درس هفتم: اعتیاد

 

flower 12

    

بسم الله الرحمن الرحیم

   

درس‌گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: هیئت تحریریه بنیاد علمی فرهنگی محمّد (ص)

دوره‌ی «رویش»، طرح درسی برای مربیان مدارس – خصوصا مربیان پرورشی - است که با هدف «رفع معضلات تربیتی شایع در میان دانش آموزان مقطع سنی 13 تا 17 سال» به سفارش آموزش و پرورش، توسط هیئت تحریریه بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) تدوین گردیده است.

در این دوره تلاش شده تا با ارائه‌‌ی راهکارهای عقلانیِ اجرایی و تاثیرگذار، دانش آموزان به انتخاب رفتارهای خوب و عقلانی مانند حق‌پذیری، صداقت، امانت‌داری، احسان به والدین، رعایت انصاف و ... گرایش پیدا کنند و در دوری از رفتارهای ناشایست به خودکنترلی برسند. برای استفاده‌‌ی بهتر از این دوره توصیه‌‌ می‌شود مطلب «سخنی با مربیان در ارتباط با دوره‌‌ی رویش» حتما مورد مطالعه‌‌ی عزیزان قرار گیرد.

    

درس هفتم: اعتیاد

موضوع: افزایش آگاهیِ دانش آموزان درباره‌ی عوارض اعتیاد

هدف ویژه‌ی درس: دانش آموز مراقب باشد به مصرف مواد اعتیادآور و روان گردان – خصوصا شیشه - روی نیاورد.

     

اهداف جزئی: انتظار می‌رود فراگیر پس از این جلسه:

-     درباره‌ی عوارض و خطرات ناشی از اعتیاد یک آگاهی مقدماتی کسب کند.

-   متذکر شود که این مواد، قدرت تعقّل، تفکّر و تحلیل را از شخص سلب می‌کند و می‌تواند او را به موجودی بسیار خطرناک و جنایتکار مبدّل سازد.

-    با ماده‌ی خطرناک شیشه و عوارض آن آشنا شود.

-    بفهمد تبلیغاتی که درباره‌ی عدم اعتیادآوری شیشه و همچنین نشاط آوری و انرژی زایی آن می‌شود، دروغ است و عاقبتِ مصرف این ماده به جنون می‌انجامد.

{با توجه به اینکه دانش آموزان دختر، در درس گذشته موضوع «دوست پسر» را بررسی کردند و پروژه ای هم برای تمرین نداشتند، مربی مستقیم برود سر موضوع این جلسه:

«بچه‌ها قبل از اینکه بگویم موضوع صحبت این جلسه چیست، با هم یک فیلم ببینیم:»

 اما دانش آموزانِ پسر که موضوع جلسه‌ی پیش‌شان همنشین خوب و بد بوده، نیاز به مرور مبحث گذشته دارند. مثال‌های مربوط به دانش آموزان پسر در بخش یادآوری، با مثال‌های دختران کمی تفاوت دارد:}

جلسه‌ی پیش درباره‌ی همنشین صحبت کردیم و گفتیم:

-    همانطور که میوه‌ی خراب بقیه‌ی میوه‌هایی که در کنارش هستند را فاسد می‌کند، همنشین بد هم می‌تواند رفتار و زندگی ما را خراب کند.

-    درباره‌ی ویژگی‌های همنشین خوب صحبت کردیم. مثل صداقت، رازداری، مهربانی، ... و گفتیم اینها خصوصیاتی است که عقل آنها را تایید می‌کند. از ویژگی‌های همنشین بد هم گفتیم. مثل دروغگویی، بی تربیتی، زیرآب زنی، ... . که در یک بررسی دیدیم این ویژگی‌ها همان‌هایی هستند که عقل آنها را رد می‌کند. پس ابزار تشخیص همنشین خوب از همنشین بد، چیست؟             عقل.

-    بعد قرار شد در این هفته تمرین کنیم به درخواست‌های نامعقولی که از طرف دوستان‌مان مطرح می‌شود، قاطعانه نه بگوییم. خجالت نکشیم؛ از اینکه ما را بی عرضه و اُمّل صدا کنند نترسیم و مطمئن باشیم این کار به نفع ماست.

-    به کسی هم بابت اشتباهی که قبلا انجام داده‌ایم یا رازی که نمی‌خواهیم فاش شود، باج ندهیم. از خدا برای حل این بحران کمک بخواهیم، صدقه بدهیم و با یک مشاور امین و باتجربه مشورت کنیم.

-    خودمان هم تلاش کنیم تا همنشینی خوب و سالم برای دوستان‌مان باشیم.

