نویسنده: بهزاد ابراهیمی (دکترای الکترونیک ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید) و مهدی میرشمسی (کارشناس ارشد الکترونیک ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
استاد راهنما: مسعود بسیطی (کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
مقدمه
اعتقاد به آمدن نجات دهندهای آسمانی در آخرالزمان از جمله عقاید مشترک تمامی ادیان الهی است. دین اسلام نیز به موضوع «منجی موعود» با تاکید ویژهای پرداخته و دربارهی خصوصیات این نجات دهنده و ویژگیهای حکومتش توضیحات مفصلی ارائه نموده است. این «منجی» که در اسلام با صفت «مهدی» به مردم معرفی گردیده، دارای ویژگیهای شخصیتیِ منحصر به فردی است که او را از سایر فرستادگان الهی متمایز میسازد. یکی از این صفات، برقراری عدل در سراسر جهان و برچیدن ظلم از گسترهی گیتی است. از این رو تمامی پیامبران و فرستادگان الهی بر این خصیصهی منحصر به فرد تاکید کردهاند و به آمدن فردی «دادگستر» در آخرالزمان بشارت دادهاند. این شخصیت آسمانی که به توصیف اسلام فردی کریم، مهربان، عذر پذیر و هدایتگر است،[1] با اذن و ارادهی الهی به هیچ ظالمی اجازه نمیدهد به مردم ستم کند و سلامت و امنیتشان را تهدید نماید. بررسی ابعاد شخصیتیِ این نجات دهندهی وعده داده شده و زیباییهای عصر ظهورش مردمان را ترغیب میکند تا مشتاقانه ظهور منجی را انتظار کشند و آمدنش را از خداوند حکیم طلب نمایند.
با این وجود، برخی تلاش نمودهاند تا از صفت دادگستری و ظلم ستیزی مصلح موعود سوء استفاده کنند و وی را شخصیتی خشن و خونریز نشان دهند. این عده با استناد به گفتههایی - که در این مقاله کِذب بودن آنها آشکار میگردد - مهدی را فردی خشن و جنگ طلب معرفی میکنند[2] که مرامش کشتن است و توبهی کسی را نخواهد پذیرفت.[3] آنچنانکه مردم پس از ظهورش آرزو میکنند ای کاش هرگز ظهور نمیکرد![4] به بخشهایی از این شبهات که توسط افرادی شیّاد به دروغ به اهل بیت علیهم السلام نسبت داده شده اند توجه بفرمایید:
الحسن بن علی بن أبی حمزة به نقل از امام صادق علیه السلام:
"چرا درباره خروج او (قائم) شتاب میکنید؟! به خدا سوگند ... شیوهاش جز شمشیر و مرگ در زیر ضربات شمشیر نیست."[5]
محمد بن علی الكوفی به نقل از امام باقر علیه السلام:
"قائم با کشتار رفتار میکند ... به او امر شده که قتل را پیشه سازد و توبهی احدی را نپذیرد."[6]
"اگر مردم میدانستند که قائم به هنگام خروج چه میکند، بیشتر مردم دوست داشتند که هرگز آن روز را نمیدیدند، به جهت کشتاری که از مردم انجام میدهد."[7]
در این نوشتار برآنیم تا جنبه های شخصیتیِ موعود همهی ادیان و آخرین هدایتگر دوران – مهدی - را با تکیه بر مستندات قرآنی، حدیثی و تاریخی بررسی کنیم و ثابت نماییم مهدی نه تنها خشونت طلب و خونریز نیست؛ بلکه نجات دهندهای مهرورز و دادگستر است.
ویژگیهای شخصیتیِ مهدی بر اساس روایات
افرادی که تلاش نمودهاند مهدی را فردی خشن و خونریز معرفی کنند، برای اثبات ادعای خود به روایات – آن هم تنها دو یا سه روایت خاص - استناد کردهاند. بنابراین، ما نیز در ردّ ادعای ایشان به بررسی روایات رسیده در باب شخصیت مهدی موعود و ویژگیهای ظهورش استناد میکنیم. آنچه از مجموع روایات حاصل میشود این است که مهدی نه تنها قاتلی بی رحم و ترسناک نیست؛ بلکه
الف) مهدی، رحمت واسعهی پروردگار است.
یکی از صفاتی که شخصیت مهدی با آن به وصف کشیده شده، «رحمت واسعهی پروردگار» است.[8]
در عظمت مفهوم این واژه همین بس که «رحمت» خداوند شامل «رحمانیت» و «رحیمیت» اوست. «رحمان» وجودی است که محبتش نسبت به بندگانش آنچنان است که اگر تمامی آنها پشت به پشت هم علیه خالق بایستند، او رزقشان را قطع نمیکند؛[9] و «رحیم» همان خالق مهربانی است که نسبت به بندگانی که عبودیت او را به جای میآورند، محبتی وصف ناپذیر دارد. آنگونه که اگر تمامی محبتی که در میان مخلوقات جاری است، جمع کنند، تنها جزیی از صد جزء محبت موجود در «رحیم» خواهد شد.[10]
حال چگونه ممکن است مهدی همان رحمت پروردگار باشد که وسعتش همگان – همهی مخلوقات، از جمادات تا جنّیان و آدمیان - را در بر میگیرد و در عین حال یک قاتل خونریز و بی رحم نیز باشد؟!
ب) مهدی، رحمتی برای عالمیان است.
