تاریخ تشیّع در ایران[1]
نویسنده: مسعود بسیطی
در مقالات شیعهشناسی شماره 1 و 2 به ترتیب به معرفی مبانی تشیع، موسس آن و زمینه های گرایش مردم به تشیع پرداختیم. همچنین بسترهای ایجاد حکومتهای تاریخی شیعی از قرن اول تا قرن دهم هجری و معرفی اجمالی حکومتهای شیعی بر اساس ترتیب تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله به تاریخ و چگونگی ورود تشیع به ایران در اعصار گوناگون میپردازیم. همچنین پراکندگی جغرافیایی تشیع در ایران را بررسی خواهیم کرد.
مقدمه
ایران از نخستین خاستگاههای تمدّن بشری در جهان است. این کهنکشور مبدأ بسیاری از نخستینهاست. تشکیل نخستین دولت، نخستین پادشاهی و نخستین دولت-ملت شکلگرفته در جهان، ایران است.
ایرانیان از روزگاران قدیم، مردمانی باهوش، بافرهنگ، کنجکاو و جستوجوگر در زمینهی کشف و اخذ برترین میراث فکری و فرهنگی جهانی برای خویش شناخته میشوند. رفت و برگشت علوم مختلفی چون طبّ، فلسفه، ریاضیات، نجوم و... از شرق به غرب و بازگشت مجدد آن علوم به ایران و تاثیرگذاری عمیق ایرانیان بر این علوم- چه در دوران رفت و چه بازگشت آن- از مصادیق موارد مطروحه در وقایع فوق است.
سرزمین کهن و پهناور ایران در طول تاریخ، تلخ و شیرین فراوان چشیده و فراز و فرودهای بسیار از سر گذرانده است. اگر نبودند بزرگانی که از این مرزوبوم و دین، فرهنگ و تمدّن و زبانش پاسداری کنند، سرنوشتی شوم نصیب ایران و ایرانیان میشد.
تمدّن ایران و مردمان نجیب این سرزمین، علاوه بر کنجکاوی در علم و تسلّط بر علوم مختلف، از دیرباز حامل گنجینهی گرانسنگ دیگری نیز بودهاند: محبّت، مودّت و ارادت خالصانه به اهل بیت پیامآور رحمت.
با وجود آن که، این سرزمینِ اصالت و تمدّن در برهههایی از تاریخ، مورد هجمه تازیان بیفرهنگ قرار گرفت که به نام اسلام، مایهی ننگ اسلام و پیامآور رحمت بودند، اما ایرانیان گوهرشناس، گوهری بیهمتا در ورای تاختوتاز اعراب یافتند که بار دیگر باعث رشد و غنای ژرف تمدن ایران و ایرانیان گردید.
از همان آغاز، ایرانیان ازطریق خاصترین یاران رسول مهر- چون سلمان فارسی- و عمار یاسر با تشیع یا همان اسلام ناب علوی آشنا شدند. ایرانیان در این مواجهه، بهمرور سخت واله و شیدای فاطمه سلاماللهعلیها و علی علیهالسلام و خاندان ایشان گشتند. نیاکان پاکمان، الماس گمگشتهی خویش را در معدن ذغالسنگ یافتند و چونان حلقهای مستحکم، آن الماس بیبدیل را در برِ جان خویش گرفته و جان خود را هم بهای حفظ آن گوهر کردند. چراکه:
«قدر زر زرگر شناسند، قدر گوهر گوهری!»[2]
نشر و شیوع تشیع در ایران به صورت تدریجی شکل گرفت و مردم ایران رفته رفته، با آشنا شدن با اهل بیت و مبانی عقلانی و اخلاقی مکتب علوی، جذب مرام و منش ایشان گشته و از تسنن افراطی رف5ته رفته به محبان دلباخته اهل بیت بدل گشتنند.
فارغ از نصوص متواتر در قرآن و روایات پیامبر، در باب فضیلتهای بیکران علی علیهالسلام و اولادش، مهر ایشان در دل هر که با آنان برخورد میکرد وارد میشد. چراکه علی و فرزندانش جمع تمامی کمالات و خوبیها بودند. آنها مهربانترین، دلسوزترین، خیر خواه ترین و کمککارترین افراد به آحاد جامعه از هر رنگ و نژاد و آیین بودند.
تشیع در ایران در قرن نخست هجری
تشیّع ایران از نظر تاریخی متأثر از تشیّع دو شهر کوفه و حله است.
کوفه و حله دو شهری اند که خاستگاه و دروازه انتقال تشیع به ایران است. این دو شهر امروزه جزئی از خاک عراق است. اما در عصر مهاجرت و حکومت سلمان فارسی در مدائن و عمار یاسر در کوفه این دو شهر، دو شهر ایرانی با ساکنین فارس زبان محسوب می شدند.
