نویسنده: نرگس نصیری (کارشناس ارشد مهندسی كامپیوتر؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
استاد راهنما:مسعود بسیطی ( کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
صورت مسئله:
آیا از آیات قرآن، چنین استنباط میشود که: چون محمد عرب زبان است، نمی تواند پیامبر پارسی زبانان یا غیر اعراب باشد؟
|
چکیده:
خداوند حکیم، کتاب خود – قرآن – را مُجمَل نازل کرده تا مردمان برای فهم کلامش سراغ مبیّن و آشکارکننده ی منظورش بروند. او تبیین کننده ی قرآن را مخاطب نخستین قرآن یعنی محمد مصطفی و جانشینان او – علی بن ابیطالب و 11 فرزندش - معرفی کرده و هدایت مردمان توسط ایشان را ضمانت فرموده است. اگر کسی در راه فهم قرآن به مبیّن آن مراجعه نکند نمی تواند منظور اصلی خدا را از سخنانش درک کند. بنابراین معنای آیات قرآن را باید از طریق مبیّن قرآن - حضرت محمد و 12 هدایتگر الهی که جانشینان حضرت رسول هستند - جستجو کرد.
با مراجعه به مبیّن قرآن و همچنین دستور زبان عربی در می یابیم آیه ای که در اثبات شبههی فوق استفاده گردیده، به اشتباه استنباط شده است. درضمن آیات متعددی در قرآن بر اینکه حضرت محمد پیامبری جهانی و دین اسلام دینی برای تمام مردم دنیاست، تصریح دارد.
پیش نیاز!
پیش از بررسی این سوال و پاسخ به آن، تذکر به چند نکتهی مهم، ضروری مینماید:
شُبهِه در لغت به معنای مشابهت و پوشیدگی است. معانی دیگری چون اشتباه، احتمال اشکال و شک نیز دارد. همچنین چیزی که حق و باطل در آن معلوم نیست را شبهه می نامند. [1]
بنابراین در مواجهه با چنین سوالات و شبهاتی نباید دچار قضاوت عجولانه شویم؛ چراکه ممکن است موضوعی در ظاهر شبیه حق باشد؛ درحالی که با تامل و تعمق معلوم شود باطل بوده است. لذا باید با حوصله و دقت، حق را از باطل جدا کنیم.
گاهی مستندات ارائه شده در اینگونه مباحث، تحریف شده، جعلی و یا فاقد اعتبار هستند. غالبا با بررسی اعتبار منابع، حقیقت از باطل شناخته می شود و دیگر نیازی به پژوهش بیشتر نیست. بنابراین در مرحلهی نخست، از صحت منابعی که در ارائهی شبهات به آن استناد میشود، اطمینان حاصل کنیم.
بسیاری از چالش های مربوط به آیات و روایات، به دلیل ترجمهی اشتباه کلمات عربی پیش می آید. این اتفاق - چه از روی عمد باشد و چه سهوا رخ دهد – باعث تغییر مقصود گوینده ی سخن می شود. طبیعی است برای فهم سخن هر کس در وهله ی نخست و در صورت امکان سراغ خود او و یا کسانی که از جانب او تایید شده اند برویم و مقصودش را از جملهی مد نظر بپرسیم. سپس در صورت نیاز به فرهنگ لغت زبان مربوطه مراجعه کنیم. چراکه بسیاری از لغات و اصطلاحاتی که وارد زبان دیگری می شوند به مرور زمان از کاربرد و معنای اصیل خود فاصله می گیرند. روش علمی و عاقلانه برای فهم معنای حقیقی هر واژه مراجعه به فرهنگ لغت مربوط به آن زبان است.
حق جویی و حق پذیری دو خصیصهی ارزشمند هستند که سبب رشد و کمال آدمی میشوند. پژوهش دربارهی چالشهای مربوط به دین و اعتقادات، آن هنگام ارزشمند و اثربخش خواهد بود که به دنبال یافتن حقیقت - و نه دفاع از عقاید و تعصبات خویش - باشیم و زمانی که حقیقت را یافتیم، آن را بپذیریم.
