مرحوم سیدجعفر مرتضیعاملی یکی از سرآمدان تاریخنگاری شیعه در عصر حاضر بودند. عده زیادی از اهالی اندیشه و تاریخ بر این گزاره اذعان دارند که شیوه پژوهش و مطالعه ایشان در حوزه تاریخ تحلیلی منحصربهفرد و ویژه است. برجسته بودن زاویه نگاه امامتپژوه در علامه یکی از نقاط مهمی است که آثار ایشان را از دیگر همتایانشان متفاوت کرده است.
«سیدجعفر مرتضی عاملی» که 4 آبان امسال دعوت حق را لبیک گفت، یکی از مورخان برجسته شیعی در گرایش تاریخ صدر اسلام بود که میتوان از شخصیت او به عنوان یکی از عوامل اصلی احیای تاریخ در حوزههای علمیه یاد کرد. سخن گفتن درباره سیدجعفر مرتضی عاملی سخت است. شاید سختتر از آن، نوشتن از او باشد. باید حاصل یک عمر درس و بحث را در چند سطر خلاصه کرد و در تمام این سطور نیمبند، خیانتی به این مجاهدت نکرد؛ جهادی که طی 75 سال، چه در بیروت و نجف و چه در قم و مشهد ادامه داشت و حتی در روزهای سخت تسلط سرطان نیز ترک نشد. این نوشتار تلاش کوچکی است به رسم تقدیر از یک عمر دینداری.
گفتوگوی «وطنامروز» با حجت الاسلام «سید محمد عاملی»، فرزند علامه سیدجعفر مرتضی درباره شیوه پژوهش پدر را در ادامه بخوانید:
***
علامه در ایران
سیدجعفر مرتضیعاملی معروف به علامه سیدجعفر مرتضی بیستم بهمنماه ۱۳۲۳ خورشیدی در شهر بیروت زاده شد. سیدجعفر مرتضی یکی از برجستهترین علمای عصر حاضر و البته متخصص در حوزه تاریخ اسلام و تشیع بود که به سبب همین تخصص و تسلط در امر نگارش سیره ائمه شیعه آوازه بلندی در میان همعصران خود داشت. علامه در طول عمر 75ساله خود بیش از 250 اثر نوشته و منتشر کرد که برخی از آنها مانند الصحیح من سیره النبی الاعظم، الصحیح من سیره الامام علی علیه السلام یا مرتضی من سیره المرتضی و مأساه الزهراء نزد علاقهمندان علوم دینی از جایگاه ویژهای برخوردار است. پرداختن به همه این آثار در توان و فرصت این نوشتار نیست اما اشاره به برخی از مهمترین آنها در ادامه این مطلب و یادداشتهای موازی میسر شده است.
سیدجعفر مرتضی تحصیلات خود را به صورت غیررسمی نزد پدرش آغاز کرد و چندی بعد راهی نجف اشرف شد. در آنجا به مدرسه آیتالله العظمی بروجردی یا جامعهالنجفالدینیه رفت و به تحصیل علوم دینی مشغول شد. 6 سال در نجف ماند و پس از آن به قم آمده، نزد آیات عظام میرمحمدی، زنجانی، فانی، حائری و آملی حاضر شد و همزمان تحقیق و پژوهش در باب موضوعات تاریخی شیعه را آغاز کرد. اقامتش تا سال 1371 در ایران ادامه داشت، پس از آن بار دیگر به لبنان رفت و در تمام این 27 سال، به ایران رفت و آمد داشت.
