نویسنده: هادی عسگری (کارشناس ارشد مهندسی مواد ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
استاد راهنما: مسعود بسیطی (کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
چکیده : در این مقاله، با توجه به منابع روایی اسلامی، به بررسی نَسَب مهدی از دیدگاه مسلمانان و رابطه او با عیسیبن مریم پرداخته شده است. دلیل این بررسی، نقل قولی منسوب به پیامبر خاتم است که گفته شده: "مهدی همان عیسیبن مریم است". با استناد به منابع اسلامی - شامل منابع روایی اهل سنت و منابع شیعه - مشخص میشود: مهدی موعود - که وجود و ظهورش قطعی است - از فرزندان پیامبر، و از نسل علی و فاطمه دختر پیامبر، است. و روایتِ منتسب به پیامبر (مهدی همان عیسیبن مریم است)، حدیثی مفرد[1] ، با سندی ضعیف، در مقابل احادیث صحیح متواتر مانند "مهدی حق است و از فرزندان فاطمه"، بوده و صحیح نیست.
کلیدواژه: مهدی و عیسی در اسلام، نَسَب مهدی نزد اهل سنت، نَسَب مهدی نزد شیعه، عیسی در آخرالزمان
1- مقدمه
مهدی - منجی موعود در دین اسلام - مردی است از خاندان پیامبر خاتم، محمد (ص)، که وعده ظهورش به تمامی مردم جهان، بشارت داده شده است. او ظهور خواهد کرد و جهان را از عدل و داد، آرامش و سلامت، صلح و دوستی آکنده خواهد ساخت.
برای یافتن پاسخ این سوال که «مهدی کیست؟!» باید به احادیث موجود در منابع روایی شیعه و اهل سنت که به تواتر آمده، مراجعه نمود. با این وجود، گاهی در میان احادیث فراوانی که درباره این موضوع وجود دارد، روایاتی معدود یافت میشود که با سایر احادیث متفاوت بوده و از جنبههای مختلف، مورد تضعیف و رد بسیاری از علمای مشهور و بنام قرار گرفته است. از جمله این روایات میتوان به جمله: "مهدی همان عیسیبن مریم است."، اشاره کرد. این جمله، فقط در سنن ابن ماجه – از منابع مشهور اهل سنت – آمده و در برخی مراجع دیگر به همین منبع (نقل ابن ماجه) ارجاع داده شده است.
در این تحقیق، با توجه به منابع روایی اسلامی – شامل منابع شیعه و اهل سنت – حدیث ابن ماجه، مورد نقد قرار خواهد گرفت. ابتدا، نَسَب مهدی بررسی خواهد شد تا مشخص شود که آیا «مهدی» از نظر نَسَب، میتواند همان «عیسیبن مریم» باشد یا خیر؟
در بخش بعد رابطه بین مهدی و عیسیبن مریم بر اساس روایات بیان خواهد گردید تا تشابه یا تفاوت بین مهدی و عیسیبن مریم آشکار گردد.
در ادامه، نظرات علمای مشهور اهل سنت درباره حدیث ابن ماجه بیان خواهد شد و نهایتا بر اساس تحقیق انجام شده، نتیجهگیری میشود.
2- نَسَب مهدی در منابع اسلامی
در این بخش، بر اساس منابع اسلامی شامل منابع اهل سنت و منابع شیعه، احادیث مربوط به نَسَب مهدی ارایه گردیده و مورد بررسی قرار میگیرد. هدف از این بررسی، یافتن نَسَب مهدی، و بررسی رابطه مهدی با عیسیبن مریم، پیامبر خدا، است. در پایان این بخش مشخص خواهد شد که آیا مهدی و عیسیبن مریم، یکی میباشند یا دو فرد مجزا؟
2-1- نَسَب مهدی در منابع اهل سنت
در منابع اهل سنت، نَسَب مهدی از زبان پیامبر اسلام به شیوههای مختلف، بیان شده است. در دستهای از احادیث، «مهدی» از فرزندان «عبدالمطلب» معرفی شده است. ابن ماجه[2] ، حاکم نیشابوری[3]، نعیم بن حماد[4] و دکتر بستوی[5] از جمله کسانی هستند که این دسته از احادیث را در کتب خویش آوردهاند.
در گروه کثیری از روایات، «مهدی»، مردی از «اهل بیت» و عترت پیامبر اسلام و از فرزندان ایشان، معرفی شده است. بخاری[6] ، ابن ماجه[7]، ترمذی[8]، ابی داود[9]، حاکم نیشابوری[10]، احمدبن حنبل[11]، ابن حجر[12]، ابن حبان[13] و ابن ابی شیبه[14] کسانی هستند که این دسته از روایات را در کتب خویش ذکر کردهاند.
در گروه دیگری از روایات که بسیار فراوان بوده و در اکثر کتب روایی آمده، «مهدی» از فرزندان «فاطمه» - دختر پیامبر اسلام - معرفی شده است. ابن ماجه[15] ، بخاری[16]، عقیلی[17]، نعیمبن حماد[18]، ذهبی[19]، ابی داود[20]، ابن عدی[21]، سیوطی[22]، حاکم نیشابوری[23]، متقی هندی[24]، مبارکفوری[25]، شیخ محمد جعفر کتانی[26] و دکتر بستوی[27] از جمله کسانی هستند که این حدیث را در کتب خویش آورده و آن را متواتر و صحیح میدانند.
بیان نَسَب «مهدی» به طرق ذکر شده منافاتی با هم ندارد. زیرا، «عبد المطلب» پدر بزرگ پیامبر اسلام و «فاطمه» دختر ایشان هستند. مهدی که مردی از خاندان پیامبر اکرم بوده و با ظهور خویش جهان را از صلح، آرامش و امنیت آکنده خواهد ساخت، از نسل این پاک سیرتان تاریخ است.
در نتیجه: با استناد به منابع سنّی، «مهدی» علیه السلام، با «عیسیبن مریم» علیهما السلام، که حدود 570 سال[28] قبل از پیامبر اسلام، بر روی زمین میزیسته، متفاوت است؛ و این دو شخصیت، دو فرد مجزا هستند.
2-2- نَسَب مهدی در منابع شیعه
در این بخش، احادیث مربوط به نَسَب مهدی در منابع شیعی ارائه بررسی خواهد شد.
در منابع اهل سنت، احادیث از زبان پیامبر اسلام، ذکر میگردد؛ اما در منابع شیعی، با استناد به حدیث ثقلین – که در آن پیامبر، مسلمانان را به مراجعه به اهل بیتش، سفارش فرموده – احادیث، علاوه بر پیامبر، از زبان اهل بیت ایشان که امامان دوازدهگانه شیعه هستند، نیز نقل میشود. لازم به ذکر است که حدیث ثقلین در منابع اهل سنت[29] و شیعه[30]، به تواتر وجود دارد.
با توجه به توضیح فوق، احادیث مربوط به نَسَب مهدی نزد تشیّع، بدین شرح است:
- از زبان پیامبر اسلام: «مهدی»، مردی از اهل بیت و عترت ایشان[31] ، از فرزندان علیبن ابیطالب[32] و فاطمه دختر پیامبر[33] و از نسل حسینبن علی[34] است.
- از زبان امیر مؤمنان، علیبن ابیطالب (نخستین امام شیعیان): «مهدی»، یازدهمین فرزند از نسل او[35] و از فرزندان حسینبن علی[36]، است.
- از زبان حسنبن علی (امام دوم شیعیان): «مهدی»، مردی از نسل نهم فرزندان برادرش حسینبن علی[37] ، است.