«رحمت عالمیان» صفتی است که خداوند رحمان خود دربارهی مهدی به کار برده و ایشان را اینچنین معرفی فرموده است:
"وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ محمد رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ عَلَیهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ صَبرُ أَیّوبَ ..."[11]
و آن را (رشتهی خلافت و جانیشنی خدا را) با فرزند وی «م ح م د» به پایان میرسانم که او رحمت عالمیان است. کمال موسی، عظمت عیسی، و شکیبایی ایّوب را داراست
لازم به ذکر است این صفت (رحمت عالمیان) تنها برای دو نفر در کل خلقت به کار رفته است؛ یکی رسول خاتم و دیگری آخرین جانشین ایشان مهدی موعود.[12] با این وجود چگونه ممکن است مهدی برای عالمیان – نه فقط آدمیان، نه تنها زمینیان، بلکه تمامی مخلوقات در همهی عوالم – مایهی رحمت و شفقت باشد ولی به قدری بی رحمانه همگان را به خاک و خون بکشاند که مردم آرزو کنند هرگز روزگار ظهورش را درک نمیکردند؟!
ج) مهدی، صاحب خُلق عظیم است.
بر اساس روایات رسیده از هدایتگران الهی، مهدی خَلقاً و خُلقاً شبیه ترین فرد به رسول اکرم است.[13] از طرفی خداوند، رسول خود را اینچنین وصف فرموده است:
"وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ"[14]
قطعا تو را خلق و خویی والا و بزرگ است.
حال چگونه ممکن است مهدی دارای «خُلق عظیم» باشد ولی جز شمشیر و مرگ شیوهای برای ارتباط با مردمان نداشته باشد؟!
د) مهدی، پیرو سیرهی پیامبر رحمت است.
در روایات، چنین آمده که منجی موعود – مهدی – هنگام ظهور، سیرهی جدّش رسول رحمت را پیشهی خود میسازد و با مردم همانند او رفتار مینماید.[15]
همان پیامبر رحمتی که هنگام فتح مکه بر مسلمانانی که با صدای بلند شعار میدادند «الیوم یوم الملحمة» (امروز روز انتقام است) خُرده گرفت و فرمود «الیوم یوم المرحمة» (امروز روز عفو و رحمت است).[16] پیام آور صلح و مهربانی در فتح مکه حتی نسبت به دشمنانش که سالها باعث آزار و شکنجهی او و یارانش شده بودند، عفو و رحمت نشان داد .[17]
مهدی، به شیوهی پیامبری با مردم رفتار خواهد نمود که وقتی در جنگ اُحد توسط دشمن زخمی شد، دشمنانش را نفرین نکرد، بلکه دست دعا به آسمان بلند کرد و به خدا چنین عرضه داشت:
"اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یعْلَمُون"[18]
بارخدایا؛ قومم را هدایت کن که آنها نادان هستند.
مهدی، دنباله روِ پیامبری است که حاضر نشد دشمنانش را که از هیچ آزار و توطئهای در حق فرستادهی خدا فروگذار نکرده بودند در عذاب الهی ببیند. تا آنجا که وقتی فرشتهای از جانب پروردگار خدمت رسول خاتم رسید و عرض کرد «این کوهها تحت فرمان هستند؛ اگر بخواهی آنها را به هم نزدیک میکنم [تا دشمنانت هلاک شوند]»، پیامبر نپذیرفت و در پاسخ فرمود:
"إِنَّمَا بُعِثْتُ رَحْمَةً؛ رَبِّ اهْدِ أُمَّتِی فَإِنَّهُمْ لَا یعْلَمُون"[19]
همانا من برای رحمت مبعوث شده ام. پروردگارا؛ امت من را هدایت کن که نادانند!
مهدی، سیرهی پیامبری را پیشهی خود خواهد ساخت که آنچنان نسبت به هدایت و سعادت مردم مشتاق بود که خداوند درباره اش واژهی «حریص» را به کار برده و میفرماید:
"... عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ"[20]
بر او (رسول خاتم) دشوار است که شما در رنج بیافتید، به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.
چگونه ممکن است مهدی پیرو سیرهی رسول رحمت باشد ولی پشیمانیِ کسی را نپذیرد و با مردم با خشونت رفتار نماید؟
ه) مهدی، هدایتگر و توبه پذیر است.
به فرمودهی اهل بیت علیهم السلام هنگامی که مهدی ظهور میکند، ابتدا مردم را با پندی نیکو به پذیرش حق و عبودیت خدای متعال فرا میخواند.[21] بسیاری از مردم نیز دعوت او را میپذیرند و راه و روش خویش را اصلاح میکنند.[22] خصوصا اینکه با ظهور مهدی، عقلهای مردم کامل میشود[23] که این رخداد نیز میتواند پذیرش گستردهی دین حق توسط مردم را تسهیل گرداند.
بازگشت مردم به صراط مستقیم الهی پس از دعوت و راهنماییِ آخرین هدایتگر آسمانی تا آنجا گسترده میشود که به فرمودهی امام حسن مجتبی هیچ فرد کافری نمیماند جز این که به آن حضرت ایمان میآورد و هیچ فرد فاسقی نمیماند جز این که اصلاح میشود.[24]
پس چگونه مهدی را توبه ناپذیر میخوانند در حالی که او مردم را به دین حق دعوت میکند و آنها – حتی کافران و فاسقان – دعوتش را اجابت میکنند و از شیوهی پیشین خود باز میگردند (توبه میکنند)؟
و) مهدی، سفیر صلح، امنیت و خوشبختی است.
