بسم الله الرحمن الرحیم
درس گفتارهایی از: مسعود بسیطی
با اهتمام: زهرا مرادی
دورهی «تغییر مثبت» زیرمجموعهی مباحث «مهارتهای زندگی» است که در دو درس ارائه میگردد و مناسب گروه سنی 17 سال به بالاست. در این دوره، الگویی ساده جهت ایجاد خصلتهای خوب و عقلانی معرفی میشود. همچنین مخاطبان با موانع تغییر عادات بد و راهکار برطرف ساختن این موانع آشنا خواهند شد.
درس دوم: موانع تغییر رفتار غیر عقلانی چیست؟
در جلسهی گذشته، پنج گام اساسی برای ایجاد یک خصلت پسندیده و عقلانی معرفی گردید که عبارت بودند از: تصدیق و پذیرش / تصمیم و تعهد / طلب و مراجعه / مراقبت / کنترل و محاسبه.
اما آشنایی با این الگوی پنج مرحلهای لزوما سبب نمیشود تا آدمی در جهت مثبت، تغییر نماید.
به بیانی دیگر، با وجود آنکه به مددِ عقل به راحتی تشخیص میدهیم عادت یا خصلتی نادرست داریم؛ و همچنین با مراحل پنجگانهی ایجاد یک خصلت اخلاقیِ پسندیده نیز آشنایی داریم، اما در اصلاح رفتار و عادات اشتباه خود ناتوان یا کم توان هستیم. مثلا:
- میدانیم تنبلی بد است، اما عمدهی زمانمان روی مبل، مقابل تلویزیون میگذرد.
- میدانیم دروغگویی بد است، اما از صبح تا شب انواع دروغهای ریز و درشت را به مردم تحویل میدهیم.
- میدانیم سیگار کشیدن بد است، اما به آسیب زدن به ریههای خود ادامه میدهیم.
- میدانیم بدخلقی بد است، اما با اطرافیانمان بد اخلاقی میکنیم.
- میدانیم نداشتنِ پشتکار بد است، اما همهی کارها را در نیمهی راه رها میکنیم.
چرا؟!
چرا در مسیری عاقلانه رفتار و عادات اشتباه خود را «تغییر» نمیدهیم؟ چرا با وجود آنکه دوست داریم در جهت مثبت «تغییر» کنیم اما تغییر رویه نمیدهیم؟ در این جلسه تلاش شده تا با موانع تغییر و راههای برطرف سازی آن آشنا شوید:
شایعترین موانع تغییر در جهت مثبت چیست؟
1. عدم آگاهیِ کافی
گاهی دلیل اینکه فرد برای اصلاح رفتار اشتباه خود تصمیمی جدّی نمیگیرد این است که دربارهی مضرّات و تبعات رفتارش به اندازهی کافی آگاهی ندارد. در این حالت، فرد مورد نظر، بدیِ رفتار خود و لزوم تغییر در جهت مثبت را تصدیق نمیکند؛ و یا حتی اگر تصدیق هم کند، پا را فراتر از این مرحله نمیگذارد و وارد گام بعدی یعنی تصمیم به اصلاح رفتار خود نمیشود. چون به دلیل نداشتن آگاهیِ کافی، ضرورت این تصمیم را احساس ننموده است.
مثلا میداند حرام خواری بد است؛ اما نمیداند این مسئله تا چه اندازه میتواند بر روح و جانش تاثیر مخرّب داشته باشد و حتی چند نسل آیندهی او را از برخی کمالات محروم سازد. همین عدم آگاهی سبب میشود فرد برای تغییر رفتار خود به اندازهی کافی انگیزه و اراده نداشته باشد و برای اصلاح رفتارش تصمیم جدّی نگیرد.
راه برطرف سازی این مانع، «کسب آگاهی» است. افرادی که تمایل به تغییر در جهت مثبت دارند باید با بالا بردن سطح آگاهی خود دربارهی مضرّات رفتار فعلی و فواید تغییر رویه، انگیزه و ارادهی خود را برای «تغییر» افزایش دهند.
فردی که قلیان کشیدن را کاری اشتباه میداند اما از شدت ضررهای آن خبر ندارد، گامی در جهت ترک قلیان بر نمیدارد. تا وقتی به او این آگاهی داده نشود که بر خلاف تصور وی مواد سرطان زای تنباکو توسط آب فیلتر نمیشود؛ قلیان دهها برابر بیشتر از سیگار ضرر دارد؛ میتواند موجب سل ریوی، ناباروری، سرطان ریه، دهان و مثانه گردد؛ دود ناشی از آن احتمال ایجاد عفونتهای ریوی، آسم و سندرم مرگ ناگهانی را در کودکان افزایش میدهد؛ و ... و ... برای تغییر رویه و ترک قلیان تصمیم جدّی نمیگیرد.
