پیامبرانِ راستین، همواره رسولان الهیِ پیشین را تصدیق کردهاند و به آمدنِ هدایتگران بعدی بشارت دادهاند. به عنوان نمونه عیسی بن مریم (ع) این چنین با بنی اسراییل سخن گفت:
"همانا من فرستادهی خدا به سوی شما هستم. تورات را که پیش از من بوده تصدیق میکنم و به رسولی که پس از من میآید و نامش احمد است، بشارت میدهم"
نویسنده: زهرا مرادی
...........................................................................................................................................................................................................................
در انجیل، از زبان حضرت عیسی (ع) چنین بشارت شده که:
"چون آن «فارقلیط» که از نزد پدر برای شما میفرستم بیاید، یعنی روحِ راستی که از نزد پدر میآید، او خود درباره من شهادت خواهد داد[1].
من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم «فارقلیط» نزد شما نخواهد آمد. امّا اگر بروم او را نزد شما میفرستم [2] .
ولیكن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد كرد زیرا كه از خود تكلّم نمیكند بلكه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد [3]."
مقدمه:
پیامبرانِ راستین، همواره رسولان الهیِ پیشین را تصدیق کردهاند و به آمدنِ هدایتگران بعدی بشارت دادهاند. به عنوان نمونه عیسی بن مریم (ع) این چنین با بنی اسراییل سخن گفت:
"همانا من فرستادهی خدا به سوی شما هستم. تورات را که پیش از من بوده تصدیق میکنم و به رسولی که پس از من میآید و نامش احمد است، بشارت میدهم"[4].
قرآن کریم به صراحت اعلام میکند که بشارتِ آمدن پیامبر اسلام در کتب آسمانیِ تورات و انجیل وجود داشته:
"کسانی که از رسول پیامبر امّی (پیامبری از امّ القری یعنی مکه) [5] تبعیت میکنند؛ همان [رسولی] که [نام و نشانههای] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته مییابند ..."[6].
توصیفات پیامبر خاتم، آنچنان آشکار و واضح در کتب آسمانی پیشین آمده بود که اهل کتاب با دیدن محمد مصطفی (ص)، او را میشناختند و میفهمیدند که وی همان پیامبر وعده داده شده است. قرآن، این موضوع را اینگونه بیان میکند:
"کسانی که به ایشان کتاب داده ایم (اهل کتاب)، همان گونه که پسران خود را میشناسند، او (پیامبر اسلام) را میشناسند"[7].
در این نوشتار به برخی از بشاراتی که دربارهی رسول خاتم در تورات و انجیلِ امروزی قابل مشاهده است، اشاره میگردد:
پیامبر موعود (آن نبی)!
با استناد بر اناجیل موجود، مردمِ زمان حضرت یحیی (ع)، در انتظار دو شخصیت جهانی بودند: یکی «مسیح» و دیگری فرستادهای که از او با عبارت «آن نبی» (= آن پیامبر) یاد کردهاند.
به عنوان نمونه، در انجیل یوحنا چنین آمده که در آغاز نبوت حضرت عیسی (ع)، پس از آنکه ایشان مردم را موعظه میفرمایند، آنها از یکدیگر سوال میکنند که این شخص کیست؟ آیا «مسیح» است و یا «آن نبی» است که پیامبران پیشین به آمدنش بشارت دادهاند؟ متن انجیل به این صورت است:
"آنگاه بسیارى از آن گروه، چون این کلام را شنیدند، گفتند: در حقیقت، این شخص «همان نبى» است و بعضى گفتند: او «مسیح» است و بعضى گفتند: مگر مسیح از جلیل مىآید؟ ... پس درباره او در میان مردم اختلاف افتاد" [8] .
از این عبارات چنین نتیجه میشود که مردمِ آن زمان با توجه به بشارتهای داده شده توسط پیامبران پیشین، در انتظار آمدن دو موعود الهی - «مسیح» و «آن نبی» - بودهاند و بر سر اینکه فرد موعظه کننده کدامیک از آن دو شخصیت است، به اختلاف افتادند.
