«دعا» از ارزشمندترین نعمتهای الهی است که خداوند، از باب لطف و فضلش، اذن و اجازهی جاری ساختن آن را به بشر عطا فرموده است.
در این میان، دعاهایی که از برگزیدگان و فرستادگان خداوند، به یادگار مانده، عالی ترین معارف را در بر دارند. معرفت الهی، تحفهی قدسی است که در لابه لای ادعیهی رسیده از خاندان نور، موج میزند و تشنگان معارف الهی را سیراب میکند.
یکی از این یادگارهای ارزشمند که حاویِ معارف عمیقی از خودشناسی و خداشناسی است، «دعای افتتاح»[1] نام دارد. این دعا، توسط هدایتگر زندهی این عصر، به محمد بن عثمان - دومین نائب خاص امام – تعلیم داده شده است.
علامه محمد باقر مجلسی در کتاب «زاد المعاد» میگوید:
"امام زمان آن را برای شیعیان نوشته اند که هر شب از شبهای ماه رمضان این دعا را بخوانند. چراکه فرشتگان در این ماه، دعا را میشنوند و برای خوانندهی آن استغفار میکنند".[2]
سید ابن طاووس بزرگ عارف عامل شیعی در کتاب گران سنگ «الاقبال بالاعمال الحسنه» این دعا را از کتاب دعای ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری – نایب دوم امام زمان - نقل کرده و در مقدمه اش، از زبان راویِ دعا، چنین نوشته است:
"از برادر زادهی محمد بن عثمان بغدادی خواهش کردم دعاهایی را که از عمویش در ماه مبارک رمضان قرائت میکرده برایم بیاورد. وی [خواهش مرا اجابت کرد و] دفتری با جلد قرمز رنگ به من سپرد تا از روی آن استنساخ کنم. دعاهای زیادی در آن دفتر وجود داشت و یکی از آنها همین [دعای افتتاح] بود؛ که ذیل آن، توصیه شده بود هر شب از شبهای ماه مبارک رمضان این دعا خوانده شود؛ چراکه دعا در این ماه، توسط فرشتگان الهی ثبت میشود و آنها پیوسته در بارهی دعا کننده استغفار میکنند." [3]
دعای «افتتاح»، حاوی معارفی ژرف در معرفی خداست. در این دعا، بخششها و کرامتهای پروردگار نسبت به بندگان یادآوری میگردد و به برخورد زشت ما در مقابل این همه لطف و احسان از جانب آفریدگار، تذکر داده میشود.
این دعا از سه بخش کلی تشکیل شده است:
بخش نخست: حمد و ثنای الهی
عموم دعاها و مناجات اهل بیت علیهم السلام، با حمد و ثنای الهی آغاز میشود. در واقع، مربیان الهی بدین وسیله شیوهی صحیح راز و نیاز با خالق را به بندگان میآموزند و به آنها املکیت خالق بر مخلوق را یادآوری میکنند.
دعای «افتتاح» نیز با مدح خالق لایزال اینگونه آغاز میشود:
" اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ ..."
نام این دعا، از همین عبارت اقتباس گردیده و به دعای «افتتاح» شُهره شده است.
حمدهای هجده گانهی دعای «افتتاح»، دوره ای کامل و ارزشمند در بیان «توحید» و خداشناسی است که هر سه مقام ذات، صفات و افعال را در بر دارد. خوانندگان این دعا را به تدبّر و درنگ در معارف آن دعوت میکنیم.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ وَ اَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِکَ
خدایا من ستایش را با حمد تو آغاز میکنم. تویى که به توفیق و منتت بندگانت موفق به صواب و کار خیر میشوند.
وَ اَیْقَنْتُ اَنَّکَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَهِ
و یقین دارم که براستى تو مهربانترین مهربانانى در جاىگاه گذشت و مهربانى
وَ اَشَدُّ الْمُعاقِبینَ فى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَهِ
و سخت ترین کیفرکننده اى در جاىگاه انتقام
وَ اَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرینَ فى مَوْضِعِ الْکِبْریآءِ وَالْعَظَمَهِ
و بزرگترین جبارانى در جاىگاه بزرگى و عظمت
اَللّهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِکَ وَ مَسْئَلَتِکَ
خدایا تو به من اجازه دادى در این که بخوانمت و از تو درخواست کنم
فَاسْمَعْ یا سَمیعُ مِدْحَتى وَ اَجِبْ یا رَحیمُ دَعْوَتى وَ اَقِلْ یا غَفُورُ عَثْرَتى
پس اى خداى شنوا مدح و ثنایم را بشنو! اى رحیم خواسته ام را اجابت کن و لغزشم را نادیده گیر اى آمرزنده.
