ابوطالب در مدح پیامبر(ص) سروده: «و همانا دعوت کردى در حالى که در این دعوت امین بودى، و همانا من مى دانم که دین محمّد(ص) از بهترین دینهاى مخلوقات است، تو پیامبر خدا محمّد هستى و تو بزرگوار، نورانى، آقا و مهتر، براى مهتران و کریمانى هستى که پاکند و از نسل پاکانند…».
وى در این باره سروده هاى دارد از آن جمله:
«ألم تعلموا أنّا وجدنا محمّداً *** رسولاً کموسى خُطَّ فی أوّل الکتبِ
وأنَّ علیه فی العباد محبّهً *** ولا حیفَ فیمن خصَّه اللهُ بالحُبّ»(۱)
( آیا نمى دانید که ما محمّد(صلى الله علیه وآله) را پیامبرى مانند موسى یافتیم که نام او در کتابهاى پیشین نوشته شده بود . و اینکه براى او در میان بندگان محبّتى است ، و ظلم و جور در کسى که خداوند او را به محبوب بودن اختصاص داده ، راه ندارد) .
و نیز خطاب به، پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) مى گوید:
۱ ـ «والله لن یصلوا إلیک بجمعهم *** حتّى اُوَسَّد فی التراب دفین
۲ ـ فاصدعْ بأمرِکَ ما علیک غضاضهٌ *** وابشر بذاک وقرّ منک عیون
۳ ـ ودعوتنی وعلمتُ أ نَّک ناصحى *** ولقد دعوتَ کنتَ ثمّ أمین
۴ ـ ولقد علمتُ بأنَّ دینَ محمّد *** من خیر أدیانِ البریّه دین»
۱ ـ (به خدا سوگند با تمام توان و جمعیّت خویش نیز به تو دست پیدا نمى کنند ، تا زمانیکه من در خاک دفن شوم . ۲ ـ پس امرت را آشکار کن که هیچ نقصى ندارى ، و از این خوشحال باش و چشمت روشن باد . ۳ ـ و مرا دعوت کردى و دانستم که تو خیر و خوبىِ مرا مى خواهى، و همانا دعوت کردى در حالى که در این دعوت امین بودى. ۴ ـ و همانا من مى دانم که دین محمّد(صلى الله علیه وآله) از بهترین دینهاى مخلوقات است) .
این ابیات را ثعلبى در تفسیر خود نقل کرده و نوشته است : «مقاتل ، عبدالله بن عبّاس ، قسم بن محضره ، و عطاء بن دینار، اتّفاق نظر دارند که نقل این ابیات از ابوطالب صحیح است(۲) و شاعرِ آن ، خود ابوطالب بوده است» .
و همچنین ابن ابى الحدید(۳)، از اشعار مشهور ابوطالب این شعر را نقل کرده است :
«أنت النبیُّ محمّدُ *** قرمٌ أغرُّ مسوَّدُ
لمسوّدینَ أکارم *** طابوا وطاب المولدُ
نعم الاُرومهُ أصلُها *** عمرو الخضمّ الأوحدُ»
(تو پیامبر خدا محمّد هستى و تو بزرگوار ، نورانى ، آقا و مهتر، براى مهتران و کریمانى هستى که پاکند و از نسل پاکانند . خوب اصل و نَسَبى است نَسَب تو که به عمرو ( هاشمِ) بسیار بخشنده و بى نظیر باز مى گردد) .(۴)
پی نوشت:
(۱). السیره النبویّه، ج ۱ ، ص ۳۷۳ [ج۱، ص۳۷۷ ـ ۳۷۹] ؛ شرح نهج البلاغه ، ابن أبى الحدید، ج ۳ ، ص ۳۱۳ [ج۱۴، ص۷۲ ، نامه ۹] ؛ خزانه الأدب ، بغدادى، ج ۱ ، ص ۲۶۱ [ج۲، ص ۷۶] ؛ الروض الاُنُف، ج ۱ ، ص ۲۲۰ [ج۳، ص۲۸۳] ؛ البدایه والنهایه، ج ۳ ، ص ۸۷ [ج ۳، ص ۱۰۸] .
(۲). خزانه الأدب ، بغدادى، ج ۱ ، ص ۲۶۱[ج۲، ص ۷۶] ؛ البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۴۲ [ج ۳، ص ۵۶]; شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج ۳، ص ۳۰۶ [ج ۱۴، ص ۵۵، نامه ۹]; فتح الباری، ج ۷، ص ۱۵۳ و ۱۵۵ [ج ۷، ص ۹۴ و ۱۹۶]; المواهب اللدنیّه، ج ۱، ص ۶۱ [ج ۱، ص ۲۲۳]; السیره الحلبیّه، ج ۱، ص ۳۰۵ [ج ۱، ص ۲۷۸]; دیوان أبی طالب، ص ۱۲ [ص ۴۱]; السیره النبویّه ، زینى دحلان حاشیه حلبیّه ج ۱، ص ۹۱ و ۲۱۱ [ج ۱، ص ۴۵]; أسنى المطالب، ص ۶ [ص ۱۰] .
(۳). شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۳۱۵ [ج ۱۴، ص ۷۷ ، نامه ۹] .
