درس چهارم: جایگاه ممتاز نماز در بین سایر عبادات

 

flower 12

   

     

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز، پیوند با ملکوت

   

درس‌گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: زهرا مرادی

در دوره‌ی «نماز، پیوند با ملکوت »، با معنای نماز و فقرات آن، چرایی به جا آوردن نماز و ارتباطش با عقل آشنا می‌شویم؛ جایگاه نماز را نزد خداوند متعال بیان می‌کنیم؛ و به سوالات و شبهات مطرح در این حوزه پاسخ می‌دهیم. این مبحث، در 13 گفتار ارائه می‌گردد.

     

درس چهارم: جایگاه ممتاز نماز در بین سایر عبادات

در جلسات گذشته، به دنبال بحث شکرگزاری و یافتن راهکاری برای قدردانی از خداوند متعال به این نکته متذکر شدیم که بر مبنای مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، یکی از راه‌های شکرگزاری، «عبادت» است. در توضیح معنای «عبادت» و اینکه چه رفتاری عبادت خداوند متعال محسوب می‌شود، گفتیم: گوش سپردن به آنچه حجت بیرون (پیامبران و امامان) و حجت درون (عقل) توصیه می‌کنند، با نیت جلب رضایت و تقرب به خداوند، عبادت خدا گفته می‌شود. بر این مبنا اگر فعلی با نیتی غیر الهی انجام شود – حتی اگر اصطلاحا عملی عبادی مانند نماز و روزه باشد – عبادت محسوب نمی‌شود (چراکه در مکتب تربیتی اهل بیت، اصالت اعمال، با نیت است). همچنین، انجام هر عمل و رفتاری که عقل صحت آن را تایید می‌کند و به نیت خشنودی خداوند انجام می‌شود، عبادت است؛ حتی اگر آن فعل، خوابیدن، مسواک زدن یا بوسیدن کودکی باشد (یعنی لحظاتی که برای جلب رضایت خداوند، در حال انجام کار عاقلانه هستیم در حال عبادت اوییم). از سوی دیگر، عقلانیت و عبادت آنچنان در هم تنیده اند که عبادتی که با همراهی عقل صورت نگیرد، در پیشگاه الهی فاقد ارزش است.

این جلسه به معرفی یکی از برترین عبادات می‌پردازیم که مهمترین راه تقرب به معبود و بهترین وسیله برای رسیدن به بالاترین درجات نزد خداوند است؛ رضایت خاصه‌ی پروردگار را به همراه دارد و موجب اجابت خواسته‌ها و قبولی سایر اعمال می‌شود. عبادتی که در فارسی به آن «نماز» می‌گویند و در عربی «صلاة».

   

نماز چیست؟

واژه‌ی «نماز»، در واقع ترجمه‌ی لغت عربیِ «صلاة» به معنای «توجّه» است.[1] توجه بنده به معبود و یادآوری مخصوص خداوند با کیفیتی که خود او مشخص فرموده است؛ توجه به اینکه در محضر چه کسی حاضر شده‌ایم، به او چه می‌گوییم، از او چه می‌خواهیم، مفهوم حرکاتی که به جای می‌آوریم (قیام، رکوع، سجود، ...) چیست؛ توجه به عظمت لایزال خداوند بلندمرتبه در مقابل فقر و نیازمندی ذاتی خود و اینکه چنان وجود با عظمتی به همچون مایی اذن حضور داده و فرصتی عنایت فرموده تا با او در قالب نماز سخن بگوییم؛ فرصتی که می‌تواند تکرار شدنی نباشد!

همانطور که گفته شد، این توجه از سوی بنده به معبود، باید به کیفیتی خاص باشد تا لفظ نماز بر آن اطلاق شود. یعنی هر راز و نیازی با خداوند، هر گونه صحبت و دعایی به درگاه الهی و یا هر حمد و ستایش و شکرگزاری، نامش نماز نیست. گرچه برای برقراری ارتباط با خالق، می‌توان هیچ آداب و ترتیبی به جای نیاورد و با زبان مادری و در هر حال و زمانی با خداوند مهربان صحبت کرد و ستایشش نمود، اما آنچه «نماز» خوانده می‌شود و چنان جایگاه ویژه‌ای دارد که می‌تواند انسان را به بالاترین درجات که همان قرب الهی است برساند و مجوزی باشد برای قبولی سایر اعمال و موجب کسب رضایت مالک پرورش دهنده، ... با دعا و راز و نیاز تفاوت دارد و باید با کیفیتی خاص به جا آورده شود.

