آیت الله سبحانی در بخش دوم مجموعه اثر جدید خود با عنوان شرح رساله حقوق که بخش نخست آن ارائه گردید، آورده است: «حضرت سیدالساجدین(علیه السلام) براى رساله حقوق، دیباچه اى دارد که به منزله پیشگفتارى است براى حقوقى که بعداً به آنها مى پردازد، تو گویى به حقوق پنجاه گانه که بعداً بیان مى کنند، به صورت موجز اشاره مى کند.
اعْلَم رَحمَکَ اللهُ أنّ لله عَلَیْکَ حُقوقاً مُحیطهً بِکَ فی کُلِّ حَرَکَه تَحَرَّکْتَها، أوْ سَکَنَه سَکَنْتَها، أو مَنْزِلَه نَزَلْتَها، أو جارِحَه قَلَّبْتَها، أو آله تَصَرَّفْتَ بِها، بَعْضُها أکْبَرُ مِنْ بَعْض. وأکْبَرُ حُقُوقِ اللهِ عَلَیکَ ما أوجَبَهُ لِنَفْسِهِ تبارَکَ وَتَعالى مِنْ حَقِّهِ الَّذِی هُوَ أصْلُ الْحُقُوقِ وَمِنْهُ تَفَرَّعَ، ثُمَّ أوجَبَهُ عَلَیْکَ لِنَفْسِکَ مِنْ قَرْنِکَ إلى قَدَمِکَ عَلى اخْتِلافِ جَوارِحِکَ، فَجَعَلَ لِبَصرِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِسَمْعِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، ولِلِسانِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِیَدِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِرِجْلِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِبَطْنِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِفَرْجِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، فَهذِهِ الْجَوارِحُ السَّبْعُ الَّتی بِها تَکُونُ الأَفْعالُ.
ثُمَّ جَعَلَ عَزَّ وَجَلَّ لاَِفْعالِکَ عَلَیْکَ حُقُوقاً، فَجَعَلَ لِصَلاتِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِصَوْمِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِصَدَقَتِکَ عَلَیْکَ حَقّاً، وَلِهَدْیکَ عَلَیْکَ حَقّاً.
ثُمّ تَخْرُجُ الْحُقُوقُ مِنْکَ إلى غَیْرِکَ مِنْ ذَوی الْحُقُوقِ الْواجِبَهِ عَلَیْکَ، وَأوجَبُها عَلَیْکَ حُقُوقُ أَئِمَّتِکَ، ثُمّ حقوقُ رَعَیَّتِکَ، ثُمَّ حُقوقُ رَحِمکَ، فهذِهِ حُقُوقٌ یَتَشَعَّبُ مِنْها حُقوقٌ: فَحُقُوقُ أَئِمَّتِکَ ثَلاثَهٌ أوجَبُها عَلَیْکَ حَقُّ سائِسِکَ بِالسُّلْطانِ، ثُمَّ سائِسِکَ بِالْعِلْمِ، ثُمَّ حَقُّ سائِسِکَ بِالْمُلْکَ، وَکُلُّ سائِس إمامٌ. وَحُقُوقُ رَعِیَّتِکَ ثَلاثَه أوجَبُها عَلَیکَ حَقُّ رَعِیَّتکَ بالسُّلطانِ، ثُمّ حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِالعِلْمِ فَإنَّ الجاهِلَ رَعِیَّهُ العالِمِ، وَحَقُّ رَعَیَّتِکَ بِالمِلْکِ مِنَ الأزْواجِ وَما مَلَکَتِ الأَیْمانُ. وَحُقُوقُ رَحِمِکَ کَثیرهٌ مُتَّصِلَهٌ بِقَدْرِ اتِّصال الرَّحمِ فی القَرابَهِ، فَأوجَبُها عَلَیکَ حَقُّ أُمِّکَ، ثُمَّ حَقُّ أبیکَ ثُمّ حَقُّ وَلَدِکَ، ثُمّ حَقُّ أخیکَ، ثُمّ الأقْرَبُ فَالأقْرَبُ وَالأوّلُ فَالأوّلُ، ثُمّ حَقُّ مَوْلاکَ الْمُنعِمُ عَلَیْکَ، ثمّ حَقُّ مَولاکَ الْجارِیَهِ نِعْمَتُکَ عَلَیْهِ، ثُمَّ حَقُّ ذِی الْمَعْروفِ لَدَیْکَ، ثُمَّ حَقُّ مُؤَذِّنِکَ بالصَّلاهِ، ثُمّ حَقُّ إمامِکَ فی صَلاتِکَ، ثُمَّ حَقُّ جَلیسِکَ، ثُمَّ حَقُّ جارِکَ، ثُمّ حَقُّ صاحِبِکَ، ثُمَّ حَقُّ شَریکِکَ، ثُمّ حَقُّ مالِکَ، ثُمَّ حَقُّ غَریمِکَ الَّذی تُطالِبُهُ، ثُمَّ حَقُّ غَریمِکَ الَّذی یُطالِبُکَ، ثُمَّ حَقُّ خَلیطِکَ، ثُمَّ حَقُّ خَصْمِکَ الْمُدَّعی عَلَیْکَ، ثُمّ حَقُّ خَصْمِکَ الَّذِی تَدَّعی عَلَیْهِ، ثُمَّ حَقُّ مُسْتَشیرکَ، ثُمَّ حَقُّ الْمُشیرِ عَلَیْکَ، ثمُّ حَقُّ مُسْتَنْصِحِکَ، ثُمَّ حَقُّ النّاصِحِ لَکَ، ثُمَّ حَقُّ مَنْ هُوَ أَکْبَرُ مِنْکَ، ثُمَّ حَقُّ مَنْ هُوَ أصْغَرُ مِنْکَ، ثُمَّ حَقُّ سائِلِکَ، ثُمَّ حَقُّ مَنْ سَأَلْتَهُ، ثُمَّ حَقُّ مَنْ جَرى لَکَ عَلى یَدَیْهِ مَساءَهٌ بِقَوْل أو فِعْل، أو مَسَرَّهٌ بِذلکَ بِقَول أو فِعْل عَنْ تَعَمُّد مِنْهُ أو غَیرِ تَعَمُّد مِنْهُ، ثُمَّ حَقُّ أهْلِ مِلَّتِکَ عامَّهً، ثُمَّ حَقُّ أهْلِ الذِّمَّهِ.
