سلیمی تونی و ارادت فراوان او به اهل بیت (ع)
نویسنده: رسول جعفریان
تاجالدین حسن بن سلیمان تونی معروف به سلیمی تونی، شاعر قرن هشتم در تون متولد شد. سلیمی درباره زادگاهش می گوید:
مولدم تون و سبزوار وطن
مسکن مومنان پاک سیر
از سخنان و اشعار او بر می آید که تهیدست بوده است ولی با قناعت و علو طبع شکایتی نمی کند و هنر شاعری خود را بهتر از صد گنج می داند:
از متاع و مال دنیا گر به صورت مفلسم
هست اما گنج معنی در دل ویران من
و در میان این تنگدستی از سرمایه جهان دوستی علی (ع) برای خود نعمتی در سرای جاودان می بیند:
اگر هستم تهیدست از متاع دنیی فانی
به حب مرتضی یابم نعیم ملک جاویدان
وی از مشهورترین شعرای منقبت سرای شیعی محسوب میشود. دامنه شعر منقبتی در قرن هشتم و نهم تا اندازهای است که انسان به راحتی میتواند دلایل توفیق بعدی صفویان را در نشر تشیع درک کند. در این زمینه شاعران خراسانی باز هم پیشتاز بودند. سلیمی تونی یکی از استوانههای اصلی این حلقه ادبی شیعی خراسان است. قصاید و اشعار سلیمی تونی بیشتر در مدح امام علی (ع) و امام رضا (ع) است. با مطالعه اشعار سلیمی و آنچه دولتشاه درباره او می گوید تایید می شود شاعر نخست شغل دیوانی داشته است و مامور وصول مالیات بوده است و چون لازمه ی این کار تعدی و تجاوز به مال دیگران بوده است در برخورد با پیرزنی در دریافت مالیات او و سخنان پیرزن متنبه می شود و شغل دیوانی را رها می کند و به مداحی و منقبت سرایی روی می آورد. به گفته دولتشاه سمرقندی درسال ۸۴۵ قمری در مسیر زیارت مشهد درگذشت پیکرش را به سبزوار منتقل کردند و در آن جا مدفون شد. دیوان او به همت سید عباس رستاخیر منتشر شده است.1
اشعار2:
نوشتار پیش روی شما، مروری است بر یک جُنگ ادبی، حاوی قصاید منقبتی در باره اهل بیت (ع) از شاعران متعدد قرن نهم هجری (و پیش از آن) که در سال 902 هجری فراهم آمده است. این مجموعه، دامنه و گستره ی تشیع را در ادب فارسی پیش از عصر صفوی نشان می دهد.
بارها اشاره کرده ایم که تشیع ایران در قرن ششم تا نهم هجری، نوعی تشیع ادبی است که معارف و داستانها و فضائل اهل بیت را در دل شعر فارسی ریخته و از این طریق محبت اهل بیت (ع) و باورهای شیعیان را میان مردم برده است.
یکی از بهترین منابع در این زمینه، جُنگ های چندی است که از قرن نهم باقی مانده و آینه تمام نمای رواج تشیع در میان عامه مردم است.
یکی از این جُنگهای با ارزش که در سالهای نخست قرن دهم هجری و تقریبا به طور معین 902 نوشته شده، و تماما متکی به اشعار پیشینیان، یعنی شاعران شیعی قرن هشتم و نهم است، جنگ شماره 7594 کتابخانه مجلس است.