دربارهی دوران حکومت مهدی و عدل گستری و مهرورزیاَش بر روی زمین روایات متعددی از پیام آور رحمت و هدایتگران پس از ایشان بیان شده که همگی حکایت از رضایت و آرامش مردم در آن دوران طلایی دارد. دورانی که
- اثری از ظلم در آن دیده نمیشود.[25]
- اهل آسمان و زمین از او و حکومتش راضی و خرسند هستند.[26]
- راهها امنیت کامل پیدا میکنند[27] تا آنجا که زنی تنها با همهی زیورآلاتش از شهری به شهری دیگر میرود بی آنکه هیچ خطر و آسیبی تهدیدش نماید.[28]
- مهدی، آتش جنگهای ظالمانهای را که ستمکاران پیش از ظهورش راه انداختهاند، خاموش میسازد و مردم را از جنگ و قتل و غارت میرهاند. [29]
- حیوانات درنده هم با یکدیگر در صلح و آشتی هستند.[30]
- چنان فرج و گشایشی در کار مردم ایجاد میشود که مردهها آرزوی حیات دوباره میکنند.[31]
...
حال، چگونه ممکن است در دورانی که حتی مردگان نیز برای بهرهمندی از آن آرزوی بازگشت میکنند، زندگان آرزو کنند کاش چنین روزی را نمیدیدند؟!
ز) مهدی، مهربان تر از مادر و دلسوزتر از پدر است.
به دلیل شأن امامت مهدی علیه السلام – به عنوان دوازدهمین امام و جانشین پس از رسول خاتم – ایشان واجد همهی شئون و صفات یازده «امام» پیشین نیز هستند. به عنوان نمونه همچنانکه امام رضا – هشتمین امام شیعیان – بیان فرمودهاند، «امام» دارای ویژگیهای زیر است:
"امام، مونسی مدارا کننده، پدری دلسوز، برادری تنی، مادری مهربان به طفل شیرخوار و پناهِ بندگان در گرفتارىهای سخت است".[32]
و همچنین درجای دیگری میفرماید:
"امام از پدر و مادر خود شخص برایش دلسوزتر است".[33]
حال، چگونه ممکن است شخصی برای مردم، مهربان تر از مادر و دلسوزتر از پدر باشد اما بر روی فرزندانش شمشیر بکشد و به ریخته شدن خونشان رضایت دهد؟!
مهدی و جنگهای آخر الزمان
در بخش پیشین مشخص گردید مهدی نه تنها خشن و خونریز نیست، بلکه نسبت به مردم بسیار مهربان است و با رحمت و عطوفتی بیپایان برخورد مینماید. با این وجود، چرا در برخی روایات ظهور مهدی در کنار جنگ و خشونت و کشتار مردم قرار گرفته است؟ دلیل این امر در این بخش بیان میگردد:
الف) جنگهای پیش از ظهور
آنچه از روایات بر میآید این است که در آخرالزمان، آتش جنگ در بسیاری از نقاط جهان شعلهور میگردد و ستمکاران به تعدّی حقوق، جان، مال و ناموس مردم میپردازند.[34] بسیاری از مردم در این جنگها کشته میشوند[35] و نا امنی و ترس شدید همگان را فرا میگیرد[36].
و این مهدی است که با ظهورش آتش جنگها را خاموش میسازد و صلح و صفای طولانی را برای زمین و زمینیان به ارمغان میآورد. پس اینکه نام مهدی در کنار جنگها و غارتها و خونریزیها بیان شده، دلیل موجّهی برای نسبت دادن فجایع و کشتارهای آخرالزمان به ظهور مهدی نیست؛ بلکه ظهور مهدی پایان بخش آن جنگها و تجاوزهاست.[37]
ب) جنگهای پس از ظهور
مهدی با ظهورش همگان را به پذیرش حق و پیروی از عقل دعوت مینماید و بسیاری از مردم دعوت نیکوی او را اجابت میکنند.[38] اما در این میان برخی ستمگران با آنکه حجت بر ایشان کامل شده و حق آشکار گشته، حاضر به خضوع در برابر حق مردم و خدا نیستند و در برابر خدای متعال، گردنکشی و به مال و جان و ناموس مردم تجاوز میکنند. تا آنجا که شکم زنان باردار را پاره کرده و کودکان بیگناه را در دیگهای جوشان میاندازند.[39] در چنین شرایطی چارهای جز جنگ با این جنایتکاران بی رحم برای پیاده سازی حکومت عدل جهانی باقی نخواهد ماند.
از این رو مهدی – این منجی دادگستر – به حکم عقل و به اذن خدا برای نشر عدالت، افرادی را که حاضر به عدول از ستم نیستند از جامعه دور میسازد تا مردم احساس امنیت و آرامش نمایند. این در حالی است که حق بر همگان آشکار شده و مهدی با کسی که هنوز حجت بر او تمام نشده وارد جنگ نمیشود. امام صادق در این باره میفرماید:
"حجت خدا بر مردم تمام میشود تا جایى كه كسى در روى زمین نماند كه دین و علم به او نرسیده باشد سپس قائم (ع ) ظهور میكند و موجب نقمت و خشم الهى بر ظالمان میشود، زیرا خدا از ستمگران انتقام نمیگیرد مگر پس از آنكه حجت را انكار كردند."[40]
بنابراین، مهدی پس از دعوت نیکو از مردم و اتمام حجت با همگان است که با افرادی که از کفر و عناد و ظلم شان دست بر نمیدارند، وارد جنگ میشود. همان صاحبان زر و زوری که میخواهند از هر راهی جلوی تشکیل حکومت سراسر عدل و رحمت مهدی را بگیرند. این غدههای سرطانی به ناچار و به حکم عقل باید جراحی شوند تا جامعه بتواند به سلامت مادی و معنوی دست یابد.
