از اصول سیره خاندان نبوت که عقلانیت و عدل و انصاف است تا کلماتی که به اشتباه به عنوان حدیث برای ما مطرح می شود.
آیا هر روز، روز عاشورا است؟ آیا عاشورا رسانه شیعه است؟
گفتگوی شفقنا با استاد صحتی سردرودی
...
مهدی رزاقی طالقانی؛ کیفیت روایتِ حادثهای که در کربلا و روز عاشورا رخ داد، از هر دیدگاهی، جزئیاتی خاص دارد که قابل تأمل است. در روزگاری که یک اشتباه بزرگ رخ داده است و محرم، ماه خاصی شده است و عاشورا روز قابل ستایشی که رسانه شیعه به شمار میآید، استاد محمد صحتی سردرودی این مسئله را یک اشتباه ادراکی از سوی جامعه بر میشمارد و تفسیری دیگر دارد.
برای شناخت دیدگاه این عاشوراپژوه برجسته، شفقنا گفت وگویی با ایشان ترتیب داده که نظر مخاطبان را به آن جلب میکنیم؛
شفقنا: رسانه در نظر کلی ویژگی هایی مانند شفافیت، دقت و مقبولیت دارد. به نظر شما واقعۀ عاشورا چنین ویژگیهایی را دار بوده و هنوز هست که امروز به آن، به عنوان رسانه نگریسته شود؟
صحتی سردرودی: اگر بخواهیم عنوان بحث را «عاشورا به مثابه رسانه شیعه» در نظر بگیریم، باید روی خود این عنوان بحثی داشته باشیم. باید دید از عاشورا چه معنایی را میتوان مراد کرد. عاشورا روز فاجعه است؛ بدترین روزی است که در تاریخ مسلمانان بوده؛ در لسان روایات و متون زیارات، روز شوم و یوم النحس است و در متن زیارت عاشورا «یوم تبرکت به بنی امیه» است؛ روزی است که برای زورگویان و ظالمانی چون بنی امیه، آل زیاد و آل مروان روز خوبی است، اما برای انسانهای آگاه، آزاد و بیدار، روز غم و فاجعه است. لذا عاشورا را نمیتوان رسانه مکتب شیعه خواند؛ مگر اینکه مراد از عاشورا، امام حسین (ع) و شهادتش باشد، یا مراد از عاشورا، عزاداریهای پیروان اهل بیت و شیعیان برای آل حسین باشد که بزرگترین نماد آن در عاشورا جلوه مییابد. لذا باید اینجا دقیق بود که خلط مبحث نشود، روز عاشورا به طور کلی روز خوبی نیست.
شفقنا: شاید از این حیث مدنظر است که همچون هر واقعه تاریخی که پیامی نه برای همان لحظه که برای تمام تاریخ دارد، واقعه عاشورا پیامی از ایثار و گذشت و حتی مهر به فرزند برای تمام تاریخ انسانیت دارد.
صحتی سردرودی: بیشتر مراد اینها تأکید بر روی رسانه بودن واقعه عاشوراست؛ روی آن پیامی است که در خود دارد که اگر پیامی نباشد، نه اهمیتی دارد و نه جای حرف زدنی. در این تردیدی نیست؛ اما از باب اینکه دیو چو بیرون رود فرشته درآید، اول باید آن معنای غلطی را که در فرهنگ مردم رایج شده و از عوام گذشته و در خواص هم رایج شده است که خیال میکنند عاشورا روز خوبی است، دفع کنیم، بعد وارد بحث شویم. به عنوان نمونه شعار «کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا» که همه جا هست، یک عبارت تحریفی است و حدیث و روایت نیست. از زبان امام معصومی صادر نشده، و به دروغ به امام صادق (ع) نسبت میدهند. بیتی از شعری بوده، شعر هم شعاری بوده، یک زمان برای خودش بازاری داشته، واقعهای بوده در وقایع سیاسی و اجتماعی، تاریخ مصرف آن هم تمام شده است. هر روز نمیتواند روز عاشورا باشد مگر در مذهب زیدیه که آنها اصل را در امامت مبارزۀ مسلحانه می دانند بر خلاف ما جعفری مذهب ها که اصل را در امامت، اعلمیت و افقهیت و اعدلیت می دانیم. به این ترتیب می توان گفت: در مکتب شیعه اثنی عشری، هر روز، روز دانش است و همه جا هم دانشگاه. بیشترین تأکید شیعه در تفکر، تعلیم و تربیت، تعقل و منطق است؛ نه خون و خشونت و فاجعه.
