هستی؛ طفیل وجود اصحاب کساء و فاطمه است. بنابر حدیث شریف کساء، خداوند در اجتماع عظیم ملائکه، خلقت آسمان و زمین و همۀ هستی را، طفیل وجود و آفرینش او و پدر و فرزندانش معرفی کرده و محبت به او و فرزندان معصومش را دلیلی برای آفرینش غیر آنان دانسته است.
فاطمه موجودی نشناختنی است که امام صادق صلوات الله عليه پیرامون محبت به او فرمود: مَا تَكَامَلَتِ النُّبُوَّة لِنَبِی حَتَّی اَقَرَّ بِفَضلِهَا وَ مَحَبَّتِهَا[۱]؛ نبوت و رسالت هیچ پیامبری كامل نشد، مگر پس از اقرار به فضل فاطمه و اظهار محبت به آن بزرگوار، و خدا در جمع نورانی اصحاب کساء میفرماید: من همۀ هستی را برای محبت به فاطمه و پدر و شوهر و پسرانش خلق کردم و چون اینها را دوست داشتم، همهچیز را به طفیل آنان آفریدم.
پس هستی، فاطمه را دوست دارد چون خدا او را دوست دارد و فاطمه محور اهل کساست. حتی امیرالمؤمنین (ع) هم از ناحیۀ پیامبر مأمور به محبت و مهرورزی خاص با فاطمه بود چنانکه در صبح عروسی رسولالله (ص) خطاب به امیرالمؤمنین فرمود: داخل حجره خويشتن شو و دربارۀ زوجهات مهربانى و مدارا كن؛ زيرا فاطمه پارۀ تن من است، آنچه وی را ناراحت كند مرا ناراحت مینماید و آنچه او را مسرور نمايد مرا مسرور میکند[۲].
جالب آن است که اظهار این حقیقت بسیار مهم از سوی حضرت حق متعال، نه مربوط به مجلس اهل کساء بوده، بلکه سابقهای بهاندازۀ آفرینش انسان دارد و خداوند مشابه همین جملات را در بدو آفرینش حضرت آدمعلیهالسلام به او گوشزد فرموده است. پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله میفرماید: هنگامیکه آدم اسامی من و علی و دخترم فاطمه و حسن و حسین و فرزندان آنان را دید که بر ساق عرش با نور نوشته شده بودند از خدا پرسید: الهی و سیدی! آیا خلقی با کرامتتر از من آفریدهای؟ خداوند فرمود: ای آدم! اگر این اسماء را نمیآفریدم، نه آسمان افراشته و و زمین گسترده شده را می آفریدم و نه هیچ فرشتۀ مقرب و پیامبر مرسلی را و تو را نیز نمی آفریدم[۳].
آیا بهراستی میتوان از کنار این مسئله بهآسانی گذشت که خدای متعال برای معرفی این موجودات مقدس که هستی به طفیل وجود آنان و برای مهرورزی و مودت به آنان خلق شده، فاطمه را محور قرار داده و چهار تن دیگر را به فاطمه معرفی میفرماید: «هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها»؟
قدر و منزلت فاطمه شناخته نشد و مجهول القدر بود. امام صادقعلیهالسلام فرمود: علّت نامگذاری فاطمه به اين نام، آن است كه تمام مخلوقات از معرفت و شناسايى او بازگرفته شدهاند (او را آن گونه كه هست نمى توانند بشناسند).[۴]
فاطمه آگاه به علم اول و آخر هستی است، چنانکه خود به امیرالمؤمنین عليهماالسلام عرض كرد: نزديك بيا تا به تو از حوادث گذشته و حال و آينده تا روز قيامت، آن هنگام كه قيامت برپا مى شود، خبر دهم.[۵] او کسی است که بعد از پدر پیامبرش، واسطۀ اتصال ملائکه و اخبار از عالم ملکوت به دنیا بوده است و تا فاطمه بود، ارتباط ملائکه با دنیا قطع نشد و فرشتگان الهی، همچنان اخبار غیب را بر او نازل میکردند. روزی امام صادقعلیهالسلام بر مبنای مصحف فاطمه از حوادث آینده خبر داد. کسی پرسید: مصحف فاطمه چيست؟ فرمود: موقعى كه خداى توانا پيامبر خود را قبض روح كرد، غم و اندوهى دچار فاطمۀ اطهر شد كه غير از خدا كسى اندازۀ آن را نمیدانست. خداى رئوف ملكى را نزد او فرستاد كه به او تسليت بگويد و با او گفتگو كند.
