امام باقر- عليه السّلام- از پدر بزرگوارش نقل مى كند كه: پدرم با عدّه اى از خاندان و يارانش به باغى رفتند. دستور داد تا سفره اى گسترده شود. وقتى خواستند مشغول خوردن شوند، آهويى از طرف صحرا آمد و ناله كنان نزد پدرم رفت. از پدرم پرسيدند: اى پسر رسول خدا! اين آهو چه مى گويد؟
حضرت فرمود: او مى گويد سه روز است كه چيزى نخورده ام، دست به او نزنيد تا بگويم با ما غذا بخورد.
آنها قبول كردند. حضرت آهو را خواند و آهو مشغول خوردن گشت اما يكى از ياران امام، دست بر پشت آهو ماليد كه سبب فرار آهو گرديد.
پدرم فرمود: مگر من نگفتم به او دست نزنيد؟ آن مرد قسم خورد كه نيّت بدى نداشتم.
پدرم به آهو گفت: برگرد، اينها كارى با تو ندارند. آهو برگشت و غذا خورد تا اينكه سير شد و صدايى كرد و رفت.
از حضرت پرسيدند: يا ابن رسول اللَّه! اين بار چه گفت؟
حضرت فرمود: براى شما دعا كرد.
« بحار: 46/ 30، حديث 23».
سنگ پربرکت
از على بن يزيد روايت شده، گفت: من در آن هنگام كه امام سجّاد عليه السّلام (در سفر كربلا) از شام به مدينه بازمى گشت، همراه آن حضرت بودم، من به همراهان آن حضرت، از زنان و ... نيكى مى كردم و نيازهاى آنها را تأمين مى نمودم، وقتى كه آنها به مدينه رسيدند، مقدارى از زيورهاى خود را (به عنوان پاداش و قدرشناسى) براى من فرستادند، آنها را نگرفتم، و گفتم: من براى خدا، به آنها خدمت كردم، نه براى پول،
امام سجّاد عليه السّلام سنگ سياه بسيار سختى را از زمين برداشت، و انگشتر خود را بر روى آن نهاد، و شكل صفحه انگشتر، در آن سنگ نقش بست، سپس آن سنگ را به من داد و فرمود: «اين سنگ را بگير و هر حاجتى دارى به وسيله آن، بدست بياور.
على بن يزيد مى گويد: «سوگند به خداوندى كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله را به حقّ مبعوث كرد، آن سنگ در شب بسيار تاريك، مى درخشيد و من در پرتو روشنائى آن، اطراف را مى ديدم، و آن را بر قفلهاى بسته مى نهادم، باز مى شدند، و آن را به دستم گرفته و در برابر پادشاهان مى ايستادم، از ناحيه آنها به من گزندى نمى رسيد».
عالم بزرگ، شيخ حرّ عاملى (ره) با اشعار خود، به همين معجزه اشاره كرده و مى گويد:
و الحجر الاسود لمّا طبعه ارى عجيبا الّذى كان معه
و كم له من معجز و فضل و شرف باد و قول فصل
: «وقتى كه امام سجّاد عليه السّلام انگشتر خود را بر آن سنگ سياه نهاد، از آن پس، چيزهاى عجيبى همراه آن سنگ ديدم، آن حضرت داراى چه بسيار معجزه و كرامت و امور فوق العاده و پياپى، و گفتار روشن و قاطع است».
نگاهى بر زندگى چهارده معصوم عليهم السلام، شیخ عباس قمی ,ص 120