طی 4 مرحله سرزمین ایران و مردمانش از تشیّع کوفه، حله و جبل عامل تاثیر پذیرفتند:
1) مهاجرت اشعریها از کوفه به قم (تشکیل هسته اولیه تشیّع ایران) در قرن اول هجری
2) تأثیر مکتب شیخ مفید و شیخ طوسی بر ری و ایران در قرن پنجم و ششم هجری
3) تأثیر مکتب حله و حلب (علامه حلی) بر ایلخانان در قرن هفتم و هشتم هجری و بستر سازی تشیع در سراسر ایران زمین
4) تأثیر تشیّع شامات (جبل عامل) بر ایران صفوی در قرن نهم و دهم هجری و فراگیری تشیع در سراسر ایران
ذیلا به اختصار موارد چهارگانه فوق توضیح داده میشود:
علل گرایش ایرانیان به تشیّع
با حملهی وحشیانهی اعراب به ایران در قرن اول هجری به فرمان خلیفهی دوم، که به قصد کشورگشایی و تصاحب ثروت و گسترش قلمرو صورت گرفت، اتفاق جالبی رخ داد: خلیفهی دوم که پس از کودتای سقیفه و غصب خلافت برای پراکندن معدود یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام از پیرامونشان در مقابل کودتای سقیفه، به دنبال بهانه می گشت. فتوحات خود را بهانه کرد و سلمان فارسی، بهترین یاور امیرمومنان را به بهانه نیاز به حاکمی امین و عادل به مدائن فرستاد، عمّار یاسر را هم برای مدتی به حکومت کوفه و حیره گماشت. این مناطق بخشی از سرزمین بزرگ ایرانِ آن روزگار بود که توسّط حکومت غاصبان خلافت اشغال شده بود. اعراب متجاوز پس از غصب اموال ایرانیان در این شهرها، آنان را موالی یا «بردگان غیرعرب» نامیدند. اشاره شد که قصد خلیفه دوم از گماشتن سلمان و عمار به فرمانروایی این دو شهر، دور کردن اصحاب خاص پیامبر از گرد امیر مؤمنان بود. اما این حادثه اثر عکس داشت.
سلمان فارسی و عمّار یاسر که از نزدیکترین اصحاب رسول خدا و شیعیان خالص امیرمومنان بودند، در مدّت حکومت خود بر مدائن و کوفه، بذر تشیّع و محبّت خاندان پیامبر را در روح و جان مردم ایران کاشتند. بخشی از مردم کوفه نیز که از مهاجران یمنی، از قبایلی مانند «اشعریون» و «نخعیون» بودند، پیش از این به دلیل تبلیغ اسلام حقیقی توسّط شخص امیر مؤمنان در یمن، دلدادهی علی و اسلام علوی شده و شدیداً به تشیّع گرایش پیدا کردند.
هم اینان بعدها در عصر حکومت امیرالمؤمنین، به هنگامِ جنگ صفّین از حامیان و فداییان جدّی حضرت امیر درمقابل معاویه بودند. پس از جنگ صفّین وقتی شیعیان یمنی برای خداحافظی و اذن بازگشت خدمت امیر مؤمنان رسیدند، آن حضرت با تیزبینی و دوراندیشی به ایشان توصیه فرمودند به جای بازگشت به یمن، عده ای از ایشان در کوفه بمانند و عده دیگری نیز به شهر قم در ایران مهاجرت کنند. نهایتاً اشعریون و برخی دیگر از شیعیان یمنی طی دو مرحله، ابتدا پس از جنگ صفین و در مرحله دوم در سال 94 هجری و فشار شدید بنی امیه بر شیعیان از کوفه به قم مهاجرت کردند و بذر تشیّع را این بار در مرکز ایران کاشتند.
تشیع ایران در قرن دوم و سوم هجری
جوانههای محبّت و مودت به اهل بیت پیام آور نور و رحمت، که در قرن اول هجری در مدائن، کوفه، جبل عامل و قم کاشته شد، رفتهرفته تبدیل به نهالی نورسته گشت. بعدها این نهال تبدیل به درختی تنومند گشت که در عمق خاک و جان ایران و ایرانیان به محکمی ریشه دوانده بود.
چنان که حتی در زمانی که حاکمان اموی امر به سَبّ امیر مؤمنان در منابر و معابر کردند و هر که از این کار سر باز میزد را سخت شکنجه کرده و از تمامی حقوق اجتماعی محروم میساختند. اکثر ایرانیان خاصّه اهالی سیستان و ساکنین مناطق البرز چون قزوین و... هیچگاه زیر بار این امر نرفته و در مقابل امویان شوریدند.
عباسیان هم که با شعارهای شیعی علاقه مندان اهل بیت را به دور خود جمع کرده و علیه امویان شوریدند هیچگاه موفق نشدند شیعیان دوازده امامی را مانند شیعیان زیدی با نیرنک همراه خویش سازند. چرا که شیعیان اثنی عشری خصوصا شیعیان قم و کوفه به دلیل ارتباط مستمر با اهل بیت فریب نیرنگ عباسیان را نخوردند.
مهاجرت وسیع اعراب نزاری و یمنی به ایران نیز، بر نوع نگاه ایرانیان به اسلام شیعی یا سنّی مؤثّر بود. نزاریان عموما سنی مذهب و یمنیان اکثرا شیعه بودند. طبیعتا رفتار توام با محبت و احترام شیعیان در مقابل رفتار توام با تفرعن اعراب نزاری ایرانیان را جذب عربهای یمنی و شیعه می کرد.
