نگارۀ اولین سخنرانی امام حسن (علیه السلام) دربارۀ شناخت امام معصوم
نسخۀ «احسن الکبار فی معرفة الائمه الاطهار» تالیف ابن عربشاه، محمد بن ابی زید علوی ورامینی است. این نسخه دربارۀ زندگی امامان شیعه (علیهم السلام) است که در سال 837 هـ با نثری ساده و روان به زبان فارسی تالیف شده و در سدۀ 10هـ به دستور شاه طهماسب اول صفوی به دست فخرالدین علی بن حسن زوارهای تلخیص شده و با افزودن مطالبی بر آن به نام «لوامع الانوار الی معرفة الائمه الاطهار» نامیده شده است. این نسخه با 39 مجلس نگارگری درباره حوادث زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمهاطهار (علیهم السلام) در کتابخانه ملی روسیه، سنپترزبورگ درن، نگهداری میشود.
در این نگاره که مجلس وعظ و خطابه را بهنمایش گذاشته است، امام حسن (علیه السلام) بر روی منبر و درون محراب مسجد مشغول ادای سخنرانی هستند. در اکثر نگارههای مربوط به امام حسن (علیه السلام)، جامه ایشان سبزرنگ ترسیم میگردد که احتمالا نشان از این دارد که ایشان با زهر مسموم و شهید میشوند. عمامۀ سپید یا تاج صفوی که بر سر امام است، علاوه بر اینکه یکی از نشانههای اصلی مذهب تشیّع در دوره صفویه است، به دلیل رنگ سپیدش نمادی از پاکی است و عبای سیاهشان علاوه بر اینکه نمایانگر عزاداری امام حسن (علیه السلام) برای شهادت پدر بزرگوارشان، امیرالمومنین علی (علیه السلام)، تصور میگردد؛ احتمالا بهدلیل نمایش جایگاه ایشان در آخرین مرحله سلوک الیالله میباشد، زیرا ایشان بر روی هفتمین پلکان منبر به تصویر کشیده شدهاند.
بنابر برخی گزارشها هنگامی که امیرالمومنین علی (علیه السلام) به شهادت رسید، امام حسن (علیه السلام) بالای منبر رفته و خواست سخنی بگوید، اما گریه ایشان را امان نداد، لحظاتی نشست، آنگاه ایستاد و پس از حمد و ثنای الهی، در ذکر فضایل امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و اهلبیت ایشان فرمود: «منم فرزند بشیر (مژده دهنده به بهشت، یعنى رسول خدا (صلی الله علیه و آله)كه از نامهاى آسمانى او بشیر است) منم فرزند نذیر (ترساننده از جهنم)، منم فرزند آن كس كه به اذن پروردگار مردم را به سوى او میخواند، منم پسر چراغ تابناك (هدایت)، من از خاندانى هستم كه خداى تعالى پلیدى را از ایشان دور كرده و به خوبى پاكیزهشان فرموده، من از آن خاندانى هستم كه خداوند دوستى ایشان را در كتاب خویش (قرآن) فرض و واجب دانسته و فرموده است: «بگو نپرسم شما را بر آن مزدى جز دوستى در خویشاوندانم و آنكه فراهم كند نیكى را بیفزاییمش در آن نكویى را»پس نیكى در این آیه دوستى ما خاندان است …. »