نویسنده: آذر طاهری (کارشناس ارشد برق ؛این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
سال دیگری گذشت و شب قدر دیگری رسید.
در سالی که گذشت:
چه خیرها و اتفاقات نیکی که برایمان پیش آمد؛
چه بلاهایی که از سرمان گذشت در صورتیکه میتوانست به راحتی بر ما وارد شود؛
چه حوادث و سختیهایی که دچارش شدیم؛
چه توفیقاتی که به دست آوردیم و چه بسیار توفیقاتی که از آنها بیبهره ماندیم؛
چه دقایقی که باید سکوت میکردیم و سخن گفتیم،آنجا که باید میگفتیم و سکوت کردیم؛
چه زمانهایی که نباید میدیدیم و دیدیم، لحظههایی که ندیدیم و میبایست میدیدیم؛
چه دلهایی که شکستیم، ظلمهایی که روا داشتیم، حقهایی که پایمال کردیم؛
چه شُکرهایی که ادا نکردیم، کوتاهیهایی که روا داشتیم، بیعقلیهایی که انجام دادیم؛
چه بندگیهایی که نکردیم و سرکشیهایی که انجام دادیم؛
چه بدیهایی که کردیم و حتی نفهمیدیم.
چه ...
پروندهی اعمال سال گذشته خود را گشودهایم، اما حتی توان ورق زدنش را نداریم.
امشب، شب قدر است و تو چه میدانی که شب قدر چیست![1]
شبی که ملائک تا صبح بر حجت زمان نازل می شوند. [2]
شبی که پروندهی اعمال یک سالهی همگان بر امام زنده عرضه میشود.
شبی که از هزاران ماه برتر است![3]
شبی که تقدیرات یک سالهی همهی عالمیان به تایید جانشین زندهی خدا میرسد.[4]
ای حجت خدا بر خلقش! پروندهی اعمال خود را گشودهایم، خِجلت زدهایم و ما را هیچ عذر و بهانهای نمانده است و تو خوب می دانی.
ای جانشین خدا برعالمیان! در مرداب گمراهی و گناه غرق شدهایم.
ای سفینهی نجات! هیچ راه نجاتی نیست و هیچ کور سوی امیدی نمانده است.
ای آخرین امید! در این شب،تنها، چشمِ امید به دستان تو داریم، دستانی که امشب به درگاه خداوند بالا میرود و برای همچون مایی از خدا طلب مغفرت میکند.
امشب، شب قدر است و ما را چه به اینکه بدانیم شب قدر چیست!
اما ای صاحب شب قدر! نیک میدانیم که با همه بدیهایمان، "در رعایت حال ما كوتاهى نمىكنی و یاد ما را از خاطر نبردهای، که اگر جز این بود از هر سو گرفتارى به ما رو مىآورد و دشمنان ما را از بین میبردند"[5] که اگر این گونه بود ما را چه به اینکه تو را بخوانیم. که اگر این گونه بود ...
ای رحمت واسعهی خدا![6] تنها راه نجاتمان دعای توست، دعای خیری که در حقمان میکنی تا شاید راه را بیابیم؛ تا شاید سرچشمهی حیات و هدایت را بازشناسیم.
دعایمان کن ذرهای قدردانی را بیاموزیم و در مقابل این همه خیرخواهی تو، ما نیز ساکت نمانیم و دستی برآریم و برایت دعا کنیم.
دعایمان کن تا ذرهای ادب را فراگیریم؛ تا ما نیز برایت، برای آمدنت و برای رسیدن روزگاران ظهور دعا کنیم.
ای هدایتگر زمان! دعایمان کن تا تقدیر امسالمان این باشد که تو را -امام زمان خود را - نیک بشناسیم و به مرگ جاهلی نمیریم.[7]
خدایا! ظهور حجت زندهی خود و مُصلِح موعود را برسان.
خدایا! بد کردهایم، می دانیم؛ اما ای کریم! صدایمان را بشنو؛ این دعا را با دعای او بالا بر و او را به یاریمان بفرست.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] - وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْر. قرآن کریم، سوره قدر، آیه 2.
[2] - تَنزَل الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن كلُِّ أَمْرٍ.سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ. قرآن کریم، سوره قدر، آیه 4و5.
[3] - لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیرْ مِّنْ أَلْفِ شهَر. قرآن کریم، سوره قدر، آیه 3.
[4] - أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَصْحَابِهِ: "آمِنُوا بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ فَإِنَّهُ یَنْزِلُ فِیهَا أَمْرُ السَّنَةِ وَ إِنَّ لِذَلِكَ وُلَاةً مِنْ بَعْدِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِه" یعنی:امام جواد (ع) از پدرانش از امیر المؤمنین علیهم السّلام از رسول خدا (ص) روایت كرده كه باصحاب خود فرمود: به شب قدر ایمان آورده معتقد شوید زیرا در شب قدر كار (تقدیرات) سال فرود مىآید، و همانا براى آن كار پس از من سرپرستانى هست (و آنان) على بن ابى طالب و یازده تن از فرزندان اویند.الارشاد، ج2،ص346.
[5] -"إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء " یعنی: ما در رعایت حال شما كوتاهى نمىكنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتارى به شما وو مىآورد و دشمنان شما، شما را از میان میبردند. بخشی از توقیع هدایتگر زمان، حضرت مهدی (ع)، به شیخ مفید، بحار الانوار، ج53، ص 175.
[6] - الرحمه الواسعه؛ فرازی از زیارت آل یس خطاب به امام و هدایتگر زمان، حضرت مهدی (ع).
[7] - پیامبر رحمت (ص) فرمودند: مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة. یعنی: هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. بحار الانوار،ج 27،ص 201.