یکی از شخصیتهای روسیاه تاریخ اسلام، معاویة بن ابیسفیان (علیه اللعنة و الهاویة) میباشد. این شخصیت فاسد تاریخ اسلام، چنان روسیاه است که هیچ شکی در فساد و تباهی او نیست، ولی متأسفانه بعضی از سلفیون و وهابیون، سعی در دفاع از این شخصیت جنایتکار دارند لذا ما را بر آن داشت که گوشهای از جنایات وی را بیان کنیم.
ابنتیمیه در دفاع از بنی امیّه میگوید: «بنیامیه بر تمام افراد روی زمین حکومت داشتند و دولت اسلام در زمان آنان عزیز بود و تنها اعتراضی که مردم بر آنها داشتند دو چیز بود. یکی بدگویی به علی (علیه السلام) و دیگری تأخیر نماز از اول وقت». در جایی دیگر میگوید: «سنت در دولت بنیامیه قویتر و ظاهرتر از دولت بنی عباس بود، زیرا در دولت بنی عباس تعداد زیادی از شیعه و دیگران از اهل بدعت نفوذ کرده بودند».[1]
دفاع از یزید در کشتن اهل مدینه
ابنتیمیه در جایی دیگر میگوید: «یزید جمیع اشراف مدینه را نکشت، کشتهها به ده هزار نفر نرسید، خونها به قبر پیامبر (صلیالله علیه و آله) نرسید، قتلی در مسجدالنبی واقع نشد». با آن که ابن اثیر در الکامل نقل میکند: «بعد از واقعه کربلا اهل مدینه بیعت خود را از یزید خلع نمودند، خبر به یزید رسید، مسلم بن عقبه را که مردی خونریز بود به مدینه فرستاد و دستور داد تا سه روز مردم را به بازگشت به بیعت دعوت کند و گرنه همه اهل مدینه را به قتل برساند. و نیز اجازه داد تا سه روز تمام اموال مدینه بر لشکرش حلال باشد. مسلم بن عقبه با لشکری وارد مدینه شد و تا سه روز فجیعترین قتل و غارتها را در طول تاریخ بشر انجام دادند». ابن کثیر میگوید: «لشکر یزید با زنان مدینه کاری کردند که بعد از آن واقعه هزار زن بدون شوهر بچهدار شدند». ابنقتیبه میگوید: «در آن واقعه، از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) هشتاد نفر بدری و از قریش و انصار هفت صد نفر کشته شدند؛ از سایر مردم نیز ده هزار نفر را کشتند.» با آن که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس اهل مدینه را بترساند خدا او را خواهد ترسانید و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد».[2]
تفالهها و دنبالهروهای بنیامیه، یعنی وهابیت و سلفیهای بدنام نیز دقیقاً اقتدا به مولای خود، ابن تیمیه و معاویه کرده و به شدت از بنیامیه دفاع میکنند و برعکس کینه بسیار شدیدی نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) دارند. در بیشتر مبارزاتی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) با کفار و مشرکین مکه داشتند، سرکرده بتپرستان، ابیسفیان، پدر معاویه (لعنة الله علیهما) بود. ابوسفیان تا آخرین نفس با پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) مبارزه کرد و تا مجبور نشد اسلام را قبول نکرد و اسلام را از روی اکراه و ترس از جانش پذیرفت آن هم زمانی که دید مقاومت و جنگ با رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بیفایده است.
شجره ملعونه که در قرآن بیان شده است «وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ [اسراء 60]» در مورد معاویه و پدرش ابوسفیان میباشند که مورد لعن خداوند عالم و پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) میباشند. این در حالی است که خود اهل سنت نیز شأن نزول آیه شریفه: «وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» را صادق بر بنیامیه میدانند. و به تعبیر "ابوالفدا" مفسرین در مورد نزول آیه، در شأن بنیامیّه اجماع دارند. همانگونه که رسول خدا (صلیالله علیه و آله) به طور خصوصی، مروان و پدرش را (از بنیامیّه) مورد لعن قرار داده است.[3] علی بن اقمر، از زبان عبداللّه بن عمر، نقل میکند که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) از راهی میرفت و ابوسفیان را که سواره بود و معاویه و برادرش همراه او بودند یکی دهانهکش بود و دیگری ستورران، دید و چون به آنها نظر افکند فرمود: «خدایا! دهانهکش و ستورران و سوار را لعنت کن». از عبد اللّه بن عمر پرسیدیم: «تو خودت از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدی؟» گفت: «آری، اگر دروغ بگویم گوشم کر باد چنانکه دیدگانم کور».[4]
طبری در تاریخش چنین مینویسد: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابوسفیان را که بر خری سوار بود و معاویه دهانه آن را میکشید و پسرش یزید، آن را میراند، دید و فرمود: «خداوند دهانهکش و سوار و ستور ران را لعنت کند».[5] وقتی که هم قرآن و هم رسول گرامیاش، این شجره خبیثه را لعن و نفرین کردهاند، سَلَفیون بیآبرو چگونه از او دفاع میکنند؟
جنایت بُسر بن ارطاة، فرمانده معاویه
معاویه پس از حکمیت، "بُسر بن ارطاة" را با گروهی از لشگریان به اطراف و اکناف فرستاد و امر کرد در هر جا شیعیان علی را دیدند بکشند و بر زن و مرد و کودک رحم نکنند. بسر بن ارطاة به طرف مدینه حرکت کرد و در آنجا گروهی از اصحاب علی (علیه السلام) را کشت و خانههای جماعتی را خراب کرد، و از مدینه به طرف مکه رفت و در آنجا چند نفر از " آلمهلب" را از بین برد. این مُفسدِ جانی در مکه و نجران نیز تعدادی را کشت و سپس به یمن رفت. عبیدالله بن عباس عامل علی (علیه السلام) در آن جا نبود، بُسر بن ارطاة دو کودک عبیداللّه را با دست خود سر برید و بعد از این جنایات و خونریزیها به طرف معاویه برگشت.
