نویسنده: آذر طاهری (کارشناس ارشد برق – مخابرات سیستم ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
استاد راهنما: مسعود بسیطی (کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
چکیده:
عصاره و چکیده پیام غدیر، معرفی پیشوایانی عقل گرا و هدایتگرانی الهی تا قیامت است. پیشوایانی که احیا گر عقل در انسانها بوده و هدایت شده و تضمین یافته از طرف خدا هستند. آنها مصداق عقل کامل اند و طبیعتا پیروی از آنها ضامن سعادت و خوشبختی آدمیان است. پیامبر خاتم (ص) در غدیر نه فقط جانشین و هدایتگر پس از خود، که تمام هدایتگران الهیِ پس از خویش تا قیامت را برای مردمان معرفی کرد و ویژگیها و صفات آنان را بیان نمود. این پیشوایان الهی که در غدیر معرفی شدند از فرزندان علی (ع) و نسل حسین (ع) هستند و آخرین ایشان مهدی (ع) است.
1- مقدمه
پیامبران الهی از جانب خداوند فرستاده شدند تا گنجینه های عقول را در آدمیان اِثاره کنند. آدمیان با همراهی حجت های الهی و تصدیق عقل سعادتمندی را در آغوش خواهند کشید. خطابه پیامبر خاتم در غدیر خم، در طول 23 سال دوران بعثت پیامبر (ص)، از جهات بسیاری، اهمیت ویژهای دارد و به نوعی عصاره و چکیده زندگانی رسول رحمت است. خطابه غدیر حاوی معارف بلند و مفاهیم مهمی است که مسیر هدایت آدمیان را پس از آخرین رسول و فرستاده الهی مشخص میکند. این خطابه فقط یک خبر و پیام نیست؛ بلکه شامل حکم و فرمانی الهی است که پیامبر برای اجرای مستدام آن، در آخر خطبه خود از مردم بیعت رسمی گرفتند.
اما متاسفانه با وجود اهمیت بسیار این خطبه و شرایط ویژه ایراد آن -که در طول دوران بعثت پیامبر بینظیر بوده است- آن طور که شایسته بوده، به این خطابه پرداخته نشده؛ و نکات و مفاهیم آن مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. آخرین کلام رسمی پیامبرِ آخرین – که اندکی پیش از وفاتشان ایراد کردند - قرنها مورد بیلطفی پژوهشگران و محققان واقع شد. این نوشتار، گامی هر چند بسیار کوچک در جهت آشنایی و بررسی خطابه غدیر و آشنایی بیشتر با آن است.
این مقاله، به چگونگی معرفی هدایتگران الهی در همه اعصار توسط پیامبر خاتم (ص) در خطبه غدیر میپردازد. پس از مقدمه (در بخش دوم) به اهمیت غدیر و خطبه غدیر اشاره میشود. در بخش سوم قسمتهای مختلف خطابه غدیر و معرفی هدایتگران الهی و صفات آنان در این خطابه ارزشمند، بررسی میگردد. در بخش چهارم هدایتگر این زمان و ویژگیهای او در خطبه غدیر بررسی میشود. در انتها مطالب مطرح شده، جمع بندی و نتیجهگیری میشود.
2- اهمیت خطبه غدیر
در طول تاریخ حیات بشر، رسولان و هدایتگران الهی یکی پس از دیگری برای هدایتِ آدمیان آمده و رفتهاند و هریک نوید آمدن پیامبر و هدایتگر الهی پس از خود را دادهاند؛ به طوری که زمین، هیچگاه خالی از هدایتگر و پیشوای زنده الهی نبوده است.[1]
تا آنکه آخرین رسول الهی آمد. محمد فرزند عبدالله -که درود خدا بر او باد- در شِبه جزیره عربستان مبعوث شد. او که همه انبیاء و رسولان پیشین نوید آمدنش را داده بودند، خود نیز بارها اعلام کرده بود که خاتم انبیاء و رسل است و پس از او شریعت جدید و نبی و رسول الهیِ دیگری نخواهد آمد. یکی از مواضع حساسی که به چنین موضوع مهمی تذکر دادند، در غدیر خُم بود که فرمودند:
«أَیُّهَا النَّاسُ بِی وَ اللَّهِ بُشِّرَ الْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْحُجَّةُ عَلَى جَمِیعِ الْمَخْلُوقِینَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ»[2]
«هان مردمان! به خدا سوگند كه پیامبران پیشین به ظهورم مژده داده شدهاند و اكنون من آخرین پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم.»