ترجمه دیباچه رساله حقوق
«بدان که خداى عزّ وجل را بر تو حقوقى است که تو را دربرگرفته اند، در هر حرکتى که انجام دهى، یا سکون و آرامشى که برگزینى; یا جایگاه و مقامى که احراز کنى; یا عضوى که دگرگون کنى; یا ابزارى که به کارگیرى. بعضى از این حقوق بر بعض دیگر بزرگ ترند.
پس بزرگترین حقوق خداوند بر تو، حقوقى است که از حق خودش ـ که ریشه و منشأ همه حق ها است ـ بر تو براى خودش واجب کرده است. آنگاه حقوقى براى تو از سر تا قدمت با در نظر گرفتن تفاوت اندام ها و اعضاء واجب نموده است.
براى دیده ات بر تو حقى قرار داده، و براى گوش تو بر تو حقى قرار داده، و براى زبانت بر تو حقى داده است; این اعضاء هفتگانه اى هستند که اعمال با آنها انجام مى شود.
سپس خداوند عزّوجل براى اعمالت بر تو حقوقى قرار داده است، نمازت و روزه و زکاتت بر تو حقى دارند، و قربانیت نیز بر تو حقى دارد و براى کارهایت نیز حقوقى است.
سپس حقوق از دایره جسم و جان تو بیرون رفته و به سوى آنان که صاحبان حقوق بر تو مى باشند، مى رود. پس واجب ترین همه این حقوق بر تو، حق پیشوایان تو است و سپس حقوق رعیت و سپس حقوق خویشاوندانت. پس اینها حقوقى هستند که حقوق دیگرى از آنها منشعب مى شود.
پس حقوق امامان تو سه حق است; واجب ترین آنها بر تو، حقِ کسى است که بر تو استیلاى سیاسى دارد و تدبیر کار تو، به دست او است. و سپس حق کسى که مدیریت علمى و امر آموزش تو را عهده دار است. سپس حق کسى که از نظر ملکى تحت تسلط او هستى، و هر تدبیر کننده و سرپرستى پیشوا است.
و حقوق زیردستان تو هم سه نوع است; واجب ترین آنها حق کسى است که تحت سلطه تو است، سپس حق کسى که از راه ملکیت بر او تسلط دارى; از قبیل زنان، غلامان و کنیزان.
و حقوق خویشاوندان تو فراوان و به هم پیوسته هستند، به همان اندازه که مى تواند نزدیکى و خویشاوندى از راه رحم گسترش یابد; و واجب ترین آن ها بر تو حق مادر است، بعد حق پدرت، بعد حق فرزندت; سپس به ترتیبى که خویشى نزدیک تر است.
سپس حق آزاد کننده و ولى نعمت تو، سپس حق مولایى که هم اکنون نعمتش بر تو جارى است، سپس حق آنان که به تو خوبى کرده اند، سپس حق مؤذنى که با بانگ اذانش تو را متوجه نماز مى سازد، سپس حق پیشنمازت، سپس حق همنشینت، سپس حق همسایه ات، سپس حق همراه و همسفر، سپس حق شریک تو، سپس حق مال تو، سپس حق بدهکارت و سپس بستانکارت.
سپس حق رفیق و معاشرت، سپس حق خصمى که با تو خصومت داشته و علیه تو اقامه دعوى کرده است، سپس حق کسى که به هنگام درخواست مشورت نظر خود را در اختیار مى گذارد و سپس حق کسى که از تو تقاضاى موعظه و نصیحت دارد.
سپس حق کسى که از تو بزرگتر است، سپس حق کسى که از تو کوچکتر است، سپس حق کسى که از تو درخواست مى کند، سپس حق کسى که تو از او درخواست دارى، سپس حق کسى که از ناحیه او بر تو بدى و زیانى وارد شده است، چه از راه گفتار، چه کردار، یا از ناحیه او به گفتار و کردار، عمدى یا غیر عمدى. شادى به تو رسیده، سپس حق هم کیشانت، سپس حق کفار ذمّى که در پناه اسلام به سر مى برند و سپس حقوقى که بر حسب دگرگونى ها و تحول اسباب زندگى پدید مى آید.
پس خوشا به حال کسى که خداوند او را بر اجراء حقوق واجب خدایى، کمک کرده و براى این کار او را توفیق دهد و در این راه او را استوار و ثابت قدم نگاه دارد.»
منبع: شفقنا