تأثیر حضور امام رضا علیهالسلام در قرن سوم بر تشیّع ایرانیان
مأمون به دلیل عدم برخورداری از جایگاه مناسب در میان اعراب برای تسلّط بر بغداد، قصد خراسان کرد و برای قبول جایگاهش در میان اهل خراسان که سخت متمایل به اهل بیت بودند، متمسّک به اعلان ولایتعهدی امام رضا شد. امام رضا علیه السلام به این کار راضی نبودند؛ مامون امام را در صورت نپدیرفتن ولایت عهدی به قتل تهدید کرد. امام همبا اکراه بسیار مجبور به پذیرش این امر شد؛ اما با مامون شرط کردند که در امور حکومتی دخالتی نداشته باشند. این شرط، نقشههای مأمون را نقش بر آب میکرد؛ ولی او چارهای جز قبول شرط امام نداشت.
مأمون دستور داد تا امام رضا علیه السلامرا از مسیرهای فرعی، خصوصا شهرهای غیرشیعه- به مرو برسانند تا شیعیان آن حضرت با ایشان مواجه نشوند و با دیدن امام علیه مامون حرکتی نکنند. امام رضا علیه السلام هوشمندانه از این موقعیت بهره برداری کردند و در طول مسیر، هر کجا فرصتی دست میداد، بذر تشیّع 12 امامی را در گوشه گوشه ی ایران پاشیدند. به عنوان نمونه امام با نقل حدیث سلسلةالذّهب در حضور دوازدههزار قلم بهدست در شهر نیشابور، هوشمندانه گرایش ایرانیان به زیدیان را، به گرایش مردم ایران به امامت ائمه دوازده گانه کانون دادند.
امام رضا علیه السلامدر جلسات علمی به روشنگری در موضوعات مختلف اعتقادی و سیاسی دست می زدند. از جمله میتوان به مسئلهی جایگاه اهل بیت در قرآن و سنت نبوی، ایمان ابوطالب، مصداق شیعه، معنای اولیالامر و... اشاره کرد.
مهاجرت سادات به ایران و گسترش تشیّع
قزوینی، فقیه و متکلّم شهیر شیعی، در کتاب النقض مینویسد: تمام کسانی از سادات که در قیامها علیه عبّاسیان شرکت داشتند، شیعهی زیدی بودند؛ چرا که ایشان «تقیّه» را قبول نکردند و در هر شرایطی قائل به قیام به سیف بودند.
حرکت یحیی فرزند زید نخستین قیام شیعی ایرانی است. پس از آن قیام است که سادات به سوی جبال ایران سرازیر میگردند.
با احضار اجباری حضرت رضا علیه السلامتوسّط مأمون به ایران، عدّهی زیادی از سادات به امید ولایت عهدی و خلافت امام رضا و ایجاد گشایش برای سادات و شیعیان رهسپار ایران شدند. تصور سادات و علویان این بود که با ولایت عهدی امام رضا و سپس خلافت ایشان سادات و علویان هم به نوایی می رسند. اما امام رضا علیه السلام از همان ابتدا به آنها اعلام کردند که هیچ گاه مسئله ولایت عهدی و خلافت ایشان به سر انجام نمی رسد.
خراسان، قم، ری، تفرش، قصران، تهران، سرخس، کاشان و... بیشترین مدفن سادات و امامزادگان را در دل خود دارند. تکریم سادات و امام زادگان توسّط مردم ایران، نشان از گرایش ایرانیان به تشیّع و محبّت آنها به اهل بیت پیامبر دارد.
تشیع در ایران در قرن سوم
ردّ پای تشیّع در شعر و ادبیات پارسی
عدّهای به اشتباه ظهور تشیّع را مربوط به تشکیل حکومت صفوی در ایران میدانند؛ حال آنکه مؤسّس تشیّع شخص پیامآور رحمت، حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم است و قدمت تشیّع به بلندای تاریخ اسلام است.یکی از راههای کشف قدمت تشیّع در ایران، بررسی آثار کهن ادبی به جای مانده از قرون نخستین اسلامی است.
مطالعهی ادبیات فارسی از قرن سوم هجری به بعد، گویای دلداگی شدید ایرانیان به اهل بیت پیامبر است.
رودکی بزرگ، پدر زبان و ادبیات پارسی و احیاگر تاریخ تمدن و ادبیات ایران؛ حکیم فردوسی، خالق شاهکار بیبدیل شاهنامه؛ کسایی مروزی، نخستین مرثیهسرای عاشورا به زبان فارسی؛ حکیم میسری، شاعر باریکبین و ژرفاندیش ایران زمین؛ و اسدی طوسی، حماسهسرای بزرگ ایران را بهواقع باید «پنج تن» احیاکنندهی ادبیات ایران و زندهکنندهی زبان پارسی پس از حملهٔ اعراب دانست. در آثارشان اوج محبّت و دلدادگی به اهل بیت را فریاد میزنند و در این راه جسم و جانشان را فدا میکنند.
استادالشّعرا و پدر شعر پارسی، رودکی، بهای محبّت و موّدتش به علی و فاطمه- که درود خدا بر ایشان باد- را با فرو شدن میل در دو چشم خود پرداخت و نابینا شد، اما حاضر به دل بریدن از خاندان کرامت نشد.