حال، با در نظر گرفتن حکمت آمدن انبیاء و هدایتگران – که هدایت آدمیان و رهنمون شدن ایشان به سوی سعادت و رضایتمندی خالق بوده - ؛ و ختم رسالت و نبوّت، تکلیف هدایت انسان های پس از رسول خاتم چه میشود؟
- آیا آدمیان پس از پیامبر خاتم، به اندازهای رشد و کمال مییابند که خود، بدون راهنما و مربی تضمین شده الهی میتوانند راه سعادت و کمال را بیابند و آن را بپیمایند؟
- آیا تفاوت چشمگیری بین آنها و آدمیان قرنها و هزاره های گذشته به وجود میآید؛ به گونه ای که به کمال عقلی و اخلاقی میرسند و از هدایتگر و مربی الهی بینیاز میشوند؟
- آیا با نگاه به مردمان امروز، آدمیان، به تنهایی توانستهاند راه سعادت و شقاوت را باز شناسند و در آن راه، قدم بردارند؟ آیا براستی مردمان این عصر با اخلاقتر و عقلانیتر از گذشتگان، زندگی میکنند و به هدایتگر و مربی الهی نیاز ندارند؟
- آیا خداوند پس از فرستادن رسولان و هدایتگران الهی و نافرمانی نسل بشر، از آنان نا امید شده و پس از پیامبر خاتم، آدمیان را به حال خود رها کرده و ایشان را از نعمت داشتن مربی و هدایتگری الهی محروم ساخته است؟
- و یا راه دیگری برای هدایت و تربیت آدمیان در نظر گرفته است؟
پیامبر خاتم (ص) در طول دوران بعثت خود بارها و بارها به چنین سوالاتی پاسخ داده بودند. اما برای آخرین بار و برای اتمام حجت با آدمیانِ تمام اعصار، پاسخ رسمی و عمومی را در غدیر و در اجتماعی با بیش از 120000 نفر بیان فرمودند.[3] سپس از همگان برای عمل به آن و رساندن آن پیام به نسلهای پس از خود، بیعت گرفتند. از اینرو میتوان گفت خطبه غدیر مهمترین خطابه پیامبر خاتم (ص) است؛ چراکه ایشان در این خطبه چند ساعته، راه هدایت را برای تمام انسان ها تا قیام قیامت آشکارا تبیین نمودند.
البته در طول تاریخ زمینیان همواره به سخنان برگزیدگان و هدایتگران الهی بی اعتنا بوده اند. مردم برای یافتن پاسخ سوالات خود به مربیان الهی مراجعه نکرده اند و خواستهاند خود به تنهایی مسیر کمال و سعادت را بپیمایند. آنچه در جهان کنونی از جنگ و خونریزی و بی عدالتی و ظلم و ... شاهد آن هستیم، نتیجه نپذیرفتن هدایتگران و مربیان الهی توسط انسانها و عمل نکردن به سخنان و هدایتهای آنان بوده است.
خطابه غدیر تنها یک پیام و خطبه نیست؛ بلکه بیان حکم و فرمان الهی است که اگر آخرین پیامبر (ص) آن را ابلاغ نمیکردند رسالت خود را به انجام نمیرساندند. به دلیل اهمیت این خطبه است که در روز غدیر آیه 67 سوره مائده بر پیامبر نازل شد:
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ...»