در کتاب تهذیب التهذیب آمده است که معاویه به بسر فرمان داد: «هر کس را که در اطاعت علی بن ابیطالب یافتی، به قتل برسان!» این مرد جبار به فرمان معاویه، در مکه و مدینه اعمالی جنایت بار و دور از انسانیت انجام داد.[6] ابن عساکر مینویسد: «او با تودههای مختلف مردم برخورد میکرد، و هر کس را که به اطاعت امام دل داده بود، میکشت. مثلاً قبیله بنیکعب که در یک آبادی ما بین راه مکه و مدینه به سر میبردند، قتل عام کرد. و سپس اجساد کشتگان را به چاه انداخت».[7] مسعودی در کتاب مروج الذهب در این زمینه مینویسد: «او افراد فراوانی از قبیله خزاعه و غیر ایشان را به قتل رسانید! او هر کس از طرفداران و هواخوهان امیرالمونین (علیه السلام) را مییافت، زنده نمیگذاشت!»
در دو کتاب استیعاب و اسدالغابة میخوانیم: «بسر بن ابیارطاة در یکی از یورشهای وحشیانهاش، قبیله حمدان را مورد حمله قرار داد. مردانشان را کشت، و زنانشان را اسیر نمود. اینان اولین دسته از زنان مسلمان به شمار میآمدند که در اسلام، اسیر شده و بر سر بازاری برای فروش عرضه گردیدند»! افرادی که بسر در یورشهای وحشیانهاش به قتل رسانید، تا 30,000 تن برشمردهاند! او حتی گروهی را هم به آتش درانداخت و سوزانید تا آنجا که بسر لشگر خویش را پیش راند، و تا توانست، کشتار کرد و به آتش کشید![8]
در همین زمان هم اگر میبیینم و یا میشنویم که تکفیریهای وحشی، مسلمانان و علی الخصوص شیعیان را شکم دریده و یا سر میبرند و یا در آتش میافکنند نباید تعجب کرد چون اینها همان دنبالهروهای معاویه و بنی امیه هستند.
جنایت یزید در مدینه
وقتی مردم مدینه قیام کردند، یزید، مسلم بن عقبه را فرستاد و به او گفت: «اهل شام را آزاد بگذار تا هر چه میخواهند درباره دشمنان خودشان انجام دهند». مسلم با لشکریان خود به طرف مدینه حرکت کرد و مردم مدینه را ترسانیده و لشکریان خود را مدت سه روز آزاد گذاشت تا هر جنایتی که میل دارند انجام دهند و در نتیجه این آزادی دوشیزگان زیادی که بالغ بر سیصد نفر بودند مورد تجاوز قرار گرفتند و زنان زیادی که شوهر نداشتند از زنا حامله شدند و مدینه را که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) «طیبه» نامگذاری کرده بودند، «فتنه» خواندند. این جبّار خون ریز در مدینه گروه زیادی از قریش و مهاجر و انصار و فرزندان آنها را کشت، که عدد آنها در حدود هزار نفر بوده و در حدود چهار هزار نفر از سایر مردم کشته شدند و از مردم مدینه به عنوان بردگان یزید بیعت گرفت، و هر کس امتناع میکرد، او را میکشتند.
