آیا خدا دست و پا و صورت و ... دارد؟

 

flower 12

    

با اهتمام: زهرا مرادی

استاد راهنما: مسعود بسیطی

  

آیا خدا دست و پا و صورت و چشم و گوش و ... دارد؟

البته که نه.

دست و پا و چشم و گوش و ... همه جزیی از دارنده‌ی آن هستند و هر کدام کار به خصوصی را انجام‌‌ می‌دهند. مثلا با چشم‌‌ می‌توان دید، با گوش‌‌ می‌توان شنید، ... اگر خدا را دارای چشم و گوش و اجزای دیگر بدانیم معنی‌اَش این‌‌ می‌شود که خداوند دارای اجزای مختلفی است و به این اجزا هم نیازمند است (برای دیدن به چشم نیاز دارد، برای شنیدن به گوش، ...). در حالی که خدای متعال از هر چیز و از هر کسی بی نیاز است؛ حتی از اجزای خود! او بی نیاز مطلق است.

اما آیاتی از قرآن کریم وجود دارد که گویی در آنها از اعضایی همچون صورت[1]، دست[2]، پا[3]و ... برای خدا یاد شده است. اگر خدا فاقد جزء و عضو است پس معنای این عبارات چیست؟

دختر خوبم؛ پسر عزیزم؛ باید بدانی منظور حقیقیِ خدا از کلامش را فقط و فقط خود خدا و کسانی که این علم به ایشان داده شده (یعنی رسول خاتم و اهل بیت پاکش)‌‌ می‌دانند و بس.[4] پس هر جا درباره‌ی آیه یا کلمه‌ای از قرآن سوال داشتی باید ببینی خدا و اهل بیت درباره‌ی آن، چه فرموده‌اند. تنها در این صورت است که‌‌ می‌توانی مطمئن باشی آنچه در توضیح یا تفسیر یا ترجمه‌ی آیه گفته شده صد در صد صحیح است.

در این آیات هم که به دست و پا و صورت و ... برای خدا اشاره شده باید به سراغ اهل بیت علیهم السلام برویم و پاسخ ایشان را بشنویم. به عنوان نمونه به موارد زیر توجه کن:

   

-      وَجهُ الله (صورت خدا)[5]

امام رضا علیه السلام‌‌ می‌فرمایند:

«هر کس بگوید خدا وجه (صورت)– شبیه صورت‌های مخلوقات – دارد، قطعا کافر شده؛ بلکه مراد از «وجه الله» انبیاء و فرستادگان و حجت های الهی هستند که به واسطه‌ی آنها به سوی خدا و دینش و معرفتش توجّه‌‌ می‌شود.»[6]

پس چنین نیست که خدا صورت داشته باشد؛ بلکه مقصود از «وجه الله» جانشینان خدا بر روی زمین هستند که مردم با توجه به ایشان با خدا و دین خدا آشنا‌‌ می‌شوند.

از همین روست که در دعای ندبه خطاب به امام زنده‌ی زمان‌مان چنین‌‌ می‌گوییم:

«أَ‌‌ینَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِ‌‌ی ‌‌یتَوَجَّهُ إِلَیهِ الْأَوْلِیاء»[7]

کجاست وجه الله، آن کسی که اولیاء (دوستان خدا) به سوی او متوجه‌‌ می‌شوند؟

   

-      یَدُ الله (دست خدا)[8]

شخصی از امام رضا درباره‌ی «بَلْ ‌‌یداهُ مَبْسُوطَتانِ»[9](بلکه دو دست خدا باز است) سوال‌‌ می‌کند که آیا بر اساس این آیه، خداوند مانند ما دو دست دارد؟ امام هم در پاسخ‌‌ می‌فرمایند:

«خیر [خدا دست ندارد]. اگر چنین بود [خدا هم] از مخلوقات به شمار‌‌ می‌رفت.»[10]

آیه‌ی بالا کنایه از این موضوع است که دست خدا بسته نیست (خدا عاجز نیست) که نتواند کاری را که‌‌ می‌خواهد انجام دهد؛ او هر کاری که بخواهد‌‌ می‌تواند انجام دهد.[11]

در بعضی آیات هم مانند «... خَلَقْتُ بِیَد‌‌ی»[12]، «یَد» به معنای «قدرت» بیان شده است.[13]

پس مقصود از ید الله، این نیست که خدا دارای دست باشد؛ چراکه خداوند متعال از داشتن اعضا و جوارح منزّه است.

   

-     ساق پا[14]

زیباترین توضیح و سریع‌ترین پاسخ به اینکه آیا مطابق این آیه از قرآن «‌‌یوْمَ ‌‌یكْشَفُ عَنْ ساقٍ»[15]خدا ساق پا دارد، همان پاسخی است که امام صادق علیه السلام فرمود: «سُبْحَانَ رَبِّ‌‌ی الْأَعْلَى»[16] پاک و منزه است پروردگار بلندمرتبه از چنین نسبتی!

آشکار کردن ساق یا بالا زدن لباس به گونه‌ای که ساق پا دیده شود، کنایه از تلاش برای گذر از یک موضوع سخت و شدید است؛ شبیه اینکه وقتی‌‌ می‌خواهیم بگوییم کسی تصمیم جدی برای انجام کاری گرفت از اصطلاح بالا زدن آستین‌ها یا کمر همت بستن استفاده‌‌ می‌کنیم (در حالی که نه آستین مدّ نظر ماست و نه کمر!) اینجا هم چون عربها معمولا برای عبور از یک راه دشوار لباس خود را کمی بالا‌‌ می‌گرفتند تا بتوانند راحت‌تر و با احتیاطِ بیشتر عبور کنند، برای مواجهه با یک شرایط بغرنج و سختیِ شدید از اصطلاح آشکار کردن ساق استفاده‌‌ می‌کنند.[17]

بنابراین، اصلا بحث پای خدا و ساق پایش نیست؛ بلکه این آیه درباره‌ی شدت سختی قیامت صحبت‌‌ می‌کند.

به نظر‌‌ می‌رسد همین چند مثال برای اینکه ببینی در قرآن کریم به خدا اعضا و اجزا نسبت داده نشده، کفایت‌‌ می‌کند. در موارد دیگر هم همیشه این سخن امام صادق علیه السلام را به یاد داشته باش که فرمودند:

«هر کس برای خدا اعضا و جوارحی مانند آنچه مخلوقات دارند قائل باشد، به خدا کفر ورزیده و حتی شهادتش درباره‌ی یگانگی خدا پذیرفته نیست!»[18]

نکته‌ی مهم دیگری که خوب است یاد بگیری این است که: از آنجاکه اهل بیت علیهم السلام به عنوان حجت‌های برگزیده‌ی الهی، جانشینان خدا بر روی زمین هستند (یعنی خلیفة الله هستند) از ایشان به لِسُان الله، اُذُن الله، یَدُالله، وَجهُ الله و ... یاد می شود. به عنوان نمونه پیامبر مهربان مان درباره ی امیر مومنان چنین فرموده‌اند:

"[علی بن ابیطالب] چشم بینای خدا و گوش شنوای او و زبان گویای او در میان خلق است. [علی بن ابیطالب] دست گشاده‌ی مهربان خدا بر سر بندگان است و وجه خدا در آسمان‌ها و زمین است ... هر که او را بشناسد به سوی بهشت نجات پیدا می‌کند و هر که او را انکار کند به جهنم کشیده می‌شود."[19]

        

منبع: خانه کودک و نوجوان بنیاد محمد(ص)

      


[1] به عنوان نمونه‌‌ می‌توان به این دو آیه اشاره نمود: "وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَ‌‌ینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ": سوره بقره، آیه 115. و یا‏ "‌‌یبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ": رحمان، آیه 27.

[2] "وَ قَالَتِ الْیهُودُ ‌‌یدُ اللَّهِ مَغْلُولَة ...": سوره مائده، آیه 64. و "... ‌‌یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَ‌‌یدِ‌‌یهِم": سوره فتح، آیه 10.

[3] "‌‌یوْمَ ‌‌یكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ ‌‌یدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ فَلَا ‌‌یسْتَطِ‌‌یعُون": سوره قلم، آیه 42.

[4] بنگرید به درسنامه‌ی تبیین قرآن در سایت پایگاه علمی فرهنگی محمد؛ خصوصا درس سوم و چهارم.

[5] بنگرید به پاورقی شماره 1.

[6] "مَنْ وَصَفَ اللَّهَ بِوَجْهٍ كَالْوُجُوهِ فَقَدْ كَفَرَ وَ لَكِنَّ وَجْهَ اللَّهِ أَنْبِیاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ هُمُ الَّذِ‌‌ینَ بِهِمْ ‌‌یتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى دِ‌‌ینِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ": توحید صدوق، ص 117و 118. و بحارالانوار، ج 4، ص 31.

[7] بحارالانوار، ج 99، ص 107.

[8] بنگرید به پاورقی شماره 2.

[9] قرآن کریم، سوره مائده، آیه 64.

[10] "سَمِعْتُهُ ‌‌یقُولُ‏ بَلْ ‌‌یداهُ مَبْسُوطَتانِ‏ فَقُلْتُ لَهُ ‌‌یدَانِ هَكَذَا وَ أَشَرْتُ بِیدِ‌‌ی إِلَى ‌‌یدِهِ فَقَالَ لَا لَوْ كَانَ هَكَذَا لَكَانَ مَخْلُوقاً": توحید صدوق، ص 168. و بحارالانوار، ج 4، ص 4.

[11] امام صادق علیه السلام در توضیح آیه‌ی 64 سوره مائده (... بَلْ ‌‌یداهُ مَبْسُوطَتانِ‏)‌‌ می‌فرمایند: "أَ لَمْ تَسْمَعِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ‌‌یقُولُ‏ ‌‌یمْحُوا اللَّهُ ما ‌‌یشاءُ وَ ‌‌یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتاب‏" یعنی: آیا نشنیده‌ای که خدا‌‌ می‌فرماید هرچه را خدا بخواهد محو‌‌ می‌کند و هرچه را بخواهد تثبیت‌‌ می‌گرداند و امّ الکتاب نزد اوست؟: بحارالانوار، ج 4، ص 104.

[12] قرآن کریم، سوره ص، آیه 75.

[13] "سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ ‌‌یا إِبْلِ‌‌یسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَد‌‌ی‏ فَقَالَ الْیَد فِی كَلَامِ الْعَرَبِ الْقُوَّةُ وَ النِّعْمَة": توحید صدوق، ص 153. و بحارالانوار، ج 4، ص 4.

[14] بنگرید به پاورقی شماره 3.

[15] قرآن کریم، سوره قلم، آیه 42.

[16] "سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ ‌‌یوْمَ ‌‌یكْشَفُ عَنْ ساقٍ‏ قَالَ كَشَفَ إِزَارَهُ عَنْ سَاقِهِ وَ ‌‌یدُهُ الْأُخْرَى عَلَى رَأْسِهِ فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّی الْأَعْلَى": توحید صدوق، ص 155. و بحارالانوار، ج 4، ص 7.

[17] "جمله ‌‌یكْشَفُ عَنْ ساقٍ تشبیه و اشاره بسختى آن ساعت است چه عرب كار سختى كه براى او پیش آ‌‌ید دامن را از ساق پا بر گیرد و بالا زند تا در آن كار سعى بتواند كند": تفسیر جامع، ج 7، ص 224. ذیل آیه 42، سوره قلم. ؛ همچنین در لسان العرب چنین‌‌ می‌خوانیم: "أَصله أَن الإِنسان إذا وقع فی أمر شد‌‌ید ‌‌یقال: شمَّر ساعِدَه و كشفَ عن‏ ساقِه‏ للإِهتمام بذلك الأَمر العظ‌‌یم ... ‌‌یوْمَ‏ ‌‌یكْشَفُ‏ عَنْ‏ ساقٍ‏، إنما ‌‌یر‌‌ید به شدة الأَمر": لسان العرب، ج 10، ص 168. ذیل واژه «ساق»

[18] "مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِلَّهِ جَوَارِحَ كَجَوَارِحِ الْمَخْلُوقِینَ فَهُوَ كَافِرٌ بِاللَّهِ فَلَا تَقْبَلُوا شَهَادَتَه": بحارالانوار، ج 3، ص 287.

[19] "هُوَ عَینُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَةُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِی خَلْقِهِ وَ یدُهُ الْمَبْسُوطَةُ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّحْمَةِ وَ وَجْهُهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ... مَنْ عَرَفَهُ نَجَا إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ هَوَى إِلَى النَّار": بحارالانوار، ج 40، ص 97.

logo test

ارتباط با ما