نویسنده: س. تقی پور (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیثاین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
ای کعبه! داری یک جهان جان در بر امشب الحق که از هر شب شدی زیباتر امشب
مکه تجلی گاه داور گشته امشب کعبه گریبان چاک حیدر گشته امشب
ماجرای شکافته شدن دیوار کعبه و ولادت علی بن ابیطالب در خانهی خدا مورد وثوق و تایید مورخان و محدثان شیعی و سنّی است. در این مجال، تنها به ذکر چند نمونه از منابع سنّی و شیعی اشاره میگردد[1] و سپس به شرح این واقعه پرداخته می شود.
منابع سنّی:
- حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همهی بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانستهاند، در کتاب بسیار معروفش، «مستدرک صحیحین» می گوید: «روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است»[2] .
- شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرحی بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی عمری می نویسد: «ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است»[3] .
منابع شیعی:
علل الشرایع، ج 1، ص 135. و بحارالانوار، ج 35، ص 8.
و اما شرح ماجرا:
سال سی عام الفیل[4] بود و اتفاق عجیبی در راه. رویدادی بس شگفت که زمین و زمان تا آن روز به خود ندیده بود.
بانوی نیکو سرشت قریش - فاطمه بنت اسد - چشم انتظار میلاد کودکی بود که او را ماهها با مهر و امید در وجودش پرورانده بود. کودکی که از نهاد مادر با او سخن میگفت[5] و دل او را به یقین ایزدی میآراست.
آن بانوی گرامی همسر ابوطالب بن عبدالمطلب بود که همگی همچون نیای پاکشان - ابراهیم خلیل الله - از یکتاپرستان بودند. فاطمه و ابوطالب هرگز از نور ایمان به یکتای بی مانند جدا نشده بودند و هماره ذکر پروردگار را در دل زنده میداشتند. و اکنون زمان تولد فرزندی از این شجرهی پاک و خداپرست بود. فرزندی که میآمد تا جلوهی توحید را عیان سازد.
فاطمه نیک میدانست حامل آیتی است عظما از آیات خداوندی. آنچه او را اینچنین بیتاب کرده بود، درد زادنِ فرزند نبود؛ بلکه چونان کرّوبیان، بیتاب تماشای روی ماه پارهاش بود.
و از او بیتابتر، زمین!
زمین دستپاچهی آمدن مرتضای خدا بود و نمیدانست کدامین مکان را مهیای مقدم پاکش گرداند.
اما خداوند خود همه چیز را آماده کرده بود. او شریفترین مکان زمین را به ولادت عزیزترین بندهاش اختصاص داده بود. فاطمه نیز ارادهی پروردگار را لبیک گفت و به سوی کعبه روان شد.
فاطمه، بیاعتنا به مردمی که کنار کعبه بودند، رو به خانهی خالقش اینچنین با دادار هستی بخش نجوا کرد:
«پروردگارا! من به تو و پیامبرانت ایمان دارم. کلام جدّم ابراهیم را تصدیق میکنم و تو را سوگند میدهم به نام خلیلت ابراهیم - همو که به فرمان تو این خانه را بنا نهاد - و سوگند میدهم به طفلی که در بطن دارم، که بی شک از آیات و نشانههای توست، ولادت فرزندم را بر من آسان فرما.»[6]
دیوار حریم امن الهی به فرمان صاحبش از هم گسیخت؛ بی آنکه خشتی از آن فرو ریزد. کعبه آغوش گشود و فاطمه میهمان خانهی خدا شد. سپس دیوار به هم آمد تا فاطمه بتواند در کنار ملایک و حوریان بهشتی معجزهی عظیم خلقت را به دنیا آوَرَد. [7]
حیرت و شگفتی وجود حاضران را فرا گرفته بود. به تکاپو افتادند تا قفل در را بگشایند؛ اما هر چه تلاش کردند نتوانستند به درون خانهی خدا راه یابند.[8]
از داخل شدن فاطمه به خانه ی خدا، سه روز گذشت. جز فاطمه و مولودش، و خدا و ملایکهاش و بانوان بهشتی همراهش چه کسی می داند در آن سه روز چه گذشت؟
روز چهارم فرا رسید[9] و آن بانوی فراتر از بانوان بهشتی[10] در حالی که نوزادش را در آغوش گرم خویش داشت، به امر خداوند آمادهی خروج از کعبه شد. در این لحظه،هاتفی از غیب او را ندا داد:
«فاطمه! نام این فرزند بزرگوار را علی بگذار چراکه او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی می فرماید همانا من او را از قدرت و عزت و جلال خود و بهرهی کامل از عدالت خویش آفریدهام و نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نمودهام و او را به آداب خجسته خود نایب نمودهام و امور خود را به او تفویض کردهام و از علوم پیچیدهی خویش آگاهش نمودم و در خانهی من متولد شده است. او اول کسی است که بر روی خانهی من اذان خواهد گفت، بتها را خواهد شکست و آنها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت و مرا به بزرگواری و حمد و یگانگی یاد خواهد کرد. اوست امام و پیشوا بعد از حبیب من و برگزیده از جمیع خلق من. محمد رسول من است و او وصی او خواهد بود. خوشا به حال کسی که او را دوست دارد و یاری کند او را. و وای بر احوال کسی که فرمان او نبرد و یاری او نکند و انکار حق او نماید.» [11]
آن مولود مبارک، علی بن ابیطالب بود. مولودی که راهبان و کاهنان بشارت آمدنش را به ابوطالب و فاطمه بنت اسد داده بودند.[12] نوزادی که در دامان پیامبر رحمت تربیت شد و هماره یاریگر رسول خدا بود. همو که در سال دهم هجری به امر پروردگار، به عنوان جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم به همگان معرفی شد.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] . علاقمندان جهت بررسی اسناد این واقعه، می توانند به کتاب «علی مولود کعبه» نوشته ی محمد علی اردوبادی مراجعه کنند. به عنوان نمونه در این کتاب به اسناد زیر نیز اشاره شده است:
- ابو عثمان عمرو بن بحر بصری معتزلی معروف به جاحظ، صاحب کتاب البیان و التبیین، متوفای 255 هجری قمری در رساله ذوی القربی به ولادت امیر مومنان در درون کعبه اشاره کرده: ینابیع الموده، ص 153.
