زیارت ناحیه مقدسه زیارتی است که در آن یگانه وارث وارث سیدالشهدا، حضرت مهدی (ع وقایع مصیبت بار روز عاشورا را با کلمات جانسوز، بدون هیچ اغراقی بیان می کند
دقت و تامل در فقرات این زیارت شناخت ما را از سیره و مقام امام حسین(ع) و مصیبت عاشورا بیشتر می کند، همچنین تکالیف و وظایف ما را به عنوان محبان و شیعیان آن حضرت به ما یادآوری می نماید...
بخشی از فقرات زیارت ناحیه مقدسه:
اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ وَصِفْوَتِهِ،
سلام بر حضرت محمّد كه محبوب و برگزيده پروردگار است؛
اَلسَّلامُ عَلى أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ أَبي طالِبٍ الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ،
سلام بر امير مؤمنان حضرت على فرزند ابو طالب كه برادرى پيامبر ويژۀ او شد؛
اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ الزَّهْراءِ ابْنَتِهِ، سلام بر حضرت فاطمۀ زهرا،
دختر رسول خدا؛ اَلسَّلامُ عَلى أَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِيِّ أَبيهِ وَخَليفَتِهِ،
سلام بر حضرت ابو محمّد امام حسن كه وصىّ پدرش و جانشين او بود؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ،
سلام بر امام حسين كه نفسش بزرگوارى نمود با ريختن خون او (در راه خدا)؛
السَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللَّهَ في سِرِّهِ وَعَلانِيَتِیته،
سلام بر كسى كه خدا را در پنهان و آشكارا فرمانبردارى كرد؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ،
سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْإِجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ.
سلام بر كسى كه اجابت و پاسخگويى خداوند به دعاها در زير گنبد شريفش حتمى است؛ سلام بر كسى كه امامان و پيشوايان اسلام از نسل او هستند .
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَمِ الْأَنْبِياءِ، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الْأَوْصِياءِ،
سلام بر فرزند آخرين پيامبران ،سلام بر فرزند سرور جانشينان،
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْرى،
سلام بر فرزند حضرت فاطمۀ زهرا، سلام بر فرزند خديجۀ كبرى،
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْزَمَ وَالصَّفا.
سلام بر فرزند سدرة المنتهى (بالاترين مكان در بهشت)، سلام بر فرزند بهشتى كه جايگاه آسايش است، سلام بر فرزند زمزم و صفا.
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِ،
سلام بر كسى كه در خونش غلتيد، سلام بر كسى كه خيمه گاهش هتك حرمت شد،
اَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ أَهْلِ الْكِساءِ، اَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَباءِ،
سلام بر پنجمين نفر از اصحاب كسا؛ سلام بر غريب غريبان،
اَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَداءِ، اَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الْأَدْعِياءِ، اَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلاءَ،
سلام بر شهيد شهيدان، سلام بر كشته شده به دست حرامزادگان؛ سلام بر ساكن كربلا؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّماءِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الْأَزْكِياءُ.
سلام بر كسى كه فرشتگان آسمان بر او گريستند؛ سلام بر كسى كه فرزندانش پاكترين و نابترين انسانها بودند.
اَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ،
سلام بر پادشاه دين؛ سلام بر منزلگاه هاى دلايل روشن الهى،
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ السَّاداتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ،
سلام بر امامان والا و شرافتمند؛ سلام بر گريبانهاى خون آلوده؛
اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذَّابِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ،
سلام بر لب هاى خشكيده، سلام بر جانه اى بلا ديده؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ.
سلام بر روح هاى از بدن رها شده.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسادِ الْعارِياتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِباتِ،
سلام بر پيكرهاى عريان شده، سلام بر جسم هاى رنگ پريده،
اَلسَّلامُ عَلَى الدِّماءِ السَّائِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ،
سلام بر خون هاى جارى شده، سلام بر عضوهاى قطعه قطعه شده،
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ.
سلام بر سرهاى به نيزه رفته، سلام بر زنانى كه نمودار گشته (از خيمه بيرون آمده).
اَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى آبائِكَ الطَّاهِرينَ،
سلام بر حجّت پروردگار جهانيان؛ سلام بر تو (اى حسين) و بر پدران پاكت؛
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى أَبْنائِكَ الْمُسْتَشْهَدينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى ذُرِّيَّتِكَ النَّاصِرينَ،
سلام بر تو و بر فرزندان شهادت طلبت، سلام بر تو و بر نسل يارى كننده ات،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُضاجِعينَ، اَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ،
سلام بر تو و بر فرشتگان كنار آرامگاهت، سلام بر كشتۀ ستمديده،
اَلسَّلامُ عَلى أَخيهِ الْمَسْمُومِ، اَلسَّلامُ عَلى عَلِيٍّ الْكَبيرِ، اَلسَّلامُ عَلَى الرَّضيعِ الصَّغير.
سلام بر برادر مسمومش (امام حسن علیه السلام)، سلام بر على بزرگ (على اكبر علیه السلام )، سلام بر آن شير خوار كوچك.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَبْدانِ السَّليبَةِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَريبَةِ (الْغَريبَةِ)،
سلام بر بدن هايى كه (جامه هاى آنان) به تاراج رفته؛ سلام بر خاندان نزديك به پيامبر،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلينَ فِي الْفَلَواتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النَّازِحينَ عَنِ الْأَوْطانِ،
سلام بر روى زمين افتادگان در بيابان ها؛ سلام بر دورشدگان از سرزمين خويش،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفانٍ.
سلام بر خاك سپرده شدگان بى كفن.
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ،
سلام بر سرهاى جدا شده از بدن ها؛ سلام بر كسى كه مصائبش را به حساب خدا گذارد و شكيبا بود؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِرٍ، اَلسَّلامُ عَلَى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزَّاكِيَةِ،
سلام بر ستمديده بى ياور؛ سلام بر كسى كه در خاك پاك سكونت گزيد؛
اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السَّامِيَةِ.
