ریشه های عاشورا(4)

ریشه های عاشورا، عنوان درسواره و سخنرانی هایی است که در دهه اول محرم، برای ایرانیان مقیم خارج کشور ایراد شده است.

در این جلسات به تحلیل حادثه دهشتناک عاشورا و ریشه های آن حادثه پرداخته شده است .دراین تحلیل تاریخی، درس های مهم و کاربردی برای تربیت و سعادتمندی نسل امروز بیان شده است

ریشه های عاشورا4

گزیده سخنرانی های استاد بسیطی با موضوع

         "بررسی ریشه های واقعه عاشورا"
قسمت چهارم

 

پیامبر از دنیا رفتند. مردم شهر مدینه حیران به این طرف و آن طرف می دویدند. صدای گریه و زاری در همه جای شهر بلند است. اما در گوشه ای خارج از شهر در محلی به نام سقیفه نفراتی اندک جمع هستند که بعدها این نفرات در طول تاریخ به عنوان نمایندگان مسلمین معرفی شدتد.دعوایی بین این نفرات بر سر جانشینی محمد(ص) رخ داد...

چه عجیب! دختر این پیامبر پس از این حادثه زمانی که از شخص بی ادبی به نام محمود ابن لبید می شنود: ای دختر پیامبر! آیا پیامبر واقعا در مورد علی ابن ابی طالب بیعت گرفته بود؟ این گونه پاسخ می دهد: واعجبا! ا نسیتم یوم غدیر خم؟

محمود ابن لبید وافعا این قدر خود را به نفهمی زدید؟ آیا غدیر خم را با آن مقدمات و موخرات طولانی فراموش کردید؟

اما در سقیفه گروهی که از مهاجر و انصار بودند در حالی که هنوز جسد پیامبر روی زمین مانده بود مشغول زد و خورد بودند، گروهی که همه اعضای اتاق فکر مهمی بودند و باید نتیجه گیری می کردند و یک نفر را به عنوان خلیفه پیامبر معرفی می کردند. مجموع این افراد کمتر از 20 نفر بود و بقیه مردم شهر از این حادثه که خارج از مدینه در حال رخ دادن بود اطلاع نداشتند.

هنوز دو ماه از بیعت مردم با علی(ع) و فرزندانش نگذشته بود. قرار بود بر عهد خود بمانند و به نسلهای بعد هم منتقل کنند. این افراد برای این موضوع هم چاره داشتند: تطمیع و تهدید... کودتاچیان و اراذل و اوباشی که شمیر بر مردم می کشیدند در حالی که مردم وحشت زده با خبر مرگ پیامبر روبرو شدند، عده ای با شمشیر و تازیانه مردم را وادار می کردند که به مسجد بروند و با خلیفه پیامبر بیعت کنند!

این چه فتنه و چه حادثه ای است؟ مردم به مسجد می آمدند با این تصور که علی ابن ابی طالب در مسجد است. اما با تعجب می بینند پیرمردی است که در مسجد نشسته است، ولی تازیانه هایی که بر سرشان فرو می آمد چاره ای جز بیعت برایشان باقی نمی کذاشت. با تهدید دستشان را در دست آن پیرمرد می گاذشتند...

اهل بیت پیامبر در خانه مشغول سوگواری و قرآن خواندن هستند، حتی خیلی از مردم برای نماز خواندن بر جسد پیامبر هم حاضر نمی شوند.

این علی ابن ابی طالب است که بر پیامبر نماز می خواند و غسل و کفن می کند و رسول خدا را در حجره خودش به خاک می سپارد.

نماز که تمام می شود اخباری می رسد.

یا علی ! چه نشسته ای که حقت را گرفتند و بردند و خوردند! کسی باورش نمی شد چه کودتایی رخ داد؟

ظرف چند ساعت تمام مردم شهربا تهدید و تازیانه به مسجد کشانده شدند تا با خلیفه پیامبر بیعت کنند. به سراغ علی ابن ابیطالب هم آمدند. علی(ع) گفت: ما مشغول دفن پیامبریم. چه می کنید؟

خوب به این نکات دقت کنید.چه حادثه ای رخ داده؟ چه پلنی از قبل ریخته شده ؟ کارگردانان اصلی صحنه په کسانی بودند؟ سقیفه بنی ساعده خلیفه پیامبر را مشخص کرد، مردم را به زور جمع کرد و ازعده ای از آنها بیعت گرفت. حالا نوبت علی بود. اگر علی بیعت نمی کرد بیعت با خلیفه قدرتی نداشت.

دقت کنید برای این که یک فرد حکومت کند، این غرد یا ظالم و فاجر است یا درست کار و عادل و ابزرای برای تربیت و هدایت انسانها داشته باشد از سه شاخه باید بهره مند باشد:

 1- قدرت: چیامبر در طول 23 سال و خصوصا در مانیفست یزرگ و جهانی اش یعنی غدیر خم قدرت خودش را به امر خدا به علی ابن ابی طالب سپرد.

2- ثروت: پیامبر به امر خدا زمینهای فدک را که هزاران هکتار بود برای این کار در نظر گرفت.  چون این زمینها بدون جنگ به پیامبر هدیه شده بود رسول خدا به فاطمه زهرا بخشیده بود. برای این که بدانید درآمد این زمینها چقدر بوده سالی صد و هشتادهزارهزار سکه طلا درآمد داشته و به علی ابن طالب به عنوان وکیل فاطمه زهرا در فدک تحویل داده می شد. علی(ع) می رفت و سکه ها را جمع می کرد ، درون چند کیسه می گذاشتند، بر روی مرکب به سمت مدینه حرکت می کردند و طبق دستور موکل خود حضرت زهرا از همان جا بین یهودیان و مسلمانان نیازمند پخش می کردند. و بعد گاهی خودشان با سر گرسنه بر زمین می گذاشتند. این از کرم این خانواده بود نه این که فقیر بودند...

3- علم و دانش: خدا علم و دانش را به علی ابن ابیطالب داد. انا مئینه العلم و علی بابها . خدا و پیامبر در اختیار او قرار دادند

اما چه اتفاقی افتاد که زمام امور را از دست کسی با آن قدرت و ثروت و علم خدادادی در آوردند؟

در جلسه بعد به این موضوع خواهیم پرداخت

logo test

ارتباط با ما