نویسنده: آذر طاهری (کارشناس ارشد برق ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
اجتماع در غدیر
مراسم حج به پایان رسیده و همگان به امر پیامبر، مکه را به سوی غدیر خُم ترک گفتهاند. [1] حتی زائران یَمَنی – که مسیر بازگشتشان در جهت خلاف غدیر بود – و همچنین اهالی مکه، کاروان پیامبر را تا غدیر خم همراهی میکنند.
«غدیر خُم» منطقه مهمی است که کمی قبل از تقاطع مسیر و محل جدایی کاروانها قرار گرفته. در این بیابان وسیع، برکهای وجود دارد و در اطراف برکه چندین درخت کهنسال. پیامبر دستور میدهند همگان در آنجا توقف کنند و آنها که جلوتر رفتهاند بازگردند. [2] به فرمان پیامبر، منبری از سنگها و روانداز شترها و مَرکب ها بر پا میشود. [3] آفتاب، سوزان است و اگر رسول مهربانی 120000 نفر را در این گرمای آزاردهنده نگاه داشته، حتما دلیل مهمی داشته است.
رسول خاتم بر فراز منبر میرود و علی را نیز نزد خویش فرا میخواند. [4] همگان مشتاق شنیدن سخنان پیشوای خود هستند.
نقطه اوج رسالت پیامبرِ خاتم و تمام پیامبران و انبیاء گذشته فرا رسیده.
لحظه موعود نزدیک میگردد.
بزرگترین رسالت آسمانی توسط برترین و آخرین رسول الهی در حال وقوع است ...
ابلاغ فرمان خدا (خطابه غدیر)
آخرین پیامبر آسمانی در میان 120000 نفر، در بیابانی وسیع و بر فراز منبری ایستاده تا مهمترین وظیفه آسمانی خود را به انجام رساند.
نه فقط آنها که در غدیر حاضرند؛ که افلاکیان نیز به تماشا آمدهاند. این محمد بن عبدالله؛ عبد خالص و برگزیده خدا؛ وارث تمام پیامبران پیشین و خاتم انبیاء و رُسل است که از جانب خدا سخن میگوید:
بسم الله الرحمن الرحیمَ
"اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً ..." [5]
حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودن خود نزدیک است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علمش به همه چیز احاطه دارد ...
آری؛ حبیب خدا همچون همیشه کلام خویش را با نام و حمد پروردگار عالمیان آغاز میکند؛ و از خدایی میگوید که رحمان و رحیم است و بندگانش را فراموش نمیکند.
سپس از رسالت انبیاء و فرستادگان آسمانی در هدایت و رستگاری آدمیان سخن گفته و تاکید میکند که او «خاتم پیامبران» است و پس از او فرستاده دیگری از جانب خدا نخواهد آمد.
آنگاه اهمیت پیامی که قصد ابلاغ آن را دارد شرح میدهد. او از هدایت امّتش و هدایتگر پس از خویش سخن میگوید؛ از علی فرزند ابوطالب، یار و یاور همیشگی نبیّ:
"علی (ع) را بر دیگران فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده ... هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموختهام. اوست «امام مبین»"[6]
"ای مردم، او یاری دهنده دین خدا و دفاع کننده از رسول خداست و اوست با تقوای پاکیزه هدایت کنندۀ هدایت شده."[7]
"او از طرف خداوند پیشوای شماست[8] و خداوند با پیشوایی او دینتان را کامل کرد.[9] ای مردم به او گوش دهید تا سلامت بمانید. او را اطاعت کنید تا هدایت شوید، نهی او را بپذیرید تا رشد یابید[10]"
و پس از آن پیامبر خاتم، راه و صراط مستقیم الهی را به مردم نشان میدهد. راهی که اگر آدمیان در آن ثابتقدم بمانند برای همیشه به سعادت و خوشبختی میرسند. این سخنان آخرین رسول خداست که در بیایان غدیر درمیان جمعیتی عظیم طنین انداز میشود که:
"هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم كه شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه حقند كه به حق و درستی راهنمایند و به آن عمل میکنند."[11]
آنگاه تمام هدایتگران و پیشوایان آسمانی پس از خود تا قیامت را با نام و نشان و صفات معرفی میکند و درباره ایشان میفرماید:
"هدایت کنندهای هدایت شده هستند که به حق دعوت کرده و به آن عمل میکنند." [12]
"تنها تبیینکنندگان و مفسران حقیقی قرآنند و برای همیشه همراه و قرین آن هستند." [13]
"نه به خود که به خدا دعوت میکنند و از جانب خدا به این مقام منصوب شدهاند." [14]
"اطاعت و پیروی از آنان، همان صراط مستقیم و مسیر سعادت و خوشبختی آدمیان است." [15]
"از نسل پاک علی (ع) و از فرزندان طیبه حسین (ع) هستند و آخرین ایشان مهدی (ع) است." [16]
لحظه ای که آسمانیان در انتظارش بودند و فرستادگان خدا – از آدم تا خاتم – در اشتیاقش، فرا میرسد. پیامبر دستان علی را در دستان خود گرفته، به سوی آسمان بلند میکند تا همگان بشناسند و بدانند که علی پیشوا و هدایتگر پس از آخرین فرستاده آسمانی است و نسل پاکی از فرزندان او، هدایتگر و پیشوای مردمان تا قیامت خواهند بود.
