نویسنده: مرتضی آقامحمدی
«تابوت» نام مراسمی[۱] است که در ماه محرم در شهر بنکولو اندونزی برگزار میشود. ریشه این آیین به مسلمانان هندی برمیگردد که بعدها با عناصر بومی و منطقهای آمیخته شده و امروزه به یکی از نمادهای فرهنگ محلی بنکولو تبدیل شده است. هر ساله به مدت ده روز این شهر مشغول مراسم تابوت است. در ادبیات هندی تابوت به نوعی ضریح یا آنچه که برای نشان دادن قبر امام حسین(ع) است و در ماه محرم حمل میگردد، گفته میشود. در دیگر کشورها همچون هند و پاکستان نیز تابوت در مراسم عزادرای محرم وجود دارد، اما مراسم محرم در بنکولو بسیار متفاوت از جاهای دیگر است. در این نوشتار به اختصار به معرفی این مراسم پرداخته خواهد شد.
بنکولو استانی زیبا است با ۱۴۴.۵۲ کیلومتر مربع مساحت که جمعیتی در حدود ۳۲۹ هزار نفر در سال ۲۰۱۴ برای آن ثبت شده است.
در تاریخچه این مراسم نظرات مختلفی وجود دارد. . اگر این مراسم از همسایگان یعنی سوماترای غربی آمده باشد در این صورت میتوان عمر این سنت را بیشتر دانست. تاریخچه و حضور دیرینه و درخشان شیعه در سرزمین ملایوها، مانند پادشاهان شیعه در ایالت آچه، این احتمال را تقویت میکند. با این حال اگر کمترین زمان برای این داستان پذیرفته شود، مربوط به ورود انگلستان به این مناطق در ۱۶۸۵ میلادی است، که کارگران هندی آنها شیعه بودند و این مراسم را در بنکولو بنا نهادند. مردم این شهر اعتقاد رزیادی به این مراسم دارند و معتقدند برگزاری این مراسم بلاها را از آنان دفع میکند. در ذیل به کیفیت برگزاری این مراسم میپردازیم.
در شب اول محرم مردم از روستاها به طور دسته جمعی به سوی مکان مشخصی حرکت میکنند که یادآور و نمادکربلا است. این مکان که کربلا نامیده میشود گورستانی است که قبر شیخ برهانالدین در آن واقع شده است. او به عنوان آشنا کننده این مردم با سنت تابوت شناخته میگردد. ضریح کوچک شیخ برهانالدین «گِرگاه» نام دارد. جمعیت به سوی میروند. این عده معمولا پس از غروب و اقامه نماز به سوی این مکان که یادآور کربلا است میآیند و مقداری خاک (به اندازه حجم یک نارگیل) در گرگاه قرار میدهند و این خاک تا دهم محرم در آنجا میماند. گروه کوچکی از بازماندگان شیخ برهانالدین نیز برای دعا و ارائه خطابه عربی حضور دارند. در مراسم عود میسوزانند و قهوه و نوعی شربت سرو میشود. همزمان که این گروه اندک که از خاندان تابوت قدیمی بنکولو در این مکان در حال دعا هستند، بیشتر جمعیت شهر به سمت پارکی که در نزدیکی منزل استاندار در مرکز شهر است روانه میشوند و موسیقی مخصوص نواخته میشود. این توفیق و افتخار بزرگی است که کسی بتواند در اجرای این مراسم نقش داشته باشد و رقابتی بر سر در بین محلههای مختلف شهر بر سر آن وجود دارد.