صحتی سردرودی در ادامه بحث به شفقنا می گوید: پس رسانه شیعه وظیفه انتقال صلح و منطق و عقلانیت را برعهده دارد و زمانی میتوانیم به عاشورا و امام حسین (ع) به عنوان رسانه شیعه توجه کنیم که از دل آن چیز دیگری جز صلح و منطق و عقلانیت را انتقال ندهیم.
اصل در مکتب علی و آل علی (علیهم السلام)، فکر، اندیشه، عقل، خردورزی و فرزانگی است. در مقام اقدام نیز عدل و عدالت و انصاف و دادورزی است. اینها اصولی است که در جای خودش بحث شده است.
شفقنا: علاوه بر تعقل و خردورزی، چه مفاهیمی از دل عاشورای امام حسین (ع) قابل استخراج است؟
صحتی سردرودی: متأسفانه ما هر کلمهای را به حادثه و واقعه عاشورا عطف میکنیم. حرف من این است که بحث را با محوریت امام حسین (ع)، آنهم اندیشههای امام حسین (ع) پیگیری کنید؛ نه با فاجعهای که به ایشان تحمیل شد.
شفقنا: از نظر جنابعالی اندیشه متعقل و خردورز امام حسین (ع) در روز عاشورا چگونه بروز و ظهور یافت؟
صحتی سردرودی: آنجا اوجش بود. امام حسین (ع) 57 سال عمر کرد و زندگیِ زنده و زندگیبخش و عقلانیتآفرینی داشتند که دشمن میخواست آن را خاموش کند؛ اما ناخواسته نهتنها خاموش نشد، بلکه اوج گرفت. خونش هم خط امضای بلندی شد برای یک عمر اندیشه و فکر و اقدام معقول و خردورزانه.
یکی اینکه امام حسین (ع) در بحرانی ترین شرایط هم به خود مسلط است، حتی هنگامی که در محاصره قرار میگیرند و موقعیت اضطرار دارند هم به اصطلاح نمی شکنند، خودشان را نمی بازند. به بیان بهتر، بزرگترین شجاعت امام حسین این است که به خودشان مسلط هستند و بعد به فضا و انسانهای اطراف. هر شرایطی هم به امام حسین (ع) تحمیل می شود، باز خودشان را گم نمی کنند و در بدترین شرایط و در بسته ترین فضاها هم بهترین راه ها را رو به جلو باز می کنند.
شفقنا: هر رسانهای برای ادامه حیات خود نیاز به مخاطب دارد. امام حسینِ روز عاشورا چه ویژگی دارد که قرنها مردمان پای پیامش نشستهاند؟
صحتی سردرودی: ویژگیهای بسیاری باعث شد آنچه امام حسین (ع) در عاشورا از خود نشان داد، مردمی، عالمگیر و رسانهای شود. اگر از منظر دینی نگاه کنیم، میگویند: «ما کانَ لله یَنمو» کاری که برای خدا باشد، نمو و رشد میکند، رشادت و رشد میآفریند. این ویژگی در حرکت امام حسین (ع) خیلی بارز است. با چشم عرفانی نگاه کنیم، امام در اوج عرفان و معرفت خداوند متعال است، عاشقانه با خدا زندگی میکند و عاشقانه هم در راه خدا به شهادت میرسد. این یک ویژگی است که مخاطب را پای داستان حسین (ع) مینشاند.