   

عدم نیازمندی خداوند به عبادت بندگان

امیر مومنان می‌فرمایند:

«همانا خداوند پدیده‌ها را در حالی آفرید که از اطاعت آنها بی نیاز و از نافرمانی‌شان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانی رساند و نه اطاعت مؤمنان برای او سودی دارد»[2]

و در تعقیب نماز می‌فرمود:

«پروردگارا؛ این نمازی که خواندم به خاطر نیازمندی یا میل و علاقه تو به آن نیست بلکه برای تعظیم و فرمانبرداری و اجابت فرمان توست.»[3]

بنابراین، به یاد داشته باشیم خداوند متعال نه به نماز ما و نه هیچ کدام از عبادات دیگرمان نیازی ندارد. اما اگر ما به دنبال قدردانی از خداوند و فرمانبری از اوامرش هستیم و می‌خواهیم عبادتش را به جای آوریم، باید ببینیم او چه چیزی را عبادت می‌شمارد و ما را به چگونه عبادتی امر کرده؛ نه اینکه بر مبنای سلیقه‌ی خود عمل کنیم. از همین رو هنگامی که شیطان از انجام فرمان باریتعالی تمرّد کرد و به خداوند پیشنهاد داد تا به گونه‌ی دیگری عبادتش کند، خدای تعالی فرمود:

«من به عبادت تو نیازی ندارم؛ اما اراده کرده‌ام آنگونه که من می‌خواهم عبادتم کنی؛ نه آنگونه که تو می‌خواهی.»[4]

این کلام خدا، اتمام حجتی است برای همه‌ی بندگان که اگر می‌خواهند خدای یگانه را عبادت کنند، باید آنگونه که او اراده کرده، عبادتش کنند؛ نه آنطور که خودشان می‌خواهند.

لذا، اگر کسی بگوید «مگر من عرب هستم که به زبان عربی با خدا صحبت کنم؛ من نمازم را به فارسی می‌خوانم» به او یادآوری خواهیم کرد: عبادت خدا آنگونه است که او اراده کرده؛ نه آنطور که ما دلمان می‌خواهد!

و اگر کسی سختش باشد لاک ناخن‌هایش را پاک کند و به همین دلیل بدون وضو به نماز بایستد، به او متذکر می‌شویم: اگر نماز را به عنوان عبادت خداوند و فرمانبری و قدردانی از او انجام می‌دهیم، باید به همانگونه‌ای باشد که او تعیین کرده؛ نه آنطور که ما صلاح می‌دانیم.

یا اگر کسی بگوید «به جای اینکه نماز صبحم را صبح زود که خواب آلود هستم، بخوانم می‌گذارم ساعت 10 صبح که سر حال شدم می‌خوانم» به او خواهیم گفت: معیار عبادت، راحتی و سلیقه و تصمیم ما نیست؛ بلکه این خداوند است که مشخص می‌کند در چه زمانی و با چه کیفیتی در مقابلش به نماز بایستیم.

و اگر کسی با این توجیه که خداوند به ما نامحرم نیست، بخواهد بدون حجاب نماز بخواند، به او می‌گوییم البته که خداوند نامحرم نیست ولی دوست می‌دارد آنگونه که خودش تعیین کرده نماز بخوانیم.

...

حال پیش از پرداختن به این موضوع که «چگونه نماز بخوانیم؟»، به جایگاه بسیار خاص این عبادت ویژه، نزد خدای متعال اشاره می‌کنیم تا شاید موجب گردد از این پس نسبت به این فریضه‌ی بی بدیل، توجه و اهتمام بیشتری داشته باشیم.