در روز دوم محرم به طور رسمی ساخت «بانگسل»، تابوت اول شروع میشود. در روزهای آتی وقتی اولین تابوت در حال ساخت است در گوشه و کنار شهر میتوان تابوتهای دیگری را که در حال ساخته شدن هستند را مشاهده نمود. تابوتها بر روی ارابهای سوار شده و با اشکال و تزیینات مختلف آراسته میگردند. یکی از برجستهترین این تزیینات نماد امام حسین(ع) بر اسبی بالدار است که بُراق خوانده میشود. نماد براق بر تابوت جای میگیرد و در خیابانها به حرکت درمیآید. در روز سوم محرم، نمایشی برپا میشود تا برای ساخت تابوت پول جمعآوری گردد. دسته بازیگران این نمایش با نمادهای پرندگان و ماهیها در خیابانها میچرخند. وقتی به در خانه شخصی میرسند که مایل است کمک مالی نماید، میایستند و به نواختن موسیقی و اجرای برنامه میپردازند. در شب چهارم محرم نیز این برنامه ادامه دارد. این برنامهها جنبه غیر رسمی دارد و برنامه رسمی با نواختن موسیقی مخصوص در مرکز شهر انجام میشود. بعد از ظهر روز پنجم پس از اقامه نماز، اشیائی که قرار است در تابوت مورد استفاده قرار گیرند تمیز و آماده میشوند. سه مرد که از نسل شیخ برهانالدین میباشند، مسئول برگزاری این برنامه هستند. یکی از آنها درچوبی گرگاه را باز میکند و از درون آن محفظه کوچکی که برای سوزندان عود است را بیرون آورده و روشن میکند. بعد یک سبد کهنه و قدیمی شش گوشه که حاوی «پنجه» است آورده میشود. پنجه یک دست فلزی با انگشتان باز است که در سنت شیعی نماد خمسه طیبه است. سپس بر روی پنجهها آب پاشیده و بعد در ظرفی قرار میدهند و شیر و یک شربت مخصوص روی آن ریخته میشود. پنجه در این مایع تکان داده میشود تا خیس خورده و به لحاظ معنوی تطهیر گردد. سپس آن را بیرون آورده و در ظرف آبی که قطعههای لیمو در آن وجود دارد قرار میدهند. پس از اینکه پنجه بیرون آورده و خشک شد، چوبهای بامبو که در سر آن پنج انگشت وجود دارد و «جاری-جاری» خوانده میشود، را آورده و از آن ظرف آب، بر سر آنها میمالند. یک علامت سه شاخه با بندی سبز یا زرد به انگشت وسطی موجود بر سر «جاری-جاری» بسته میشود. سپس پنجه بر سر دستی از کاه که آستین زرد رنگ دارد نصب شده و در پارچهای سفید قرار میگیرد و دسته گلهای سبز آن را تزیین میکنند. سپس این پنجهها به اعضای برخی خاندانهای خاص که منسوب به سنت تابوت و متولی برگزاری مراسم هستند، داده میشود. بعد از آن، شش علم بامبو یا «جاری-جاری» را آورده و از همان سبد پنجه، پرچمهایی را برداشته و بر سر آنها میبندند. حال جمعیت کمی که در آنجا است آن پنجهها و پرچمها و ظروف غذا و درختان کوچک موز را آورده و هفت مرتبه به دور گرگاه میچرخند. سپس آن پرچمها و درختها در سوراخهای موجود در چهار طرف گرگاه نصب میگردند. در هر گو.شه یک پرچم، یک درخت موز و یک چوب از ساقه نیشکر قرار میگیرد. پنجهها در درون گرگاه نصب شده و سپس ظرفهای غذا را به ایوان مرتفعی که از آنجا غذا توزیع میشود، میبرند. این برنامه تقریبا نزدیک وقت نماز مغرب خاتمه مییابد.