- از زبان حسینبن علی (امام سوم شیعیان): «مهدی»، نهمین نسل از فرزندان اوست.[38]
- از زبان علیبن حسین (سجّاد: امام چهارم شیعیان): «مهدی»، مردی از نسل او[39] و هفتمین نسل از فرزندان محمد، پسر او است.[40]
- از زبان محمدبن علی (باقر: امام پنجم شیعیان): «مهدی»، جزو امامان دوازدهگانه پس از رسول خدا و آخرین آنها است. همچنین، مهدی، نهمین نسل از فرزندان حسینبن علی و هفتمین نسل از فرزندان او است.[41]
- از زبان جعفربن محمد (صادق: امام ششم شیعیان): «مهدی»، پنجمین نسل از فرزندان موسی پسر جعفربن محمد بوده[42] و جزو ائمه دوازده گانه پس از پیامبر و آخرین آنها است.[43] همچنین مهدی که «م ح م د» نام دارد پسر حسنبن علیبن محمدبن علیبن موسی، است.[44]
- از زبان موسیبن جعفر (کاظم: امام هفتم شیعیان): «مهدی»، پنجمین نسل از فرزندان اوست.[45]
- از زبان علیبن موسی (رضا: امام هشتم شیعیان): «مهدی»، چهارمین نسل از فرزندان او[46] و پسر حسنبن علیبن محمدبن علیبن موسی الرضا، است.[47]
- از زبان محمدبن علی (جواد: امام نهم شیعیان): «مهدی»، سومین نسل از فرزندان اوست.[48]
- از زبان علیبن محمد (هادی: امام دهم شیعیان): «مهدی»، دومین نسل از فرزندان او و فرزند حسن، پسر او است.[49]
- از زبان حسنبن علی (عسکری: امام یازدهم شیعیان): «مهدی»، فرزند اوست.[50]
بر اساس روایات ارائه شده در این بخش، «مهدی» از اهل بیت پیامبر اسلام، از فرزندان فاطمه و بهصورت دقیق، فرزند حسنبن علیبن محمدبن علیبن موسیبن جعفربن محمدبن علیبن حسینبن علیبن ابیطالب، است.
در نتیجه: با استناد به منابع شیعی، «مهدی» با «عیسیبن مریم»، که حدود 570 سال قبل از پیامبر اسلام، بر روی زمین زندگی میکرد[51] ، متفاوت بوده و این دو شخصیت، یکی نیستند.
3- عیسی بن مریم در منابع روایی اسلامی و رابطه او با مهدی
در این بخش، بر اساس منابع روایی اسلامی، برآنیم تا رابطه بین عیسیبن مریم، پیامبر خدا، و مهدی، منجی معرفی شده در دین اسلام، را مشخص کنیم تا آشکار شود که آیا این دو، یک نفرند یا دو شخصیت متفاوت هستند؟
3-1- عیسی بن مریم و رابطه او با «مهدی» در منابع روایی اهل سنت
در منابع روایی اهل سنت، روایات فراوانی در مورد حضور عیسیبن مریم، در فتنههای دوران پس از پیامبر خاتم آمده است. این روایات، به صورت کلی، شامل نزول عیسیبن مریم، کشتن دجال و خواندن نماز توسط ایشان پشت امام مسلمانان است.
در ادامه این روایات، بررسی خواهد گردید:
در بسیاری از منابع اهل سنت این حدیث آمده که رسول خدا فرمود:
"قیامت برپا نمیشود تا زمانی که پسر مریم در میان شما نزول کرده، به قسط حکم کرده، صلیب را شکسته و خوک را کشته و جزیه قرار داده و مال فراوان میبخشد تا وقتیکه هیچ کس قبول نکند."[52]
با توجه به حدیث فوق، رسول اکرم، نزول عیسیبن مریم، را قبل از قیامت، قطعی دانسته است.
پیامبر اسلام، ضمن بیان این مطلب، فرموده:
"چگونه خواهید بود زمانیکه پسر مریم در میانتان نزول میکند، درحالیکه امامتان از خودتان است؟!"[53]
لذا، در هنگام نزول عیسیپسر مریم، امام و رهبر مسلمانان، از خود مسلمانان است.
همچنین، پیامبر اسلام فرموده که عیسیبن مریم، به این امام اقتدا کرده و پشت سر او نماز خواهد خواند. نماز خواندن عیسی پسر مریم پشت امام مسلمانان، به تعابیر مختلف و در احادیث بسیار، از زبان پیامبر اسلام، ذکر شده است.[54] در برخی از منابع اهل سنت، احادیثی ذکر شده که در آنها امامی که عیسی پسر مریم پشت او نماز میخواند، «مهدی» است.[55]
در تایید این مطلب دکتر «بستوی» در کتاب خود چنین آورده:
"اخبار در بیان این مطلب به تواتر رسیده که مهدی از این امت بوده و عیسی پشت او نماز خواهد خواند."[56]
همچنین، «عظیم آبادی» در «عون المعبود» و «مبارکفوری» در «تحفه الاحوذی» مینویسند:
"بدانید که بین تمامی اهل اسلام در طول روزگاران، مشهور است که ناگزیر در دورانی پس از پیامبر، مردی از اهل بیت او ظهور کرده و مسلمانان از وی پیروی میکنند. بر ممالک اسلامی استیلا یافته و او مهدی نامیده میشود، خروج دجال و آنچه از شروط ثابت قیامت در کتب صحیح آمده، از نشانههای ظهور اوست، و اینکه عیسی پس از او آمده و دجال را میکشد، یا نازل شده و در کشتن دجال، او ]مهدی[را یاری میکند، و در نماز به مهدی اقتدا میکند."[57]
در نتیجه: با استناد به منابع سنّی، عیسیپسر مریم پس از نزول در دوران فتنه، به امام مسلمانان که همان «مهدی» است، اقتدا خواهد کرد. بنابراین، عیسیبن مریم، با امام مسلمانان که همان «مهدی» است، متفاوت بوده و هر کدام از این دو نفر، شخصیتی جدا، دارند.
3-2- عیسی بن مریم و رابطه او با «مهدی» در منابع روایی شیعی
در منابع روایی شیعی نیز، احادیث مشابه روایات اهل سنت مشاهده میشود. در این روایات، اشاره شده که «مهدی» از نسل پیامبر اسلام بوده و عیسیبن مریم در زمان ظهور او برای نصرت و یاری «مهدی» نزول خواهد کرد. همچنین، در این روایات آمده که عیسیبن مریم پشت مهدی و به امامت وی نماز خواهد خواند.[58]
در نتیجه: با استناد به منابع شیعی، عیسیبن مریم، با امام مسلمانان که همان «مهدی» است، متفاوت بوده و هرکدام از این دو نفر، شخصیتی جدا دارند.
4- بررسی حدیث "مهدی جز عیسیبن مریم نیست"
با بررسی اسناد مورد وثوق شیعی و سنّی، مشخص شد که:
«مهدی»، از فرزندان پیامبر اسلام است. در دوران ظهور او، عیسیبن مریم، نزول کرده و وی را یاری خواهد رسانید تا عدل و داد در جهان جاری شود؛ و «مهدی» و عیسیبن مریم، دو شخص متفاوت از هم هستند.
درنتیجه، یکی دانستن این دو نفر، به دور از واقعیت است. لذا در این بخش، صحّت و اعتبار روایت "مهدی همان عیسیبن مریم است"، از دیدگاه علمای اهل سنت بررسی خواهد شد.
این حدیث، برای نخستین بار در «سنن ابن ماجه» از رسول خدا نقل شده است. مضمون روایت ادعا شده بدین شرح است:
"در گذر زمان سختی کارها فزون میشود؛ رویگردانی دنیا نسبت به مردم افزایش مییابد؛ بر مردمان جز آزمندی و تنگ نظری افزوده نمیشود، و قیامت بر پا نخواهد شد جز بر زیان مردم شرور؛ ومهدی جز عیسی پسر مریم نیست".[59]
- روایت مذکور را «حاکم نیشابوری» در «المستدرک» و «طبرانى» در «المعجم الکبیر» نقل کردهاند، که در متن آن جمله "و مهدی جز عیسی پسر مریم نیست" نیامده است.[60]
- در تعلیقی که «محمد ناصرالدین الالبانی» بر «سنن ابن ماجه» انجام داده، حدیث مذکور، به شدت ضعیف، دانسته شدهاست.[61]
- «ابوعبد الله محمد بن ادریس المطلبی الشافعی» درباره راوی حدیث میگوید: "در نقل حدیث سهلانگار است".[62]
- «ابن قیّم جوزیه» این حدیث را در «المنار المنیف» نقل کرده و به طور مبسوط آن را تضعیف نموده است.[63]
- «قرطبى» مىگوید: "حدیث «و مهدی جز عیسی پسر مریم نیست» معارض با احادیث این باب است". آنگاه مىگوید: "احادیثى که نصّ بر خروج مهدى از عترت پیامبر و از اولاد فاطمه است ثابت بوده و اصحّ از این حدیث است، پس حکم، مطابق احادیث خروج مهدى از اولاد فاطمه است نه احادیث دیگر".[64]
- علاوه بر این، خود «ابن ماجه» در سنن خود حدیث صحیح و متواتر «مهدی حق است و از فرزندان فاطمه»[65] را که با حدیث قبل متناقض است، آورده است.