   

جایگاه ویژه‌ی نماز در مقایسه با سایر عبادات

در میان عبادات، نماز از چنان جایگاه والایی برخوردار است که ستون دین خوانده شده و پذیرش سایر عبادات، منوط به پذیرفته شدن نماز بیان گردیده است.[5] در ادامه، به بیانِ نمونه‌هایی از فضایل نماز و جایگاه بسیار برجسته‌ی آن می‌پردازیم:

   

-    نماز، ستون دین و قوام اسلام

گاهی ممکن است خطاها و غفلت‌های ما سبب شود از مسیر صحیحِ دین و تسلیم در برابر حق منحرف شویم؛ و یا با قرار گرفتن در برابر شبهات و چالش‌هایی نسبت به اهمیت دینداری یا حقانیت اسلام به تردید افتیم. نماز، اگر نمازی درست و با حضور قلب باشد، اجازه نمی‌دهد انحرافات و چالش‌ها ما را به کلی از صراط مستقیم به بیراهه بکشاند.

رسول رحمت درباره‌ی نماز فرموده‌اند:

«مَثَل نماز مَثَل ستون خیمه است، اگر ستون خیمه محکم باشد، طناب‌ها و میخ‌ها و چادر خیمه کارایی دارند. اما اگر ستون خیمه بشکند، نه طنابی به کار می‌آید و نه میخی و نه چادری.»[6]

امیر مومنان نیز درباره‌ی نماز چنین وصیت کرده‌اند:

«شما را سفارش می‌كنم به نمازى كه ستون دین و قوام اسلام است؛ پس، از نماز غافل نشوید.»[7]

آیا به راستی آنچه ما به عنوان نماز می‌شناسیم و به جا می‌آوریم، چنین قابلیتی دارد که ستون دین ما محسوب شود و بتواند ما را از دور شدن از صراط مستقیم باز دارد؟! (به این نکته توجه داشته باشیم که رسول خاتم و امیر المومنین بیهوده سخن نمی‌گویند و اهل شعار و اغراق نیستند. وقتی می‌گویند نماز ستون دین و قوام اسلام است، واقعا مقصودشان همین است. اگر نماز ما چنین خاصیتی ندارد، مشکل را باید در جای دیگر جستجو کنیم.)

   

-    نماز، محبوب‌ترین اعمال نزد خداوند

امیر مومنان می‌فرمایند:

«هیچ عمل و طاعتی نزد خداوند با عزت و جلال، محبوب‌تر از نماز نیست.»[8]

آیا به راستی نماز خواندن ما نزد خداوند متعال، از خوشحال کردن پدر و مادر، یا سیر کردن گرسنه‌ای یا نجات جان مومنی محبوب‌تر است؟! آیا مقصود، همین نمازی است که ما می‌خوانیم؟

   

-     نماز، برترین راه تقرّب به معبود

از امام صادق علیه السلام سوال شد برترین چیزی که بندگان می‌توانند توسط آن به خداوند متعال تقرّب جویند چیست؟ ایشان فرمودند: «پس از معرفت خدا، عملی را برتر از نماز نمی‌شناسم»[9]

آیا به راستی با خواندن نماز، احساس می‌کنیم به خداوند متعال نزدیک‌تر شده‌ایم؟!

   

-     نماز، بازدارنده از فحشاء و کارهای ناپسند

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ»[10]

همانا نماز بازدارنده از فحشاء و کارهای ناپسند است.

اگر کلام خدا راست است – که هست! – پس چگونه بسیاری از نمازگزاران از ارتکاب گناهان بزرگ، پروایی ندارند؟ چگونه حتی گاهی در حین نماز نیز نقشه‌های نادرست می‌کشیم؟ (فلان حقیقت را چگونه کتمان کنم؟ چطور روی فلانی را کم کنم؟ معامله را چطور پیش ببرم که بیشترین سود از آنِ خودم شود؛ نه طرف مقابل؟ ...)