شب پنجم محرم، وقت «نبرد طبلها» است. گروههای طبل زن از نقاط مختلف شهر گرد میآیند به شکلی که گویا طبل جنگ نواخته میشود. آتش بزرگی بر پا میشود که حرارت آن، درون طبلها را گرم کرده و بر شدت صدا میافزاید و برخی به رقص میپردازند. جمعیت عظیمی در این فضا گرد آمده و فضای پرهیجانی شکلمیگیرد. سپس جمعیت عظیم در خیابانها به حرکت در میآید در حالی که طبلهای بزرگ با وسیله نقلیه حمل میشود و خیل عظیم جمعیت با پرچمهایی در دست به حرکت درآمده و پشت سر آنها برخی دیگر با نواختن طبلهای کوچک حرکت میکنند. وقتی جمعیتِ در حال حرکت به گرگاه میرسد به نشان احترام متوقف شده و سپس به حرکت ادامه میدهد. در عبور از کنار گرگاه آنها که «جاری-جاری»ها را حمل میکنند سر آنها را خم کرده تا دستهای نصب شده بر روی تابوت را لمس کنند. در این هنگام یک نفر فریاد میزند: «السلام علیکم» و بقیه جمعیت در پاسخ فریاد میزنند: «و علیکم السلام».
آن دسته کوچکی که شب اول برنامه داشتند، به آرامی از راه میرسند. طبلهای بزرگ از وسایل نقلیه پیاده شده و در کنار گرگاه شیخ برهان الدین روی زمین قرار میگیرند و شروع به نواختن میکنند و دستهای که «جاری-جاری»ها را حمل میکنند به سمت گرگاه رفته و «جاری-جاری»های موجود در گرگاه را لمس کرده و ادای سلام میکنند. بعد از آن طبلها بر پشت وسایل نقلیه قرار گرفته و جمعیت به مراسم ادامه داده و به سوی شهر باز میگردد.
عصر روز هشتم محرم «چُکی»ها توسط «جاری-جاری»ها و پرچمها اسکورت میشوند. چکی تابوتهای کوچکی به ارتفاع سینه انسان هستند که در داخل گاری حمل میشوند. پنجهها در عصر این روز در داخل چکیها قرار گرفته و به سمت مرکز شهر حرکت میکنند. چکیها از نواحی مختلف شهر حرکت کرده و در پارک مرکز شهر در مقابل سن موجود در آنجا به صف قرار میگیرند. در اینجا نمایشهای زیادی در قالب موسیقی و نوعی رقص برگزار میشود.
در شب نهم تابوتها از مناطق مختلف به پارک مرکز شهر حمل شده و در مقابل سن چیده میشوند. برای رفع خستگی، پس از سخنرانیهای رسمی و طولانی، دوباره موسیقی و رقص اجرا میگردد. صبح روز دهم تابوتها مقابل منزل استاندار شهر در کنار پارک به صف قرار میگیرند در حالی که قدیمیترین آنها جلودار است. مسئولان و اشخاص سرشناس در این هنگام در ایوان منزل استاندار ایستادهاند. طبلهای بزرگ نواخته شده و رقص شروع میشود. اعضای خاندان تابوت قدیمی و مسئولان محلی نیز در اینجا حضور دارند. ابتدا برخی از افراد سرشناس و مسئولان که در ایوان منزل استاندار هستند به سخنرانی پرداخته و بعد حرکت دسته تابوت به سمت کربلا شروع میشود. دسته حرکت کرده و پرچمها و «جاری-جاری»ها به دست جوانان در مقابل تابوت قدیمی حرکت میکنند در حالی که موسیقی نواخته میشود و یک صف از مردان که لباس سفید و بلند شیخها را پوشیدهاند حرکت میکنند. در این روز گورستانی که قبر شیخ برهانالدین در آن است، مملو از جمعیتی میشود که با پای برهنه به آنجا میآیند. قهوه و شربت توزیع شده و عود سوزانده میشود و برخی دعاهای عربی خوانده میشود. گاه در این مراسم برخی به حالتی از خلسه و بیهوشی فرو میروند. به همین دلیل متخصصانی در آنجا حضور دارند تا آن افراد را به حالت عادی بازگردانند. تابوت اصلی که حاوی پنجهها است را نزدیک گرگاه شیخ برهانالدین میآورند و آنچه به تابوت آویخته شده از آن جدا میشود وگلها و تزیینات آن جدا شده و برای بچههایی که در آنجا حضور دارند پرتاب میشود. پنجهها از آن دستهایی که متصل شده بودند جدا شده و مجددا در داخل آن سبد قدیمی ششگوشه قرار میگیرند. باقیمانده غذا و قهوه و شربت توزیع شده و بیشتر مردم متفرق میگردند در حالی که یک عده کم در همان گورستان در زیر درخت بزرگ دور نشسته و با صرف نوشیدنی گعده میگیرند.