سالهای اقامت علامه عاملی در قم و تردد به تهران، سالهای مهمی در کارنامه علمی ایشان به حساب میآید. چه از آن جهت که حضورش در ایران و راهاندازی منتدا یا مدرسه علمیه جبل عاملیها سرچشمه برکات علمی فراوانی شد و چه از این جهت که حضور در تهران و تدریس برای دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس باب تازهای در تدریس تاریخ تشیع پیش روی اهالی دانشگاه گشود. علامه در همین سالهای تدریس از ارائه مشاورههای تحقیقاتی و ایجاد شرایط مناسب برای تحصیل طلاب لبنانی در ایران و فتح باب تعامل شیعیان علاقهمند به امور پژوهشی نیز غافل نبود. جعفر مرتضی طی ۲۵ سال سکونت در شهر قم دستی بر آتش مباحث مربوط به حکومت از سیره اهلبیت داشت و مجموعهای نیز در این باره تدوین کرد؛ مجموعهای که پیش از هر چیز نشانگر زاویه نگاه سیدجعفر به بحث حکومت و ارتباط سیاستورزی با سیره بود. ایشان پس از بازگشت به بیروت در اواخر سال ۱۹۹۳میلادی، تلاشهای پژوهشی و تربیتی خود را در جنوب لبنان- که آن زمان در اشغال اسرائیل بود- نیز همچون ایران ادامه داد. او علاوه بر پژوهش در زمینه تاریخ تشیع و تاسیس مرکزی تحقیقاتی در بیروت، به برگزاری جلسات مختلف برای جوانان شیعه لبنانی همت گماشت و از این طریق، نسلی از فعالان مذهبی در میان شیعیان لبنان به وجود آورد. یکی از مهمترین اقدامات سیدجعفر مرتضی در مسیر آموزش، تاسیس حوزه علمیهای در شهر بیروت بوده است؛ مدرسهای که با زاویه نگاه و هدف نهایی سید جعفر به امور شیعه راهاندازی شده و در هر اقدامی متوجه دفاع از امامت و ولایت و تلاش مستمر در پاسخگویی به شبهات اعتقادی پیرامون تشیع بوده است.
حاصل 3 مکتب فکری
ویژگیهای منحصر به فرد آثار علامه عاملی، در کنار مشخصات دانش فردی ایشان، مهمترین دلایل اهمیت این تالیفات هستند. سیدجعفر مرتضی یکی از مورخان برجسته شیعی در گرایش تاریخ صدر اسلام بود که میتوان از شخصیت او به عنوان یکی از عوامل اصلی احیای تاریخ در حوزههای علمیه یاد کرد. آثار تاریخی او چندین ویژگی مهم دارد که پیش از اشاره به آنها، میتوان گذاری بر شخصیت سید داشت.
رسول جعفریان، از شاگردان علامه عاملی که سالهاست در حوزه تاریخ اسلام به فعالیت و پژوهش مشغول است، در این باره میگوید: «آقای سیدجعفر مرتضی، حاصل 3 مکتب فکری بود: یکی مکتب لبنان که ادبیات نگارشی ایشان و انس و الفتش با آثار آن دیار، علاوه بر تربیت در دوره کودکی، میراث آن دوره است. دیگر نجف که چند سالی در آنجا مانده و تحصیل کرده بود و البته جزو معدود طلبههایی بود که آنجا را ترک کرد و سال ۴۷ به قم آمد. و سوم مکتب قم که عمده تحصیل و تحقیق و تألیفات ایشان در آنجا بود و تا سال 71 نیز در آنجا باقی مانده بود».
او سهم مکتب قم و اساتید علامه در شکلگیری شخصیت و ممیزات آثار علامه را بیش از دیگر مکاتب میداند و اینطور ادامه میدهد: «در قم، بیش از همه با 3 استاد همنشین بود. آیتالله سیدمهدی روحانی، آیتالله احمدیمیانجی و آیتالله میرمحمدی. از طریق آنها با جمعی از علمای دیگر مانند آیتالله شبیریزنجانی، آیتالله آذری و… مربوط بود. در کل، بیشتر تحت تأثیر آیتالله روحانی بود. خاطرم هست و شاهد بودم، تا زمانی که در ایران بود، همه آثارش را قبل از چاپ به آقای روحانی و احمدیمیانجی میداد تا مرور کنند، چنان که در بسیاری از آنها به ایشان اشاره کرده است».