اما حتی زمانی که این عده حجت را انکار میکنند و آگاهانه به جنگ با منجی آخرالزمان میشتابند، امام زمان در ستیز با ایشان از جادهی انصاف خارج نمیشود. روایت است که در برخورد با سپاه دشمن، مهدی به یاران خود دستور میدهد فراریان را تعقیب نكنند و مجروحى را نكشند.[41]
حال، چگونه ممکن است مهدی که پدری دلسوز برای مردم و نجات دهندهای قدرتمند برای بشریت است که صلح، امنیت، رضایت، سعادت، عقلانیت و ... را برای همگان به ارمغان میآورد،
- فردی خشن و جنگ طلب باشد[42]
- که مرامش کشتن است و توبهی کسی را نخواهد پذیرفت[43]
- آنچنانکه مردم پس از ظهورش آرزو میکنند ای کاش هرگز ظهور نمیکرد؟![44]
بنابراین، به دلیل آنکه چنین روایاتی به شکلی واضح و انکارناپذیر با احادیث متعددی که دربارهی شخصیت مهرورز و دادگستر مهدی بیان شده در تضاد هستند، نمیتوان صحت آنها را پذیرفت.
دلیل دوم مبنی بر ردّ شبهات مذکور، عدم اعتبار راویان این احادیث است که در ادامه به آن پرداخته میشود:
عدم وثوق راویان احادیث خشونت طلبی مهدی:
یکی از مهم ترین عواملی که سبب میشود شبهات مطرح شده دربارهی خشونت مهدی و توبه ناپذیری وی را مردود اعلام کنیم، آن است که افرادی که چنین احادیثی را به اهل بیت علیهم السلام نسبت میدهند، عموما دروغ پرداز، حقهباز و طردشده از سوی جامعهی مسلمانان هستند.
به عنوان نمونه «محمد بن علی کوفی»[45] که از امام باقر علیه السلام نقل میکند «مهدی توبهی احدی را نمیپذیرد[46] و کشتاری به راه میاندازد که مردم آرزو میکنند ای کاش در همان غیبت میماند[47]» بنا به تصریح علمای علم رجال، فردی دروغگو و فاسد العقیده بوده است. مثلا مرحوم نجاشی[48] که از بزرگان علم رجال محسوب میشود، درباره وی چنین گفته:
"بسیار ضعیف و فاسد العقیده است. در هیچ چیز به او اعتماد نمیشود. پس از آنكه در كوفه بهدروغپردازی شناخته شد، وارد قم گردید، مدتی بر احمد بن محمدبن عیسی (اشعری) وارد بود، سپس به غالی بودن (فردی که غُلُو میکند) مشهور شد ... احمد بن محمد بن عیسی او را از قم بیرون كرد."[49]
یکی دیگر از افرادی که مهدی – این سفیر رحمت و هدایت – را فردی خشن و خونریز معرفی کرده و گفتهی خود را نیز به امام صادق علیه السلام نسبت داده، «علی بن ابی حمزه» است.[50] در تبیین شخصیت «ابن ابی حمزه» همین بس که وی پس از شهادت امام کاظم علیه السلام به دلیل طمع در اموالی که به امانت از سوی ایشان نزدش بود، به دروغ شایع کرد که امام هفتم نمرده؛ بلکه در غیبت به سر میبرد.[51] وقتی امام رضا پس از شهادت پدرش (امام کاظم) از «ابن ابی حمزه» و برخی دیگر از کارگزاران امام کاظم خواست اموالی که دست شان بود بازگردانَند، آنها از برگرداندن پول امتناع کردند و گفتند امام کاظم اصلا نمرده که ما بخواهیم اموالش را به جانشینش پس بدهیم؛ بلکه او همان قائم آل محمد (منجی موعود) است[52] که پس از مدتی رجعت خواهد کرد[53]! با چنین ادعایی که توسط «ابن ابی حمزه» و چند تن دیگر مطرح شد، مذهبی جدید به نام «واقفیه» شکل گرفت که پیروان آن به امامت امام رضا و امامان پس از ایشان ایمان نیاوردند.[54]
بنابراین همانطور که توضیح داده شد، هم «محمد بن علی کوفی» و هم «علی بن ابی حمزه» نزد بزرگان علم رجال نه تنها افرادی مورد وثوق نیستند؛ بلکه به دروغ و فساد عقیده معرفی شدهاند. حال چگونه میتوان به روایاتی که آنها دربارهی جنگ طلبی و توبه ناپذیری مهدی بیان کردهاند اعتنا نمود؟ روایاتی که همانطور که به تفصیل نشان داده شد، با بسیاری دیگر از احادیث مورد تایید علمای علم رجال در تضاد اساسی هستند.
نتیجه گیری:
بر اساس روایات متعددی که از اهل بیت علیهم السلام در وصف مهدی – منجی موعود - رسیده، ایشان، رحمت گستردهی پروردگار و رحمتی برای عالمیان است. مهدی، صاحب خُلق عظیم و پیرو سیرهی پیامبر رحمت است؛ پیامبری که به هدایت و خوشبختی مردم شوق فراوان داشت و جز با عطوفت و رأفت و جوانمردی با ایشان رفتار نمیکرد. مهدی، هدایتگر و توبه پذیر است. مهدی، سفیر صلح، امنیت و خوشبختی است. مهدی، مهربان تر از مادر و دلسوزتر از پدر است ...
بنابراین، خشونت و جنگ طلبی و توبه ناپذیری و قتل و کشتار، نمیتواند شیوهی چنین شخصیتی باشد. اگر در بسیاری از روایات، ظهور مهدی در کنار جنگ و کشتار بیان شده، دلیلش آن است که اولا: پیش از ظهور، جنگهای متعددی در نقاط مختلف زمین به دست افرادی ستمگر رخ میدهد که امام زمان در هیچ کدام از آنها دخیل نیست. بلکه اصولا برای اتمام آن خونریزیها و چشاندن طعم عدل و به دعای مردم، ظاهر میشود. ثانیا: پس از آنکه مهدی ظهور میکند، همگان را با پندی نیکو به رعایت حقوق خدا و مردم فرا میخواند اما عدهی قلیلی از پذیرش این امر سر باز میزنند و به شیوهی خود مبنی بر آدم کشی و ظلم و جنایات ادامه میدهند. مهدی پس از آنکه حجت را بر ایشان تمام میکند به امر خدا و به تایید عقل شرّ آن ستمگران را از سر مردم کم میکند تا همگان طعم آرامش و صلح و امنیت را در سراسر زمین بچشند. توجه به این نکته ضروری است که مهدی حتی در برخورد با این افراد ظالم و خونریز هم از جادهی انصاف خارج نمیشود و جوانمردانه با ایشان رفتار میکند.