ویژگی دیگر امام حسینِ روز عاشورا در کنار اخلاصی که نسبت به خدا داشت، صادق و صمیمی بودن ایشان است. امام حسین (ع)، به معنی رایج کلمه سیاستمدار نبود، بلکه صداقتمدار بود. صدّیق و قدّیس بزرگی بود، راست میگفت، حرف دلش را میزد، دنبال این نبود که از فرصتهای سیاسی استفاده کند و چند صباحی برای خودش قدرتی به دست بیاورد. سخنش از دل برمیخاست و بر دل مینشیند.
لذا در طول تاریخ و حتی امروزه، هر آزاداندیشی مستقل از مذهب و دور از تعصبات مذهبهای گوناگون، هنگامی که پیام امام حسین (ع) را بشنود، میگوید جانا سخن از زبان ما میگویی. امروزه درد ما هم درد تو است، و چه خوب میدانی درمان درد ما چیست و چه زیبا و خالصانه به ما راه را نشان میدهی.
حجت الاسلام صحتی سردرودی به شفقنا می گوید: امروزه شما میبینید شعرایی که در ادیان دیگر هستند، و در بطن ادیان دیگر، مثل مسیحیت و یهودیت و بودیسم پرورش یافتهاند هنگامیکه به امام حسین می رسند، نه تنها با ایشان هم صدا می شوند بلکه صدای امام حسین را بلندتر فریاد می زنند.
به عنوان مثال آنتوان بارا در اثر مشهور خود «امام حسین در اندیشه مسیحیت» که یک دوره سه یا دو جلدی بود، صدای امام حسین (ع) را فریاد میزند. شعرای غیر مسلمان و مسیحی که در ارتباط با امام حسین اشعاری سروده اند و آثاری خلق کرده اند، کم نیستند. امام حسین (ع) امروزه دیگر در انحصار یک مکتب به عنوان شیعه یا در انحصار یک دین به عنوان اسلام نیست؛ امام حسین صدای حریت است، امام حسین صدای بلند عدالت است، امام حسین صدای بلند عرفان است، امام حسین صدای زیبای عشق و عرفان پاک است که بتواند خیلی ها و همه انسان ها را در شرایط خاص خودش نجات دهد به رشد برساند و به رشدشان بیفزاید، تعالی ، ترقی و تکامل بیشتری به آنها ببخشد.
شفقنا: امام حسین چه راهی را نشان میدهد که طی قرنها آزادگان دنیا به هوای آن راه، به ندای حسین (ع) گوش میدهند؟
صحتی سردرودی: اینکه تا آزاد نباشیم و فرشته آزادی را در بغل نگیریم یا به زیارت فرشته آزادی نائل نشویم، رهایی نخواهیم یافت. چه اینکه توحید و آزادی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. توحید بدون حریت، و حریت بدون توحید معنا ندارد. عرفان و آزادی رهایی از قید و بندهای دستوپاگیر دنیوی، مذهبی، تعصبی، قبیلهای و قومی است. پیام امام حسین، پیام هر انسان آزاداندیش، رهاییخواه، آزادیخواه و عدالتخواه است. این هم یک امتیاز و شاخصه دیگر امام حسین (ع) است که باعث شد پیامش رسانه اسلام و مسلمانان و هر انسان آگاهی شود.
ویژگی دیگر پیام های قابل انتقال امام حسین (ع)، فراحزبی، فرامرزی و فرادینی بودن آنها است. پیامی است که برای همه بشریت است.
شفقنا: یعنی عرصه عاشورا عرصه تولید مفاهیم بلند و جهانی چون عشق و عرفان و بندگی است تا جنگ و خون.
صحتی سردرودی: عاشورا به امام حسین (ع) تحمیل شد. آن امام شخصیت بزرگی بود که روح و شخصیت پیامبر اسلام، در ایشان تبلور و تولدی دوباره یافته بود. لذا قدرتطلبان نمیتوانستند آن را ببینند و میخواستند به خیال خودشان آن را خاموش کنند. اما نتوانستند، زیرا بر اثر موضعگیریهای دقیق امام حسین (ع) دشمن کاملاً شکست خورد. امام حسین (ع) به ظاهر کشته شد، اما در حقیقت مفاهیم موجود در شخصیت وی تکامل بسیار گستردهای یافت؛ به طوری که از مرز مذهب و دین خاص هم گذشت. در سخن آخرشان با صدای بلند میفرماید: «یا شیعَهَ آلِ أَبی سُفْیانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْرارًا فی دُنْیاکُم»، ای پیروان ستمگران و ظالمان، اگر دین هم ندارید، اگر از روز بازپسین نمیترسید، پس بیایید قطع نظر از دین در این دنیایتان آزاده باشید، برای دیگران زندگی نکنید، استحمار و استثمار نشوید، بفهمید چه کار میکنید و برای چه زندگی میکنید. این حرف امروزه به درد هر انسانی میخورد.
