هرجا که باشی دوستت دارم؛ ویژه‌ی 11 و 12 سال

 

flower 12

    

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: برقراری رابطه‌ی قلبی و محبتی با امام غایب

با اهتمام: سارا انتظارخیر؛ زهرا مرادی

ملحقات پک:

1.  کارت دعوت

2.  متن محتوا

3.  یادبود

گروه سنی: 11 و 12 سال (پنجم و ششم ابتدایی)

 MahdiB11 12 1.mohammadfnd.org

1. کارت دعوت:

الگوی کارت را از اینجا دانلود کنید.

متن داخل کارت:

دختر خوبم (پسر خوبم)؛

در جشن تولد امام زنده‌ی زمان‌مان، حضرت مهدی (عج)

منتظرت هستیم تا با هم به ایشان بگوییم:

امام مهربانم؛

هر جا که باشی دوستت دارم

و برای آمدنت دعا می‌کنم.

زمان:

مکان:

2. متن محتوا با عنوان «هرجا که باشی دوستت دارم»: MahdiB11 12 2.mohammadfnd.org

{مربی با روحیه‌ای شاد و پرنشاط وارد کلاس شود تا بچه‌ها به وضوح این شادمانی را در او حس کنند. ترجیحا از لباس‌های شادتر و مجلسی‌تر استفاده شود تا اهمیت و ویژه بودنِ این مجلس نمایان‌تر لمس گردد.

پیشنهاد می‌شود خصوصا در مجالسی که در منازل برگزار می‌گردد، یک کیک تولد به همراه شمع، تهیه شود. کیک تولد، شادی و نشاط بچه‌ها را بیشتر می‌کند و خاطره‌ی جشن تولد امام زمان را در یاد مهمانان کوچک‌مان ماندگارتر می‌سازد. همچنین این کیک و شمع، تذکری است بر زنده بودن امام این عصر، چراکه ما در میلاد سایر ائمه هیچ‌گاه کیک تولد تدارک نمی‌بینیم. می‌توان در انتها از بچه‌هایی که سادات هستند برای خاموش کردن شمع دعوت نمود.

نکته‌ی مهم دیگر آنکه:

مربیان خانه‌ی کودک و نوجوان بنیاد محمد (ص) تلاش نموده اند تا در مناسبت‌های مختلف اطلاعات اولیه‌ی دانش آموزان درباره‌ی امام زنده‌ی زمان شان را کامل گردانند. تاکنون موضوعاتی مانند «چرا ایشان امام زمان نامیده می‌شوند؟»؛ «چرا ایشان غایب هستند؟»؛ «معنای غیبت و ظهور»؛ «مگر می‌شود کسی هزار و خورده‌ای سال عمر کند؟»؛ «چرا ایشان را نمی‌بینیم؟»؛ «چگونه ظهور را جلو بیاندازیم؟»؛ «با آمدن شان چه اتفاق هایی می‌افتد؟» و مواردی از این دست به بهانه‌های مختلف و با زبانی متناسب سنّ شان توضیح داده شده است.

از آنجا که دانش آموزان کلاس پنجم و ششم، آخرین پایه‌های ابتدایی هستند و به زودی وارد دوره‌ی متوسطه خواهند شد، بهتر است لااقل ابتدایی ترین شناخت لازم از امام زمان شان را داشته باشند تا در دوران متوسطه کمتر از شبهاتی که درگیرش می‌شوند آسیب ببینند. لذا برای اطمینان بیشتر از اینکه مطالب گفته شده در مناسبتهای پیشین و سال‌های قبل را به خوبی فرا گرفته باشند، ناگزیریم برخی مطالب را مرور مجدد داشته باشیم. محتوایی که پیش رو دارید ضمن دوره‌ای کوتاه بر برخی موارد فوق به این موضوع می‌پردازد که: «چگونه در عصر غیبت امام، با ایشان رابطه داشته باشم و صحبت کنم؟»:}

سلام به دخترهای گلم (پسرهای عزیزم)

عیدهای‌تان مبارک. عید تولد امام حسین، عید تولد حضرت عبّاس، عید تولد امام سجّاد، عید تولد امام زمان.

