقت – یعنی رسول خاتم و اهل بیت پاکش - است.
خداوند به بنی اسراییل هشدار میدهد اگر عهد الهی را بشکنند، لعنت خدا نصیبشان خواهد شد و نه تنها قوم برگزیدهی خدا نخواهند شد و سرزمین موعود تحت قدرت ایشان در نخواهد آمد بلکه خداوند آنها را از آن سرزمین ریشه کن خواهد نمود:
"اگر به خداوند، خدایتان گوش ندهید ... آنوقت تمام این لعنتها بر سر شما خواهد آمد[19] [در این بخش به طور مفصل فهرستی از لعنتهایی که خداوند برای عهدشکنی بنی اسراییل بر میشمارد، اعم از بیماری، قحطی، خشکسالی، خواری، آوارگی، پریشانی، عذاب، ... بیان میگردد][20] ... خداوند شما را در مقابل دشمنانتان شكست خواهد داد[21] ... او دشمنانتان را بر شما مسلط خواهد کرد[22] ... قومی را از دوردستها به سراغتان خواهد فرستاد، قومی که زبانشان را نمی فهمید[23] ... تعداد کمی از شما باقی خواهند ماند، زیرا از خداوند، خدایتان اطاعت نکردید[24] ...
اما آیا با این همه هشدار و تهدید، بنی اسراییل بر عهد خود وفادار ماندند؟ در جلسهی آینده به این سوال پاسخ خواهیم داد.
نکات مهم این جلسه:
- پس از آنکه حضرت ابراهیم به مقام امامت مفتخر شد، از خداوند درخواست نمود تا امامان هدایتگر را نیز از نسل او قرار دهد. خدا هم این دعا را دربارهی نسل اسماعیل اجابت فرمود.
- در کتاب مقدس اشاره شده که درخواست حضرت ابراهیم از طریق خاندان اسماعیل به اجابت میرسد و از نسل اسماعیل علیه السلام 12 رییس یا امیر به دنیا خواهند آمد.
- حضرت موسی که یکی از پیامبران شاخهی اسحاق بود، به فرمان خدا عهد معهود را به بنی اسراییل رساند. اما بنی اسراییل که در واقع از نسل یعقوب و پدرش اسحاق بودند، عهد خود را شکستند و از زمرهی گروهی که مستحق پاداش الهی بودند خارج شدند.
- آن دسته از بنی اسراییل که نبوت رسول خاتم و امامت علی علیه السلام و فرزندان ایشان را نپذیرفتند، دچار عذاب الهی شدند و هلاک گردیدند. اما بعد با توسل حضرت موسی به اهل بیت علیهم السلام خدا دوباره ایشان را زنده نمود تا به دیگران دلیل هلاکتشان را بگویند.
- با استناد به کتاب مقدس
O خداوند به بنی اسراییل سفارش میکند عهد الهی را حفظ کنند تا خدا هم به عهدش وفا کند و آنها را قوم برگزیده نماید.
O بنی اسراییل موظف میشوند نه تنها عهد را فراموش نکنند بلکه آن را به فرزندانشان و فرزندانِ فرزندانشان هم برسانند.
O خداوند به ایشان هشدار می دهد در صورتی که عهد را نگه ندارند، لعنت خدا بر آنها قرار میگیرد و عذاب سختی در انتظارشان خواهد بود.
[1] کتاب مقدس، ترجمه قدیم، تورات، سفر پیدایش، باب 17، بند 19 و 20.
[2] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 124.
[3] کتاب مقدس، ترجمه قدیم، تورات، سفر پیدایش، باب 17، بند 20.
- در ترجمه «هزاره نو» چنین آمده: "... او را بسیار بسیار کثیر خواهم گردانید. او پدر دوازده رهبر خواهد بود ..."
- در ترجمه «مژده» چنین آمده: "من شنیدم که تو دربارهی اسماعیل درخواست نمودی، بنابراین من او را برکت میدهم و به او فرزندان بسیار و نسلهای زیاد خواهم داد. او پدر دوازده امیر خواهد بود ..."
[4] بنگرید به ترجمههای «هزاره نو» و «مژده» در پاورقی پیشین.
[5] علاقمندان میتوانند به آدرس زیر مراجعه فرمایند و کلمه عبری «بمئد مئد» را در کتاب مقدس عبری مشاهده فرمایند: http://biblehub.com/text/genesis/17-20.htm . همچنین توصیه می گردد علاقمندان به این مطلب، مقالهی «دوازده امام در تورات؛ نگاهی نو به بشارت ابراهیم درسفر پیدایش» منتشر شده در فصل نامه امامت، شماره 12 را مطالعه فرمایند.
[6] بشارات عهدین، ص 213.
[7] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 124.
[8] بنگرید به روایت امام حسن عسکری علیه السلام در پاورقی شماره 18. در انتهای این روایت به یهودیان زمان پیامبر گفته شده که کار بنی اسراییلیانی که عهد را نپذیرفتند، ظلم بوده، پس شما از ظالمین نباشید.
[9] کتاب مقدس، تورات، سفر پیدایش، باب 32، بند 22 تا 32.
[10] امام باقر علیه السلام میفرمایند: "كَانَ یعْقُوبُ إِسْرَائِیلَ اللَّهِ وَ مَعْنَى إِسْرَائِیلِ اللَّهِ أَی خَالِصُ اللَّه": بحارالانوار، ج 12، ص 218.
