علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۳ سال، امامت را به عهده داشت. امام هادی با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود و بیشتر سالهای امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.
در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت معتز بوده است. ابن شهر آشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت معتمد عباسی دانسته است.
علی بن محمد، امام دهم شیعیان، ۷ سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد.معتصم، بنابر گزارشهای تاریخی، در مقایسه با دوران امام جواد، در زمان امام هادی، سختگیریهای کمتری به شیعیان روا میداشت و مدارای بیشتری با علویان داشته است؛ این تغییر رویکرد، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیامها از سوی علویان دانسته شده است.همچنین حدود ۵ سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، ۱۶ سال با خلافت متوکل، ۶ ماه با خلافت مستنصر، ۴ سال با خلافت مستعین و ۲ سال با خلافت معتز همزمان بوده است.
از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده و بخشی از آنها درباره مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است.
برخورد با غالیان
در زمان امامت امام هادی غالیان فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد و از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از فحشا و منکر در آیه إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ را اشاره به شخصی میدانستند که اهل رکوع و سجده نبوده و منظور از زکات را فردی مشخص میدانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل میکردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید. فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا که جسم را جسمیت بخشیده است».
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غلو علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل بیت را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی میکرد. امام هادی غالیانی همچون محمد بن نصیر نمیری رئیس فرقه نصیریه، حسن بن محمد معروف به ابن بابا و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است. امام ضمن نامهای از ابن بابا قمی بیزاری جست و فرمود: او گمان برده که من او را فرستادهام و او باب من است. شیطان وی را گمراه کرده است.
امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن حاتم و علی بن جعفر الهمانی پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و بهشت را تضمین کرد. او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری میکرد. به گفته جعفریان تاریخپژوه معاصر، کثرت روایات درباره ابن حاتم در رجال کشی، نشان میدهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید میکرده است. از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی(ع) قلمداد میکرد، احمد بن محمد سیاری بود، که بیشتر رجالیان او را غالی و فاسد المذهب دانستهاند. کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است. از دیگر غالیان این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از قم اخراج شد، امام هادی(ع) ضمن رسالهای که ابن شعبه حرّانی آن را نقل کرده، بر اصالت قرآن تأکید کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی به آن استناد میکنند، مطرح کرده است. او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد میکرد.
عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند. امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم میشدند، دفاع میکرد و هنگامی که قمیها محمد بن اورمه را به اتهام غلو از قم اخراج کردند نامهای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.
امام هادی(ع) به واسطه جمعی از وکیلان که سازمان وکالت خوانده میشد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر، از اصحاب او به شمار آمدهاند.
به گفته جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت. محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی میرساندند. علیرغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.علی بن جعفر الهمانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه یا بنا به گزارش برخی فرزندش «علی» از وکیلان امام هادی بودند. برخی با استناد به روایتی که کشّی رجالی شیعه در قرن چهارم قمری، دربارۀ اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده احتمال دادهاند که احمد بن اسحاق قمی نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.
گوشه ای از کرامات امام دهم شیعیان
به متوکّل گفته شد: «در منزل او، سلاح ذخیره شده و قصد خلافت دارد.». وی، به چند نفر مأموریّت داد شبانه به منزل او حمله کنند و داخل خانهاش شوند. او را در حالی یافتند که پیراهنی از مو بر تن و لباسی از پشم بر سرکشیده و رو به قبله روی زمین نشسته بود. فرشی جز شن و سنگریزه بر زیر پای نداشت. مشغول خواندن قرآن و زمزمه آیات وعد و وعید بود. مأموران، آن حضرت را به همین حال به سوی متوکّل بردند. وقتی آن حضرت چنین دید، به وی احترام گذاشت و پهلوی خود نشانید. امام، با او سخن گفت. متوکّل، از سخنان او گریست و عرض کرد: «اى ابوالحسن! آیا قرضى بر عهده است؟». فرمود: «آرى؛ چهار هزار دینار بدهکارم.». متوکّل دستور داد چهار هزار دینار به او دادند و با احترام به سوی منزل روانهاش ساخت.