فَکَمْ یا اِلهى مِنْ کُرْبَهٍ قَدْ فَرَّجْتَها وَ هُمُومٍ قَدْ کَشَفْتَها
اى معبود من، چه بسیار گرفتارى که برطرف کردى و چه بسیار اندوه که زدودى
وَ عَثْرَهٍ قَدْ اَقَلْتَها وَ رَحْمَهٍ قَدْ نَشَرْتَها وَ حَلْقَهِ بَلاَّءٍ قَدْ فَکَکْتَها
و چه بسیار لغزشها که چشم پوشیدى و مهر و رحمت که گستردى و زنجیر بلا که از هم باز کردى
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَ لا وَلَدا
ستایش مخصوص خدایى است که همسر و فرزندى نگیرد
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً
و برایش شریکى در فرمانروایى نیست و خوار نبوده [که از روی نیاز] یاوری داشته باشد. و او را به بزرگی بستای
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلى جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها
ستایش خداى را با همه ستودنیهایش و بر تمام نعمتهایش
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا مُضآدَّ لَهُ فى مُلْکِهِ وَ لا مُنازِعَ لَهُ فى اَمْرِهِ
ستایش خداوندی را كه در فرمانروایى رقیبى ندارد، و براى او در كارش نزاع كنندهاى نیست
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا شَریکَ لَهُ فى خَلْقِهِ وَ لا شَبیهَ لَهُ فى عَظَمَتِهِ
ستایش خداوندی را که در آفرینش شریكى ندارد و در بزرگى شبیهى براى او نیست
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْفاشى فِى الْخَلْقِ اَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ الْباسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ
ستایش از آنِ خداوندی است که امر و ستایشش در میان خلق گسترده شده و عظمت و بزرگیاش با لطف و كرمش هویدا گشته است. و دستش برای بخشش همواره گشاده است
الَّذى لا تَنْقُصُ خَزآئِنُهُ وَ لا تَزیدُهُ کَثْرَهُ الْعَطآءِ اِلاّ جُوداً وَ کَرَماً
خدایی كه گنجینههایش بیپایان است و فزونی بخشش و عطایش برسخاوت و لطفش میافزاید
اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْوَهّابُ
براستى که او عزیز و بسیار بخشنده است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ قَلیلاً مِنْ کَثیرٍ مَعَ حاجَهٍ بى اِلَیْهِ عَظیمَهٍ وَ غِناکَ عَنْهُ قَدیمٌ
خدایا از تو خواهم اندکى از بسیار با اینکه نیازمندیَم بدان بزرگ است و بى نیازى تو از آن قدیم و ازلى است
وَ هُوَ عِنْدى کَثیرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ
و آن درخواست پیش من بسیار ولى در نزد تو اندک و آسان است
اَللّهُمَّ اِنَّ عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبى وَ تَجاوُزَکَ عَنْ خَطیَّئَتى وَ صَفْحَکَ عَنْ ظُلْمى
خدایا براستى گذشت تو از گناهم و چشم پوشیت از خطایم و نادیده گیریت از ستمم
وَ سَتْرَکَ عَلى قَبیحِ عَمَلى وَ حِلْمَکَ عَنْ کَثیرِ جُرْمى عِنْدَ ما کانَ مِنْ خَطایى وَ عَمْدى
و پرده پوشیت بر کار زشتم و بردباریت در برابر جنایت و جرم بسیارم که به خطا یا از روى تعمد کردم
اَطْمَعَنى فى اَنْ اَسْئَلَکَ ما لا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ
مرا به طمع انداخت تا از تو چیزى را درخواست کنم که مستحق آن نیستم
الَّذى رَزَقْتَنى مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اَرَیْتَنى مَنْ قُدْرَتِکَ وَ عَرَّفْتَنى مِنْ اِجابَتِکَ
[درخواست کنم] آنچه را که از رحمتت روزى من کردى و از قدرتت به من نمایاندى و از اجابت دعایت به من شناساندى
فَصِرْتُ اَدْعُوکَ آمِناً وَ اَسْئَلُکَ مِسْتَأنِساً لا خآئِفاً وَ لا وَجِلاً
و این سبب شد که من از روى اطمینان تو را بخوانم و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم
مُدِلاًّ عَلَیْکَ فیما قَصَدْتُ فیهِ اِلَیْکَ
و تازه در خواسته ی خود با ناز و عشوه به درگاهت آیم
فَاِنْ اَبْطَاَ عَنّى عَتَبْتُ بِجَهْلى عَلَیْکَ
و اگر حاجتم دیر روا شود به واسطه نادانیم بر تو اعتراض کنم
وَ لَعَلَّ الَّذى اَبْطَاَ عَنّى هُوَ خَیْرٌ لى لِعِلْمِکَ بِعاقِبَهِ الاْمُورِ
در صورتى که شاید دیر کردن آن براى من بهتر باشد زیرا تو عالِم به سرانجام کارها هستى
فَلَمْ اَرَ مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ عَلى عَبْدٍ لَئیمٍ مِنْکَ عَلَىَّ یا رَبِّ
و از اینرو من ندیدم مولاى بزرگوارى را که بر بندهی پست خود شکیباتر از تو باشد بر من، اى مالک و پرورش دهنده من
اِنَّکَ تَدْعُونى فَاُوَلّى عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ
تو مرا مى خوانى ولى من از تو رو مى گردانم! و تو مرا محبت مى کنى ولى من بغضم را به تو مینمایانم!