در جای دیگری از انجیل اشاره شده که چنین سوالی دربارهی حضرت یحیی (ع) نیز مطرح بوده. از ایشان سوال میشود: «آیا تو مسیح هستی؟» یحیی (ع) پاسخ میدهد: «نه». میپرسند: «آیا تو الیاس هستی؟» یحیی (ع) دوباره پاسخ منفی میدهد. سپس از ایشان سوال میکنند: «آیا تو «آن نبی» هستی؟» باز هم یحیی (ع) میفرماید: «نه». متن انجیل به این صورت است:
"این است شهادت یحیى در وقتى که یهودیان از اورشلیم، کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستى. که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آنگاه از او سؤال کردند: پس چه؟ آیا تو الیاس هستى؟ گفت: نیستم. آیا تو «آن نبى» هستى؟ جواب داد که نى ... پس از او سؤال کرده، گفتند: اگر تو مسیح و الیاس و «آن نبى» نیستى پس براى چه تعمید مىدهى؟ ... یحیى در جواب ایشان گفت: ... او (آن نبی) آن است که بعد از من مىآید، اما پیش از من شده است که من لایق آن نیستم که بند نعلینش را باز کنم"[9]
نتیجه آنکه: مردمانِ عصر یحیی و عیسی – که درود خدا بر آنها باد - در انتظار دو موعود الهی بودند: یکی «مسیح» و دیگری پیامبری که او را با عبارت «آن نبی» میخواندند. با توجه به فقرات یاد شده از انجیل، واضح است که «مسیح» و «آن نبی»، به دو شخصیت مجزا اشاره دارد؛ چراکه مثلا وقتی یحیی (ع) به آنان که میپرسند «آیا تو مسیح هستی» پاسخ منفی میدهد، آنها دوباره سوال میکنند «پس آیا تو آن نبی هستی؟». و البته حضرت یحیی باز هم پاسخ منفی میدهد.
سوالی که مطرح میشود این است که شخصیت دوم (آن نبی) که همگان در انتظار آمدنش بودند، چه کسی است؟ در ادامه با استناد به فرازهای دیگری از کتاب مقدس به این نتیجه خواهیم رسید که مقصود از «آن نبی» همان پیامبر خاتم است که پیامبران پیشین به آمدنش بشارت داده بودند.
نبیای مثل موسی از برادران بنی اسراییل
در تورات چنین آمده که: وقتی موسی (ع) بنی اسراییل را از مصر و بندگی فرعون میرهاند و پس از چهل سال سرگردانی در بیابانها به حوالی رود اردن میرسد، خداوند به وی خبر میدهد که موسی از آن رود، عبور نمیكند و در همان مکان از دنیا میرود[10] . موسی (ع) تمامی اسباط دوازده گانهی بنی اسراییل را جمع کرده، کلام خدا را به آنها منتقل میکند[11]. او به مردم بشارت میدهد که در آینده، خداوند نبیای بزرگ میفرستد که همگان باید از او اطاعت کنند. متن تورات به این صورت است:
"و خداوند به من گفت ... نبیای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت و هر كسی که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود، من از او مطالبه خواهم کرد (از کسانی که اطاعتش نکنند بازخواست خواهم کرد"[12] .
در اینکه «آن نبی» به چه شخصیتی اشاره میکند، اتفاق نظر وجود ندارد. عدهای می گویند مقصود، عیسی مسیح (ع) است و عدهای معتقدند «آن نبی» به محمد مصطفی (ص) اشاره میکند.
برای روشن شدن این موضوع که مصداق این بشارت کدامیک از این دو فرستادهی بزرگ است، باید عبارات مذکور با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرند.
یکی از ویژگیهای نبیای كه موسی (ع) به آمدنش نوید داده، آن است که او از میان برادران بنی اسراییل برانگیخته میشود و نه از قوم بنی اسراییل. این در حالی است که حضرت عیسی (ع) پیامبری بنی اسراییلی است؛ ولی حضرت محمد (ص) از بنی اسماعیلیان بوده که برادران بنی اسراییل محسوب میشوند. [13] بنابراین، این احتمال که موعود بشارت داده شده، حضرت عیسی (ع) باشد، منتفی خواهد بود.