حکیم فردوسی نیز بهای حفظ گوهر محبّت به اهل بیت را با انزوا و مرگ در غربت پرداخت. حتّی پس از مرگ نیز به اتّهام شیعه بودن، پیکرش اجازهی دفن در قبرستان مسلمانان نیافت. با این وجود، هیچگاه حاضر به فروش گوهر مودّت فی القربی به ابناء دنیا نشد. این تحولات از قرن سوم هجری و تقریبا معاصر با غیبت صغری آغاز می گردد.
برای مطالعه بیشتر بنگرید به: شعر و شاعران شیعی
آثار علمی شیعه در حوزه های متنوع علمی در قرون متوالی:
جاهلان و عناد ورزان در دوره های مختلف، به دلیل خفقان حاکم از طرف حاکمان ستمگر علیه تشیع و انزوا و غربت عالمان شیعی، تشیّع را به بی اصالتی علمی متهم میسازند. بزرگان تشیّع نیز در مقابل این شبهه افکنی با تالیفات متقن و مستند بدین یاوه سراییها پاسخی علمی و مستدل میدهند. به عنوان مثال مرحوم نجاشی با تالیف کتاب رجال خود در قرن اول هجری به معرفی چهرههای علمی و حدیثی شیعه اقدام نمود. در قرنهای بعد نیز بزرگانی مانند قاضی نورالله شوشتری با تالیف کتاب مجالس المومنین، در 1019 هجری در حوزه شیعه شناسی و در دوران معاصر مرحوم علامه آقا بزرگ طهرانی با تالیف دائره المعارف، الذریعه الی تصانیف الشیعه، با معرفی خدمات علمی شیعیان، هزاران مجلد از تالیفات علمی دانشمندان شیعه در علوم مختلف را به جهانیان معرفی نمود.
تشیع ایران در قرن چهارم
دوران طلایی حکومت آل بویه در قرن چهارم هجری بستر ساز رشد و ارتقاء جوانان باهوش شیعه شد. به حدی که حتی در عصر سلجوقیان و غزنویان سنی متعصب، حاکمان سلجوقی و غزنوی مجبور به بکارگیری شیعیان در دیوانهای دولتی خود شدند.
شاگردان ایرانی سید مرتضی و شیخ طوسی، که محصول دوران آل بویه بودند نیز در گسترش تشیّع در نواحی مختلف ایران تاثیر گزار بودند.
تأسیس مدارس شیعه ری، در قرن ششم از محصولات پسا آل بویه و شاگردان مکتب شیخ طوسی و سید مرتضی است.
چنانچه گذشت ظهور شعر و ادبیات پارسی شیعی نیز در این دوران طلایی تحقق یافته است.
رد پای تشیّع در هنر و معماری ایران
قدمت تشیع به بلندای تاریخ اسلام است.در سرزمین ایران نیز، حضور تشیع به قرون اولیه هجری بازمیگردد. یکی از راههای پی بردن به قدمت تشیع در ایران، بررسی آثار به جامانده از هنرهای تجسمی و معماری کهن ایرانی است.
مطالعات معماری شیعی، فصل مشبعی در توضیح سیر نشر تشیّع خصوصا در ایران و عراق در عصر آل بویه ارائه میدهد.
- در قرن 6 هجری ناگهان در آثار معماری، اسامی 12 امام و اهل بیت در جای جای بناهای مذهبی ایران نمایان میگردد.
برای مطالعه بیشتر بنگرید به: هنر و معماری شیعی
تشیع ایران در قرن پنجم
با از میان رفتن آل بویه و روی کار آمدن سلجوقیان در قرن پنجم، ورق این بار علیه شیعیان بر می گردد و مراکز شیعه بدل به شکنجه گاههای شیعیان می شود.
البته بعدها همین سلجوقیان برای اداره کشور محتاج وزیرا ن و دبیران شیعه دستگاه آل بویه می گردند. این شیعیان با مناصبی که به دلیل شایستگی به دست می آورند در بهبود اوضاع شیعیان بسیار کار آمدشدند.
انتخاب وزرای علوی و شیعه در دوران حکومت سلجوقیان و خوارزمشاهیان و برخورد کریمانه ایشان با مردم از عوامل جذب قلوب مردم ایران به اهل بیت و شیعیان بود.
- در این عصر عالمان شیعی در ایران هر یک بدل به کانون توجه و مرجع عام و خاص قرار میگیرند و پیوسته با ارائه راه حل های متعدد در حوزه های اجتماعی و مذهبی بستر گرایش عموم مردم ایران را به تشیع بیشتر مهیا می نمایند.
تشیع ایران در قرن ششم
ری پایگاه تشیع ایران در قرن ششم است
شاگردان ایرانی سید مرتضی و شیخ طوسی در قرن ششم، ری را بدل به مرکز علمی تشیع کردند و با برپایی کرسی تدریس و وعظ و جذب شاگردان بسیار ری کانون تشیع ایران گردید.
- عقلانیت و درایت دانشمندان شیعی در دفع فتنه های معاندین از سر مردم زمینه سازگرایش بیشتر ایرانیان به تشیع بود.