اثری از بی عدالتی و ظلم در دوران حکمرانی مهدی دیده نمیشود. ثروت و امنیت موج میزند. مردم همگی راضی و خشنود هستند؛ آنچنان که حتی مردگان نیز آرزوی حیات در عصر او را میکنند.
روایاتی که خشونت را به مهدی نسبت میدهند توسط افرادی دروغ پرداز و حقه باز – مانند محمد بن علی کوفی و ابن ابی حمزه - که مورد اعتماد و تایید ائمه نبودند نقل شده است.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1]- در این مقاله ذیل «ویژگیهای شخصیتیِ مهدی بر اساس روایات» به مستندات این توصیفات اشاره خواهد شد.
[2]- الحسن بن علی بن أبی حمزة عن أبیه و وهیب عن أبی بصیر عن أبی عبد الله ع أنه قال: "إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْعَرَبِ وَ قُرَيْشٍ إِلَّا السَّيْفُ مَا يَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ مَا يَسْتَعْجِلُونَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ اللَّهِ ... مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْف" یعنی: چون قائم خروج کند، در میان او با عرب و قریش، چیزی جز شمشیر نباشد. از آنها جز شمشیر دریافت نکند و به آنها جز شمشیر ارزانی ندارد. چرا درباره خروج او شتاب میکنید؟! به خدا سوگند ... شیوهاش جز شمشیر و مرگ در زیر ضربات شمشیر نیست: الغیبة للنعمانی، ص 234.
[3]- عن محمد بن علی الكوفی عن أحمد بن محمد بن أبی نصر عن عبد الله بن بكیر عن أبیه عن زرارة عن أبی جعفر ع قال: "الْقَائِمُ يَسِيرُ بِالْقَتْلِ بِذَاكَ أُمِرَ فِي الْكِتَابِ الَّذِي مَعَهُ أَنْ يَسِيرَ بِالْقَتْلِ وَ لَا يَسْتَتِيبَ أَحَداً وَيْلٌ لِمَنْ نَاوَاه" یعنی: قائم با کشتار رفتار میکند. در نامهای که در دست اوست، به او امر شده که قتل را پیشه سازد و توبهی احدی را نپذیرد. وای بر کسی که با او به دشمنی برخیزد: الغیبة للنعمانی، ص 231.
[4] - عن محمد بن علی الكوفی عن أحمد بن محمد بن أبی نصر عن العلاء عن محمد بن مسلم قال سمعت أبا جعفر ع یقول "لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا يَصْنَعُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لَأَحَبَّ أَكْثَرُهُمْ أَلَّا يَرَوْهُ مِمَّا يَقْتُلُ مِنَ النَّاس"یعنی: اگر مردم میدانستند که قائم به هنگام خروج چه میکند، بیشتر مردم دوست داشتند که هرگز آن روز را نمیدیدند، به جهت کشتاری که از مردم انجام میدهد:الغیبة للنعمانی، ص 233.
[5]- بنگرید به پاورقی شماره 2.
[6]- بنگرید به پاورقی شماره 3.
[7] - بنگرید به پاورقی شماره 4.
[8]- امام زمان، خود را رحمت واسعه ی پروردگار معرفی می کنند و می فرمایند: " فَلَوْ لَا أَنَّ رَحْمَةَ رَبِّكُمْ وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ وَ أَنَا تِلْكَ الرَّحْمَة ..." یعنی: اگر نبود رحمت پروردگارتان که همه چیز را فراگرفته و من همان رحمت هستم: بحارالأنوار، ج 53، ص 11. ؛ همچنین در زیارت آل یاسین خطاب به ایشان عرض می کنیم: "وَ الْغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَة" یعنی: فریادرس و رحمت واسعه: بحارالانوار، ج 53، ص 171.
[9]- "«الرّحمَن» الْعَاطِفِ عَلَى خَلْقِهِ بِالرِّزْقِ، لَا یقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ رِزْقِهِ، وَ إِنِ انْقَطَعُوا عَنْ طَاعَتِه": تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، ص 35. ؛ بحارالانوار، ج 89، ص 248.
[10]- امیر مومنان میفرمایند:"َ أَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَى «الرَّحِیمِ» رَحِیمٌ بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ مِنْ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ خَلَقَ مِائَةَ رَحْمَةٍ، وَ جَعَلَ مِنْهَا رَحْمَةً وَاحِدَةً فِی الْخَلْقِ كُلِّهِمْ، فَبِهَا یتَرَاحَمُ النَّاسُ، وَ تَرَحَّمُ الْوَالِدَةُ وَلَدَهَا، وَ تَحْ نُو الْأُمَّهَاتُ مِنَ الْحَیوَانَاتِ عَلَى أَوْلَادِهَا [شفاعة المؤمنین] فَإِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ أَضَافَ هَذِهِ الرَّحْمَةَ [الْوَاحِدَةَ] إِلَى تِسْعٍ وَ تِسْعِینَ رَحْمَةً فَیرْحَمُ بِهَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ ص ...": تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، ص 37. ؛ بحارالانوار، ج 89، ص 250.
