عقل-درس دوم: ماهیت، جایگاه و ویژگی‌های عقل

flower 12

   

بسم الله الرحمن الرحیم

عقل

   

درس‌گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: زهرا امین؛ زهرا مرادی

در دوره‌ی «عقل»، با عقل به عنوان ابزاری مطمئن و ضمانت شده در هدایت و سعادتمندیِ آدمیان آشنا می‌شویم؛ جایگاهش را نزد خداوند متعال بیان می‌کنیم؛ و ساز و کار افزایش و کاهش آن را بررسی می‌نماییم. این مبحث، در شش گفتار و طی شش هفته‌ی متوالی ارائه می‌گردد.

   

درس  دوم: ماهیت، جایگاه و ویژگی‌های عقل

    

در جلسه‌ی گذشته به این موضوع پرداختیم که سرنوشت آدمی در گرو انتخاب‌های اوست؛ لذا وجود ابزاری مطمئن برای تشخیص درست از غلط و درنتیجه، انتخاب صحیح ضروری می‌نماید. گفتیم خداوند متعال چنین ابزاری را به انسان ها عطا فرموده است. در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، نام این ابزارِ تشخیص که خوب را از بد، درست را از نادرست، و حق را از باطل تشخیص می‌دهد، «عقل» است. در این جلسه با ماهیت، جایگاه و ویژگی‌های این ابزار، بیشتر آشنا می‌شویم:

   

عقل، نور است:

همان طور که در جلسه‌ی گذشته اشاره شد، عقل، ابزار تشخیص درست از نادرست، و راه از بیراهه است. در واقع، عقل، مانند نورافکنی است که تاریکی ها را از بین می‌برد[1] و باعث می‌شود آدمی، راه را از بیراهه تشخیص دهد.

تصور کنید در یک مسیر کوهستانیِ تاریک با پرتگاه‌های خطرناک، در حال حرکت هستید. هیچ نوری حتی نور ماه نیست. در مسیرتان، هم راه وجود دارد و هم بیراهه‌هایی که معلوم نیست به کجا می‌رسند. حرکت در چنین مسیر تاریکی می‌تواند به قیمت جان‌تان تمام شود. اما اگر یک چراغ پر نور داشته باشید که لااقل تا چندین قدم جلوتر را برای‌تان روشن کند، می‌توانید قدم‌های‌تان را مطمئن‌تر و ایمن‌تر بردارید. هر قدر این چراغ، پرنورتر باشد و مسیر بیشتری را روشن کند راه رفتن شما کم خطرتر خواهد شد.

عقل هم مانند یک نورافکن است که راه و بیراه زندگی را برای آدمی روشن می‌کند. این ابزار، بدین منظور در اختیار آدمی قرار گرفته که با استمداد از آن، راه درست را از بیراهه تشخیص دهد و خویشتن را از افتادن در پرتگاه شقاوت در امان بدارد.

در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، جنس عقل، نور، و جایگاهش در قلب (= روح)[2] آدمی است. رسول خاتم می‌فرمایند:

"عقل، نورى است در قلب، كه با آن، بین حق و باطل تفاوت گذاشته مى‌‏شود."[3]

   

عقل، حجت خدا و مصون از خطاست:

این نعمتِ تشخیص دهنده، آنچنان ارزشمند و حیاتی است که حتی تشخیص صدق گفتار پیامبران و فرستادگان الهی بر عهده ی اوست. [4]

در مکتب تربیتیِ اهل بیت علیهم السلام، عقل، پیامبر درونی ما معرفی شده است. امام کاظم – هفتمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم - می‌فرمایند:

"خداوند برای مردم دو حجت دارد: یکی بیرونی است و دیگری درونی. حجت بیرونی، فرستادگان، پیامبران و امامان علیهم السلام هستند و حجت درونی، عقل است."[5]

عقل، از چنان جایگاهی برخوردار است که خداوند آن را حجت میان خود و خلقش قرار داده است. امام صادق – ششمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم - می فرمایند:

"حجت میان مردمان و خداوند عقل است."[6]

امام کاظم علیه السلام می‌فرمایند:

"همانا خداى متعال به واسطه عقل حجت را براى مردم تمام كرده است." [7]

   

بنابراین، عقل، یگانه حجت خدا بر خلق است که سایر حجت‌ها – حتی پیامبران الهی - به تایید آن (عقل) حجت محسوب می‌شوند.