در متن برگ 72 ـ 73، اشعاری از سلیمی شاعرآورده است:
السلام ای سید کونین و ختم انبیاء السلام ای شاه مرسل صاحب تاج و لوا
السلام ای صدر و بدر عالم و نور اله السلام ای فخر نسل آدم و شمع هدا
السلام ای آفتاب آسمان یاء و سین السلام ای ماه مهر افروز برج طاؤها
... السلام ای سرور غالب امیر المؤمنین شیر میدان شجاعت صفدر روز عزا
السلام ای حامی دین نبی کاسلام را داده ای قوت بدست و بازوی خیبر گشا
قصاید دیگری هم از سلیمی در ادامه آمده است (برگ 73 ـ 78). اشعار وی نیز جزو اشعار جدی و با ارزش در منقبت امام علی (ع) و اهل بیت است و غالب آنها در دیوان سلیمی (به کوشش رستاخیز، تهران، 1390) چاپ شده است. برخی از این اشعار حکایات و قصه هایی است که در میان مردم در باره فضائل اهل بیت شیوع داشته است. ما بر اساس همین جنگ اشعار سلیمی را دنبال می کنیم:
از جمله شعری «در قصه انار صدقه دادن امیر المؤمنین و ده انار از جنت آوردن جبرئیل» (برگ 78 ـ 80) که از همین سلیمی است. قصیده ی بلند بعدی باز حاوی قصه های دیگری است که به صورت منظوم درآمده است و بر اساس آخرین بیت از سال 844 هجری است: (برگ 87):
محمد و علی و فاطمه حسین و حسن را شفیع ذلت ما ساز روز عرصه محشر
به حق آدم آل عبا و حرمت باقر بحق جعفر صادق بحق موسی و جعفر
بحق به حجت هشتم رضا شهید خراسان به آبروی تقی و نقی و حرمت عسکر
بحق قایم آل رسول مهدی هادی کز آفتاب بود فیض فضل و نور وی اظهر
که هرچه گشت ز ما بی رضا و امر تو صادر بفضل و مرحمت خویشتن از آن همه بگذر
بسال هشتصد و چل بُدُ و چهار ز هجرت که این قصیده در آمد به نظم و گشت محرّر
قصیده ای از سلیمی در تطبیق اسامی امامان و اعداد در ادامه (برگ 87 ـ 89)) آمده با عنوان «در اسماء الله و اسامی انبیاء و الفاظی که با عدد ائمه معصومین علیهم السلام موافق است». در این اشعار به طور شگفت آوری بسیاری از صفات خدا و کلمات و اسامی که مناسبت با انبیاء و ائمه دارد و از نظر حروف ابجد همخوان است، به صورت منظوم عرضه شده است:
با محمد دان رسول الله موافق این عدد با امیر المؤمنین نیز آن شه روز غدیر
چون علی بن ابی طالب ده و دو حرف دادن فاطمه بنت محمد کین حساب آمد یسیر
دیگر اعداد ائمه چون حسین دان و الحسین سید شباب جنت صاحب تاج و سریر
خاصه بهر دوستی این امامان آفرید بر ده و دو قسمت ایزد این سپهر مستدیر
نامها را نیز یزدان آفرید اثنا عشر روز و شب هر یک بساعت هم برین دستور گیر
در اشعار سلیمی، برخلاف بسیاری از اشعار این دوره که طعن و لعن در آنها وجود ندارد، جنبه انتقادی و تبرایی هم دارد.