- مورخ شهید ابو زکریا یزید بن محمد بن ایاس بن قاسم ازدی متوفای 334 هجری قمری پس از نقل ولادت آن خورشید تابان در درون کعبه می نویسد: «به جز امیر مؤمنان علی بن ابیطالب، هیچ خلیفه دیگری در کعبه متولد نشده است»: تاریخ موصل، ص 58.
- موفق بن احمد، معروف به اخطب خوارزم متوفای 568 هجری قمری در کتاب مناقب خود می نویسد: «علی در مکه معظمه در درون بیت الله الحرام به روز جمعه 13 رجب المرجب به سال 30 واقعه فیل، 23 سال پیش از هجرت متولد شد. هرگز احدی پیش از او در بیت خدا متولد نشد و این فضیلتی است که خداوند برای ابراز مقام شامخ آن حضرت به او اختصاص داده است»: مناقب خوارزمی، به نقل مجمع البحرین، ص 227.
[2] . حافظ ابی عبدالله، محمد بن عبدالله نیشابوری، مستدرک الصحیحین، حیدرآباد هندوستان، 1324، ج 3، ص 483.
[3] . شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، سرح الفریده، در شرح قصیده عینیه عبدالباقی افندی، ص 15.
[4] . مصادف با سال 599 میلادی.
. [5] "وَ لَمَّا حَمَلَتْ بِعَلِی ع ازْدَادَ حُسْنُهَا فَكَانَ یتَكَلَّمُ فِی بَطْنِهَا": بحارالأنوار، ج 35 . ص 17.
[6] . "قَالَ یزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ كُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِیقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّی بِإِزَاءِ بَیتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّی مُؤْمِنَةٌ بِكَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَ كُتُبٍ وَ إِنِّی مُصَدِّقَةٌ بِكَلَامِ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ إِنَّهُ بَنَی الْبَیتَ الْعَتِیقَ فَبِحَقِّ الَّذِی بَنَی هَذَا الْبَیتَ وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی بَطْنِی لَمَّا یسَّرْتَ عَلَی وِلَادَتِی": بحار الأنوار، ج 35، ص 8 .
[7] . "قَالَ یزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَینَا الْبَیتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِیهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ": همان.
[8] . "فَرُمْنَا أَنْ ینْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ ینْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَ": همان
[9] . "ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ الرَّابِعِ وَ بِیدِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع": همان.
[10] . "ثُمَّ قَالَتْ إِنِّی فُضِّلْتُ عَلَی مَنْ تَقَدَّمَنِی مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّ آسِیةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً فِی مَوْضِعٍ لَا یحِبُ أَنْ یعْبَدَ اللَّهُ فِیهِ إِلَّا اضْطِرَاراً وَ إِنَّ مَرْیمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْیابِسَةَ بِیدِهَا حَتَّی أَكَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِیا وَ إِنِّی دَخَلْتُ بَیتَ اللَّهِ الْحَرَامَ فَأَكَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أرواقها [أَرْزَاقِهَا] ..." یعنی: سپس گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته ام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد. ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه ها و نعمتهای بهشتی خوردم ...: همان.
[11] . "َلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ وَ وَلَدِی عَلَی یدَی هَتَفَ بِی هَاتِفٌ وَ قَالَ یا فَاطِمَةُ سَمِّیهِ عَلِیاً فَأَنَا الْعَلِی الْأَعْلَی وَ إِنِّی خَلَقْتُهُ مِنْ قُدْرَتِی وَ عِزِّ جَلَالِی وَ قِسْطِ عَدْلِی وَ اشْتَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِی وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِی وَ فَوَّضْتُ إِلَیهِ أَمْرِی وَ وَقْفْتُهُ عَلَی غَامِضِ عِلْمِی وَ وُلِدَ فِی بَیتِی وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ یُؤَذِّنُ فَوْقَ بَیتِی وَ یكْسِرُ الْأَصْنَامَ وَ یرْمِیهَا عَلَی وَجْهِهَا وَ یعَظِّمُنِی وَ یمَجِّدُنِی وَ یهَلِّلُنِی وَ هُوَ الْإِمَامُ بَعْدَ حَبِیبِی وَ نَبِیی وَ خِیرَتِی مِنْ خَلْقِی مُحَمَّدٍ رَسُولِی وَ وَصِیهُ فَطُوبَی لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ نَصَرَهُ وَ الْوَیلُ لِمَنْ عَصَاهُ وَ خَذَلَهُ وَ جَحَدَ حَقَّهُ": همان.
[12] . پیشگویی کاهن قریش: بحارالانوار، ج 35 ، ص 40. پیشگویی مثرم راهب: بحارالانوار، ج 35، ص 10. پیشگویی ابوالمویهب راهب: بحارالانوار، ج 15، ص 203.