اگر نماز نتوانسته ما را از انجام کارهای ناشایست بازدارد، آیا مشکل از نماز ما نیست؟ امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نماز او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه. پس به هر اندازه که نمازش او را از گناه بازداشته، به همان اندازه قبول شده است!»[11]

و سوال بعدی آنکه: اگر نماز نمی‌خواندیم - ولو با همین کیفیت فعلی که می‌خوانیم - آیا به کارهای ناشایست بیشتری دست نمی‌زدیم؟

   

-     نماز، وسیله‌ی شست و شو از گناهان

رسول رحمت می‌فرمایند:

«مَثَل نماز و اعمال بنی آدم مَثَل کسی است که در خاک بغلتد آنگونه که سراپایش را خاک و کثافت فراگیرد؛ سپس به طرف آبگیری که آبش پاک است برود و در آن خود را شستشو دهد و خاک و کثافات را از خود دور کند. نمازهای پنجگانه اینچنین هستند. زمانی که بنده با حضور قلب نماز بخواند کثافات گناه از وجودش شسته می‌شود.»[12]

امیر مومنان نیز فرموده‌اند:

«ای مردم؛ مراقب نمازهایتان باشید و خودتان را با نماز به خدا نزدیک کنید. آیا نمی‌شنوید که وقتی از دوزخیان می‌پرسند چه چیزی شما را به دوزخ کشانید، می‌گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم»؟ به درستی که نماز، گناهان را مانند برگ‌های پاییزی فرو می‌ریزد و غل و زنجیر گناهان را از گردن‌ها می‌گشاید. پیامبر خدا، نماز را به چشمه‌ی آبی تشبیه کرده است که در برابر خانه‌ی کسی جریان داشته باشد و او هر شبانه روز، پنج مرتبه خود را در آن شست و شو دهد؛ پس هرگز آلودگی در بدن او باقی نمی‌ماند.»[13]

چه بشارتی بالاتر از این، برای بنده‌ای که گناهانی که با ذهن و زبان و دستش مرتکب شده، روحش را آنچنان سنگین و آلوده کرده که گاهی حتی خودش هم خودش را نمی‌شناسد؟! کدامیک از ما گناهی مرتکب نشده‌ایم که محتاج چنین نسیمی نباشیم تا خطاهایمان را همچون برگ پاییزی از وجودمان جدا کند؟

   

-  نماز، وسیله‌ی یاد خدا و آرامبخش دلها

عبادات و حتی اتفاقات زیادی هستند که می‌توانند ما را به یاد خدا بیندازند و از غفلت‌هایی که در اثر روزمرگی یا جهل دچارش هستیم، بیرونمان بیاورند. اما نماز، عبادتی است که به صورت ویژه از سوی خداوند متعال برای یاد نمودن ذات سبّوحش توصیه شده است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

«أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي»[14]

برای یاد من، نماز به جای آور.

و نیز می‌فرماید:

«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوب»[15]

آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام می‌گیرد.

نمازی که ما را از گرفتاری‌های دنیایی جدا نکند و با یاد خدا عجین نسازد، چگونه می‌تواند مایه‌ی آرامش قلب ما شود؟ اینکه با نماز خواندن، حالمان بهتر نمی‌شود، ذهن شلوغمان آرام نمی‌گیرد و اضطراب و نگرانی‌های ناشی از گرفتاری‌های زندگی کاهش نمی‌یابد، دلیلش آن است که نمازمان ما را آنگونه که باید به یاد خدایی که همه‌ی قدرت‌ها از اوست و همه چیز به خواست و اراده‌ی اوست نینداخته است.

خدایی که مالک و پرورش دهنده‌ی آسمان‌ها و زمین و همه‌ی عوالم است (رَبِّ الْعالَمِين

خدایی که رحمتش همه چیز و همه کس را فرا گرفته (الرَّحْمنِ الرَّحِيم

خدایی که نه تنها مالک همه چیز در این دنیاست؛ بلکه مالک و صاحب اختیار روز جزاست (مالِكِ‏ يَوْمِ‏ الدِّين

خدایی که تنها او شایسته‌ی عبودیت و پرستش است، نه پول و مقام (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) و تنها اوست که می‌تواند در مشکلات ریز و درشت زندگی بی منت کمکمان کند (إِيَّاكَ نَسْتَعِين)

همان خدای یگانه (قُلْ‏ هُوَ اللَّهُ‏ أَحَد) و بی مانندی که هیچ چیز و هیچ کس شبیهش نیستند (لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَد)

   

-     نماز، وسیله‌ی در امان ماندن از شیطان

امیر مومنان می‌فرمایند:

«نماز، دژ محکمی است در مقابل حملات شیطان.»[16]