محمّد بن احمد از قول عموی پدرش نقل کرده که گفت: روزی خدمت امام هادی رسیدم و عرض کردم: «متوکّل، حقوق مرا قطع کرده است؛ چون، فهمیده که من از ملازمان شما هستم. خوب است شما در این رابطه به او توصیّه بفرمایید.». فرمود: «إن شاء الله، درست مىشود.».
شبانگاه که در منزل بودم، فرستاده متوکّل، دَرِ خانهام را زد و گفت: «متوکّل تو را خواسته است.». وقتی نزد او رفتم، گفت: «اى ابوموسى! اشتغالات من سبب شده که تو را فراموش کردم. چه مبلغ نزد من دارى؟». گفتم: «فلان چیز را که همیشه مىدادى.». آن اشیا را برایش بیان کردم. دستور داد دو برابر آن را به من دادند.
من، از فتح بن خاقان پرسیدم: «آیا على بن محمّد این جا آمد، یا نامهاى براى متوکّل نوشت؟». گفت: «نه». خدمت امام علیهالسلام رسیدم. فرمود: «اى ابوموسى! این وجه رضایت شما را تأمین کرد؟». عرض کردم: «به برکت وجود شما اى آقاى من. آنان گفتند: شما نزد متوکّل نرفته و چیزى نخواسته بودید.».
فرمود: «خداى متعال مىداند که ما، در حل مشکلات، جز به او پناه نمىبریم. خدا، ما را چنین عادت داده که هرگاه دعا کنیم، اجابت کند. مىترسم اگر ما از روش خودمان عدول کنیم، خدا هم از اظهار لطف خود عدول کند.».
نان در سفره و بلعیدن جادوگر
یکى از درباریان متوکّل – به نام زرافه – حکایت کند: روزى درباریان متوکّل عبّاسى شخصى را از اهالى هندوستان که شعبده باز و جادوگر بود، نزد متوکّل آورده تا با بازى هاى خویش او را سرگرم کند، چون وى اهل هوى و هوس بود.
روزى از روزها متوکّل به آن شخص هندى گفت : چنانچه علىّ بن محمّد هادى (صلوات اللّه و سلامه علیه ) را در جمع عدّه اى شرمنده و خجالت زده کنى ، هزار دینار هدیه خواهى گرفت .
آن شخص شعبده باز هندى نیز درخواست متوکّل – خلیفه عبّاسى – را پذیرفت و آن گاه حضرت را در جمع عدّه اى دعوت کردند؛ و چون همگان در آن جلسه حضور یافتند، متوکّل مرا کنار خود نشانید؛ و دستور داد تا سفره اطعام گسترانیدند.
همین که خواستند مشغول خوردن غذا شوند، شعبده باز هندى متوجّه حضرت هادى علیه السلام شد و حرکات مخصوصى را انجام داد، که چون حضرت دست به سوى نان دراز مى نمود، نان پرواز مى کرد؛ و تمامى افراد مى خندیدند.
و این کار چند مرتبه تکرار شد، به ناچار، چون امام علىّ هادى علیه السلام چنین دید، به عکس شیرى که بر پرده دیوار نقش بسته بود، دستى زد و آن را مخاطب قرار داد و فرمود: اى شیر! این دشمن خدا را بگیر و نابود کن .
پس ناگهان شیر به حالت یک حیوان واقعى در آمد و آن مرد شعبده باز هندى را بلعید و سپس حضرت خطاب به شیر کرد و فرمود: اکنون به حالت اوّل بازگرد و همانند قبل روى پرده مجسّم شو.
تمام افراد حاضر در مجلس با تماشاى ابن صحنه ، وحشت زده شده و متحیّرانه به یکدیگر نگاه مى کردند.
پس از آن ، امام علیه السلام از جاى برخاست که از مجلس خارج شود، متوکّل گفت : یاابن رسول اللّه ! خواهش مى کنم بفرما بنشین و دستور دهید تا شیر آن مرد هندى را بازگرداند؟
حضرت فرمود: به خدا سوگند، دیگر او را نخواهید دید، آیا دشمن خدا را بر دوستان خدا مسلّط و چیره مى کنید؟!