در نتیجه: با توجه به مطالب ارائه شده، و در نظر گرفتن تواتر روایات خروج مهدی از فرزندان فاطمه، حدیث «ابن ماجه» صحیح نیست. بنابراین، استناد به نقل قول «ابن ماجه» و یکی دانستن «مهدی» و «عیسیبن مریم»، صحیح نیست و نشانه ضعف علمی خواهد بود.
5- نتیجه گیری
- با بررسی احادیث نَسَب «مهدی» در منابع روایی اهل سنت، مشخص میشود که «مهدی» از فرزندان پیامبر اسلام و از فرزندان فاطمه، دختر ایشان بوده و لذا «مهدی»، همان عیسیبن مریم نیست.
- با بررسی احادیث نَسَب «مهدی» در منابع روایی شیعی، مشخص میشود که «مهدی» از اهل بیت پیامبر اسلام، از فرزندان فاطمه و بهصورت دقیق، فرزند حسنبن علیبن محمدبن علیبن موسیبن جعفربن محمدبن علیبن حسینبن علیبن ابیطالب، است. لذا «مهدی»، همان عیسیبن مریم نیست.
- با بررسی احادیث نزول عیسی در منابع روایی اهل سنت، مشخص میشود که عیسیبن مریم پس از نزول، امام مسلمانان را که «مهدی» است، یاری میکند و پشت سر او نماز خواهد خواند. لذا «مهدی» و «عیسیبن مریم» دو فرد و شخصیت متفاوت هستند.
- با بررسی احادیث نزول عیسی در منابع روایی شیعی، مشخص میشود که عیسیبن مریم در دوران ظهور «مهدی»، نزول کرده و وی را یاری رسانده و به «مهدی» اقتدا خواهد کرد. لذا «مهدی»، همان عیسیبن مریم نیست.
- با بررسی روایت "مهدی جز عیسیبن مریم نیست."، مشخص شد که این حدیث، مفرد بوده و دارای سندی ضعیف است. لذا، در مقابل احادیث صحیح و متواتر دیگر، ضعیف بوده و قابل استناد نیست.
- با توجه به تحقیق انجام شده، «مهدی» همان «عیسیبن مریم» نیست.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
کتاب شناسی
1. ابن ابی شیبه کوفی (235 ق)، المصنف، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، 1409 ق.
2. ابن حبان (354 ق)، صحیح ابن حبان، مؤسسه الرساله، چاپ دوم، 1414 ق.
3. ابن حجر عسقلانی(852 ق)، فتح الباری، دار المعرفه للطباعة و النشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم.
4. ابن حجر عسقلانی(852 ق)، تهذیب التهذیب، دار الفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1404 ق.
5. ابن شعبه حرانی (400 ق)، تحف العقول، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، موسسه النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، قم، ایران، 1404 ق.
6. ابن ماجه قزوینی (273 ق)، سنن ابن ماجه، تعلیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دارالفکر، بیروت، لبنان.
7. ابن ماجه قزوینی (273 ق)، سنن ابن ماجه، تعلیق: محمد ناصرالدین الالبانی، مکتب المعارف للنشر و التوزیع، ریاض، عربستان، چاپ دوم، 1417 ق.
8. ابو داود سجستانی (275 ق)، سنن ابوداود، تعلیق: سعید محمد اللحام، دارالفکر، بیروت، لبنان، 1410 ق.
9. أبو یعلى موصلی (307 ق)، مسند أبی یعلى، تحقیق: حسین سلیم أسد، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1407 ق.
10.احمد بن حنبل (241 ق)، مسند احمد، دار صادر، بیروت، لبنان.
11.أحمد بن عیاش جوهری (401 ق)، مقتضب الأثر، مكتب الطباطبائی، قم، ایران.
12.بخاری (256 ق)، التاریخ الكبیر، مكتب الإسلامیه، دیار بكر، تركیه.
13.بخاری (256 ق)، صحیح بخاری, دارالفکر، بیروت، لبنان، 1401 ق.
14.بیهقی (458 ق)، السنن الكبرى، دار الفكر، بیروت، لبنان.
15.ترمذی (279 ق)، سنن ترمذی، تصحیح : عبد الرحمن محمد عثمان، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1403 ق.
16.جلال الدین سیوطی (911 ق)، الجامع الصغیر، دار الفكر للطباعة والنشر و التوزیع، بیروت، لبنان، 1401 ق.
17.حاکم نیشابوری (405 ق)، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، 1418 ق.
18.خزاز قمی (400 ق)، كفایة الأثر، تحقیق: سید عبد اللطیف حسینی كوهكمری خوئی، انتشارات بیدار، قم، ایران، 1401 ق
19.دكتر بستوی (معاصر)، المهدی المنتظر (ع) فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحه، مكتب المكیه، مكه، عربستان، 1420 ق.
20.ذهبی (748 ق)، تذكرة الحفاظ، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان.
21.روضة الواعظین، فتال نیشابوری (508 ق)، تقدیم : سید محمد مهدی، سید حسن خرسان، منشورات الشریف الرضی، قم، ایران.
22.سلیمان بن داود طیالسی (204 ق)، مسند أبی داود طیالسی، دار المعرفه ، بیروت ، لبنان.
23.سید ابن طاووس (664 ق)، الملاحم والفتن، مؤسسه صاحب الأمر، اصفهان، ایران، 1416 ق.
24.شیخ صدوق (381 ق)، الامالی، مؤسسه البعثت، قم، ایران، چاپ اول، 1417 ق.
25.شیخ صدوق (381 ق)، كمال الدین وتمام النعمه، تصحیح وتعلیق : علی أكبر الغفاری، مؤسسه النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، قم، ایران، 1405 ق.
26.شیخ طبرسی (548 ق)، الاحتجاج، تعلیق و ملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، دار النعمان للطباعة والنشر، نجف، عراق، 1966 م.
27.شیخ طوسی (460 ق)، الامالی، دار الثقافه، قم، ایران، چاپ اول، 1414 ق.
28.شیخ طوسی (460 ق)، الغیبه، تحقیق: عباد الله طهرانی ، علی أحمد ناصح، مؤسسه المعارف الإسلامیة، قم، ایران، چاپ اول، 1411 ق.
29.شیخ كلینی (329 ق)، الكافی، تصحیح و تعلیق: علی أكبر الغفاری، دار الكتب الإسلامیه، تهران، ایران، چاپ پنجم، 1405 ق.
30.شیخ مفید (413 ق)، الامالی، تحقیق: حسین استاد ولی، علی اکبر غفاری، دار المفید، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1414 ق.
31.عبد الرزاق صنعانی (211 ق)، المصنف، تحقیق و تخریج وتعلیق: حبیب الرحمن الأعظمی، منشورات المجلس العلمی.
32.عبد الله بن بهرام دارمی (255 ق)، سنن دارمی، مطبعة الحدیثة، دمشق، سوریه، 1349 ق.
33.عبد الله بن زبیر حمیدی (219 ق)، مسند حمیدی، تحقیق وتعلیق: حبیب الرحمن الأعظمی، دار الكتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1409 ق.
34.عبد الله بن عدی (365 ق)، الكامل، قراءة وتدقیق : یحیى مختار غزاوی، دار الفكر، بیروت، لبنان، چاپ سوم، 1409 ق.