[11]- فرازی از لوحی موسوم به لوح جابر که خداوند به عنوان تحفهای آخرین هدایتگر و جانشین پس از رسول خاتم چنین فرموده: "... وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ محمد رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ عَلَیهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ صَبْرُ أَیوبَ ...": کافی، ج 1، ص 528.
[12]- خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر رحمت می فرماید: "وَ ما ارْسَلْناكَ الاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين" یعنی: و ما تو را جز رحمتی برای عالمیان نفرستادیم: قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 107. ؛ در حدیث قدسی لوح نیز خطاب به مهدی موعود لفظ «رَحْمَةً لِلْعالَمين» را به کار میبرد که در پاورقی پیشین بدان اشاره گردید.
[13]- امام حسن عسکری – پدر امام زمان علیه السلام - فرمود: "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ما أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص خَلْقاً وَ خُلُقاً يَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي غَيْبَتِهِ وَ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما" یعنی: سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق شبیهترین مردم به رسول خدا است. خدای تعالی او را در غیبتش حفظ فرماید؛ سپس او را آشکار کند. او زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همچنان که مملو از جور و ستم شده باشد: كمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 409.
[14]-قرآن کریم، سوره قلم، آیه 4.
[15]- امام صادق میفرماید: "إِذَا أَذِنَ اللَّهُ تَعَالَى لِلْقَائِمِ بِالْخُرُوجِ ... يَسِيرَ فِيهِمْ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يَعْمَلَ فِيهِمْ بِعَمَلِه" یعنی: آن گاه که خدا به قائم اجازه خروج بدهد ... سیره جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در پیش گیرد و همانند او عمل کند: الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 382 و 383. و بحارالانوار، ج 52، ص 337. ؛
همچنین، هنگامی که از امام باقر دربارهی چگونگی برخورد امام زمان با مردم هنگام قیام پرسیده شد، ایشان فرمودند: "بِسِيرَةِ مَا سَارَ بِهِ- رَسُولُ اللَّهِ ص" یعنی: به شیوهاى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله برخورد مىكرد: تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج 6، ص 154. و بحارالأنوار، ج 52، ص 381.
[16]- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جزء 17، ص 272.
[17]- "لَمَّا قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَكَّةَ يَوْمَ افْتَتَحَهَا ... قَالَ فَإِنِّي أَقُولُ كَمَا قَالَ أَخِي يُوسُفُ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين" یعنی: پیامبر در روز فتح مکه اهل مكه را مورد خطاب قرار داد و فرمود: من همانی را می گویم كه برادرم یوسف گفت: «امروز بر شما سرزنشى نيست. خدا شما را میآمرزد و او مهربانترين مهربانان است»: کافی، ج 4، ص 225.
[18]- بحارالأنوار، ج 20، ص 20 و 21.
[19]- "فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى جَابِیلَ مَلَكِ الْجِبَالِ أَنْ شُقَّ الْجِبَالَ وَ انْتَهِ إِلَى أَمْرِ مُحَمَّدٍ ص فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ إِنِّی قَدْ أُمِرْتُ لَكَ بِالطَّاعَةِ فَإِنْ أَمَرْتَ أَطْبَقْتُ عَلَیهِمُ الْجِبَالَ فَأَهْلَكْتُهُمْ بِهَا قَالَ ص إِنَّمَا بُعِثْتُ رَحْمَةً رَبِّ اهْدِ أُمَّتِی فَإِنَّهُمْ لَا یعْلَمُون": بحارالأنوار، ج 17، ص 275 و 276.
[20]- قرآن کریم، سوره توبه، آیه 128.
[21]- امام صادق علیه السلام میفرماید: "يَدْعُوهُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ فَيُطِيعُونَه" یعنی: [مهدی] مردم را با حکمت و پند نیکو [به دین حق] دعوت میکند و آنها نیز اطاعت میکنند: بحارالأنوار، ج 53، ص 11.
[22]- همان.
[23]- امام باقر علیه السلام میفرمایند: "إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهَا أَحْلَامَهُم" یعنی: هنگامى كه قائم [آل محمد علیهم السلام] قیام كند دستش را بر سر تمامى بندگان مى گذارد و به آن طریق عقول آنها جمع و حلم شان كامل گردد: بحارالأنوار، ج 52، ص 328.
[24]- "لَا یبْقَى كَافِرٌ إِلَّا آمَنَ بِهِ وَ لَا طَالِحٌ إِلَّا صَلَح": بحارالأنوار، ج 44، ص 21.
[25]- "حَتَّى لَا يُرَى أَثَرٌ مِنَ الظُّلْم": بحارالأنوار، ج 24، ص 166.
[26]- رسول خاتم می فرمایند: "يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْض": بحارالأنوار، ج 51، ص 74. ؛ "يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ": بحارالأنوار، ج 51، ص 80.
[27]- امام باقر فرمودند: "آمَنَتْ بِهِ السُّبُل": بحارالأنوار، ج 52، ص 338.
[28]- امیر مومنان فرمودند: "لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا ... لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَینَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زِینَتُهَا لَا یهَیجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُه" یعنی: هنگامی که قائم ما قیام میکند ... کینه و عداوت از دلهای بندگان ریشه کن میشود و حتی درندگان و حیوانات نیز، اصلاح خواهند شد تا آنجا که یک زن، [در کمال امنیت و آزادی] راه میان عراق تا شام را میپیماید و پای خویش را جز بر سبزه زارها و بوستانهای خرم و آباد نمینهد و در حالی که جواهرات خویش را بطور آشکار بر سر دارد، نه درندهای او را خواهد ترساند و نه ناامنی و خطری تهدیدش خواهد کرد: بحارالانوار، ج 10، ص 104.
