گردآوری و تلخیص: آذر طاهری ( کارشناس ارشد برق – مخابرات سیستم ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
برگرفته از کتاب «کتاب مقدس»، نوشته محمدرضا زائری[1]
«ریمون قسّیس» شاعر و نویسنده معاصر مسیحی در سال 1939 میلادی در زحلۀ لبنان به دنیا آمد. از این شاعر خوش قریحه، اشعار متنوعی با موضوعات تاریخی، اجتماعی و عاشقانه به زبانهای عربی و فرانسوی منتشر شده است. در میان آثار متعددی که از وی چاپ و منتشر شده، قصیدهای طولانی با نام «ملحمه الحسین» وجود دارد که در مدح امام حسین (ع) و واقعه کربلا سروده شده است. این قصیده اینگونه آغاز میشود:
یا حسین الفداء الله تفدیک نفسی انت نوری المضیء یُضحی و یُمسی |
ای حسین، ای فدایی حق، جانم به فدای تو. تو در هر صبح و شام نور درخشان منی. |
در این قصیده تاثیرگذار، علاوه بر مدح و توصیفات شاعرانه و تصویرسازیهای متنوع ادبی اسامی شخصیتها و نیز مکانهای تاریخی مسیر کاروان کربلا نیز به چشم میخورد. همچنین نکتهای که بسیار جالب توجه است، اشاره «ریمون قسّیس» به شهدای مسیحی عاشورا همچون «وهب نصرانی» و سفیر روم در مجلس یزید است. او همچنین در بیتی از سرودۀ خود، به مقایسۀ سر مطهر حسین (ع) و سر بریده یحیی (ع) که مورد تقدیس مسیحیان است، پرداخته است.
وی که در مقاطعی از این قصیده با شور و حرارتی خاص از زینب کبری (س) یاد کرده، میگوید:
«من قاطعانه و با کمال عقیده باور دارم که اگر کسی ازحسین بسراید و چیزی بنویسد اما از زینب یاد نکند گویی اصلا چیزی ننوشته است.»
او با استفاده از برخی اشعار منسوب به بانوی کربلا و زبان حال ایشان چنین میگوید:
زینبٌ أنت أختُه خیرَ أختٍ لطمت وجهَها و صاحَت: لتَعسی عندما شاهدَته رأس حسینٍ أنشدَت شعرَها تُشیر بخَمس «یا هلالاً لمّا استتمّکمالاّ» أنهت الحربُ ناجذیها بضرس «ما توهّمت یا شقیقَ فوادی» کان هذا ما حقّق الیومَ أمسی |
ای زینب تو خواهرش هستی، بهترین خواهر که بر سر و روی خود زد و فریاد برکشید که: وای بر من. هنگامی که سر برادر را دید شروع به سرودن نمود در حالی که به او اشاره میکرد: ای هلال ماه من که نگذاشتند کامل شوی و جنگ به حیاتش خاتمه داد، ای پاره جگرم؛ گمان نمیکردم آنچه از دیروز برای امروزم مقدر شده این صحنه باشد. |
«ریمون قسیس» که در لابهلای ابیات بارها از ارادتش نسبت به مقام امام حسین (ع) گفته، قصیدۀ خود را با این ابیات به پایان میرساند:
هذه بعض سیرهٍ لحسینٍ هی ذکری تبقیکأشرفِ درسٍ صاحِ هذیکتبتها بدمائی عن شهیدٍ لم یروهِ فیضُ نقسٍ |
اینها بخشی از ماجرای حسین بود که چون والاترین درس باقی خواهد ماند. این کلمات را به خون خود نوشتهام از شهیدی که با قلم و دوات نمیتوان از او نگاشت. |
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] محمدرضا زائری، «کتاب مقدس»، چاپ اول، بهار 1390. صص 231- 215.