جعفریان وقتی به موشکافی ویژگیهای علامه در روششناسی و تحقیقات تاریخی میرسد، دقت در تدوین، مطالعات جامع و سریع و البته مشورت با اهالی علم را از مهمترین ویژگیهای سید میداند و میگوید: «سیدجعفر مرتضی نبوغ خاصی در استنباط از نصوص تاریخی داشت، متون را زیاد میخواند و همزمان با سرعت انتقال، در تدوین مطالب هم بسیار سریع بود... خودشان میگفتند یادداشتنویسی پشت کتابها را که عملا فیشنویسی از داخل کتاب بود، از آثار سیدعبدالحسین شرفالدین یاد گرفتند. سیدجعفر در 2 اثر حیات امام رضا و حدیث افک، نشان داد ورودش در تاریخ متفاوت با دیگران است؛ هم روش دارد و هم اهل تتبع گسترده است. به هر حال، ایشان در یک فضای پرنشاطی فعالیت نگارشی خود را آغاز کرد و البته ادامه داد. سیدمرتضی نقادانه کار میکرد و هرچند، خطکشی مذهبی در بحثهای انتقادی خود میکرد اما کثرت تتبع، نقادی سندی و متنی و حدسهای تند و تیز ایشان، راه را برای اظهارات جدید فراهم میکرد». ممیزه مهم دیگری که درباره آثار سیدجعفر مرتضی مورد اشاره واقع شده، سادگی در بیان است. علامه تاکیدی بر استفاده از ویراستار در تالیفاتشان نداشتند و آثار باقی مانده از ایشان به قلم شخص ایشان است؛ نکتهای که از نظر اهالی حوزه و دانشگاه نیز مغفول نمانده است. نوع نگارش سیدجعفر را باید مثالزدنی دانست. مطالب اثر با حفظ صورت علمی و محققانه، آنچنان ساده ارائه شده که مخاطب نیازی به مراجعه به منابع دیگر برای فهم مطالب ندارد. علامه توجه دارد که مخاطب را چگونه با خود همراه کند، او را ابتدا درباره دشواریهای تحلیل آگاه کرده و سپس قدم به قدم با مخاطب در تبیین رویدادها پیش میرود و در نهایت بهصورت ساده و روان نتیجهگیری هر بخش را به مخاطب ارائه میدهد. این سادگی در کنار روش ویژه علامه برای بیان سیره منجر به نتیجهای شده که امروز در قالب الصحیح من سیره النبی الاعظم یا الصحیح من سیره الامام علی پیش روی ما است.
پژوهش به شیوه شیعه!
شروع کار علامه بهصورت تخصص پژوهش در تاریخ هنگامی بود که با برخی مسائل شبههبرانگیز از جانب برخی محققان درباره مسأله ولایتعهدی حضرت رضا مواجه شد. هر چند که ایشان پیش از این مواجهه نیز علاقه زیادی به تحقیق و تدبر در تاریخ شیعه داشت اما برخورد با موضوع ابنعباس و تهمتی که به او درباره دزدی اموال بصره چسبانده شد و اینکه چگونه ممکن است شخصی مثل ابنعباس که مفسر قرآن است و این همه از او تعریف شده دست به چنین کاری زده باشد، ایشان را به تحقیق جدی در این مورد واداشت. پس از آن و اندک زمانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اما اندیشه تدوین کتابی با عنوان الصحیح من سیره النبی الاعظم در ذهن علامه جرقه زد. نتیجه این اندیشه البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ثمر رسید؛ اثری که باعث شهرت بیشتر ایشان در دنیای تاریخ شد. سیدجعفر مرتضی با وارد کردن مباحث اجتهادی و روش استنباطی در تاریخ مناظر پژوهشی جدیدی به روی علاقهمندان به کارهای تاریخی بویژه دوستداران تاریخ پیامبر (صلیالله علیه و آله) و امیرالمومنین (علیهالسلام) بازگشود. از ویژگیهای مهم روش کار تاریخی استاد نشان دادن کارکردهای مباحث تاریخی در دفاع از مبانی کلامی شیعی و همچنین حمله جدی و روشمند به مبانی کلامی اهل سنت با استفاده از تاریخ است. تتبع وسیع، ارزیابی دقیق، ریشهیابی هوشمندانه از حوادث، نشان دادن بیپروا و بیمحابای دستهای جعل و تحریف، افشای چهرههای فریبکار در نگارش متون تاریخی و بررسی دقیق بسیاری از آنها، آشنایی گسترده و عمیق با منابع تاریخی و در نهایت روشهای ابتکاری او در تدوین و بررسی سیره از ویژگیهای برجسته استاد بود که در بسیاری از آنها متمایز از دیگر مورخان است.