اینک نعمت تمام میشود و دین کامل میگردد.
محمد دگرباره چکیده و عصاره رسالت خویش را تکرار میکند که:
"من دو گوهر گرانبها را در میان شما به یادگار میگذارم که تا زمین و زمان هست از هم جدا نمیشوند، قرآن و هدایتگرانی آسمانی از فرزندان علی (ع). اگر به آن دو گوهر متمسک شوید تا ابد گمراه نمیگردید." [17]
یعنی: در هر عصر و زمانی، هدایتگری زنده، آسمانی و تضمین شده از جانب خدا که از خاندان پیامبر و از نسل علی (ع) است، در بین مردم زندگی میکند؛ که قرین قرآن بوده و اگر مردمان به او و قرآن متمسک شوند به سعادت میرسند و هیچگاه از مسیر هدایت و خوشبختی دور نمیشوند.
رسول خاتم تاکید نمود:
"اى گروه مردم! قرآن معین نموده كه پس از من، «امام»، على و فرزندان اویند؛ و من نیز به شما خبر دادم كه آنان از صلب من و اویند، آنجا كه فرموده: « وَجَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ » [18] و من نیز گفتم: و تا زمانى كه دست به دامن قرآن و عترت باشید گمراه نخواهید شد." [19]
اینک آخرین لحظات خطابه پیامبر نزدیک میشود و او مردمان را برای عهد بزرگی آماده میسازد. عهدی که پایبندی به آن مایه سعادت و رستگاری آدمیان بوده و هست ...
بیعت در غدیر
پیامبر پیامی را که از جانب خدا مامور به ابلاغش بود، به مردم رسانید و اکنون زمان بیعت گرفتن از ایشان فرا میرسد. فرستاده صدیق و امین خدا میفرماید:
لحظات آخرین خطابه محمد (ص) در غدیر است. پیامبرِ رحمت، همه را برای بیعت آماده میکنند:
"مأمورم از شما بیعت بگیرم كه دست در دست من نهید در مورد پذیرش آن چه از سوی خداوند دربارۀ علی امیرمؤمنان و پیشوایان پس از او آوردهام كه آنان از من و اویند. و این پیشوایی فقط در آنها به پا خواهد بود و از ایشان «مهدی» است كه پیشوایی است تا قیامت و به حقّ داورى مىكند." [20]
عهد معهود فرا میرسد.
قرار است که:
به مقام این هدایتگران آسمانی که از طرف خدا به این مقام منصوب شده و از جانب او تضمین شده هستند، اقرار کرده و هدایتگری و پیشوایی آنان را تا قیام قیامت بپذیریم؛
با آنان عهد ببندیم و بر این عهد و پیمان زنده بوده و با آن بمیریم و با آن اعتقاد برانگیخته شویم؛
هرگز این عهد و پیمان را دگرگون نساخته، در آن شک نکرده، آن را انکار ننموده و از عهد و پیمان خود برنگردیم؛
نه فقط با علی (ع) که با همه پیشوایان آسمانی تا آخرینشان مهدی (ع)، بیعت کنیم.
پیامبر میگوید و مردمان همه تاریخ تکرار میکنند:
"پس همگان بگویید:
«البتّه كه سخنان تو را شنیده و بر آن چه از سوی پروردگارمان در پیشوایی پیشوایان، علی امیرالمؤمنین و پیشوایان دیگر - از صلب او - به ما ابلاغ كردی، خشنودیم و گردن گذاریم و پیروی میکنیم. با تو پیمان میبندیم با دل و جان و زبان و دستهایمان. با این پیمان زندهایم و با آن خواهیم مرد و با آن اعتقاد برانگیخته میشویم. و هرگز آن را دگرگون نكرده شكّ و انكار نخواهیم داشت و از عهد و پیمان خود برنمی گردیم. اطاعت میکنیم خدا را و تو را و علی امیرالمومنین را و پیشوایان آسمانی از فرزندان تو را که آنها را شناساندی و از نسل حسن و حسین هستند»"[21]
دین خدا کامل شده، نعمت بر مردمان تمام گشته و پیامی مهم و آسمانی در غدیر به بلندای تاریخ طنین انداز شده است. پیامی برای همه انسانها و برای همیشه تا قیامت.
رسالت پیامبر خاتم هنوز به اتمام نرسیده است. خاتم الانبیاء به فرمان خدا، مردم را فرامیخواند تا با علی (ع) به عنوان پیشوای و هدایتگر آسمانی بیعت کرده و دست دهند و این گونه به مقام امیرالمومنین اقرار کرده و هدایتگری او را بپذیرند.
مردم پس از بیعت زبانی، اینک دست در دستان هدایتگر و پیشوای پس از رسول خدا گذاشته و با او بیعت میکنند. این مراسم، سه روز به طول میکشد. پیامبر برای این بیعت نیز تدابیر خاصی اندیشیدهاند. مردم دسته دسته وارد خیمه پیامبر و سپس خیمه علی (ع) شده و با آنان دست داده و بیعت میکنند. زنان نیز چونان مردان با پیشوای آسمانی خود بیعت میکنند. امیرمومنان دست در کاسهای آب میگذارند و زنان نیز در طرف دیگر دست در همان ظرف گذاشته و اینچنین همه با امیر مومنان عالم و اولین پیشوای آسمانی پس از پیامبرخاتم بیعت میکنند. [22]
جبرئیل در غدیر
نعمت بر زمینیان تمام گشته، دین خدا کامل شده و مسیر هدایت آدمیان تا قیامت مشخص شده است. در غدیر همه خوبان جمعند. زمین بر آسمان میبالد. امروز آسمان جای ماندن نیست که آسمانیان نیز به زمین آمدهاند.