وَ تَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ کَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ
و تو به من مودت میورزی اما من نمیپذیرم! گویا من منتى بر تو دارم!
فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذلِکَ مِنَ الرَّحْمَهِ لى وَالاْحْسانِ اِلَىَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ
و با همهی اینها، چیزى تو را باز نمیدارد از رحمت و احسان بر من؛ و تفضّل به جود و كرمت بر این بنده
فَارْحَمَ عَبْدَکَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِکَ اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ
پس بر بنده نادانت رحم کن و با فزونى احسانت بر او جود آور؛ زیرا براستى تو بخشندهی کریمی
اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِى الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاِصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ
حمد و ستایش خاص خدا است که مالک سلطنت، روان کنندهی کشتىها، تسخیر کنندهی بادها، شکافندهی سپیده صبح، حکمفرماى روز جزا، مالک و پرورش دهندهی عالمیان است
اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ
سپاس خداى را بر بردبارىاش پس از دانشش به نافرمانى بنده
وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ
و سپاس خداى را بر عفوش پس از قدرتش [بر عقاب]
وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلى طُولِ اَناتِهِ فى غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلى ما یُریدُ
و سپاس خداى را بر زیادیِ بردباریاش در وقت خشم، و حال آنكه او بر آنچه بخواهد تواناست
اَلْحَمْدُ لِلّهِ خالِقِ الْخَلْقِ باسِطِ الرِّزْقِ فاِلقِ اَلاِصْباحِ ذِى الْجَلالِ وَالاِکْرامِ وَالْفَضْلِ وَالاِنْعامِ
سپاس خداى را که آفرینندهی آفریدگان، گسترندهی روزى، شکافندهی سپیده، صاحب جلال و بزرگوارى و فضل و نعمت بخشى است
الَّذى بَعُدَ فَلا یُرى وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى تَبارَکَ وَتَعالى
خدایی که [از احاطهی ما] دور است پس [به چشم سر] دیده نمیشود و [به جانها] نزدیک است [آنچنان] که شاهد نجوای پنهان است. به تحقیق که او برتر و والاتر است
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَیْسَ لَهُ مُنازِعٌ یُعادِلُهُ وَلا شَبیهٌ یُشاکِلُهُ وَلا ظَهیرٌ یُعاضِدُهُ
حمد و ستایش خدایى را که ستیزه جویى در مقابل او نیست که با او برابرى کند؛ و شبیهى ندارد كه هم شكل او باشد؛ و پشتیبانى ندارد كه او را یارى كند
قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الاْعِزاءَ وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمآءُ فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ ما یَشآءُ
به عزت خویش صاحبان عزت را مقهور ساخته و بزرگان در مقابل عظمتش فروتن گشته اند؛ پس با قدرتش به هرچه خواهد، رسد
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى یُجیبُنى حینَ اُنادیهِ وَیَسْتُرُ عَلَىَّ کُلَّ عُورَهٍ وَاَنَا اَعْصیهِ
حمد و ستایش خدایى را که هر گاه [با توجه] بخوانمش، پاسخم میدهد؛ و هر زشتى را بر من میپوشاند؛ و [در حالی که] من از او نافرمانى میكنم!