مقدمه
برخی معتقدند دین اسلام تنها ویژهی اعراب است و در اثبات ادعای خود به آیاتی از قرآن کریم استناد میکنند.
همانگونه که در ابتدای بحث توضیح داده شد برای حل چنین شبهاتی ابتدا باید صحت منابع استفاده شده بررسی شود و سپس معنای صحیح جملات استخراج گردد. آیه ی ادعا شده در این شبهه در قرآن وجود دارد؛ اما ترجمه و نتیجه ای که از آن گرفته شده، محل اشکال است.
همان طور که پیشتر نیز تذکر داده شد، بهترین راه برای درک هر پیام، مراجعه به گوینده ی پیام و یا افرادی است که مورد تایید وی هستند. این موضوع لزوما ربطی به اختلاف زبان گوینده و شنونده ندارد. ممکن است گوینده و مخاطبش هر دو به یک زبان صحبت کنند ولی در فهم مقصود یکدیگر دچار خطا یا تردید شوند. بارها اتفاق افتاده کسی سخنی گفته و از طرف اطرافیانش به گونه های متفاوتی تعبیر و برداشت شده است. طبیعی است منطقیترین راه رفع اختلاف در این موارد، ارجاع پیام به گوینده ی پیام است؛ نه اینکه هر کس طبق سلیقه و فهم خود، نظری بدهد و سپس همگان بر سر نظرات خود با یکدیگر بحث کنند.
قرآن هم از این امر مستثنی نیست[2]. خصوصا اینکه کلام خدا به صورت ایجاز و به اختصار بیان شده و معنای ظاهری آیات، لزوما نشان دهنده ی مقصود حقیقی خدا نیست.[3] تبیین و توضیح این کلام نزد جانشین خدا قرار داده شده تا مردمان برای فهم آن مقیّد به مراجعه به وی – مبیّن قرآن - باشند. به همین دلیل یکی از شئون پیامبر خدا، تبیین و شفاف نمودن منظور خدا از کلامش است[4]. حتی مردم عرب زبان نیز برای درک پیام خدا نیاز به توضیح پیامبر دارند. وگرنه چه دلیلی داشت خداوند به پیامبرش بفرماید قرآنی را که به زبان عربی و در سرزمین اعراب نازل شده برای مردم توضیح دهد و تبیین کند؟ به آیات زیر توجه فرمایید:
- وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ[5]
ما این ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده را براى آنها تبیین كنى، شاید اندیشه كنند.
- وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ ...[6]
و ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که آنچه را در آن اختلاف دارند برای ایشان تبیین کنی
از همین روست که آنان که خود عرب زبان بودند و معنای آیات را متوجه می شدند، باز هم به مبیّن قرآن -یعنی رسول خدا و جانشینانش- مراجعه می کردند و مقصود خدا را از کلامش می پرسیدند[7].
روشن است که مردم در نیل به معارف و درک حقایق قرآن با هم تفاوت دارند. اگر قرار بود هرکس به میزان فهم و درک خویش و از روی سلیقه ی شخصی، کلام وحی را تفسیر کند، دیگر فرستادن هدایتگران و معلمان الهی کاری بیهوده می شد.
بنابراین از نظر عقل، وجود یک معلم الهی که از جانب خدای متعال برای تبیین کلامش تعیین و تایید شده باشد، ضروری می نماید. به فرمودهی پروردگار، مبیّن قرآن، رسول اکرم است و ایشان این علم را به جانشینان خود یعنی امامان دوازده گانه – نخستین شان علی بن ابیطالب و آخرین آنها مهدی علیهم السلام - داده اند.[8] اگر بدون توضیح و تبیینِ مبیّن قرآن سراغ این کتاب برویم، نه تنها متوجه مقصود اصلی خدا نخواهیم شد؛ بلکه چنان که خدا در قرآن فرموده ممکن است به جای هدایت، دچار گمراهی شویم:
یُضِلُّ بِهِ كَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ كَثِیراً [9]
(خداوند) بسیاری را با آن (قرآن) گمراه و بسیاری را هدایت میکند.