در سخنان سیدالشهدا (ع) بسیار این موضوع دیده میشود که انسانها را به آزادی و استقلال فرا میخواند و میگوید برای خدا زندگی کن، خدایی که برای همه است، تا خیرت به همه برسد. برای چند صباح حکومت، خودت را نباز و جیرهخوار و مزدور و نوکر یک حزب، نحله، حکومت یا دولت نباش. چنان زندگی داشته باش که به درد نوع بشر بخورد.
شفقنا: اگر درست متوجه شده باشم شما اصلاً عاشورا را منهای امام حسین نمیتوانید ببینید.
صحتی سردرودی: بله، قهرمان تاریخ اسلام پس از پیامبر(ص) و امام علی(ع) و امام حسن(ع)، امام حسین(ع) است، عاشورا یک روز تحمیلی بود برای تاریخ اسلام و مسلمانان.
شفقنا: چنین به نظر میآید آنچه که حتی در وجود شخصیت های دیگر حادثهی عاشورا رخ می دهد، همه نیروهای بالفعلی است که به واسطه وجود امام حسین بالقوه میشود. این فرایند را شما چگونه ارزیابی میکنید؟
صحتی سردرودی: عاشورا را دشمنان امام حسین(ع)، بر ایشان تحمیل کردند، اما امام حسین(ع) چنان به خود مسلط بود و چنان در اوج عرفان و حریت و وقار و به خود چیرگی داشت که توانست از این بدترین روز، بهترین فرصت را بسازد و پیشوایان و جانشینان امام حسین(ع) که بعداً آمدند، همه این را پی گرفته اند که این یک رسانهی بسیار رسا برای تمام مسلمانان که سهل است، برای تمام انسان های حریت خواه و عدالت خواه باشد.
شفقنا: امتداد تکثیر مفاهیم عاشورا در زمان کدام امام به بلوغ خود میرسد؟
صحتی سردرودی: امام سجاد (ع) این حرکت را شروع کردند که در زمان امام صادق (ع) به اوج خود رسید. امام موسی بن جعفر و سپس امام رضا (ع) که به او عالم آل محمد میگویند، این کار را پی گرفت تا آنجا که حتی مأمون هم تحت تأثیر قرار گرفت. خلفای بنی عباس، آنها که کم و بیش میدانستند در چه زمانی تنفس میکنند و در کجای تاریخ ایستادهاند، شیعه شدند. بسیاری میگویند مأمون شیعه بود. استاد شهید مطهری در حماسه حسینی میگویند مأمون شیعه بود، منتها شیعه امامکش! که این ترکیب جای بحث دارد.
شفقنا: آیا ویژگی تقابل همیشگی حق با باطل، از جمله ویژگیهایی است که باعث امتداد پیام رسانه امام حسین (ع) روز عاشورا میشود؟
صحتی سردرودی: قطعاً؛ همان ویژگیها قبل از امام حسین (ع) در شخصیت پیامبر (ص) بود، بعد علی (ع) و سپس برادر بزرگ ایشان امام حسن مجتبی (ع). به امام حسین (ع) که میرسد، این ویژگی زمانی خود را نشان میدهد که با ضد خودش تعارض و تصادم پیدا میکند و این تعارض و تصادم در عاشورا به اوج میرسد. از زمان پیامبر(ص) میان انسانها دو مسیر بود: یک مسیر، مسیر عدالت، انصاف، صمیمیت، اخلاق و در یک کلمه انسانیت بود، و مسیر دیگر، مسیر قدرت، زور، توحش و خشونت. اینها همیشه در تناقض بودند تا اینکه در عاشورا کاملاً جلوی هم ایستادند و به تصادم رسیدند. آنجا که به تصادم رسیدند، همه صدایش را شنیدند.
