نویسنده: زهرا مرادی ( کارشناس ارشد MBA ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
بِسْمِ اللّهِ
با نام تو ای الله.
اَللّهُمَّ لَكَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِكَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّكَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ[1]
خداوندا براى تو روزه گرفتیم و با روزىِ تو افطار میكنیم؛ پس از ما بپذیر. براستى که تو شنوای دانایى
لحظهی افطار، لحظهی نابی است؛ و در این مقال، تفاوتی نمی کند که روزها کوتاه باشند یا بلند، هوا گرم باشد یا خنک، ابتدای رمضان باشد یا انتهایش!
شوقِ روزه دار به افطار، نه از برای خوردن و آشامیدن است؛ بلکه توفیق در انجام امر پروردگار، او را مشتاق این لحظه ساخته.
این شوق، شوق بندگی است؛ خوشحالیِ خوشنودیِ خالق است.
این لحظه، لحظهی سرفرازی عبد است در برابر معبود؛ زمان، زمان ناز خریدنِ دلبر است از دلداده.
اصلا مگر میشود بندهای که بند تعلقات، از خود گسسته و بندگیِ حقّ، به جای آورده، مشتاق چنین زمانی نباشد؛ آن هم وقتی خدایش او را بشارت داده آنچه در لحظهی افطار بخواهد، اجابت میکند[2]؟
...
چه لحظهی باشکوهی است آن هنگام که رایحهی رضایت خالق را استشمام میکنی؛ و بی اختیار، دستان خالیاَت را به نشانهی بی چیزی و بیپناهی نشانش میدهی؛ و از سویدای وجود میخوانی: «ربّنا»!
«ربّنا» را که میگویی، روحت آرام میگیرد؛ پریشانی و خستگی اَش پر میکشد؛ تازه میشود و سبک!
«ربّنا» را که میگویی، انگار دیگر حاجتی برای طلبیدن نداری. همهی نداشتههایت در کنار غِنای خالق، محو میشود. مییابی که همهی دردها از دوریِ او بوده. پس حال، که او هست، دیگر چه دردی که درمانش را بخواهی؟ چه غمی که رفتنش را طلب کنی؟
«ربّنا» را که میگویی، دوست داری زمان، متوقف شود؛ تو بمانی و خالق؛ و دیگر، هیچ!
تو بمانی و خالق؛ و دیگر، هیچ؟!
خالق که همیشه هست؛ همه جا و در همه وقت، به همین نزدیکی! این تویی که چشم بر هم زدنی گرفتار «هیچ» میشوی؛ و از یاد میبری که خالقی داری؛ که قیّوم و سرپرستی داری؛ که به خود رها نشده ای؛ که ...
و چون جنس خود را خوب میشناسی، لحظهی «ربّنا» را غنیمت میشماری و برای لحظهای دورتر، از خدایت طلب میکنی. برای آن لحظه که دیگر فقر خود و غِنای او؛ ضعف خود و قدرت او؛ کوچکی خود و بزرگی او را وجدان نمی کنی؛ و دوباره همان مفلوکِ دردمندِ حاجتمندِ دور از خدایی میشوی که پیش از گفتن «ربّنا» بودی!
دستپاچه میشوی. میدانی که خدا در وعدهاَش خُلف نمیورزد. پس اگر گفته «حاجت روزه دار در زمان افطار مستجاب میشود»، حتما میشود. تمام حواست را جمع میکنی که بهترینها را بخواهی. هر چه عاقلتر باشی ارزشمندتر و بزرگتر میخواهی. چیزهایی که نه فقط مشکل تو، بلکه مشکل خواهرت، برادرت، همسایهاَت، مردم شهرت، کشورت، اصلا همهی انسانها؛ نه، که تمام خلقت را حل کند.
در پسِ داشتههایت میگردی و دعایی مییابی از حبیب و برگزیدهی خدا که مخصوص همین ماه است. دعایی که همگان را در بر میگیرد؛ حتی مردگان را!
همانطور که حلاوت «ربّنا» را مَز مَزه میکنی، چشمان نمناکت را به آسمان میدوزی و عاجزانه زمزمه میکنی:
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرّحِیم
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ[3]
خداوندا بر خفتگان در گور نشاط و سُرور بفرست.
و به یاد میآوری «روزی فرا میرسد که مردگان نیز از شوق ظهور منجی آخر الزمان، آرزوی حیات میکنند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقیرٍ
خداوندا همهی فقیران را بی نیاز ساز.
و به یاد میآوری «آن روز که رحمت عالمیان بیاید، فقیری نمی ماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جایعٍ
خداوندا همهی گرسنگان را سیر فرما.
و به یاد میآوری «آن روز که مهدی موعود بیاید، گرسنهای نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْیانٍ
خداوندا همهی برهنگان را بپوشان.
و به یاد میآوری «آن روز که فریادرس وعده داده شده بیاید، برهنهای نمی ماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ اقْضِ دَینَ كُلِّ مَدینٍ
خداوندا قرض همهی قرضداران را ادا کن.
و به یاد میآوری «آن روز که نجات بخش عالمیان بیاید، بدهکاری نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ
خداوندا گرفتاری هر غمزده را بگشا.
و به یاد میآوری «آن روز که بشارت داده شدهی همهی ادیان بیاید، گرفتار و غمگینی نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَریبٍ
خداوندا همهی غریبان را [به کاشانهی خود] بازگردان.
و به یاد میآوری «آن روز که غریب ترین غریب بیاید، غربتی نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسیرٍ
خداوندا همهی اسیران را آزاد کن.
و به یاد میآوری «آن روز که از بند غیبت برون آید، دربندی نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ
خداوندا هر فسادى را از امور تسلیم شدگان به درگاهت اصلاح فرما.
و به یاد میآوری «آن روز که مصلح موعود بیاید، خرابی و فسادی نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَریضٍ
خداوندا همهی بیماران را درمان کن.
و به یاد میآوری «آن روز که طبیب جان ها بیاید، بیماری نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ
خداوندا رخنهی فقر ما را به وسیلهی دارائى خود ببند.
و به یاد میآوری «آن روز که آخرین ذخیرهی خدا بیاید، فقری نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ غَیرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ
خداوندا بدى حال ما را به خوبى حال خودت مبدّل كن.
و به یاد میآوری «تا آمدن هدایتگر زندهی زمان، حال هیچ کس بهبودی نمییابد».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّینَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ
خداوندا بدهی های مان را ادا کن و از نداری، بى نیازمان فرما.
و به یاد میآوری «آن روز که سرپرست مان بیاید، بدهکار و نیازمندی نمیماند».
پس با تمام وجود میگویی: «اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدیرٌ
همانا تو بر هر کاری توانایى.
این جمله را که میخوانی، بغض فرو خوردهاَت میترکد؛ از همیشه تهیتر و محتاجتر؛ به وعدهی اجابتش در لحظهی افطار میخوانیاَش و با تمام وجود میگویی:
«اللّهم عجّل لِوَلیکَ الفَرَج»
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] . بحارالانوار، ج 95، ص 15. متن این دعا، در مفاتیح الجنان، ذیل اعمال ماه رمضان موجود است.
[2] . "دعوة الصائم تستجاب عند افطاره" یعنی: دعای شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب میشود: بحارالانوار، ج 93، ص 255.
[3] . بحارالانوار، ج 95، ص 120. متن این دعا، در مفاتیح الجنان، ذیل اعمال ماه رمضان موجود است.