فارقلیط میآید.
در انجیل یوحنا از زبان عیسی (ع) بشارت به آمدن شخصیتی به نام «فارقلیط» داده شده است. عیسی (ع) بارها و با تاکید فراوان به حواریون وصیت میکند منتظر آمدن این شخصیت باشند. عبارات زیر نمونههایی از بشارت به آمدن «فارقلیط» در انجیل یوحنا است:
"اگر مرا دوست دارید احكام مرا نگاه دارید و من از پدر سؤال می كنم و «فارقلیط» دیگر به شما عطا خواهد كرد تا همیشه با شما بماند [14] .
لیکن چون «فارقلیط» که او را از جانب پدر نزد شما میفرستم آید، یعنی روحِ راستی که از پدر مصادر می گردد، او بر من شهادت خواهد داد[15].
من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم «فارقلیط» نزد شما نخواهد آمد. امّا اگر بروم او را نزد شما میفرستم[16] .
ولیكن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد كرد زیرا كه از خود تكلّم نمیكند بلكه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد [17] ".
اما «فارقلیط» که مسیح اینگونه با تاکید بشارت آمدنش را داده، چه کسی است؟
در اناجیل فارسی، عموما به جای واژهی «فارقلیط» از لفظ «تسلّی دهنده» استفاده شده و بیشتر مفسران مسیحی، آن را به «روح القدس» تفسیر کردهاند.
در ادامه به چند نکتهی مهم[18] اشاره میگردد که توسط آنها فرضیهی تطبیق فارقلیط به روح القدس زیر سوال میرود:
نکتهی نخست: معنای فارقلیط، «احمد» است یا «تسلّی دهنده»؟!
مسیح (ع) به زبان «آرامی» سخن میگفت. اما انجیل یوحنا که بشارت به آمدنِ شخصیتی الهی پس از مسیح را مطرح کرده، به زبان «یونانی» نوشته شده است. در واقع آنچه یوحنا در انجیل نگاشته، ترجمهی سخنان مسیح (ع) از آرامی به یونانی است. لذا مشخص نیست حضرت عیسی (ع) در صحبتهایش دقیقا چه کلمهای را به جای «فارقلیط» به زبان آورده است.
هنگامی که متنی از زبان اصلی به زبانهای دیگر ترجمه میشود، این احتمال وجود دارد که بسته به سلیقه و دیدگاه مترجمان، متن اولیه دستخوش تغییرات و یا تحریفات قابل توجهی گردد. بدیهی است اگر چنین امری دربارهی کلام وحی رُخ دهد (یعنی در ترجمه، کلام خدا از مقصود مورد نظر فاصله بگیرد)، تَبَعات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. چراکه خداوند، پیام هدایت خود را توسط پیامبرانش برای مردم فرستاده ولی فرد یا افرادی، خواسته یا ناخواسته آن پیام را تغییر دادهاند و مخاطبان را از هدایت مورد نظر خدا دور ساختهاند.
لذا پسندیدهتر و علمیتر آن است که در کنار ترجمهها، اصلِ عبارات کلام وحی که توسط پیامبران برای مردم بیان شده نیز آورده شود تا از احتمال بروز اشتباهات و یا تحریفات کاسته شود. اما متاسفانه این نکتهی مهم و حساس در مورد کتاب مقدس رعایت نشده و عموما محتوای ترجمهها با متون اولیهی تورات و انجیل، تفاوتهای اساسی دارند. این اتفاق میتواند ناشی از خطای سهویِ کاتبان و یا سوء نیّت تحریف کنندگان باشد. به هر حال، این احتمال وجود دارد که بشاراتِ گفته شده در متون اولیه بیشتر و واضحتر از متون امروزی بوده باشد.