فاطمه اين مطلب را براى علىعلیهالسلام شرح داد، حضرت على به زهرا گفت: هرگاه صوت آن ملَك را احساس کردی برايم بگو. فاطمۀ اطهر هرگاه مطلبى را از آن ملك میشنید براى حضرت على شرح میداد و آن بزرگوار آن را مینوشت، و نوشتههاى آن حضرت را مصحف فاطمه مىگويند. سپس حضرت فرمود: حكم حلال و حرامى در آن نيست، ولى علم به امور آينده در آن موجود است[۶].
عبادتهای فاطمه انحصاری بود. خدا بشر را به مودت فاطمه دستور داد و لطف الهی به فاطمه، ریشه در شدت اشتیاق بانوی هستی به خداوند و عبادت او دارد. چیزی جز وجه پروردگار و رضایت الهى، نظر او را به خود جلب نمىكرد، هنگامى كه پيامبر از او دربارۀ كمبود و نيازهايش مىپرسد جواب مىدهدلذتی که از خدمت حضرت حق می برم مرا از خواهش از وی باز داشته است؛ حاجتی جز این ندارم که ناظر وجه کریم او در دارالسلام باشم[۷]. و در شدت عبادت او نقل است: در دنیا هیچ كس عابدتر از فاطمهسلاماللهعليها نبوده است، او آنقدر براى عبادت خدا در محراب مىایستاد كه پاهایش ورم میکرد[۸].
فضیلت صلوات بر فاطمه، از دیگر نشانه های خاص محبت الهی به اوست. کسی میگوید: من بر حضرت فاطمهعليهاالسلام وارد شدم، او در سلام پيشدستى كرد و فرمود: چه چيزى تو را به اينجا آورده است؟ گفتم: طلب بركت. آن حضرت فرمود: بركت اين است كه پدرم فرمود: هر كس بر رسول خداصلیاللهعلیهوآله يا بر من سه روز پى در پى درود فرستد بهشت بر او واجب مىشود. گفتم: در زمان حيات او و شما؟ فرمود: نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا[۹]. هم در زمان حيات و هم بعد از آن. رسول خدا به فاطمه فرمود: هر كه بر تو درود فرستد خداوند او را مى آمرزد و در هرجاى بهشت كه باشم او را به من ملحق مى نمايد[۱۰].
اختصاص در خلقت نیز از ویژگیهای فاطمه است. ازجمله مصادیق عظمت و جلالت قدر فاطمۀ زهرا، خلقت نوری آن حضرت است که در احادیث فراوانی مورد توجه قرار گرفته است، ازجمله رسول خدا فرمود: خدا نور دخترم فاطمه را شكافت و از آن آسمانها و زمين را آفريد؛ بنابراین نور آسمانها و زمين از نور دخترم فاطمه است و نور فاطمه از نور خدا است، و فاطمه بهتر از آسمانها است[۱۱].
فاطمه، نور ملکوتی هستی بود. رسولاللهصلیاللهعلیهوآله فرمود: نور فاطمهعليهاالسلام پيش از خلقت زمين و آسمان آفريده شد. بعضى از حاضرين عرض كردند: اى پيامبر خدا، پس او از بشر نيست؟ حضرت فرمود: فاطِمَةُ حَوْراءُ إِنْسِيَّةٌ؛ فاطمه، حوريّة بشرى است! عرض كردند: اى پيامبر خدا! چگونه وى حوريّة بشرگونه است؟ حضرت فرمود: خداوند عزوجل پيش از آنكه آدم را بيافريند، او را از نور خود آفريد، آنهنگام كه ارواح بودند… عرض شد: اى پيامبر خدا، در آن هنگام فاطمه كجا بود؟ فرمود: او در ظرفی در زير ساق عرش بود. عرض كردند: اى پيامبر الهى، غذايش چه بود؟ فرمود: تسبيح و تقديس و لا إِلهَ إِلَّا الله و حمد و ثناى الهى[۱۲].