به عنوان نمونه می توان به پاسخ های حکیمانه عبدالجلیل قزوینی در کتاب نقض در رد کلامیونی که میگفتند: رافضه (شیعیان) صحابه را دشمن دارند اشاره کرد.
- وزارت ابن علقمی شیعه، توسط ناصر عباسی برای رضایت ابن طاووس نیز نشانهی نفوذ عمیق شیعه در دربار عباسی در اواخر حکومت آنهاست.
تشیع ایران در قرن هفتم
تدبیر و درایت ممتاز خواجه نصیرالدین طوسی در همراهی با هلاکو در قرن هفتم هجری، گشایش شگرفی برای توسعه همه جانبه شیعیان ایجاد کرد.
خواجه نصیر با درایت تمام به جهت جلوگیری از کشتارهای وسیع مردم بی گناه وزارت هلاکو را پذیرفت. وی در عین حال چون طبیبی حاذق دُملهای چرکینی که باعث ظلم و فساد و تباهی مردم مسلمان بودند را جراحی کرده و از میان بر می دارد. انقراض سلسله سفاک و خونخوار عباسی پس از 524 سال و نابودی حکومت خوفناک و تروریستی اسماعیلیان در قلعه الموت، تنها نمونه هایی از دریای خدمات خواجه نصیر الدین طوسی به اسلام و مسلمین است.
شفاعت خواجه نصیر در باره بسیاری از دانشمندان اهل سنت و تهدید هلاکو توسط خواجه، به جهت جلوگیری از قتل ابن ابی الحدید دانشمند سنی از خدمات مهم خواجه در این دوران به اهل سنت است.
آزادی زندانیان سنی، به بهانه دفع بلا از هلاکو، از نمونه های دیگر در خدمات علمای شیعه به خواص و عوام مردم و زمینه گسترش تشیع در میان ایرانیان است.
همین نفوذ خواجه نصیر بعدها باعث اسلام آوردن غازان خان بت پرست در سال 694 هجری شد. نخستین دستور هلاکو پس از مسلمان شدن امر به همه مغولان برای پذیرش اسلام و دستور تخریب تمامی بتخانهها بود.
آثار فارسی عماد الدین طبری در قرن هفتم نیز تاثیر بسیاری در تشیع مردم اصفهان در آن دوران دارد.
تشیع ایران در قرن هشتم:
در قرن هشتم مرکز ثقل تشیّع ابتدا شهر حله و سپس شهر حلب بود.
زحمات بی نظیر خواجه پس از وفاتش به بار نشست و اولجایتو حاکم تیموری توسط شاگرد خواجه، یعنی علامه حلی مذهب تشیع را انتخاب کرد.
سال 707 هجری سلطان محمد خدابنده به نام دوازده امام ضرب سکه کرد و به نام ایشان خطبه خواند
در این قرن به تدریج تشیع در اصفهان نیز کانون پیدا کرد. مهاجرت بیش از چهل خانواده از سادات به اصفهان در این دوران نشان دهنده مناسب شدن حضور شیعیان در این شهر مهم است.
در این قرن است که سنت های شیعه در نقاط متعددی از ایران نمو میابد. مناقب خوانی، برگزاری مراسم عاشورا به صورت رسمی، بزرگداشت عید غدیر و برپایی مراسم انتظار فرج از این جمله اند.
تشیع ایران در قرن نهم
پیدایش تسنن 12 امامی در ایران در این دوران ظهور یافت.
علی رغم مخالفت حنابله در شهر بغداد، از قرن 5 هجری به بعد این شهر هم محل نقل فضائل اهل بیت بود.
خواجه محمد پارسا از اَعلام اهل سنت که ضد رافضی هم بود در این دوران کتاب فصل الخطاب را در تبیین جایگاه اهل بیت تالیف کرد.
- آثار و کتیبههای شیعی در اصفهان در قرن 9 هجری و قبل از تشکیل حکومت صفویه به وفور در این دوران یافت میشود
- در قرن هشتم و نهم هجری تقریبا همه مردم هرات شیعه بودند. حتی اهل سنت در ایام عاشورا در این شهر اقدام به تشکیل مجالس عزاداری کرده و مقتل سیدالشهدا میخواندند.
تألیف کتاب مهم وسیله الخادم الی المخدوم در فضایل اهل بیت، توسط دانشمند بزرگ سنی فضل ابن روزبهان و تألیف احقاق الحق قاضی نورالله در رد صوارم المهرقه فضل بن روزبهان در این دوران شکل گرفت.
تشیع ایران در قرن دهم
با تشکیل دولت صفوی در قرن دهم هجری، شاه اسماعیل تشیع دوازده امامی را در سراسر کشور رسمیت بخشید. رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران و تاسیس حکومت سراسری شیعه در این کشور، باعث خشم علمای اهل سنت و تحریک سلاطین سنی عثمانی توسط ایشان گردید. به تبع آن و با تحریک علمای اهل سنت دولت عثمانی اقدام به آزار و اذیت شیعیان خصوصا در مناطق آناتولی کرد. در نهایت این اختلافات به جنگ چالدران و جنگهای بزرگ و کوچک دیگر بین دو دولت قدرتمند عثمانی و صفوی گردید.