آنچه این مراسم و برنامه محرم در شهر بنکولو را از دیگر نقاط جهان متمایز میکند، صرفا نحوه انجام و مناسک موجود در آن نیست، بلکه مهم این است که اکثر قریب به اتفاق مردم شهر در عین حالی که واژگانی همچون حسین (ع)، کربلا و یزید را استفاده میکنند، اما از داستان عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و اصل و چرایی قیام ایشان چیزی نمیدانند. گرچه بیشتر ابعاد و نمادهای این مراسم شبیه عزاداری است، اما مردم شرکت کننده از این مطلب اطلاع چندانی ندارند و گاه نوع موسیقی و رقص آنها از حالت عزاداری خارج میشود. برخی تحصیلکردههای آنها اطاعات اندکی درباره امام حسین (ع) و عاشورا دارند. بعضی از اساتید دانشگاهی اندونزی هم اخیرا مدعی شدهاند که تابوت، یک سنت دینی نیست، بلکه میراث فرهنگی آنان است و انجام این برنامه به معنای شیعه بودن یا شیعه شدن مردمان بنکولو نیست. برخلاف این ادعاها، آنچنان عناصر مذهبی و نمادهای شیعی در این مراسم زیاد و متعدد است که عدم ارتباط این مراسم با واقعه عاشورا و کربلا را غیرقابل پذیرش مینماید، با این حال به نظر میرسد که فضای به وجود آمده علیه شیعه عامل اصلی این گونه ادعاها باشد.
در سال ۱۳۹۰ که برای اولین بار به اندونزی سفر کرده بودم با نام این شهر و مراسم آن آشنا شدم. با اینکه مدارک بسیاری وجود دارد که شیعه در اندونزی قدمت و اصالت دیرینهای دارد که فعلا مجال پرداختن به آن نیست، اما امروزه مردمان آن سرزمین شدیدا نسبت به اهل بیت(ع) در فقر و جهالت علمی هستند. در همان سفر در مواجهه با گروهی از جماعت تبلیغ متوجه شدم با اینکه همگی طلاب معهدهای اهل سنت بودند، حتی نام حسنین(ع) و اینکه اینان نوادگان رسول خدا(ص) هستند را هم نمیدانستند. به لطف خداوند اخیرا برخی از دوستان اهل فضل از شیعیان آن دیار، جزوات کوچکی را به زبان اندونزیایی نوشته و به معرفی اجمالی از امام حسین(ع) و واقعه عاشورا پرداخته و در ایام محرم در شهر بنکولو توزیع نمودند. با اینکه ظرفیت و نیاز تبلیغ و تبیین ابعاد این داستان در آن شهر میتواند بسیار مهم و تأثیرگذار باشد، ولی میبایست محذورات و واقعیتهای میدانی و دخالت و نفوذ سلفیت، بخصوص عربستان در این کشور را فراموش نکرد و از اقدامات شتابزده پرهیز نمود. در شرایط موجود به نظر میرسد اطلاع رسانی تدریجی و آهسته، بدون تحریک حساسیتهای طرف مقابل به احیای معارف اهل بیت(ع) در آن سرزمین کمک نماید. به نظر میرسد، طلاب شیعه اندونزیایی بهترین گزینه برای این مهم باشند.
منبع: موسسه مرام
[۱] – Bengkulu Tabot Festival