اگر دشمن قسم خورده‌ای داشته باشید که از شما بسیار قوی‌تر باشد و تمام تلاشش را برای هلاک کردن‌تان انجام دهد؛ و از طرفی بدانید یک پناهگاه امن وجود دارد که می‌توانید در آن از دست او در امان بمانید، چه می‌کنید؟ آیا بی درنگ به آن پناهگاه امن پناه نمی‌برید؟

پس آگاه باشید که شیطان، قسم خورده بنی آدم را هلاک کند[17] و در این مسیر از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کند.[18] اما خداوند رحمان، دژی محکم برای ما قرار داده تا با پناه بردن به آن از شرّ او در امان بمانیم.[19] حال، انتخاب با ماست. بیرون این دژ به استقبال شیطان برویم یا داخل آن در امن و امان بمانیم.

   

-    نماز، نخستین عمل مورد حسابرسی در قیامت

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

«نخستین عملی که روز قیامت از بنده حسابرسی می‌شود، نماز است. اگر پذیرفته شد، سایر اعمالش نیز پذیرفته می‌شود و چنانچه نمازش مقبول واقع نشود، باقی اعمالش نیز مردود و بازگردانده خواهد شد.»[20]

حال با این تذکر صادق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم یک بار دیگر توشه‌ای را که برای آخرت‌مان اندوخته‌ایم بررسی کنیم. آیا در تمام عمرمان دو رکعت نماز مقبول به جا آورده‌ایم که دل خوش باشیم به پذیرفته شدن خیرات و حسنات دیگرمان؟!

   

-     بی نمازی، سبب خروج از دایره‌ی مسلمانی

رسول رحمت می‌فرمایند:

«بین مسلمان (تسلیم شده در برابر حق) و بین کسی که کفر می‌ورزد (حقیقتی را دریافته ولی آن را می‌پوشاند) چیزی جز این نیست که فرد، نماز واجبش را از روی عمد ترک کند یا آن را سبک بشمارد و نماز نخواند.»[21]

   

-     نماز، ابزار استجابت دعا

امیر مومنان می‌فرمایند:

«هر کس برای خدا نماز واجبی را به جا بیاورد، در پیِ آن دعایی مستجاب دارد.»[22]

کیست که گرفتار نباشد و به استجابت خواسته‌هایش محتاج نباشد؟

آن کس که مقروض است، آن که بیمار دارد، آن کس که آبرویش در خطر است، او که از جان عزیزش نا امن است، کسی که در آرزوی داشتن فرزند می‌سوزد، آنکه خوشبختی عزیزانش را می‌خواهد، ... اگر بداند خداوند مهربان به او یک فرصت استثنایی داده تا حاجتش را – چه زمینی، چه آسمانی – مستجاب گرداند، آیا چنین فرصتی را به راحتی از دست می‌دهد؟

پس بشارت باد بر همه‌ی گرفتاران و حاجتمندان که خداوند رحمان از روی فضل و لطف بی پایانش برای نمازگزاری که نماز واجبش را با توجه و حضور قلب به جای آورد، یک دعای مستجاب قرار داده است. چه فرصتی از این ارزشمندتر؟

   

-     نماز، ابزاری برای رشد عقل

به امر و اراده‌ی خداوند متعال، نماز به عنوان یکی از جنود و یاوران عقل قرار گرفته است.[23] همچنانکه در درس ششم درسنامه‌ی عقل ، با عنوان یاوران و محافظان عقل گفته شد، خداوند حکیم، لشکریان (جنود) و یاری کنندگانی را برای عقل قرار داده که هر قدر آنها قوی‌تر باشند، عقل هم قدرتمندتر عمل می‌کند و هر چه این جنود بیشتر مورد توجه قرار گیرند، عقلمان هم بیشتر رشد می‌کند. بر این اساس هرچه توجه ما به نماز بیشتر باشد و آن را صحیح‌تر به جای آوریم، عقلمان هم بیشتر رشد می‌کند.