فردی زیبارو و با رایحهای خوش، در میان جمعیت است و شاهد مراسم غدیر و بیعت مردمان با هدایتگران آسمانی پس از خاتم پیامبران است. عدهای او را میبینند که چنین میگوید:
"محمد برای او [علی (ع)] پیمانی بست که جز کافر [به خدا و رسولش] یا منافق، کسی آن را برهم نمیزند." [23]
مردمان نزد پیشوا و پیامبر خود رفته، در مورد این شخص سوال میکنند. پیامبر که او را بهتر از هر کس دیگری میشناسد، پاسخ میدهد که او روح الامین جبرئیل است. [24]
آری؛ آسمانیان نیز به زمین آمدهاند ...
حجتی دیگر در غدیر بر مردم تمام میشود تا به یاد داشته باشند که پیامبر در غدیر همه هدایتگران آسمانی پس از خود را با نام و نشان معرفی کرد و از مردم برای همه آنان بیعت گرفت که:
"هان مردمان! از خدا پروا كنید، و با على امیر مؤمنان و حسن و حسین و پیشوایانی كه کلمه طیب و باقی و پایدارند [و پیشوایی و امامت از نسل ایشان پایدار و باقی است] بیعت كنید." [25]
حضور جبراییل در غدیر و کلامش درباره پیمان مردم در غدیر، تاکیدی است تا مردم به اهمیت کلام آخرین فرستاده خدا پی ببرند و دریابند که:
در هر عصر و زمانهای هدایتگری آسمانی و تضمین شده از سوی خدا در بین آنهاست که تمسک به او و پایبندی به بیعتی که در غدیر بستهاند، موجب سعادت آنان است.
عمامه «سحاب»
خطابه پیامبر تمام گشته؛ همگان به شأن و فضایل امیر مومنان اقرار کردهاند و با او به عنوان سرپرست و هدایتگر پس از رسول خاتم بیعت بستهاند. اکنون عمامه پیامبر – که به سحاب معروف است – به دست سرور عالمیان، محمد مصطفی بر سر علی قرار میگیرد. [26] عرب میداند گذاشتن عمامۀ خود، بر سر دیگری نشانِ اعتماد و تایید آن فرد است. [27]
پیامبر به علی اعتماد دارد. از آن مهمتر آنکه خدا به علی اعتماد دارد. آفریدگار حکیم، علی را در هدایت و سرپرستی مردمان انتخاب و تایید و تضمین کرده؛ پروردگار علیم، مسیر هدایت بندگانش را تا روز رستاخیز در دستان علی و فرزندان پاکی از نسل او قرار داده است.
آری؛ اینک پیامبر، با گذاشتن عمامه سحاب بر سر و دوش وصیّ خود برای بار چندم به مردمان یادآوری میکند که: علی جان محمد است؛ علی جانشین محمد است؛ علی، همان محمد است؛ هر که محمد را سرپرست و صاحب اختیار خود میداند، از این پس علی سرپرست و صاحب اختیارش خواهد بود!
شعر غدیر
آخرین نبیّ به امر خالق و قیّوم خود رسالتی عظیم انجام داده؛ آنچنان عظیم که خدایش روز غدیر را «عید الله الاکبر» خوانده. [28]
آنان که به خدای یگانه و رسالت محمد مصطفی ایمان داشتند، از رضایت خدا و خوشنودی رسولش شادماناند؛ و آنان که به ظاهر، تسلیم امر خدا و مسلمان بودهاند، از اینکه پیامبر به امر خدا پس از خود، علی و فرزندان او را سرپرست و هدایتگر پس از خود معرفی کرد، خشمگین هستند. این گروه ناراضی هر کاری خواهند کرد تا غدیر و پیام غدیر رفته رفته به فراموشی سپرده شود. اما غدیر آنچنان عظیم است که به این راحتی پوشانده نمیشود! اینکه جمعیتی بالغ بر 120000 نفر، سه روز در بیابانی به نام غدیر توقف داشته اند، خیمه زده اند و با رسول خویش زندگی کرده اند، ماجرایی نیست که آیندگان درباره چراییاَش کنجکاو نشوند و از خود نپرسند «مگر چه موضوع مهمی در میان بوده که در مکانی به نام غدیر جمعیتی عظیم سه روز توقف کرده اند؟»
همه درباره خطابه غدیر و امیر غدیر سخن میگویند. در بین جمعیت، هنرمندان و شاعرانی نیز حضور دارند که به شیوه هنرمندانه خود در ثبت این رخداد عظیم در تاریخ اقدام میکنند. مانند «حسان بن ثابت» که از اهمیت پیام رسول خاتم به شوق آمده و در وصف غدیر، قصیده ای میسراید و با اجازه پیامبر آن را برای مردم میخواند.[29] او عظمت این روز و این واقعه و این لحظات را با تمام وجود خود درک کرده و اینک در میان جمعیت قصیده خود را به بلندای تاریخ میخواند:
"أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً
وَ قَدْ جَاءَ [جَاءَهُ] جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلَا تَكُ وَانِیاً
وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً
عَلَیكَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ إِنْ كُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا
فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاكَ رَافِعَ كَفِّهِ بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً
فَقَالَ لَهُمْ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْكُمْ وَ كَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً
فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی بِهِ لَكُمُ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً
فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ وَ كُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً
وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ إِمَامَ الْهُدَى كَالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا
وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ كُنْ لَهُمْ إِذَا وَقَفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُكَافِیا"[30]
به این معنى که:
"آیا نمیدانید كه محمّد پیامبر (ص) در كنار درختان منطقه خم به حالت ندا ایستاد؛ و این در حالى بود كه جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود كه «تو محفوظ خواهى بود پس در كار خود سستى راه مده، و از طرف پروردگارشان آنچه خداوند نازل كرده به آنان ابلاغ كن. اگر چنین نكنى و از دشمنان بر خود حذر كنى بدان كه رسالت خدایشان را به آنان نرساندهاى اگر از دشمنان بترسى»؟
در اینجا بود كه به امر خدا قیام كرد در حالى كه كف دست او را با دست راست خود بالا برده بود و با صداى بلند و آشكار به آنان گفت: «هر كس از شما كه من مولا و صاحب اختیار او هستم و قول مرا قبول دارد و فراموش نمیكند، مولا و صاحب اختیار او بعد از من على است، و من به او براى شما راضى هستم و نه به دیگرى. پروردگارا هر كس على را دوست بدارد دوست بدار، و هر كس با على دشمن باشد با او دشمن باش. پروردگارا، یارى كن هر كس او را یارى كند به خاطر یاریاَش امام هدایتكنندهاى را كه همچون ماه شب چهارده تاریكیها را روشن مىكند. پروردگارا، خواركنندگان و فراموشکنندگان او را خوار کن و به فراموشی سپار و روز قیامت كه براى حساب مىایستند آنان را به مكافات عملشان برسان.»
«حسان» قصیدهاش را با اجازه پیامبر و پیشوای خود میخواند و پیامبر در آن لحظات، نکته مهمی را به او یادآور میشود؛ نکتهای که راهنمای راه و مایه سعادت او و همه آدمیان خواهد بود. پیامبر به او و همه انسانها نوید میدهد که:
«تا زمانی که در راه یاری هدایتگران آسمانی قدم برداری از سوی روح القدس حمایت خواهی شد.»[31]
معجزه غدیر [32]
در غدیر معجزه هم هست تا حجت بر همگان تمام شود؛ تا هیچ عذر و بهانهای باقی نماند؛ تا مسیر هدایت آدمیان بی هیچ شک و شبههای برای همیشه مشخص گردد.
آخرین ساعات توقف در غدیر است. پیامبر، هدایتگران آسمانی و صراط مستقیم الهی را معرفی کرده؛ اینک مسیر هدایت بر همگان مشخص شده؛ مسیری که خداوند آن را تا قیامت و برای همه دورانها تعیین کرده است.
«حارث بن النعمان الفهری» خبر و پیام مهم غدیر را شنیده و خود را به جمعیت رسانده است. او به سخنان آخرین فرستاده خدا ایمان ندارد. از روی عناد و سرکشی از حجت خدا، حجت میخواهد! به پیامبر چنین میگوید:
«آیا آنچه گفتی از جانب خدایت بود یا از خود گفتی؟»
رسول مهربانی بعد از 23 سال دعوت به توحید و راستگویی، صبورانه پاسخ میدهد:
«هرآنچه گفتم از جانب خداست و من از خود هیچ نمیگویم.»
حارث نمیتواند پیام غدیر را بپذیرد. عناد و سرکشی او را کور کرده. بعد از شنیدن پاسخ پیامبر، مغرضانه از خدا طلب عذاب میکند و آنچنان که مردم بشنوند میگوید:
« خدایا اگر آنچه محمد میگوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.»[33]
سخنانش تمام نشده که سنگی از آسمان فرود میآید و او به هلاکت میرسد.
پس از این اتفاق، خداوند بار دیگر نشانه میآورد و آیاتی از قرآن نازل میشوند:
«سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ، لِّلْكَافِرِینَ لَیسَ لَهُ دَافِعٌ، مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِج»[34]
«سوال کنندهای از عذابی واقع سوال کرد، که برای کافران از آن رهاییای نباشد، از خدای صاحب معراجها.»
آری؛ خدا در غدیر آیت و نشانه میآورد تا همگان بیابند که کلام رسول، کلام خداوند است؛ و بدانند خدا خود، هدایتگران آسمانی را تضمین کرده.
حجت تمام میشود تا صراط مستقیم الهی، مسیر سعادت انسانها، برای همیشه و برای همگان عیان باشد.
شیطان و غدیر
لحظه معرفی صراط مستقیم الهی توسط پیامبر در غدیر، سخت ترین و هولناکترین لحظه برای شیطان و یارانش است.[35] آنان تلاش بسیاری کردند تا پیام غدیر به درستی و به موقع ابلاغ نشود اما پیامبر با در نظر گرفتن تمام شرایط و با در نظر گرفتن تمام نکات، این رسالت را به خوبی به انجام رساندند.
