بسم الله الرحمن الرحیم
عهد معهود
درس گفتارهایی از: مسعود بسیطی
با اهتمام: زهرا مرادی
در دورهی «عهد معهود» با حقایقی از آفرینش آدم علیه السلام و فلسفهی آفرینش آدمی به روایت هدایتگران آسمانی آشنا خواهید شد. همچنین در این دوره، از عهدی که آدم علیه السلام با خداوند متعال میبندد سخن خواهیم گفت؛ عهدی که قرار میشود تمامی بنی آدم – از جمله من و شما – تا قیام قیامت به آن پایبند بمانند!
درس اول: جانشینی برای خدا بر روی زمین
مقدمه:
ماجرای خلقت نخستینِ آدمی، از داستانهای جذاب و البته مهمی است که عموم ادیان و مکاتب از آن یاد کردهاند. یکی از جنبههای اهمیت این موضوع، به فلسفه و چراییِ خلقت انسان باز میگردد. به بیانی دیگر از این داستان برای پاسخ به یکی از قدیمیترین سوالات بشریت یعنی «ز کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟» استفاده میگردد.
از آنجا که هیچ کدام از بنی آدم در زمان خلقت آدم علیه السلام حضور نداشته اند، تنها راه مطمئن برای با خبر شدن از کیفیت این خلقت و همچنین اتفاقات بعدی که برای آدم و حوا علیهما السلام و فرزندان شان رخ داده، استناد به کلام وحی است. از این رو از میان تمامی داستانها و افسانههایی که دربارهی خلقت آدم و حوا و چگونگی حضور ایشان بر روی زمین نقل شده، تنها آنهایی قابل استناد و اعتماد هستند که توسط فرستادگان الهی - که به منبع وحی متصل بوده اند - بیان گردیده است.
متاسفانه، در طول تاریخ، مردم در باز تعریفِ آن داستانها که از فرستادگان خداوندی شنیده بودند، بسته به ذوق، سلیقه و برداشت خود تغییرات و یا به تعبیر دقیق تر تحریفاتی را وارد نمودند. بدین ترتیب به مرور زمان، داستان خلقت آدم علیه السلام - همانند بسیاری دیگر از آموزههای مربیان آسمانی – از حقیقت و واقعیت دور و دورتر شد؛ به گونهای که امروزه تأمل در آن داستانها نه تنها به هدایت بشر و عبرت آموزی او منجر نمیگردد بلکه موجبات گمراهی او را ایجاد میکند!
در درسنامه «عهد معهود» تلاش خواهیم نمود ماجرای خلقت آدم علیه السلام و اتفاقات پس از آن را با استناد به کلام وحی و به دور از تحریفات و تفسیرهای نادرست، بیان نماییم؛ و پس از آن به این موضوع خواهیم پرداخت که هدف از خلقت آدمی چه بوده و بشر چگونه میتواند به آن هدف دست یابد؟
تصمیم خدا مبنی بر انتخاب جانشینی بر روی زمین
خداوند اراده فرمود برای خود جانشینی بر روی زمین قرار دهد. پس فرشتگان خود را از این تصمیم باخبر نمود و فرمود:
"إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً"[1]
همانا من جانشینی بر روی زمین قرار میدهم.