بچه‌ها؛ من ماه شعبان را خیلی دوست دارم. هیچ ماهی به اندازه‌ی ماه شعبان شاد نیست. همه جا چراغانی می‌شود، همه جا جشن برگزار می‌شود، همه جا شربت و شیرینی پخش می‌کنند، ... ماه شعبان تنها ماهی است که هیچ کدام از اهل بیت در آن به شهادت نرسیده‌اند و ما فقط تولد داریم. و از همه‌ی اینها مهم‌تر اینکه در این ماه، امام زنده و مهربان مان، حضرت مهدی به دنیا آمده‌اند. برای اینکه به همه نشان دهیم چقدر خوشحال هستیم یک کف مرتب بزنید ببینم.

بچه‌ها؛ همه‌تان می‌دانید که حضرت مهدی امام چندم ما هستند، درست است؟             بله؛ حضرت مهدی که به ایشان امام زمان هم می‌گوییم امام دوازدهم و آخرین امام ما هستند.

حالا چرا به ایشان امام زمان می‌گوییم؟       آفرین؛ چون ایشان در این زمان، امام هستند و الان هم زنده‌اند.

به همین دلیل هم هست که مردم تولد امام زمان را خیلی باشکوه‌تر از بقیه‌ی جشن‌ها برگزار می‌کنند. امام مهربان ما هم از اینکه می‌بینند مردم ایشان را دوست دارند و با اینکه ایشان را نمی‌بینند، برایش جشن گرفته‌اند، خوشحال می‌شوند.

بچه‌ها؛ شاید تا به حال برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که چرا ما امام زمان را نمی‌بینیم؟ چرا همه‌اش می‌گویند امام زمان غایب است، در غیبت است، برای ظهورش دعا کنید؟ ... چرا ما نمی‌توانیم مثل مردمی که مثلا در زمان حضرت علی زندگی می‌کردند و امیر مومنان را از نزدیک می‌دیدند و خانه‌ی ایشان را می‌شناختند، به دیدن امام زمان مان برویم؟ چرا نمی‌دانیم ایشان کجا زندگی می‌کنند؟

با اینکه می‌دانم خیلی از شما دخترهای خوبم (پسرهای خوبم) جواب این سوال‌ها را می‌دانید ولی برای اینکه یک یادآوری هم شده باشد و بدانید اگر کسی جواب این سوال‌ها را نمی‌دانست چطور به او توضیح بدهید، خوب گوش کنید تا برای‌تان بگویم.

جانم برای‌تان بگوید کـــه خدای خوب و مهربان، بهترین و مهربان‌‌‌ترین و دانشمندترین و دلسوزترین بنده‌‌هایش را برای راهنمایی و هدایت مردم بین آنها فرستاد. مثل کی؟ مثل پیامبر خوب‌‌‌‌‌مان حضرت محمد (ص)، یا مثل امام علی، امام حسن، امام حسین ... این آدم‌‌‌‌‌های خوب مثل یک پدر مهربان و دلسوز همه‌‌‌ی تلاش‌شان را‌‌ می‌کردند تا مردم درست زندگی کنند و خوشبخت شوند. اما بچه‌ها، مردم قدر آنها را ندانستند و نه تنها از ایشان بابت محبت‌‌‌‌‌های‌شان تشکر نکردند، بلکه با آنها بدرفتاری هم کردند. خلاصه کار به جایی رسید که یک عده آدم بدجنس و نادان امام‌‌‌‌‌های خوب و مهربان‌‌‌‌‌مان را شهید کردند و کسی هم به کمک امام‌‌‌‌ها نرفت.

خدا که از دست مردم خیلی ناراحت شده بود، گفت دیگر‌‌ نمی‌گذارم بلاهایی را که سر یازده امام قبلی آوردید، سر امام دوازدهم - یعنی حضرت مهدی – هم بیاورید. او را از جلوی چشم‌تان دور‌‌ می‌کنم تا دست‌تان به او نرسد و تا وقتی که قدرش را ندانید و از ته دل نخواهید، او را‌‌ نمی‌فرستم.

اینطوری شد که امام زمان مجبور شدند ناشناس و مخفیانه بین مردم زندگی کنند و به اصطلاح در غیبت باشند. ایشان ما را می‌بینند اما ما اگر هم ایشان را ببینیم نمی‌شناسیم‌شان. و تا همه‌ی ما از ته دل آمدن ایشان را از خدا نخواهیم، معلوم نیست تا چند وقت دیگر این غیبت ادامه داشته باشد.

اما بچه‌ها؛ یادتان باشد حتی در همین زمان غیبت که نمی‌دانیم امام زمان مان کجا زندگی می‌کنند و نمی‌توانیم چهره‌ی ایشان را ببینیم، باز هم می‌توانیم با ایشان صحبت کنیم.

بچه‌های خوبم؛ همه‌ی امام‌های ما از طرف خدا یک قدرت‌های خاصی داشته اند تا با کمک آن قدرت‌ها بتوانند مردم را بهتر و بیشتر به خوشبختی برسانند. یکی از آن قدرتها این بود که از هر اتفاقی که در هر کجای دنیا می‌افتاد، با خبر می‌شدند. بنابراین لازم نبود یکی حتما درِ خانه‌ی آنها برود و مشکلش را بگوید. اگر از راه دور هم در دلش به امام زمانش توجه می‌کرد و از او کمک می‌خواست یا با او درد دل می‌کرد، امام می‌شنید. خصوصا اینکه زمان پیامبر یا امام‌های قبلی هم اینطور نبوده که هر وقت هرکس دلش می‌خواست بتواند برود و آنها را ببیند. چون خیلی از مسلمان‌ها در شهرهای دیگر زندگی می‌کردند و برای شان مقدور نبود که به دیدن پیامبر یا امام‌ها بروند.

شاید داستان اُویس قرنی را شنیده باشید. اُویس در زمان پیامبر مهربان مان حضرت محمد (ص) زندگی می‌کرد اما در جایی به نام «قَرَن» در سرزمین یمن که از شهر پیامبر - مدینه - خیلی دور بود. اُویس پیامبر را خیلی دوست داشت اما چون مادر پیر و بیماری در خانه داشت، نمی‌توانست او را تنها بگذارد و به دیدن پیامبر برود. او همین طور در آرزوی دیدن پیامبر بود تا اینکه بالاخره یک روز توانست کسی را برای مدت یک روز پیش مادرش بگذارد و خودش به مدینه برود. اُویس که از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت، ذوق زده سراغ خانه‌ی پیامبر را از مردم مدینه گرفت.

اما بچه‌ها؛ پیامبر در شهر نبود و به سفر رفته بود. اُویس خیلی ناراحت شد ولی کاری از دستش بر نمی‌آمد. او مجبور بود سریع‌تر پیش مادرش برگردد.     خلاصه اُویس بدون اینکه پیامبر را ببیند، به شهرش برگشت و تا وقتی هم که پیامبر زنده بود، نتوانست برای یکبار هم که شده ایشان را ببیند. اما همیشه هر وقت دلش می‌گرفت یا مشکلی داشت از همان راه دور به پیامبر سلام می‌داد و با ایشان درد دل می‌کرد و مطمئن بود که پیامبر حرف هایش را می‌شنود و او را می‌بیند.

و واقعا هم همین طور بود. با اینکه هیچ وقت اُویس و پیامبر از نزدیک همدیگر را ندیده بودند، پیامبر اُویس را می‌شناخت، از محبتی که به پیامبر داشت، آگاه بود و از همان راه دور هم اُویس را دوست داشت و به او توجه می‌کرد. تا جایی که وقتی پیامبر از سفر برگشتند رو کردند به سمت یمن و گفتند بوی بهشت از این طرف می‌آید؛ انگار اُویس اینجا بوده! یعنی اُویس انقدر آدم خوبی بوده که بهشتی بوده و پیامبر هم با اینکه در شهر نبودند، متوجه آمدن اُویس به آنجا شده بودند.

در زمان بقیه‌ی امام‌ها هم همینطور بود. همه که همیشه به امام زمان شان دسترسی نداشتند. آن هم با امکانات آن موقع که مجبور بودند با اسب و شتر یا پای پیاده سفر کنند. به همین دلیل مردم هروقت با امام شان کار داشتند و نمی‌توانستند حضوری پیش ایشان بروند یا برایش نامه بنویسند، در دل به امام توجه می‌کردند و حرف شان را می‌زدند. امام هم صحبت‌های آن فرد را می‌شنید و به او توجه می‌کرد.

این قدرت را امام زمان ما هم دارند. پس لازم نیست حتما امام زمان را از نزدیک ببینید تا بتوانید با ایشان صحبت کنید. کافی است همین الان که اینجا نشسته اید، از همین جا به امام مهربان‌تان توجه کنید و با ایشان صحبت کنید. مطمئن باشید امام زمان صدای‌تان را می‌شنوند و از اینکه با ایشان صحبت می‌کنید خوشحال می‌شوند.