قصاید دیگری هم سلیمی که در فضائل اهل بیت و برخی از داستانها در این زمینه است، در ادامه آمده است. قصیده ای در ستایش امام رضا (ع) (برگ 90) و قصیده ای «در فرمان کردن امیر المؤمنین و امام المتقین علی بن ابی طالب علیه السلام جماعت نحل را و فرمان بردن ایشان امیر المؤمنین را» (برگ 91 ـ 92) و قصیده ای «در فرمان کردن امیر المؤمنین شیر را از مزرعه مرد درویش و انگشتری فرستادن و رجعت آفتاب» ((برگ 93 ـ 94) و قصیده ای «در التماس نمودن امام حسن بن علی علیه الصلاة و السلام از پدر معجزات سلمان و نمودن امیرالمؤمنین علی یأجوج و مأجوج و بعضی معجزات دیگر» (برگ 95 ـ 98) و قصیده «در معجز امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه الصلاة و السلام و باز گردانیدن آب فرات از بصره به مقام نجف» (برگ 98 ـ 99) قصیده «در خانه فروختن امیر المؤمنین علی علیه السلام در بهشت و مکتوب آوردن کبوتر از آسمان من عند الله که رضیت به بیع علی بن ابی طالب» (برگ 100)
در ادامه باز قصایدی از سلیمی تونی که همان سبک قصه ای را در کنار نقل فضائل دارد. از جمله در برگ 145 «در ولایت امیر المؤمنین علیه السلام در زمان خلافت عمر نمودار دانیال پیغمبر» و در برگ 148 «در موالات پادشاه روم در زمان خلافت ابابکر و جاثلیق را فرستادن با صد مرد دانشمند ترسا پیش وی و عاجز شدن او در جواب ایاشن و حل کردن و جواب گفتن امیر المؤمنین علی علیه الصلاة و السلام آن مشکلات و سوالات را و مسلمان شدن ایشان»، و باز حکایتی دیگر در برگ 151 و 153 - 154 «در فضائل اهل بیت علیهم الصلوة و السلام و مسخ شدن موذن که امیر المؤمنین را ناسزا می گفته در ولایت شام در زمان ابوجعفر دوانیقی». محتمل است که میانه برگ 153 ـ 154 چیزی سقط شده باشد، چون شعری که در 154 ـ ر آمده با مصرعی آغاز می شود که مصرع پیشین آن نیست و بعد از آن این بیت آمده است:
ای بغیر مصطفی نابوده همتای تو کس بسته بر بهر تو ایزد مهر حور العین و بس
چند قطعه دیگر همه از سلیمی است (تا برگ 177). در آنجا شعر بلند دیگری آمده است با این عنوان «در ولادت صاحب الزمان و نسبت مادر و غیبت و علامات ظهور وی».
به نوک خامه سر نامه ساز نام خدای که بر سر همه منشور ها بود و طغرا
سخن بحمد خدا ابتدا کن ای مؤمن که ابتدای سخن واجبست حمد و ثنا
...امام وقت و اولوالامر و حجت یزدان که شرع و دین نبی را از او بود احیا
محمد بن حسن را شناس آن شاهی که قایم از شرف ذات اوست ارض و سما
سپس داستان مادر امام زمان (ع) و ولادت امام زمان و حکایات بعدی و مسائل ظهور در ادامه آمده است.
شنید سوره القدر را ز طفل صریح که خواند در شکم مادرش بلفظ فصیح
سلام کرد برو حجت خدا آنگاه ز ترس و هیبت آن شد رخ حکیمه چو کاه
رسید وقت ولادت برو که دیدارش بفال خیر ببینی به موجب دلخواه
سپس روایت مربوط به امام عسکری که کسی را برای بردن نامه ای به مدائن فرستاد و به او فرمود پس از پانزده روز که باز آیی، صدای شیون خواهی شنید که به خاطر رحلت من است. او از جانشین حضرت پرسید و امام عسکری (ع) در باره حضرت حجت (ع)به او توضیح داد: (برگ 183)
به گریه گفت ای مقتدای متقیان ز بعد تو که بود قائم و امام زمن
امام گفت که بر من نماز هر که کند پس آن که از تو بخواهد جواب نامه من
بعد از این، در باره ظهور سخن گفته است: (برگ 184).