عصاره رسالت پیامبر در غدیر ابلاغ شده است. مسیر سعادت و کمال برای آدمیان مشخص شده و آدمیان با هدایتگران خود بیعت کردهاند.
قرار است آدمیان برای همیشه تاریخ، دست در دست هدایتگران آسمانی بگذارند تا صراط مستقیم الهی را گم نکنند. اما دشمن قسم خورده انسانها به عزت و جلال خداوند سوگند یاد کرده که آدمیان را ازصراط مستقیم الهی منحرف کند.[36]
او میداند که اگر کاری که پیامبر انجام داده به نتیجه رسد، هرگز معصیت خدا صورت نمیگیرد.
او غدیر را میفهمد و میداند که اگر آدمیان به صراط مستقیم الهی پایبند مانده و به عهد خود وفادار بمانند، برای همیشه سعادتمند و خوشبخت میشوند.
او میداند برای اینکه بتواند آدمیان را گمراه کند باید آنان را از هدایتگر و راهنمای آسمانیشان دور کند.
شیطان در غدیر شاهد و ناظر آدمیان است. او و یارانش در غدیر همپیمان میشوند تا نگذارند رسالت پیامبر به نتیجه رسد. آنها قسم یاد میکنند تا آدمیان را از صراط مستقیم الهی گمراه کنند.
آدمیان برای پایبندی در صراط مستقیم، مسیر همواری پیش رو ندارند و از فتنهها و نیرنگها و وسوسههای شیطان در امان نخواهند بود. تنها راه نجات این است که به کهف حصین- دژ محکم - الهی که همان هدایتگر هر عصر و زمانه است پناه برند.[37]
تاریخ، گواه است که افراد بسیاری به عهدی که با پیامبر و هدایتگران پس از او در غدیر بستند وفادار نماندند.
تاریخ، گواه است که آدمیان نه تنها قدر هدایتگران را ندانستند بلکه مظلومانه آنها را شهید کردند.
تاریخ، گواه است که شیطان و یارانش در کار خود موفق بودهاند.
تاریخ، گواه است که آنان مردمان بسیاری را از صراط مستقیم الهی دور کردهاند.
بیاییم به کهف حصین الهی پناه بریم و دست در دست هدایتگر زنده این زمان - مهدی علیه السلام- بگذاریم که این تنها را نجات از فتنه و نیرنگهای دشمن قسم خورده آدمیان – شیطان - است.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] - رسول خدا به بلال چنین فرمان دادند: "یا بلال ناد فی الناس ان لا یبقی غدا احد الا علیل الا خرج الی غدیر خم" یعنی: ای بلال به مردم خبر بده فردا کسی جز ناتوانان [در مکه] باقی نماند و همگی به سوی غدیر خم رهسپار شوند: بحارالانوار، ج 37، ص 111.
[2] - "فأمر رسول الله صلى الله علیه وآله عند ما جاءت العصمة منادیا ینادی فی الناس بالصلاة جامعة، ویرد من تقدم منهم ویحبس من تأخر عنهم، وتنحى عن یمین الطریق إلى جنب مسجد الغدیر، أمره بذلك جبرئیل عن الله عز اسمه، وفی الموضع سلمات، فأمر رسول الله صلى الله علیه وآله أن یقم ما تحتهن وینصب له أحجار كهیئة المنبر لیشرف على الناس ، فتراجع الناس واحتبس أواخرهم فی ذلك المكان لا یزالون، فقام رسول الله صلى الله علیه وآله فوق تلك الاحجار ثم حمد الله وأثنى علیه ...": بحارالانوار، ج 37، ص 204. به نقل از احتجاج.
"فنزل رسول الله صلى الله علیه واله المكان الذی ذكرناه ، لما وصفناه من الامر له بذلك وشرحناه ، ونزل المسلمون حوله، وكان یوما قایظا شدید الحر، فأمر علیه السلام بدوحات فقم ما تحتها وأمر بجمع الرحال فی ذلك المكان، و وضع بعضها فوق بعض، ثم أمر منادیه فنادى فی الناس: "الصلاة جامعة" فاجتمعوا من رحالهم إلیه وإن أكثرهم لیلف رداءه على قدمیه من شدة الرمضاء فلما اجتمعوا صعد على تلك الرحال حتى صار فی ذروتها ، ودعا أمیر المؤمنین علیه السلام فرقى معه حتى قام عن یمینه ، ثم خطب الناس ...": بحارالانوار، ج 21، ص 387. به نقل از اعلام الوری.
[3] - همان.
[4] - همان.
[5] - فرازی از خطبه غدیر، احتجاج طبرسی، ج 1، ص 58.
[6] - "مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللَّهُ فِی وَ كُلُّ عِلْمٍ عَلِمْتُ فَقَدْ أَحْصَیتُهُ فِی إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا عَلَّمْتُهُ عَلِیاً وَ هُوَ الْإِمَامُ الْمُبِینُ": همان، ص 60.
[7] - "مَعَاشِرَ النَّاسِ هُوَ نَاصِرُ دِینِ اللَّهِ وَ الْمُجَادِلُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ التَّقِی النَّقِی الْهَادِی الْمَهْدِی.": فرازی از خطبه غدیر، احتجاج طبرسی، ج 1، ص 61.