   

-     نماز، مایه‌ی نزول رحمت الهی

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

«هر گاه كسى به نماز ایستد رحمت الهى از آسمان بر او نازل می‌شود و فرشتگان اطراف او را احاطه می‌كنند و فرشته‌اى گوید: اگر این نمازگزار ارزش نماز را می‌دانست هیچگاه از نماز منصرف نمی‌شد.»[24]

   

از آنجا که فضایل نماز بسیار بیشتر از آن است که بتوان به همه‌ی آنها در این درس اشاره کرد، این موضوع را با گزیده‌ای از کلام رسول رحمت در وصف نماز به پایان می‌رسانیم. رسول خاتم چنین می‌فرمایند:

نماز، مایه‌ی رضایت مالک پرورش دهنده است؛

نماز، هدایت، ایمان و نور معرفت برای نمازگزار است؛

موجب برکت در رزق؛ و راحتی بدن؛ و کراهت شیطان است؛

و راهی است برای اجابت خواسته‌ها و قبولی اعمال؛

توشه‌ اى است از دنیا به سوی آخرت برای مؤمن؛

و شفیعی است میان او و فرشته‌ی مرگ؛

و انیسی است در تنهاییِ قبر؛

و در روز محشر تاجی است بر سر نمازگزار؛ و نوری است در چهره‌اش؛ و پوششی است بر بدنش؛

حجتی است میان او و پروردگار جلیل القدر؛

و مجوزی است برای عبور از صراط؛

و کلیدی است برای بهشت؛

نماز است كه بندگان را به بالاترین درجات مى‏رساند.[25]

حال که به اهمیت این عبادت منحصر بفرد پی بردیم و از ارزش و جایگاه ممتاز نماز آگاه شدیم، زمان آن می‌رسد که با رغبت و توجه، در پیِ این باشیم که چگونه نماز بخوانیم تا مقبول خداوند متعال واقع شود و همه‌ی آنچه درباره‌ی نماز و نمازگزار گفته شد، شامل حال ما نیز بشود. جلسات آینده به این موضوع خواهیم پرداخت.

   

نکات مهم این جلسه:

-     واژه‌ی «نماز»، ترجمه‌ی لغت عربیِ «صلاة» به معنای «توجّه» است.

-     توجه از سوی بنده به معبود، باید به کیفیتی خاص باشد تا لفظ نماز بر آن اطلاق شود.

-     خداوند متعال نه به نماز ما و نه هیچ کدام از عبادات دیگرمان نیازی ندارد. اما اگر ما به دنبال قدردانی و فرمانبری از او هستیم، باید ببینیم او ما را به چگونه عبادتی امر کرده؛ نه اینکه بر مبنای سلیقه‌ی خود عمل کنیم.

-     نماز در مقایسه با سایر عبادات از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که برخی از فضایل آن عبارتند از:

O    ستون دین و قوام اسلام

O    محبوب‌ترین اعمال نزد خداوند

O    برترین راه تقرّب به معبود

O    بازدارنده از فحشاء و کارهای ناپسند

O    وسیله‌ی شست و شو از گناهان

O    وسیله‌ی یاد خدا و آرامبخش دلها

O    وسیله‌ی در امان ماندن از شیطان

O    نخستین عمل مورد حسابرسی در قیامت

O    ابزاری برای رشد عقل

O    مایه‌ی نزول رحمت الهی

O    مایه‌ی رضایت مالک پرورش دهنده

O    سبب هدایت، ایمان و نور معرفت

O    موجب برکت در رزق؛ و راحتی بدن؛ و کراهت شیطان

O    راهی برای اجابت خواسته‌ها و قبولی اعمال

O    انیسی در تنهاییِ قبر

O    تاجی بر سر نمازگزار در روز محشر؛ و نوری در چهره‌اش؛ و پوششی بر بدنش

O    مجوّزی برای عبور از صراط

O    کلیدی برای بهشت


[1] "صلوة توجه و انعطافى است از بنده به خدا همانطور كه از خدا به بنده. و آن در واقع ياد آورى مخصوص خدا و رو كردن بسوى خداى عزّ و جلّ است با كيفيّتى كه شرع بيان داشته": قاموس قرآن، ج 4، ص 148. ؛

"و الصَّلاةُ عِبارةٌ عَنِ التَّوَجُّهِ إلَی الغَیرِ مِن غَیرِ تَقییدِهِ بِکَونِهِ تَوَجُّهاً لِلغَیرِ إلَی الدّاعی" یعنی: «صلوة» عبارت است از توجه به غیر بدون این که مقیّد باشد به توجه غیر به دعا کننده: نماز، معراج بنده تا بلندای معرفت (ترجمه‌ی غایةُ المُنی و معراجُ القُرب و اللِّقاء)، محمد مهدی غروی اصفهانی، ص 152.

