رساله حقوق ۱۲/ حق نماز این است که با زیباترین مناجات و دعا آزادى خویشتن از زیر بار خطاها را بخواهی

حق نماز این است که بدانى نماز، ورود به درگاه خداوند است و تو در نماز در مقابل خدا مى ایستى. آنگاه که توجه کردى که در مقابل خالق خود قرار گرفته اى...

رساله حقوق ۱۲/ حق نماز این است که با زیباترین مناجات و دعا آزادى خویشتن از زیر بار خطاها را بخواهی

امام سجاد(ع) در رساله حقوق می فرماید: «فَأَمَّا حَقُّ الصَّلاَهِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَه اِلَى اللَّهِ وَ أَنَّکَ قَائِمٌ بِهَا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَاِذَا عَلِمْتَ ذَلِکَ کُنْتَ خَلِیقاً أَنْ تَقُومَ فِیهَا مَقَامَ الذَّلِیلِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الْخَائِفِ الرَّاجِی الْمِسْکِینِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ مَنْ قَامَ بَیْنَ یَدَیْهِ بِالسُّکُونِ وَ الاِطْرَاقِ وَ خُشُوعِ الأَطْرَافِ وَ لِینِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ الْمُنَاجَاهِ لَهُ فِی نَفْسِهِ وَ الطَّلَبِ اِلَیْهِ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِکَ الَّتِی أَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُکَ وَ اسْتَهْلَکَتْهَا ذُنُوبُکَ وَ لا قُوَّهَ اِلاَّ بِاللَّهِ».

«حق نماز این است که بدانى نماز، ورود به درگاه خداوند است و تو در نماز در مقابل خدا مى ایستى. آنگاه که توجه کردى که در مقابل خالق خود قرار گرفته اى، سزاوار است که قیام و ایستادنت در پیشگاه خداوند، قیام و ایستادن فردى ذلیل و کوچک و مشتاق و نگران و امیدوار و ترسان و در حال خضوع باشد، و آن کس که در برابرش ایستاده اى بزرگ دانسته، و با آرامى و سر به زیرى و فروتنى، عظمت او را پاس دارى، و با زیباترین مناجات و دعا آزادى خویشتن از زیر بار خطاهاى خود که دور و برت را فرا گرفته اند و گناهانى که تو را تا لبه پرتگاه برده اند، مسألت نمایى که هیچ نیرویى و دگرگونى و تحولى جز با اراده او نیست».

به گزارش شفقنا،  آیت الله  سبحانی در اثر جدید خود با عنوان شرح رساله حقوق سیدالساجدین در تشریح دهمین حق مدنظر امام سجاد(ع) با عنوان حق نماز بر انسان مرقوم می دارند: «سید ساجدین(علیه السلام) تاکنون حق اعضا را بر انسان بیان مى کرد و در این مورد دیدیم که حقوق خدا و نفس و زبان، گوش، چشم، پا، دست و شکم و دامن را برشمرد. اکنون فصل دومى را مى گشاید و آن  حق اعمالى است که بر انسان واجب است. تو گویى برخى از فرائض به سان موجود زنده، حق خود را از انسان مى طلبد. یعنى همان طورى که اعضاى ما از ما حقوقى را مى طلبند، همچنین افعال و کارهایى که خدا بر ما واجب کرده، به سان یک موجود زنده از ما طلبکارند.

از میان فرائض، نخست، نماز را مطرح مى کند و آن را با ویژگى هایى تعریف مى کند.

در اهمیت نماز همین بس که لقمان حکیم به فرزند عزیز خود، نماز را به عنوان نخستین عمل سفارش مى کند و مى فرماید:

(یَا بُنی أَقِمِ الصَّلَوهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ).([۱])

«پسرم! نماز را به پا دار و به نیکى ها امر کن و از بدى ها باز دار، زیرا این کارها از امور سرنوشت ساز است».

قرآن مجید، اوقات پنجگانه نماز را در این آیه یادآور مى شود:

(أَقِمِ الصَّلَوهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا).([۲])

«نماز را از نیمروز تا نیمه شب به پا دار و (نیز) نماز سپیده دم را که براى فرشتگان روشن و آشکار است».