پیامبر خاتم (ص) با توجه به شرایط آن زمان و ترکیب جامعه مسلمانان آن روزگار، برای بیان پیام غدیر و رساندن آن به مردمان همه اعصار، تدابیر ویژهای اندیشیدند که در دوران بعثت ایشان بینظیر است و این نیز نشان از اهمیت خطابه غدیر دارد.
در تاریخ بعثت پیامبر، هیچ حکمی اینچنین با مقدمات مفصل در مکانی خاص و در اجتماعی بزرگ و به صورت خطابهای طولانی بیان نشده است.
خطابه غدیر در آخرین سال حیات پیامبر و پس از مراسم حج ایراد گردید. لذا پیامبر، برای بهرهمندی تعداد بیشتری از مردم از پیامهای این خطابه، به صورت رسمی از عموم مسلمانان دعوت کردند ایشان را در این سفر همراهی کنند. همه کسانی که میتوانستند به این سفر بیایند دعوت را پذیرفتند و در کنار پیامبر خود مراسم حج را به جای آوردند.
پس از اتمام مراسم حج، با آنکه انتظار میرفت پیامبر مدتی در مکه بمانند تا مشتاقانی که تازه به زیارت پیامبرشان نایل آمده بودند، از وجودشان بهره مند شوند، فوراً مکه را ترک گفتند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در «غدیر» دعوت کردند.
مراسم غدیر در منطقهای به نام «غدیر خُمّ» کمی قبل از «جحفه» برپا شد. این منطقه که بیابانی وسیع بود و چشمهای در آن قرار داشت، برای برنامه پیامبر (ص) و توقف سه روزه مناسب بود. منطقه غدیر از نظر جغرافیایی نیز اهمیت خاصی داشت؛ چرا که در مسیر کاروانهایی بود که از مکه باز میگشتند و قبل از تقاطع جادهها قرار داشت. این موارد و نکات دیگری که پیامبر برای بیان این خطبه در نظر گرفتند[4] همه نشان از اهمیت ویژه این خطابه و پیامهای آن دارد.
3- هدایتگران الهی و صفات و ویژگیهای آنان در خطبه غدیر
خدا خواسته بود که محمد (ص) آخرین رسول و نبی الهی؛ و دین او اسلام نیز آخرین شریعت الهی باشد. اما خداوند حکیم و مهربان، لطف خود را از آدمیانِ پس از محمد (ص) نیز دریغ نداشته و آنان را بدون راهنما و مربی الهی رها نکرده بود؛ و این، همان پیامی بود که محمد (ص) میبایست در غدیر به گوش مردمان عربستان و جهانیان و آیندگان تا قیامت میرساند. پیامبر خاتم (ص) در غدیر نه فقط جانشین و هدایتگر پس از خود، که تمام هدایتگران الهی بعدی تا قیامت را برای مردمان آینده معرفی کرد و ویژگیها و صفات آنان را نیز بیان نمود.
3-1- معرفی پیشوایان و هدایتگران الهی تا قیامت
در این قسمت به بررسی خطابه غدیر و چگونگی معرفی هدایتگران الهی پس از رسول خاتم تا قیامت، در این خطابه میپردازیم.
پیامبر در قسمت هایی از خطبه ارزشمند غدیر، پیشوایی و امامت را در علی (ع) و سپس در فرزندان او تا قیامت معرفی میکند:
«... مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِرَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ »[5]
«پس از من به فرمان پروردگار، علی ولیّ و امام و پیشوای شماست. آن گاه پیشوایی و امامت در فرزندان من از نسل علی تا برپایی رستاخیز خواهد بود، آنگاه كه خدا و رسول او را دیدار كنید.»
دو نکته مهم در این سخن نهفته است:
اول اینکه: این امامت و پیشوایی فرمانی از سوی خداست و اینان پیشوایانی الهی هستند که از سوی خدا به این مقام منصوب شده اند. این نکتهای است که پیامبر در خطبه غدیر بارها به آن اشاره میکند. این افراد برجسته نه به خواست خود یا امر پیامبر، بلکه از سوی خداوند به این مقام رسیدهاند و مسوول پیشوایی و امامت آدمیان تا قیامت را بر عهده دارند.