آفرینش فاطمه، قبل از خلقت آدم بوده است! رسولاللهصلیاللهعلیهوآله میفرماید: هنگامى كه آدم و حوّا داخل بهشت فردوس [اعلى] شدند، چشمشان به خانمى افتاد كه بر بساطى از بساطهای بهشت نشسته كه بر سرش تاجى از نور و در دو گوشش دو گوشواره از نور است و از نور جمالش بهشتها نورانى است. آدم پرسيد: محبوبم جبرئيل! اين خانمى كه بهشتها از نور جمالش برافروخته و نورانى است كيست؟ جبرئيل گفت: او فاطمه، دختر محمّد، پيامبرى از فرزندان تو است كه در آخرالزمان مىآيد. سپس آدم پرسيد: اين تاجى كه بر سرش هست چيست؟ عرض كرد: شوهرش علیبنابیطالبعلیهالسلام است. پرسيد: دو گوشوارهاى كه بر دو گوشش آويختهشده، چيست؟ عرض كرد: دو فرزندش، حسن و حسين هستند. سپس آدم فرمود: محبوبم جبرئيل! آيا ايشان قبل از من خلق شده اند؟ عرض كرد: ايشان چهار هزار سال پيش از آفرينش تو، در علم مخفی و عمیق علم الهى موجود بوده اند[۱۳].
نطفۀ ملکوتی فاطمه، از اختصاصات آفرینش اوست. پيامبر اكرمصلیاللهعلیهوآله فرمود: در شب معراج كه به آسمان برده شدم، جبرئيلعلیهالسلام دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود و از خرماى بهشت به من داد، آن را خوردم و در صلب من به نطفه تبديل شد. پس هنگامى كه به زمين بازگشتم با خديجه همبستر شدم و ايشان به فاطمهعليهاالسلام باردار شد؛ بنابراين فاطمه حورية بشرگونه است…[۱۴] بر اساس روایاتی که اهل تسنن و شیعه بر آن تأکید دارند، نطفۀ فاطمهسلاماللهعلیها از میوۀ بهشتی بسته شد. زمانی که پیامبرصلیاللهعلیهوآله در شب معراج از بهشت عبور میکرد، جبرئیل از میوۀ درخت طوبی به حضرت داد. هنگامیکه پیامبر به زمین بازگشت، نطفۀ فاطمۀ زهرا از آن میوۀ بهشتی بسته شد. بدین ترتیب، آفرینش حضرت زهرا با خلقت دیگر انسانها متفاوت است.[۱۵]
او پیش از تولد، غمگسار مادر بود! امام صادقعلیهالسلام فرمود: هنگامى كه خديجه به فاطمه حامله شد، فاطمه از درون شكم مادر، با او سخن مى گفت و او را به صبر [بر تنهايى و شكيبايى در برابر سختیها و زخم زبانها] دعوت میکرد و خديجه اين امر را از رسولاللهصلیاللهعلیهوآله مخفى مىداشت تا اينكه روزى رسول خدا وارد خانه شد و شنيد كه خديجه با فاطمهعليهاالسلام سخن مى گويد. فرمود: اى خديجه! با چه كسى سخن مىگويى؟ عرض كرد: فرزندى كه در شكم من است با من سخن میگوید و با من انس مى گيرد و مرا از تنهايى مى رهاند. حضرت فرمود: اى خديجه! اين جبرئيل است [به من بشارت و] خبر مىدهد كه آن دختر است… حضرت خديجهعليهاالسلام پيوسته بر اين حال بود، تا اينكه ولادت فاطمهعليهاالسلام نزديك شد…[۱۶]
حضور بهترین زنان بهشتی برای تولد زهرا، از افتخارات آنان است. امام صادقعلیهالسلام میفرماید: هنگام وضع حمل خديجه فرارسيد. پس كسى را نزد زنان قريش و بنىهاشم فرستاد كه بياييد و مرا در امر تولّد فرزند يارى نماييد. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را دربارۀ ازدواج با محمّدصلیاللهعلیهوآله ناديده گرفتى و با آن مرد فقير و يتيم ازدواج كردى، پس ما نزد تو نخواهيم آمد و تو را در اين امر يارى نخواهيم نمود. خديجه از شنيدن اين جواب غمگين شد؛ در همان حال چهار زن گندمگون و بلندبالا كه خديجه فكر میکرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى كه خديجه آنها را ديد اظهار درد و ناراحتى كرد، يكى از آنان گفت: خديجه! نگران نباش؛ زيرا ما فرستادۀ خداييم تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، ما خواهران تو هستيم: من ساره هستم، و اين بانو آسيه دختر مزاحم است كه در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و اين مريم دختر عمران، و آن ديگرى كلثوم خواهر موسىبنعمران است.
