نویسنده: سمیه حسینعلی (کارشناس مترجمی زبان انگلیسی؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
این چه روزی است که عید الله الاکبر-عید خدای بزرگ- خوانده شده است؟ [1]
آیا از آغاز خلقت آدم تاکنون هیچ رخدادی مهم تر و ارزشمندتر از «غدیر» نبوده که این روز اشرف و افضل اعیاد خدا قرار گرفته است؟
این چه پیامی است که «رسالتِ» رسول در آن خلاصه میشود؟ (یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)[2]
همین رسول نبود که 23 سال در ابلاغ کلام خدا از جان و مال فرو نگذاشت؟
آیا آنچنان در سعادت و هدایت مردمان خون دل نخورد که خدایش پیغام فرو فرستاد: «ما قرآن را بر تو نازل نكردیم كه خود را این چنین به مشقت افكنى»؟
آیا در راه رسالت خدا نبود که سختی کشید؟ که آزار دید؟ آن هم آنچنان آزاری که پیش از او هیچ نبیّ دیگری آنسان آزرده نشده بود! نوح که 950 سال خون به جگرش شد. ابراهیم که در آتش افکنده شد؛ یحی که توسط مردم با اره قطعه قطعه شد؛ ...هیچ یک به اندازه رحمت عالمیان شکنجه نشدند.
این چه امری است که با ابلاغش «دین» خدا کامل میشود؟ (اَلیَومَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ)[3]
آیا معرفت و اقرار به ربوبیت پروردگار یگانه – همان که رسول خاتم او را «احد»، «الرحمن»، «الرحیم»، «لیس کمثله شیء»، ... خواند- دین را کامل نمی کرد؟
آیا شناخت فرستاده ی خدا و اقرار به رسالت و نبوتش دین را کامل نمی کرد؟
آیا نماز، روزه، حج، خمس، زکات، ... دین را کامل نمی کرد؟
این چه موهبتی است که با آمدنش، «همه نعمت خدا» تمام و کامل میشود؟ (اَلیَومَ ... أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی)[4]
آیا موهبتهایی چون حیات، سلامت، خوردنی ها و آشامیدنیهای رنگ به رنگ، باران، خورشید تابان، مال و همسر و فرزندان، شناخت پروردگار عالمیان، درک وجود خاتم پیامبران، ... نعمت را بر بندگان تمام نکرده بود؟
آن رسالت عظیم، آن ابلاغ مهم، آن نعمت کامل، این است:
"آفریدگار مهربان، برای مردم هر عصری هدایتگری زنده و ضمانت شده قرار داده؛ هر که طالب سعادت جاودانی است میتواند به این مربّی و پدر زنده و مهربان مراجعه کند و از او یاری و هدایت جوید. هدایتگرِ پس از رسول خاتم، علی بن ابیطالب - امیر مومنان – است؛ پس از او حسن؛ سپس حسین؛ و پس از او فرزندان حسین تا آخرین آنها «مهدی».[5] اینهایند صراط مستقیم الهی که هر روز ده بار در نمازهایمان هدایت به آن را از خدا طلب می کنیم؛ سرچشمه ی علمِ ایزدی[6]؛ تبیین کننده ی کلام خداوندی[7]؛ بشارت دهنده به بهشت لَم یَزَلی[8] ...".
و بدین ترتیب آخرین سفیر الهی برترین نعمت خداوندی را در اختیار همگان قرار داد. نعمت وجود هدایتگری آسمانی، بَری ازخطا و دلسوز مردمان؛ نعمتی که سعادت ابدی را نصیب آدمیان میگرداند. نعمتی که به سبب ارج و منزلتش، خداوند درباره ی آن از همگان بازخواست خواهد کرد (ثُمَّ لَتَسئَلُنَّ یَو مَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ)[9]
آری؛ آن موهبت الهی که با آمدنش نعمت بر بنی آدم کامل شد؛ آن نعمت عظیم که به سبب اَرج و منزلتش، خداوند درباره ی آن از همگان بازخواست خواهد کرد، نعمت وجود هدایتگر زنده ی الهی است.
