درس سوم: آغاز دشمنی شیطان با آدمیان

flower 12

   

     

بسم الله الرحمن الرحیم

عهد معهود

درس گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: زهرا مرادی

در دوره‌ی «عهد معهود» با حقایقی از آفرینش آدم علیه السلام و فلسفه‌ی آفرینش آدمی به روایت هدایتگران آسمانی آشنا خواهید شد. همچنین در این دوره، از عهدی که آدم علیه السلام با خداوند متعال می‌بندد سخن خواهیم گفت؛ عهدی که قرار می‌شود تمامی بنی آدم – از جمله من و شما – تا قیام قیامت به آن پایبند بمانند!

درس سوم: آغاز دشمنی شیطان با آدمیان

در جلسات گذشته به این موضوع پرداخته شد که: خداوند اراده فرمود برترین و برگزیده‌ترین مخلوقات خود - یعنی پیامبر خاتم و ائمه‌ی اطهار – را بر روی زمین، جانشین خویش سازد. از این رو آدم علیه السلام را از گِل خلق کرد، از روحی که که آن نیز توسط خدا خلق شده بود، در کالبد وی قرار داد و چنین اراده فرمود که آن وجودهای شریف از نسل آدم علیه السلام پای بر زمین بگذارند. سپس خداوند به جهت تکریم پیامبر خاتم و ائمه‌ی اطهار که در صلب آدم جای گرفتند، امر کرد تا ملائک و ابلیس بر آدم سجده کنند. فرشتگان فرمان الهی را اطاعت کردند اما ابلیس از اطاعت پروردگار سر باز زد و بر آدم سجده نکرد.

حال ببینیم چرا شیطان از اجرای امر الهی سرپیچی کرد و نتیجه‌ی این نافرمانی به کجا انجامید:

همچنانکه در قرآن نیز تصریح گردیده، شیطان فرشته نبود؛ بلکه جنّ بود.[1]در واقع، شیطان[2] یا ابلیس[3] جنّی به نام «حارث» بود[4] که هزاران سال پیش از آدم علیه السلام خلق شده بود. او با انجام عبادات طولانی، همجوار ملائک گردید و در زمره‌ی ایشان جای گرفت.[5] ابلیس آنچنان همراه با فرشتگان به عبودیت خدا پرداخته بود که برخی از فرشتگان گمان می‌کردند او نیز فرشته‌ای از جنس خودشان است؛ اما هنگامی که خداوند فرمان داد تا بر آدم علیه السلام سجده کنند و ابلیس از اجرای امر الهی تمرّد نمود، بر همگان مشخص شد که او یک فرشته نبوده است.[6]

خداوند از ابلیس پرسید:

"یا إِبْلِیسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ"[7]

اى ابلیس تو را چه شده است كه با سجده‏‌كنندگان نیستى؟

"أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِینَ"[8]

آیا خود را بزرگ پنداشتى یا از بلندپایگان (رسول خاتم و خاندان پاکش)[9] بودى؟

ابلیس که انتظار نداشت پس از آن همه عبادت‌های طولانی خداوند به او امر فرماید به جهت تکریم بلندپایگان (الْعَالِینَ) در مقابل آدم علیه السلام سجده کند، گستاخانه پاسخ داد:

"«آیا كسى را سجده كنم كه از گِل آفریدى؟!»[10]

«[در حالی که] من از او بهترم. مرا از آتش آفریده‌‏اى و او را از گِل خلق کرده‌ای.»[11]

«پروردگارا؛ مرا از سجده بر آدم معاف کن؛ من نیز در عوض تو را آنچنان عبادت کنم که هیچ ملک مقرّبی و هیچ نبی مرسلی آنگونه عبادتت نکرده باشد.»[12]"

خداوند خطاب به شیطان فرمود:

"من به عبادت تو نیازی ندارم. عبادت من آنگونه است که من می‌خواهم نه آنگونه که تو دوست می‌داری!"[13]

اما شیطان نپذیرفت و بی ادبانه گفت:

"من به بشرى كه او را از گلى خشك برآمده از لجنی بویناک خلق کرده‌ای سجده نمی‌كنم."[14]

خداوند نیز به سبب تمرّدِ شیطان از فرمان الهی، او را از مقام و جایگاه خود بیرون کرد و فرمود:

"از این [مقام] بیرون شو كه تو رانده‏‌شده‌‏اى؛ و تا روز جزا بر تو لعنت باشد."[15]