35.عظیم آبادی (1329 ق)، عون المعبود، دار الكتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1415 ق.
36.عقیلی (322 ق)، ضعفاء عقیلی، تحقیق: عبد المعطی أمین قلعجی، دار الكتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1418 ق.
37.علامه مجلسی (1111 ق)، بحار الأنوار، تحقیق: محمدباقر بهبودی، یحیى عابدی زنجانی، سیدكاظم موسوی میاموی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، چاپ سوم، 1403 ق.
38.علی بن الجعد بن عبید (230 ق)، مسند ابن الجعد، روایت و جمع: أبی القاسم عبد الله بن محمد البغوی (وفات 317 ق)، مراجعه وتعلیق و فهرست: شیخ عامر أحمد حیدر، دار الكتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1417 ق.
39.غلامحسین تاجرینَسَب (معاصر)، فرجام شناسی حیات انسان، منیر، تهران، ایران، چاپ اول، 1387.
40.مباركفوری(1282 ق)، تحفة الأحوذی، دار الكتب العلمیه، بیروت، لبنان، 1410 ق.
41.متقی هندی (975 ق)، کنزالعمال، ضبط و تفسیر: الشیخ بكری حیانی، مؤسسه الرسالة، بیروت، لبنان، 1409 ق.
42.محمد بن إبراهیم نعمانی (380 ق)، كتاب الغیبه، تحقیق: فارس حسون كریم، أنوار الهدى، قم، ایران، چاپ اول، 1422 ق.
43.محمد جعفر الكتانی (1345 ق)، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، دار الكتب السلفیة للطباعة والنشر، مصر، چاپ دوم.
44.مسلم نیشابوری (261 ق)، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1398 ق.
45.نسائی (303 ق)، فضائل الصحابه، دار الكتب العلمیه، بیروت، لبنان.
46.نعیمبن حماد مروزی (288 ق)، کتاب الفتن، تحقیق و تقدیم: سهیل زكار، دارالفکر، بیروت، لبنان، 1414 ق.
47.نووی (676 ق)، شرح مسلم، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، 1407 ق.
[1] - حدیثی که فقط یکبار نقل شده است.
[2] - " نحن ، ولد عبد المطلب ، سادة أهل الجنة . أنا وحمزة وعلى وجعفر والحسن والحسین والمهدى "، یعنی: " ما فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم، من و حمزه و علی و جعفر و حسن و حسین و مهدی."، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1368، ح 4087
[3] - "نحن بنو عبد المطلب سادة أهل الجنة انا وعلی وجعفر وحمزة والحسن والحسین والمهدى، هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه"، یعنی: " ما فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم، من و حمزه و علی و جعفر و حسن و حسین و مهدی، این حدیث طبق شروط مسلم و بخاری صحیح است."، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 211
[4] - " قلت لسعید بن المسیب المهدی حق هو ؟ قال حق قال قلت ممن هو ؟ قال من قریش قلت من أی قریش ؟ قال من بنی هاشم قلت من أی بنی هاشم ؟ قال من بنی عبد المطلب قلت من أی عبد المطلب ؟ قال من ولد فاطمة"، یعنی: " از سعیدبن مسیب سئوال شد که مهدی کیست؟ گفت: از قریش. سئوال شد از کدام قریش؟ گفت: از بنی هاشم. سئوال شد از کدام بنی هاشم؟ گفت: از فرزندان عبدالمطلب. سئوال شد از کدام فرزند عبدالمطلب؟ گفت: از فرزندان فاطمه."، نعیمبن حماد، کتاب الفتن، ص 228
[5] - " قلت لسعید بن المسیب : " المهدی حق هو ؟ قال : حق . قال : قلت : ممن هو ؟ قال : من قریش . قلت : من أی قریش ؟ قال : من بنی هاشم . قلت : من أی بنی هاشم ؟ قال : من بنی عبد المطلب . قلت : من أی عبد المطلب ؟ قال : من ولد فاطمة"، همان معنی به نقل از کتاب الفتن نعیم بن حماد و سنن ابو عمرو الدانی، بستوی، المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحه، ص 224
[6] - "المهدى منا أهل البیت"، یعنی: " مهدی از ما اهل بیت است."، بخاری، التاریخ الكبیر، ج 1، ص 317، ح 994
[7] - " المهدى منا ، أهل البیت ، یصلحه الله فی لیلة"، یعنی: " مهدی از ما اهل بیت است، خداوند امر (ظهور) او را در یک شب اصلاح میکند."، ابن ماجه قزوینی، سنن ابن ماجه، ج 2، باب خروج مهدی، ص 1367، ح 4085
" لو لم یبق من الدنیا إلا یوم ، لطوله الله عز وجل حتى یملك رجل من أهل بیتی ، یملك جبل الدیلم والقسطنطینیة"، ج 2، ص 928 و 929، ح 2779
"إنا أهل بیت اختار الله لنا الآخرة على الدنیا . وإن أهل بیتی سیلقون بعدی بلاء وتشریدا وتطریدا . حتى یأتی قوم من قبل المشرق معهم رایات سود . فیسألون الخیر ، فلا یعطونه . فیقاتلون فینصرون . فیعطون ما سألوا . فلا یقبلونه . حتى یدفعوها إلى رجل من أهل بیتی فیملؤها قسطا ، كما ملؤوها جورا . فمن أدرك ذلك منكم ، فلیأتهم ولو حبوا على الثلج"، ج 2، باب خروج مهدی، ص 1366، ح 4082
[8] - " لا تذهب الدنیا حتى یملك العرب رجل من أهل بیتی یواطئ اسمه اسمى "، یعنی: " دنیا تمام نمیشود تا اینکه مردی از اهل بیت من که هماسم من است، بر عرب حاکم شود."، سنن ترمذی، ج 3، باب ما جاء فی المهدی، ص 343، ح 2331
" یلی رجل من أهل بیتی یواطئ اسمه اسمى، قال عاصم : أخبرنا أبو صالح عن أبی هریرة ، قال لو لم یبق من الدنیا إلا یوما لطول الله ذلك الیوم حتى بلى"، یعنی: " مردی از اهل بیتم که هماسمم است خواهد آمد ..."، سنن ترمذی، ج 3، باب ما جاء فی المهدی، ص 343، ح 2332
[9] - " لو لم یبق من الدهر إلا یوم لبعث الله رجلا من أهل بیتی یملأها عدلا كما ملئت جورا"، یعنی: " اگر از روزگار جز یک روز نمانده باشد، خداوند مردی از اهل بیتم را برگزیده که روزگار را پر از عدل میکند همانطور که پر از جور شده است."، سنن ابوداود، ج 2، کتاب المهدی، ص 310، ح 4283
" المهدى منى ...، یملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا و ظلما ..."، یعنی: " مهدی که از نسل من است ... زمین را از قسط و عدل پر میکند، همانطور که پر از جور و ظلم شده است ..."، سنن ابوداود، ج 2، کتاب المهدی، ص 310، ح 4285
[10] - " تملا الأرض جورا وظلما فیخرج رجل من عترتی الحدیث . هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه"، یعنی: " زمین پر از جور و ظلم میشود، آنگاه مردی از عترت من خروج میکند "، حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 558
" لا تقوم الساعة حتى تملا الأرض ظلما وجورا وعدوانا ثم یخرج من أهل بیتی من یملاها قسطا وعدلا كما ملئت ظلما وعدوانا . هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه"، یعنی: " قیامت برپا نمیشود تا زمانی که زمین پر از ظلم و جور و تعدی شود، سپس مردی از اهل بیتم خروج میکند که آنرا پر از قسط و عدل میکند، همانطور که پر از ظلم و تعدی شده است "، حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 557
[11] - " لا تقوم الساعة حتى تمتلئ الأرض ظلما وعدوانا قال ثم یخرج رجل من عترتی أو من أهل بیتی یملؤها قسطا وعدلا كما ملئت ظلما وعدوانا "، مسند احمد، ج 3، ص 36
" لا تذهب الدنیا أو قال لا تنقضی الدنیا حتى یملك العرب رجل من أهل بیتی ویواطئ اسمه اسمى"، مسند احمد، ج 1، ص 377
[12] - "رفعه سیكون من بعدی خلفاء ثم من بعد الخلفاء امراء ومن بعد الامراء ملوك ومن بعد الملوك جبابرة ثم یخرج رجل من أهل بیتی یملأ الأرض عدلا كما ملئت جور "، ابن حجر، فتح الباری، ج 13، ص 185