[29]- این موضوع در همین مقاله تحت عنوان «مهدی و جنگهای آخر الزمان» با اسناد مربوطه ارائه شده است. بنگرید به پاورقی های شماره 34، 35 و 37.
[30]- امیر مومنان دربارهی رابطهی حیوانات در عصر حکومت مهدی چنین فرمودند: "تَصْطَلِحُ فِی مُلْكِهِ السِّبَاع": بحارالانوار، ج 52، ص 280. ؛ و "اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ": بحارالانوار، ج 10، ص 104.
[31]- "فَعِنْدَ ذَلِكَ يَأْتِي لِلنَّاسِ الْفَرَجُ وَ يَوَدُّ الْأَمْوَاتُ أَنْ لَوْ كَانُوا أَحْيَاء": الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1169.
[32]- "الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِير": کافی، ج 1، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح 1، ص 200.
[33]- "أَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِم": بحارالأنوار، ج 25، ص 117.
[34]- امام باقر فرمود: "اخْتَلَفَ أَهْلُ الشَّرْقِ وَ أَهْلُ الْغَرْبِ نَعَمْ وَ أَهْلُ الْقِبْلَةِ وَ يَلْقَى النَّاسَ جَهْدٌ شَدِيدٌ مِمَّا يَمُرُّ بِهِمْ مِنَ الْخَوْفِ فَلَا يَزَالُونَ بِتِلْكَ الْحَالِ حَتَّى يُنَادِيَ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ"یعنی: اهل شرق و غرب با یكدیگر اختلاف پیدا میكنند، آری و اهل قبله نیز (مسلمانان) و مردم با ترس و وحشتِ طاقت فرسائی روبرو خواهند شد و به همان حال به سر برده تا زمانیكه منادی از آسمان ندا دهد: بحارالأنوار، ج 52، ص 235.
[35]- امام رضا فرمود: "قُدَّامَ هَذَا الْأَمْرِ قَتْلٌ بُيُوحٌ قُلْتُ" یعنی: پیش از امر ظهور کشتن شدن بیوح خواهد بود. وقتی از ایشان دربارهی معنای بیوح پرسیده شد فرمودند: "وَ مَا الْبُيُوحُ قَالَ دَائِمٌ لَا يَفْتُر" یعنی: کشته شدن مستمر و بدون وقفه: بحارالأنوار، ج 52، ص 182. ؛ همچنین امام صادق فرمود: "لَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى يَذْهَبَ ثلث [ثُلُثَا] النَّاسِ فَقِيلَ لَهُ إِذَا ذَهَبَ ثلث [ثُلُثَا] النَّاسِ"یعنی: قبل از امر ظهور دو سوم مردم از میان میروند: كمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 656. ؛ و فرمود: "قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْيَضُ حَتَّى يَذْهَبَ مِنْ كُلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ الْأَبْيَضُ الطَّاعُون"یعنی: پیش از ظهور حضرت مهدی دو نوع مرگ رخ خواهد داد: مرگ سرخ و مرگ سفید تا این که از هر هفت نفر پنج نفر از میان بروند. مرگ سرخ شمشیر است و مرگ سفید طاعون: كمال الدین و تمام النعمة ، ج 2، ص 655.
[36]- بنگرید به پاورقی شماره 34.
[37]- امام صادق فرمود: "إِنَّ أَهْلَ الْحَقِّ لَمْ يَزَالُوا مُنْذُ كَانُوا فِي شِدَّةٍ أَمَا إِنَّ ذَلِكَ إِلَى مُدَّةٍ قَلِيلَةٍ وَ عَافِيَةٍ طَوِيلَة"یعنی: همانا، اهل حقّ، از هنگامی که در شدّت و سختی بودهاند، پیوسته در آن حال خواهند بود. و همانا بدانید که پایان آن سختیها، نزدیک و عافیتش طولانی است: الغیبة للنعمانی، ص 285.
[38]- امام صادق میفرمایند: "يَدْعُوهُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ فَيُطِيعُونَه": بحارالأنوار، ج 53، ص 11.
[39]- "یخرج السفیانی فیقاتل حتى یبقر بطون النساء و یغلی الأطفال فی المراجل": التشريف بالمنن فیالتعريف بالفتن (ملاحم ابن طاووس)، ص 116، ش 107.
[40]- "فَيَتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَمْ يَبْلُغْ إِلَيْهِ الدِّينُ وَ الْعِلْمُ ثُمَّ يَظْهَرُ الْقَائِمُ ع وَ يَسِيرُ سَبَباً لِنَقِمَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ عَلَى الْعِبَادِ لِأَنَّ اللَّهَ لَا يَنْتَقِمُ مِنَ الْعِبَادِ إِلَّا بَعْدَ إِنْكَارِهِمْ حُجَّة": بحارالأنوار، ج 57، ص 213.
[41]- امام صادق میفرمایند: "يُنَادِي مُنَادِيهِ أَلَا لَا تَتْبَعُوا مُوَلِّياً وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيح": بحارالانوار، ج 52، ص 387 و 388.
[42]- بنگرید به پاورقی شماره 2.
[43]- بنگرید به پاورقی شماره 3.
[44] - بنگرید به پاورقی شماره 4.
[45]- ابوجعفر محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی، قرشی، صیرفی، كوفی و ملقب به (ابوسمینه) كه در سند روایات با عناوین (محمدبن علی كوفی)، (محمدبن علی صیرفی) و یا (ابوسمینه) دیده میشود.
[46]- بنگرید به پاورقی شماره 3.