در همین دوران در ایران و در سایه آزادی تبلیغات علمای شیعه اثنی عشری، اهالی گیلان که هنوز تا این زمان اکثرا شیعه زیدی بودند، تغییر مذهب داده و شیعه امامی می گردند.
پراکندگی جغرافیایی شیعیان در ایران از قرن اول هجری به بعد
تشیّع در قم:
قم، نخستین شهر شیعی خالص ایران است.
قم در سال 83 هجری به عنوان شهری جدید بنیان شد. البته قبل از سال 83 هجری نیز این منطقه ساکنانی داشت. اما هنوز ناحیه قم تبدیل به شهر نشده بود.
پس از قیام مختار در سال 66 هجری نیز، گروهی از بنی اسد از ترس انتقام بنی امیه به قم مهاجرت کردند. در سال 94 هجری عده بیشتری از اشعریان یمنی الاصل مقیم کوفه به قم مهاجرت کردند.
جغرافی دان بزرگ عرب، ابن حَوقَل در کتابش می نوسید: قم محل سکونت اعراب است اما زبان آنها فارسی است!
بسیاری از اشعریان که از قرن اول به بعد به قم مهاجرت کردند از راویان احادیث و مرتبط با ائمه شیعه بودند. از مشاهیر آنان: اسحاق بن آدم و زکریا بن آدم و آدم بن اسحاق اشعری هستند. همینطور، ریان بن صلت و ... که از ملاقات کنندگان و راویان احادیث امام رضا و ائمه دیگر هستند.
اشعریان در دو مرحله، ابتدا پس از همراهی امیرمومنان در جنگ صفین و بار دوم پس از قیام مختار و شکست جنبش او به قم آمدند. آنها با امام باقر و امام صادق علیهم السلام مرتبط بودند و از اصحاب ائمه محسوب میشدند. در این دوره حتی یک سنی هم در شهر قم وجود نداشت. اشعریان نخستین کسانی بودند که از املاک خود وقف ائمه ساختند و خمس اموال خود رابه ائمه یا وکلای ایشان میپرداختند.
خاندان برقی یا برقیها که از خاندانهای مهم علمای شیعه هستند نیز مربوط به روستایی در قم بنام برق رود هستند.
در عصر بنی عباس، ائمه از شیعیانشان میخواستند به دلایل مختلف منجمله امنیت و فضای مناسب برای انجام فرائض و نشر روایات و ... به قم مهاجرت کنند. در این دوران شهر قم به دلیل سکونت شیعیان به کوفه صغیر شهرت یافت.
توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت و حاوی نکات فراوانی است که، بیش از 80% روایات کتاب کافی از راویان قمی است.
نکته مهم دیگر اینکه به عکس شهر کوفه که شیعیانش چند رنگ و فرقه فرقه بودند، شیعیان قم در پذیرش ولایت اهل بیت یک دست بودند.
شیعیان قم در آن دوران به واقع شیعیان اعتقادی و نه سیاسی بودند. در حدی که، حتی پس از رسیدن خبر شهادت هر امامی از ائمه، گروهی را برای شناخت امام بعدی از روی نشانههای ذکر شده در روایات به مدینه یا سامرا میفرستادند.
ابراهیم بن هاشم نخستین کسی بود که احادیث کوفه را در قم مستقر کرد و بدین ترتیب قم مرکز محدثین شیعه شد.
قمیها بخاطر نگرانی از امنیت جانی مولف کتاب الغارات، ابراهیم بن محمد ثقفی، از وی خواستند از اصفهان به قم بیاید. اما وی به دلیل اینکه اهالی اصفهان در این دوران سنی با گرایش ناصبی گری بودند، علاقه مند بود آنجا بماند و روایات فضائل اهل بیت را نشر دهد. این کار وی در طول زمان زمینه ساز گرایش مردم اصفهان به اهل بیت و نهایتا تشیع آنها شد.
خاندان صدوق و ابن بابویه هم از اهالی قم هستند.
نکتهی مهم دیگر اینکه قمیها به عکس کوفیان ضد غلات( اعل غلّو) بودند تا حدی که شیخ صدوق در این باره مینویسد: از نشانههای غلات این است که قمیان را به تقصیر متهم میکنند.
مردم قم در قرون اولیه در تشیّع مناطقی مختلفی مانند سمرقند بسیار تاثیر گذار بودند. در قرنهای بعد نیز این تاثیرگذاری ساری و جاری بود به حدی که مردم قم حتی در تشیّع بخشی از مردم کشور تایلند هم مشارکت داشتند.
تشیّع در قزوین:
در منابع تاریخی ثبت شده که امویها در قزوین دستور سبّ علی علیه السلام را دادند، اما قزوینیها به آنها حمله کرده و ناصبان را کشتند و این چنین لعن علی علیه السلام در قزوین نسخ شد.
بنی امیه بدین جهت با مردم قزوین دچار مشکلات جدی بودند. به همین دلیل با جعل دهها حدیث در فضیلت ساکن شدن اعراب اموی در این شهر برای جلب نواصب و طرفداران بنی امیه به جهت جنگ با دیلمیان علوی دست به کار شدند. اما نهایتا ارده مردم بر خواست امویان پیروز شد و مردم قزوین مانند اهالی سیستان، سنّت زشت سبّ امیر مومنان در قزوین را منسوخ کردند.