به دلیل تغییرات و تحولات ذکر شده، چالشهایی نظیر چالش زیر، پیش می آید که:
بالاخره موعودی که وی را «فارقلیط» خواندهاند و گروهی آن را «تسلّی بخش» ترجمه کردهاند و برخی آن را «روح القدس» تفسیر نمودهاند، چه کسی است؟!
کلمهی «فارقلیط»، واژهای سِریانی و معرّبِ واژهی یونانیِ موعود بشارت داده شده در انجیل یوحنا است. اندیشمندان دربارهی اینکه ریشهی یونانی فارقلیط دقیقا چه بوده، اختلاف نظر دارند. برخی میگویند ریشهی یونانی این واژه، «پاراکلیطوس» و به معنای «تسلی دهنده» است و عدهی دیگر معتقدند ریشهی این کلمه در واقع، «پریکلیطوس» به معنای «بسیار ستوده و حمد شده» است. لازم به ذکر است نسخههای آرامی، این کلمه را به «مَحمِدَه» و «حَمیدَه» كه عیناً معادل «احمد» و «محمّد» در زبان عربی و واژهی «پریکلیطوس» در زبان یونانی است، ترجمه کردهاند. بنابراین، این احتمال که ریشهی فارقلیط، «پریکلیطوس» یعنی همان «احمد» باشد، بسیار زیاد است.
اشاره به این آیه از قرآن کریم خالی از لطف نیست که از زبان عیسی (ع) میفرماید:
"... به رسولی که پس از من میآید و نامش «احمد» است، بشارت میدهم"[19].
نکتهی دوم: منظور از «روح القدسی دیگر» چیست؟
در قسمت پیشین گفته شد این احتمال وجود دارد که مترجمان، نام موعودی را که عیسی مسیح بر زبان آورده، اشتباه ترجمه کرده باشند و به جای استفاده از واژهی «احمد»، کلمهی «تسلّی دهنده» را برگزیده باشند. اما صرف نظر از احتمال فوق، حتی اگر فارقلیط «تسلّی دهنده» معنا شود، باز هم نمیتوان گفت مقصود از آن، «روح القدس» است. چراکه:
عیسی (ع) به حواریون میگوید پس از رفتنش خداوند «فارقلیط دیگری» را به مردم عطا خواهد کرد[20]. از آنجا که روح القدس تعدّد ندارد و تنها یکی است، معنی نمیدهد که عیسی مسیح بگوید با رفتنش خداوند روح القدس دیگری را میفرستد. اما اگر مقصود از «فارقلیط دیگر»، «پیامبری دیگر» باشد، چنین چالشی پیش نخواهد آمد.
نکتهی سوم: آیا آمدن روح القدس مشروط به رفتن عیسی (ع) است؟
عیسی (ع) تاکید میکند که تا نرود، «فارقلیط» نمی آید[21]. با استناد به اناجیل، روح القدس پیش از صعود حضرت عیسی (ع) نیز حضور داشته و چنین نبوده که آمدنش منوط به رفتن عیسی مسیح باشد. بر اساس اناجیل، روح القدس نه تنها بر مسیح، بلکه بر یحیای نبی[22] ، مریم (مادر عیسی)[23] و همچنین حواریونی که برای تبلیغ میرفتند[24]، نازل میشده؛ پس معنی نمیدهد که عیسی (ع) بگوید تا نرود روح القدس نمیآید. اما اگر مقصود از فارقلیط، پیامبری صاحب شریعت باشد، دیگر چنین چالشی پیش نمیآید؛ چراکه باید شریعت پیامبر جدید جایگزین شریعت عیسی شود.
بشاراتی که تا بدین جا مورد بررسی قرار گرفت، همگی از تورات و انجیلِ کنونی بودند. اما علاوه بر حضرت موسی و حضرت عیسی، سایر پیامبران نیز مژدهی ظهور پیامبر خاتم را به پیروان خویش داده و مشخصات ایشان را بیان کرده بودند. به عنوان نمونه به یک مورد از بشاراتِ کتاب مقدس از زبان اشعیای نبی اشاره میگردد:
با آمدنش اهل قیدار آواز بلند میکند.