نکته دیگر، اینکه: هدایت و پیشوایی تا قیامت در نسل علی (ع) باقی میماند و بدین گونه مسیر هدایت همه آدمیان در همه اعصار مشخص میشود و هیچ دوره و زمانهای پس از رسول خاتم، بدون پیشوا و هدایتگر نخواهد بود.
پیامبر، در جای جای خطبه، با بیان ویژگیهای هدایتگرانِ پس از خود، تاکید میکنند که این هدایتگران، علی و فرزندان او هستند. به عنوان نمونه به فَقَرات زیر، از خطبه اشاره میگردد:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ یَهْدُونَ إِلَى الْحَقِ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ»[6]
«هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم كه شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند كه به حق راهنمایند و به آن حكم و دعوت كنند.»
«مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ»[7]
«هان مردمان! قرآن بر شما روشن می كند كه پیشوایان و امامان پس از علی، فرزندان اویند و من به شما شناساندم كه آنان از او و از من هستند.»
رسول خاتم، در این خطابه تصریح میفرمایند پس از علی (ع) شأن هدایتگری و سرپرستی مردم، به حسن، سپس حسین، و پس از او به فرزندان حسین تا آخرین شان «مهدی» میرسد:
«... مَعَاشِرَ النَّاسِ النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیَّ مَسْلُوكٌ ثُمَّ فِی عَلِیٍّ- ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ الَّذِی یَأْخُذُ بِحَقِ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا»[8]
« مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی – كه حق خدا و ما را می ستاند – قرار گرفته است.»
«معَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ بَایِعُوا عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ كَلِمَةً طَیِّبَةً بَاقِیَةً»[9]
«هان مردمان! از خدا پروا كنید، و با على امیر المؤمنین و حسن و حسین و پیشوایانی كه کلمه طیب و باقی و پایدارند [و پیشوایی و امامت از نسل ایشان پایدار و باقیست]- بیعت كنید»
[و در بیعت با خدا و رسول و امیر مومنان، اینچنین بگویید:]
«... نُطِیعُ اللَّهَ وَ نُطِیعُكَ وَ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وُلْدَهُ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّیَّتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ...»[10]
ای مردمان بگویید: «... مطیع خداوند بوده و گوش به فرمان شما و على امیر المؤمنین و پیشوایان از نسل تو و صلب على پس از حسن و حسین خواهیم بود ...»
3-2- ویژگیها و صفات علی (ع) و پیشوایان الهی معرفی شده در خطبه غدیر
ویژگیهایی که رسول خاتم، در خطابه غدیر در وصف هدایتگران پس از خود بر میشمرد، بسیار مهم و البته زیاد هستند. در این بخش، تنها به برخی از آن ویژگیها، اشاره میگردد:
3-2-1- پیشوایانی منصوب شده از سوی خدا
شاید بتوان گفت اولین ویژگی پیشوایان معرفی شده در غدیر این است که ایشان، از سوی خداوند رحمان به این مقام منصوب شدهاند. واضح است که هر کسی لیاقت زمامداری و هدایت آدمیان و جانشینی خداوند را نخواهد داشت؛ بلکه چنین شأن و جایگاهی، تنها شایسته افرادی با ویژگی های برجسته است که از سوی خود خداوند برای چنین مقامی تضمین شده باشند. از همین رو رسول خاتم در خطابه غدیر اینچنین تاکید میکند:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللَّهُ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ إِمَامٌ مِنَ اللَّهِ»[11]
«هان مردمان! او (علی) را برتر دانید، كه خداوند او را برگزیده؛ و پیشوایی او را بپذیرید، كه خداوند او را برپا كرده است. هان مردمان! او از سوی خدا امام است.»