آنچه بر مخلوق، حجت می‌شود، باید از خطا و اشتباه مصون باشد تا آدمی توسط آن به گمراهی و خطا کشیده نشود و به عبارتی، حجت بر وی تمام شود. بنابراین، «عقل»، ابزاری مصون از اشتباه است.

   

عقل، وسیله‌ی پرستش خداست:

در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، آن پرستش و عبادتی نزد خدای متعال مقبول و ارزشمند است که از روی عقل باشد. در این مکتب، عملی که ناشی از عقل نباشد، فاقد ارزش است و پاداشی ندارد. یعنی عقل، وسیله‌ی پرستش خدا و به دست آوردن رضایت خداست. از این رو امام صادق علیه السلام در پاسخ به کسی که پرسید «عقل چیست؟» می‌فرمایند:

"عقل، چیزى است كه به وسیله‌ی آن خدا پرستش شود و بهشت به دست آید."[8]

و امیر مومنان نیز می‌فرمایند:

                   "خداوند به چیزی برتر از عقل، پرستش نشده است."[9]

   

در مکتب تربیتیِ اهل بیت علیهم السلام،

-    "كسی كه عقل ندارد، دین ندارد."[10]

-    پاداش و عقابِ بندگان، به میزان عقل آنهاست. [11]

-    بهشت، جایگاه عاقلان است. [12]

-    آنچه ایمان را به کفر تبدیل می‌کند، کمیِ عقل است. [13]

به یاد داشته باشیم هر گاه در حال عمل به تشخیص عقل هستیم، در واقع در حال عبودیت و پرستش خدای رحمان هستیم.

   

عقل، عقال کننده و مهار کننده‌ی نفس و جهل است:

اصل عَقْل‏، بند كردن و باز ایستادن است. از همین رو عرب به آنچه برای مهار کردن شتر استفاده می‌کند، «عِقال» می‌گوید.[14] در واقع، عِقال، پایبندی است برای شتر تا صاحبش بتواند در مواقع لزوم با استفاده از آن، او را مهار کند. کار عقل هم مهار نفس است. پیامبر خاتم می‌فرمایند:

"عقل، بازدارنده از جهل و نادانى است و نَفْسِ انسان، مثل خبیث‏ترین جنبندگان است كه اگر مهار نشود، بیراهه مى‏رود."[15]

بنابراین، آدمی می‌تواند با استمداد از عقل، نفس خود را مهار کند و در مقابل جهالت‌ها و عصیان در برابر خالق، ترمز کند.

   

عقل، برترین و محبوب ترین مخلوق خداوند است:

رسول خاتم می‌فرمایند:

"خداوند چیزی را با فضیلت تر از عقل، میان بندگانش تقسیم نکرده است." [16]

و امام باقر – پنجمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم - می‌فرمایند:

"به عزّت و جلالم سوگند! هیچ مخلوقی را نیافریدم که نزد من محبوب‌تر از تو (عقل) باشد." [17]

   

«عقل» و «اختیار»:

با وجود همه ی آنچه در شناخت و شرافت «عقل» گفتیم، توجه به این نکته ضروری است که: انسان، «فاعل مختار» است! عقل، ابزاری است که خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص می‌دهد؛ اما در نهایت، این آدمی است که با «اختیار» خود می‌تواند انتخاب کند به تشخیص عقل، احترام بگذارد و راه درست را برگزیند؛ و یا به آنچه عقل توصیه می‌کند، پشت کند و قدم در بیراهه گذارَد.

بنابراین، ابزار عقل وقتی به خروجی مثمر ثمر منجر خواهد شد که آدمی با اختیار خود، به تشخیص عقل عمل کند.