کسی دوست دارد درباره‌ی تجربه‌اش در هفته‌ی گذشته صحبت کند؟

{چنانچه کسی داوطلبِ پاسخ به پرسش فوق نشد، مربی خودش یکی از دانش آموزان را انتخاب کند و به او بگوید:

فرض کن به خانه‌ی یکی از دوستانت رفته‌ای و او به شما نوشیدنی الکلی تعارف می‌کند. چگونه به این پیشنهاد غیر عاقلانه «نه» می‌گویی؟

...

دوستت باز اصرار می‌کند.             این بار چه می‌گویی؟

بسته به پاسخ دانش آموز، مربی در نقش دوست ناباب به اصرار خود ادامه دهد و مثلا بگوید:

-     «نترس بابا؛ با نصف لیوان که مست نمی‌شوی»

-    «حالا نمی‌خواهد تریپ بچه مثبت‌ها رو بگیری»

-    «اگر فلانی بفهمد که انقدر سوسول هستی، عمرا دیگر جواب سلامت را هم بدهد»

...

در نهایت، مربی به دانش آموزان توضیح دهد که پاسخ «نه» باید قاطعانه باشد. وگرنه طرف مقابل تا جایی اصرارش را ادامه می‌دهد که شما از رو بروید. نگویید «الان میل ندارم»؛ چون نیم ساعت دیگر باز سراغ‌تان می‌آید. نگویید از مزه‌اش بدتان می‌آید؛ چون آن را با چیزی مخلوط می‌کند که مزه‌اش بهتر شود. نگویید «نمی‌خواهم مست شوم»؛ چون به شما می‌گوید مقدار کمش مست کننده نیست. قاطعانه بگویید «نه؛ من از این چیزها نه دوست دارم و نه استفاده می‌کنم». به خاطر داشته باشید:

-    اولا نوشیدن مشروب را خدا حرام اعلام کرده و شما با سرپیچی از فرمان خدا، خود را از عنایت و توجه ویژه‌ی خدا بیرون خواهید آورد. کسی که حرف خدا را گوش نمی‌کند، نباید توقع داشته باشد که خدا هم حرف دلش را بشنود و در بالا و پایین زندگی دستش را بگیرد.

-   ثانیا حتی مصرف اندک مشروب، اثرات جبران ناپذیری هم بر روی جسم و هم بر روی روح‌مان ایجاد می‌کند.

شراب، هم عقل انسان را زایل می‌کند (حتی اگر به اندازه‌ی مستی خورده نشود)؛ هم مصرف مکرّرش روی سلامت معده، اعصاب، کبد، کلیه، قلب و ... تاثیر نامطلوب می‌گذارد؛ هم توفیقات خاصی را از آدم می‌گیرد؛ و هم اینکه حتی نسل‌های بعدی‌مان از عوارض سوء شراب متاثر خواهند شد.

پس هنگامی که پیشنهاد دوست‌تان را رد می‌کنید، با قاطعیت تمام بگویید «نه». جوری که ناامید شود.

این را هم بدانید: کسی که دوستش را در انجام کاری غیر عاقلانه تحت فشار می‌گذارد، دیگر نمی‌توان دوست دانست! پس در ارتباط‌‌تان با او تجدید نظر نمایید.}

یک نکته‌ی دیگر هم در این باره بگویم، شاید به دردتان بخورد. تکنیکی وجود دارد به نام «سوزنِ گیر کرده». در این روش، بی توجه به اصرار، تهدید، شماتت و التماس طرف مقابل، باید مثل صفحه‌ای که سوزنش گیر کرده، مدام بگویید «نه»! آنقدر بگویید نه، تا طرف ناامید شود.

خب برویم سراغ موضوع امروز. قبل از اینکه بگویم موضوع صحبت این جلسه چیست، با هم یک فیلم ببینیم:

لینک فیلم (حجم 23.8 مگابایت)

   

فیلم خوبی نبود.

بچه‌ها وقتی من برای اولین بار این فیلم را دیدم خیلی حالم بد شد.

چرا جوانی که باید در اوج نشاط، سرزندگی، تلاش و پویایی باشد، کارش به جایی بکشد که کنترلی روی رفتارش نداشته باشد؟ جان نزدیکان و عزیزانش از دست او در امان نباشد؛ پدر، فرزند خود را هندوانه تصور کند و سرش را ببرد یا پیت نفت روی پاره‌ی تنش خالی کند و او را خاکستر کند؛ مرد، زنش را 24 ساعت پشت هم کتک بزند و دست آخر هم جنازه‌اش را کنار خیابان رها کند؛ مادر، خودش و بچه‌اش را از شدت غم بکشد؛ یکی خود را فناناپذیر بداند و طوری رانندگی کند که هم مردم بیگناه را به کشتن بدهد هم خودش را به ته درّه پرت کند؛ ...