[11] کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، تورات، سفر خروج، باب 19، بند 3 و 5.
[12] کتاب مقدس، ترجمه قدیم، تورات، سفر تثنیه، باب 4، بند 10.
[13] همان، باب 4، بند 23.
[14] کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، تورات، سفر تثنیه، باب 28، بند 9 و 11.
[15] همان، باب 29، بند 12 تا 15.
[16] کتاب مقدس، ترجمه قدیم، تورات، سفر تثنیه، باب 4، بند 9.
[17] "وَ إِذْ قُلْتُمْ یامُوسىَ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتىَ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون": قرآن کریم، سوره بقره، آیه 55 و 56.
[18] إِنَّ مُوسَى ع لَمَّا أَرَادَ أَنْ یأْخُذَ عَلَیهِمْ عَهْدَ الْفُرْقَانِ فَرَّقَ مَا بَینَ الْمُحِقِّینَ وَ الْمُبْطِلِینَ لِمُحَمَّدٍ ص بِنُبُوَّتِهِ وَ لِعَلِی ع بِإِمَامَتِهِ وَ لِلْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ بِإِمَامَتِهِمْ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ أَنَّ هَذَا أَمْرُ رَبِّكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً عِیاناً یخْبِرُنَا بِذَلِكَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ مُعَاینَةً وَ هُمْ ینْظُرُونَ إِلَى الصَّاعِقَةِ تَنْزِلُ عَلَیهِمْ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یا مُوسَى إِنِّی أَنَا الْمُكْرِمُ أَوْلِیائِی وَ الْمُصَدِّقِینَ بِأَصْفِیائِی وَ لَا أُبَالِی أَنَا الْمُعَذِّبُ لِأَعْدَائِی الدَّافِعِینَ حُقُوقَ أَصْفِیائِی وَ لَا أُبَالِی فَقَالَ مُوسَى لِلْبَاقِینَ الَّذِینَ لَمْ یصْعَقُوا مَا ذَا تَقُولُونَ أَ تَقْبَلُونَ وَ تَعْتَرِفُونَ وَ إِلَّا فَأَنْتُمْ بِهَؤُلَاءِ لَاحِقُونَ قَالُوا یا مُوسَى لَا نَدْرِی مَا حَلَّ بِهِمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ كَانَتِ الصَّاعِقَةُ مَا أَصَابَتْهُمْ لِأَجْلِكَ إِلَّا أَنَّهَا كَانَتْ نَكْبَةً مِنْ نَكَبَاتِ الدَّهْرِ تُصِیبُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ فَإِنْ كَانَتْ إِنَّمَا أَصَابَتْهُمْ لِرَدِّهِمْ عَلَیكَ فِی أَمْرِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ آلِهِمَا فسأل اللَّهَ رَبَّكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ تَدْعُونَا إِلَیهِمْ أَنْ یحْیی هَؤُلَاءِ الْمَصْعُوقِینَ لِنَسْأَلَهُمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ مَا أَصَابَهُمْ فَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ مُوسَى فَأَحْیاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ لَهُمْ مُوسَى سَلُوهُمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ فَسَأَلُوهُمْ فَقَالُوا یا بَنِی إِسْرَائِیلَ أَصَابَنَا مَا أَصَابَنَا لِإِبَائِنَا اعْتِقَادَ نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ مَعَ اعْتِقَادِ إِمَامَةِ عَلِی لَقَدْ رَأَینَا بَعْدَ مَوْتِنَا هَذَا مَمَالِكَ رَبِّنَا مِنْ سَمَاوَاتِهِ وَ حُجُبِهِ وَ كُرْسِیهِ وَ عَرْشِهِ وَ جِنَانِهِ وَ نِیرَانِهِ فَمَا رَأَینَا أَنْفَذَ أَمْراً فِی جَمِیعِ تِلْكَ الْمَمَالِكِ وَ أَعْظَمَ سُلْطَاناً مِنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ إِنَّا لَمَّا مِتْنَا بِهَذِهِ الصَّاعِقَةِ ذُهِبَ بِنَا إِلَى النِّیرَانِ فَنَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِی ع كُفُّوا عَنْ هَؤُلَاءِ عَذَابَكُمْ فَهَؤُلَاءِ یحْیوْنَ بِمَسْأَلَةِ سَائِلِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ بِنَا وَ بِآلِنَا الطَّیبِینَ وَ ذَلِكَ حِینَ لَمْ یقْذَفُوا فِی الْهَاوِیةِ فَأَخَّرُونَا إِلَى أَنْ بُعِثْنَا بِدُعَائِكَ یا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَهْلِ عَصْرِ مُحَمَّدٍ ص فَإِذَا كَانَ بِالدُّعَاءِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ نَشَرَ ظُلْمَةُ أَسْلَافِكُمُ الْمَصْعُوقِینَ بِظُلْمِهِمْ أَ فَمَا یجِبُ عَلَیكُمْ أَنْ لَا تَتَعَرَّضُوا لِمِثْلِ مَا هَلَكُوا بِهِ إِلَى أَنْ أَحْیاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ": بحارالانوار، ج 26، ص 328 و 329.
[19] کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، تورات، سفر تثنیه، باب 28، بند 15.
[20] همان، بند 15 تا 68.
[21] همان، بند 25.
[22] همان، بند 48.
[23] همان، بند 49.