- مردمان بوئین زهرا و ابهر نیز که از حوالی قزوین محسوب می شدند از قدیم شیعه بودند.
- روستاهای طالقان در جبال البرز هم که از نواحی قزوین محسوب می شد شیعه نشین بودند. صاحب بن عباد وزیر با تدبیر حکومت شیعی آل بویه از اهالی طالقان است.
تشیّع در فارس:
مردمان فارس از قدیم الایام شیعه و محب اهل بیت بودند. سُلیم بن قیس هلالی درمسیر فرار از دست بنی امیه به فارس رفته و کتاب مشهور و مهم خویش در مبانی تشیّع بنام «اصل سلیم» را به یک شیعه شیرازی به امانت سپرد.
تشیّع در «کرج ابی دلف»:
کرج اب دلف منطقهای بود بین اصفهان، همدان و اراک. خاطره بسیار مهم برخورد ابودلف با سادات و تقاضای شفاعت از آنان در نزد جدشان شدت محبت و علاقهی اهالی این دیار را به اهل بیت نشان میدهد.
تشیّع در ری:
«مادرانی» تشیّع را در ری رسمیت بخشید. قبل از آن اهالی ری ابتدا اموی بودند. اما با تلاشهای زیاد علویان و سادات مردم ری رفته رفته شیعه شدند. حضور جناب عبدالعظیم حسنی به عنوان وکیل و نایب امام هادی علیه السلام در ری و داماد ایشان جناب امام زاده قاسم در شمیرانات در گسترش تشیّع در این نواحی بسیار موثر بود.
- داعیان اسماعیلی در ری
شاه محمد فرزند اسماعیل همراه شماری از داعیان اسماعیلی به ایران آمد. وی مدتی در ری و نهاوند ساکن شد و به تبلیغ مرامش پرداخت و در تبلیغ توفیقاتی نیز یافت. قدرت و نفوذ وی به حدی رسید که هارون حاکم ری را زیر شلاق کشت. البته عبدالجلیل قزوینی مینویسد: دعوت اسماعیلیها در نقاطی که شیعه امامی و نه زیدی بودند تأثیر نداشت.
- طاهریان که از حاکمان ری شدند نیز گرایشات شیعی داشتند. حسین طاهری علیه امین به نفع مأمون جنگید و مأمون حتی حکومت خراسان را به وی داد بالطبع حاکمیت چنین افرادی زمینه گرایش مردم به تشیع رو بیشتر می نمود.
تشیّع در سجستان:
سجستان منطقه ای میان کرمان تا خراسان و دریای عمان است. این منطقه در تاریخ خود جلوگیری از لعن امیر مومنان علی علیه السلام را در کارنامه درخشان خود دارد.
- متوکل پس از مأمون از روی عمد تسلط تسنن ناصبی را بر مردم ایران و خاصه شیعیان ایجاد کرد.
تشیّع در طبرستان:
تشکیل دولتهای علوی در طبرستان در قرن سوم هجری نشان دهندهی اوج قدرت گرفتن شیعیان در مناطق شمال ایران است. مهاجرت وسیع سادات و علویان پس از قیام زید به طبرستان زمینهی گرایش مردم بومی این مناطق به تشیّع را ایجاد نمود.
ظهور داعی کبیر و ناصر کبیر و تشکیل حکومتشان در این دوران تنها نمونهای از نفوذ تشیّع در میان عموم اهالی طبرستان است.
تشیّع در خراسان و سیستان:
حضور حضرت رضا علیه السلام در مرو و سپس وجود قبر ایشان در خراسان خود باعث گسترش تشیّع در نواحی خراسان شد.
نمونه این اثر بخشی تشیع خاندانهای بزرگ و مشهوری چون خانوادهی دانشمند بزرگ ایرانی، بوعلی سینا است. البته خاندان وی شیعه اسماعیلی بودند. اما ظاهرا خود بوعلی شیعه 12 امامی است.
هر قدر شیعه با روی کار آمدن آل بویه در ایران توسعه یافت در عهد غزنویان و سلجوقیان (422 هجری) قلع و قمع شد.
کم خطرترین شیعیان برای حاکمان سنی، امامیان بودند. چراکه نه مدعی امامت بودند و نه ضد تشکیلات مخفی مبارزه داشتند.
در دوران سلجوقیان است که مناقبیان (مناقب خوانان دربارهی اهل بیت) را زبان میبریدند.
تشیّع در اصفهان:
اصفهان در زمان عمر به دست ابو موسی اشعری تسخیر شد. پس از تسخیر، سپاهیان عرب در آن ساکن شدند و فرهنگ اموی و ضد علوی را در آن تبلیغ کردند.
در زمان حاکمیت امیر مومنان مُخنَف بن سُلیم، امیر اصفهان شد، اما خیلی زود حاکمیت را واگذار کرد تا به کمک امیر مومنان در جنگ صفین برود. گزارش اهدای هدایایی از اصفهان به امیر مومنان نیز در تاریخ آمده است.
اصفهان در قرون نخستین به تسنن افراطی یا یا ناصبی گری شهرت داشت.