به عنوان نمونه، تمام پزشکان با مضرات سیگار و تاثیرات مخرب آن بر بدن آدمی به خوبی آشنا هستند. تشخیص عقل در استفاده از چیزی مثل سیگار که به بدن آسیب جدی وارد می‌کند، چیست؟ حال، بگویید چند پزشک سیگاری می‌شناسید؟! آیا جز این است که پزشکان سیگاری به مضرّات سیگار واقف‌اَند و عقل‌شان ضرر رساندن به بدن را نادرست می‌شمارد؛ اما آنها با اختیار خود سیگار کشیدن را انتخاب کرده‌اند؟

و یا مثالی رایج‌تر! کدامیک از ما به مضرّات نوشابه آگاه نیستیم؟ آیا عقل، خوردن چیزی را که به بدن آسیب می‌رساند تایید می‌کند؟ البته که نه. اما چند نفر از ما نوشابه مصرف نمی‌کند؟

گاهی نتیجه‌ی گوش نسپردن به عقل، به آسیب مالی منجر می‌شود (مانند سرمایه گذاری بدون مشورت و مطالعه کافی)؛ و گاهی لطمات جانی به همراه می‌آورد (مانند مصرف سیگار یا مواد غذایی مضرّ). اما گاه، از این هم فراتر رفته، به روح آدمی آسیب وارد می‌کند. مثلا عقل، تشخیص می‌دهد که دروغ گفتن ناپسند است، اما ما با اختیار خود، دروغ می‌گوییم. یا آنکه عقل، بی احترامی، بد دهنی، خیانت در امانت، بدگمانی، تهمت، غیبت، بگو مگوهای بی نتیجه، ... را ناشایست تشخیص می‌دهد، اما ما اختیارا آنها را انتخاب می‌کنیم. در چنین مواردی روح خود را دچار آسیب جدی نموده‌ایم.

بنابراین، درست است که عقل، ابزار قدرتمندی برای تشخیص است؛ اما در نهایت این ما هستیم که با استفاده از قدرت اختیار، تصمیم می‌گیریم به تشخیص عقل عمل کنیم یا خیر؛ و به تَبَعِ آن به خوشبختی و موفقیت دست یابیم یا به پریشانی و پشیمانی برسیم.

   

Bullets نکات مهم این جلسه:

-    عقل، نور است.

-    جایگاه عقل در قلب (=روح) آدمی است.

-    عقل، حجت خدا و مصون از خطاست.

-    تشخیص صدق گفتار پیامبران و فرستادگان الهی بر عهده‌ی عقل است.

-    عقل، وسیله‌ی پرستش خداست.

-    هر گاه در حال عمل به تشخیص عقل هستیم، در واقع در حال عبودیت و پرستش خدای رحمانیم.

-    عقل، عِقال کننده و مهارکننده‌ی نفس و جهل است.

-    عقل، برترین و محبوب‌ترین مخلوق خداوند است.

-    درست است که عقل، ابزار قدرتمندی برای تشخیص است؛ اما از آنجا که انسان، فاعل مختار است، در نهایت این آدمی است که با استفاده از قدرت اختیار، تصمیم می‌گیرد به تشخیص عقل عمل کند یا خیر.

   

تمرین عملی:

تلاش کنیم به کار بستن عقل را تمرین کنیم و منشأ انتخاب های خود را عقل قرار دهیم.

   

همانطور که در متن درس توضیح داده شد، بسیاری از کارها و انتخاب های ما از روی عقل نیست و چون به ندرت از عقل استفاده می‌کنیم، به این کار عادت نداریم.

در این تمرین تلاش می‌کنیم پیش از انجام هر کاری – حتی کارهای ساده، مانند زنگ زدن به یک دوست - از عقل کمک بگیریم و با آن، خوب و بد بودن آن کار را محک بزنیم. سپس به تشخیص عقل احترام بگذاریم، به راهکارهای خوب عمل کنیم و از رفتارهای بد پرهیز نماییم.

این تمرین، دو دستاورد عالی دارد. نخست اینکه: می‌فهمیم پیش از این، چه حجم از کارهای روزمره‌ی خود را، از روی عادت یا هر دلیل غیر عقلانی دیگری انجام می‌داده‌ایم؛ و دوم اینکه: با انتخاب های درست و عاقلانه، به موفقیت و سعادت نزدیک خواهیم شد و از پشیمانی و سرزنش دور خواهیم ماند.

      

منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)

   


[1] رسول خاتم می‌فرمایند: "مَثَلُ الْعَقْلِ فِی الْقَلْبِ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی وَسَطِ الْبَیت" یعنی: عقل در قلب انسان، مانند چراغ است كه در وسط خانه افروخته باشند: بحارالانوار، ج 1، ص 99.