در کتاب مذکور، ذیل صفحه‌ی یاد شده، استاد محمد اسماعیل مدرّس غروی در پاورقی چنین شرح داده: "... مفهوم دیگرِ دعا، توجه به دیگری است بدون این که طرف مقابل ملزم به توجه به شخص توجه کننده باشد. صلوة مترادف با این معنی است با این تفاوت که در نماز اگر توجه نمازگزار واقعی باشد، طرف مقابل او – که پروردگار بزرگ است – به او توجه خواهد کرد؛ زیرا که خود فرموده: فَاذْكُرُونِي‏ أَذْكُرْكُم (سوره بقره، آیه 153) ... کلمه‌ی صلاة نشانگر حقیقتی به نام توجه و اقبال است": همان.

[2] "فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ‏ طَاعَتِهِمْ‏ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَه": نهج البلاغه، خطبه 193، ص 303.

[3] "اِلهی هذه صَلوتِی صَلَّیْتُها لا لِحاجَةٍ مِنْکَ اِلیْها وَ لا رَغْبَةً مِنْکَ فیها اِلاَّ تَعْظیماً وَ طاعَةً وَ اِجابَةً لَکَ اِلی ما اَمَرْتَنی": بحارالانوار، ج 83، ص 38.

[4] امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: "فَقَالَ اللَّهُ لَا حَاجَةَ لِی إِلَى عِبَادَتِكَ إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیثُ تُرِید": بحارالانوار، ج 11، ص 141.

[5] امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: "أَوَّلُ‏ مَا يُحَاسَبُ‏ عَلَيْهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَيْهِ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ" یعنی: نخستین عملی که روز قیامت از بنده حسابرسی می‌شود، نماز است. اگر پذیرفته شد، سایر اعمالش نیز پذیرفته می‌شود و چنانچه نمازش مقبول واقع نشود، باقی اعمالش نیز مردود و بازگردانده خواهد شد: بحارالانوار، ج 79، ص 236.

[6] مَثَلُ‏ الصَّلَاةِ مَثَلُ‏ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْكَسَرَ لَمْ يَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَاءٌ: بحارالانوار، چ 79، ص 218.

[7] "أُوصِيكُمْ بِالصَّلَاةِ الَّتِي هِيَ‏ عَمُودُ الدِّينِ‏ وَ قِوَامُ‏ الْإِسْلَامِ فَلَا تَغْفُلُوا عَنْهَا": بحارالانوار، ج 79، ص 232.

[8] "لَيْسَ عَمَلٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ": بحارالانوار، ج 80، ص 13. ؛ امام صادق علیه السلام نیز می‌فرمایند: "أَحَبُ‏ الْأَعْمَالِ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ الصَّلَاةُ" یعنی: محبوب ترین اعمال نزد خداوند، نماز است: بحارالانوار، ج 79، ص 233.

[9] "أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَفْضَلِ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِمْ فَقَالَ لَا أَعْلَمُ شَيْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ": التهذیب، ج 2، ص 236.

[10] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه 45.

[11] "مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ‏ قُبِلَتْ‏ مِنْه": بحارالانوار، ج 79، ص 198.

[12] "مَثَلُ الصَّلَاةِ وَ أَعْمَالِ بَنِي آدَمَ كَرَجُلٍ أَتَى مَرَاغَةً فَأَثَارَ عَلَيْهِ مِنْهَا حَتَّى امْتَلَأَ تُرَاباً وَ دَنَساً ثُمَ‏ عَمَدَ إِلَى غَدِيرِ مَاءٍ طَيِّبٍ فَاغْتَسَلَ بِهِ فَيَذْهَبُ عَنْهُ التُّرَابُ وَ الدَّنَسُ كَذَلِكَ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ تَغْسِلُ عَنِ الْعَبْدِ الذُّنُوبَ إِذَا صَلَّى لِلَّهِ مِنْ قَلْبِه": مستدرک الوسائل، ج 3، ص 91 و 92.

