کتاب "تاریخ تشیع در آذربایجان از ایلخانان تا رسمیت یافتن شیعه در ایران" به بررسی زمینههای سیاسی، مذهبی، فکریـفرهنگی و نیز اجتماعی اشاعه تدریجی عقاید و مذهب تشیع در شمال غرب ایران در دورهی پیش از ظهور صفویان(656-907 هـ.ق) اختصاص دارد.
مؤلف، درآغاز کتاب با به چالش کشیدن فرضیه رایج درباره فراگیری و تثبیت تشیع در ایران یعنی شیعه شدن ایرانیان به قهر و غلبه و ضرب شمشیر شاه اسماعیل صفوی، درصدد به دست دادن تبیینی متفاوت از روند گسترش تشیع در ولایت آذربایجان پیشاصفوی است.
در این اثر تلاش میشود تصویر تاریخی روشنی از چگونگی نفوذ تشیع در منطقهی آذربایجان، رواج و بسط تدریجی آن، ترسیم شود تا بدین صورت چگونگی فراهم آمدن زمینهها و شرایط لازم برای تحول مذهب از تسنن به تشیع در این خطّه، به عنوان یکی از مؤلفههای مهم شکل دهندهی هویت مذهبی امروز آذربایجان، مورد تبیین تاریخی قرار گیرد. برای این مهم، حمله مغول و تأسیس دولت ایلخانی در ایران به عنوان مبدأ بررسی در نظر گرفته شده و همگام با تحولات سیاسی، تغییرات آرام اما ملموس در فضای مذهبی خطهی آذربایجان مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به اینکه بر خلافت تحولات سیاسی، تحولات فکریـفرهنگی در ادوار مختلف پس از ایلغار مغول آهنگی آرام و تدریجی را سپری میکرد، مؤلف سعی کرده است از لابلای منابع مختلف و متنوع تاریخی، رویدادهای مهم و تأثیرگذار در تحولات مذهبی منطقه مورد بررسی را در چهار دورهی مشخص ایلخانان غیرمسلمان، ایلخانان مسلمان(خاصه دورهی فرمانروایی غازان خان و محمد اولجایتو)، دورهی پس از زوال ایلخانان تا ظهور صفویان و در نهایت پیدایش دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران را مورد توجه قرار دهد.
در بررسی چگونگی حضور ملموس تشیع در آذربایجان، اقامت خواجه نصیرالدین طوسی در آذربایجان به عنوان نقطهی آغاز نفوذ تشیع در این ایالت مورد توجه قرار گرفته است، امری که اغلب چندان بدان توجه نمیشود.
نویسنده برآن است که در سایهی حمایتهای خواجه، تعدا قابل توجهی از شیعیان راهی در این زمان آذربایجان شدند و بدین طریق امکان استمرار حضور تشیع را در جامعهی آذربایجان پس از خواجه فراهم آورند. بنابر یافتههای این پژوهش، موقعیت تشیع در آذربایجان در زمان غازان(694-703هـ.ق) و در عهد اولجایتو(703-716هـ.ق) اعتلای چشمگیرتر و ملموستری یافت. با اعتلای جایگاه اجتماعی سادات در پی بنای دارالسیادهها و بسط حب خاندان پیامبر(ص) جایگاه تشیع نیز در آذربایجان ارتقاء مییافت.
بهرغم اینکه تشیع پس از رسمیت کوتاه مدت آن در دورهی فرمانروایی اولجایتو، به عنوان مذهب رسمی مورد توجه نبود، اما روند رو به رشد آن در مناطق شمالغرب ایران همچنان حفظ گردید. در این میان، در فترت پس از مرگ ابوسعید ایلخانی(726 هـ.ق)، دولتهای مسلط برآذربایجان مانند چوپانیان(739-758هـ.ق)، جلایریان(759-787هـ.ق)، قراقویونلوها(810-874هـ.ق) و آققویونلوها (874-907هـ.ق)، سیاستهای مذهبی متعصبانهای در پیش نگرفتند. در چنین فضایی، اعتقادات شیعی در سایهی نزدیکی میان تشیع و تصوف در جامعهی آذربایجان به تدریج رواج پیدا میکرد. عقاید و تفکرات شیعی در این منطقه تا بدان حد بود که در آثار برجای مانده از دولتهای حاکم در دورهی میان زوال ایلخانان و روی کار آمدن صفویان، مانند سکهها و بناها، شعارهای شیعی در کنار شعارهای سنی به چشم میخورد. این آثار با توجه به غیرقابل تحریف بودن آنها، به وضوح نشان دهندهی رواج زیاد اعتقادات شیعی در جامعهی آذربایجان است.
نویسنده با مورد توجه قرار دادن مسائل تاریخی فوق الذکر در آذربایجان، به این نتیجه رسیده است که جامعة آذربایجان از زمان روی کار آمدن ایلخانان تا زمان پیدایش دولت صفوی، بنا بر شرایط خاص سیاسی و اجتماعی و به ویژه روند تحولات مذهبی، به تدریج با تشیع آشنا و با اعتقادات متعلق به این مذهب مأنوس شده بود.
به همین دلیل، مقارن تشکیل دولت صفوی، اوضاع مذهبی آذربایجان به گونهای درآمده بود که در مقایسه با دورههای پیش از آن، شرایط برای تغییر مذهب مساعدتر بود. بنابر یافتهی این تحقیق، اگر شرایط و بسترهای لازم برای چنین تحول بنیادینی فراهم نشده بود، حتی ادعای غلط قهر و غلبه و ضرب شمشیر شاه اسماعیل نیز برای انجام چنین کار خطیری کارگر نمیافتاد.
این کتاب توسط انتشارات منشور سمیر در 211 صفحه منتشر شده است.
منبع: فارس