از گفتگوی میان شیطان و خدا کاملا واضح است که دلیل سرپیچی و نافرمانی شیطان از دستور الهی، کبر و حسد وی بوده است؛[16] اما برخی، این رفتار شیطان را به معرفت بالای او درباره‌ی خالق متعال نسبت می‌دهند و شیطان را یک عاشق و موحّد واقعی نسبت به خدا معرفی می‌کنند. ایشان معتقدند شیطان از این رو بر آدم علیه السلام سجده نکرد که سجده کردن را تنها شایسته‌ی ذات مقدس الهی می‌شمرد. به همین دلیل حتی لعنت و عذاب خداوند را به جان خرید، اما حاضر نشد بر غیر خدا سجده کند.[17]این باور با متن صریح قرآن و همچنین کلام مفسرّان حقیقی قرآن (اهل بیت علیهم السلام) در تناقض است. همانطور که در آیات و روایاتِ بررسی شده اشاره گردید، واضح است که تمرّد شیطان به دلیل خودخواهی و تکبرّ وی بود؛ نه عشق به خدای یگانه. او خود را برتر از آدم خواند و دلیل سجده نکردنش را نیز همین موضوع اعلام کرد.[18]

شیطان که پس از سال‌ها عبادت اینچنین از درگاه الهی رانده شد، کینه‌ی آدم را در دل گرفت و تصمیم گرفت این مخلوقِ خلق شده از گِل را که مورد توجه ویژه‌ی خداوند قرار گرفته، از نظر عنایت خدا دور سازد. لذا به خدا عرض کرد: «پس به من تا روز قیامت مهلت بده»[19] تا تلافیِ این بلایی که به سرم آمده در بیاورم! خداوند از باب حکمتش به ابلیس مهلت داد؛[20]اما نه تا روز قیامت؛ بلکه فرمود:

"إِلَى یومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ"[21]

تا روز «وقت معلوم» [به تو مهلت می‌دهم].

اهل بیت علیهم السلام که علم قرآن در سینه‌ی ایشان است و مفسران حقیقی قرآن هستند، مقصود خداوند از روز «وقت معلوم» را زمان ظهور امام زمان علیه السلام تبیین فرموده‌اند.[22]بدین ترتیب خداوند به شیطان، تا روز ظهور منجیِ آخر الزمان مهلت داد. هنگامی که مهدی موعود ظهور کند، یکی از اقداماتی که به دست مبارک ایشان انجام می‌شود، کشتن شیطان است.[23] از همین رو شیطان از هیچ یک از فرستادگان الهی به اندازه‌ی حجت زنده‌ی زمان ما – حضرت مهدی که خداوند در ظهورش تعجیل فرماید – نمی‌هراسد. چراکه می‌داند مهلتش با ظهور ایشان به پایان می‌رسد و به دست آخرین باقیمانده از جانشینان الهی هلاک می‌گردد.[24]

بنابراین، شیطان تا روز ظهور منجی آخرالزمان از خداوند حکیم مهلت گرفت تا انتقام خود را از آدم و ذریه‌اش بگیرد و اینگونه شد که جنگ شیطان با آدم و بنی آدم آغاز گردید. شیطان گفت:

"«می‌خواهم اغوای‌شان کنم و در زمین [گناهان][25] را برای‌شان زینت دهم. می‌خواهم همه را گمراه کنم.»[26]

«به عزّتت سوگند که همه را اغوا خواهم کرد مگر بندگانی از آنها را که خالص شان گردانیده‌ای»[27]

«بدیشان از پیش روى و از پشت سر و از راست و چپشان در آیم، و [چنان كنم كه‏] بیشترشان را سپاسگزار [نعمت خود] نیابى.»[28]"

در جلسه‌ی آیندهبه این موضوع که شیطان چگونه بر سوگند خود پایبند ماند، خواهیم پرداخت.

Bullets  نکات مهم این جلسه

-        شیطان، جنّی بود که هزاران سال پیش از آدم علیه السلام خلق شده بود و سالهای طولانی خداوند رحمان را عبادت کرده بود.

-        هنگامی که خداوند امر به سجده بر آدم فرمود، ابلیس از اجرای فرمان الهی سرپیچی کرد.

-        دلیل سجده نکردن شیطان بر آدم، عشق بی حد وی به خدا و یا معرفت بالایش نسبت به «الله» به عنوان یگانه وجودی که شایسته‌ی سجده شدن است، نبود؛ بلکه ابلیس از آن جهت از فرمان الهی سر باز زد که خود را برتر از آدم می‌دانست.