[8] - "فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِیاً وَ إِمَاماً": همان، ص 59.
[9] - "مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّمَا أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دِینَكُمْ بِإِمَامَتِهِ": همان، ص 61.
[10] - "فَاسْمَعُوا لِأَمْرِهِ تَسْلَمُوا وَ أَطِیعُوا تَهْتَدُوا وَ انْتَهُوا لِنَهْیهِ تَرْشُدُوا": همان، ص62.
[11] - "مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ یهْدُونَ إِلَى الْحَقِ وَ بِهِ یعْدِلُونَ": همان، ص62.
[12] - "... ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ یهْدُونَ إِلَى الْحَقِ وَ بِهِ یعْدِلُونَ »؛ همان ص 62 و «... وَ هُوَ التَّقِی النَّقِی الْهَادِی الْمَهْدِی": همان، ص 61.
[13] - "مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْكَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَنْ یبَینَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا یوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِیرَهُ إِلَّا الَّذِی أَنَا آخِذٌ بِیدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَی وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ": همان، ص60.
[14] - "... مِنْ بَعْدِی عَلِی وَلِیكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِرَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ": همان، ص 59 و 60. و "... هُمْ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُكَمَاؤُهُ فِی أَرْضِهِ": همان، ص 60.
[15] - "مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ یهْدُونَ إِلَى الْحَقِ وَ بِهِ یعْدِلُونَ": همان، ص 62.
[16] - "فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیعَةَ مِنْكُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَكُمْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ أَئِمَّةٌ قَائِمَةٌ مِنْهُمُ الْمَهْدِی إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ الَّذِی یقْضِی بِالْحَقِّ": همان، ص 65. ؛ "معَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ بَایعُوا عَلِیاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ الْأَئِمَّةَ كَلِمَةً طَیبَةً بَاقِیةً": همان، ص 66.
[17] - "عَلَی مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیاً وَ الطَّیبِینَ مِنْ وُلْدِی هُمُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ فَكُلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ وَ مُوَافِقٌ لَهُ لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ": همان، ص 60. ؛ "مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ یعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ حَیثُ یقُولُ اللَّهُ فِی كِتَابِهِ وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ وَ قُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا": همان، ص 65.
[18] - قرآن کریم، سوره زخرف، آیه 28.
[19] - "مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ یعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ حَیثُ یقُولُ اللَّهُ فِی كِتَابِهِ وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ وَ قُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا": همان، ص 65.
[20] "فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیعَةَ مِنْكُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَكُمْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ أَئِمَّةٌ قَائِمَةٌ مِنْهُمُ الْمَهْدِی إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ الَّذِی یقْضِی بِالْحَقِّ": همان، ص 65.
[21] - "فَقُولُوا بِأَجْمَعِكُمْ «إِنَّا سَامِعُونَ مُطِیعُونَ رَاضُونَ مُنْقَادُونَ لِمَا بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنَا وَ رَبِّكَ فِی أَمْرِ عَلِی وَ أَمْرِ وُلْدِهِ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ نُبَایعُكَ عَلَى ذَلِكَ بِقُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا وَ أَیدِینَا عَلَى ذَلِكَ نَحْیا وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ وَ لَا نُغَیرُ وَ لَا نُبَدِّلُ وَ لَا نَشُكُّ وَ لَا نَرْتَابُ وَ لَا نَرْجِعُ عَنْ عَهْدٍ وَ لَا نَنْقُضُ الْمِیثَاقَ نُطِیعُ اللَّهَ وَ نُطِیعُكَ وَ عَلِیاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وُلْدَهُ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّیتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ ...»؛ همان. ص 66.
[22] - "ثم نزل صلى الله علیه واله وكان وقت الظهیرة فصلى ركعتین ثم زالت الشمس فأذن موذنه لصلاة الظهر فصلى بهم الظهر وجلس علیه السلام فی خیمته وأمر علیا علیه السلام أن یجلس فی خیمة له بإزائه، ثم أمر المسلمین أن یدخلوا علیه فوجا فیهنؤه بالمقام، ویسلموا علیه بإمرة المؤمنین، ففعل الناس ذلك كلهم، ثم أمر أزواجه و سائر نساء المؤمنین معه أن یدخلن علیه ویسلمن علیه بإمرة المؤمنین ففعلن": بحارالانوار، ج 37، ص 387 و 388.
[23] - عبدالعظیم الحسنی عن الصادق علیه السلام فی خبر قال رجل من بنی عدی : اجتمعت إلی قریش فأتینا النبی صلى الله علیه وآله فقالوا : یا رسول الله إنا تركنا عبادة الاوثان واتبعناك ، فأشركنا فی ولایة علی علیه السلام فنكون شركاء ، فهبط جبرئیل على النبی صلى الله علیه وآله فقال : یا محمد " لئن أشركت لیحبطن عملك " الآیة قال الرجل : فضاق صدری فخرجت هاربا لما أصابنی من الجهد ، فإذا أنا بفارس قد تلقانی على فرس أشقر ، علیه عمامة صفراء یفوح منه رائحة المسك ، فقال : یا رجل لقد عقد محمد عقدة لا یحلها إلا كافر أو منافق ، قال : فأتیت النبی صلى الله علیه وآله فأخبرته ، فقال : هل عرفت الفارس ؟ ذلك جبرئیل عرض علیكم ولایة إن حللتم العقد أو شككتم كنت خصمكم یوم القیامة: بحارالانوار، ج 37، ص 161.