پس يكى از آنان در سمت راست خدیجه و يكى در طرف چپ او و ديگرى در مقابل او و چهارمى ايشان در بالاى سر او نشستند و بدين ترتيب خديجه، حضرت فاطمهسلاماللهعلیها را درحالىكه پاك و پاكيزه بود به دنيا آورد. هنگامى كه آن حضرت متولّد شد، نورى از او ساطع گرديد و داخل خانههاى مكّه شد بهطوری كه در شرق و غرب اين شهر خانهاى باقى نبود مگر آنكه نور در آن داخل شده بود. آنگاه ده تن از حورالعین درحالىكه بهدست هر كدامشان يك طشت و ابريقى از بهشت كه پر از آب كوثر بود داخل اتاق شدند. بانويى كه در پايين پاهاى خديجه قرار گرفته بود ظرفها را از دست ايشان گرفته و فاطمهسلاماللهعلیها را با آب كوثر شستشو داد.
سپس طفل را در دو حولۀ سفيد و خوشبو پيچيد و بعد از آن از او خواست كه سخن بگويد، پس فاطمه زبان گشود و فرمود: شهادت مىدهم كه معبودى جز الله وجود ندارد، و شهادت مىدهم كه پدرم رسول خدا و برترين پيامبران است، و همسرم على برترين اوصیا، و فرزندانم سروران نوادگان پیامبران هستند. سپس به آن بانوان سلام كرد و هر يك را به نامشان خطاب كرد. آنان خندان و شادمان گرديدند و تولّد او را به يكديگر تبريك گفتند و اهل آسمان نيز ولادت او را به يكديگر تبريك میگفتند و بهواسطۀ تولّد فاطمه در آسمان نيز نور خيرهكنندهاى ظاهر گرديد كه ملائكه پيش از آن نظير آن را نديده بودند. آن زنان به خديجه گفتند: ای خدیجه! اين مولود پاك و مبارك را بگير كه در خود او و نسل او بركت قرار داده شده است. خديجه درحالىكه خوشحال و مسرور بود فاطمه را در آغوش گرفت و پستان خود را در دهان او نهاد و شير در دهان او جارى نمود، و اين نوزاد از رشد فوقالعادهای برخوردار بود بهطوری كه در هر روز بهاندازۀ يك ماه و در هر ماهى بهاندازۀ يك سال رشد میکرد.[۱۷]
نامهای فاطمه نیز حکمت آمیز است. این موجود آسمانی، نامی عرشی و الهی دارد چنانکه پيامبر به فاطمه فرمود: شَقَّ الله لَكِ يَا فَاطِمَةُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ فَهُوَ الْفَاطِرُ وَ أَنْتِ فَاطِمَةُ.[۱۸]؛ خداوند براى تو نامى مشتق از نامهای خود قرار داده؛ زيرا نام او فاطر است و نام تو فاطمه و اين نام به آن شبيه مىباشد. در مكالمات پروردگار با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج آمده است: اى محمّد! من خدايى هستم كه جز من معبودى نيست و خالق آسمانها و زمين هستم، اسمى از اسماء خود را به دخترت عنايت كردم و نام او را فاطمه نهادم و من فاطر و خالق هر چيزى هستم…[۱۹]
از امام جعفر صادقعلیهالسلام درمورد علت نامگذاری «زهرا» برای دختر پیامبر سؤال شد، فرمود: براى اينكه هرگاه فاطمه در محراب عبادت میایستاد نور او براى اهل آسمان میدرخشید همانطور كه نور ستارگان براى اهل زمين میدرخشد[۲۰].
پيامبر خداصلیاللهعلیهوآله فرمود: اى گروه مردم! آيا میدانيد كه فاطمه از چه آفريده شده؟ گفتند: خدا و رسول داناترند. فرمود: خدا سيبى از بهشت بهوسیلۀ جبرئيل براى من فرستاد، جبرئيل گفت: السلام عليك يا رسولالله! گفتم: عليك السلام يا جبرئيل. جبرئيل گفت: اين سيبى است كه خدا از بهشت براى تو فرستاده. من آن را گرفتم و بوسيدم و روى چشم خود نهادم و به سينۀ خويشتن چسباندم. سپس جبرئيل به من گفت: اين سيب را بخور! گفتم: اى حبيب من! آيا هديۀ پروردگار را بايد خورد؟ گفت: آرى، تو مأمورى كه آن را بخورى. وقتى آن سيب را شکافتم نمودم نورى از آن ساطع شد كه ترسیدم! جبرئيل گفت: كُلْ فَإِنَّ ذَلِكَ نُورُ الْمَنْصُورَةِ فَاطِمَةَ؛ آن را بخور، اين نور منصوره يعنى فاطمه است. گفتم: منصوره كيست؟ گفت: دخترى است كه از صلب تو به وجود خواهد آمد، نام وى در آسمان منصوره و در زمين فاطمه است. پرسیدم چر اینگونه است؟ گفت: در زمين بدين جهت فاطمه ناميده شده كه شيعيان وى از آتش جهنم نجات خواهند يافت و دشمنانش از دوستى او محروم خواهند شد و معنى قول خداى سبحان كه در قرآن میفرماید: در آن روز مؤمنين بهوسیلۀ نصرت خدا خوشحال میشوند همين نصرت و يارى نمودن فاطمه خواهد بود[۲۱].