-        خداوند به سبب تمرّد شیطان، او را از درگاه خویش بیرون کرد.

-        ابلیس از خدا خواست تا روز قیامت به او مهلت دهد تا انتقام خود را از آدم و بنی آدم بگیرد. خداوند حکیم نیز به او مهلت داد اما نه تا روز قیامت؛ بلکه تا روز ظهور منجی آخرالزمان، حضرت مهدی علیه السلام.

-        هنگامی که منجی موعود ظهور کند، شیطان را به قتل خواهد رساند و از این رو شیطان از هیچیک از جانشینان خدا بر روی زمین به اندازه‌ی مهدی موعود نمی‌هراسد.

-        شیطان به عزّت خداوند سوگند خورد تا دست از دشمنی با آدمیان برندارد و گناهان را برای ایشان زینت بخشد.



[1]در قرآن کریم به اینکه شیطان از جنّیان بود تصریح شده است؛ به عنوان نمونه خداوند می‌فرماید: "وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ" یعنی: و [یاد كن‏] هنگامى را كه به فرشتگان گفتیم: «آدم را سجده كنید» پس [همه‏] جز ابلیس سجده كردند، كه از [گروه‏] جنّ بود: قرآن کریم، سوره کهف، آیه 50.

[2]شیطان از ریشه‌ی «ش ط ن» و به معنای دور از حق و بعید از رحمت الهی است: مصباح اللغه، ذیل واژه «شطن». ؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 60، ذیل واژه «شطن».

[3]ابلیس از ریشه‌ی «بلس» به معنای یأس و ناامیدی است: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 330، ذیل واژه «بلس». ؛ مفردات راغب، ص 143، ذیل واژه «بلس». ؛ رسول خاتم می‌فرمایند به شیطان از این رو ابلیس می‌گویند که "أُبْلِسَ مِنَ الْخَیرِ كُلِّهِ‏" یعنی: از همه‌ی خیر ناامید شد: بحارالانوار، ج 60، ص 226. ؛ و امام باقر علیه السلام نیز می‌فرمایند: "... لِأَنَّه‏ أُبْلِسُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یرْجُوهَا" یعنی: [ابلیس را ابلیس می‌نامند] چون از رحمت خدا مأیوس شد و قطع امید کرد:بحارالانوار، ج 46، ص 352.

[4] از امیر مومنان سوال شد اسم ابلیس در آسمان چه بود، فرمودند: "كَانَ اسْمُهُ‏ الْحَارِث‏": بحارالانوار، ج 10، ص 76.

[5]امیر مومنان می‌فرمایند: "فَاعْتَبِروا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللهِ بِإِبْلِیسَ، إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ، وَكَانَ قَدْ عَبَدَ اللهَ سِتَّةَ آلاَفِ سَنَة، لاَ یدْرَى أمِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الاْخِرَةِ، عَنْ كِبْرِ سَاعَة وَاحِدَة" یعنی: پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد، عبرت گیرید، زیرا اعمال طولانی و کوشش‌های مداومش را [با تکبر] از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد ... اما با ساعتی تکبر همه را نابود کرد: نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه)، ص 287.