(۴). گردآوری از کتاب: گزیده ای جامع از الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی، قلم مکنون، قم، ۱۴۲۸ ه.ق، ص ۶۹۰.
وى در این باره سروده هاى دارد از آن جمله:
«ألم تعلموا أنّا وجدنا محمّداً *** رسولاً کموسى خُطَّ فی أوّل الکتبِ
وأنَّ علیه فی العباد محبّهً *** ولا حیفَ فیمن خصَّه اللهُ بالحُبّ»(۱)
( آیا نمى دانید که ما محمّد(صلى الله علیه وآله) را پیامبرى مانند موسى یافتیم که نام او در کتابهاى پیشین نوشته شده بود . و اینکه براى او در میان بندگان محبّتى است ، و ظلم و جور در کسى که خداوند او را به محبوب بودن اختصاص داده ، راه ندارد) .
و نیز خطاب به، پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) مى گوید:
۱ ـ «والله لن یصلوا إلیک بجمعهم *** حتّى اُوَسَّد فی التراب دفین
۲ ـ فاصدعْ بأمرِکَ ما علیک غضاضهٌ *** وابشر بذاک وقرّ منک عیون
۳ ـ ودعوتنی وعلمتُ أ نَّک ناصحى *** ولقد دعوتَ کنتَ ثمّ أمین
۴ ـ ولقد علمتُ بأنَّ دینَ محمّد *** من خیر أدیانِ البریّه دین»
۱ ـ (به خدا سوگند با تمام توان و جمعیّت خویش نیز به تو دست پیدا نمى کنند ، تا زمانیکه من در خاک دفن شوم . ۲ ـ پس امرت را آشکار کن که هیچ نقصى ندارى ، و از این خوشحال باش و چشمت روشن باد . ۳ ـ و مرا دعوت کردى و دانستم که تو خیر و خوبىِ مرا مى خواهى، و همانا دعوت کردى در حالى که در این دعوت امین بودى. ۴ ـ و همانا من مى دانم که دین محمّد(صلى الله علیه وآله) از بهترین دینهاى مخلوقات است) .
این ابیات را ثعلبى در تفسیر خود نقل کرده و نوشته است : «مقاتل ، عبدالله بن عبّاس ، قسم بن محضره ، و عطاء بن دینار، اتّفاق نظر دارند که نقل این ابیات از ابوطالب صحیح است(۲) و شاعرِ آن ، خود ابوطالب بوده است» .
و همچنین ابن ابى الحدید(۳)، از اشعار مشهور ابوطالب این شعر را نقل کرده است :
«أنت النبیُّ محمّدُ *** قرمٌ أغرُّ مسوَّدُ
لمسوّدینَ أکارم *** طابوا وطاب المولدُ
نعم الاُرومهُ أصلُها *** عمرو الخضمّ الأوحدُ»
(تو پیامبر خدا محمّد هستى و تو بزرگوار ، نورانى ، آقا و مهتر، براى مهتران و کریمانى هستى که پاکند و از نسل پاکانند . خوب اصل و نَسَبى است نَسَب تو که به عمرو ( هاشمِ) بسیار بخشنده و بى نظیر باز مى گردد) .(۴)
پی نوشت:
(۱). السیره النبویّه، ج ۱ ، ص ۳۷۳ [ج۱، ص۳۷۷ ـ ۳۷۹] ؛ شرح نهج البلاغه ، ابن أبى الحدید، ج ۳ ، ص ۳۱۳ [ج۱۴، ص۷۲ ، نامه ۹] ؛ خزانه الأدب ، بغدادى، ج ۱ ، ص ۲۶۱ [ج۲، ص ۷۶] ؛ الروض الاُنُف، ج ۱ ، ص ۲۲۰ [ج۳، ص۲۸۳] ؛ البدایه والنهایه، ج ۳ ، ص ۸۷ [ج ۳، ص ۱۰۸] .
(۲). خزانه الأدب ، بغدادى، ج ۱ ، ص ۲۶۱[ج۲، ص ۷۶] ؛ البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۴۲ [ج ۳، ص ۵۶]; شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج ۳، ص ۳۰۶ [ج ۱۴، ص ۵۵، نامه ۹]; فتح الباری، ج ۷، ص ۱۵۳ و ۱۵۵ [ج ۷، ص ۹۴ و ۱۹۶]; المواهب اللدنیّه، ج ۱، ص ۶۱ [ج ۱، ص ۲۲۳]; السیره الحلبیّه، ج ۱، ص ۳۰۵ [ج ۱، ص ۲۷۸]; دیوان أبی طالب، ص ۱۲ [ص ۴۱]; السیره النبویّه ، زینى دحلان حاشیه حلبیّه ج ۱، ص ۹۱ و ۲۱۱ [ج ۱، ص ۴۵]; أسنى المطالب، ص ۶ [ص ۱۰] .
(۳). شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۳۱۵ [ج ۱۴، ص ۷۷ ، نامه ۹] .
(۴). گردآوری از کتاب: گزیده ای جامع از الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی، قلم مکنون، قم، ۱۴۲۸ ه.ق، ص ۶۹۰.