مبارزه معاویه با فضائل علی (علیه السلام)
معاویه برای جلوگیری از فضائل علی (علیه السلام) بخشنامهای برای عُمّال و حُکّام خود صادر کرد و گفت: «از ذمّه من بری است کسی که درباره ابوتراب فضیلتی نقل کند و یا از اهلبیت او تجلیل نماید، پس از این دستور در شهرها و قُراء و قصبات، خطباء در منابر خود علی و اهلبیت او را سب کردند و از آنان برائت حاصل نمودند». از همه جا بیشتر اهل کوفه را تحت فشار قرار دادند زیرا شیعیان علی در این شهر زیاد بودند. در تعقیب این بخشنامه، بخشنامه دیگری فرستاد و گفت: «هر کس متهم به دوستی این خانواده است. خانهاش را خراب کنید و آنان را مورد عقوبت و خواری قرار دهید و ذلیل و ناتوان سازید». حُکّام به ظلم و جنایتشان افزودند و به افرادی که در مظانّ تشیع و دوستی اهلبیت قرار داشتند بسیار سخت میگرفتند مخصوصاً در کوفه بسیار جنایت کردند.
شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بلای شدیدی گرفتار شدند و زندگی بر آنان بسیار سخت شد. کار به جایی رسید که حتی شیعیان نسبت به خدمتکاران خود ظنین بودند و هرگاه اراده میکردند مطلبی با آنان بگویند عهد و پیمانهایی شدید از آنها میگرفتند و سپس مقصود خود را در میان میگذاشتند. معاویه جنگ صفین را برعلیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به راه انداخت و از شدت کینه وعنادی که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) داشت، دستور داد که بالای منابر حضرت را لعن و نفرین بکنند. و این بدعت شوم تا 60 سال ادامه داشت. این در حالی است که به گواه تمام مفسرین شیعه و سنی این آیه شریفه در شأن اهلبیت (علیهم السلام) که یکی از آنها امیرالمؤمنین (علیه السلام) است نازل شده است. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً [احزاب/33] به راستی خدا میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و به نیکی شما را پاک سازد».
با این آیه و آیات فراوانی که در شان حضرت و اهلبیت (علیهم السلام) وارده شده است، چطور معاویه (لعنة الله علیه) جنگ صفین را بر علیه حضرت راه اندازی کرد؟ معاویه پسرش یزید را (که سگباز و میگسار بود) مسلط بر مردم کرد و این شخص جنایت کار فاجعه کربلا را رقم زد که پاره تن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به شهادت رسانید. سلفیه روسیاه از این جنایتی که معاویه مرتکب شده است چطور دفاع میکنند؟ آیا این که او کاتب وحی (؟!!) و از اصحاب پیامبر (؟!!) بود، نباید او را تقبیح کرد؟ و چون اجتهاد کرده و خطا کرده است، نباید ایرادی به او گرفت.
بدعت های معاویه
این بدعت هایی را که معاویه تأسیس کرد و این افعال شنیعه ای را که او مرتکب شد همه دلیل بر کفر و نفاق اوست، همان طور که حضرت رسول خدا خبر داده است. معاویه بدترین مردم را بر مسلمین حاکم کرد و آنان را واداشت تا در منا برخود علی علیه السلام را سب کنند، حتی کار را به جایی رساندند که در مدینه طیبه کنار قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم و در روی منبر آن حضرت بدون اینکه از خط بترسند و حق پیغمبر را مراعات کنند این مفاسد را مرتکب شدند.
معاویه این سنت را تأسیس کرد و جانشینان فاسد او هم که از سلاطین جور و ظلم بودند و همان طریق گام برداشتند و راه را گرفتند و به پیروی از آن، سبّ علی را علنی اعلام کردند و مدت شصت سال به این عمل شنیع مشغول شدند.
چهار خصلت نکوهیده
حسن بصری گوید: در معاویه چهار خصلت وجود داشت که اگر یکی از آن ها در شخصی وجود داشته باشد او را به هلاکت می رساند.
1 ـ معاویه با شمشیر به ملت اسلام حمله کرد و با حیله و نیرنگ خلافت را در دست گرفت و با اصحاب مشورت نکرد و به اهل فضل توجهی ننمود.
2 ـ معاویه شراب خواری می کرد و لباس های حریر می پوشید و با ساز و نواز و رقص و آواز دمساز بود.
3 ـ معاویه بر خلاف فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم زیاد بن ابیه را به ابوسفیان نسبت داد.
4 ـ یکی از جنایات مهلکه معاویه، کشتن حجر و اصحاب او است که در این مورد مرتکب اعمال زشتی شد، وای بر معاویه از این عمل زشتی که انجام داد.
منبع:
[1]. شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، ص: 532، علی اصغر رضوانی، نشر مشعر.
[2]. شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، ص: 530.
[3]. شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، ص: 532.
[4]. ترجمه الغدیر، ج 19، ص: 218، ترجمه جمعی از نویسندگان، ناشر، بنیاد بعثت.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. همان.