همچنین امام باقر فرمود: فاطمه دختر رسول خدا را بهسبب پاك بودنش از هر ننگ و پليدى، طاهره نامیدند و او هرگز حيض و نفاس نديد[۲۲].
فاطمه، کوکب دُرّی بود. حضرت امام صادقعلیهالسلام در تفسیر آیۀ شریفه: «الله نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ» میفرماید: مشكات فاطمه است، «فِيها مِصْباحٌ» حسن، «الْمِصْباحُ» حسين است، «فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ»، فاطمۀ زهرا بين زنان دنيا و زنان بهشت چون ستارهاى درخشان است، «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ»؛ كه از نژادى مبارك میدرخشد…[۲۳]
اطاعت فاطمه واجب و او حجت بر حجتهای الهی است. خداوند متعال در ميان امت اسلامی چهارده نفر «حجت معصوم» آفريده، و بدون ترديد فاطمۀ زهرا جزو برترين آنان است و پس از رسول خدا و اميرالمومنين سومين شخصيت جهان هستی بهحساب میآيد. حضرت امام باقرعلیهالسلام در عظمت و جلالت مادرش فاطمه ميفرمايد: اطاعت فاطمه بر تمام مخلوقات الهی حتی جن و انس، پرندگان و حيوانات، پيامبران و ملائکه واجب است[۲۴]. پیامبر اکرم نیز فرمود: یا علی! آنچه فاطمه به تو امر کرد به کار بند؛ چراکه او را به چیزهایی مأمور کردم که جبرئیل به آن امر کرده است و او راستگوی صدوق شده است.[۲۵] و حضرت امام حسن عسکریعلیهالسلام دراينباره میفرماید: نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ جدتنا فاطمةُ حُجةٌ الله عَلیَنا.[۲۶]؛ ما حجّتها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش هستیم و جدة ما، فاطمه، حجّت خدا بر ما است، و حضرت امام زمانعجلاللهتعاليفرجهالشريف میفرمايد: وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِی أُسْوَةٌ حَسَنَة[۲۷]؛ و در (فاطمه) دختر پيامبر خداصلیاللهعلیهوآله برای من الگو و اسوهای زيبا است.
فاطمه، محدَّثه بود. امام صادقعلیهالسلام درمورد سبب «محدَّثه» ناميده شدن فاطمه فرمود: فاطمه بدين جهت محدَّثه ناميده شد كه ملائكه از آسمان به زمین مىآمدند و آن بانو را ندا میکردند همانطور كه حضرت مريم بنت عمران را ندا مىكردند. ملائكه به فاطمۀ زهرا میگفتند: اى فاطمه! خدا تو را پاك و پاكيزه كرد و بر زنان عالم برگزيد، اى فاطمه! براى خداى خود قنوت بهجاى آور و با رکوع کنندگان سجده و ركوع كن. بهاينترتيب، فاطمه و ملائكه با يكديگر گفتگو مىكردند. يك شب زهراى اطهر به ملائكه فرمود: آيا نه چنين است كه حضرت مريم از زنان عالم افضل بود؟ گفتند: مريم سرور زنان زمان خود بود، ولى خدا تو را بر تمام زنان زمان خود و زنان زمان حضرت مريم و زنان اولين و آخرين، سیده و سرور قرار داده است[۲۸]. همچنین بنابر روایتی که در فصلهای گذشته ذکر شد، وقتی از اصحاب امام صادقعلیهالسلام دربارۀ مصحف فاطمهعليهاالسلام سؤال شد، حضرت به محدَّثه بودن مادر بزرگوارشان و گفتگوی جبرئیل با ایشان تصریح فرمود[۲۹].