شفقنا: این نبرد همیشگی بوده و حتی پیش از پیامبر هم به نوعی در جریان بوده است.
صحتی سردرودی: بله، همیشگی بوده است. در مقابل ابراهیمها نمرودهایی بودند، در مقابل موساها فرعونهایی بودند، در مقابل عیساها قیصرهایی بودند، در مقابل پیامبر، ابولهبها و ابوسفیانها و ستمگرانی بودند. در زمان حضرت علی و امام حسن (ع) معاویه بود، در زمان امام حسین (ع) هم طرف مقابلش یزید بود.
شفقنا: چون این مفهوم همواره تکرار میشود، پس عاشورا زنده میماند؟
صحتی سردرودی: بله، حادثه عاشورا نزاع حق و باطل بود به معنی نزاع انسانیت از یک طرف و خشونت و توحش و زورگویی و ضدانسانی هم از طرف دیگر. همیشه بوده و در عاشورا خیلی صدای این تناقض و تعارض و تصادم بلند بود. چون در نصف روز طرفداران حق و حریت را قتل عام کردند، طرفداران عرفان و عشق را؛ لذا صدای این خیلی بلند بود از بس فاجعه بزرگ بود صدا بلند شد و به گوش همه رسید و امامان و پیشوایان بعدی طرفداران انسانیت و اخلاق و عدالت و حریت نگذاشتند این صدا خاموش شود. یک رسالتی بوده که تا به امروز حفظ شده و امروز هم تمام انسان های آگاه به خصوص در میان مسلمانان، این را برای خودشان یک رسالت اجتماعی ـ انسانی می دانند که مفیدترین صدا و بیداری بخش ترین صدا، صدای شهادت امام حسین و صدای مظلومیت امام حسین است. بهره رسان ترین صدا، بیداربخش ترین صدا، صدای حریت حسین بن علی علیهم السلام است. این صدا را باید همیشه بلند نگه داشت.
شفقنا: شما به عنوان محققی که واقعه عاشورا و امام حسین را به صورت اساسی دنبال کردهاید چه ظرفیت هایی در واقعه عاشورا و شخصیت امام حسین می بینید که امروز قابلیت بازگویی دارد و از آن در طول تاریخ غفلت شده است؟
صحتی سردرودی: به طور کلی ظرفیت های شخصیت پیشوایان بزرگ شیعه از جمله امام حسین (ع) یکی این است که آنها یک شخصیت های تک بعدی نیستند، چند بعدی هستند. در عین اینکه بسیار اجتماعی هستند، به فکر همه هستند، و برنامهی زندگیشان چنان پی ریزی شده بود که به نفع همه باشد، از آن طرف هم یک عارفِ عاشق به تمام معنا هستند. لذا چند بعدی است و تک بعدی نیست و ظرفیت هایش هم زیاد است. به هر کدام تکیه کنید از چند تای دیگر غفلت خواهید کرد. این کامل و همه جانبه بودن شخصیت امام حسین باعث شده است که بلندترین صدای اسلام صدای امام حسین باشد، بلندترین صدای انسانیت و آزادی صدای امام حسین باشد.
شفقنا: اما به نظر میرسد که برداشت اخلاقی و تربیتی از حادثه عاشورا با وجود اینکه صدای بیدار بخش امام حسین (ع) هنوز به گوش میرسد امروز خیلی مورد نظر زعمای امور نیست؟
صحتی سردرودی: این نگرشی است که از مشروطیت به این طرف به جنبه سیاسی ـ اجتماعی آن زیاد پرداخته شد و از برخی جنبهها غفلت شد و ناخواسته جنبههای دیگر کمرنگ شد. از مشروطیت به این طرف مخصوصاً در دهه 40، 50 و 60 تا به امروز، هر چه از امام حسین (ع) صحبت میشود، همه میخواهند حرکت ایشان را به مسائل سیاسی و حکومتی و اجتماعی گره بزنند، در نتیجه از مسائل تربیتی و اخلاقی غفلت میشود.