[13] "تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً أَ لَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا- ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ‏ وَ إِنَّهَا لَتَحُتُ‏ الذُّنُوبَ‏ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص‏ بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَن": نهج البلاغه، خطبه 199، ص 316 و 317.

[14] قرآن کریم، سوره طه، آیه 14.

[15] قرآن کریم، سوره رعد، آیه 28.

[16] "الصَّلَاةُ حِصْنٌ مِنْ سَطَوَاتِ الشَّيْطَانِ": غرر الحکم و درر الکلم، ص 129. ؛ و نیز می‌فرمایند: "الصَّلَاةٌ حِصْنُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيْطَانِ" یعنی: نماز، دژ محکم خداوند رحمان و وسیله‌ی راندن شیطان است: همان.

[17] "فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ"یعنی: به عزّتت سوگند که همه را اغوا خواهم کرد: قرآن کریم، سوره ص، آیه 82.

[18] "ثُمَّ لَآتِینَّهُمْ مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ"یعنی: بدیشان از پیش روى و از پشت سر و از راست و چپشان حمله کنم: قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 17.

[19] بنگرید به پاورقی شماره 16.

[20] بنگرید به پاورقی شماره 5.

[21] "مَا بَيْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَيْنَ أَنْ يَكْفُرَ إِلَّا أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ يَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا يُصَلِّيَهَا": بحارالانوار، ج 79، ص 216.

[22] "مَنْ صَلَّى لِلَّهِ سُبْحَانَهُ صَلَاةً مَكْتُوبَةً فَلَهُ فِي أَثَرِهَا دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ": بحارالانوار، ج 82، ص 324.

[23] بنگرید به حدیث جنود عقل: كافى، ج 1، ح 14، ص 21.

[24] "إذا قَام المُصَلِّی إلَی الصَّلاة، نَزَلَت عَلَیه الرَّحمَة مِن أعنَانِ السَّماء إلی أعنانِ الأرضِ و حُفَّت بِه المَلائِکة و نَاداهُ مَلَکٌ لَو یَعلَم هَذا المُصَلِّی مَا فِی الصَّلاة مَا انفّتَل": كافى، ج 3، ص 265. ؛ و نیز امیر مومنان می‌فرمایند: وْ يَعْلَمُ‏ الْمُصَلِّي‏ مَا يَغْشَاهُ مِنْ جَلَالِ اللَّهِ مَا سَرَّهُ أَنْ يَرْفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُود" یعنی: اگر نمازگزار بداند چگونه جلال خداوند او را فرا گرفته، سر خود را از سجده بلند نمی‌کند: بحارالانوار، ج 79، ص 207.

[25] "الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّینِ وَ فِیهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِی مِنْهَاجُ‏ الْأَنْبِیاءِ وَ لِلْمُصَلّى‏ حُبُّ الْمَلائِکَةِ، وَ هُدًى وَ ایمانٌ، وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ بَرَکَةٌ فىِ الّرِزْقِ وَ راحَةٌ لِلْبَدَنِ، وَ کَراهَةٌ لِلشَّیْطانِ، وَ سِلاحٌ عَلَى الْکُفَّارِ وَ إِجابَةٌ لِلْدُّعاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمالِ وَ زادٌ لِلْمُۆْمِنِ مِنَ الدُّنْیا إِلَى الْاخِرَةِ، وَ شَفیعٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ، وَ أَنیسٌ فى‏ قَبْرِهِ وَ فَراشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوابٌ لِمُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ تَکُونُ صَلاةُ الْعَبْدِ عِنْدَ الَمحْشَرِ تاجاً عَلى‏ رَأْسِهِ وَ نُوراً عَلى‏ وَجْهِهِ وَلِباساً عَلى‏ بَدَنِهِ وَ سَتْراً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ حُجَّةً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلالُهُ وَنَجاةً لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ، وَ جَوازاًعَلَى الصِّراطِ وَ مِفْتاحاً لِلْجَنَّةِ وَمُهُوراً لِلْحُورِ الْعینِ، وَ ثَمَناً لِلْجَنَّةِبِالصَّلَاةِ یبْلُغُ الْعَبْدُ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْیا ...": بحارالانوار، ج 79، ص 231.

logo test

ارتباط با ما