او، آیت کبرای الهی است. در تفسير علىبنابراهيم از حضرت امام محمّد باقرعلیهالسلام روايت میکند كه دربارۀ تفسير آيه ۳۰ سورۀ مدثر كه میفرماید: انها لَإِحْدَى الْكُبَرِ نَذِيراً لِلْبَشَرِ؛ وى يكى از بزرگان است و براى بيم دادن بشر آمده، فرمود: يَعْنِی فَاطِمَةَ[۳۰]؛ منظور خدا در اين آيه، فاطمۀ زهرا است.
کرامات فاطمه قابل شمارش نیست. از چادر فاطمه نیز کرامت میخیزد! امیرالمؤمنین مقدارى جو از شخص يهودى قرض كرد. يهودى گفت: بايد چيزى را نزد من رهن بگذارى. علىعلیهالسلام چادر فاطمۀ اطهر را كه از پشم بافته شده بود نزد او نهاد. يهودى آن چادر را به خانه برد و در ميان اتاق نهاد. وقتى شب شد و زن يهودى بهمنظور كارى داخل آن اتاق شد، نورى را ديد كه همۀ اتاق بهوسیلۀ آن روشن شده بود! فوراً نزد شوهر خويش آمد و او را از آن نورى كه ديده بود آگاه نمود. آن مرد يهودى كه چادر حضرت زهرا را فراموش نموده بود تعجب كرد. بهسرعت برخاست و داخل اتاق شد، ناگاه با اين منظره مواجه گرديد كه نور آن چادر باعث روشنایی اتاق شده و گویا آن چادر، ماه شب چهاردهی است كه از نزديك میدرخشد. يهودى كه دچار شگفت عجيبى شده بود وقتى کاملاً در موضع نور توجه نمود، ديد نورها همه از آن چادر است. از اتاق خارج و بهسرعت متوجه قوم و خويشان گرديد، زن وى نيز بهسوی فامیلهای خود شتافت. هشتاد نفر از يهود آمدند و با مشاهدۀ اين منظره بیشتر آنها اسلام اختيار كردند.[۳۱]
حتی کرامت کنیز زهرا نیز شنیدنی است. وقتى فاطمۀ اطهر از دنيا رفت امايمن قسم خورد كه در مدينه نماند؛ زيرا طاقت نداشت مواضعى كه فاطمه را در آنجا ديده بود بنگرد. لذا از مدينه بهسوی مكه خارج شد. در بين راه شدیداً تشنه شد، دستهاى خود را بهطرف آسمان بلند كرد و گفت: يَا رَبِّ! أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِی عَطَشاً؟! پروردگارا! من خادمه فاطمۀ زهرا میباشم، آيا مرا بهوسیلۀ تشنگى خواهى كشت؟ خداى رئوف دلوى از آسمان براى او نازل كرد، وى از آن دلو آب آشاميد و تا هفت سال محتاج به غذا و آب نشد، مردم او را در روز بسيار گرم به دنبال كارى میفرستادند ولى تشنه نمیشد.[۳۲]
در منابع اهل تسنن داستان کرامت امایمن اینگونه آمده است: … در حال روزه بود و تشنگی بر او غلبه کرد و آبی همراه نداشت، در این حال دلوی با ریسمانی سفید از آسمان فرود آمد. ام ایمن از آن نوشید و سیراب شد. او میگفت: بعد از آن ماجرا دیگر تشنگی بر من عارض نشد درحالیکه پیش از آن در روزههایی که در شدت گرما میگرفتم تشنه میشدم اما بعد از نوشیدن آن آب دیگر تشنه نشدم، هر چند در روزهای بسیار گرم روزه میگرفتم[۳۳].
از امام صادقعلیهالسلام در جريان ازدواج امام علی با فاطمهعليهماالسلام نقل است كه حضرت حقّ فرمود: هان، اى ملائكۀ من و اى ساكنين بهشت من! به علیبنابیطالب، محبوب محمّد؛ و فاطمه، دختر محمّد، تبریک بگوييد كه من بر آنان مبارك گردانيدم. آگاه باشيد! من محبوبترین زنانِ نزد خود را به ازدواج محبوبترین مردانِ نزد خود بعد از پيامبران و مرسلين، درآوردم[۳۴].