به نعمت بودنش واقف بودهایم؟
بر نعمت بودنش اقرار کردهایم؟
قدرش را دانستهایم؟
همچنانکه برای ماندگاری و ازدیاد سایر نعمت ها (سلامتی، امنیت، خانه، فرزند، خوراک، پوشاک، ...) دعا میکنیم، برای این برترین نعمت الهی دعا کردهایم؟
شکر این نعمت را به جا آوردهایم؟
میدانیم چگونه باید شکرش را به جا بیاوریم؟
«شُکر» در لغت عرب، به معنای شناخت احسان و سپس اقرار و نشر آن نعمت است.[10] یعنی فرد ابتدا به اینکه آنچه به او عطا شده، نیکی، احسان و نعمت است، توجه داشته باشد؛ و سپس آن را اقرار و اظهار نماید. در مقابل «شُکر»، واژهی «کُفر» به معنای پوشاندن قرار دارد.[11] یعنی فرد، نعمت و احسانی که به او عطا شده را بپوشاند و به آن توجه نداشته باشد.
سنت خداوند این است که اگر بنده، شکر نعمتی را به جای آوَرَد، آن نعمت را بیشتر میکند و اگر کسی کفران نماید، نه تنها نعمت از او سلب میشود، بلکه نِقمَت جای آن را خواهد گرفت. خداوند در قرآن کریم چنین میفرماید:
"و پروردگارتان اعلام کرد اگر شکر کنید، بر نعمت شما میافزایم و اگر کفران نمایید، بدانید که عذاب من سخت است."[12]
آری؛ این سنت خداوند است که:
شُکر نعمت، نعمتت افزون کند کُفر، نعمت از کفت بیرون کند
بنابراین، برای شکر بزرگترین نعمت الهی (وجود هدایتگر زنده و مهربانِ هر عصر) ابتدا باید این موهبت الهی را «نعمت» و «احسان» بدانیم. سپس به اینکه وجود مربّی دلسوز و تضمین شده در هر عصری نعمت است، اقرار کنیم؛ و در مرحله ی بعد، دیگران را نیز از وجودش باخبر و بهرهمند سازیم.
به یاد داشته باشیم یکی از ابتداییترین مصادیق شکر هر نعمتی این است که آن نعمت را در راه عبودیت و رضایت خالق به کار گیریم. خداوند برترین نعمت خود – وجود هدایتگری زنده و آسمانی در هر عصر – را به ما ارزانی نفرموده که آن را بی استفاده رها سازیم و هیچ بهرهای از او نجوییم.
به یاد آوریم که وجود او نعمت و احسانی است عظیم از جانب پروردگار مهربان.
او را بشناسیم و به دیگران معرفیاَش نماییم.
یادش را زنده نگاه داریم و با توجه او مراجعه کنیم.
کلام هدایتش را گوش سپاریم تا در مسیر مستقیم خداوندی و سعادت ابدی قرار گیریم.
یاریاش نماییم تا در فراز و نشیب حیاتمان – چه در دنیا ؛ چه در عُقبی – خداوند، خود یاریگرمان باشد. این کلام خداوند است که میفرماید:
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ"[13]
اگر خدا را یاری کنید، یاریتان میکند و قدمهاتان را استوار میسازد.
و این هم دعای رحمت عالمیان است که از بلندای غدیر به گوش تمامیِ آدمیان تا قیام قیامت میرسد که میفرماید:
"اللّهُمَّ انْصُرْمَنْ نَصَرَهُ"[14]
خداوندا؛ یاری کن یاریگر هدایتگر زمان را.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] امام صادق – ششمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم - میفرمایند: روز غدیر خم عید بزرگ خدا (عیدالله الاکبر) است، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.وسائل الشیعه، ج 8، ص 89، ح 1.
