احیاگران زبان و ادب پارسی و ارادت به اهل بیت (86)

شعبان کاشی و ارادت به اهل بیت (ع)

 

شعبان کاشی اهل کاشان بوده و در حدود سده دهم زندگی می کرده است. او شيعه اثناعشرى و دوستدار اهل بيت عليهم السلام است و در ستايش آن بزرگواران، شعر سروده است. با توجه به نسخه‌اى خطى كه مأخذ شعر اوست ، زمان زندگى‌اش حدود سده دهم است (اثرآفرينان ، ج ۴ ص‌۳۷) .

 

شعر او در مورد امام مهدی (ع):

 

آدم دَمِ ظهور تو يا صاحب الزمان‌

عالم گرفت نور تو يا صاحب الزمان‌

عيسى ز آسمان چهارم نزول كرد[۱]

در وعده ظهور تو يا صاحب الزمان‌

نُه سقفِ آسمان‌[۲]بوَد از رفعتِ جلال‌ 

يك غرفه از قُصور تو يا صاحب الزمان‌

تاريك بود ديده مردم ز جورِ ظلم‌ 

روشن شد از درودِ تو يا صاحب الزمان‌

هر دل كه بود مرده از آن ظلم ، زنده شد

از نفخه‌هاى صور تو يا صاحب الزمان‌

شادند دوستان تو به كورى دشمنان‌

بنشسته بر صدور[۳]تو يا صاحب الزمان‌

ما شرمسار آمده‌ايم و گناهكار

بيچاره در حضور تو يا صاحب الزمان‌

ما را به لطف و مرحمتِ خود قبول كن‌

گر نيك آمديم وَ گر بد قبول كن ...

اى مهر و مَه غلام تو يا صاحب الزمان‌

هر دو جهان به كامِ تو يا صاحب الزمان‌

در دارِ ضربِ‌[۴]دينِ نبى، سكّه مى‌زنند

نقدِ روان به نام تو يا صاحب الزمان‌

دين محمّد مَدنى باز تازه شد

از ضربتَ حُسام‌[۵]تو يا صاحب الزمان‌

گردون به پا سِتاده و پشتش دو تا شده‌

از بهر احترام تو يا صاحب الزمان‌

پيوسته پنج نوبتِ‌[۶]دولت همى‌زنند

بر چار حد بام تو يا صاحب الزمان‌

دردِ سرِ خُمار[۷]نبيند به عمر خويش‌ 

مستِ مُدامِ‌[۸]جام تو يا صاحب الزمان‌

شاه جهان و خسرو آخرْزمان تويى

ما بنده غلام تو يا صاحب الزمان‌

ما را به لطف و مرحمت خود قبول كن‌

گر نيك آمديم وَگر بد قبول كن...

ماييم در زمان تو يا صاحب الزمان‌

هستيم در امان تو يا صاحب الزمان‌

هفت‌آسمان و هفت‌زمين قطره‌اى بود

از بحر دُرفشان تو يا صاحب الزمان‌

اين قرصِ نوربخش‌[۹]بر اين صحنِ لاجوَرد[۱۰]

قرصى بود ز خوان تو يا صاحب الزمان‌

وصّاف تو خداى جهان در كلامِ خويش‌

جبريل مدحْ‌خوان تو يا صاحب الزمان‌

اين دولت و سعادت و شادى نگر كه ما

هستيم در زمان تو يا صاحب الزمان‌

«شعبانِ كاشى» از دل و جان دوستدار توست

بر رَغْمِ دشمنان تو يا صاحب الزمان‌

هر كس چو اِلتِجا[۱۱]به درِ خانه‌اى بَرَد

ماييم و آستان تو يا صاحب الزمان‌

ما را به لطف و مرحمت خود قبول كن

گر نيك آمديم وَگر بد قبول كن.[۱۲]

 

 

[۱] اشاره به نزول مسيح عليه السلام در زمان ظهور صاحب الأمر عليه السلام كه در روايات بسيارى بدان تصريح شده است .

[۲] نُه سقف آسمان: كنايه از افلاك نُه گانه ، همه كائنات .

[۳] صدور: جِ صدر ، بالاى مجلس .

[۴] دار ضرب: جايى كه در آن سكه زنند ، ضرّابخانه .

[۵] حُسام : شمشير برّان ، شمشير تيز .

[۶] نوبت : طبل بسيار بزرگى كه در نزديكى سراى پادشاهى و دار الحكومه در اوقات معيّن صبح و شام مى‌نواختند ؛ پنج نوبت زدن : اعلام جاه و سلطنت كردن .

[۷] درد سر خمار : ملالت و دردسرى كه پس از رفع نشئه شراب ايجاد مى‌شود .

[۸] مُدام : هميشه ، پيوسته، مِى ، شراب .

[۹] قرص نوربخش : كنايه از خورشيد .

[۱۰] صحن لا جورد : كنايه از آسمان .

[۱۱] التجا : پناه بردن .

[۱۲] نسخه خطى كتابخانه مجلس : شماره ۷۵۹۴ ، ص ۶۱، دانش‌نامه شعر مهدوى: ج ۱ ص ۱۰۱.

 

logo test

ارتباط با ما