[6]امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: "فَإِنَّ إِبْلِیسَ كَانَ مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِی السَّمَاءِ یعْبُدُ اللَّهَ وَ كَانَتِ الْمَلَائِكَةُ تَظُنُّ أَنَّهُ مِنْهُمْ وَ لَمْ یكُنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا أَمَرَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ أَخْرَجَ مَا كَانَ فِی قَلْبِ إِبْلِیسَ مِنَ الْحَسَدِ فَعَلِمَتِ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّ إِبْلِیسَ لَمْ یكُنْ مِنْهُمْ ... وَ لَمْ یكُنْ مِنْ جِنْسِ الْمَلَائِكَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً قَبْلَ آدَمَ وَ كَانَ إِبْلِیسُ فِیهِمْ حَاكِماً فِی الْأَرْضِ فَعَتَوْا وَ أَفْسَدُوا وَ سَفَكُوا الدِّمَاءَ فَبَعَثَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ فَقَتَلُوهُمْ وَ أَسَرُوا إِبْلِیسَ وَ رَفَعُوهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ كَانَ مَعَ الْمَلَائِكَةِ یعْبُدُ اللَّهَ إِلَى أَنْ خَلَقَ اللَّهُ آدَم‏" یعنی: همانا ابلیس همراه ملائکه در آسمان خدا را عبادت می‌کرد و فرشتگان گمان می‌کردند که ابلیس از جنس آنهاست اما اینگونه نبود. هنگامی که خداوند به ملائک امر فرمود بر آدم علیه السلام سجده کنند، آن حسدی که در دل ابلیس بود، آشکار گشت. پس فرشتگان دانستند که ابلیس از آنها نیست ... او از جنس ملائک نبود بلکه خداوند قبل از آدم علیه السلام موجوداتی را خلق کرده بود (جنّیان) که ابلیس هم از جنس همانها بود. آن موجودات (جنّیان) بر روی زمین حکومت می‌کردند [اما] از فرمان خدا سرپیچی کردند و فساد و خونریزی به راه انداختند. از این رو خداوند ملائک را مأمور نمود تا ایشان را نابود سازند. [فرشتگان پس از آنکه جنّیان عصیان گر را کشتند] ابلیس را اسیر کردند و همراه خود به آسمان بردند. ابلیس نیز همراه فرشتگان خدا را عبادت می‌کرد تا آنکه خداوند، آدم علیه السلام را خلق فرمود: تفسیر برهان، ج 1، ص 170 و 171، ذیل آیه 34 سوره‌ی بقره. ؛ بحارالانوار، ج 60، ص 273.

[7]قرآن کریم، سوره حجر، آیه 32.

[8]"قَالَ یا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیدَی أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِینَ" یعنی: گفت: اى ابلیس! چه چیز تو را بازداشت از این كه براى چیزى كه به قدرت خود آفریدم سجده كنى؟ آیا خود را بزرگ پنداشتى یا [واقعا] از بلند پایگان بودى؟: قرآن کریم، سوره ص، آیه 75.

[9]رسول خاتم در تبیین «الْعالِینَ» (بلندپایگان) می‌فرمایند مقصود خدا از «الْعالِینَ» در این آیه اهل بیت علیهم السلام هستند: "كُنَّا جُلُوساً مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ أَقْبَلَ إِلَیهِ رَجُلٌ فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِإِبْلِیسَ- أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِینَ‏ فَمَنْ هُمْ یا رَسُولَ اللَّهِ الَّذِینَ هُمْ أَعْلَى مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَا وَ عَلِی وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ كُنَّا فِی سُرَادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُسَبِّحُ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِیحِنَا قَبْلَ أَنْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ ..." یعنی: حضور پیغمبر اكرم (ص) بودیم شخصى معناى آیه أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِینَ را از حضرتش سؤال نمود و عرض كرد اى رسول خدا بزرگواران و آنهائیكه داراى مرتبه بلند هستند چه اشخاصى هستند كه از فرشتگان برتر و بالاترند؟ پیغمبر اكرم (ص) در جواب سؤال او فرمود من و على و فاطمه و حسن و حسین هستیم كه در سرادق عرش پروردگار مشغول تسبیح خداى تعالى بودیم و فرشتگان تسبیح می‌نمودند پروردگار را با تسبیح ما پیش از آنكه آدم را بیافریند ...": تفسیر برهان، ج 4، ص 683 و 684، ذیل آیه 75، سوره ص. ؛ بحارالانوار، ج 11، ص 142. ؛ متن فارسی این حدیث در تفسیر جامع، ج 6، ص 46 نیز آورده شده است.

[10]"قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا": قرآن کریم، سوره اسراء، آیه 61.

[11]"قَالَ أَنَا خَیرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ": قرآن کریم، سوره ص، آیه 76.

[12] امام صادق علیه السلام فرمودند: "فَقَالَ إِبْلِیسُ یا رَبِّ أَعْفِنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ وَ أَنَا أَعْبُدُكَ عِبَادَةً لَمْ یعْبُدْكَهَا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِی مُرْسَلٌ فَقَالَ اللَّهُ لَا حَاجَةَ لِی إِلَى عِبَادَتِكَ إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیثُ تُرِیدُ فَأَبَى أَنْ یسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِیمٌ وَ إِنَّ عَلَیكَ لَعْنَتِی إِلى‏ یوْمِ الدِّین‏‏": بحارالانوار، ج 11، ص 141.

[13] همان.