ملائک، پیشتر شاهد رفتار موجودات زمینی در مقابل خدای یگانه بودند و تجربهی خوشایندی از آن دوران نداشتند. این مخلوقات زمینی، هزاران سال پیش از آدم علیه السلام خلق شده بودند؛ اما به سبب طغیان و به جای نیاوردن ادب بندگی در مقابل معبود، به امر خداوند به هلاکت رسیدند.[2]به همین دلیل، هنگامی که پروردگار، خطاب به ملائک فرمود قصد دارد موجودی را بر روی زمین به عنوان خلیفه و جانشین قرار دهد، برخی[3] از آنها با تعجبی اعتراض گونه به خدا عرضه داشتند:[4]
"أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَ یسْفِكُ الدِّماءَ"[5]
آیا میخواهی کسی را در زمین خلیفه کنی که فساد کند و خونریزی به راه بیاندازد؟
سپس ملائک که نمیخواستند دوباره حرمت عبودیت خالق شکسته شود و زمین به فساد آلوده گردد، به خدا پیشنهاد نمودند به جای آنکه موجودی زمینی را خلیفهی خود نماید، فرشتگان را به عنوان جانشین و خلیفه برگزیند؛ چراکه ایشان خداوند را تسبیح و عبادت میکنند[6] و هرگز به فساد و خونریزی نیز روی نخواهند آورد.[7]
اما خداوند حکیم به ایشان فرمود «همانا من چیزی را میدانم که شما نمیدانید».[8] من میخواهم مخلوقی را بیافرینم که از نسل او برترین بندگانم پای بر زمین گذارند و حجت و جانشین من باشند بر زمینیان![9]
ملائک که چنین شنیدند، از حرف خود بازگشتند و گفتند: «ای مالک و پرورش دهندهی ما؛ هر آنچه میخواهی انجام ده که تو پاک و منزهی و ما جز آنچه به ما تعلیم داده ای علم دیگری نداریم»[10]
پس خداوند حکیم خطاب به فرشتگان فرمود: «من بشری از گل بیافرینم. هرگاه آفرینشش را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم، در برابر او به سجده بیافتید.»[11]
آنگاه خداوند آدم علیه السلام را از خاک آفرید[12] و همچنانکه به فرشتگان وعده داده بود، از روحش در او دمید.[13]
امّا آیا خداوند دارای روح است؟ آیا میتوان برای خدا جنس یا جزء قائل شد؟
مگر نه آنکه خداوند شبیه هیچ کدام از مخلوقاتش نیست (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ)[14] و برایش جنس و جنسیت مطرح نمیشود؟
پس معنای این کلام الهی چیست که میفرماید:
نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی[15]
از روح خود در آن [کالبد آدم] دمیدم.
تا جلسهی آینده دربارهی این موضوع بیاندیشید و ببینید آیا درست است که برای خداوند متعال، روح قائل شد؟
نکات مهم این جلسه
- خداوند اراده فرمود بر روی زمین جانشینی برای خود قرار دهد.
- برخی از ملائک چون پیشتر، فساد موجودات زمینی را دیده بودند، با لحنی اعتراض گونه به خدا پیشنهاد دادند این خلیفه را از فرشتگان قرار دهد که فساد و خونریزی به راه نمیاندازند و تسبیح خدای را به جا میآورند.
- خداوند در پاسخ به ایشان فرمود من به چیزی علم دارم که شما نمیدانید و آن هم این است که میخواهم در این دوره و از ذریّهی موجودی که از گِل خلق میکنم برترین بندگانم را بر روی زمین جانشین خود سازم.
- خداوند از خاک، آدم علیه السلام را خلق کرد و پس از آنکه در کالبدش روح دمیده شد به ملائک دستور داد تا در مقابل آدم به سجده بیافتند.
[1] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 30.