شفقنا: لطفاً در این باره بیشتر توضیح دهید.
صحتی سردرودی: شخصیتشناسی امام حسین (ع) میتواند نقش تربیتی فوقالعادهای داشته باشد. امروزه سیاستزدگی ـ این عبارت را با توجه به معنایش میگویم ـ باعث شده که ما از خیلی از مسائل اساسی، ریشهای و اصولی غفلت کنیم. امام حسین (ع) بزرگترین مربی انسان است و فرزندان بسیار موفقی تربیت کرده است. خانوادهاش را نگاه کنید؛ یک نکته سیاه در خانواده ایشان پیدا نمیکنید. در تربیت به معنی کامل کلمه موفق است و نماد توفیق و موفقیت است. در اخلاق هم آموزههای بسیاری دارد. امام حسین (ع) حتی در بدترین وضعیت که به او تحمیل شده بود و در محاصره ستمهای رنگارنگ و مزورانه، هم باز اخلاق را فراموش نمیکند و در اوج اخلاق است. رفتارشان کاملاً کریمانه و بزرگوارانه است. نماد بلندمرتبهترین مرتبه اخلاق است. مکارم اخلاق در ایشان به اوج میرسد.
زندگانی امام حسین(ع) حتی در بدترین شرایط، در آن شش ماه آخر عمرشان که زمین و زمان دست به دست هم داده بودند تا ایشان را از نظر فیزیکی حذف کنند و دشمنانش چشم دیدن او را نداشتند و می خواستند هر لحظه او را بکشند به طوری که در خانهی خودشان در امنیت نبودند، در خانهی خدا هم که به همان نحو در عدم امنیت به سر میبردند و آنجا هم می خواستند ترورش کنند، در آن شش ماهی که منجر به شهادتشان شد، در محاصرهی ستم های رنگارنگ و مزورانه هم باز اخلاق را فراموش نمی کند و در اوج اخلاق است، رفتارشان کاملاً کریمانه و بزرگوارانه است، یعنی نماد بلندمرتبه ترین مرتبه اخلاق که ما به آن مکارم اخلاق میگوییم.
حر بن یزید ریاحی از طرف ابن زیاد، از طرف نماینده یزید، با هزار نفر آمده ایشان را دستگیر کند، می آید راهش را ببندد، از دور سیاهی لشکر که دیده می شود، از یاران امام حسین جناب زهیر بن قین که نظامی بوده، عثمانی بود و بعد به خود آمده بود به امام حسین پیوسته بود، از گذشته اش توبه کرده بود و علوی و حسینی شده بود. ایشان به امام حسین پیشنهاد می کند: اینها که می آیند افرادشان محدود است و هزار نفرند، و ما شنیده ایم که راهشان را گم کرده اند، آبشان تمام شده، خسته و کوفته و تشنه هستند، ما پشت سرمان هم بلندی و کوه مانند و تلی است، آنجا برویم سنگر بگیریم، آنها خسته، ما سرحال، آنها تشنه، ما به حد کافی آب داریم، آنجا موضع ما هم از نظر استراتژیکی بهتر است، اینجا سنگر می گیریم حتماً به آنها پیروز می شویم، وقتی ما پیروز شدیم، مردم هم گوش به زنگ هستند که ببینند چه طرفی می بَرَد و پیروز و چیره می شود غلبه پیدا می کند، تا شنیدند تو پیروزی شدی، چون دل ها با توست منتهی از ترس جانشان مردم نمی توانند حرف دلشان را بزنند، تا بشوند تو پیروز شدی همه پشت سر تو می آیند. ما حتماً به این هزار نفر پیروز می شویم در این شرایط. امام حسین تمام حرف هایش را تایید می کند می گویند راست می گویی، ناصح و خیرخواه هستی، درست و دقیق می گویی، حرف دلت است و دقیق و درست و مطابق واقع؛ اما من هرگز جنگ را شروع نمی کنم. یعنی شمشیر من صداقت و صمیمیت و منطق است، این سلاح من است. من متکی به منطق و اخلاق هستم نه متکی به اسلحه و سلاح؛ جنگ را شروع نمی کنم. چند بار هم این طور فرصت های طلایی در این شش ماه پیش آمد که دست به شمشیر می برد حتماً برنده بود. اما همیشه می گفتند: به خدا قسم من هرگز جنگ با آنها را شروع نمی کنم، حتی در صبح روز عاشورا هم یک فرصت طلایی پیش آمد و این کار را نکرد. یا همان لشکر حر بن یزید ریاحی که گفتم با هزار نفر می آمدند، راهشان را گم کرده بودند، آبشان هم تمام شده بود و تشنه بودند، امام حسین تا می بیند می گوید به اینها آب دهید، به حیواناتشان هم آب بدهید و اسب هایشان را هم سیراب کنید، در آن صحرای برهوت آب قیمتش خیلی است ـ دشت حجاز، دشت عراق، هر کجا باشی، برهوت بود و صحرا بود ـ حتی حقوق حیوانات را هم رعایت می کند، می گوید ولو اینکه اسب دشمنم است، ولو اینکه دشمنم است، اما نباید تشنه باشند. آب می رسانند.
راوی می گوید من از آن هزار نفر عقب مانده بودم ، خودم و اسبم هر دو از پا افتاده بودیم. راه را گم کرده بودم، از دور سیاهی را دیدم، که دو لشکر مقابل هم صف کشیده اند. آمدم خودم را هر طور بود به لشکر خودم برسانم، امام حسین تا از دور مرا دید صدا کرد، گفت اخی العرب الیّ الیّ، بیا به سوی من ـ با لبخند ـ رفتم، اشاره کرد به مشک آبش، تشنه ای، آب بخور و بعد… گفت من مشک را بلند کردم آب بخورم دست و پایم را گم کردم، گفتم خدایا ما کجاییم ایشان کجا هستند. من از خانه ام آمدم شمشیر به کمرم بستم که او را بکشم یا دستگیرش کنیم و دست هایش را ببندیم و به ابن زیاد تسلیم کنیم، ایشان در این برهوت که قیمت هر یک قطره آب، زندگی است، آبش را به من دو دستی تقدیم می کند. مشکش را بردم کنار لب هایم، دست و پایم لرزید، خودم را گم کردم و مشک را برخلاف جهتش می بردم، امام حسین(ع) بلند شد مشک را با لبخند از دست من گرفت، دهانه مشک را را آورد طرف لب من با لبخند و مهربانی گفتند بنوش، نوش جان کن بخور. یک بیتی است از یک قصیده ای که استاد شهریار گفته است:
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند/ عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
حتی در آخرین لحظه که افتاده بود و داشت شهید می شد، شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا/ جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین.
اینطور کریم و بزرگوار بود، در دلش کینهی کسی نبود. بزرگترین مصیبت و رنجش این بود که رنج می برد از اینکه چرا اینها نمی فهمند. من که می خواهم اینها در دنیا و آخرت عزیز و سربلند باشند، عمله و اکره و نکرهی دیگران نباشند، برای خودشان با عزت زندگی کنند، سربلند باشند، چرا درکم نمی کنند، چرا دست به شمشیر می برند، بزرگترین رنجش این بود، از گمراهی قاتل خودش بیشتر از همه رنج می برد و هدفش این بود که او را هدایت کند و به خود بیاورد، آزادش کند، انسانش کند. برگردد به آن ظرفیت و انسانیتی که داشت و آن را بیابد، همانطور که حر بن یزید ریاحی برگشت.
سخن آخر…
نمیشود امام حسین (ع) را فقط با عاشوای خونین شناخت؛ همانطور که نمیشود فقط از دریچه سیاست به ایشان نگاه کرد. رسانه رسای امام حسین (ع) دقت و تحقیق و توجه به تمام زندگی ایشان است.
منبع: شفقنا