***
مجتهدِ تاریخنویس!
* مرحوم سیدجعفر مرتضیعاملی یکی از سرآمدان تاریخنگاری شیعه در عصر حاضر بودند. عده زیادی از اهالی اندیشه و تاریخ بر این گزاره اذعان دارند که شیوه پژوهش و مطالعه ایشان در حوزه تاریخ تحلیلی منحصربهفرد و ویژه است. برجسته بودن زاویه نگاه امامتپژوه در علامه یکی از نقاط مهمی است که آثار ایشان را از دیگر همتایانشان متفاوت کرده است. توجه به محوریت حضرت امیر و حضرت رضا از یکسو و همچنین شخص پیامبر اسلام باعث شده بسیاری از اهالی تاریخ وجه امامتپژوهی را در تاریخنویسی ایشان غالب بدانند؛ دلیل این تأکید از سوی علامه و مهمترین نمودهای این شیوه تحلیل کدامند؟
علامه کتابهای مهمی در موضوع امامتپژوهی و البته درباره شخص پیامبر اسلام دارند. ایشان همواره تاکید داشتند در دستهبندی آثارشان نیز طبقه جدایی برای موضوع امامتپژوهی درست نشود. از این رو که همواره اینطور تاکید میکردند در دین اسلام امام و پیامبر شخصیتهایى منزوى از مردم و زندگى آنان نبوده و نیستند؛ طورى که از مردم خواسته شده باشد فقط تقدیسشان کنند و به آنان تبرک جویند. امام و پیامبر اینگونه نیستند. پس درباره اموری که امروز به ایشان مربوط میشود نیز نمیتوان چنین فضایی ایجاد کرد و بین زندگی یا سیره ائمه و پیامبر و زندگی روزمره مردم حد و مرزی ایجاد کرد.
امامان معصوم و پیامبر، مردان تلاش و کوشش هستند، با مردم زندگى میکنند، برای مردم زندگى میکنند، بین آنها به سر میبرند و حتى میتوان گفت به نزدیکترین شکل ممکن میان مردم هستند و حضور دارند. مردم آنها را میبینند و مستقیما و بدون هیچ واسطهاى با ایشان تعامل میکنند و هر ریز و درشتى را از آنها فرا میگیرند و تمام حرکات و سکناتشان را به دقت از نظر میگذرانند. میتوان گفت به همین دلیل است که خداوند آنان را اسوه و پیشوا قرار داده است.
