امّا حق زیردست مملوکت این است که ...باید از هر چه خود مى خورى به او بخورانى، و از هر چه خود مى پوشى بدو بپوشانى، و بیش از توان به او تکلیف نکنى، و اگر ناپسندت آمد، مى توانى در وظیفه اى که برعهده دارى، بیرون بیایى و آن را با دیگرى عوض کنى و خلق خدا را مورد شکنجه و آزار قرار ندهى،
امام زین العابدین(ع) می فرماید:«وَ أَمَّا حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِمِلْکِ الْیَمِینِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ خَلْقُ رَبِّکَ وَ لَحْمُکَ وَ دَمُکَ وَ أَنَّکَ تَمْلِکُهُ لَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ دُونَ اللَّهِ وَ لاَ خَلَقْتَ لَهُ سَمْعاً وَ لاَ بَصَراً وَ لاَ أَجْرَیْتَ لَهُ رِزْقاً وَ لَکِنَّ اللَّهَ کَفَاکَ ذَلِکَ ثُمَّ سَخَّرَهُ لَکَ وَ ائْتَمَنَکَ عَلَیْهِ وَ اسْتَوْدَعَکَ اِیَّاهُ لِتَحْفَظَهُ فِیهِ وَ تَسِیرَ فِیهِ بِسِیرَتِهِ فَتُطْعِمَهُ مِمَّا تَأْکُلُ وَ تُلْبِسَهُ مِمَّا تَلْبَسُ وَ لاَ تُکَلِّفَهُ مَا لاَ یُطِیقُ فَاِنْ کَرِهْتَهُ خَرَجْتَ اِلَى اللَّهِ مِنْهُ وَ اسْتَبْدَلْتَ بِهِ وَ لَمْ تُعَذِّبْ خَلْقَ اللَّهِ وَ لا قُوَّهَ اِلاَّ بِاللَّهِ».
«و امّا حق زیردست و مملوکت این است که بدانى او آفریده پروردگار تو است و هم گوشت و همخون تو است. تو مالک او نیستى بلکه خدا او را آفریده، تو آفریننده گوش و چشم او نیستى و روزى او در دست تو نیست. همه اینها را خداوند برعهده گرفته است. سپس او را مسخر تو قرار داده و تو را بر او امین ساخته، او را به دست تو، به ودیعت سپرده تا آن امانت را حفظ کنى و با روش خداپسندانه با وى رفتار کنى، پس باید از هر چه خود مى خورى به او بخورانى، و از هر چه خود مى پوشى بدو بپوشانى، و بیش از توان به او تکلیف نکنى، و اگر ناپسندت آمد، مى توانى در وظیفه اى که برعهده دارى، بیرون بیایى و آن را با دیگرى عوض کنى و خلق خدا را مورد شکنجه و آزار قرار ندهى، و حول و قوه اى جز از طرف خدا نیست».
آیت الله سبحانی در اثر جدید خود با عنوان «شرح رساله حقوق سیدالساجدین» و در ادامه شرح حقوق به بیستمین حق در منظر امام سجاد(ع) پرداخته و مرقوم می دارند: «در بخش گذشته، حق مولا بر مملوک بیان شد، به طور مسلم این حق یک طرفه نیست، بلکه در مقابل آن مملوک هم بر مولا حق متقابل دارد، اینک سخن سیدالساجدین(علیه السلام) در مورد این حق متقابل:
امام در بیان حقوق متقابل، موقعیت غلام را قبل از تملک مولا بیان مى کند و مى فرماید: مولا بداند که:
- أنّه خلقُ ربّک: او مخلوق خداست، یعنى همان خدایى که تو را آفریده است، او را نیز آفریده است و خداى همگان یکى است.
- ولَحمُک ودَمُک: گوشت و خون او به سان گوشت و خون توست یعنى از نظر آفرینش با هم فرقى ندارید. البته عبارت امام، کمى فشرده است. توضیح آن این است که گفته شود: إنّ لحمه ودمه کلحمک ودمک».
- وأنّک تَملِکه لا أنت صَنعتَه: تومالک او هستى نه صانع او، حتى مالکیت تو نیز مانند مالکیت خدا نیست. مالکیت تو یک مالکیت اعتبارى و قراردادى است که با تغییر قانون، آن هم تغییر مى کند، در حالى که مالکیت خدا ریشه در آفرینش او دارد و هیچگاه دگرگونى نمى پذیرد.
- ولا خلَقْتَ له سمعاً ولا بصراً ولا أجرَیتَ له رِزقاً: ابزار شناخت او، همگى مخلوق خداست، نه مخلوق تو. روزى او نیز از سوى خدا داده مى شود. بنابراین، هیچ نوع تفاوتى در آفرینش تو و او نیست. تنها تفاوت تو با او، این است که:
- ثُمّ سَخَّرَه لَکَ وائتَمَنَکَ علیهِ واسْتَودعکَ إیّاهُ لتحفَظَهُ فیه وتسیرَ فیهِ بسیرتِهِ.
«او را از نظر قانون، مسخّر تو ساخته و در عین حال، تو را امین شمرده است و به عنوان امانت در اختیار تو قرار داده است تا آن را از آفت حفظ کنى».
- فتُطْعِمَهُ مِمّا تأکُل، وتُلْبسَهُ مِمّا تَلبَسُ.
«از آنچه مى خورى به او نیز بخورانى و از آنچه که مى پوشى او را بپوشانى».
- ولا تُکلِّفَهُ ما لا یُطیقُ. «کارى فراتر از توان او بر او تحمیل نکنى».
چنین سفارش هایى که در حقیقت یک سلسله تکالیف اخلاقى و رفتارى و شرعى است، سبب مى شود که بردگان، برده ماندن و زندگى در نزد مولا را بر آزادى ترجیح دهند، شاهد آن، سرگذشت زیر است:
زید بن حارثه، در عصر جاهلیت در یکى از جنگ ها، به اسارت درآمد، حکیم بن حزام او را خرید و به عمه خود، یعنى حضرت خدیجه، اهدا کرد. آن بانوى بزرگ نیز او را به پیامبر بخشید. سرانجام پدر زید، از جایگاه فرزندش آگاه شد، هنوز پیامبر به مقام رسالت مبعوث نشده بود، وى از حضرتش درخواست کرد که او را در مقابل مبلغى آزاد کند، حضرت نیز زید را به ماندن نزد خود و رفتن نزد پدر مخیّر ساخت. او ماندن نزد پیامبر را بر آزادى ترجیح داد.
آیا در کدام محیط آزادى، چنین دستورى داده شده است که به بردگان، غلام و کنیز نگویید بلکه آنها را به لفظ «فتى» و «فتاه»، پسر جوان و دختر جوان صدا زنید.
در اینجا سخن خود را با کلامى از پیامبر، به پایان مى بریم که مى فرماید:
اخوانکم جعلهم الله فتنه تحت أیدیکم، فمن کان اخوه تحت یده لیطعمه من طعامه ویلبسه من لباسه».([۱])
«برادران دینى شماهستند و وسیله آزمایش شمایند، از آنچه که مى خورید و مى نوشید در اختیار آنان نیز بگذارید».
[۱]. نهج الفصاحه، سخن شماره۱۲۰.
منبع: شفقنا