و پیشواییِ جانشینان علی (ع) را نیز امر پروردگار میخواند:
«... مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِرَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ »[12]
3-2-2- معرفی شده در قرآن
بر هیچ کس پوشیده نبوده و نیست که رسول خدا مخاطب نخستین قرآن و مبیّن و مفسّر حقیقیِ آن است. ایشان با استفاده از همین شأن برای مردمان تبیین میکنند که خداوند در قرآن علی و فرزندان او را به عنوان امامان و هدایتگران بعدی معرفی کرده، آنجا که میفرماید: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِهِ»[13]. کلام پیامبر در این بخش از خطبه بدین شرح است:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ حَیْثُ یَقُولُ اللَّهُ فِی كِتَابِهِ- وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِهِ - وَ قُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا»[14]
«هان مردمان! قرآن بر شما روشن می كند كه پیشوایان و امامان پس از علی، فرزندان اویند و من به شما شناساندم كه آنان از او و از من اند. چرا كه خداوند در كتاب خود می گوید: «آن را (هدایت و امامت را) [به عنوان] کلمهای پایدار در نسل او قرار داد ...» و من نیز گفته ام كه: مادام كه به آن دو [به قرآن و پیشوایان الهی] تمسك كنید، گمراه نخواهید شد.»
3-2-3- هدایت شده و هدایت کننده و یاور دین خدا
علی (ع) و پیشوایان از نسل او یاور دین خدا هستند و از آنرو که هدایت شده خدا و تضمین شدهاند، هدایت کننده آدمیان هستند. در خطابه غدیر، پیامبر بر این شئون تاکید ویژه ای نموده، فرمودهاند:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ هُوَ نَاصِرُ دِینِ اللَّهِ وَ الْمُجَادِلُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ»[15]
«هان مردمان! او (علی) یاور دین خدا و دفاع كنندهی از رسول اوست. او پرهیزكار پاكیزه و هدایتکنندهای هدایت شده است.»
« فَهُوَ الَّذِی یَهْدِی إِلَى الْحَقِ وَ یَعْمَلُ بِهِ وَ یُزْهِقُ الْبَاطِلَ وَ یَنْهَى عَنْهُ وَ لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ»[16]
«او به سوی حق هدایت میکند و بدان عمل مینماید. او باطل را نابود كند و از آن بازدارد و در راه خدا نكوهشِ نكوهش گران او را از كار باز ندارد.»
3-2-4- قرین و همراه قرآن
در خطابه غدیر، پیامبر (ص)، پیشوایان الهی را - که از نسل علی (ع) هستند - قرین قرآن خواند و هدایت را در گرو تمسّک به قرآن و عترت دانست. همنشینیِ قرآن و اهل بیت تا قیامت، نشان آن است که پیشوایان الهی تا برپاییِ قیامت، بر روی زمین هدایت آدمیان را بر عهده دارند. متن این فراز از خطبه بدین شرح است:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ وُلْدِی هُمُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ فَكُلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ وَ مُوَافِقٌ لَهُ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ هُمْ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُكَمَاؤُهُ فِی أَرْضِهِ»[17] ... «لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا»[18]
«هان مردمان! همانا علی و پاكان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ كوچك ترند و قرآن یادگار گران سنگ بزرگ تر. هر یك از این دو از دیگر همراه خود خبر میدهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض كوثر بر من وارد شوند ... اگر به آن دو (قرآن و اهل بیت) تمسّک کنید هرگز گمراه نمیشوید.»