از آنجا که اسلام به تمام شئون زندگى انسان نظر دارد و حتى در جزئیات امور هم همراه مردم است، این به معناى ضرورت تحقیقات فراوان در اسلام و دقت نظر در آن است. اینجا اصلى است که باید تمام فروع به آن منتهى شود و دریایى است که تمام نهرها باید به آن بریزد؛ اصل امامت همان است که نهرهای زندگی مردم باید به آن بریزد. اصل امامت یا همان پیشوایى و چشمه معرفت و الهام در انبیا و اوصیایشان تحقق مییابد؛ همان کسانى که راهنماى حق و دین هسـتند و تنها ایشان راه مستقیم، درست و اصلىاند. این همان چیزى است که باید همت گذاشت و مردم را به آن راهنمایى کرد و بین آنها با این اصل ارتباط برقرار کرد، چون امام چشمه زلالى است که سیرابشان میکند و به روحشان جانى دوباره میبخشد. امام همان کسى است که آنها را از زشتىها باز میدارد و بلا را از آنها دور میکند. ائمه پناهگاهى براى حل مشکلات و عبور از معضلات هستند. البته در معرفى امام به مردم باید توجه داشت که امامت، صرف تصورات مجرد و مفاهیم ذهنی نیست، بلکه مسألهاى واقعى و خارجى است که در تمام جزئیات زندگى همراه انسان است و در او تأثیر میگذارد. امامت راه زندگى و روش زیستن است. امامت همه جا با انسان حضور دارد، حتى زمان خوردن و آشامیدن، خرید و فروش، حضور در کنار همسر یا فرزندان، بیدارى و خواب، شب و روز، سیاست، اقتصاد و تربیت، جنگ و صلح و خلاصه! در تمام شئون؛ چه شئون مهم و حیاتى و چه شئون کوچک و کمتأثیر. پس موضوع امامت باید در تمام بحثها، سخنرانىها و کتابها وجود داشته باشد، چون مردم همانطور که به آب، غذا و هوا نیازمندند به معنا و مفهوم امامت هم نیازمندند.
تقریبا روشن است که ایشان در موضوع امامت چه کتابهایى نوشتهاند؛ میشود کتابهاى «اهل البیت فى آیه التطهیر»، «الغدیر و المعارضون»، «لست بفوق أن أخطئ»، «الولایه التشریعیه» و ... را نام برد.
* علامه در تعداد زیادی از تألیفاتشان به شبهات و نیازهای روز جامعه توجه داشتند؛ مهمترین حوزه مورد توجه علامه کدام بود؟ ایشان مسأله خاصی برای پردازش در نظر داشتند که بیماری و فقدانشان منجر به نپرداختن به آن مسأله شده باشد؟ تأکید علامه در پردازش مسائل روز بر کدام حوزه بود؟
مرحوم علامه در موارد زیادی و همچنین مقدمات برخی آثارشان به این نکته اشاره کردند. وقتی شبههای درباره موضوعی در مورد ائمه و حضرات میدیدند و بعد تاریخی و تحلیلی آن را برجسته میدیدند، سعی میکردند درصدد پاسخدهی علمی برآیند. شبهه در حقیقت همان گزاره یا تحلیل باطلى است که از سوی برخی اهالی باطل به ظاهر و زیور حق آراسته و علامات و ظواهر حق به آن داده شده است به طورى که براى بسیارى از مردم تشخیص آن دشوار است و این امر، مهارت متقلبان در امر تشبیه حق به باطل را نشان میدهد. شبهه مانند درهم و دینار تقلبى است که جنس واقعى آن پست و بىارزش است اما به گونهاى رنگ شده که آن را شبیه فلزات گرانقیمتى چون طلا و نقره کرده است. نکته اصلی همینجاست، چنین تقلبهایى معمولا نسبت به اشیا و مسائلى اتفاق میافتد که مورد توجه و رقابت هستند و در رشد، تکامل و پیشرفت نقش حیاتى دارند. زمینههاى اعتقادى و ایمانى هم که در موضعگیرىها، اخلاقیات، زندگى و اهداف بشر تأثیر بسزایى دارند، از جمله مواضعى است که طمعکاران و هواپرستان تلاش دارند در آن دست به تقلب و فریبکارى بزنند، چون زمینههاى اعتقادى بسیار مهم و از جمله مسائلى هستند که به ناچار هرکسى به شکلى با آن سروکار دارد. همین اهمیت فوقالعاده، دستاندرکاران و آگاهان را وامیدارد که همیشه اقدامات خصمانه اهل باطل را علیه حق و اهل حق زیر نظر بگیرند؛ اقداماتى که عقیده، فکر و ایمان آنها را مورد هدف قرار میدهد. باید با تمام تلاشهایى که در زمینه تحریف، هتک حرمت، کوچک کردن و بىتأثیر کردن مقدسات بر وجدان مردم میشود، مقابله کرد، چون فرصت دادن به دشمن در این زمینه به معناى اجازه دادن به او براى نابود کردن آثار خیر و صلاحى است که در این زمینه تدوین شده یا وجود دارد. همین موضوع اهل فکر و قلم را وادار میکند با هوشیارى در مقابل این خطر بایستند و براى دفع آن تلاش کنند. اهل فکر و قلم مدافعان، رهبران، حامیان و مرزبانان فکرى و ایمانى این امتند و هوشیار نبودن آنها به معناى کوتاهى در حق کیان اسلام است و این یعنى نابودى دین و تشیع.