اینها همه ناشی از موادی است که قدرت تعقّل، تفکّر و تحلیل را در فرد از بین می‌برد و مصرف کننده‌اش را به نابودی می‌کشاند. روز به روز هم تنوع این مواد بیشتر و قیمت‌شان ارزان‌تر و تهیه‌شان راحت‌تر می‌شود. اگر یک زمانی موادی مثل تریاک و بعدها حشیش و هرویین با هزار زحمت قاچاق می‌شد و با ترس و لرز به دست مصرف کنندگانش می‌رسید، امروز به واسطه‌ی پیشرفت تکنولوژی و تولید مواد مخدر صنعتی، دیگر آن زحمت‌ها و هزینه‌ها هم وجود ندارد. در یک آشپزخانه‌ی معمولی هم می‌شود مواد اعتیادآور و محرکی مانند «شیشه» را به راحتی و بدون نیاز به تجهیزات خاصی و با هزینه‌ی پایین تولید کرد.

شیّادانی که موادی مثل شیشه یا قرص‌های روان گردان را تبلیغ می‌کنند، به دروغ می‌گویند این مواد، چون مورفین ندارد، معتاد نمی‌کند. درست است که شیشه مورفین ندارد؛ اما فقط مواد مورفین دار نیستند که اعتیادآورند. پژوهش‌های پزشکی نشان داده شدت اعتیاد آوریِ شیشه از کوکایین هم بیشتر است و در حال حاضر درمان اعتیاد به شیشه مشکل‌ترین درمان در زمینه‌ی درمان سوء مصرف مواد است.

عرضه کنندگان مواد می‌دانند جوانان امروزی سرانجام اعتیاد را می‌شناسند و هیچ کدام دل‌شان نمی‌خواهد معتاد بشوند؛ در عوض از هیجان، شادی، تناسب اندام، موفقیت‌های سهل الوصول به شدت استقبال می‌کنند. به همین دلیل، به مخاطبان‌شان می‌گویند شیشه نه تنها اعتیادآور نیست؛ بلکه می‌تواند به شما در حل مشکلات‌تان کمک کند!

-    اگر کسی به دنبال بدنسازی و اندامی ورزیده باشد، به او پیشنهاد می‌دهند به جای تلف کردن وقت و باشگاه رفتن‌های طولانی از این مواد استفاده کنند و نتیجه‌ی کوتاه مدتش را با چشم خود ببینند.

     از آنجا که در دفعات اولیه‌ی مصرف شیشه، فرد احساس انرژی زیادی می‌کند و با تمرین‌های بدنسازی خیلی دیرتر از گذشته خسته می‌شود، ممکن است در مدت کوتاهی پیشرفت قابل توجهی ببیند. خصوصا اینکه اشتهای فرد با مصرف شیشه معمولا کم می‌شود و لازم نیست به ازای سوزاندن انرژی غذا بخورد و دوباره اندامش به هم بخورد.

     غافل از اینکه این حالات (حس انرژی زیاد، روحیه‌ی خستگی ناپذیری، بی اشتهایی و ...) ناشی از تاثیرات شیمیایی و خطرناکی است که شیشه روی مغز مصرف کننده می‌گذارد و پس از مدت کوتاهی روی دیگر سکّه نمایان می‌شود. این شیشه نیست که به فرد انرژی می‌دهد؛ بلکه شیشه باعث می‌شود انرژی‌های ذخیره شده در بدن فرد به یکباره آزاد شود و انرژی‌ای که می‌بایست در طول چندین شبانه روز به مرور مصرف شود، به یکباره ظرف چند ساعت استفاده می‌شود. پس از کاهش اثر شیشه، مصرف کننده به شدت احساس خستگی و کوفتگی می‌کند؛ به همین دلیل سراغ مصرف مجدد می‌رود و این سیکل ادامه می‌یابد تا وقتی که کاملا به شیشه معتاد می‌شود.