در کتاب اشعیای نبی به شخصیتی اشاره شده که:
- بندهی برگزیدهی خدا و مایهی خشنودی اوست؛
- در میان بتپرستان برانگیخته میشود؛
- صاحبِ شریعتی جهانی است؛
- با آمدنش اهالی قیدار (قبیلهای در شبهه جزیرهی عربستان) فریاد شادی سر میدهند؛
متن کتاب مقدس بدین شرح است:
"اینك بنده من كه او را دستگیری نمودم و برگزیده من كه جانم از او خشنود است من روح خود را بر او مینهم تا انصاف را برای امتها صادر سازد او فریاد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود ... او ضعیف نخواهد گردید و منکسر نخواهد شد تا انصاف را بر زمین قرار دهد و جزیرهها منتظر شریعت او باشند ... من كه یهوه هستم تو را به عدالت خواندهام و دست تو را گرفته تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانید ... من یهوه هستم و اسم من همین است و جلال خود را به كسی دیگر و ستایش خویش را به بتهای تراشیده نخواهم داد ... صحرا و شهرهایش و قریههائی كه اهل قیدار در آنها ساكن باشند آواز خود را بلند نمایند ... خداوند مثل جبار بیرون میآید و مانند مرد جنگی غیرت خویش را بر میانگیزاند ... و بر دشمنان خویش غلبه خواهد نمود ... آنانیكه بر بتهای تراشیده اعتماد دارند و به اصنام ریخته شده میگویند كه خدایان ما شمائید به عقب بر گردانیده بسیار خجل خواهند شد" [25]
عدهای معتقدند این بشارتها در وصف موسی (ع) گفته شده؛ برخی آنها را در وصف عیسی (ع) دانستهاند؛ و گروهی آن را مطابق با ویژگیهای پیامبر اسلام میدانند.
با دقت در کلام اشعیای نبی، چنین نتیجه میشود که: جدای از صفات و ویژگیهای فراوانی که همگی قابل تطبیق بر حضرت محمد (ص) است، چند ویژگی نیز وجود دارد که برخی از آنها مختص پیامبر اسلام است و برخی نیز اگرچه در پیامبران دیگر وجود داشته، اما در هیچیک از آنها به طور کامل جمع نبوده است:
- این فرستادهی موعود، «بندهی خدا» خوانده شده[26] :
در آیات متعددی از قرآن کریم، حضرت محمد (ص) عبد و بندهی خدا خوانده شده[27] و مسلمانان در نمازهای خود، ایشان را با همین عبارت توصیف میکنند ("اشهد ان محمدا عبده و رسوله" یعنی: شهادت میدهم که محمد (ص) بنده و فرستادهی خداست).
این، در حالی است که به زعم مسیحیان، عیسی (ع) بندهی خدا نیست؛ بلکه پسر خداست.
- دربارهی این شخصیت به صفت «برگزیده» اشاره شده[28] :
تمامی فرستادگان الهی، برگزیدهی خداوند متعال بودهاند. اما تذکر به این نکته خالی از لطف نیست که یکی از مشهورترین القاب پیامبر اسلام، «مصطفی» به معنای برگزیده است.
- در میان «بتپرستان» برانگیخته میشود[29] :
پیامبر اسلام در میان بتپرستان مکه به پیامبری مبعوث شد و حال آنکه عیسی (ع) در میان یهودیان به پیامبری رسید.
- دارای شریعتی «جهانی» است[30] :
بنا به اعتقاد یهودیان و مسیحیان، حضرت موسی (ع)، تنها پیامبر قوم بنی اسراییل بوده و شریعتش جهانی نیست. از همین رو یهودیان به هیچ عنوان در صدد تبلیغ و گسترش دین خود در میان جهانیان نیستند. حضرت عیسی (ع) نیز مصداق این بشارت نخواهد بود؛ چراکه به اعتراف اناجیل، عیسی (ع) تابع شریعت حضرت موسی (ع) بوده و شریعت موسی نیز جهانی نبوده است.