مباهات الهی به عبادت فاطمه از جلوه های زیبای وجود فاطمه است. نور ایمان و اعتقاد، در اثر عبادتها و مناجاتهای خالصانه با خدا حاصل شد، بهگونهای که خداوند بر این حالت او، به فرشتگان خود فخر و مباهات میکند. در قسمتى از حديث ابن عبّاس از رسولاللهصلیاللهعلیهوآله آمده است كه فرمود: و امّا دخترم فاطمه… هرگاه كه در محراب عبادت در پيشگاه پروردگارش- جلّجلاله- قرار مىگيرد، نورش براى ملائكه آسمان مىدرخشد، چنانكه نور ستارگان براى اهل زمين تلألؤ مىكند و خداوند عزوجل به ملائكه مىفرمايد: اى ملائكة من، كنيزم فاطمه، سرور كنيزانم را بنگرید كه چگونه در پيشگاهم ايستاده و از ترس من رگهایش به لرزه درآمده و با قلب خود به عبادت من رو آورده است! شما را شاهد مىگيرم كه شيعيانش را از آتش ايمن ساختم…[۳۵]
ملائکه الهی خدمتکار فاطمه(س) بودند! از سلمان نقل است كه گفت: فاطمۀ اطهر نشسته بود و با آسيابى كه در مقابلش بود جو آسياب میکرد و دستۀ آسياب خون آلوده بود. حسينعلیهالسلام در گوشۀ اتاق از گرسنگى بىقرارى میکرد. من به فاطمه گفتم: اى دختر پيامبر خدا! دستهای تو بهوسیلۀ آسياب كردن مجروح شده، درصورتىكه فضۀ خادمه حاضر و بىكار است! فرمود: پدرم پيامبر اسلامصلیاللهعلیهوآله فرموده: كار منزل يك روز بهعهدۀ فضه و يك روز بهعهدۀ من باشد، نوبت فضه ديروز بوده است. گفتم: من بندۀ آزادشدۀ شما هستم، اجازه دهید من جو را آسياب نمايم، يا حسين را ساكت كنم، فرمود: من حسين را بهتر آرام میکنم، تو بيا جو را آسياب كن. موقعى كه من قسمتى از جو را آسياب كردم اذان و اقامه براى نماز گفته شد. من رفتم و نمازم را با پيامبر اسلامصلیاللهعلیهوآله بهجاى آوردم و پس از فراغت از نماز، جريان فاطمه را براى امیرالمؤمنین شرح دادم. حضرت على پس از اينكه گريه كرد خارج شد، سپس در حالى بر گشت كه خندان بود! پيامبر اسلامصلیاللهعلیهوآله از سبب خندۀ وى جويا شد، امیرالمؤمنین گفت: من نزد فاطمه رفتم، وى را ديدم كه به قفا خوابيده و حسين روى سينهاش خواب رفته و آسيابى در مقابل فاطمه بود كه خود به خود كار میکرد! پيامبر اسلام پس از اينكه لبخندى زد فرمود: يَا عَلِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً سَيَّارَةً فِی الْأَرْضِ يَخْدُمُونَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.[۳۶]؛ يا على! آيا تو نمیدانی خدا ملائكه بسيارى در زمين دارد كه تا قيام قيامت براى آل محمّد خدمت میکنند؟
به تصریح روایات، فاطمه یکی از برگزیدگان خاص الهی است. حضرت موسىبنجعفر به نقل از رسولاللهصلیاللهعلیهوآله فرمود: خداوند از ميان زنان، چهار نفر را برگزيد: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه[۳۷].
ازجمله وصايايى كه پيامبر اكرمصلیاللهعلیهوآله به علىعلیهالسلام نمود، اين بود: اى علی! حقّ عزّوجل نظرى به دنيا كرد و از آن ميان مرا بر تمامى مردان عالم برگزيد؛ سپس براى بار دوّم نظر افكند و تو را بعد از من، بر مردان عالم برگزيد؛ و سپس براى بار سوّم نظرى بر عالم نمود و بعد از تو، امامانى را كه از اولاد تو هستند، بر مردان عالم برگزيد؛ سپس براى بار چهارم بر عالم نظر نمود و فاطمه را بر زنان عالم اختيار نمود.[۳۸]
فاطمه، حقیقت شب قدر است. امام صادقعلیهالسلام فرمود: تأويل ليله در إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فاطمه است و تأويل قَدْر، الله تباركوتعالى است. لذا هركس فاطمه را حقيقتاً شناخت، شب قدر را درك نموده است، و علّت نامگذاری فاطمه به اين نام، آن است كه تمام مخلوقات از معرفت و شناسايى او بازگرفته شدهاند (او را آن گونه كه هست نمىتوانند بشناسند)[۳۹].