3-2-5- مبیِّن و مفسّر قرآن
در این خطابه ارزشمند، رسول رحمت که خود مبیّن و مفسّر قرآن کریم بود به مردمان این بشارت و تذکر را داد که: پس از او امیر مومنان و پیشوایان الهی از نسل علی - که همگی انتخاب شده خدا، وارث و جانشین رسول خدا و هدایتگر خلق خدایند - تنها مبیِّن و مفسران حقیقیِ قرآن هستند. پیامبر در این بخش از خطابه فرمودند:
« مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیَاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْكَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَنْ یُبَیِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا یُوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِیرَهُ إِلَّا الَّذِی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَیَّ وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ»[19]
«هان مردمان! در قرآن اندیشه كنید و آیاتش را بفهمید و بر محكماتش نظر كنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند كه باطن ها و تفسیر آن را آشكار نمی كند مگر همین كه دست و بازوی او را گرفته و بالا آوردهام»
پیامبر تاکید کرده و قسم یاد میکنند که «باطن ها و تفسیر آن را آشكار نمی كند مگر همین كه دست و بازوی او را گرفته و بالا آوردهام». قسم پیامبر در این فراز از خطبه، خود نشاندهنده امر مهمی است که باید به آن دقت شود. علم قرآن و فهم درست آن فقط نزد پیشوایان الهی است. این، سخن پیامبری است که قرآن فقط بر او نازل شده و به خواست خدای رحمان، علم قرآن در سینه اش جای دارد. پس کسی غیر از او نمیتواند تعیین کند که چه کسانی از این علم بهرهمندند.
3-2-6- دارنده تمام علوم و «امام مبین»
در این قسمت از خطبه، رسول خدا علی (ع) را جایگاه علم الهی بعد از خود میخواند و او را همان «امام مبین» که در کلام خدا به آن اشاره شده، معرفی میکند؛ آنجا که میفرماید: «وَ كُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ»[20] یعنی: «و هر چیز را در امام مبین برشمردهایم».
کلام پیامبر در این بخش از خطابه اینچنین است:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللَّهُ فِیَّ وَ كُلُّ عِلْمٍ عَلِمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فِی إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً وَ هُوَ الْإِمَامُ الْمُبِینُ»[21]
«هان مردمان! هیچ علمی نیست مگر اینكه خداوند آن را در جان من قرار داده و من نیز آن را در جان پیشوای متقین، علی، ضبط كردهام. او (علی) «امام مبین» است.»
3-2-7 - صراط مستقیم الهی
در خطابه غدیر تصریح و تاکید میگردد: آنچه مسیر هدایت آدمیان است – یعنی صراط مستقیم الهی - که پیامبر، مردمان را تا قیامت بدان امر فرمودند، همان پذیرفتن و اطاعت از راه علی (ع) و پیشوایان الهیِ معرفی شده از نسل او است. پیامبر در خطبه خویش میفرمایند:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ یَهْدُونَ إِلَى الْحَقِ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ»[22]
«هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم كه شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند كه به حق راهنمایند و به آن حكم و دعوت كنند.»
4- هدایتگر این زمان و ویژگیهای او
همان طور که پیش تر نیز اشاره شد، در خطبه غدیر، آخرین پیشوا و امام، مهدی (ع)، معرفی شده اند. به عنوان نمونه، رسول اکرم در بخشی از خطابه میفرمایند:
«... مَعَاشِرَ النَّاسِ النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیَّ مَسْلُوكٌ ثُمَّ فِی عَلِیٍّ- ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ الَّذِی یَأْخُذُ بِحَقِ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا »[23]
« مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی – كه حق خدا و ما را می ستاند – قرار گرفته است.»