مبیّن قرآن - امام ششم شیعیان[10] - در توضیح این آیه فرموده آنانی که گمراه می شوند کسانی هستند که قرآن و تأویل آن را از مبیّن قرآن نگرفته اند؛ از این رو معنای حقیقی کلام خدا را متوجه نشدند و خود و دیگران را به گمراهی کشیدند.[11]
بنابراین، در شبهه ی مذکور نیز اگر به جای مراجعه به مبیّن آیات، بر مبنای درک و سلیقه ی شخصی خود، کلام خدا را ترجمه و تأویل نماییم، کاری غیر عاقلانه و غیر علمی انجام داده ایم.
با این مقدمهی نسبتا طولانی اما مهم، به بررسی آیه ی مورد بحث در این سوال میپردازیم:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ [12]
این آیه را اینگونه ترجمه می کنند: ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم به غیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید.
نتیجهای که از این آیه میگیرند: محمد که عرب بود، برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است.
پاسخ:
معنای آیه ی فوق با ظرافت خاصی به گونه ای بیان شده که این نتیجه گرفته شود: خدا برای هیچ قومی غیر از پیامبری که به زبان آن قوم سخن بگوید، رسولی نفرستاده است. پس امکان ندارد خدا برای ایرانیان پیامبری عرب بفرستد.
اما با توجه به دستور زبان عرب و با مراجعه به مبیّن قرآن ترجمه ی آیه فوق به این صورت است:
ترجمه ی صحیح: هیچ رسولی از رسولان فرستاده نشد مگر اینکه با زبان قوم خود (سخنان خدا را) برای ایشان بیان کند.
یعنی وقتی پیامبری در قومی مبعوث می شد با زبان همان قوم، مردم را هدایت می کرد و خواسته های خدا را برای ایشان بیان می کرد. اگر غیر از این بود، مردم متوجه پیام های او نمی شدند. حضرت محمد (ص) نیز در میان اعراب مبعوث شد و با زبان خودِ ایشان کلام خدا را تبیین فرمود. این مسئله منافاتی با این ندارد که فرستادگانی از جانب پیامبر به سوی اقوام دیگر بروند و پیام اسلام را برای آنها ترجمه و تبیین کنند. خداوند در قرآن، این جمله را از زبان پیامبر می فرماید که:
"و این قرآن بر من وحی شده تا شما و هر کس را که این پیام به او برسد، بیم دهم"[13]
و امام صادق به عنوان مبیّن قرآن در ادامهی این آیه می فرماید: "بکل لسان"[14]؛ یعنی این قرآن بر پیامبر وحی شده تا او اعراب و هر کس را که این پیام به او برسد، با همهی زبانها بیم دهد.
خود پیامبر نیز تصریح دارند که خدا ایشان را با اینکه عرب زبان هستند بر همهی نژادها و اقوام مبعوث گردانیده است. اگر مطرح کنندگان این شبهه آیات قرآن را سندی معتبر برای اثبات نظریهی خود می دانند، لاجرم باید سخن پیامبر - که آورنده ی قرآن است و به شهادت قرآن هرگز سخن لغوی نمی گوید[15]- را هم معتبر بدانند. رسول اکرم می فرمایند:
"البته خداوند هر پیغمبری را پیش از من به امت خاص خود و به زبان قوم خود مبعوث فرمود، و اما مرا با زبان عربی به هر نژادی از سیاه و سرخ مبعوث گردانید"[16].