وَ یُعَظِّمُ الْنِّعْمَهَ عَلَىَّ فَلاَّ اُجازیهِ
و او نعمتش را بر من بزرگ میگرداند، [اما] من شكرگزاری او را به جا نمیآورم
فَکَمْ مِنْ مَوْهِبَهٍ هَنیَّئَهٍ قَدْ اَعْطانى وَعَظیمَهٍ مَخُوفَهٍ قَدْ کَفانى وَبَهْجَهٍ مُونِقَهٍ قَدْ اَرانى
پس چه بسیار موهبتهاى گوارایى که به من عطا فرمود و چه پیش آمدهاى بزرگ و هولناکى که از من دور کرد و چه خوشیهاى شگفت انگیزى که به من نمایاند
فَاُثْنى عَلَیْهِ حامِدا وَاَذْکُرُهُ مُسَبِّحاً
او را ستایش کنان ثنا گویم و تسبیحگویان یادش کنم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا یُهْتَکُ حِجابُهُ وَلا یُغْلَقُ بابُهُ وَلا یُرَدُّ سآئِلُهُ وَلا یُخَیَّبُ آمِلُهُ
حمد و ستایش، خاص خدایى است که پردهاش دریده نشود و درِ [رحمتش] بسته نگردد و خواهندهاش ردّ نشود و آرزومندش نومید نگردد
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى یُؤْمِنُ الْخآئِفینَ وَیُنَجِّى الصّالِحینَ
حمد و ستایش خاص خدایى است که هراسندگان را ایمنى بخشد و صالحان را نجات دهد
وَیَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفینَ وَیَضَعُ الْمُسْتَکْبِرینَ وَ یُهْلِکُ مُلُوکاً وَیَسْتَخْلِفُ آخَرینِ
و ناتوان شمردگان را بلند کند و گردنکشان را به خاک اندازد و پادشاهانی را نابود کند و دیگران را جانشین آنان سازد
وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ مُدْرِکِ الْهارِبینَ نَکالِ الظّالِمینَ
حمد و ستایش خداى را که در هم شکنندهی سرکشان و نابودکنندهی ستمکاران، دریابندهی گریختگان و کیفردهندهی ظالمان است
صَریخِ الْمُسْتَصْرِخینَ مَوْضِعِ حاجاتِ الطّالِبینَ مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنینَ
فریادرس دادجویان، حاجتبخش خواهندگان و تکیه گاه مؤمنان است
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّمآءُ وَ سُکّانُها
حمد و ستایش خدایى را است که از خشیتش آسمان و ساکنانش مرتعش اند
وَتَرْجُفُ الاْرْضُ وَعُمّارُها وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ یَسْبَحُ فى غَمَراتِها
و زمین و آباد کنندگانش بر خود بلرزند و دریاها و آنانکه در قعر آنها شناورى کنند به جنبش و موج درآیند
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَما کُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللّهُ
حمد و ستایش خاص خدایى است که ما را به این [دین و شناخت خویش] هدایت فرمود و اگر او ما را هدایت نکرده بود، هرگز بدان هدایت نمى شدیم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى یَخْلُقُ وَلَمْ یُخْلَقْ وَیَرْزُقُ وَلا یُرْزَقُ وَیُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ
حمد و ستایش خدایى را است که مىآفریند و خود آفریده نشده؛ رزق و روزى میدهد و کسى او را روزى نمیدهد؛ و میخورانَد و خود، بى نیاز از خوراک است
وَیُمیتُ الاْحیآءَ وَیُحْیِى الْمَوْتى وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ
و بمیراند زندگان را و زنده کند مردگان را و او است زنده اى که نمیرد و هرچه خیر است به دست او است
وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ
و او بر هرچیز توانا است
[1] متن این دعا، در کتاب مفاتیح الجنان موجود است.
[2] "أَنَّهُ كَتَبَ لِشِیعَتِهِ أَنْ یقْرَءُوا فِی كُلِّ لَیلَةٍ مِنْ لَیالِی رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ، فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَسْمَعُ دُعَاءَ هَذَا الشَّهْرِ وَ تَسْتَغْفِرُ لِصَاحِبِهِ": مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زاد المعاد - مفتاح الجنان - بیروت، چاپ: اول، 1423 ق. ص 86.
[3] سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه. تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1367 ش. ص 58.
ادامه دارد...
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد(ص)