مرحوم علامه نیز مبتنی بر همین گزارهها و زاویه نگاه، درصدد پاسخگویی به شبهات گوناگون برمیآمدند و در این راه شیوه تحلیل و گردآوری ویژه خود را داشتند.
* تأکید علامه بر روش اجتهادی در تاریخپژوهی یکی از مهمترین وجوه پژوهشهایشان است؛ از نظر شما معنای این شیوه پژوهش اجتهادی و ابعاد آن چیست؟ جایگاه مفهوم اجتهاد در شیوه پژوهشی علامه عاملی چگونه بود؟
این یکی از مهمترین محورهایی است که ایشان نیز در برخی سخنرانیها، مصاحبهها یا هنگام تدریس به آن اشاره و البته تاکید میکردند. ایشان همواره اینطور میفرمودند که روش تعامل با روایات تاریخى فرقى با روش تعامل با سایر روایات مانند: «روایات فقهى»، «اعتقادى»، «تفسیرى» و... ندارد. محقق در روایت فقهى نیاز به بحث سندى و دلالتى دارد؛ نیازمند ترجیح بین روایات یا جمع روایات به ظاهر معارض است. او باید روایت به دست آمده از دل پژوهشهایش را بر قرآن یا بر مسلمات فقهى، اعتقادى، پزشکى و سایر علوم عرضه کند. در واقع به این وسیله روایت را در سنجه با این گزارههای برگرفته از علوم و فنون و متون گوناگون گذاشته و سعی در اجتهاد کند.
در تحلیل روایات تاریخى که واقعهاى را نقل میکند یا مسألهاى را به پیامبر یا امام یا عالمى نسبت میدهد نیز مسأله به همین شکل است؛ وقتى قرآن به واقعهاى اشاره میکند، محقق تاریخ باید زمان و مکان نزول سوره یا آیه را مشخص کند. او نیازمند جستوجو در احادیث تفسیرى است و باید با دقت آن احادیث را بر آیه منطبق کند. گاهى نیاز به جستوجوهاى فراوان و عمیق دارد تا به اهداف آیات و اشارات و خصوصیات زیادى که در آنها نهفته است دست یابد. در این میان البته ممکن است برخی روایات معارض با ادله فقهى باشد یا اصلا در تناقض با آن باشد یا موافق یا مخالف قاعدهاى در قرآن یا متون فقهی دیگر باشد. همینجاست که نیاز به مراجعه به ادله آن مسأله و اجتهاد پیدا میشود. مورخ به اجتهاد متوسل میشود تا بتواند نظر درست را از نادرست و نقل سالم و محکم را از ساختگى و تحریف شده تشخیص دهد. خلاصه! ممارست محققانه در روایات مشخص میکند در بسیارى موارد پژوهشگر باید در تحقیقاتش از ابزاری به نام مفهوم اجتهاد براى یافتن حق و حقیقت استفاده کند.