چو جبرئیل بفرمان ایزد متعال کند بدان شه معصوم بیعت اول حال
ز بام کعبه ندا در دهد که حجت حق ظهور کرده خلایق کنید استعجال
کند سلام و گواهی دهد که بر خلقان تویی امام بحق قایم محمد و آل
زمان کوکبه صاحب الزمان چو رسد شهان روی زمین را رسد زمان زوال
خلاف و ظلم ز روی زمین بر اندازد جهان ز خارجی و ناصبی بپردازد
قصیده بالا که تا برگ 185 ادامه دارد از سلیمی تونی است که در این قبیل تصویرپردازی ها بسیار چیره دست است. اشعار بالا با قسم دادن به حرمت تک تک امامان در پایان گوید:
بفضل خود همه را با سعادت دایم رسان بدولت دیدار حجة القایم
دو قصیده دیگر یکی با عنوان «در احوال قیامت و صور اسرافیل از تفسیر کلام الله و حدیث مصطفوی علیه السلام» (برگ 186) و دیگری با عنوان: «در معجز حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم» باز از همین سلیمی در ادامه آمده است. (تا برگ 193). اما از آنها جالبتر قصیده بلندی است با عنوان «قصه فرزندان حضرت صاحب الزمان علیه السلام و شهرهایی که بنا کرده اند در جزایر و شیعه آنجا». (برگهای 194 ـ 199). این شعر در وصف جزیره خضراء است که از میان دو حکایت نقل شده یکی از سال 543 است و دیگری مربوط به سال 691. آنچه در اینجا به شعر درآمده، حکایت اول است که از کمال الدین احمد بن محمد بن یحیی الانباری نقل شده و مجلسی نیز در بحار (بحار: 53/213 ـ 214) آورده است. سلیمی این حکایت را به شعر درآورده است:
این حکایت بگوش جان بشنو معجز صاحب الزمان بشنو
این چنین است نقل ای دانا از سعید بن احمد بن رضا
کز که هجرت رسول انام پانصد و چل بدوسه سال تمام
سپس باقی ماجرا نقل شده که از آن جمله از خبر از شهری به نام مبارکه است که فردی با نام طاهر بن محمد بن حسن برآن فرمانروایی دارد. دنباله آن، قصیده دیگری از سلیمی آمده
سلیمی قصیده دیگری دارد که «به وقت عزیمت مشهد مقدس امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام» سروده است (برگ 226). در حاشیه همین صفحه، قصیده ای است از «مولانا هیبت»:
جان من از بهر حیدر بین که قربان می رود جان چه باشد سر فدای شاه مردان می رود
سوی جنت میرود از بهر عزت آن امام اهل جنت جمله پیش شیر یزدان می رود
در قصیده دیگری که «فی جواب ترجیع مولانا حسن کاشی به مقام نجف امیر المؤمنین علی علیه السلام» است از داستان سلمان و دشت ارژن یاد شده است (برگ 239). چندین قصیده منقبت در ادامه آمده (تا برگ 241) و در آنجا شعری «فی جواب مولانا کمال غیاث فی المخمس» آمده است: (برگ 241).
بشکر و حمد حکیمی کنم اساس سخن که داد حکمت او انس روح را با تن
به مهر آل عبا ساخت جان ما روشن که نامشان ز شرف کرد ایزد ذو المن
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
قصاید دیگر سلیمی ادامه یافته و یکی از آنها «فی المرثیه» است (برگ 247) و دیگری وداع نامه وی با نجف (برگ 248) و باز شعری در مرثیه امام حسین علیه السلام: (برگ 249)
ای دل گرت محبت آل محمد ست خون شود که روز محنت آل محمدست
وی دیده ساز خون دل از غم تو هم روان امروز چون مصیبت آل محمدست
و باز هم مرثیه دیگر:
ز ایرانیم ما با چشم خون افشان همه گریه و زاری که اینجا جای زاری و بکاست
جمله جان های شیهیدان غرقه بحر عناست خون روان از چشم خلق امروز می دانی چراست
خاک خون آغشته لب تشنگان کربلاست آر ای چشم بلابین اشک خونابت کجاست
این جنگ در برگ 251 پایان می یابد و تاریخ نسخه که محو شده، کسی 920 نوشته که علی القاعده و با توجه به تاریخی که میانه کتاب بود، باید 902 هجری باشد.
منابع:
1- دیوان سلیمی تونی ۱۳۹۰
2- در مقاله "جهان ادب شیعی در قرن نهم هجری" که توسط دکتر رسول جعفریان نگاشته شده ضمن توضیح درباره جُنگ ادبی وی، این چنین از سلیمی تونی و اشعارش یاد شده است.