طهارت فاطمه از مصادیق عظمت اوست. اسماء بنت عميس میگوید: من شاهد بودم كه وقتى برخى فرزندان فاطمه متولّد شدند، فاطمه خونى نديد و رسول خدا دراينباره فرمود: إِنَّ فَاطِمَةَ خُلِقَتْ حُورِيَّةً فِی صُورَةِ إِنْسِيَّةٍ.[۴۰]؛ فاطمه حوريّهاى در لباس انسان خلق شده است. امام باقرعلیهالسلام فرمود: هنگامى كه فاطمهعليهاالسلام به دنيا آمد، خداوند عزّوجل به ملكى وحى نمود كه زبان مبارك حضرت محمّد را به اين مولود بازکن و حضرت او را «فاطمه» ناميد و سپس فرمود: من، تو را به علم [از جهل و نادانى] جدا نمودم و نيز از ابتلائات زنانگى بازگرفتم. سپس امام باقرعلیهالسلام فرمود: به خدا قسم، خداوند تباركوتعالى در ميثاق ازلى، فاطمه را به علم جدا كرد و از ابتلائات زنانگى باز گرفت.[۴۱]
[۱]. عوالم العلوم و المعارف، ج۱۱-قسم-۱-فاطمةس، ص ۱۶۱.
[۲]. بحار الأنوار، ج۴۳، ص ۱۳۳.
[۳]. البرهان فی تفسير القرآن، ج۲، ص ۴۴۳.
[۴]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۶۵.
[۵]. همان، ص ۸.
[۶]. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۸۰.
[۷]. الخصائص الفاطمية، ج ۲، ص ۳۸۵.
[۸]. بحار الانوار ج ۴۳، ص ۷۶.
[۹]. التهذيب، ج ۶، ص ۹.
[۱۰]. يَا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّى عَلَيْكِ غَفَرَ الله لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ؛ بحار الأنوار، ج۹۷، ص ۱۹۴.
[۱۱]. بحارالانوار، ج۲۵، ص ۱۶.
[۱۲]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۴؛ بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۰۷؛ بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۲؛ الإمامة و التبصرة من الحيرة، النص، ص ۱۳۳؛
[۱۳]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۵۲.
[۱۴]. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴.
[۱۵]. روضة الواعظين، ج۱، ص ۱۶۰.
[۱۶]. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲.
[۱۷]. امالی صدوق، ص ۵۹۳.
[۱۸]. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۵.
[۱۹]. فَسَمَّيْتُها فاطمَةَ وَ أَنا فاطِرُ كُلِّ شَيْءٍ…: همان، ج ۲۴، ص ۳۲۳.
[۲۰]. همان.
[۲۱]. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۸.
[۲۲]. همان، ص ۱۹.
[۲۳]. كافی (دارالحدیث)، ج۱، ص ۴۸۰.
[۲۴]. لقد کانتعليهاالسلام مفروضة الطاعة علی جميع من خلق الله من الجن و الانس و الطير و الوحش و الانبيا و الملائکة: عوالم العلوم و المعارف، ج۱۱-قسم-۲-فاطمةس، ص ۸۳۴.
[۲۵]. الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۹۳.
[۲۶]. تفسیر اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۲۳۶.
[۲۷]. بحار الأنوار، ج۵۳، ص ۱۸۰.
[۲۸]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۷۸؛ تفسير الصافي، ج۱، ص ۳۳۶.
[۲۹]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۷۹.
[۳۰]. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۳؛ تفسير القمي، ج۲، ص ۳۹۶.
[۳۱]. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۳۰.
[۳۲]. بحار الأنوار، ج۴۳، ص ۲۸؛ ر.ک: الإصابة، ج ۸، ص ۳۶۰، أم أيمن مولاة النبی صلى الله عليه و آله.
[۳۳]. طبقات الکبری ابن سعد، ج ۸، ص ۲۲۴.
[۳۴]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۰۲.
[۳۵]. همان، ص ۱۷۲.
.[۳۶] بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۸.
[۳۷]. همان، ج ۱۶، ص ۲.
[۳۸]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۶.
[۳۹]. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَيْلَةِ الْقَدْرِ أَللَّيْلَةُ فاطِمَةُ، وَالْقَدْرُ الله؛ فَمَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِها، فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ. وَ إِنَّما سُمِّيَتْ فاطِمَةَ، لِأَنَّ الْخَلقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِها: بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۶۵.
.[۴۰] بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۷.
[۴۱]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۳.
منبع: شفقنا