موضوع هدایتگر آخر که همان منجی وعده داده شده همه ادیان و پیامبران است، به قدری اهمیت دارد که رسول خدا فرازی جداگانه و نسبتا مفصل از خطبه را به این بحث اختصاص میدهند. با آنکه آخرین هدایتگر الهی نیز همچون هدایتگران پیشین، صاحب تمام شئون و ویژگی هایی است که رسول خاتم از ابتدای خطبه بر شمرده، اما پیامبر به طور مجزا در فرازی از خطبه تنها درباره «مهدی موعود» سخن میگویند و بیست و یک ویژگی از ویژگی های هدایتگر خاتم را بر میشمارند. ایشان در این بخش از خطبه هجده مرتبه با عبارت «أَلَا» به معنای آگاه باشید، مردم را به دقت در این موضوع مهم و سرنوشت ساز فرا میخوانند. متن این بخش از خطابه بدین شرح است:
«أَلَا وَ إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ
أَلَا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَىالدِّینِ
أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ
أَلَا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها
أَلَا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها
أَلَا إِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لِاَوْلِیاءِاللَّهِ
أَلَا إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِینِ اللَّهِ
أَلَا إِنَّهُ الْغَرَّافُ فِی بَحْرٍ عَمِیقٍ
أَلَا إِنَّهُ یَسِمُ كُلَّ ذِی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذِی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ
أَلَا إِنَّهُ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتَارُهُ
أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِیطُ بِهِ
أَلَا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُنَبِّهُ بِأَمْرِ إِیمَانِهِ
أَلَا إِنَّهُ الرَّشِیدُ السَّدِیدُ
أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ
أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ
أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِی حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لَا حَقَّ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا نُورَ إِلَّا عِنْدَهُ
أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَیْهِ
أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِیُّ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حَكَمُهُ فِی خَلْقِهِ وَ أَمِینُهُ فِی سِرِّهِ وَ عَلَانِیَتِهِ»[24]
آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.
آگاه باشید! که او ظاهر کننده دین حقیقی است.
آگاه باشید! که او انتقام گیرنده از ظالمان است.
آگاه باشید! که او فاتح دژها [ی گمراهی] و از بین برنده آنهاست.
آگاه باشید! که او غالب بر هر قبیلهای از شرک، و هدایت کننده آنان است.
آگاه باشید! که او احیاکننده خون اولیاء خداست.
آگاه باشید! که او یاری دهنده دین خداست.
آگاه باشید! كه او از دریای ژرف [علم و معرفت] پیمانه هایی افزون گیرد.
آگاه باشید! كه او به هر ارزشمندی به اندازه ارزش او، و به هر نادان به اندازه نادانیاش نیكی كند.
آگاه باشید! كه او نیكو و برگزیده خداوند است.
آگاه باشید! كه او وارث علوم و احاطه دارنده بر آنهاست.
آگاه باشید! كه او از سوی پروردگارش سخن میگوید و آیات و نشانههای او را برپا میكند.
آگاه باشید! که او هدایت یافته استوار است.
آگاه باشید! كه اوست که [اختیار امور جهانیان و آیین آنان ] به او واگذار شده است.
آگاه باشید! كه تمامی گذشتگان آمدنش را بشارت دادهاند.
آگاه باشید! كه اوست حجّت باقیمانده و پس از او حجّتی نخواهد بود. حق و درستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست.
آگاه باشید! که كسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزندهی او یاری نخواهد گشت.
آگاه باشید! كه او ولیّ خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشكار و نهان است.»
سپس در انتهای خطبه، رسول خاتم از مردم برای پیروی از هدایتگران بعدی بیعت گرفت. ایشان نه فقط برای علی (ع) بلکه برای یازده پیشوای بعدی خصوصا پیشوای آخرین نیز بیعت و اقرار گرفت. پیامبر رحمت خطاب به مردم فرمود:
« فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْكُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَكُمْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ أَئِمَّةٌ قَائِمَةٌ مِنْهُمُ الْمَهْدِیُّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ الَّذِی یَقْضِی بِالْحَقّ.»[25]
« و از طرف خداوند مأمور شدهام كه از شما براى على بن أبى طالب و پیشوایان پس از او كه از من و اویند از شما بیعت بگیرید، آنان تا روز قیامت امام و پیشوایند، و از جمله آنان مهدى امّت من است كه به حقّ داورى مىكند.»
بیعتی که پیامبر به امر خدا از مردمان گرفتند، فقط از مردم آن دوره که در غدیر حاضر بودند، نبود. بلکه آن بیعت، وظیفه و تعهدی است بر گردن همه مردم در تمام اعصار تا برپایی رستاخیز! چراکه رسول خاتم در خطابه غدیر چنین سفارش فرموده اند:
« مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِی عَقِبِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِیغِهِ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یَشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ یُولَدْ فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»[26]
« هان مردمان! اینك جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز به امانت می گذارم. و ابلاغ کردم آنچه مامور به تبلیغش بودم تا برهان باشد بر هر شاهد و غایب و بر آنان كه زاده شده یا نشده اند و بر تمامی مردمان. پس بایسته است که این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند.»
در واقع، هدایت و سعادت مردم تمامی اعصار – از جمله مردم عصر حاضر – در گرو نحوه برخورد آنها با پیام غدیر است.
اینک وظیفه ماست که سخن رسول خاتم را بشنویم و به مهدی (ع)، خاتم پیشوایان الهی مراجعه کنیم و از او هدایت بخواهیم؛
او که به گفته پیامبر «ولیِّ خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشكار و نهان است»[27]؛
او که «حجّت باقیمانده است و پس از او حجّتی نخواهد بود و حق و درستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست.»[28]
او که «وارث علوم و محیط بر آنهاست.»[29]
او که «تمامی گذشتگان، آمدنش را بشارت دادهاند.» [30]
5- نتیجهگیری
خطابه غدیر فقط یک پیام و خطبه نیست؛ بلکه بیان حکم و فرمان الهی است که اگر پیامبر خاتم (ص) آن را ابلاغ نمیکردند، رسالت خود را به انجام نمیرساندند. خداوند حکیم و مهربان، لطف خود را از آدمیان بعد از خاتم الانبیاء (ص) نیز دریغ نداشته و آنان را بدون راهنما و مربی الهی رها نکرده است. در هر دوره و زمانهای هدایتگری زنده از نسل علی (ع) وجود دارد که آدمیان برای رسیدن به سعادت و هدایت باید به او تمسّک جویند. هدایتگر این زمان پیشوای آخرین، مهدی (ع) است که پیامبر به طور مجزا در فرازی از خطبه غدیر به معرفی او پرداختند. هدایت و سعادت مردم تمامی اعصار – از جمله مردم عصر حاضر – در گرو نحوه برخورد آنها با پیام غدیر است.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] جعفر بن محمد صادق (ع)- پیشوای الهی ششم از فرزندان علی (ع)- میفرمایند: "إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ كَیمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیئاً أَتَمَّهُ لَهُم" یعنی: به راستى زمین تهى نماند، جز اینكه باید در او امامى باشد، براى آنكه اگر مؤمنان چیزى افزودند (به احكام خدا) آنها را به حق برگرداند و اگر چیزى كاستند براى آنها تكمیل كند و رفع نقصان نماید: کافی،ج 1، ص 178.
[4] برای اطلاعات بیشتر به کتبی که در این زمینه نوشته شده از جمله «خطابه غدیر»، نوشته محمد باقر انصاری، قم: نشر مولود کعبه، مراجعه شود.
[5] الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1،ص 59 و 60.
[6] همان، ص 62.
[7] همان، ص 65.
[8] همان، ص 61 و 62.
[9] همان، ص 66.
[10] همان، ص 65 و 66.
[11] همان، ص 60
[12] همان، ص 59 و 60.
[13] قرآن کریم، سوره زخرف، آیه 28.
[14] همان، ص 65.
[15] همان، ص 61.
[16] همان، ص 60.
[17] همان، ص 60.
[18] همان، ص 65.
[19] همان، ص60.
[20] قرآن کریم، سوره یس، آیه 12.
[21] همان، ص60.
[22] همان،ص 62.
[23] همان، ص 61 و 62.
[24] همان، ص 63 و64.
[25] همان، ص 62.
[26] همان، ص 62.
[27] "أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِی اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حَكَمُهُ فِی خَلْقِهِ وَ أَمِینُهُ فِی سِرِّهِ وَ عَلَانِیتِهِ": همان، ص 64.
[28] "أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِی حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لَا حَقَّ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا نُورَ إِلَّا عِنْدَهُ": همان، ص 64.
[29] "أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِیطُ بِهِ": همان، ص 64.
[30] "أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَینَ یدَیهِ": همان، ص 64.