سلام بر صاحب گنبدى بلندمرتبه.
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ،
سلام بر كسى كه خداى بزرگ، او را پاك نمود؛ سلام بر كسى كه جبرئيل به او افتخار مى كرد،
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكائيلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّتُهُ،
سلام بر كسى كه در گهواره ميكائيل برايش لالايى مى گفت؛ سلام بر آن كه پيمانش را شكستند؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُريقُ بِالظُّلْمِ دَمُهُ،
سلام بر كسى كه حرمتش را هتك نمودند؛ سلام بر كسى كه خونش را به ناحق و با ستمكارى ريختند،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ،
سلام بر كسى كه با خون جراحاتش شستشو داده شد، سلام بر كسى كه از كاسه هاى نيزه ها جرعه نوشيد،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِي الْوَرى،
سلام بر كسى كه بر وى ستم كرده و ريختن خونش را حلال شمردند؛ سلام بر او كه جلو روى همه مردم سرش را از تن جدا كردند _و كسى چيزى نگفت _،
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى.
سلام بر آن آقاى بزرگزاده اى كه روستانشينان (بنى اسد) دفنش كردند .
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعينٍ،
سلام بر آن كه رگ گردن مباركش بريده شد، سلام بر آن حمايتگر بى ياور،
اَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الخَضيبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّريبِ،
سلام بر محاسن با خون خضاب شده، سلام بر آن گونه و رخسار خاك آلوده،
اَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ،
سلام بر آن بدنى كه لباسهايش به تاراج رفته، سلام بر آن دندان مباركى كه با چوب (خيزران) كوبيده شد،
اَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِيَةِ فِي الْفَلَواتِ،
سلام بر آن سرى كه بر بالاى نيزه رفت، سلام بر بدن هايى كه بدون پوشش در بيابان ها افتاده بودند،
تَنْهَشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَتَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضَّارِياتُ.
گرگ هاى متجاوز آنها را دريدند و درندگان وحشى پيرامونشان رفت و آمد مى كردند.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمَرْفُوفينَ حَوْلَ قُبَّتِكَ،
سلام بر تو اى مولاى من؛ و بر فرشتگانى كه گرداگرد گنبد شريفت بال گشوده اند؛
اَلْحافّينَ بِتُرْبَتِكَ، اَلطَّائِفينَ بِعَرْصَتِكَ، اَلْوارِدينَ لِزِيارَتِكَ،
خاك پاك قبرت را در برگرفته اند؛ به طواف حرمت مشغول اند، و براى زيارتت وارد مى شوند.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فَإِنّي قَصَدْتُ إِلَيْكَ، وَرَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَيْكَ.
سلام بر تو؛ من به قصد زيارت تو آمده ام و اميدوارم نزد تو رستگار شوم.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِكَ، اَلْمُخْلِصِ في وِلايَتِكَ،
سلام بر تو؛ سلام كسى كه عارف و آشنا به حرمت تو، و اخلاص دارنده در ولايت تو،
اَلْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللَّهِ بِمَحَبَّتِكَ، اَلْبَريءِ مِنْ أَعْدائِكَ،
تقرّب جوينده به سوى خدا با محبّت تو، و بيزارى جوينده از دشمنانت مى باشد،
سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِكَ مَقْرُوحٌ، وَدَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِكَ مَسْفُوحٌ،
سلام كسى كه دلش از مصيبت تو جريحه دار، و اشكش با ياد تو ريزان است؛
سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزينِ الْوالِهِ الْمُسْتَكينِ،
سلام دردمندى اندوهگين و سرگشته اى بيچاره؛
سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ لَوَقاكَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّيُوفِ،
سلام كسى كه اگر در آن صحراى كربلا همراهت بود به طور حتم تو را با جان خود در برابر تيزى شمشيرها نگهدارى مى كرد،
وَبَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَكَ لِلْحُتُوفِ، وَجاهَدَ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَنَصَرَكَ عَلى مَنْ بَغى عَلَيْكَ،
و نيمه جانى را كه در پيكرش باقى مانده براى تو در معرض مرگ قرار مى داد؛ و در پيشگاه تو به نبرد مى پرداخت، و در مقابل ستمكارانِ بر تو، ياريت مى كرد؛
وَفَداكَ بِرُوحِهِ وَجَسَدِهِ وَمالِهِ وَوَلَدِهِ، وَرُوحُهُ لِرُوحِكَ فِداءٌ، وَأَهْلُهُ لِأَهْلِكَ وِقاءٌ.
و روح و جسم و دارايى و فرزندان خود را فدايت مى ساخت، و روحش را فداى روح شريفت مى كرد و خانواده اش را به حفظ و نگهدارى خانواده ات مى گماشت.
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَعاقَني عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُورُ،
پس اگر روزگار مرا از زمان تو دور داشته، و مقدّرات مرا از ياريت باز داشت،
وَلَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَكَ مُحارِباً، وَلِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ مُناصِباً،
و نبودم كه با جنگجويانى كه به جنگ تو آمدند بجنگم، و با دشمنانت بستيزم؛
فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَمَساءً، وَلَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْكَ، ليكن،
هر صبح و شام بر تو ناله و زارى و شيون مى كنم، و به جاى اشك، برايت خون مى گريم؛ از حسرتى كه بر تو مى خورم،
وَتَأَسُّفاً عَلى ما دَهاكَ، وَتَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَغُصَّةِ الْإِكْتِيابِ.
و تأسّفى كه بر رنج تو دارم و در سوز و گداز مى مانم تا زمانى كه از اين مصيبت و غصّه و اندوه بميرم.