و آن گاه ، حضرت از آن مجلس خارج شد.
مکافات تهمت
مسعودی در اثبات الوصیه نقل کرده است که چون امام هادی علیه السلام داخل خانه متوکل ایستاد و مشغول نماز شد. یکی از مخالفین آمد و مقابل امام ایستاد و گفت:«تا کی ریا می کنی؟!»
حضرت تا این جسارت را شنید، در نماز خود تعجیل فرمود و سلام داد. پس رو کرد به او و فرمود:«اگر دروغ گفتب در آنچه به من نسبت دادی، خداوند تو را از بیخ برکند.»
تا این کلمه را فرمود، آن مرد افتار و بمرد و قصه تازه ای در خانه متوکل آغاز شد.
توسل اهل تسنن به امام هادی
در جریان ابتلای اهل سامره به وبا، که آقا سید محمد فشارکی به شیعیان دستور داده بود سه روز روزه بدارند و زیارت عاشورا بخوانند، فوجفوج از اهل تسنن میمردند و یک نفر شیعه از دنیا نمیرفت؛ ازاینرو، بعضی از اهل تسنن در صحنِ مقابل ضریح امام هادی علیهالسلام میایستادند و میگفتند: «یا عَلِیّ الْهادی، نُسَلّمُ عَلَیک مِثْلَ ما یسَلّمُ عَلَیک الشیعَهُ؛ ای علیالهادی، همانگونه که شیعه به تو سلام میگویند، ما به تو سلام میگوییم».
ملاحظه میکنید با اینکه حقانیت روشن بود، ولی ایمان نمیآوردند و ریشه مطلب را که زیارت عاشورا بود دنبال نمیکردند.
همچنین وقتی اهل تسنن به نجف میآمدند، به امیرمؤمنان علیهالسلام خطاب میکردند: «عَلِی، والِدُ الْحَسَنَینِ أَبُوالْحَسَنَینِ؛ علی، والد و پدر امام حسن و امام حسین علیهمالسلام».
شما که منکر علم احکام از رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای علی علیهالسلام هستید، چهکار دارید با کسانیکه مدعی خزائن علومند، بگذارید «قیاس» به فریاد شما برسد!
زیارت غدیریه و جامعه کبیره؛ دویادگار ارزشمند امام هادی(ع)
به زیارتنامهای که ویژه زیارت امام خاصی نیست، «زیارت جامعه» میگویند و از آنجا که این زیارت متنی مفصلتر از بقیه زیارتنامهها دارد به «زیارت جامعه کبیره» معروف شده است. متن زیارت جامعه کبیره به گونهای است که میتوان آن را هنگام زیارت هر یک از امامان(ع) از دور یا نزدیک قرائت کرد.
سند زیارت جامعه را شیخ طوسی در تهذیب و ابن بابویه در کتاب من لایحضره الفقیه نقل کردهاند که متن این زیارت از امام هادی(ع) نقل شده است. ابن بابویه آن را از طریق محمد بن اسماعیل برمکی از موسی بن عبداللّه نخعی و او از امام هادی نقل کرده است.
علامه مجلسی درباره آن میگوید: این زیارت کامل ترین زیارت ها از دور یا نزدیک است. و مجلسی اول نیز در شرح من لایحضره الفقیه میگوید: این زیارت، بهترین زیارت و کاملترین آنهاست و من همواره در پرتو آن به زیارت ائمه اطهار(ع) در اعتاب مقدسه نایل میشدم.
داستان از آنجا شروع می شود که شخصی به نام موسی بن عبد الله نخعی تقاضا می کند تا امام روش سخن گفتن با امامان را به او بیاموزد که از نظر زیبایی «فصاحت و بلاغت» بلند مرتبه باشد و بتوان همه معصومان را به آن زیارت کرد و امام یکی از ماندگارترین آثار معنوی خویش را به نخعی، آموزش می دهد و به او سفارش می کند که شرط اول در ارتباط و پیوند معنوی با ارواح نورانی معصومین، توجه به عظمت آفریدگار و خدای سبحان است و لذا باید زبانت به ذکر و یاد خدا گویا باشد که این در حقیقت اجازه ورود به محضر خالص ترین بندگان خدا است.