در ضمن به گواهی تاریخ و استناد به روایات معصومین علیهم السلام، پیامبر اکرم و جانشینان ایشان به زبان های مختلف تسلط داشته اند و در صورت نیاز با اقوام دیگر به زبان خودشان صحبت می کردند. [17]
نتیجهی صحیح:
هیچ رسولی قومش را به زبانی غیر از آنچه ایشان می فهمیدند، تبلیغ و هدایت نکرد. حضرت محمد مصطفی (ص) هم در میان اعراب و با زبان عربی مبعوث شد اما مامور به ابلاغ پیام هدایت اسلام به تمامی اقوام و نژادها بود. و از آنجا که هدایتگر الهی وقتی می خواهد پیام خدا را برای قومی تبیین کند باید بتواند زبان آن قوم را بفهمد و به آن زبان صحبت کند، رسول اکرم و جانشینانش بر سایر زبان ها هم تسلط داشته اند. لذا از آیه ی مورد بحث نمی توان این نتیجه را گرفت که خدا برای هر قومی رسولی با زبان همان قوم مبعوث کرده و در نتیجه چون محمد پارسی زبان نیست، نمی تواند پیامبر ایرانیان باشد.
پاسخ نقضی:
در بخش پیشین به این نتیجه رسیدیم که معنای آیه ی مورد بحث، به دلیل عدم مراجعه به مبیّن حقیقی قرآن به اشتباه برداشت شده است. در این قسمت به آیاتی در قرآن کریم اشاره می کنیم که به جهانی بودن دعوت حضرت محمد و دین اسلام تاکید دارد (از همین رو پیامبر اسلام نامه هایی را به سران قبایل و سرزمین های دیگر می فرستاد و ایشان را به دین اسلام دعوت می کرد).
با استناد به آیات قرآن حضرت محمد نه تنها پیامبر همه ی انسان ها - اعم از عرب یا عجم - بوده اند، بلکه مأمور هدایت جنیان و حتی هشدار به شیاطین هم هستند[18].
در کارهای پژوهشی بدترین خیانت یا بزرگ ترین اشتباه این است که منابع به صورت گزینشی آورده شوند. در این شبهه نیز اگر تنها به چند آیه از کلام خدا استناد شود، به نتیجه ای نادرست خواهیم رسید. آیات مطرح شده در این چالش باید در کنار آیات دیگر و صد البته با توضیح مبیّن قرآن بررسی شوند تا حقیقتی که منظور خدا از کلامش بوده، مشخص گردد.
به دلیل کثرت آیاتی که به صراحت، رسالت پیامبر را جهانی اعلام کرده، تنها به بخشی از آنها اشاره خواهیم کرد. در این آیات عمدتا از لفظ ناس به معنای مردم و عالَمین به معنایی فراتر یعنی تمام افرادی که در عوالم چندگانه ی خلقت زندگی می کنند، استفاده شده و هیچ قیدی درباره ی عرب یا عجم بودن مخاطب نیامده است.
- وَما اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمینَ[19]
- تَبارَكَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَكُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا[20]
- قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكُمْ جَمیعاً الَّذی لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون[21]
- وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ[22]
- أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا[23]
- قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ ...[24]
- وَ أَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتیهِمُ الْعَذابُ...[25]
- أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ[26]
- قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذیرٌ مُبین[27]
- یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئا[28]
- أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهیدا[29]
- یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَیْراً لَكُمْ ...[30]
نتیجه:
- هر گاه درباره ی قرآن و یا فرازهایی از دین اشکالی داشتیم سراغ مبیّن قرآن و معلم دین برویم تا مقصود اصلی خدا را – به دور از قضاوت و سلیقه ی شخصی - دریابیم.
- آیاتی که ظاهرا اشاره به اختصاص اسلام به اعراب دارد، به دلیل عدم مراجعه به مبیّن قرآن و همچنین عدم تسلط به زبان عربی، به صورت ناصحیح برداشت شده اند.
- نه تنها آیه ی مورد اشکال، دلیلی بر اثبات اختصاص پیامبری رسول اکرم به اعراب نیست؛ بلکه آیات متعددی به صراحت اسلام را دینی جهانی و حضرت محمد را هدایتگر و رحمتی برای تمام عالمیان معرفی می کنند.