[2] امیر مومنان میفرمایند: "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَحَبَّ أَنْ یخْلُقَ خَلْقاً بِیدِهِ وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا مَضَى لِلْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فِی الْأَرْضِ سَبْعَةُ آلَافِ سَنَةٍ قَالَ وَ لَمَّا كَانَ مِنْ شَأْنِ اللَّهِ أَنْ یخْلُقَ آدَمَ لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ التَّدْبِیرِ وَ التَّقْدِیرِ لِمَا هُوَ مُكَوِّنُهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ عِلْمِهِ لِمَا أَرَادَهُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَشَطَ عَنْ أَطْبَاقِ السَّمَاوَاتِ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ انْظُرُوا إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ خَلْقِی مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فَلَمَّا رَأَوْا مَا یعْمَلُونَ فِیهَا مِنَ الْمَعَاصِی وَ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ عَظُمَ ذَلِكَ عَلَیهِمْ وَ غَضِبُوا لِلَّهِ وَ أَسِفُوا عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَمْ یمْلِكُوا غَضَبَهُمْ أَنْ قَالُوا یا رَبِّ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْقَادِرُ الْجَبَّارُ الْقَاهِرُ الْعَظِیمُ الشَّأْنِ وَ هَذَا خَلْقُكَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ فِی أَرْضِكَ یتَقَلَّبُونَ فِی قَبْضَتِكَ وَ یعِیشُونَ بِرِزْقِكَ وَ یسْتَمْتِعُونَ بِعَافِیتِكَ وَ هُمْ یعْصُونَكَ بِمِثْلِ هَذِهِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ لَا تَأْسَفُ وَ لَا تَغْضَبُ وَ لَا تَنْتَقِمُ لِنَفْسِكَ ... قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ ... أُبِینُ النَّسْنَاسَ مِنْ أَرْضِی فَأُطَهِّرُهَا مِنْهُمْ وَ أَنْقُلُ مَرَدَةَ الْجِنِّ الْعُصَاةَ ..." یعنی: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد كند (آدم علیه السلام را خلق کند)، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند كه با روزى تو زندگى میكنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى نمایند و تو از آنها انتقام نمى گیرى ... خداى عزّ و جل فرمود: ... زمین خود را از لوث نسناس پاكیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل سازم ...: بحارالانوار، ج 60، ص 82 و 83. ؛
در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام ما انسانها که از نسل آدم علیه السلام به دنیا آمده ایم تنها بشر خلق شده نبوده ایم؛ بلکه خداوند انسانهای متعددی در دورههای مختلف خلق فرموده و ما جزو آخرین دوره از انسانها هستیم. امام کاظم علیه السلام خطاب به یکی از شاگردان شان میفرمایند: "لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَالَمِینَ لَیسَ هُمْ وُلْدَ آدَمَ خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَأَسْكَنَهُمْ فِیهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا هَذَا الْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّیتَهُ مِنْه" یعنی: خداى عزوجل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق [و سپس منقرض] کرده است که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم علیه السلام نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت: خصال صدوق، ج 2، ص 359. ؛ بحارالانوار، ج 54، ص 319 و 320. ؛ تفسیر برهان، ج 3، ص 320. ذیل آیه یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماوات (سوره ابراهیم، آیه 48.)
[3] امام باقر علیه السلام می فرمایند این اعتراض از جانب تعدادی از ملائک بیان گردید: "فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ قَالَ كَانَ فِي قَوْلِهِمْ هَذَا مِنَّةٌ مِنْهُمْ عَلَى اللَّهِ بِعِبَادَتِهِمْ وَ إِنَّمَا قَالَ ذَلِكَ بَعْضُ الْمَلَائِكَة": بحارالانوار، ج 96، ص 46 و 47.
[4] امام صادق علیه السلام میفرماید: "ما علم الملائكة بقولهم: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یفْسِدُ فِیها وَ یسْفِكُ الدِّماءَ لو لا أنهم قد كانوا رأوا من یفسد فیها و یسفك الدماء": اگر فرشتگان قبلا موجوداتی را ندیده بودند، که بر روی زمین فساد به راه انداختند و خونریزى کردند، پس از کجا گفتند «آیا میخواهی کسی را بر روی زمین قرار دهی که آنجا فساد کند و خونریزی به راه اندازد؟»: بحارالانوار، ج 11، ص 117.
[5] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 30.
[6] "وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ" یعنی: در حالی که ما تسبیح گوی تو هستیم و تو را تقدیس مى كنیم: قرآن کریم، سوره بقره، آیه 30.
[7] امیر مومنان میفرمایند فرشتگان پس از آنکه از خدا سوال کردند «آیا میخواهی کسی را در زمین خلیفه کنی که فساد و خونریزی میکند؟» (بقره، آیه 30) گفتند: "فَاجْعَلْهُ مِنَّا فَإِنَّا لَا نُفْسِدُ فِی الْأَرْضِ وَ لَا نَسْفِكُ الدِّمَاء": بحارالانوار، ج 60، ص 83.