[24] - همان.
[25] - "معَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ بَایعُوا عَلِیاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ الْأَئِمَّةَ كَلِمَةً طَیبَةً بَاقِیةً": قسمتی از خطبه پیامبر در غدیر، الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1، ص 66.
[26] - از ابن شاذان از طریق شیوخ او از على علیه السلام رسیده كه: همانا پیغمبر صلى الله علیه و آله بدست خود عمامه بر سر آنجناب نهاد و گوشه آنرا از پشت سر و از جلوى او در آورد و در جلو و عقب او دنباله قرار داد، سپس پیغمبر صلى الله علیه و آله باو فرمود: روى خود را برگردان، چنین كرد، سپس فرمود: با من روبرو شو، اطاعت كرد، در این موقع پیغمبر صلى الله علیه و آله رو به اصحاب نمود و فرمود: تاجهاى فرشتگان چنین است، و حافظ، ابو نعیم در "معرفه الصحابه" و محب الدین طبرى، در جلد 3 "الریاض النضره" ص 217 از عبد الاعلى بن عدى نهروانى با ذكر سند آوردهاند، كه رسول خدا صلى الله علیه و آله روز غدیر خم على علیه السلام را بسوى خود خواند، و عمامه بر سر او نهاد: الغدیر، ترجمه محمد تقی واحدی، ج 2، ص 210.
[27] - تاج العروس، ج 8، ص 410.
[28]-امام صادق علیهالسلام فرمود: روز غدیر خم عید بزرگ خدا (عیدالله الاکبر) است، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.وسائل الشیعه، ج 8، ص 89، ح 1.
[29] - " أَبَانُ بْنُ أَبِی عَیاشٍ عَنْ سُلَیمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِی یقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَعَا النَّاسَ بِغَدِیرِ خُمٍّ فَأَمَرَ بِمَا كَانَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ مِنَ الشَّوْكِ فَقُمَّ وَ كَانَ ذَلِكَ یوْمَ الْخَمِیسِ ثُمَّ دَعَا النَّاسَ إِلَیهِ وَ أَخَذَ بِضَبْعِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَرَفَعَهَا حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى بَیاضِ إِبْطِ رَسُولِ اللَّهِص فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ قَالَ أَبُو سَعِیدٍ فَلَمْ ینْزِلْ [عَنِ الْمِنْبَرِ] حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیةُ- الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّینِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَى الرَّبِّ بِرِسَالَتِی وَ بِوِلَایةِ عَلِی مِنْ بَعْدِی فَقَالَ حَسَّانُ بْنُ ثَابِتٍ یا رَسُولَ اللَّهِ ائْذَنْ لِی لِأَقُولَ فِی عَلِی ع أَبْیاتاً فَقَالَ ص قُلْ عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ فَقَالَ حَسَّانُ یا مَشِیخَةَ قُرَیشٍ اسْمَعُوا قَوْلِی بِشَهَادَةٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ": کتاب سلیم قیس هلالی، ص 828.
[30] - همان، ص 829.
[31] - "... فنزل رسول الله صلى الله علیه واله المكان الذی ذكرناه ... وأمر علیا علیه السلام أن یجلس فی خیمة له بإزائه ، ثم أمر المسلمین أن یدخلوا علیه فوجا فیهنؤه بالمقام ، ویسلموا علیه بإمرة المؤمنین ، ... وجاء حسان بن ثابت إلى رسول الله صلى الله علیه واله فقال : یا رسول الله أتأذن لی أن أقول فی هذا المقام ما یرضاه الله ... فقال له رسول الله صلى الله علیه واله : «لا تزال یا حسان مویدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانك»": بحارالانوار، ج 21، ص 387 و 388، به نقل از اعلام الوری.
[32] - "... قال رسول الله صلى الله علیه وآله لعلی علیه السلام: من كنت مولاه فهذا علی مولاه، قام النعمان بن المنذر الفهری فقال: هذا شئ قلته من عندك أو شئ أمرك به ربك ؟ قال :لا بل أمرنی به ربی، فقال: اللهم أنزل علینا حجارة من السماء، فما بلغ رحله حتى جاءه حجر فأدماه، فخر میتا، فأنزل الله تعالى «سأل سائل بعذاب واقع»": بحارالانوار، ج 37،ص 136. به نقل از امالی شیخ صدوق.
"أنه لما بلغ رسول الله صلى الله علیه وآله بغدیر خم ما بلغ وشاع ذلك فی البلاد أتى الحارث بن النعمان الفهری - وفی روایة أبی عبید جابر بن النضر بن الحارث بن كلدة العبدری - فقال یا محمد : أمرتنا عن الله بشهادة أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله - صلى الله علیه وآله - وبالصلاة والصوم والحج والزكاة فقبلنا منك ، ثم لم ترض بذلك حتى رفعت بضبع ابن عمك ففضلته علینا وقلت: من كنت مولاه فعلی مولاه ، فهذا شئ منك أم من الله؟ فقال رسول الله صلى الله علیه وآله: والذی لا إله إلا هو إن هذا من الله، فولى الحارث یرید راحلته وهو یقول: اللهم إن كان ما یقول محمد حقا فأمطر علینا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب ألیم، فما وصل إلیها حتى رماه الله بحجر، فسقط": بحارالانوار، ج37 ، ص 162. به نقل از جامع الاخبار.