- اگر حقیقتی را یافتیم، به دلیل تعصب نژادی، زبانی، اعتقادی و ... از آن چشم نپوشیم. پیامبر اسلام رحمتی برای عالمیان هستند که سعادت و هدایت را برای بشریت به ارمغان آورده اند؛ به این دلیل که از نژاد ما و هم زبان با ما نیستند، از پذیرفتن پیام های هدایتی اش روی بر نگردانیم.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] - معین، محمد. فرهنگ فارسی، ذیل کلمه شبهه؛ شیخو، لوئیس. المنجد (ترجمه محمد بندرریگی)، ذیل ریشه ش ب ه.
[2] - علاقمندان، میتوانند به مقاله "راه بهره مندی از هدایت قرآن " نوشتهی «مسعود بسیطی» مراجعه کنند.
[3] - خداوند میفرماید این قرآن دارای آیات محکم و متشابه است که فقط خدا و راسخون علم تاویل آن را می دانند (هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ: سوره آل عمران، آیه 5). ؛ بسیاری از آیات قرآن نیز به صورت مجمل بیان شده تا مردم برای فهم آن به مبیّن قرآن مراجعه کنند. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام فرمودهاند: "دستور اقامه نماز بر پیامبر(ص) نازل شد؛ ولى خداوند این مطلب را که سه یا چهار ركعت بخوانند (كیفیت اقامه آن) بیان نکرد، تا اینكه پیامبر خود این فرمان را براى مردم تشریح كرد": اصول کافی، ج 1، صص 286 و 287.
[4] - سوره نحل، آیات 44 و 64.
[5] - سوره نحل، آیه 44.
[6] - سوره نحل، آیه 64.
[7] - به عنوان نمونه بنگرید به: اصول کافی، ج 8، کتاب الروضه، ص 50.
[8] - خوانندگان گرامی به عنوان نمونه می توانند به احادیث مرتبط در کتاب وسائل الشیعه، ج 27، باب 13 (عدم جواز استنباط الأحكام النظریة من ظواهر القرآن إلا بعد معرفة تفسیرها من الأئمة ع) و یا کتاب بحارالانوار، ج 26، باب 1 (جهات علومهم ع و ما عندهم من الكتب ...) مراجعه نمایند. در ادامه به 4 نمونه از این روایات اشاره می کنیم:
- امام صادق (ع) می فرمایند: "همانا خدا تنزیل و تأویل قرآن کریم را به رسول اکرم (ص) آموخت و رسول خدا (ص) به امیر المومنین (ع) تعلیم داد ... و به خدا سوگند علم آن را به ما (نیز) داد": وسائل الشیعه، ج 27، باب 13، ص 182. ؛
- امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل میکنند که خداوند در حدیثی قدسی چنین فرموده: "منم خدایی که جز من معبودی نیست، مخلوقات را با قدرت خود آفریدم، از بین آن ها پیامبرانی را برگزیدم و از میان پیامبران نیز محمد (ص) را به عنوان حبیب و خلیل و صفی انتخاب کردم آن گاه او را به سوی مردم فرستادم و علی (ع) را به عنوان برادر و وصی و وزیر او قرار دادم تا بعد از محمد، پیام رسان او به مردم و جانشین من باشد و قرآن مرا برای آنها بیان نماید و حکم مرا در میان آن ها اجرا کند": همان، ص 187. ؛
- امام صادق ذیل این آیه شریفه که می فرماید «فقط خدا و راسخون علم تأویل محکم و متشابهات قرآن را می دانند (سوره آل عمران، آیه 5)» چنین گفته اند: "راسخون در علم ما اهل بیت هستیم و ما هستیم که تأویل قرآن را می دانیم": همان، ص 179. ؛
- امیر مومنان فرموده اند: "هیچ آیه ای از قرآن بر پیامبر (ص) نازل نشد مگر این که قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و من آن را با خط خودم نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعلیم داد ...": بحارالانوار، ج 26، ص 65.
[9] - سوره بقره، آیه 26.
[10] - امام صادق علیه السلام، امام ششم شیعیان و یکی از تبیین کنندگان کلام وحی هستند که از جانب خدا تعیین شده اند.
[11] - "إذ لم یأخذوه عن أهله فضلوا و أضلوا" چون آن (قرآن و تاویلش) را از اهلش (اهل بیت علیهمالسلام) فرا نگرفتند، بدین روى گمراه شدند و دیگران را هم گمراه نمودند: وسائل الشیعه، ج 27، ح 33593، ص 201.