[2] قرآن کریم، مائده، آیه 6. ؛ علما و مفسران شیعی و سنّی شأن نزول این آیه را درباره ی غدیر و معرفی هدایتگر پس از رسول خاتم دانسته اند. به عنوان نمونه از میان مفسران و علمای اهل تسنن میتوان به افرادی نظیر: محمد بن جریر طبری در کتاب الولایه، ابوالحسن واحدی نیشابوری در اسباب النزول، حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، ... اشاره نمود و از میان علما و مفسّران شیعی نیز میتوان از بزرگانی همچون شیخ طوسی در تبیان، ثقه الاسلام طبرسی در مجمع البیان، علامه طباطبائی در المیزان، ... نام برد.
[3] قرآن کریم، مائده، آیه 3.
[4] همان.
[5] برگرفته از فرازهایی از خطابهی غدیر:
-"فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ مَوْلَاكُمْ وَ إِلَهُكُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ مُحَمَّدٌ ص وَلِیُّكُمُ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَكُمْ ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ رَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ."
-"مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ حَیْثُ یَقُولُ اللَّهُ فِی كِتَابِهِ- وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِهِ وَ قُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا."
"مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَكَرْتُهُمْ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً "
-"فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْكُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَكُمْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ أَئِمَّةٌ قَائِمَةٌ مِنْهُمُ الْمَهْدِیُّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ الَّذِی یَقْضِی بِالْحَقِّ."
-"مَعَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ بَایِعُوا عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ كَلِمَةً طَیِّبَةً بَاقِیَةً."
-"نُطِیعُ اللَّهَ وَ نُطِیعُكَ وَ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وُلْدَهُ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّیَّتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ اللَّذَیْنِ قَدْ عَرَّفْتُكُمْ مَكَانَهُمَا مِنِّی وَ مَحَلَّهُمَا عِنْدِی وَ مَنْزِلَتَهُمَا مِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ أَدَّیْتُ ذَلِكَ
إِلَیْكُمْ وَ إِنَّهُمَا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ إِنَّهُمَا الْإِمَامَانِ بَعْدَ أَبِیهِمَا عَلِیٍّ وَ أَنَا أَبُوهُمَا قَبْلَهُ وَ قُولُوا أَطَعْنَا اللَّهَ بِذَلِكَ وَ إِیَّاكَ وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَكَرْتَ عَهْداً وَ مِیثَاقاً": احتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج 1، ص 55-67.
[6] بخشی از خطابهی غدیر: "مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ [الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ]": احتجاج، ج 1، ص 60.
[7] بخشی از خطابهی غدیر: "مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلی مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی) وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَی الْحَوْضَ.": احتجاج، ج 1، ص 60.
[8] بخشی از خطابهی غدیر: "ألا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یدْخُلونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنینَ، تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ بِالتَّسْلیمِ یَقُولونَ: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلوها خالِدینَ. أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمْ، لَهُمُ الْجَنَّةُ یُرْزَقونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ": احتجاج، ج 1، ص 63.
[9] قرآن کریم، سوره تکاثر، آیه 8.
[10] "الشّکر: عِرفانُ الاِحسَان وَ نَشرُه" یعنی: شکر، شناخت احسان و نشر آن است: لسان العرب، ذیل واژه «شکر» ؛ "شَکَرتُ اللهَ: إعتَرَفتُ بِنِعمَتِهِ، فَعَلتُ مایجِبُ مِن فِعلِ الطّاعَهِ وَ تَرکِ المَعصِیهِ" یعنی: شکر پروردگارم را به جا آوردم یعنی اعتراف به نعمت او نموده و آنچه بر من واجب است، از فرمانبرداری و ترک گناه انجام دادم: مجمع البحرین، ذیل واژه «شکر».
[11] هو نقیض الشکر ... هو ضد الشکر ... مشتق من السّتر: لسان العرب، ذیل واژه «کفر».
[12] "وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ": قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 7.
[13] قرآن کریم، سوره محمد، آیه 7.
[14] بحارالانوار، ج 28، ص 98.