* مرحوم علامه دستی بر آتش تفسیر قرآن داشتند؛ تأثیر این تجربه تفسیری در فضای تاریخنگاریشان چطور ارزیابی میشود؟ ارتباط تفسیر و تدوین تاریخ از دیدگاه علامه چگونه است؟
مرحوم علامه عاملی در یکی از مصاحبههایشان درباره همین مسأله نکاتی را فرمودهاند. ایشان اعتقاد داشتند قرآن کتاب تاریخ نیســت، بلکه مشرف بر تمام کتابها و متونى است که به ما رسیده است؛ خواه این متون تاریخى باشند یا فقهى یا اعتقادى یا سایر موضوعات. قرآن برتمام افکار، رفتارها، موضعگیرىها، ارزشها، عقاید، روشها و خلاصه! بر همه چیز هیمنه و برترى دارد. قرآن است که بر آنها حکم میراند و معیار صحت و سقم آنهاست و بدون شک هرچه در تعارض با قرآن باشد، دروغ و باطل است. پس بهروشنی میتوان گفت نقش تفسیر آیاتی از قرآن در سنجش گزارههای تاریخی و اهمیت دست اول بودن این منابع چگونه برای علامه اهمیت داشته و دارد.
نکته مهم دیگری که در این راستا باید به آن اشاره کرد، این است که البته آنچه به صراحت در قرآن مطرح نشده و در سایر متون نقل شده، اگر با ملاکهاى قرآنى سازگارى داشته باشد و از نظر قرآن شرایط قبول و پذیرش را دارا باشد، مورد اعتماد قرار میگیرد. آن دسته از متونى که اینچنین شرایطى را دارا نیستند به 2 دسته تقسیم میشوند: دسته اول- آن بخش از روایات تاریخى که با اصول و ضوابط قرآنى تعارض و تناقض دارند؛ مثلا این موارد از اصول قرآنى هستند و گزارههای مهم باید با چنین مفاهیمی سنجیده شود. گزارههایی همچون عصمت انبیا، طهارت مطلق اهل بیت نبوت از هر پلیدى و عیب و نقص، عدم جواز نسبت دادن ظلم و جهل به خداوند و اینکه هیچ چشمى خداوند را درک نمى کند اما او چشمها را درک میکند. در صورت پذیرش این مفاهیم و صحت آنها که از قرآن برآمده است، اگر روایتى کارى را به انبیا نسبت دهد که با عصمت ایشان منافات دارد یا چیزى را که منافى طهارت اهلبیت است به ایشان نسبت دهد یا هر یک از مواردی را که در ابتدای این پاسخ به آنها اشاره کردیم مورد نفی قرار دهد، در ساختگى و دروغ بودنش شکى نیست، چون با ضوابط قرآنى تعارض دارد و این تعارض برای ما گزاره نهایی و مرجع صدور رای است. در کنار این نسبت، دسته دیگری از روایات یا گزارههای قرآنی وجود دارد که مضمون آنها با محکمات قرآن تناقض ندارد و با هیچ یک از اصول، ضوابط و قوانینى که خداوند وضع فرموده نیز در تعارض نیست، چنین روایاتى محکوم به بطلان نیست، بلکه در محدوده احتمالات باقى میماند و طبق روال طبیعى درباره آنها تحقیق میشود. از این حیث است که میتوان اهمیت تفسیر و تحلیل قرآنی درباره گزارههای تاریخی، بویژه درباره تاریخ امامت و پیامبر را بهروشنی درک کرد.
***
تنها کلمه است که میماند!
احمدرضا کلانتری: تکثر آثار علامه سیدجعفر مرتضیعاملی، مهمترین ویژگی شیوه پژوهش ایشان است. اهالی اندیشه و شاگردان ایشان تعداد این آثار را بیش از 200 جلد دانستهاند؛ تالیفاتی که قطعا بخش مهمی از اندوخته شیعه در باب تاریخ تحلیلی اسلام و سیره اهلبیت به حساب میآید. در این نوشتار، گزیدهای از مهمترین آثار علامه را مرور میکنیم.
* کتابی که شهید شد؛ اَلصَّحیح مِنْ سیرَهِ النّبیِّ الْاَعْظَم(ص)
یکی از 2 کتاب مهمی که علامه عاملی در باب سیره پیامبر(ص) و اهلبیت نوشته است؛ کتابی به زبان عربی که ابتدا در بخشهای مختلفی و در دوره ۱۱ جلدی تا پایان جنگ احزاب تدوین شد و بعدها در دوره ۳۵ جلدی تا پایان رویداد سقیفه را نیز در برگرفت و پس از آن کاملتر از بار نخست، به چاپ رسید. الصحیح حدود یکهزار و 700 منبع دارد و در 2 جلد به زبان فارسی نیز خلاصه شده است. این اثر عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را نیز دریافت کرد که البته این تقدیر با حواشی مهمی همراه بود.