این سفارش امام به همه دین مداران است که تمام برنامه ها باید بر محور توحید و خداشناسی باشد و لذا سفارش می فرماید که باید جسم و روانت را سرشار از وقار و آرامش نمائی تا رشحاتی از فضای عطر آگین معنوی مقام و منزلت معصوم نصیبت شود. در این صحیفه بزرگ امام شناسی به بیش از ۲۰۰ وصف از اوصاف امام اشاره شده است، که در مجموع آن، ترجمان شخصیت حقیقی پیشوایان برتر ترسیم شده است.
زائر هنگامی که مقابل بارگاه امام می ایستد اعتراف می کند که صاحب این بقعه منتسب به با افتخارترین خاندان در این عالم است یعنی بیت نبوت، خانه وحی، خانه ای که مقربان از فرشتگان به آنجا رفت و آمد می کنند. زائر، مدفون در آن قطعه از زمین را خزانه دانشها و مرکز آگاهیها میداند، و پس از این وصف او را تنها فرد شایسته زمامداری و رهبری جامعه بشری مینامد، و چقدر آگاهانه این دو وصف در کنار هم می آیند که سیاست به معنای رهبری و اداره صحیح زندگی مردم دانش لازم دارد آنهم دانشی که مصدرش وحی باشد.
در این زیارتنامه زائر باید بداند که او در محضر کسی قرار دارد که او پیشوای هدایت و چراغ در تاریکی ها و با وصف مطیعان امر خدا و خالص در بندگی و مطیع اوامر مولی و ذوب شده در حب و دوستی خالق است. و بالاخره زائر میآموزد که راهی غیر از روش و منش آنان در زندگی برای رسیدن به سعادت وجود ندارد.
زیارت جامعه کبیره در واقع توصیف بلند و بلیغی است از جوانب گوناگون اصل امامت، که از نظر شیعه استمرار دین، منوط به اعتقاد و تمسک به این اصل است. به دلیل اینکه محتوای این زیارت بر مضامینِ ناظر به مقامات امامان علیهم السلام است، امام هادی(ع) فرمودهاند که پیش از خواندن این زیارت، زائر صد بار تکبیر بگوید تا دچار غلو در حق امامان نشود.
در این زیارت، اهل بیت پیامبر(ص) جانشینان بر حق وی وصف شدهاند و به تمام آموزههای شیعی به زبانی فصیح اشاره شده است، از جمله به ارتباط ائمه(ع) با پیامبراکرم(ص)، برشمردن مقامات علمی و اخلاقی و سیاسی ائمه(ع)، اسوه بودن آنان، ارتباط امامت و توحید، رابطه شناختِ امام با شناخت خدا، از دیگر مباحث مطرح در این زیارت، عصمت اهل بیت (ع)، یکپارچگی خلقت ایشان، تولی و تبرّی و رجعت و تسلیم است. در این زیارت فضائل امامان به زبانی فصیح و در پیوند با قرآن و سنّت به بهترین وجه بیان شده است بطوریکه اگر کسی اندک آشنایی با زبان عربی داشته باشد به خوبی متوجه مضامین می شود.
همچنین زیارت غدیریه از زیارتنامههای امام علی(ع) که از طرف امام هادی(ع) در روز غدیر صادر شده است. محور این زیارت، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی(ع) است. زیارت غدیریه را در هر موقع از سال میتوان خواند.
در این زیارت همچنین به ماجرای فدک، بیزاری از دشمنان ولایت و برائت از قاتلان امام حسین(ع) و شهادت عمّار، شهادت حضرت علی(ع)و شهادت سیدالشّهدا اشاره شده است.
مزار امام هادی در سامرا که به دلیل دفن وی و فرزندش امام حسن عسکری(ع)، حرم عسکریین خوانده میشود، از زیارتگاههای شیعیان در عراق است. حرم عسکریین در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.
منبع: شفقنا