- با آمدنش اهالی «قیدار» فریاد شادی سر میدهند[31] :
قیدار، فرزند دوم حضرت اسماعیل (ع) [32] و جدّ پیامبر اسلام است. با استناد به کتاب مقدس، سرزمین آنها نیز « قیدار» خوانده میشد[33]. در كتاب مقدس چاپ لبنان 1993 میلادی در پاورقی مربوط به اشعیا، باب 21، بند 16 نیز آمده كه قیدار قبیلهای در شمال جزیره العرب است. حال آنکه نه حضرت موسی (ع) و نه حضرت عیسی (ع)، هیچکدام در عربستان نبودند و مایهی خوشحالی و شادی اعراب نشدهاند.
بنابراین، بشارت اشعیای نبی بیش از هر پیامبر دیگری بر پیامبر اسلام تطبیق دارد.
نتیجه:
با وجود تغییراتی که متون فعلی کتاب مقدس، نسبت به متن اصلی این کتابها داشتهاند، هنوز هم میتوان در آنها شواهدی دال بر بشارتِ انبیای پیشین به ظهور پیامبر خاتم یافت. مانند:
- بشارت به آمدن «آن نبی» که پیامبران پیشین وعدهی آمدنش را داده بودند و او کسی غیر از عیسی (ع) بود، در کتاب انجیل؛
- بشارت به آمدن «نبیای از برادران بنیاسراییل» یعنی از فرزندان اسماعیل، جدّ پیامبر اسلام، در کتاب تورات؛
- بشارت به آمدن «فارقلیط» به معنای «احمد (بسیار ستوده شده)»، در کتاب انجیل؛
- بشارت به آمدن «نبیای از عربستان و در میان بتپرستان»، در کتاب اشعیای نبی؛
- ...
مطالب مرتبط
قطره ای از دریا؛ پژوهشی در زندگانی پیامبر اکرم
برگزیدهترین برگزیده؛ مروری بر چند مقطع مهم از زندگانی رسول خاتم در کلام اهل بیت
[1] - انجیل یوحنّا، باب 15، بند 26.
[2] - انجیل یوحنّا باب 16، بند 7.
[3] - انجیل یوحنّا باب 16، بند 13.
[4] - "وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ": سوره صف، آیه 6.
[5] - از آن جهت به پیامبر اسلام «اُمّی» گفته شده كه ایشان از اهل مكه است و مكه یكی از شهرهای مهم (امّ القری = مادر شهرها) محسوب میشده: بحارالانوار، ج 16، ص 133.
[6] - "الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ": سوره اعراف، آیه 157.
[7] - "الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ": سوره بقره، آیه 146 و سوره انعام، آیه 20.
[8] - انجیل یوحنّا، باب 7، بند 40 تا 43.
[9] - انجیل یوحنّا، باب 1، بند 19 تا 27.
[10] - "از این اردن نخواهی گذشت ... پس در دره، در برابر بیت فعور توقف نمودیم": تورات، سِفر تثنیه، باب 3، بند 27 و 29.
[11] - "این است سخنانی که موسی به آنطرف اردن، در بیابان عَرَبه مقابل سوف، ... با تمامی اسراییل گفت ... پس در روز اول ماه یازدهم سال چهلم، موسی بنی اسراییل را بر حسب هر آنچه خداوند او را برای ایشان امر فرموده بود تکلم نمود": تورات، سِفر تثنیه، باب 1، بند 1 تا 3.
[12] - تورات، سِفر تثنیه، باب 18، بند 17 تا 19.
[13] - به منظور بهره مندی خوانندگانی که با تاریخ انبیاء آشنایی کمتری دارند، این توضیح ضروری است که: اسحاق و اسماعیل علیهما السلام با یکدیگر برادر بودند. یعقوب (ع) فرزند اسحاق و ملقّب به اسراییل بود. از این رو به فرزندان یعقوب، بنی اسراییل میگویند. فرزندان اسماعیل را نیز بنی اسماعیل گویند که در واقع برادران بنی اسراییل محسوب میشوند. از آنجا که یعقوب، برادری به نام عیسو داشت، ممکن است این تصور ایجاد شود که مقصود از برادران بنی اسراییل، فرزندان عیسو بوده و نه فرزندان اسماعیل. اما با استناد به تورات، این فرضیه باطل است؛ چراکه عیسو از برکت محروم شد (تورات، سِفر پیدایش، باب 27، بند 35 تا 40.) و در نتیجه از نسل او پیامبری مبعوث نگردید. در حالی که خداوند دربارهی اسماعیل به حضرت ابراهیم (ع) چنین بشارت داد: "و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رییس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بوجود آورم": تورات، سِفر پیدایش، باب 17، بند 20.