[14]"قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ": قرآن کریم، سوره حجر، آیه 33.

[15]"قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیكَ اللَّعْنَةَ إِلَى یوْمِ الدِّینِ": قرآن کریم، سوره حجر، آیات 34 و 35.

[16]بنگرید به پاورقی شماره 8 (قَالَ یا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیدَی أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِینَ)، پاورقی شماره 5 (أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ ... عَنْ كِبْرِ) و پاورقی شماره 6 (أَخْرَجَ مَا كَانَ فِی قَلْبِ إِبْلِیسَ مِنَ الْحَسَدِ)

[17]به عنوان نمونه حلّاج گفته: «در میان اهل آسمان موحّدى مثل ابلیس نیست»: حلاج، حسین بن منصور، دیوان الحلاج (کتاب الطواسین)، محقق و مصحح: عیون السود، محمد باسل، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ دوم، 2002م، ص 102. ؛ همچنین احمد غزالی نوشته: "آن عاشق دیوانه که تو او را ابلیس خوانى ... خدا را دوست داشت؛ محکّ محبّت دانى که چه آمد؟ یکى بلا و قهر، و دیگر ملامت و مذلّت. گفتند: اگر دعوى عشق ما می‌کنى، نشانى باید. محکّ بلا و قهر و ملامت و مذلّت، بر وى عرض کردند؛ قبول کرد، در ساعت، این دو محکّ گواهى دادند که نشان عشق صدقست. هرگز ندانى که چه می‌گویم! در عشق جفا بباید، و وفا بباید تا عاشق پخته لطف و قهر معشوق شود؛ و اگر نه، خام باشد و از وى چیزى نیاید ... خدا را دو نامست: یکى «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، و دیگر «الجبّار المتکبّر»؟ از صفت جبّاریّت، ابلیس را در وجود آورد ... گناه ابلیس عشق او آمد با خدا!": همدانى، عین القضات، تمهیدات، محقق و مصحح: عسیران‏، عفیف، متن، انتشارات منوچهرى، تهران، چاپ چهارم، 1373ش، ص 221، 227 و 229.

[18]بنگرید به پاورقی شماره 14.

[19]"قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ": قرآن کریم، سوره حجر، آیه 36.

[20]"قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِینَ": قرآن کریم،سوره حجر، آیه 37.

[21] قرآن کریم، سوره حجر، آیه 38.

[22]به عنوان نمونه امام رضا علیه السلام در تبیین «وقت معلوم» فرموده اند: "یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ یوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا": کمال الدین، ج 2، ص 371. امام صادق علیه السلام نیز به فردی که از زمان «وقت معلوم» سوال کرده بود، فرمودند: "أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یوْمُ یبْعَثُ اللَّهُ النَّاسَ لَا وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْظَرَهُ إِلَى یوْمِ یبْعَثُ اللَّهُ قَائِمَنَا فَیأْخُذُ بِنَاصِیتِهِ فَیضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِكَ الْیوْمُ هُوَ الْوَقْتُ الْمَعْلُوم‏" یعنی: آیا گمان می‌کنی [روز وقت معلوم] قیامت است که خداوند مردم را برمی انگیزد؟ نه چنین نیست. خداوند به او (ابلیس) تا روزی که قائم ما برانگیخته شود مهلت داده. در آن روز [مهدی] موی پیشانی شیطان را می‌گیرد و گردنش را می‌زند و همان روز است که «وقت معلوم» نامیده شده است: بحارالانوار، ج 60، ص 221.

[23]همان.

[24]درباره‌ی این موضوع در درس آخر از درسنامه‌ی «عهد معهود» بیشتر توضیح خواهیم داد.

[25] امام صادق علیه السلام می‌فرمایند شیطان در روز غدیر و پس از معرفی هدایتگران پس از رسول خاتم گفت"بِعِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ يَا رَبِّ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمُ الْمَعَاصِيَ حَتَّى أُبَغِّضَهُمْ إِلَيْك‏": بحارالانوار، ج 37، ص 164.

[26]"قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیتَنِی لأُزَینَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَلأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ": قرآن کریم، سوره حجر، آیه 39.

[27]"فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ": قرآن کریم، سوره ص، آیات 82 و 83.

[28]"ثُمَّ لَآتِینَّهُمْ مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ- وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِین": قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 17.

 

منبع: بنیاد علمی فرهنگی محمد(ص)

logo test

ارتباط با ما