[47] - بنگرید به پاورقی شماره 4.
[48]- ابوالعباس احمد بن علی معروف به نجاشی، عالم بزرگ شیعه در علم رجال. متولد سال 372 ق. و متوفی در 450 ق.
[49]- "ضعیف جدا، فاسد الاعتقاد، لا یعتمد فی شیء. و كان ورد قم- و قد اشتهر بالكذب بالكوفة- و نزل على أحمد بن محمد بن عیسى مدة، ثم تشهر بالغلو ... و أخرجه أحمد بن محمد بن عیسى عن قم": رجال النجاشی، ص332، شماره 894.
[50]- بنگرید به پاورقی شماره 2.
[51]- یونس بن عبدالرحمن – یکی از یاران و صحابه امام هفتم و هشتم که شأن ویژهای نزد اهل بیت داشت – میگوید هنگامی که امام کاظم به شهادت رسید اموال زیادی نزد کارگزاران ایشان بود که همان سبب شد مرگ امام را منکر شوند و تا امام کاظم وقف نمایند. به عنوان نمونه نزد «زیاد قندی» هفتاد هزار دینار و نزد «علی بن ابی حمزه» سی هزار دینار به امانت بود. آنها حتی به من نیز که مردم را به سوی امام رضا تبلیغ میکردم، پیشنهاد رشوه دادند تا با آنها همنوا شوم و امامت امام رضا را رد کنم. وقتی من نپذیرفتم با من به دشمنی برخاستند: "لَمَّا مَاتَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ لَیسَ مِنْ قُوَّامِهِ أَحَدٌ إِلَّا وَ عِنْدَهُ الْمَالُ الْكَثِیرُ فَكَانَ ذَلِكَ سَبَبَ وَقْفِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ لِمَوْتِهِ وَ كَانَ عِنْدَ زِیادٍ الْقَنْدِی سَبْعُونَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ عِنْدَ عَلِی بْنِ أَبِی حَمْزَةَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِینَارٍ قَالَ فَلَمَّا رَأَیتُ ذَلِكَ وَ تَبَینَ لِی الْحَقُّ وَ عَرَفْتُ مِنْ أَمْرِ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع مَا عَرَفْتُ تَكَلَّمْتُ وَ دَعَوْتُ النَّاسَ إِلَیهِ قَالَ فَبَعَثَا إِلَی وَ قَالا لِی مَا یدْعُوكَ إِلَى هَذَا إِنْ كُنْتَ تُرِیدُ الْمَالَ فَنَحْنُ نُغْنِیكَ وَ ضَمِنَا لِی عَشَرَةَ ألف [آلَافِ] دِینَارٍ وَ قَالا لِی كُفَّ فَأَبَیتُ فَقُلْتُ لَهُمَا إِنَّا رُوِّینَا عَنِ الصَّادِقِینَ ع أَنَّهُمْ قَالُوا إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ یظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِیمَانِ وَ مَا كُنْتُ لِأَدَعَ الْجِهَادَ فِی أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ فَنَاصَبَانِی وَ أَظْهَرَا لِی الْعَدَاوَة": اخبار الرضا، ج 1، ص 113.
[52]- امام رضا پس از شهادت امام کاظم به سه نفر از کارگزاران ایشان از جمله «علی بن ابی حمزه» نامه مینویسد و از ایشان میخواهد اموالی که از امام کاظم نزدشان به امانت بوده بازگردانند اما آنها منکر مرگ امام هفتم میشوند و به آنچه نزدشان است، اعتراف نمیکنند. حتی یکی از آن سه نفر (عثمان بن عیسی) در پاسخ به امام میگوید اولا پدرت رحلت نکرده؛ بلکه او زنده و قائم است و هرکس که بگوید او مرده باطل است؛ ثانیا حتی اگر رحلت هم کرده بود چیزی به تو نمیدادیم؛ چراکه پدرت در این رابطه چیزی نگفته بود: "... احْمِلُوا مَا قِبَلَكُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا كَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِی عِنْدَكُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّی وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِیرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَكُمْ فِی حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِی وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَكُمْ وَ كَلَامٌ یشْبِهُ هَذَا. أَمَّا ابْنُ أَبِی حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْكَرَهُ وَ لَمْ یعْتَرِف بِمَا عِنْدَهُ وَ كَذَلِكَ زِیادٌ الْقَنْدِی وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِیسَى فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَیهِ أَنَّ أَبَاكَ ص لَمْ یمُتْ وَ هُوَ حَی قَائِمٌ وَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَى أَنَّهُ قَدْ مَضَى كَمَا تَقُولُ فَلَمْ یأْمُرْنِی بِدَفْعِ شَیءٍ إِلَیك": الغیبه طوسی، ص 65. ؛ بحارالانوار، ج 48، ص 253.
[53]- امام رضا علیه السلام فرمودند علی بن ابی حمزه همان کسی است که گفت "إِنَّ أَبَا الْحَسَنِ یعُودُ إِلَى ثَمَانِیةِ أَشْهُرٍ" یعنی: امام کاظم پس از هشت ماه باز میگردد: بحارالانوار، ج 48، ص 261. ؛ رجال الكشی إختیار معرفة الرجال، ص 406، شماره 760.
[54]- علامه مجلسی در معرفی واقفیه، ایشان را لعنت میکند و میگوید آنها امام کاظم را قائم گرفتند که در غیبت به سر میبرد و امام هفتم را آخرین امام میدانند و امامان پس از امام کاظم را انکار میکنند: "الواقفة لعنهم الله ... حملوه على أنه القائم صاحب الغیبة و آخر الأئمة فأنكروا إمامة من بعد": بحارالانوار، ج 17، ص 239.