[33] - "... وهو یقول: «اللهم إن كان ما یقول محمد حقا فأمطر علینا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب ألیم»": همان.
[34] - قرآن کریم، سوره معارج، آیه 21.
[35] اولین هدایتگر بعد از پیامبر خاتم(ع)- امیر المومنین- فرمودند:«أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ إِبْلِيسَ وَ رُؤَسَاءَ أَصْحَابِهِ شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْبَرَهُمْ أَنِّي أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ فَأَقْبَلَ إِلَى إِبْلِيسَ أَبَالِسَتُهُ وَ مَرَدَةُ أَصْحَابِهِ فَقَالُوا إِنَّ هَذِهِ أُمَّةٌ مَرْحُومَةٌ وَ مَعْصُومَةٌ وَ مَا لَكَ وَ لَا لَنَا عَلَيْهِمْ سَبِيلٌ قَدْ أُعْلِمُوا إِمَامَهُمْ وَ مَفْزَعَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ فَانْطَلَقَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ كَئِيباً حَزِينا» یعنی: رسول خدا (ص) بمن خبر داد كه شيطان و سران اصحاب او در روزى كه رسول خدا (ص) در غدير خم مرا بدستور خداى عز و جل براى مردم منصوب فرمود حضور داشتند، آن وقتى كه پيغمبر به مردم فرمود: من سزاوارترم از آنها بخود آنها، و بدانها دستور فرمود كه حاضران به غائبان برسانند، در آن موقع ايادى و پيروان شيطان پيش او آمده گفتند: اين امت مرحومه و معصومه است و در اين وقت بود كه شيطان لعنة اللَّه افسرده و غمناك از آن محضر دور شد: کافی، ج 8، ص 344.
پنجمین هدایتگر بعد از پیامبر خاتم- امام محمد باقر (ع)- فرمودند:« لَمَّا أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِيَدِ عَلِيٍّ ع- يَوْمَ الْغَدِيرِ صَرَخَ إِبْلِيسُ فِي جُنُودِهِ صَرْخَةً فَلَمْ يَبْقَ مِنْهُمْ أَحَدٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا أَتَاهُ فَقَالُوا يَا سَيِّدَهُمْ وَ مَوْلَاهُمْ مَا ذَا دَهَاكَ فَمَا سَمِعْنَا لَكَ صَرْخَةً أَوْحَشَ مِنْ صَرْخَتِكَ هَذِهِ فَقَالَ لَهُمْ فَعَلَ هَذَا النَّبِيُّ فِعْلًا إِنْ تَمَّ لَمْ يُعْصَ اللَّهُ أَبَداً فَقَالُوا يَا سَيِّدَهُمْ أَنْتَ كُنْتَ لآِدَمَ ...فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَقَامَ النَّاسُ غَيْرَ عَلِيٍّ لَبِسَ إِبْلِيسُ تَاجَ الْمُلْكِ وَ نَصَبَ مِنْبَراً وَ قَعَدَ فِي الْوَثْبَةِ وَ جَمَعَ خَيْلَهُ وَ رَجْلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اطْرَبُوا لَا يُطَاعُ اللَّهُ حَتَّى يَقُومَ الْإِمَامُ »یعنی: كه چون رسول خدا در روز غدير خم دست علی(ع) را در دست گرفت، شيطان در ميان سپاهيانش نعره برآورد و هيچ يك از آنها چه در خشكى و چه دريا به جاى نماند مگر آنكه در پى نعره او به سويش دويدند و گفتند: اى آقا و مولا! چه بر سر تو آمده؟ ما هرگز از تو نعرهاى دهشتناكتر از اين نعره نشنيده بوديم. او بديشان گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر براستى اين كار تحقّق يابد ديگر كسى هرگز خدا را نافرمانى نكند. آنها در پاسخ گفتند: سرورا! تو آدم را فريب دادى، ... پس هنگامى كه پيامبر از اين جهان رخت بربست و مردم به جاى على (ع) ديگرى را به خلافت نشاندند شيطان تاج شاهى بر سر نهاد و منبرى نهاد و روى بالش نشست، و پيادگان و سوارگان خود را گرد آورد و بديشان گفت: شادى كنيد كه تا روز ظهور امام، خداوند فرمان برده نشود: کافی، ج 8، ص 344 و 345.
[36] "قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنىِ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صرِاطَكَ الْمُسْتَقِيم": قران کریم، سوره اعراف، آیه 16. امام صادق علیه السلام میفرمایند شیطان در روز غدیر و پس از معرفی هدایتگران پس از رسول خاتم گفت: "بعزتک و جلالک یا رب لازینن لهم المعاصی حتی ابغضهم الیک": بحارالانوار، ج 37، ص 164.
[37] اهل بیت علیهم السلام، کهف حصین (پناهگاه امن) خداوند هستند: بحارالانوار، ج 87، ص20. ؛ بحارالانوار، ج 50، ص 299.