آیا ما از خدا خلق شده‌ایم و به خدا باز می‌گردیم؟

 

flower 12

    

نویسنده: زهرا فرخی (کارشناس علوم تجربی؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)

استاد راهنما: مسعود بسیطی (کارشناس علوم تربیتی  و ادیان و فرق؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)

      
 

صورت مسئله:

آیا با استناد به این آیه از قرآن که می‌فرماید: « إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ»[1]به این نتیجه             می‌رسیم که: ما از خدا خلق شده‌ایم و دوباره به خدا بر می‌گردیم؟

     

پاسخ اجمالی

اگر این آیه از قرآن را این گونه ترجمه کنیم که «ما از خداییم و به او بر می‌گردیم» دچار خطای آشکاری شده‌ایم. زیرا معنای حرف «لِ» در «إِنَّا لِلّهِ»، «برای» و معنای  «إِلَی» در «إِلَیهِ رَاجِعون»، «به سوی» است. از این رو نمی‌توان چنین نتیجه گرفت که ما «از خدا» (صادر شده از درون و ذات خدا) هستیم و دوباره «به ذات خدا» باز می‌گردیم؛ بلکه مقصود آیه آن است که ما «برای خدا» هستیم (مِلکِ خدا و از آنِ اوییم) و «به سوی او» باز می‌گردیم. اگر برای فهم کلام خدا به مبیِّن و مفسّر حقیقی قرآن – یعنی رسول خدا و دوازده جانشین او – مراجعه می‌کردیم  قطعا دچار چنین اشتباهی نمی‌شدیم.

     

شرح مسئله:

برخی معتقدند كه بین «خالق» و «مخلوق» هیچ‏گونه جدایى وجود نداشته و وجود آن دو عینا یكى است. طرفداران این عقیده، در اثبات ادعای خود به این آیه از قرآن کریم استناد می‌کنند که می‌فرماید:

"إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ"[2]

و آن را اینچنین ترجمه می‌کنند:

همانا ما از خداییم (خلق شده از درون و ذات خداییم) و به او باز می‌گردیم.

      

پاسخ تفصیلی:

افرادی که با استناد به آیه‌ی مذکور بین خالق و مخلوق وحدت وجودی قائل می‌شوند و آدمی را خلق شده از ذات خدا می‌خوانند، در ترجمه و فهم کلام خدا دچار خطای بزرگی شده اند. آنها معنای حرف «لِ» در «إِنَّا لِلّهِ» را «از» گرفته اند و «إِلَی» در «إِلَیهِ رَاجِعونَ» را «به درون» معنا کرده‌اند. حال آنکه بر اساس لغت‌نامه‌های زبان عربی «ل» در این آیه معنای «برای» و «مِلک» داشته و از مالکیت خدا نسبت به انسان خبر می‌دهد.[3] «الی» نیز به معنای «به سوی» است.[4] بنابراین، معنای آیه اینچنین می‌شود:

همانا ما برای خدا هستیم (مِلکِ خدا و از آنِ اوییم) و به سوی او باز می‌گردیم.

نکته‌ی دیگر آنکه: حتی اگر کلمه‌ای در لغت عرب دارای معانی متعدد باشد، چه کسی حق دارد یکی از چند معنی را بنا بر سلیقه‌ی شخصی یا فهم و درک خویش برای ترجمه و تبیین کلام الهی انتخاب نماید؟! چه کسی تضمین می‌کند تشخیص و سلیقه اش بر خواست و مقصود خداوند حکیم منطبق باشد؟ چه کسی می‌تواند ادعا کند علم قرآن و تفسیر و تبیین آن را دارد؟

خداوند متعال علم قرآن و تفسیر و تبیین آن را تنها به رسول خاتم و دوازده جانشین پس از او عطا فرموده و مردمان را برای فهم کلامش به این تبیین کنندگانِ ضمانت شده ارجاع داده است.[5] اگر بدون مراجعه به تبیین‌کنندگان و مفسران حقیقی قرآن سراغ این کتاب برویم، نه تنها متوجه مقصود اصلی خدا نخواهیم شد؛ بلکه چنان که خدا در قرآن فرموده ممکن است به جای هدایت، دچار گمراهی شویم.[6]

در آیه‌ی مذکور نیز اگر به جای مراجعه به مبیِّن آیات، بر مبنای درک و سلیقه‌ی شخصی خود، کلام خدا را تفسیر و تأویل نماییم، کاری غیر عاقلانه و غیر علمی انجام داده ایم؛ و نتیجه این می‌شود که عده ای وجود انسان را که مملوک و مخلوق خداست با وجود خداوند که مالک و خالق همه چیز است یکی می‌گیرند! حال آنکه آموزه های مربیان الهی و تبیین مفسران حقیقی قرآن حاکی از آن است که هیچ سنخیتی بین خدا و انسان وجود ندارد. انسان ها از آنِ خدایند، نه اینکه از خدا باشند و پس از مرگ برای حسابرسی اعمال به سوی خدا باز می‌گردند؛ نه آنکه به درون خدا بروند. خداوند، «احد» و «صمد»[7] است و از چیزی زاده نشده و هیچ چیز از او زاده نمی‌شود.[8] پس چگونه  ممکن است موجودات از او بیرون امده باشند و در نهایت هم به او بازگردند و با او یكی شوند؟

امیر مومنان – مبیِّن و مفسّر حقیقی قرآن پس از رسول خاتم – در تبیین «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ» فرموده‌اند:

إِنَّا لِلّهِ» اقرارى است به پادشاهى خداوند [و عبد و بنده بودن انسان ها] و «إِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ» اعترافی است به مرگ [آدمی]"[9]

     

نتیجه‌گیری :

با مراجعه به فرهنگ لغت عرب مشخص می‌شود حرف «ل» در «إِنَّا لِلّهِ» «لام مالکیت» و به معنای «برای» است. و «إلی» در «إِلَیهِ رَاجِعونَ» به معنای «به سوی» است. برای فهم صحیح مقصود خدا از کلامش باید به مفسّران حقیقی قرآن – پیامبر خدا و دوازده هدایت‌گر پس از ایشان –  مراجعه کنیم. به فرموده‌ی ایشان که دارای علم قرآن و تبیین و تفسیر آن هستند «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ» اقراری است به پادشاهی خداوند که مالک همه مخلوقات خود – از جمله انسان – است؛ و اعترافی است به مردن آدمی و بازگشتش به سوی مالک و صاحب خویش.