الصحیح من سیره النبی الاعظم؛ بهزعم بسیاری از کارشناسان حوزه تاریخ اسلام غنیترین سیرهای است که از پیامبر به رشته تحریر درآمده است. علامه بارها و در محافل گوناگون تاکید شدیدی بر پرهیز از هرگونه تغییر و تحول در این اثر داشتند. تاکیدی که متاسفانه در جریان ترجمه و تلخیص کتاب نادیده انگاشته شده و ایشان را مجبور به واکنش کرد. پیش از برگزاری مراسم رونمایی از کتاب ترجمه شده، علامه دست به قلم بردند و بهصورت رسمی نارضایتیشان از این اقدام را اعلام کردند. ایشان پس از این ماجرا ایران را ترک کردند و در مراسم ترتیب داده شده از سوی وزارت ارشاد نیز حضور نیافتند.
ایشان در پاسخ به سوالی درباره رد ترجمه الصحیح من سیره النبی الاعظم اینطور گفتند: «آنچه تحت عنوان سیره پیامبر(ص) و به نام ترجمه الصحیح ارائه شده است، برای اسلام ضرر دارد. من معتقدم برای رفع این خطر از اسلام باید اکنون جلوی پیشرفت این ضرر گرفته شود. متأسفم که خطر را میبینند و نسبت به آن حساسیت نشان داده نمیشود».
* صحیحترین روایت از امیر مومنان!
الصحیح من سیره الامام علی؛ عنوان دومین اثر مهم علامه سیدجعفر مرتضیعاملی است؛ کتابی که در 20 جلد، به زندگینامه و سیره عملی حضرت علی ابنابیطالب میپردازد. این کتاب شامل 3 بخش و 20 جلد است که هر بخشی جدا، شامل چند باب و دارای چندین فصل مربوط به خود است. زندگانی امیرالمومنین در دوران حیات پیامبر اکرم، ازدواج امیرالمومنین با حضرت زهرا(س)، تاریخ جنگهایی که حضرت در آنها شرکت داشتهاند، نقاط عطف زندگی حضرت در دوران حیات سیاسی و اجتماعی پیامبر و پس از آن پرداخت به شیوه حیات امیرالمومنین در دوران پس از رحلت پیامبر از مهمترین سرفصلهای این کتاب است.
علامه عاملی درباره این کتاب اینطور نوشتهاند:«بدین سان روشن شد مصحف علی با قرآن موجود هیچگونه تفاوت نداشته است و تفاوتهای یاد شده و افزونیهای دیگر، تفسیر و تأویل آیات بود و نه جز آن».
* از رنجی که شنیده نشد...
مَأساهُ الزهراء(س)، کتابی است که علامه با انگیزه روشن پاسخدهی به شبهات موجود پیرامون شخصیت حضرت زهرا نوشته است. ایشان در مقدمه کتاب نیز به این مسأله اشاره کردهاند و تدوین این اثر را در پاسخ به شبهات سیدمحمدحسین فضلالله عنوان کردهاند.
علامه جعفر مرتضی پس از تالیف و انتشار این 2 جلد کتاب، کتاب دیگری در 2 جلد تالیف کرده و نام «خلفیات ماساه الزهراء» را بر آن نهاد. این 2 جلد موخر، به نوعی کاملکننده محتوایی است که در ماساه به مخاطب عرضه شده است. سیدجعفر مرتضیعاملی در این کتاب پس از بیان مناقب و فضایل حضرت زهرا به تفصیل از حوادثی که برای آن حضرت پس از رحلت رسول خدا(ص) پیش آمد سخن گفته و موضوع شهادت و چگونگی آن را بررسی و تحلیل کرده است.
منبع:ابنا