تحقیق و گردآوری: آذر طاهری ( کارشناس ارشد برق – مخابرات سیستم ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
«ویلیام جیمز دورانت»[1] (م 1981 - 1885 )، فیلسوف ، تاریخنگار و نویسنده آمریکایی است. در سال ۱۹۱۳ وارد دانشگاه «کلمبیا » شد و در رشته زیستشناسی و فلسفه آموزش دید. در ۱۹۱۷ دکترایش را گرفت و یک سال به تدریس فلسفه در آن دانشگاه مشغول گردید. با موفقیت کتاب «تاریخ فلسفه»[2] کار تدریس را رها کرد و در سال ۱۹۲۷ متقاعد شد تا تمام عمر خود را وقف نوشتن «تاریخ تمدن» کند.
مهمترین اثر او مجموعه کتابی ۱۱ جلدی به نام «تاریخ تمدن »[3]، است که آن را با همکاری همسرش «آریل دورانت»[4]، نوشت. او توانست در این کتاب با استفاده از آثار مورخانی که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تاکنون زیستهاند، مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آوَرَد. بر خلاف دیگر تاریخنگاران که تنها تمرکزشان روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدنساز در طول تاریخ نیز توجه کرده است.
عناوین کتابهای یازده جلدی تاریخ تمدن او عبارتند از: :1 مشرق زمین، گاهواره تمدن؛ 2- یونان باستان؛ 3- قیصر و مسیح 4- عصر ایمان؛ 5 - رنسانس؛ 6- اصلاح دین؛ 7- آغاز عصر خرد؛ 8- عصر لویی؛ 9- عصر ولتر؛ 10- روسو و انقلاب و 11 - عصر ناپلئون؛ که تاکنون از پرفروشترین کتابهای جهان بوده و هستند.
این اندیشمند، در جلد چهارم تاریخ تمدن، از محمد (ص) میگوید:
«بارها او را میدیدند که پاپوش خود را میدوخت، یا لباس خود را وصله میزد، یا آتش روشن میکرد، یا خانه را جارو میکرد، یا بز خانگی را در حیاط میدوشید، یا از بازار خوراکی میخرید.
خوراک عمده وی خرما و نان جو بود. شیر و عسل، همه تجملی بود که گاهی از آن بهره میگرفت.
با بزرگان، خوش برخورد و با ضعیفان گشاده رو بود؛
و در مقابل گردن فرازان، مغرور، بزرگ، و با مهابت.
با یاران خود سختگیر نبود.
هرگز به ابهت قدرت تظاهر نمیکرد. دوست نداشت که نسبت بدو با تکریم خاص رفتار کنند.
دعوت برده را برای غذا میپذیرفت. کاری که قوّت و فرصت انجام آن را داشت به برده واگذار نمیکرد.
با آنکه از غنیمت و منابع دیگر، مال فراوان به دست او میرسید، برای خانواده خود بسیار کم خرج میکرد؛ آنچه برای خودش تخصیص میداد از کم هم کمتر بود؛ قسمت اعظم مالی را که به دست او میرسید صرف صدقات میکرد.»[5]
این تاریخدان برجسته در ادامه تحقیقات خود چنین میافزاید:
«اگر بزرگی را به میزان اثر مرد بزرگ در مردمان بسنجیم، باید بگوییم محمد بزرگترین مرد تاریخ است. وی درصدد بود سطح معنویات و اخلاق قومی را که از شدت گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش گرفتار شده بودند، به اوج برساند. او در این زمینه توفیقی یافت که از تمام مصلحان دیگر بیشتر بود.»[6]