[12] - سوره ابراهیم، آیه 4.
[13] - "وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ": سوره انعام، آیه 19.
[14] - "سئل عن قول الله عز وجل «وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ» قال بکل لسان": بحارالانوار، ج 16، باب 6 (اسمائه صلی الله ...)، ص 131.
[15] - "وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى" یعنی: و (پیامبر) سخنی از روی هوای نفس نمی گوید: سوره نجم، آیه 3.
[16] - "انَّ الله بَعَثَ کُلَ نبیٍّ کانَ قَبلی الی اُمَته بِلِسانِ قومِهِ وَبَعَثَنی الی کُلِ اَسوَدَ وَاَحمَرَ بالعَربیَهِ": بحارالانوار، ج 16، باب 11 (فضائله و خصائصه ص ...)، ص 131.
[17] - به عنوان نمونه، امام جواد علیه السلام فرموده اند: به خدا سوگند رسول خدا به 72 زبان دنیا سخن می گفتند و می نوشتند: بحارالانوار، ج 16، باب 6 (اسمائه صلی الله ...)، ص 132. ؛ و امام رضا در پاسخ به یکی از شیعیان که از تسلط آن حضرت به زبان های گوناگون شگفت زده شده بود چنین فرمود: "ای اباصلت من حجت خدا بر مردم هستم. چگونه میشود خداوند فردی را حجت بر مردم قرار دهد، ولی او زبان آنان را درك نكند. مگر سخن امیرمومنان علی به تو نرسیده است كه فرمود: به ما «فصل الخطاب» داده شده است و آن چیزی جز شناخت زبانها نیست": همان، ج 26، باب 14 (انهم یعلمون جمیع الالسن ...)، ص 190.
[18] - بحارالانوار، ج 16، باب 11 (فضائله و خصائصه ص ...)، ص 337.
[19] - "و ما تو را جز رحمتی برای عالمیان نفرستادیم": سوره انبیاء، آیه 107.
[20] - "بزرگ و بزرگوار است آن (خداوندی) كه فرقان – جدا کنندهی حق از باطل- را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را هشداردهنده باشد": سوره فرقان، آیه 1.
[21] - "بگو: اى مردم! به راستى من فرستاده خداوند به سوى همه شمایم، همان كه فرمانفرمایى آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایى جز او نیست كه زنده مىدارد و مىمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر امّی كه به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروى كنید باشد كه هدایت گردید": سوره اعراف، آیه 158.
[22] - "و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده براى همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمىدانند": سوره سبا، آیه 28.
[23] - "آیا براى مردم شگرف است به مردى از آنان وحى كنیم كه به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز": سوره یونس، آیه2.
[24] - "بگو: اى مردم! حق از سوى پروردگارتان نزد شما آمده است": سوره یونس، آیه 108.
[25] - "و مردم را از روزى بیم ده كه به آنان عذاب مىرسد ...": سوره ابراهیم، آیه 44.
[26] - "بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنان فرو فرستاده شده روشن بیان کنی و باشد كه بیندیشند": سوره نحل، آیه 44.
[27] - "بگو: اى مردم! جز این نیست كه من براى شما بیمدهندهاى آشكارم": سوره حج، آیه 49.
[28] - "اى مردم! از پروردگارتان پروا كنید و از روزى بهراسید كه هیچ پدرى نیست كه از فرزندش و هیچ فرزندى نیست كه از پدرش چیزى را باز تواند داشت ...": سوره لقمان، آیه 33.
[29] - "(اى محمّد!) ما تو را براى مردم، پیامبر فرستادهایم و خداوند، برای گواهی (به این امر) کفایت می کند": سوره نسا، آیه 79.
[30] - "اى مردم! این پیامبر از جانب پروردگارتان به راستی و درستی سوی شما آمده است پس ایمان بیاورید كه برایتان بهتر است ...": سوره نسا، آیه 170.