تولستوی می گوید: محمد، انسان را خدا نمیداند و خود را نیز با خدا و مقامش یکی نمیکند. مسلمانان به غیر از الله خدای دیگری ندارند و محمد پیغمبر الله است. در این هیچ معما و سری وجود ندارد.
«لو نیکولاویچ تولستوی»، نویسنده شهیر روسی، طی سالهای 1828 تا 1910 میلادی در روسیه زندگی کرده و زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. آنچه در زندگی این نویسنده متفکر، بیش از سایر مسائل به چشم میخورد، تلاش صادقانه و به دور از تعصب او برای یافتن حقیقت و معنای زندگی است.
او در نوشتهای رنج و درد خود برای رسیدن به خدا و باز یافتن ایمان را چنین بازگو میکند:
" زمانی در گذشته که فکر میکردم چگونه به زندگی خود پایان بدهم، قلبم پر از حزن و غم میشد. اگر بخواهم به این حالت روحی نامی بدهم باید آن را «در جستجوی خدا» بنامم ... بسیار نیک میدانستم که تحت ارادهای بسیار قوی قرار داریم که آن اراده خداوند است که مفهوم زندگی است. ولی باز هم از خودم سوالاتی داشتم ... وقتی نیک نظر کردم متوجه شدم که این پاسخها مرا راضی نمی کند. وجودم را ترس فرا گرفت و شروع به خواندن دعا کردم. از او خواستم به من کمک کند. فکر کردم او صدای مرا نمی شنود. قلبم مملو بود از این که خدایی نیست. در آن موقع باز هم دعا کردم. «خداوندا به من رحم کن مرا از این درد نجات بده»، «خداوندا به من راه را نشان بده»! ... اگر برای یافتن خدا کمی امید نداشتم زندگیام به پایان میرسید ... بدون او زندگی محال بود ... "[2]
در بین نامههایی که از تولستوی باقی مانده چندین نامه وجود دارد که در آنها از او در مورد اسلام و گرایش به این دین سوال شده است. به عنوان نمونه یک زن روسی که همسری مسلمان دارد از گرایش فرزندانش به اسلام میپرسد و تولستوی در جواب نامههای او چنین میگوید:
"دین محمدی 600 سال بعد از مسیحیت به میدان آمده است ... در رأس آن (دین اسلام)، محمد (ص) وجود دارد که در تعالیم خود، اساس تمام ادیان مقدس را در خود دارد و با خیلی از حقایق دین مسیحیت نیز همگامی و نزدیکی دارد. زیرا پایه ادیان الهی، خداست. تعالیم ادیان نیز در جهت تشویق انسان ها در ایمان به خداست. بنابراین آن چه این تبلیغ و وظیفه را بهتر انجام برساند احترام بیش تری خواهد داشت و آن اسلام است. "[3]
او در جای دیگر چنین می گوید:
"او [محمد] انسان را خدا نمیداند و خود را نیز با خدا و مقامش یکی نمیکند. مسلمانان به غیر از الله خدای دیگری ندارند
و محمد پیغمبر الله است. در این هیچ معما و سری وجود ندارد."[4]
تولستوی همچنین رسالهای دارد که در 1990 میلادی در روسیه به زبان روسی چاپ شده است. او در این رساله تعدادی از سخنان محمد (ص) را انتخاب و جمع آوری کرده و این اثر را «سخنان محمد که در قرآن نیامده» نام گذاشته است. در واقع، او علاوه بر مطالعه قرآن، سخنان پیامبر اسلام را نیز مورد توجه خاص خود قرار داده و به موضوعاتی از قبیل محبت به انسانها، اخلاق نیک، عدالت و کرامت انسانی در دیدگاه محمد (ص) پرداخته است. او در شرایطی در روسیه کمونیستی آن زمان این سخنان را به زبان روسی جمع آوری کرده که بدترین نظرات و قضاوتها در مورد شخصیت محمد (ص) و پیام او رواج داشته است. مجموعه انتخابی او از سخنان محمد (ص)، نشان دهنده شناخت و درک خاص وی از پیام محمد (ص) است.
این نوشتار را با چند سخن از پیامبر اسلام که تولستوی در رساله خود آورده، به پایان میبریم. باشد که ما نیز تعالیم محمد (ص) را باز شناسیم.[5]
از حضرت محمد (ص) پرسیدند: «اساس دین بر چه استوار است؟» حضرت فرمودند: «آن چه بر خود می پسندید بر دیگران نیز بپسندید و آن چه بر خود نمیپسندید بر دیگران نیز نپسندید.»[6]
"مسلمان کسی است که از دست و زبان او ضرری متوجه دیگران نشود. مومن کسی است که جان و مال دیگران در نزد او در امان است و همچنین در نزد او همه چیز در امنیت است."[7]
"انجام هر کار نیکی، صدقهای است. اگر برادر خویش را با صورتی خندان پذیرا باشی، اگر از کوزه خودت به برادرت آب دهی نیز کار نیکی انجام دادهای."[8]
[1] - آنچه در این متن، از گفتار و نوشتار تولستوی نقل می شود برگرفته از کتاب "محمد رسول الله"، ترجمه عطا ابراهیمی راد است که در سال 1385 توسط نشر ثالث چاپ گردیده است. این کتاب شامل رساله تولستوی در مورد احادیث محمد (ص)، تعدادی از نامه های او و همچنین نوشتارهای او در مورد ایمان به خدا است.
[2] کتاب محمد رسول الله، ص 131 و 132.
[3] همان، ص 71 و 81.
[4] همان، ص 10 و 87.
[5] احادیثی که توسط تولستوی جمع آوری شده، همزمان با ترجمه این اثر به زبان ترکی استانبولی، در کتب اسلامی سند یابی نیز شده است.
[6] همان، ص 43،سخن شماره 18.
[7] همان، ص 53،سخن شماره 70.
[8] همان، ص 56،سخن شماره 84.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد(ص)