[8] "إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ": قرآن کریم، سوره بقره، آیه 30.
[9] امام حسن عسکری در تبیین کلام خدا خطاب به ملائک دربارهی آنچه خدا میداند اما ملائک به آن علم ندارند، به نقل از امیر مومنان چنین میفرماید: "فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (سوره بقره، آیه 30) إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً بِیدِی وَ أَجْعَلَ مِنْ ذُرِّیتِهِ أَنْبِیاءَ وَ مُرْسَلِینَ وَ عِبَاداً صَالِحِینَ وَ أَئِمَّةً مُهْتَدِینَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَ عَلَى خَلْقِی فِی أَرْضِی ینْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِیتِی وَ ینْذِرُونَهُنَّ مِنْ عَذَابِی وَ یهْدُونَهُمْ إِلَى طَاعَتِی وَ یسْلُكُونَ بِهِمْ سَبِیلِی وَ أَجْعَلُهُمْ لِی حُجَّةً عَلَیهِمْ ... فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا رَبَّنَا افْعَلْ مَا شِئْتَ- لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَكِیم (سوره بقره، آیه 32) فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ فَإِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِین (سوره حجر، آیه 28 و 29.)" یعنی: خداوند به فرشتگان فرمود: «من چیزی را میدانم که شما به آن علم ندارید. همانا من میخواهم مخلوقی را به دست خود خلق کنم و از خاندان او پیامبران و فرستادگان و بندگان صالح و امامان هدایتگر را قرار دهم و آنها را جانشین بر مخلوقاتم بر روی روی زمین نمایم تا خلق را از معصیت من نهی سازند و از عذاب من بیمشان دهند و به سوی فرمانبری از من هدایت نمایند و به ایشان راه من را نمایان سازند و ایشان را برای خودم حجتی بر خلق قرار دهم ...» پس ملائک گفتند «ای مالک و پرورش دهندهی ما؛ هر آنچه میخواهی انجام ده که تو پاک و منزهی و ما جز آنچه به ما تعلیم دادهای علم دیگری نداریم» پس خداوند جلّ جلاله خطاب به ملائک فرمود «من بشری از گل خشك، برآمده از لجن بویناك بیافرینم. هرگاه آفرینشش را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم، در برابر او به سجده بیافتید»: علل الشرایع، ج 1، ص 105. ؛ تفسیر برهان ج 1، ص 171و 172. ذیل آیه وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِين (سوره بقره، آیه 34.) ؛ بحارالانوار، ج 11، ص 104.
[10] همان.
[11] "إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىّ خَالِقُ بَشَرًا مِّن طِينٍ * فَإِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِین": قرآن کریم، سوره ص، آیه 71 و 72. همچنین بنگرید به پاورقی شماره 9.
[12] در قرآن کریم، به خلقت آدم علیه السلام از خاک تصریح گردیده است. به عنوان نمونه به آیات زیر توجه فرمایید: "خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ" یعنی: او (آدم علیه السلام) را از خاك آفرید: قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 59.
"وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ" یعنی: و همانا ما آدمى را از گل خالص آفریدیم: قرآن کریم، سوره مومنون، آیه 12.
"فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ" یعنی: ما شما را از خاک آفریدیم: قرآن کریم، سوره حج، آیه 5.
"إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ" یعنی: پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گل میآفرینم: قرآن کریم، سوره ص، آیه 71.
"خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ" یعنی: آدمی را از گل خشک شدهای چون سفال بیافرید: قرآن کریم، سوره الرحمن، آیه 14.
"الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ" یعنی: آن که هر چه را آفرید به نیکوترین وجه آفرید و خلقت انسان را از گل آغاز کرد: قرآن کریم، سوره سجده، آیه 7.
[13] بنگرید به پاورقی شماره 11.
[14]قرآن کریم، سوره شوری، آیه 11.
[15]قرآن کریم، سوره حجر، آیه 29.