می خواهید همین الان امتحان کنیم و با امام خوب‌مان صحبت کنیم و تولدشان را تبریک بگوییم؟

پس همه بعد از من تکرار کنید:

سلام امام مهربونم.

تولدتون مبارک.

هر جا که باشید دوست تون داریم

و برای اومدن تون دعا می‌کنیم.

حالا برای اینکه به همه نشان بدهیم که در تولد امام زمان‌مان چقدر خوشحالیم، یک کف بلند و مرتب بزنید.

آفرین.

پس یادتان باشد مهم نیست که ما امام مهربان مان را می‌بینیم یا نه. شما در هر لحظه و هرجا که باشید می‌توانید مثل همین الان که با امام صحبت کردید، با ایشان صحبت کنید، درد دل کنید، از ایشان کمک بخواهید، ... و مطمئن باشید امام زمان حرف‌های‌تان را می‌شنود و برای‌تان دعا می‌کند.

حالا می‌خواهیم در این فرصت باقی مانده تا جشن نیمه شعبان، یک مدل ریسه‌ی کاغذی قشنگ درست کنیم تا با آن کلاس‌مان و حتی اتاق‌مان را تزیین کنیم و به امام مهربان‌مان نشان بدهیم که برای تولدشان چقدر خوشحالیم.

3. یادبودMahdiB11 12 3.mohammadfnd.org

وسایل مورد نیاز:

-   کاغذ رنگی

-   قیچی یا کاتر

-   چسب مایع و شیشه‌ای

-   نخ

روش ساخت:

ابتدا کاغذهای رنگی را به صورت نوارهایی با پهنای یکسان و حدود 3 سانتی متر ببرید. برای زیبایی بیشتر، بهتر است از هر رنگ، دو نوار داشته باشید:

MahdiB11 12 4.mohammadfnd.org

سپس نوارها را از عرض شبیه شکل زیر به هم بچسبانید. دو ردیف نوار لازم دارید. چنانچه ترتیب رنگها را مانند زیر انتخاب کنید، در نهایت ترکیب رنگی زیباتری به دست خواهد آمد.

MahdiB11 12 5.mohammadfnd.org

حالا دو نواری که از چسباندن نوارهای کوتاهتر به دست آمده بود، با زاویه‌ی 90 درجه به هم بچسبانید:

MahdiB11 12 6.mohammadfnd.org

سپس با برگرداندن هر نوار روی نوار دیگر، کاغذ را تا کنید تا حالتی فنری ایجاد شود. تا زدن را تا انتهای نوارها ادامه دهید.

MahdiB11 12 7.mohammadfnd.org

در نهایت، سر دو نوار را به هم بچسبانید یا اگر می‌خواهید ریسه‌ای بلندتر داشته باشید، با دو نوار جدید همین کار را ادامه دهید. ریسه‌ی شما آماده است.

MahdiB11 12 8.mohammadfnd.org

 

نکته‌ی مهم: در راستای محتوای این برنامه که برقراری رابطه‌ی قلبی و محبتی با امام زنده‌ی زمان و تمرین مراجعه به ایشان بود، از دانش آموزان بخواهید تا هر کدام، یک جمله خطاب به امام مهربان‌شان روی کاغذهای رنگی‌ای که به شکل قلب در آمده است، بنویسند. جملاتی مانند:

-          امام مهربانم؛ دوستت دارم و برای آمدنت دعا می‌کنم.

-          سلام امام خوبم؛ تولدت مبارک.

MahdiB11 12 9.mohammadfnd.org

به دانش آموزان مجددا تذکر بدهید که امام زمان شما را می‌بیند و حرف‌های‌تان را می شنود. الان اگر بخواهید یک جمله به ایشان بگویید، چه می‌گویید؟ همان را بنویسید. دانش آموزان می توانند نام خود را هم پشت قلب‌ها بنویسند. مثلا: دختر کوچک‌تان مریم. 

سپس با کمک نخ و چسب نواری، قلب‌ها را به ریسه‌ها وصل کنند. 

   

منبع: خانه کودک و نوجوان بنیاد محمد (ص)

   

logo test

ارتباط با ما