[14] - انجیل یوحنّا باب 14، بند 15 و 16.
[15] - انجیل یوحنّا، باب 15، بند 26.
[16] - انجیل یوحنّا باب 16، بند 7.
[17] - انجیل یوحنّا باب 16، بند 13.
[18] - چالشهای زیادی دربارهی اطلاق موعودِ بشارت داده شده به روح القدس مطرح است؛ اما در این نوشتار، تنها به سه مورد از آنها اشاره میشود.
[19] - "وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ... َمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ": سوره صف، آیه 6.
[20] - "من از پدر سؤال می كنم و «فارقلیط» دیگر به شما عطا خواهد كرد تا همیشه با شما بماند": انجیل یوحنّا، باب 14، بند 15 و 16.
[21] - "من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم «فارقلیط» نزد شما نخواهد آمد. امّا اگر بروم او را نزد شما میفرستم": انجیل یوحنّا، باب 16، بند 7.
[22] - "و روح القدس به هیأت جسمانی، مانند کبوتری بر او نازل شد": انجیل لوقا، باب 13، بند 22.
[23] - "فرشته در جواب وی (مریم) گفت: روح القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند": انجیل لوقا، باب 1، بند 35.
[24] - "و چون شما را گرفته، تسلیم کنند، میندیشید که چه بگویید و متفکر مباشید بلکه آنچه در آن ساعت به شما عطا شود، آن را گویید زیرا گوینده شما نیستید بلکه روح القدس است": انجیل مرقس، باب 13، بند 11.
[25] - کتاب مقدس، اشعیا، باب 42، بند 1 تا 17.
[26] - "اینك «بنده من» كه او را دستگیری نمودم ...": کتاب مقدس، اشعیا، باب 42، بند 1.
[27] - به عنوان نمونه: سوره انفال، آیه 41، سوره اسراء، آیه 1، سوره کهف، آیه 1، سوره فرقان، آیه 1.
[28] - "«برگزیده من» كه جانم از او خشنود است ...": کتاب مقدس، اشعیا، باب 42، بند 1.
[29] - " جلال خود را به كسی دیگر و ستایش خویش را به بتهای تراشیده نخواهم داد ... آنانیكه بر بتهای تراشیده اعتماد دارند و به اصنام ریخته شده میگویند كه خدایان ما شمائید به عقب بر گردانیده بسیار خجل خواهند شد": کتاب مقدس، اشعیا، باب 42، بند 8 و 17.
[30] - "تا انصاف را برای امتها صادر سازد ... او ضعیف نخواهد گردید و منکسر نخواهد شد تا انصاف را بر زمین قرار دهد ... تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانید": کتاب مقدس، اشعیا، باب 42، بند 1، 4 و 6.
[31] - "صحرا و شهرهایش و قریههائی كه «اهل قیدار» در آنها ساكن باشند آواز خود را بلند نمایند": کتاب مقدس، اشعیا، باب 42، بند 11.
[32] - "و این است نامهای پسران اسماعیل، موافق اسمهای ایشان به حسب پیدایش ایشان. نخست زاده اسماعیل، نبایوت، و قیدار و ادَبیل و مِبسام": تورات، سِفر پیدایش، باب 25، بند 13.
[33] - "زان رو که خداوند به من گفته است بعد از یکسال موافق سالهای مزدوران تمامی شوکت قیدار تلف خواهد شد": کتاب مقدس، اشعیا، باب 21، بند 16.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد(ص)