[13] - " لو لم یبق من الدنیا الا لیلة لملك فیها رجل من أهل بیتی اسمه اسمی"، صحیح ابن حبان، ج 13، ص 284
" لا تقوم الساعة حتى تمتلئ الأرض ظلما وعدوانا ثم یخرج رجل من أهل بیتی أو عترتی فیملؤها قسطا وعدلا كما ملئت ظلما وعدوانا "، صحیح ابن حبان، ج 15، ص 236
[14] - " المهدی منا أهل البیت یصلحه الله فی لیلة"، یعنی: " مهدی از ما اهل بیت است، خداوند امر ظهور او را در یک شب اصلاح میکند."، ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج 8، ص 678
" لو لم یبق من الدهر إلا یوم لبعث الله رجلا من أهل بیتی یملاها عدلا كما ملئت جورا "، ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج 8، ص 679
[15] - " المهدى من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از فرزندان فاطمه است "، سنن ابن ماجه، ج 2، باب خروج مهدی، ص 1368، ح 4086
[16] - " المهدى من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از فرزندان فاطمه است "، بخاری، التاریخ الكبیر، ج 8، ص 406، ح 3497
المهدى حق و هو من ولد فاطمة"، یعنی: " مهدى حق و از فرزندان فاطمه است."، بخاری، التاریخ الكبیر، ج 3، ص 346، ح 1171
[17] - " المهدى من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از فرزندان فاطمه است "، العقیلی، ضعفاء العقیلی، ص 254
[18] - " المهدى من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از فرزندان فاطمه است "، نعیمبن حماد، كتاب الفتن، ص 231
" قال : قلت لسعید بن المسیب : " المهدی حق هو ؟ قال : حق . قال : قلت : ممن هو ؟ قال : من قریش . قلت : من أی قریش ؟ قال : من بنی هاشم . قلت : من أی بنی هاشم ؟ قال : من بنی عبد المطلب . قلت : من أی عبد المطلب ؟ قال : من ولد فاطمة "، یعنی: "از سعیدبن مسیب سئوال شد که مهدی کیست؟ گفت: از قریش. سئوال شد از کدام قریش؟ گفت: از بنی هاشم. سئوال شد از کدام بنی هاشم؟ گفت: از فرزندان عبدالمطلب. سئوال شد از کدام فرزند عبدالمطلب؟ گفت: از فرزندان فاطمه."، نعیمبن حماد، کتاب الفتن، ص 228
[19] - " المهدى من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از فرزندان فاطمه است "، تذكرة الحفاظ، الذهبی، ج 2، ص 464
[20] - " المهدى من عترتی من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از عترت من، از فرزندان فاطمه است."، سنن ابوداود، ج 2، کتاب المهدی، ص 310، ح 4284
[21] - " المهدى من عترتی من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از عترت من، از فرزندان فاطمه است."، عبد الله بن عدی، الكامل، ج 3، ص 196
[22] - " المهدى من عترتی من ولد فاطمه"، یعنی: " مهدى از عترت من، از فرزندان فاطمه است."، جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج 2، ص 672، ح 9241
[23] - " ذكر رسول الله صلى الله علیه وآله المهدى فقال هو من ولد فاطمه"، یعنی: " رسول خدا از مهدی یاد کرد و گفت : او از فرزندان فاطمه است "، حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 557
[24] - " المهدى حق و هو من ولد فاطمة"، یعنی: " مهدى حق و از فرزندان فاطمه است."، المتقی الهندی، کنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38662، لازم به ذکر است که متقی هندی، این حدیث را در کنزالعمال، به نقل از مسلم آورده است. ولی در چاپهای موجود صحیح مسلم، این حدیث دیده نمیشود.
[25] - " المهدى حق و هو من ولد فاطمة"، یعنی: " مهدى حق و از فرزندان فاطمه است."، مباركفوری، تحفة الأحوذی، ج 6، ص 403
[26] - " المهدى حق و هو من ولد فاطمة"، یعنی: " مهدى حق و از فرزندان فاطمه است. "، محمد جعفر الكتانی، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ص 225 – 226
[27] - " قال : قلت لسعید بن المسیب : " المهدی حق هو ؟ قال : حق . قال : قلت : ممن هو ؟ قال : من قریش . قلت : من أی قریش ؟ قال : من بنی هاشم . قلت : من أی بنی هاشم ؟ قال : من بنی عبد المطلب . قلت : من أی عبد المطلب ؟ قال : من ولد فاطمة "، یعنی: "از سعیدبن مسیب سئوال شد که مهدی کیست؟ گفت: از قریش. سئوال شد از کدام قریش؟ گفت: از بنی هاشم. سئوال شد از کدام بنی هاشم؟ گفت: از فرزندان عبدالمطلب. سئوال شد از کدام فرزند عبدالمطلب؟ گفت: از فرزندان فاطمه"، بستوی، المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحه، ص 224 به نقل از کتاب الفتن نعیم بن حماد و سنن ابو عمرو الدانی
[28] - Britanica, Mohammad
[29] -"من در میان شما دو ثقل گرانبها میگذارم: اول آنها کتاب خداست که در آن هدایت و نور است. کتاب خدا را بگیرید و به آن تمسک جویید. سپس گفت: و اهل بیت من. شما را سفارش میکنم در حق اهل بیتم. شما را سفارش میکنم در حق اهل بیتم. شما را سفارش میکنم در حق اهل بیتم." صحیح مسلم، ج 7، ص 123
این حدیث با همین مضمون در منابع زیر نیز آمده است: مسند احمد، ج 4، ص 367 / سنن الدارمی، ج 2، ص 431 / نسائی، فضائل الصحابه، ص 15 / سنن ترمذی، ج 5، ص 328 و 329، ح 3876 / مستدرک حاکم نیسابوری، ج 3، ص 109 / ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج 7، ص 418 / النووی، شرح مسلم، ج 15، ص 180
[30] - "من دو ثقل عظیم در میان شما به یادگار (امانت) میگذارم. کتاب خدا و عترتم. مادامی که به این دو متمسک باشید هرگز گمراه نخواهید شد"، طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 90، 216، 391 و ج 2، ص 147، 252
حدیث ثقلین با همین مضمون در منابع زیر نیز آمده است: تحف العقول، ص 426 و 458 / طوسی، امالی، ص 121، ح 188/1 و ص 161، ح 268/20 و ص 255، ح 460/52 / کلینی، الکافی، ج 1، ص 293، ح 3 و ج 3، ص 422، ح 6 / صدوق، امالی، ص 500، ح 686/15 / خزار قمی، کفایه الاثر، ص 87، 92، 128، 137، 163، 210، 265 / مفید، امالی، ص 134، ح 3 و ص 348، ح 4
[31] - " لو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله عز وجل ذلك الیوم حتى یخرج رجل من ولدی ، فیملأها عدلا وقسطا كما ملئت جورا وظلما"، یعنی: "اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدا آن روز را چنان به درازا کشاند تا رادمردی از اهل بیت من به حکومت رسد که نامش، نام من است. زمین را از دادگری و برابری آکنده سازد، همانگونه که از ستمگری و بیدادگری پر شده باشد."، صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 317 و 318، ح 4
" قال رسول الله صلى الله علیه وآله : المهدی من ولدی"، یعنی: "... مهدی از فرزندان من است ..."، صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 287، ح 5
إن المهدی من عترتی من أهل بیتی"، یعنی: "... مهدی از عترت من و از اهل بیت من است ..."، طوسی، الغیبه، ص 180، ح 138
[32] - " یا علی ، الأئمة الراشدون المهتدون المعصومون من ولدك أحد عشر إماما ، وأنت أولهم ، آخرهم اسمه اسمی یخرج فیملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت ظلما وجورا ..."، یعنی: "پیامبر خطاب به علی بن ابیطالب فرمود: ای علی، ائمه ارشاد کننده، هدایت کننده و بری از خطا، از فرزندان تو بوده و یازده امام هستند، که تو اولین آنهایی، و آخرینشان هم اسم من است که خروج کرده و زمین را از قسط و عدل پر خواهد کرد، همانطور که پر از ظلم و جور شده باشد ..."، محمد بن إبراهیم النعمانی، كتاب الغیبه، ص 93، ح 23 / مشابه همین حدیث، طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 88