خداوند، پاک و منزه از آن است که وجودش با وجود اشیاء یكی باشد. نسبت ما با خداوند متعال، تنها نسبت «مخلوق» با «خالق»، «مملوك» با «مالك» و «عبد» با «معبود» است و ذات ما هیچ سنخیت و مشابهتی با ذات آفریدگار ندارد. ما فقر مطلق و خداوند، غنای مسلّم است. ما خلق شده‌ی دست او، برای او و مِلك او هستیم. در حالی كه خداوند، مالکی احد، صمد و بی همتاست که نه زاده شده و نه کسی زاده‌ی اوست. هر موجودی این حقیقت را می‌یابد كه مخلوق و مملوك خداست و دچار مرگ و نابودی می‌شود.برای اقرار به این حقیقت است كه می‌گوییم:

«همانا ما برای خدا هستیم (مِلک خدا و از آنِ اوییم) و به سوی او باز می‌گردیم.»

      
     
   


[1] . قرآن کریم، سوره بقره، آیه 156.

[2] . همان.

[3] . در لغت نامه مفردات راغب، برای حرف «لام» که بر سر اسم بیاید، 9 حالت بیان شده: لام جارّه، لام مالکیت، لام استحقاق، لام ابتدا، لام همراه انّ،لام قَسَم، لام بعد از لَو،لام مَدعو و لام امر: مفردات راغب، ذیل واژه «لام»؛ با توجه به معانی و کاربردهای گفته شده در این کتاب، از میان انواع مختلف لام تنها «لام مالکیت» با این آیه مطابقت دارد. در این فرهنگ لغت به عنوان مثالی از لام مالکیت به این آیه از قرآن کریم اشاره شده است: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (قرآن کریم، سوره فتح، آیه 7.) در این آیه گفته شده پادشاهیِ آسمانها و زمین برای خداوند است و در آیه ی مورد بحث این نوشتار هم گفته شده ما برای خداوند هستیم.

[4] . "إلى‏: حرف یحدّ به النهایة من الجوانب الست" یعنی: إلی حرفی است که برای نهایت و پایان جهات شش گانه به کار می‌رود: مفردات راغب، ذیل واژه «الی».

[5] . علاقمندان به موضوع مبیِّن حقیقی قرآن می‌توانند به درسنامه «تبیین قرآن» در بخش درسنامه‌های سایت محمد (ص) و همچنین «راه بهره مندی از هدایت قرآن» در بخش آثار و مقالات مراجعه نمایند.

[6] . "یُضِلُّ بِهِ كَثِیراً وَیهْدِی بِهِ كَثِیراً" یعنی: (خداوند) بسیاری را با آن (قرآن) گمراه و بسیاری را هدایت می‌کند: قرآن کریم، سوره بقره، آیه 26. ؛ مبیِّن قرآن - امام صادق علیه السلام - در توضیح این آیه فرموده آنانی که گمراه می‌شوند کسانی هستند که قرآن و تأویل آن را از مبیِّن قرآن نگرفته‌اند؛ از این رو معنای حقیقی کلام خدا را متوجه نشدند و خود و دیگران را به گمراهی کشیدند: وسائل الشیعه، ج 27، ح 33593، ص 201.

[7] . امام حسین علیه السلام به عنوان مبیِّن حقیقی قرآن در معنای «صمد» فرموده اند «صمد» آن وجودی است که: "لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ" یعنی: نزاده و زاییده نشده؛ و احدی همتای او نیست. و نیز فرمودند: "الصَّمَدُ الَّذى لا جَوْفَ لَهُ" یعنی: «صمد» آن وجودى است كه جوف و خللی در آن وجود ندارد. (جوف به معنای بطن است. وقتی گفته می‌شود چیزی جوف (بطن) ندارد، یعنی تو پُر است. خدا وجودی است که هیچ روزنه‌ای در او نیست و هیچ چیز هم به چیستیِ آن راه نیابد؛ حتی تصورات و خطورات ذهن آدمی): بحارالانوار، ج 3، ص 223 و 224.

[8] . اشاره به سوره توحید که خداوند می‌فرماید: "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ"

[9] . "جاء أمیر المؤمنین علیه السلام إلى الأشعث بن قیس یعزیه بأخ له، یقال له: عبد الرحمن، فقال له أمیر المؤمنین: «إن جزعت فحق الرحم أتیت، و إن صبرت فحق الله أدیت، على أنك إن صبرت جرى علیك القضاء و أنت محمود، و إن جزعت جرى علیك القضاء و أنت مذموم» فقال له الأشعث: «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ»! فقال أمیر المؤمنین علیه السلام: «أ تدری ما تأویلها؟» فقال الأشعث: أنت غایة العلم و منتهاه. فقال له: أما قولك: إنا لله، فإقرار منك بالملك، و أما قولك: و إنا إلیه راجعون، فإقرار منك بالهلاك":تفسیر جامع، ج ‏1، ص 274. و تفسیر البرهان، ج 2، ص 527.

logo test

ارتباط با ما