سؤال مى شود که چرا نماز بخوانیم؟ قرآن پاسخ مى دهد: (وَأَقِمِ الصَّلَوهَ لِذِکْری)([۳]); «و نماز، یاد خداست و یاد خدا، انسان را از گناهان باز مى دارد».

چگونه نماز بخوانیم

در بیان سید ساجدان(علیه السلام) این ویژگى ها چنین بیان شده است:

  1. نماز نوعى ورود به درگاه الهى است. و انسان در حال نماز در مقابل خدا مى ایستد، مسلماً ایستادن در مقابل بزرگان براى خود ویژگى دارد تا چه رسد قیام در مقابل آفریدگار جهان.
  2. شایسته است به هنگام ایستادن در مقابل خدا، که قیام او به سان ایستادن فرد ذلیل و در عین حال ترسان و امیدوار و با خضوع کامل باشد.
  3. در هنگام ایستادن او را بزرگ بداند و با آرامى سر به زیر داشته باشد و فروتنى را پاس دارد.
  4. با زیباترین مناجات، آزادى خود را از او بخواهد که بارها خطا کرده و در گناهان خود غرق شده است.

آثار سازنده نماز

نماز داراى فواید اجتماعى و در عین حال، فواید فردى است. از نظر فواید فردى این ویژگى ها را دارد:

  1. چون نماز وقت معیّن و محدود دارد، نظم را به ما مى آموزد.
  2. چون نماز در اوقات خاصى خوانده مى شود، انسان را تا حدّى وقت شناس مى سازد و او را وادار مى کند به یک رشته قوانین کیهانى پى ببرد تا اوّل وقت و آخر وقت را بشناسد.
  3. نماز خواندن در اوقات پنجگانه به سان این است که فردى خود را پنج بار در نهر جارى شستشو دهد، به گواه این که قرآن مى گوید:

(إِنَّ الصَّلَوهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللهِ أَکْبَرُ…).([۴])

«نماز(انسان را) از زشتى ها و گناه باز مى دارد، و یاد خدا بزرگتر است…».

امّا از نظر فواید اجتماعى، هنگامى که نماز به صورت جمعى خوانده مى شود، نشانه وحدت و یگانگى مسلمانان است، زیرا همگان در وقت واحد به سوى قبله واحد به یک شکل، خدا را مى پرستند و از او یارى مى جویند. این نوع نمازها اگر واقعاً همراه با روح باشد، کمر استعمار را مى شکند و صفوف فشرده، مایه ترس و لرز استعمارگران مى گردد.

امام سجاد(علیه السلام) کیفیت نماز خواندن را به ما مى آموزد.

و در این گفتار چنین مى فرماید:

«والطلب إلیه فی فکاک رقبتک التی أحاطت به خطیئتک واستهلکتها ذنوبک».

«از خدا مسألت نما که خطاهایى را که مرتکب شده اى و گناهانى را که تو را در خود غرق کرده است ببخشد و رها سازد».

این گفتار امام در شأن نماز است، اکنون ببینیم خود او چگونه نماز مى گذاشت؟

طاووس یمانى از تابعان است و در حالات او نوشته اند که او از وابستگى به دستگاه خلافت دورى مى جست، حتى مى گویند: سه نفر که به دورى از وابستگى به قدرت مشهورند، عبارتند:

  1. ابوذر غفارى، ۲. طاووس یمانى، ۳. سفیان ثورى.

فرد وسط، از اصحاب امام سجاد(علیه السلام) نیز شمرده شده است. حتى سفیان ثورى مى گوید: طاووس شیعه بود و از بریده نقل روایت کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود:

«من کنت مولاه فعلیّ مولاه».([۵])

وى مى گوید: من امام سجاد(علیه السلام) را دیدم که پس از نماز عشا تا وقت سحر خانه خدا را طواف مى کرد و نماز مى خواند، آنگاه که سر برداشت، و دید که اطراف مطاف خلوت شده و کسى در آنجا نیست با خدا چنین مناجات کرد:

«پروردگارا! ستارگان آسمانت غروب کرده اند چشمهاى بندگانت به خواب رفته اند. درهاى رحمت براى سائلان گشوده شده است، و به سوى تو آمده ام تا مرا ببخشى، و بر من ترحم کنى. در عرصات قیامت، چهره جدم محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) را نشانم دهى. آنگاه گریست و فرمود: سوگند به عزت و جلالت هرگز با معصیت خود، قصد مخالفت با تو نداشته ام، و هرگز از آن رو که در مورد تو در شک و دو دل باشم، گناه نکرده ام و نه به کیفر تو ناآگاه و نه نسبت به عذاب تو بى اعتنا باشم. بلکه نفس من گناه را برایم آراست و پرده رحمت تو بر این کار کمک کرد. اکنون مى گویم چه کسى مرا از عذاب تو نجات مى دهد و اگر ریسمان رحمتت را قطع کنى به کدام ریسمانى چنگ بزنم. واى بر من، فردا که در مقابل تو بایستم، آنگاه که به سبک بالان بگویند از روى صراط بگذارید و به سنگین بالان بگویند فرو افتید، اکنون نمى دانم آیا از گروه نخستم یا از گروه دوم، واى بر من هر چه عمر من طولانى شود، خطاى من بیشتر مى شود، در حالى که توبه نکرده ام. آیا وقت آن نرسیده است که از خدایم حیا کنم، آن گاه گریست و این دو شعر را زمزمه کرد:

أتُحرقنی بالنّار یا غایهَ المنى *** فأین رجائی ثُم أین محبّتی

اى کسى که اوج آرزوهاى منى، آیا مرا با آتش مى سوزانى، پس امید و مهر و عشق من چه مى شود؟

أتیت بأعمال قباح رزیّه *** وما فی الورى خلق جنى کجنایتی([۶])

من کارهاى زشت و مصیبت بارى کرده ام و در میان مردم کسى نیست که کردار زشتى چون من داشته باشد.

سپس گریست و گفت: تو پاکى اى خداى من! تو را نافرمانى مى کنند و تو نادیده مى گیرى! ولى بردبارى نشان مى دهى چنان که تو را نافرمانى نکرده اند.

نسبت به بندگان از در دوستى وارد مى شوى. تو گویى به آنان نیازمندى، تو اى سرور من از بندگانت بى نیازى.

طاووس مى گوید: این جمله ها را گفت، سپس به سجده افتاد و من به نزدیک او رفتم. سرش را بلند کردم و بر زانوى خود نهادم و اشک ریختم، اشک هاى من بر صورت او افتاد. در این هنگام برخاست و نشست و گفت: چه کسى مرا از یاد خدایم بازداشت.

طاوس مى گوید عرض کردم یابن رسول الله! من طاووسم این ناله ها چیست؟ آیا ما هم باید این گونه ناله کنیم؟ زیرا ما نیز غرق گناه و نافرمانى هستیم، اى سرور سجده کنندگان تو پدرى مانند حسین بن على و مادرى چون فاطمه زهرا و جدت رسول خداست (چه باکى از آخرت دارى)؟

برگشت و به من فرمود: هیهات! هیهات! یا طاووس! سخن پدرم و مادرم و جدم را رها کن، خدا بهشت را براى مطیعان و نیکوکاران آفریده هر چند بنده حبشى باشند و آتش را براى گنهکاران آفریده، هر چند قرشى باشد، آیا سخن خدا را نشنیدى که مى فرماید:

(فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلاَ أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذ وَلاَ یَتَسَاءَلُونَ).([۷])

«روزى که صور اسرافیل دمیده شود، دیگر هیچ پیوند خویشاوندى در میان آنها نیست و از آن سؤال نمى شود».

به خدا سوگند چیزى فرداى قیامت به تو سود نمى رساند مگر این که با عمل صالح وارد درگاه خدا شوى.»([۸])

[۱]. لقمان: ۱۷.

[۲].  اسراء:۷۸.

[۳]. طه: ۱۴.

[۴].  عنکبوت:۴۵.

[۵].  الغدیر، ج۱، ص ۶۳، به نقل از حلیه الأولیاء، ج۴، ص ۲۳.

[۶].  بحارالأنوار، ج۴۶، ص ۸۱، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.

[۷].  مؤمنون:۱۰۱.

[۸].  بحارالأنوار، ج۴۶، ص ۸۱ـ ۸۲ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص ۲۹۱.

 

منبع: شفقنا

logo test

ارتباط با ما