مشابه: "عن علی علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم: أنت الوصی على الأموات من أهل بیتی و الخلیفة على الأحیاء من أمتی، حربك حربی و سلمك سلمی، أنت الإمام أبو الأئمة الإحدى عشر، من صلبك أئمة مطهرون معصومون، و منهم المهدی الذی یملأ الدنیا قسطا و عدلا"، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 151
[33] - " المهدی من عترتی من ولد فاطمة"، یعنی: "... مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است."، طوسی، الغیبه، ص 185، ح 145 و ص 188، ح 148 و مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 75، ح 30
[34] - "لا تقوم الساعة حتى یقوم قائم الحق منا ، ... ، وهو التاسع من صلب الحسین"، یعنی: " قیامت برپا نمیشود تا زمانی که قائم به حق که از ما است، قیام کند ... او نهمین فرزند از نسل حسینبن علی است."، خزاز قمی، کفایه الاثر، ص 106
[35] - " و لكنی فكرت فی مولود یكون من ظهری، الحادی عشر من ولدی، هو المهدی الذی یملأ الأرض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما"، یعنی: "... در مورد مولودی فکر میکردم که از نسل من و یازدهمین نسل از فرزندانم است، او همان مهدی است که زمین را از عدل و قسط پر خواهد کرد، همانطور که پر از جور و ظلم شده باشد ... "، مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 117، ح 18 / كلینی، الكافی، ج 1، ص 338، ح 7 / محمد بن إبراهیم النعمانی، كتاب الغیبة، ص 68، ح 4 / صدوق، كمال الدین وتمام النعمة، ص 288، ح 1 / طوسی، الغیبه، ص 164، ح 127 و ص 336، ح 282 / سیدبن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 353، ح 520
[36]- "نظر أمیر المؤمنین علیه السلام إلى ابنه الحسین علیه السلام فقال : إن ابنی هذا سید كما سماه رسول الله سیدا ، و سیخرج الله تعالى من صلبه رجلا باسم نبیكم ،... یملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا و ظلما"، یعنی: "امیرالمومنین به فرزندش حسین نگریست و گفت: این فرزندم آقاست همانطور که رسول خدا او را آقا صدا میکرد، و خداوند از صلب او مردی هم نام پیامبرتان خارج خواهد کرد که ... زمین را پر از عدل خواهد کرد، همانطور که پر از جور و ظلم شده باشد"، طوسی، الغیبه، ص 189، ح 152 / سیدبن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 285، ح 413
[37]- " عن الأصبغ قال : سمعت الحسن بن علی علیه السلام یقول الأئمة بعد رسول الله صلى الله علیه وآله اثنا عشر ، تسعة من صلب أخی الحسین و منهم مهدی هذه الأمة"، یعنی: "... از اصبغ نقل شده که از حسن بن علی شنیدم که میگفت: ائمه بعد از رسول خدا دوازده نفرند، که هشت نفر از آنها از صلب برادرم حسین است و مهدی این امت جزو آنهاست."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 151 / مجلسی، بحار الانوار، ج 36، ص 383، ح 1
" القائم الذی یصلی روح الله عیسیبن مریم خلفه، ...، ذلک التاسع من ولد اخی الحسین ..."، یعنی: "... قیام کنندهای که عیسی بن مریم پشت او نماز خواهد خواند، ... هشتمین نسل از فرزندان برادرم حسین است ..."، صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، ص 315، ح 2 / طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 10 / مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132، ح 1
[38]- " قال الحسین بن علی: فی التاسع من ولدی سنة من یوسف وسنة من موسى بن عمران و هو قائمنا أهل البیت یصلح الله تبارك وتعالى أمره فی لیلة واحده"، یعنی: " حسین بن علی گفت: در هشتمین نسل از فرزندانم سنتی از یوسف و سنتی از موسی بن عمران است و او قیام کننده ما اهل بیت است که خداوند امر قیام او را در یک شب اصلاح میکند."، صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 316، ح 1 / مجلسی، بحار النوار، ج 51، ص 132، ح 2
" قال الحسین ابن علی صلوات الله علیهما : منا اثنا عشر مهدیا أولهم أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب وآخرهم التاسع من ولدی وهو الإمام القائم بالحق یحیی الله به الأرض بعد موتها"، یعنی: " حسین بن علی گفت: مهدی جزو ما دوازده نفر است که اولینشان امیرالمومنین علی بن ابیطالب و آخرینشان هشتمین نسل از فرزندان من است و او امام قیام کننده به حق است که خداوند زمین را پس از مردنش، توس او زنده خواهد کرد."، صدوق، کمال الدین، ص 317، ح 3 / خزاز قمی، کفایه الاثر، ص 231و232 / مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 133، ح 4
[39]- " علیبن حسین گفت: قائم از ماست ..."، صدوق، کمال الدین، ص 322، ح 6
[40] - "عن أبیه علی بن الحسین ، قال : كان یقول صلوات الله علیه : ادعوا لی ابنی الباقر وقلت : لابنی الباقر - یعنی محمدا - فقلت له : یا أبة ولم سمیته الباقر ؟ قال : فتبسم وما رأیته تبسم قبل ذلك ، ثم سجد لله تعالى طویلا فسمعته یقول فی سجوده : اللهم لك الحمد سیدی على ما أنعمت به علینا أهل البیت ، یعید ذلك مرارا ثم قال : یا بنی إن الإمامة فی ولده إلى أن یقوم قائمنا علیه السلام فیملأها قسطا وعدلا و أنه الإمام أبو الأئمة معدن الحلم وموضع العلم یبقره بقرا ، والله لهو أشبه الناس برسول الله صلى الله علیه وآله وسلم . قلت: فكم الأئمة بعده ؟ قال : سبعة ومنهم المهدی الذی یقوم بالدین فی آخر الزمان"، یعنی: " ای فرزندانم! همانا امامت در نسل اوست محمدبن علی تا زمانی که قائم ما قیام کند، سپس زمین را پر از قسط و عدل میکند ... گفتم: چند امام پس از او هستند؟ گفت: هفت امام و از آنهاست مهدی که در آخرالزمان به دین قیام میکند."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 237
[41]- " یا أبا حمزة ، من المحتوم الذی لا تبدیل له عند الله قیام قائمنا ، فمن شك فیما أقول لقی الله سبحانه وهو به كافر وله جاحد ، ثم قال : بأبی وأمی المسمى باسمی ، والمكنى بكنیتی ، السابع من بعدی ، بأبی من یملأ الأرض عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا"، یعنی: "... محمدبن علی گفت: ای ابا حمزه! از امور حتمی که نزد خدا هیچ تبدیلی در آن نیست، قیام قائم به حق ماست، ... او هفتمین نسل بعد از من است، به پدرم قسم! او کسی است که زمین را پر از عدل و قسط خواهد کرد همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد."، كتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم النعمانی، ص 88، ح 17 / مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 139، ح 13
" عن أبی جعفر الباقر ، قال : " یكون تسعة أئمة بعد الحسین بن علی ، تاسعهم قائمهم"، یعنی: " از محمدبن علی نقل شده که: تعداد ائمه بعد از حسین بن علی نه تن است که نهمین آنها قائم است "، كتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم النعمانی، ص 95، ح 25 / کلینی، الکافی، ج 1، ص 533، ح 15
" سمعت أبا جعفر ( علیه السلام ) یقول : منا اثنا عشر محدثا السابع من ولدی القائم"، یعنی: " محمدبن علی گفت: از ما دوازده نفر حدیث شده که هفتمین نسل از فرزندان من قائم است ..."، كتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم النعمانی، ص 97، ح 28
" قال : والله لعهد عهده إلینا رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم إن الأئمة بعده اثنا عشر ، تسعة من صلب الحسین ، ومنا المهدی الذی یقیم بالدین فی آخر الزمان"، یعنی: " به خدا قسم که ائمه بعد از رسول خدا دوازده نفرند، نه نفر از آنها از صلب حسینبن علی است، و مهدی که در آخرالزمان به دین خدا قیام میکند از ماست."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 245
[42]- " یا أبا بصیر هو الخامس من ولد ابنی موسى"، یعنی: " جعفربن محمد گفت: ای ابا بصیر! او (قائم) پنجمین نسل از فرزندان پسرم موسی است ..."، صدوق، کمال الدین، ص 345، ح 31 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 146، ح 14
[43] - "عن الصادق علیه السلام قال : الأئمة اثنا عشر . قلت : یا ابن رسول الله فسمهم لی ؟ قال : من الماضین علی بن أبی طالب والحسن والحسین وعلی ابن الحسین ومحمد بن علی ثم أنا . قلت : فمن بعدك یا ابن رسول الله ؟ قال : إنی قد أوصیت إلى ولدی موسى وهو الإمام بعدی . قلت : فمن بعد موسى ؟ قال : علی ابنه یدعى بالرضا یدفن فی أرض الغربة من خراسان ، ثم بعد علی ابنه محمد ، وبعد محمد ابنه علی ، وبعد علی الحسن ابنه والمهدی من ولد الحسن"، یعنی: " از ائمه دوازده گانه از جعفربن محمد سئوال شد. او گفت: از گذشتگان علیبن أبیطالب و حسن و حسین و علیبن حسین و محمد بن علی، سپس من. گفت: همانا من وصیت میکنم به فرزندم موسی و او امام بعد از من است. گفت: سپس بر فرزند او، به رضا که در زمینی غریب از خراسان دفن میشود، سپس، بعد از علی پسرش محمد، و پس از محمد پسرش علی، و پس از علی پسرش حسن، و مهدی فرزند حسن ..."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 266
[44]- " عن أبی عبد الله علیه السلام قال : إذا اجتمعت ثلاثة أسماء متوالیة محمد وعلی والحسن فالرابع القائم علیه السلام"، یعنی: " ابی عبد الله، جعفربن محمد گفت: هرگاه سه اسم محمد و علی و حسن پشت به پشت هم آمد، پس چهارمین نفر پس از آنها، قائم است."، صدوق، کمال الدین، ص 333، ح 2 / طوسی، الغیبه، ص 233، ح 201 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 143، ح 5
" فقال لی : یا مفضل الامام من بعدی ابنی موسى والخلف المأمول المنتظر م ح م د ابن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى"، یعنی: " جعفربن محمد گفت: ای مفضل! امام بعد از من پسرم موسی است و خلف مامول منتظر م ح م د بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى است."، صدوق، کمال الدین، ص 334، ح 4 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 143، ح 7
[45]- " ولكن القائم الذی یطهر الأرض من أعداء الله ویملأها عدلا كما ملئت جورا هو الخامس من ولدی"، یعنی: " موسیبن جعفر گفت: و اما قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک کرده و آن را از عدل پر میکند، همانگونه که از جور پر شده است، او پنجمین نسل از فرزندان من است..."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 269 / صدوق، کمال الدین، ص 361، ح 5 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 151، ح 6
[46]- " یا ابن رسول الله ومن القائم منكم أهل البیت ؟ قال : الرابع من ولدی ابن سیدة الإماء ، یطهر الله به الأرض من كل جور ویقدسها من كل ظلم"، یعنی: " او چهارمین نسل از فرزندان من است ... که خداوند زمین را بوسیله او از کل جور و ظلم پاک میکند ..."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 274
[47] - " یا دعبل الإمام بعدی محمد ابنی وبعد محمد ابنه علی وبعد علی ابنه الحسن وبعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر ..."، یعنی: " علیبن موسی گفت: ... ای دعبل امام بعد از من، پسرم محمد و پس از محمد، پسرش علی و پس از علی، پسرش حسن و پس از حسن پسرش حجه القائم المنتظر..."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 277 / صدوق، کمال الدین، ص 372، ح 6 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 154، ح 4
[48]- " یا أبا القاسم إن القائم منا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته ویطاع فی ظهوره ، وهو الثالث من ولدی"، یعنی: "... همانا قیامکننده موعود از نسل ماست، او همان مهدی است که انتظارکشیدن او در زمان غیبت، و اطاعت از او در زمان ظهورش، واجب است، و او سومین نسل از فرزندان من است ..."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 280 / صدوق، کمال الدین، ص 377، ح 1 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 156، ح 1
[49] - " سمعت علی بن محمد بن علی الرضا علیهم السلام یقول : الإمام بعدی الحسن ابنی ، وبعد الحسن ابنه القائم الذی یملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما"، یعنی: "... امام بعد از من، پسرم حسن، و پس از او پسرش است، همان قائمی که زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد، همانگونه که پر از جور و ظلم شده باشد."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 292 / صدوق، کمال الدین، ص 383، ح 10 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 50، ص 239، ح 3
[50]- " سمعت أبا محمد الحسن بن علی العسكری علیهما السلام یقول : الحمد لله الذی لم یخرجنی من الدنیا حتى أرانی الخلف من بعدی ، ما أشبه الناس برسول الله صلى الله علیه وآله وسلم خلقا وخلقا ، یحفظه الله تبارك وتعالى فی غیبته ویظهره فیملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما"، یعنی: "... سپاس خداوندی را که مرا از دنیا خارج نکرد تا زمانی که جانشین پس از خودم را دیدم، همان کسی که شبیهترین مردم به رسول خدا در خلقت و خوی است، خداوند تبارک و تعالی او را در دوران غیبتش، حفاظت میکند و سپس ظهور او اتفاق افتاده و زمین پر از قسط و عدل میشود، همانگونه که پر از جور و ظلم شده است."، خزاز قمی، كفایة الأثر، ص 294 / صدوق، کمال الدین، ص 408، ح 7 / مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 161، ح 9
[51] - مراجعه شود به پاورقی 29
[52] - "لا تقوم الساعة حتى ینزل فیكم ابن مریم حكما مقسطا فیكسر الصلیب ویقتل الخنزیر ویضع الجزیة ویفیض المال حتى لا یقبله أحد"، صحیح البخاری، البخاری، ج 3، ص 107 / صحیح مسلم، مسلم النیسابوری، ج 1، ص 93 / سنن ابن ماجة، محمد بن یزید القزوینی، ج 2، ص 1363،ح 4078 / سنن الترمذی، الترمذی، ج 3، باب 45: ما جاء فی نزول عیسی بن مریم، ص 344، ح 2334 / مسند احمد، الإمام احمد بن حنبل، ج 2، ص 240 / المصنف، عبد الرزاق الصنعانی، ج 11، ص 399 – 400، ح 20840 / المصنف، ابن أبی شیبة الكوفی، ج 8، ص 654، ح 41 / كتاب الفتن، نعیم بن حماد المروزی، ص 350 / صحیح ابن حبان، ابن حبان، ج 15، ص 230 / السنن الكبرى، البیهقی، ج 9، ص 180 / مسند أبی داود الطیالسی، سلیمان بن داود الطیالسی، ص 303 / مسند الحمیدی، عبد الله بن الزبیر الحمیدی، ج 2، ص 468- 469 / مسند ابن الجعد، علی بن الجعد بن عبید، ص 420 / مسند أبی یعلى، أبو یعلى الموصلی، ج 11، ص 462، ح 6584
[53] - " كیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیكم وامامكم منكم "، صحیح البخاری، البخاری، ج 4، ص 143 / صحیح مسلم، مسلم النیسابوری، ج 1، ص 94 / مسند احمد، الإمام احمد بن حنبل، ج 2، ص 272 و 336 / المصنف، عبد الرزاق الصنعانی، ج 11، ص 400، ح 20841 / كتاب الفتن، نعیم بن حماد المروزی، ص 351 / صحیح ابن حبان، ابن حبان، ج 15، ص 213 / الجامع الصغیر، جلال الدین السیوطی، ج 2، ص 299، ح 6440
[54] - صحیح مسلم، ج 1، باب نزول عیسی، ص 95: "فینزل عیسى بن مریم صلى الله علیه وسلم فیقول أمیرهم تعال صل لنا فیقول لا ان بعضكم على بعض امراء تكرمة الله هذه أمة" / سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1359، ح 4077 /مستدرك حاكم نیسابوری، ج 4، ص 478 / المصنف عبد الرزاق الصنعانی، ج 11، ص 399، ح 20838 / سنن الكبرى، بیهقی، ج 9، ص 180 / المصنف، ابن أبی شیبة الكوفی، ج 8، ص 650، ح 24 / كتاب الفتن، نعیم بن حماد، ص 347 / صحیح ابن حبان، ج 15، ص 231-232 / المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحة، دكتر عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ص 180
[55] - "أخبرنا عبد الرزاق عن معمر قال : كان ابن سیرین یرى أنه المهدی الذی یصلی وراءه عیسى"، المصنف عبد الرزاق الصنعانی، ج 11، ص 399، ح 20839
"المهدی من هذه الأمة وهو الذی یؤم عیسى ابن مریم"، المصنف ابن أبی شیبة الكوفی، ج 8، ص 679، ح 195
" المهدی الذی ینزل علیه عیسى بن مریم ویصلی خلفه عیسى" و "المهدی من هذه الأمة و هو الذی یؤم عیسى بن مریم"، كتاب الفتن - نعیم بن حماد المروزی - ص 230
[56]- المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحة، دكتر عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ص 286
[57]- "واعلم أن المشهور بین الكافة من أهل الإسلام على ممر الأعصار أنه لا بد فی آخر الزمان من ظهور رجل من أهل البیت یؤید الدین ویظهر العدم ویتبعه المسلمون ویستولی على الممالك الإسلامیة ویسمى بالمهدی ، ویكون خروج الدجال و ما بعده من أشراط الساعة الثابتة فی الصحیح على أثره ، وأن عیسى علیه السلام ینل من بعده فیقتل الدجال ، أو ینزل معه فیساعده على قتله ، ویأتم بالمهدی فی صلاته"، عون المعبود عظیم آبادی، ج 11، ص 243 / تحفة الأحوذی، المباركفوری، ج 6، ص 401
[58]- "إن خلفائی و أوصیائی ، وحجج الله على الخلق بعدی اثنا عشر : أولهم أخی وآخرهم ولدی ، قیل : یا رسول الله ومن أخوك ؟ قال : علی بن أبی طالب ، قیل : فمن ولدك ؟ قال : المهدی الذی یملأها قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما ، والذی بعثنی بالحق نبیا لو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله ذلك الیوم حتى یخرج فیه ولدی المهدی فینزل روح الله عیسى بن مریم فیصلی خلفه وتشرق الأرض بنوره ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب"، یعنی: " پیامبر اسلام فرمود: همانا جانشینان و اوصیا، و حجتهای خداوند، بعد از من دوازده نفرند: اولینشان برادرم و آخرینشان فرزندم. گفتم: ای رسول خدا! کدام برادرت؟ گفت: علیبن ابیطالب، گفتم: و کدام فرزندت؟ گفت: مهدی که زمین را از قسط و عدل پر میکند، همانطور که از جور و ظلم پر شده باشد، کسی که مرا به حق به نبوت برگزیده، وعده داده که اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا زمانی که فرزندم مهدی خروج کند و روح الله، عیسیبن مریم نزول کند و پشت سر او نماز خواند..."، كمال الدین صدوق، ص 280، ح 27 / مقتضب الأثر، أحمد بن عیاش الجوهری، ص مقدمة 10 و مقدمة 11
"یا بنیة ! إنا أعطینا أهل البیت سبعا لم یعطها أحد قبلنا ، نبینا خیر الأنبیاء وهو أبوك ، ووصینا خیر الأوصیاء وهو بعلك ، وشهیدنا خیر الشهداء وهو عم أبیك حمزة ، ومنا من له جناحان خضیبان یطیر بهما فی الجنة ، وهو ابن عمك جعفر ، ومنا سبطا هذه الأمة ، وهما ابناك الحسن والحسین ، ومنا والله الذی لا إله إلا هو مهدی هذه الأمة الذی یصلی خلفه عیسى بن مریم"، یعنی: " پیامبر خطاب به دخترش فاطمه فرمود: دخترم! همانا به ما اهل بیت هفت چیز داده شده که به هیچ کس قبل از ما داده نشده: پیامبری که بهترین انبیاست و او پدرت است، و وصیی که بهترین اوصیاست و او علی توست، و شهیدی که بهترین شهداست و او عموی پدرت، حمزه است، و از ماست کسی که دو بال خضیب دارد و توسط آنها در بهشت پرواز میکند و او پسر عمویت جعفر است، و از ماست جوانان این امت و آنها پسرانت حسن و حسین هستند، و به خدا قسم که الهی جز او نیست، از ماست مهدی این امت که پشت سر او عیسیبن مریم نماز میخواند."، الغیبة طوسی، ص 191، ح 154
" ومن نسل علی القائم المهدی الذی یبدل الأرض غیر الأرض ، وبه یحتج عیسى بن مریم على نصارى الروم والصین ..."، یعنی: "... از نسل علی است مهدی قائمی که زمین را به غیر زمین مبدل میسازد، و عیسیپسر مریم بر مسیحیان روم و چین به حقانیت او استدلال میکند ..."، كتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم نعمانی، ص 148 – 149، ح 4
" ومن ذریتی المهدی ، إذا خرج نزل عیسى بن مریم لنصرته ، فقدمه وصلى خلفه"، یعنی: "... مهدی از فرزندان من است، زمانی که خروج میکند، عیسی پسر مریم برای نصرت او نزول کرده، و او را امام خود در نماز قرار داده و پشت او نماز میخواند."، الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 55 / روضة الواعظین، فتال نیسابوری، ص 273 / أمالی، صدوق، ص 287 – 288، ح 320/4
[59]- " لا یزداد الامر إلا شدة . ولا الدنیا إلا إدبار . ولا الناس إلا شحا . ولا تقوم الساعة إلا على شرار الناس . ولا المهدى إلا عیسى بن مریم "، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1340، ح 4039
[60]- "لا یزداد الامر الا شدة ولا المال الا إفاضة ولا تقوم الساعة الا على شرار من خلقه . هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه"المستدرك حاكم نیسابوری، ج 4، ص 440
"لا یزداد الأمر إلا شدة ولا یزداد المال إلا إفاضة ولا یزداد الناس إلا شحا ولا تقوم الساعة إلا على شرار الناس"، المعجم الكبیر، طبرانی، ج 8، ص 182
[61] - " لا یزداد الامر إلا شدة . ولا الدنیا إلا إدبار . ولا الناس إلا شحا . ولا تقوم الساعة إلا على شرار الناس . ولا المهدى إلا عیسى بن مریم، ضعیف جدا"، سنن ابن ماجه، حکم علی احادیثه و آثاره و علق علیه محمد ناصرالدین الالبانی، کتاب الفتن، ص 667 و 668، ح 4039
[62]- محمدبن یوسف النوفلی الکنجی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 126، به نقل از فرجام شناسی حیات انسان، دکتر تاجری نسب
[63] - المنار المنیف، ص 130، به نقل از فرجام شناسی حیات انسان، دکتر تاجری نسب
[64]- التذکرة، قرطبى، ج 2، ص 701، به نقل از فرجام شناسی حیات انسان، دکتر تاجری نسب
[65]- "المهدی حق و هو من ولد فاطمه"، سنن ابن ماجه ، ج 2، ص 1368، ح 4086