     این اتفاق، مانند این است که فرد وام پربهره‌ای از خودش گرفته باشد و جلو جلو توان و انرژی آینده‌اش را بهره برداری کرده باشد و به غلط گمان کند که ثروتمند شده. اما بعد از مدتی که زمان بازپرداخت این وام (انرژی) می‌رسد، دیگر توانی برای کارهای عادی و روزمره‌اش هم ندارد و از پا می‌افتد. قیافه‌ی معتادان به شیشه را در فیلمی که نشان‌تان دادم یادتان است؟ آیا شبیه افراد سالم و خوش اندامی بودند که سرشار از انرژی هستند؟

-    اگر فروشندگان مواد متوجه شوند کسی به دنبال لاغر شدن است، به او شیشه پیشنهاد می‌دهند؛ چون همانطور که گفتم مصرف شیشه بی اشتهایی می‌آورد. مصرف کننده‌ی بی خبر از همه جا هم از موفقیت خود در کم کردن وزن - آن هم در زمانی کوتاه و بدون دردسرهای رژیم و ورزش - از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجد. غافل از اینکه پس از مدتی آنچنان بی اشتها و بیمار می‌شود که نه قیافه‌ای برایش می‌ماند و نه سلامتی‌ای. معتاد و زار با بدبختی هرچه در می‌آورد خرج مواد می‌کند و مانند زنی که در فیلم دیدید، حتی دندان در دهانش نمی‌ماند که از خوردن یک سیب لذت ببرد؛ چه برسد به اندامی زیبا و متناسب.

-   یا خیلی وقت‌ها می‌بینیم دانشجویان و بچه‌های درسخوان در دام این شیّادان می‌افتند. مثلا بچه کنکوری‌ها یا دانشجویانی که در ایام امتحانات‌شان هستند را به خوردن قرص‌ها یا نوشیدن شربت هایی اصطلاحا تقویتی تشویق می‌کنند تا بتوانند شب‌ها بیشتر بیدار بمانند. در این قرص‌ها یا شربت‌ها مقادیری شیشه وجود دارد. ماده‌ی موجود در شیشه، باعث کم خوابی می‌شود و در دفعات اول مصرف، به شخص این توانمندی را می‌دهد که حتی تا 72 ساعت پشت سر هم و با انرژی زیاد بیدار بماند. در فیلم هم آن آقایی که همسرش را کشته بود می گفت برای اینکه حجم کارشان زیاد بود و می خواست مدت زیادی بیدار بماند، شیشه مصرف کرده بود.

     اما نکته اینجاست که پس از بین رفتن اثر این ماده، فرد به شدت خود را از انرژی خالی می‌بیند و گاه تا 48 ساعت پشت هم به خواب می‌رود و پس از بیداری معمولا دچار سر دردهای شدید، بی‌قراری، لرزش و حركات غیرعادی اعضاء بدن مثل دست و سر می‌شود. اینجاست که دوباره به مصرف شیشه روی می‌آورَد تا حس شادابی و انرژی داشته باشد.

خیلی وقت‌ها این مواد در مهمانی‌ها و پارتی‌ها و حتی بدون اطلاع مهمانان که چه چیزی دارند می‌خورند، مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مواد به راحتی در انواع نوشیدنی مثل نوشابه‌های گاز دار حل می‌شوند.

شیشه، یک ماده‌ی شیمیایی است که معمولا به صورت کریستال‌های ریز شبیه شکر در بازار عرضه می‌شود. این ماده به روش‌های مختلفی مصرف می‌شود. بعضی آن را می‌خورند؛ بعضی‌ها هم تزریق می‌کنند. اما اکثر مصرف کنندگان شیشه را می‌کشند. به این صورت که مقداری از آن را در داخل ظرفی می‌ریزند و حرارت می‌دهند. در اثر حرارت، شیشه بخار می‌شود و مورد استفاده قرار می‌گیرد. به همین دلیل یکی دیگر از نام هایش «آیس» است؛ چراکه مثل یخ در اثر گرما از آن بخار بلند می‌شود. از همین خاصیت در اکثر پارتی‌ها استفاده می‌شود و بدون اینکه حتی مهمانان در جریان قرار بگیرند مقداری شیشه را روی لامپ یا چراغ‌های رقص نور می‌ریزند تا در اثر گرمای آن بخار شود و افراد حاضر در پارتی را از حال طبیعی خارج سازد. (دود ناشی از شیشه، بی بو و بی رنگ است.)

شخصی که شیشه مصرف می‌کند در دفعات اول، احساسات خوشایند و لذت بخشی را تجربه می‌کند؛ به گونه‌ای که تحریک می‌شود باز هم از این ماده استفاده کند. تمرکز و اعتماد به نفسش بالاتر می‌رود. حس جاودانگی و آسیب ناپذیری به او دست می‌دهد. دل و جرأتش زیاد می‌شود و خطر را از خود دور می‌بیند. به همین دلیل مثلا سوار ماشین می‌شود و با سرعت زیاد از فاصله‌ی اندک بین ماشین‌ها لایی می‌کشد.