[2]- در فرهنگ عرب قلب را روح نیز معنا کرده‌اند. به عنوان نمونه در مفردات راغب ذیل واژه‌ی «قلب» چنین آمده: "وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِر [الأحزاب/10] أی: الارواح": مفردات راغب، ذیل واژه‌ی «قلب»؛ و نیز بنگرید به: بحارالانوار، ج 66، ص 35. درضمن همچنانکه اهل بیت علیهم السلام عقل را نوری در «قلب» تعریف کرده‌اند، روشناییِ روح را نیز عقل خوانده اند: "اِنَّ ضَوء الرّوحِ العَقلُ" یعنی: روشناییِ روح، عقل است: بحارالانوار، ج 1، ص 153.

[3]- "العقلُ نورٌ فِى القلبِ یفَرِّقُ بِهِ بَینَ الحقِّ وَ الباطِل": ارشاد القلوب، ج 1، ص 198.

[4]- امام هادی علیه السلام می‌فرمایند:"الْعَقْلُ یعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَیصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَیكَذِّبُه‏" یعنی: عقل است که صادق از طرف خدا را می‌شناسد و او را تصدیق می‌کند؛ و دروغ گوى از طرف خدا را هم می‌شناسد و او را تكذیب می‌نماید: اصول كافی، ج 1، ص 25.

[5]- "إِنَّ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ النَّاسِ‏ حُجَّتَيْنِ‏ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول":تحف العقول، ص 386.

[6]- "الحجة فیما بین العباد و بین الله العقل": اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.

[7]- "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَكْمَلَ لِلنَّاسِ الْحُجَجَ بِالْعُقُول": اصول كافی، ج 1، ص13.

[8]- "مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ": اصول كافى، ج 1، ص 11.

[9]- "مَا عُبِدَ الله بشی‌ء اَفضَلَ مِنَ العَقلِ": اصول کافی، ج 1، ص 17.

[10]- رسول خاتم می‌فرمایند: "َلادینَ لِمَن لاعَقلَ لَهُ": مستدرك الوسائل، ج 11، ص 208.

[11]- امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: "اِنَّ الثَوابَ عَلَی قَدرِ العقلِ" یعنی: همانا ثواب [کارها] به اندازه عقل (آدمی) است: وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۴۰. ؛ امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: "انما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامة علی قدر ما اتاهم من العقول فی الدنیا" یعنی: خداوند در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می‌کند: اصول کافی، ج 1، ص 11. ؛ و می‌فرمایند: "اَوحیَ اللهُ اِلیَ مُوسی علی نبینا و اله و علیه السّلام اَنَا اُؤَاخِذُ عِبادیِ عَلَی قَدرِ ما اعطیتم مِنَ العَقلِ" یعنی: خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که من بندگانم را به اندازه آن چه از عقل به آنها عطا کردم، مؤاخذه می‌کنم: وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۴۱.

[12]- "من کان عاقلاً کان له دین و من کان له دین دخل الجنة" یعنی: کسی که عقل دارد، دین دارد و کسی که دین دارد وارد بهشت می‌شود: اصول كافى، ج 1، ص 11. ؛ همچنین بنگرید به پاورقی شماره 11.

[13]- امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: "لَیسَ بَینَ الایمان وَ الکُفرِ الاَّ قِلَّةِ العقلِ" یعنی: (فاصله‌ای) بین ایمان و کفر نیست مگر کمی عقل: اصول کافی، ج ۱، ص ۲۸.

[14]- اصل عَقْل‏، بند كردن و باز ایستادن است، مثل: "عَقِلَ البعیر بالعِقَال" یعنی: بستن شتر با پایبند: مفردات راغب، ج 1، ص 578.

[15]- "اِنَّ العقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ وَ النَّفسُ مِثلُ اَخبَثِ الدَّوّابِ، فَاِنْ لَم تُعقَل حارَت": بحارالانوار، ج 1، ص 117.

[16]- رسول اکرم می‌فرمایند: "مَا قَسَم الله لِلعِباد شیئاً اَفضَلَ مِنَ العَقلِ": خداوند چیزی را با فضیلت تر از عقل، میان بندگانش تقسیم نکرده است: اصول كافی، ج 1، ص 12.

[17]- امام باقر علیه السلام می‌فرمایند خداوند پس از آنکه عقل را آفرید، فرمود: "وَ عِزّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبّ إِلَی مِنْكَ": اصول كافی، ج 1، ص 12.

logo test

ارتباط با ما