آگاهی وقتی عمیقتر و اثربخشتر میشود که فرد از مطالعهی گزارشات و شنیدن توصیههای متخصصان پا را فراتر نهد و با چشم خود عاقبت رفتار مورد نظر را مشاهده نماید. به عنوان نمونه در مثال فوق، وقتی فرد، با شخصی که در اثر استعمال قلیان دچار سرطان شده آشنا شود و دردهای وی را از نزدیک ببیند به گونهای عمیقتر از عاقبت کشیدن قلیان مطلع میگردد.
البته ذکر این واقعیت، ضروری است که با وجود آنکه «عدم آگاهی» یکی از موانع «تغییر مثبت» به شمار میآید، اما در بیشتر مواقع، دلیل اینکه افراد، رفتار نادرست خود را تغییر نمیدهند، «ندانستن» نیست؛ بلکه «نخواستن» است! به عنوان نمونه چه بسیار افرادی که از زیانهای متعدد قلیان اطلاع مییابند، اما باز هم به سراغش میروند. و یا حتی چه بسیار پزشکانی که خود بر عوارض دخانیات آگاهند و بیماران سرطانی و دردها و مصائب آنها را از نزدیک مشاهده نمودهاند اما خودشان سیگار میکشند!
بنابراین، درست است که «آگاهی» برای تغییر لازم است؛ اما میتواند کافی نباشد. این «نخواستن» میتواند ناشی از موانع بعدی باشد که در ادامه معرفی میگردند:
2. تعصّب
یکی دیگر از موانع مهم تغییرِ مثبت، «تعصّب» است که میتواند ناشی از مسائل متعدد مانند سن و سال، جنسیت، مدرک تحصیلی، نژاد و قومیت، ... باشد. مثلا:
- پدری که تغییر رویه نمیدهد چون نمیخواهد جلوی فرزندش کم بیاورد؛
- مردی که تغییر رویه نمیدهد چون نمیخواهد در برابر زنی کوتاه بیاید؛
- استادی که تغییر رویه نمیدهد چون نمیخواهد حرف شاگردش به کرسی بنشیند؛
- ...
قرآن کریم نیز به زیبایی یکی از مصادیق تعصّب در برابر تغییر عقلانی را تذکر میدهد و میفرماید:
"و چون به آنها (مشرکان) گفته شود: از چیزى كه خدا نازل كرده پیروى كنید، میگویند: [نه] بلكه از آنچه پدران خویش را بر آن یافتهایم پیروى میكنیم. آیا با آنکه پدرانشان چیزى نمیفهمیدند و هدایت نیافته بودند [باز هم در خور پیروی هستند]؟"[1]
آری؛ فرستادگان الهی مردم را به عبودیت خدای یگانه و تصدیق حق فرا میخواندند اما بسیاری از مردم با آنکه حقّانیت کلام پیامبران را مییافتند، پیام حق ایشان را نمیپذیرفتند. آنها میگفتند چگونه خدای یکتا را بپرستیم در حالی که اجداد و پدران ما همگی بت پرست و مشرک بودهاند؟! همین تعصّب به دین آبا و اجدادشان مانع از آن میشد که تغییر رویه دهند و از راه نادرست پدرانشان دست بشویند.
شاید ما نیز بارها و بارها در چنین موقعیتی قرار گرفتهایم. یعنی متوجه اشتباه بودن کار خود شدهایم اما به جای تغییر روشی عاقلانه، رفتاری متعصّبانه از خود نشان دادهایم و به بهانههای واهی بر همان روش غلط اصرار ورزیدهایم.
رسول خاتم در این مورد هشداری بسیار جدّی میدهند. ایشان میفرمایند:
"هر کس در دلش [حتی] به اندازهی ذرهای خردل (کنایه از کوچکی) تعصّب داشته باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی[2] مبعوث میکند."[3]
امیر مومنان نیز با بیان اینکه شیطان اولین موجودی بود که تعصّب ورزید و به دلیل همین تعصّب از فرمان الهی سر باز زد، پیشوای متعصّبان را «شیطان» معرفی میکند. ایشان میفرماید:
"شیطان بر آدم علیه السّلام به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت، و با تكیه به اصل خود كه از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشواى متعصّبها و سر سلسله متكبّران است، كه اساس تعصّب را بنا نهاد."[4]
بنابراین، این بار که تعصّب نسبت به موضوعی سدّ راه رفتار عاقلانهمان شد، سخنان رسول خاتم و امیر مومنان را به یاد آوریم و حق و حقیقت را قربانی تعصّبمان نسازیم. تمرین کنیم حق پذیر باشیم. مهم نیست این حق را کودکی 6 ساله یا کارگری کم سواد به ما تذکر دهد. مهم نیست آن را دوست بگوید یا دشمن. مهم آن است که در هر شرایطی حق را بپذیریم. رسول خاتم میفرمایند:
"از حق [هر جا که دیدید و شنیدید] پیروی کنید حتی اگر صاحب آن یک غلام حبشی باشد."[5]
3. ترس از تغییر
لازمهی تغییر، «شهامت» است. عموم افراد از اینکه در سبک و روش کنونی زندگی خود، تغییری محسوس ایجاد نمایند میترسند. هرچه رفتار یا فعلی که میخواهد آن را تغییر دهد، قِدمتش بیشتر باشد، این ترس شدیدتر خواهد شد. چراکه آدمی با شرایطی که سالها در آن بوده خو گرفته و این ثبات، به وی آرامش میدهد. حال، هر چیزی که ثبات و آرامش او را تهدید کند، ترساننده خواهد بود. تنبلی، ناشناخته بودن فضای پیش رو، عدم باور به توانمندیهای فردی و ایمان نداشتن به خدای مهربان و توانا سبب میشود این ترس بیشتر و بیشتر گردد.
به عنوان مثال، مرد شصت سالهای که تاکنون کارهای بانکی خود را با مراجعه به بانک انجام میداده، ترجیح میدهد به جای استفاده از خدمات اینترنتی همچنان زمان خود را در رفت و آمد به بانک و در نوبت ایستادن هدر دهد. او به فرآیند مراجعهی حضوری به بانک عادت کرده و بر جزییات آن مسلط شده؛ از این رو با همان روش قدیمی، احساس راحتی و آرامش دارد. اما فضای خدمات اینترنتی برای وی ناشناخته است؛ لذا احتمال بروز مشکل و چالش در روش جدید، ثبات و آرامش وی را تهدید میکند و او را از تغییر رویه میترساند. در چنین شرایطی راهنمایی گرفتن از افرادی که به صورت غیرحضوری کارهای بانکی خود را انجام میدهند، میتواند به وی کمک کند تا فضای مبهمِ پیش رویش شفافتر شود. همچنین کسب اطلاع از برتریهای روش اینترنتی نسبت به مراجعهی حضوری به او انگیزه میدهد تا بر ترسش غلبه نماید.
یکی دیگر از مسائلی که سبب ترس از تغییر میشود، نگرانی دربارهی قضاوت اطرافیان است. از اینکه رفتار جدیدمان مورد تایید دوستان و نزدیکانمان واقع نشود و یا منجر به سرزنش شدنمان گردد، هراس داریم. به مثالهای زیر توجه کنید:
- دختری که تا دیروز اهل رعایت حیا و عفّت نبوده، اکنون به این نتیجه رسیده که رعایت حیا امری عقلانی است و باید با پوششی مناسبتر و رفتاری متینتر وارد اجتماع شود. اما از ترس عکس العمل اطرافیانش به این تغییر عقلانی تن در نمیدهد. او از اینکه دوستانش وی را مسخره کنند یا او را «اُمّل» بخوانند (!) میترسد و تغییر رویه نمیدهد.
- مردی که سالها نماز خواندن را امری بیهوده میدانسته، امروز گوش سپردن به فرمان خدا را امری عقلانی مییابد و نماز را راهی برای نشان دادن بندگی و قدرشناسی از خالق میبیند. اما از ترسِ خُرده گرفتن اطرافیانش که نمازگزاران را به سُخره میگیرند، او نیز تغییر رویه نمیدهد.
- نوجوانی که هیچ گاه به دوستانش «نه» نمیگفته، اکنون به این نتیجه رسیده که نباید به هر درخواستی پاسخ مثبت دهد. اما از اینکه این رفتار به مذاق دوستانش خوش نیاید و او را طرد کنند، میترسد و همچون گذشته به رفتار غیر عاقلانهی خویش ادامه میدهد.