اگر شخص پیش از مصرف شیشه از موضوعی ناراحت باشد، چون شیشه احساسات را تقویت و تشدید می‌کند، بعد از مصرف شیشه به شدت افسرده و ناامید می‌شود؛ تا جایی که ممکن است دست به خودکشی بزند. مثل پسری که در فیلم دیدید.

اعتیاد به مواد - از هر نوعی که باشد - در ابتدا با تجربه‌های بسیار لذت بخشی همراه است. به همین دلیل فرد دلش می‌خواهد دوباره آن حس را تجربه کند. او خود را با این حرفها دلداری می‌دهد که اگر به صورت کنترل شده از این ماده استفاده کند، نه معتاد می‌شود نه عوارض مواد مخدر گریبانش را می‌گیرد؛ در عوض هر از گاهی یک حالی به خودش می‌دهد و لذت می‌برد. غافل از اینکه پژوهش‌های پزشکی ثابت کرده‌اند مصرف حتی مقدار کم مواد مخدر یا محرک - مانند شیشه - هم ساختمان مغز و هم کارکرد آن را تغییر می‌دهد و برای فرد عوارض ناخوشایند و جبران ناپذیری ایجاد می‌کند.

یکی از عوارض خطرناک ناشی از مصرف شیشه، توهّم است. فیلمی را که با هم دیدیم را یادتان است؟ مردی که فکر می‌کرد همه، همه جا جاسوسی او را می‌کنند؛ پسری که فکر می‌کرد مادرش سگ است ... توهمات ناشی از شیشه تاکنون باعث جنایتها و قتل‌های بسیار زیادی شده. یکی دو نمونه‌اش را در فیلم دیدید. از این موارد بسیار زیاد است. مثلا پدری که در اثر توهم ناشی از شیشه فکر می‌کرده بچه‌ی 4 ساله‌اش عروسک است و او باید با پیچ گوشتی حرکات آن را تنظیم کند! این طفل معصوم به بدترین و دردناک‌ترین شکل ممکن جان خود را از دست داد.

معتاد به شیشه همه را دشمن خود می‌داند؛ همه را در حال جاسوسیِ خود می‌بیند؛ مطمئن است که همسرش، رفیقش و نزدیکانش به او خیانت کرده‌اند ...

معتاد به شیشه، تحریک پذیر و پرخاشگر است و هر خشونتی از دستش بر می‌آید. به شدت بدبین می‌شود. به دفعات، دچار جنون آنی می‌شود و در این حال هر بلایی را ممکن است سر خود یا نزدیکانش بیاورد. اضطراب، گیجی، ضعف حافظه، پوسیدگی شدید دندان‌ها، عفونت دستگاه گوارش، اختلالات بینایی، آسیب‌های شدید کبدی، لرزش اندام‌ها، تشنّج و در نهایت ایست قلبی و مرگ هم از دیگر عوارض سوء مصرف شیشه است.

بچه‌ها؛ مراقب خودتان باشید. هیچ کدام از این افرادی که در فیلم دیدید، قبل از مصرف مواد، فکر نمی‌کردند آخر عاقبت‌شان به اینجاها برسد. هیچ کدام‌شان چنین سرنوشتی را تصور نمی‌کردند. هیچ کدام حتی بار اولی که سراغ این مواد رفتند فکر نمی‌کردند معتاد بشوند. آنها هم افرادی بودند مثل من و شما. اما یکدفعه در اثر یک انتخاب نادرست کارشان به اینجاها کشیده شد. مراقب باشید.

جلسه‌ی پیش درباره‌ی همنشین صحبت کردیم. چشم‌تان را باز کنید و ببینید با چه کسانی نشست و برخاست می‌کنید. یک رفیق ناباب می‌تواند همه‌ی زندگی‌تان را به نابودی بکشاند. گول ظاهر خیرخواه و دوستانه‌ی کسانی که شما را به مواد مخدر یا محرک دعوت می‌کنند نخورید. عمرتان را به یک لذّت یک ساعته نفروشید. قطعا آلوده نشدن به این مواد خیلی راحت‌تر از پاک شدن و خلاص شدن از آن بعد از گرفتار شدن است. کسی که امروز غیرت پاک ماندن را ندارد چطور فردایی که عنان عقلش هم دستش نیست، همت ترک کردن داشته باشد؟ پس مراقب باشید. این چیزها شوخی بردار نیست. 

     

 منبع: خانه کودک و نوجوان بنیاد محمد (ص)

    

logo test

ارتباط با ما