بررسی ریشه های واقعه عاشورا(13)

ریشه های عاشورا، عنوان درسواره و سخنرانی هایی است که در دهه اول محرم، برای ایرانیان مقیم خارج کشور ایراد شده است.

در این جلسات به تحلیل حادثه دهشتناک عاشورا و ریشه های آن حادثه پرداخته شده است .دراین تحلیل تاریخی، درس های مهم و کاربردی برای تربیت و سعادتمندی نسل امروز بیان شده است...

 
ریشه های عاشورا 13

گزیده سخنرانی های استاد بسیطی با موضوع

        "بررسی ریشه های واقعه عاشورا"

قسمت سیزدهم و پایانی

امام حسین به هر نوع که می توانست سعی کرد که مهلت بگیرد برای این که جنگی اتفاق نیفتد.

عقل ودینش اجازه نمی داد که با مثل یزیدی بیعت کند که می خواست اساس اسلام را برای همیشه پاک کند. اما جنگ هم نمی خواست بکند.

امام وقتی این بی منطقی را از حر دیدند

 به حرگفتند : "سکلتک امّک" "مادرت به عزایت بنشیند"

حر یک فرمانده غیور و شجاع عرب بود. تا آن زمان نشده بود که کسی برای او رجز بخواند و حر پاسخ ندهد! آمد پاسخ امام را بدهد. اما سرش را پایین انداخت و انتخاب کرد. انتخاب های قبلی اش در باره امام حسین همه غلط بودند.

این بار هم باید انتخاب می کرد. باید تلافی می کرد. اما مادر حسین کیست؟ پیامبر فرموده بود رضایت خدا در رضایت فاطمه است و غضب خدا در غضب فطمه است! حر یاد این سخن پیامبر افتاد، سرش را پایین انداخت و فکر کرد. بعد به امام حسین چنین گقت: مادر شما قاطمه است. من به فاطمه نمی توانم جسارت کنم.

امام حسین (ع) قصد داشت در آن معرکه حتی شده یک نفر عاقبت به خیر شود و نتیجه این انتخاب حر، سعادتمندی و سروری حر تا قیام قیامت شد.

صبح عاشورا شد. خبر دادند که گرد و خاکی به پا شده. خانواده امام حسین هراسان شدند. امام اشاره کردند که آرام باشید گویا حرابن یزید ریاحی است که به سمت ما   می آید.

حر به همراه دو تن از سربازان خودش به سمت امام آمد. وقتی نزدیک امام رسید پوتین های سربازی خودش را از پایش درآورد و به گردن آویزان کرد. به نشانه عذرخواهی دست امام را بوسید و گفت: من انتخاب خودم را کردم. یا حسین! من نخستین کسی بودم که راه را بر تو و زن و بچه ات بستم! اجازه بده نخستین کسی باشم که در راه دفاع از حقانیت تو کشته و شهید می شوم.

امام قبول نکردند و فرمودند تو مهمان ما هستی! اما حر اصرار کرد که خجالت می کشم در چشمان فرزندان شما نگاه کنم. بنابراین امام اجازه دادند حر و دو سربازش رفتند و  نخستین شهدایی بودند که در کربلا برای دفاع از امام زمانشان جان خود را فدا کردند!

اما چه اتفاقی افتاده بود؟ صبح عاشورا ابن زیاد و سپاهیانش از شام رسیده بودند. سپاهی چند ده هزار نفری تشکیل شده بود. سپاهی که با تطمیع مردم شکل گرفته بود. حسین ابن علی هنوز هم حاضر به بیعت با یزید نبود.

دستور این بود:حالا که با بیعت نمی کند باید ریشه او و دودمان او از زمین برداشته شود! بنابراین ابن زیاد دستور داد امام حسین و اصحابش به شدیدترین شکل ممکن قطعه قطعه شوند و احدی از آنها زنده نماند.

امام خیلی راحت می توانستند بیعت کنند و جان خودش و اصحاب و خانواده شان را حفظ کنند. اما دیگر این حقیقت بعد از 1400 سال به من و تو نمی رسید.

حقانیت این دین، شناخت خالق، شناخت عقل و به کاربردن آن در زندگی ... دیگر به من و تو نمی رسید.

اتاق فکر یهود چه نقشه ای کشیده بود که دشمنان در حالی که تیر بر بدن دین خدا می زدند ذکر خدا می گفتند و به شکرانه کشتن او مسجد ساختند و جشن گرفتند و صدقات دادند!

در حالی که این وضعیت را امام زمان این چنین معرفی می کند: ای حسین! به قتل تو دین کشته شد! به قتل تو نماز و روزه و زکات از بین رفت! به قتل تو کتاب خدا تعطیل شد و انتقام خون کشته ات ناگرفته ماند!

این نتیجه رویگردانی ما و کذشتگانمان از وصیت و منشور پیامبر در مورد تمسک به ثقلین یعنی امام زنده (مبین کتاب خدا ) و قرآن بود.

ببنید امام حسین چگونه مظهر رحمت خداست؟ 

در ظهر عاشورا زمانی که خسته از جنگ به کناری آمدند ، نامردان پیشانی اش را سنگ زدند و شکستند .

دامن پیراهن عربی را بالا آورد که خون پیشانی اش را پاک کند... حرمله قلب سفید ایشان را نشانه گرفت و با تیر زهرآلود به قلب ایشان زد، اینجا خون فواره زد. این خون مهجت قلب رسول الله بود.

امام می فرماید اگر قطره ای از این خون قلب حجت خدا به زمین می ریخت زمین و اهل زمین از بین می رفتند. تیر حرمله به سمت حجت خدا پرتاب شد یعنی به سمت خدا پرتاب شد و باعث غضب خدا شد.

وقتی تیر به قلب حسین ابن علی خورد چون مظهر رحمت خداست به فکر من و شما بود که قرار بود متولد شویم و به برکت توجه به او و فرزندانش هدایت شویم،

امام دست زیر خون قلبش برد و به آن خون نگاه کرد و فرمود: بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله . خون را به آسمان پاشید. تمام راویان حادثه عاشورا روایت کردند وقتی امام حسین قطرات خون قلب مطهرشان را به آسمان پرتاب کردند قطره ای از آن خون به زمین برنگشت و به آسمان رفت.

آن خون کجا رفت؟ فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر

وقتی ملائک از دیدن این صحنه به خدا شکایت کردند خدا آنها را مورد خطاب قرار داد گفت به این نور نگاه کنید. آن نور چه بود؟ نور قائم آل محمد ...

خدا آن روز به امام زمان زنده من و تو اشاره کرد و گفت با این نور انتقام خون حسین را خواهم گرفت!

خواهر و برادر شیعه! من و تو برای نصرت امام زمانمان چه کرده ایم؟ همچنان که شب عاشورا اصحاب امام حسین به جای گریه بر پسر پیامبر نشستند و نقشه جنگی کشیدند و مسئولیت ها را تقسیم کردند که چگونه هر کسی کاری کند گه  ولو یک ثانیه بیشتر امام زمانش حسین ابن علی زنده بماند...!

این درسی است که به ما دادند! نصرت حجت خدا، نصرت خداست!

آیا من و شما هم مشغول این انجام وظیفه هستیم؟

من و شما هم مشغول کشیدن نقشه برای برای نصرت و یاری امام زمانمان هستیم؟

برای معرفی این پدر مهربان و غریب چه کرده ایم؟

اگر نیستیم به خودمان بیاییم و برای یاری حجت خدا که همان یاری خداست به پا خیزیم و آماده شویم؟

انتخاب با من وتوست!

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

منبع:mohammadfnd.org

logo test

ارتباط با ما