برای موفقیت و سر و سامان دادن به اوضاع خود و زندگیمان ناگزیریم عادات و رویههای نادرست خود را اصلاح نماییم. باید بدانیم هر انتخابی هزینهای دارد و بهای رسیدن به رشد و موفقیت، تن دادن به تغییرات عاقلانه است. اگر به این باور برسیم که لازمهی رشد و کمال، تغییر عاقلانه است، موانع تغییر از جمله ترس را راحتتر پشت سر میگذاریم، اهمیت قضاوتهای دیگران برایمان کمتر میشود، و دل کندن از آرامش فعلی و قدم گذاشتن در فضای جدید برایمان راحتتر میگردد. وقتی به چنین باوری برسیم (که تغییر در جهت مثبت لازمهی رشد است)، موانع تغییر از جمله ترس را راحتتر پشت سر میگذاریم؛ اهمیت قضاوتهای دیگران برایمان کمتر میشود؛ و دل کندن از آرامش فعلی و قدم گذاشتن در فضای جدید برایمان راحتتر میگردد.
حال که با موانع تغییر، راههای برطرف نمودن موانع و الگویی برای ایجاد و نهادینه سازیِ یک رفتار عقلانی آشنا شدیم، بیاییم با توکل بر خدا و استعانت از حجتش به تشخیص عقل – این نعمت بزرگ الهی – احترام بگذاریم؛ انتخاب عقل را تصدیق کنیم و بپذیریم؛ تصمیم بگیریم با مراقبه و محاسبه به آنچه عقل، خوب تشخیص میدهد عمل نماییم. باور کنیم لازمهی رشد، کمال، سعادتمندی و رضایت الهی تغییر عاقلانه است. پس هزینهی این تغییر را بپردازیم و بدانیم خداوند جبّار (جبران کننده)[6] سختیهایی را که در این مسیر متحمل میشویم جبران خواهد نمود؛ انشاءالله.
نکات مهم این جلسه:
- شایعترین موانع تغییر در جهت مثبت عبارتند از:
1. عدم آگاهیِ کافی
2. تعصّب (ناشی از: سن و سال، جنسیت، مدرک تحصیلی، نژاد و قومیت، ...)
3. ترس از تغییر (ناشی از: ابهام و ناشناخته بودن فضای جدید، نگرانی از قضاوت دیگران، ...)
- راهکار برطرف نمودن موانع تغییر به ترتیب، عبارتند از:
1. کسب آگاهی
2. ایجاد روحیهی حق پذیری در خود
3. باور داشتنِ ضرورت تغییر عاقلانه برای رشد و موفقیتمان
منبع: خانه کودک و نوجوان بنیاد محمد (ص)
[1] . خداوند در قرآن کریم در این باره میفرماید: "وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یعْقِلُونَ شَیئاً وَلاَ یهْتَدُونَ": قرآن کریم، سوره بقره، آیه 170.
[2] . بسیاری از اعراب تا پیش از بعثت رسول اکرم به دلیل تعصبهای متعدد، رفتارهای جاهلانهی زیادی از ایشان سر میزد. مانند: زنده به گور کردن دختران، تیرباران کودکان بیگناه به خونخواهی کشته شدگان در جنگ، به ارث بردن همسران پدر توسط پسران، ... رسول خاتم به مردم هشدار دادهاند اگر آنها نیز تعصب بورزند در محضر خداوند تفاوتی با اعراب دوران جاهلیت ندارند.
[3] . "مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّةِ": بحارالانوار، ج 70، ص 284.
[4] . "... فَافْتَخَرَ عَلى آدَمَ بِخَلْقِهِ، وَ تعصّب عَلَیهِ لِاَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللّهِ اِمامُ الْمُتعصّبینَ، وَ سَلَفَ الْمُسْتَكْبِرینَ، الَّذى وَضَعَ اَساسَ الْعَصَبِیةِ": بحارالانوار، ج 60، ص 214.
[5] . "أَطِیعُوا الْحَقَّ وَ لَوْ كَانَ صَاحِبُهُ عَبْداً حَبَشِیا": ارشادالقلوب، ج 1، ص 37.
[6] . "نامیدن خداوند به صفت جبّار از معنى «جبرت الفقیر» است زیرا خداوند حال مردم را با بخشیدن نعمتهایش به صلاح میآورد، و التیام میبخشد [مانند شکسته بندی که شکستگی و نواقص را اصلاح میکند]: ترجمه مفردات راغب، ج 1، ص 376. ذیل واژه «جبر»