نویسنده: زهرا مرادی ( کارشناس ارشد MBA ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
خالق، گِل آدم را به شوق وجود چهارده دُردانه سِرِشت؛ و آنچنان که کل هستی بشنود بانگ برآورد:
اگر نبودند محمد، علی، فاطمه و فرزندان ایشان، آدم که سهل است، عالَم را خلق نمیکردم.[1]
اینها را گفت تا تمامی خلقت، حساب کار دستشان بیاید و جایگاه این برگزیدگان الهی را بفهمند. همهی کائنات تا نباتات و جمادات، منزلت این موهبتهای آسمانی را نزد پروردگار دانستند. در این میانه فقط برخی از آدمیان بودند که خود را به نفهمیدن زدند!
پروردگار، بر مومنان منت نهاد[2] و دردانههای خلقتش را که جنسشان نور بود و جایگاهشان عرش[3] به سوی زمینیان رهسپار ساخت. برگزیدگانی که امین خدا بودند در زمین، و جانشینانش در خلقت. [4]
آفریدگار، آنها را گنجینه دار علم خود قرار داد[5] و بندگان را پیغام فرو فرستاد که هر که هر چه نداند از ایشان بپرسد[6]. اما زمینیان وانمود کردند نفهمیدهاند که مُراد پروردگار از چنین بشارتی کسب هدایت آدمیان از ابواب علم خداوندی است. از این رو دورِ هدایتگر عصرشان حلقه زدند و چنین پرسیدند:
«یا علی! بر من آشکار ساز که چند مو به سر دارم؟»[7]
از همان روز که خانهی خدا برای ولادت علی آغوش گشود[8]، عدّهای بنا را بر ندیدن و نفهمیدن گذاشته بودند. گروهی شانهی انکار بالا انداختند که: مگر چه اتفاق ویژهای رخ داده؟! و دیگرانی از حسد دندان به هم فشردند و عهد بستند تا خانهی خدا را عزادار این مولود مبارک گردانند.
گویا هرچه خداوند، برهان خویش را آشکارتر و حجت خود را تمامتر میکرد، اصرار آدمی بر نفهمیدن بیشتر میشد.
و خلقت، در این حیرت که این چه ظلم عظیمی است که بشر در حق خود روا میدارد؟ و این چه جهل مرکبی است که نعمت را پس زده، نغمت را به آغوش میکشد؟ و این چه صبر عجیبی است که خدای علی میورزد؟
خداوند مهربان، هر آنچه بشر برای سعادت و هدایت نیاز داشت به او عطا کرده بود و او را در انتخاب خوشبختی مختار گذاشته بود. این، سنت خدا بود که اختیار و ارادهی آدمیان را ارج نهد. اما دلش نیامد به آنها یادآوری نکند که:
بندگان من! وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا[9] : به علی حبل متین الهی چنگ زنید[10]. علی، دژ محکم من است که هر که بدو پناه آورد، از عقوبت من در امان خواهد بود[11]؛ و هر که او را دوست بدارد، بهشت اعلا را نصیب خود ساخته است[12].
اما چه سود که عدهای باز هم خود را به نشنیدن و نفهمیدن زدند؛ شقاوت را بر سعادت ترجیح دادند؛ محراب عبادت را عزادار برترین عبادت کنندگان نمودند؛ شمشیر جهل را بر عمود دین وارد کردند؛ و ضجهی افلاکیان را بلند ساختند که:
به خدا سوگند ارکان هدایت در هم شکست؛ و ستارههای دانش نبوت تاریک و نشانههای پرهیزکاری بر طرف شد؛ به خدا سوگند که عروه الوثقای الهی گسیخته شد؛ زیرا برترین اوصیا، علی مرتضی کشته شد. [13]
به خدای علی سوگند تا آن روز که بهشت و دوزخ به دستان علی [14] میان بندگان تقسیم گردد [15]، نخواهند فهمید که چه خیانتی نسبت به خدا و خَلقش مرتکب شدهاند.
گرچه بشر ندانست و نخواهد دانست که علی کیست؛ و اینکه نبی، شهر علم است و علی بابِ آن [16]، به چه معناست؛ یا اینکه ولایت علی پناه امن خداست که هر که به آن وارد شود، از هر گزندی در امان خواهد بود [17]، یعنی چه، اما ...
اما دوست داشتن علی حتی این مقدمات را هم لازم نداشته و ندارد. حبّ علی در سینهی مومنان، مفطور است[18]. کافی است با جهل و عناد، آن را نپوشانند تا این محبت بجوشد و از روحشان لبریز شود. محبتی که نتیجهاش رضا و رضوان الهی خواهد بود.
در سوگ شهادتش خدا را شاهد میگیریم که با همهی نفهمیدنها و ندانستنهای مان علی – این اسوهی هدایت – را دوست میداریم و عهد میبندیم از این پس، با گوش سپردن به پیامهای نجات بخشش، این نعمت عظیم را کفران نکنیم و زینت او و آخرین هدایتگر از نسل او (مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] "لولاكَ و لَو لا عَلِيٌّ وَ عِتْرَتُكُمَا الْهادُونَ الْمَهْدِيُّونَ الرّاشِدونَ ما خَلَقْتُ الْجَنَّهَْْ وَ النّارَ وَ لاالْمَكانَ وَ لاَ الاَرْضَ و لاَ السَّماءَ و لاَ الْمَلائِكَهَْْ وَ لا خَلْقاً يَعْبُدُنِي ... مِنْ اَجْلِكُمْ اِبْتَدَأتُ خَلْقَ ما خَلَقْتُ " یعنی: اگر تو [ای رسول خدا] و علي و خاندان هدايتگرِ هدايت يافته و صاحب رشدتان نبوديد، بهشت و دوزخ و مكان و زمين و آسمان و فرشتگان و هيچ موجودي كه مرا عبادت كند، نمي آفريدم ... به خاطر شما بود كه آفرينش را آغاز نمودم و آنچه را كه مي خواستم بيافرينم، آفريدم: بحارالانوار، ج 25، ص 17.
[2] "لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسول من انفسهم" آل عمران-164
[3] فرازی از زیارت جامعه کبیره"خلقکم الله انوارا فجعلکم بعرشه محدقین حتی من علینا بکم فجعلکم فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر اسمه"
[4] فرازی از زیارت جامعه صغیره: "اَلسَّلامُ عَلى اَوْلِيآءِ اللَّهِ وَاَصْفِيآئِه اَلسَّلامُ عَلى اُمَنآءِ اللَّهِ وَاَحِبّآئِهِ اَلسَّلامُ عَلى اَنْصارِ اللَّهِ وَخُلَفآئِهِ": سلام بر بندگان مقرب خدا و بر برگزيدگانش. سلام بر آنانكه امين خداو دوستان اويند. سلام بر ياران خدا و جانشينانش:من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 608.
[5] فرازی از زیارت جامعه کبیره: "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ... وَخُزّانَ الْعِلْمِ": سلام بر شما اى خاندان نبوت و ای گنیجینه داران علم: من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 610.
[6] "فَاسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ": قرآن کریم، سوره نحل، آیه 43.
[7] . هنگامی که امیر مومنان در جمع مردم فرمود: "سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی" مردی برخاست و این سوال را پرسید: بحار الانوار، ج10، ص125، ح5/ امالی صدوق، ص134، ح1.
[8] بحارالانوار، ج 35، ص 8.
[9] سوره آل عمران، آیه 103.
[10] مبیّن قرآن – رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تبیین «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» فرموده اند مراد از حبل خدا، علی بن ابیطالب است: بحارالانوار، ج 36، ص 18.
[11] "ولاية على بن ابى طالب حصنى، فمن دخل حصنى امن من عذابى" یعنی: ولايت على بن ابى طالب دژ محكم من است، هر كه بدان در آيد از عذاب من ايمن باشد: بحار الانوار، ج 39، 246.
[12] به عزت خويش سوگند خوردهام كه به آتش نبرم كسى را كه او را دوست داشته و تسليم او و اوصياى پس از او باشد: بحارالانوار، ج 27، 113.
[13] هنگامی که ابن ملجم با شمشیر بر سر امیر مومنان ضربتی کُشنده وارد کرد، جبرییل در میان آسمان و زمین فریاد زد: "تهدّمت والله ارکان الهدی وانطمست والله نجوم السماء و أعلام التّقی وانفصمت والله العروه الوثقی قُتل ابن عمّ المصطفی قُتل الوصیّ المجتبی قُتل علیّ المرتضی قَتَله أشقی الْأشقیاء": بحارالانوار، ج 42، ص 282.
[14] یکی از کنیههای پیامبر اکرم «ابوالقاسم» است. چراکه ایشان پدر تقسیم کنندهی بهشت و جهنم، یعنی امیر مومنان هستند: بحارالانوار، ج 16، ص 95.
[15] رسول خدا فرمودهاند: «عَلِی قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ» یعنی: على، قسیم (تقسیم کننده) بهشت و دوزخ است: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[16] أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا: بحارالانوار، ج 40، ص 87.
[17] عَنِ النَّبِيِّ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ عَنْ مِيكَائِيلَ عَنْ إِسْرَافِيلَ عَنِ اللَّوْحِ عَنِ الْقَلَمِ قَالَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي: بحار الانوار، ج39، باب 87، ح1، ص 246/ عیون الاخبار الرضا، ج2، ص 136.
[18] . بحار الانوار، ج 43، ص 281 / امالی طوسی، ص 132 و 133، ح 212 و 25.