برگرفته از: کتاب «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» نوشتهی جرج جورداق
گردآوری و تحقیق: زهرا مرادی (کارشناس ارشد MBA ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
جرج جرداق[1]- ادیب و اندیشمند مشهور مسیحی - در کتاب خود با عنوان «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» دربارهی شخصیت امیر مؤمنان به تفصیل سخن گفته است.
وی معتقد است:
«اگر دنیای غرب، شخصیتی مثل علی داشت، امروز در سراسردنیا با برگزاری همایشها و تأسیس آکادمیها و پژوهشکدهها، به ارزیابی اندیشههایاو میپرداخت و برای بشریت راه نو، نشان میداد و همه مراکز علمی اجتماعی خود را با مجسمههای وی زینت میبخشید ... علی یک انسان مافوق بشری است و هر چه درباره او بنویسیم و بگوئیم، باز کم گفتهایم و کم نوشتهایم ... و کتاب من در واقع قطرهای است از دریا و ژرفای دریا را چه کسی میتواند بشکافد و به عمق و حقیقت آن برسد؟ ... ما فقط قطرهای از آن میچشیم و یا جرعهای از آب شیرین چشمههای آن مینوشیم ... همین و بس!»[2]
نوشتار زیر، با موضوع «امیر مومنان و بخشش و دستگیری از مردم»، گزیدهای از این کتاب[3] است:
آیا از فرمانروایی خبر داری که خود نان سیر نخورد زیرا که در کشور او کسانی یافت میشدند که با شکم سیر نمیخوابیدند. و جامه نرم نپوشید، چرا که در میان افراد ملت، بودند کسانی که لباس خشن و درشت میپوشیدند. و درهمی را اندوخته خود نساخت که در بین مردم نیاز و فقر وجود داشت و به فرزندان و یاران خود هم وصیت کرد که غیر این راه و روش را نپیمایند؟[4]
آیا از میان مردم سردار و امیری را شناختهای که بر زمان و مکان فرمان میراند، ولی به دست خود آسیاب را میچرخاند و نانی خشک درست میکرد که آن را به زانو میشکست و کفش خود را به دست خود وصله میزد و از مال دنیا کم یا زیاد چیزی را پس انداز خود نساخت. زیرا هدف وی در زندگی آن بود که حق بینوایان و ستمدیدگان را از استثمارگران و احتکارچیان بازستاند و زندگی سالم و آرامی را برای آنان فراهم آورد. او در فکر سیرشدن و خوب پوشیدن و آرام خوابیدن نبود، در حالیکه در قلمرو حکومت او ... «شکم های گرسنه و جگرهای تشنه» وجود دارند و میگفت ...: «آیا فقط به همین اکتفا کنم که به من پیشوای مسلمانان بگویند؟ ولی در سختی های روزگار با توده مردم همدرد نباشم؟»[5]
آیا توانگر بی نیازی را میشناسی که از ثروت و مال دست شسته و فقط به گرده نانی آن هم به جهت حفظ حیات اکتفا کند؟ و زندگی در نزد وی فقط سودرساندن به انسان بُوَد و خدمت به خلق؟[6]
*****
از اخلاق خاص علی، کرم و بخشش بی پایان او بود. ولی بخششی که در اصول و هدف پاک و سالم بود نه مانند بخشش فرمانداران و زورمندانی که از مال و کوشش مردم «بخشش میفرمایند»! اینان وقتی که چنین بخششی میکنند فقط به خویشان و نزدیکان و یا هوادارانشان میبخشند که در راه حکومت و سلطنت آنها شمشیر میزنند و اگر گامی بالاتر نهند، برای آن بخشش میکنند که گفته شود آنها اهل کرم و بخشش هستند! تا مورد توجه عامه مردم قرار گیرند و اختلاسها و دزدیها و ستمها و ضعف اداره امور و غیره را بدین ترتیب پردهپوشی کنند.
این شکل از اشکال بخشش در واقع فرقی با رشوه ندارد و اکثریت کسانی که در تاریخ ما و تاریخ دیگران به کَرَم و بخشش مشهورند، با این نوع بخشش سر وکار داشتند. علی بن ابیطالب در سراسر زندگی خود یک بار هم بدان دست نیالود و آن را نشناخت. کَرَم و بخشش علی، بنیان همه جوانمردیهای اوست. و با جان و دل او به هم آمیخته است ... او رشوه خوار و هوادار مال بی کوشش و بدون حق را، از خود طرد میکند. با این حال، چنانکه در روایات صحیح آمده است، او با دست خود نخلهای گروهی از یهودیان را در مدینه سیراب میکند، تا آنجا که دست او تاول میزند و زخم میشود و آنگاه مزدی را که میگیرد به بیچارگان و درماندگان میبخشد و یا با آن بردگانی را میخرد و بلافاصله آزاد میسازد.
«شعبی» از زبان کسانی که علی را خوب میشناختند روایت میکند که او بخشندهترین مردم بود که از مال خود، برای مردم میبخشید و اگر گواهی دشمن در بعضی موارد صحیحترین شهادتها باشد، باید فهمید که بخشش و کَرَم علی تا چه پایه بوده که معاویۀ بن ابوسفیان هم به آن شهادت داده، در حالیکه او همیشه میکوشید که از علی عیب جویی کند و از او انتقاد نماید.
معاویه میگوید: «اگر علی خانهای پر از طلای ناب و خانهای پر از علوفه داشته باشد، طلا را پیش از علوفه میبخشد!» [7]
ای روزگار تو را چه میشد اگر تمام نیروهای خود را بسیج میکردی و در هر عصر و زمانی، بزرگ مردی چون علی، با همان عقل و همان قلب، همان زبان و همان شمشیر، به جهان ارمغان میدادی؟[8]
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] - متولد 1926 میلادی.
[2] - امام علی و صدای عدالت انسانی، یادداشتی بر چاپ اول،ج 1، ص 7 و 8.
[3] - جرداق، جرج. امام علی و صدای عدالت انسانی. ج 1، تهران: کلبه شروق، چاپ دهم، 1379 ش.
[4] - امام علی و صدای عدالت انسانی، ج 1، ص 105 و 106
[5] - همان، ص 106 و 107.
[6] - همان، ص 111.
[7] - همان، ص 169 و 170.
[8] - همان، ص 114.