در آن دوران در اصفهان افرادی وجود داشتند که خلفای ثلاثه و معاویه را در حد پیامبر میدانستند و علی را کافر!
جالب اینکه مردم اصفهان در ابتدا نسبت به معاویه غلو داشتند! حتی عده ای از مردم اصفهان او را پیامبر می دانستند یا عقیده داشتند اگر پیامبر اکرم نبود وحی بر معاویه نازل می گشت!
به عنوان مثال در شدت تبری اهالی اصفهان در قرون اولیه از شیعیان مطالعه نمونه زیر گویای شرایط آن دور اصفهان است:
زنی از اهالی اصفهان متوجه می شود که فرزندش شاگرد مکتب یک فرد شیعه شده و نزد وی تلمّذ میکند. روزی مادر استاد را گفت: مراقب باش پسرم را رافضی نکنی!
استاد گفت: رافضیان هر شبانه روز 51 رکعت نماز میخوانند اما پسر تو هر 51 روز یک نماز میخواند.
رفته رفته با تلاش علمای شیعه و همراهی شیعیان و سنیهای 12 امامی، ابتدا تعصب ناصبی گری از اصفهان رخت بر بست و در ادامه اصفهانیان بدل به تسنن 12 امامی گشتند وبستر تشیع اصفهان مهیا گشت.
ملاقات عبد الرحمن اصفهانی با امام هادی و تشیّع وی به دلیل شدت محبت و دعای مستجاب شده امام هادی دربارهی او از نمونه های چگونگی نضج گرفتن شیعه در اصفهان است.
چگونه یک عالم سنی مردم اصفهان را شیعه کرد؟
ابومسعود رازی، با آن که خود از عالمان سنّیمذهب بود، از شدّت تعصّب اصفهانیها در دشمنی با امیر مؤمنان در تعجب بود. وی تدبیری برای رفع بغض آن حضرت در دل اهالی اصفهان اندیشید و به اجرای آن همت گماشت.
ابو مسعود به عنوان خطیب و امام جماعت جامع عتیق اصفهان هر روز پس از هر نماز در محل سبّ امیر مومنان می ایستاد و 4 حدیث مهم دربارهی فضائل خاص یکی از اصحاب رسول خدا میگفت، بی آنکه نام آن صحابی را ببرد. پس از مدتی مردم کنجکاو شده و از او پرسیدند این صحابی خاص رسول کیست که چنین مناقب بینظیر و فوقالعادهای دارد؟ وی پس از زمینه چینی فراوان نام امیر مومنان علی علیه السلام را برد. وقتی مردم ناصبی، نام علی را شنیدند 400 نفر در دم سکته کرده و مردند! بقیه مردم نیز از کردار زشت خود توبه کردند. این امر زمینه ساز گرایش مردم اصفهان در گام اول به محبت امیر مومنان و اهل بیت( تسنن 12 امامی) و در گام بعد زمینه تشیع اهالی اصفهان را فراهم کرد.
یکی از ارکان رشد علاقه به اهل بیت در اصفهان صاحب بن عباد وزیر با کفایت و با تدبیر آل بویه است.
به مرور حدود 40 خانواده سادات هم به اصفهان مهاجرت کردند.
در قرن سوم و چهارم هجری حتی راوی زیارت ناحیه مقدسه از اهالی اصفهان بود.
جوینی و طبری دو عالم و مورخ بزرگ، با نقل گسترده فضائل امیر مومنان و اهل بیت در آثار و بیانشان در تشیّع عمومی مردم اصفهان نقش مهمی داشتند.
رفته رفته در عصر اولجایتو اکثریت مردم اصفهان شیعه شدند و نهایتا در عصر صفوی، مجلسی اول مینویسد: امروز حتی یک سنی در شهر اصفهان و حتی اطراف آن یافت نمیشود.
جمع بندی:
تشیّع و معارف آن گوهری است بیبدیل، مبنای آن عقل و علم است. محصول این عقلانیت و علمیت تخلق به اخلاق حسنه و کمالات تام انسانی و الهی است. ایرانیان گوهرشناس نیز به دلیل هوش سرشار و گرایش وافرشان به زیبایی، به محض آشنایی با این گوهر گرانسنگ چون صدفی مستحکم این گوهر دردانه را در بر خویش گرفته آن را حفظ کرده و در میان مردمان نشر دادند.
متاسفانه چون این میراث ارزشمند و این گوهر یکتا و بی بدیل امروزه به رایگان به دست ما رسیده است، به عکس نیاکانمان قدردان و شکر گزار این برترین نعمت الهی نیستیم. خوف آن می رود که بر اثر قدر ناشناسی و کفران این نعمت بزرگ الهی، این گوهر نفیس از نسل ایران امروز پر کشیده و در دامان دیگرانی که قدردان آن باشند به ودیعه نهاده شود.
بکوشیم با حفظ و نشر این گوهر بی بدیل به نسلهای بعد، جهانیان را با این مکتب عقلانی و انسان ساز آشنا کنیم.
[1]با اقتباس از کتاب «تاریخ تشیّع در ایران، از آغاز تا قرن دهم هجری»، تألیف دکتر رسول جعفریان
[2]برای مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی «خورشیدهای درخشان فرهنگ و ادب پارسی » در پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص).